دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
|
🔸 مرکز جمعیتی مادها بعد از تشکیل اتحادیه و تاسیس حکومت، مثلثی در #فلات_ایران بود که در یک گوشهی آن #ری (راگا)، گوشهی دیگرش #اصفهان (اسپادانا) و نهایتا در زاویهی سوم #همدان (اکباتانا) قرار داشت؛ از این سه ضلعی به «مثلث مادی» یاد میشود. اساسا کلمهی #ماد نیز بهمعنای مرکز است. این سه شهر، مراکز قدرت سلسلهی ماد بود. مغهای ایرانی که نقش بسیار مهمی در انتشار آیین #زرتشت داشتند، عمدتا در ری مستقر بودند؛ همدان نیز محل تمرکز جمعیت جنگاور #مادها بود. بنابر مستندات تاریخی، مردمان این مثلث که در متون آشوری «اومانماندا» نامیده شدهاند، دشمنان بینالنهرینیها محسوب میشدند.
🔹 اصلاح قومی-جغرافیایی #اومان_ماندا که در متون باستانی بینالنهرین، از 3هزار تا هزار سال پیش از میلاد درج شده است، به مردمان جنگاور و کوهستاننشینی اشاره دارد که دشمن خطرناک حکومتهای #بینالنهرین بودهاند. برخی از باستانشناسان، اومانماندا را بر #کیمریان تطبیق دادهاند که از اقوام کهن ایرانی بهحساب میآید. #هومر در آثار خود از این قوم یاد کرده و آنها را دورترین مردمی دانسته است که در جغرافیایی شمالیتر در مقایسه با #یونان زندگی میکنند.
🔸 کیمریان یا سیمریها مردمانی کوچنشین و سوارکار و جنگجو بودند. تودههای جمعیتی پراکندهی آنها در یک دورهی تاریخی، فاقد حاکم و پادشاه بود؛ یعنی ترجیح داده بودند که در وضعیت بیسروری (آنارشیک) زندگی کنند. اقامتگاه آنان استحکامات کیمری بود؛ در #عهد_عتیق از این منطقه تحتعنوان «کوه کیمری» یاد شده است. قریب به اتفاق تحلیلگران، این استحکامات را بر کوهستانهای #قفقاز تطبیق دادهاند.
🔹 توجهدادن به این تصویر در #روایت_ایران، ترسیمکنندهی یک تقابل تمدنی میان مردمان #جلگه و #کوهستان، بهطور مشخص در بینالنهرین و ایران است. این تصویر و ترسیم کمک میکند تا بتوان فرضیهی #توازن_تمدنی و #ناترازی_تمدنی را صورتبندی کرده و از این مفاهیم در تحلیل و تفسیر فراز یا نشیب قدرت و شکلگیری روزهای پرشکوه یا روبهانحطاط ملتها بهره گرفت.
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
|
🔴 گاهی #دست_پنهان_جغرافیا از شیوهی ساختن خانه، نحوهی دوختن لباس، روش پختن نان و ... میزند بیرون. اگر فرصتی میشد و در بازارهای سرزمین #همسرنوشتان، از #سند تا #نیل قدم میزدی و در سراها و تیمچهها و حجرههای #پیشاور و #استانبول و #بغداد و #دمشق و #اورشلیم سرک میکشیدی، حتما مثل من ذهنت سُر میخورد که بگویی خدایا! حس و حال و فضای اینجا چقدر شبیه بازارهای سنتی خودمان، شبیه بازار #تبریز و #تهران و #اصفهان و #مشهد هستند !!!
ادامه در پست بعدی...
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
|
🔸 گاهی #دست_پنهان_جغرافیا از شیوهی ساختن خانه، نحوهی دوختن لباس، روش پختن نان و ... میزند بیرون. اگر فرصتی میشد و در بازارهای سرزمین #همسرنوشتان، از #سند تا #نیل قدم میزدی و در سراها و تیمچهها و حجرههای #پیشاور و #استانبول و #بغداد و #دمشق و #اورشلیم سرک میکشیدی، حتما مثل من ذهنت سُر میخورد که بگویی خدایا! حس و حال و فضای اینجا چقدر شبیه بازارهای سنتی خودمان، شبیه بازار #تبریز و #تهران و #اصفهان و #مشهد هستند !!!
🔹 آری اینچنین است برادر! ما همدیگر را دوست داشتیم که شبیه هم شدیم؛ ما همدیگر را میپسندیدیم که شبیه هم شدیم؛ رشتهی تعلق مشترکی داشتیم که ما را شبیه هم کرد؛ ریسمان مستحکمی بود که ما را به هم دوخت و #همسرنوشت ساخت. رشتهی این همسرنوشتی حتی شیوهی توزیع و عرضه و تقاضا را هم شبیه خودش کرده است؛ بازارهایمان را در یک الگو و آهنگ ساخته است.
🔸 ما بهاندازهی اینکه اینطرف #البرز باشیم یا آن طرف البرز، با هم تفاوت داریم. ما بهاندازهی اینکه در شمال ایران باشیم یا در جنوب ایران، اختلاف زبان داریم. ما بهاندازهی اینکه تابستانمان یک ماه دیرتر تمام میشود یا زمستانمان یک ماه زودتر شروع میشود، رنگ پوستمان از جوگندمی زیبا تفاوت پیدا کرده است. ما به میزانی که دل به #از_دور_آمدهها دادیم، از هم فاصله گرفتیم؛ زندگیمان را گران کردیم؛ برای هم ابرو بالا انداختیم و دیوارهایمان را بالا بردیم و تاکها و سروهای خانههامان را از هم پنهان کردیم؛ و الا، اگر چشم به این فاصلهها ببندیم، همگی از #سند تا #نیل به یک سرزمین متحد متعلقیم. ما از زمانی که انگشتان مردمان #بنگال را بربرهای وحشی #بریتانیا بریدند، پارچهی لباسمان را از آنسوی #قفقاز و #مدیترانه آوردیم و چای #سیلان همسایهیمان را با عطر #لندن و قند #مسکو نوشیدیم.
🔹 ما به یک #نظم متوازن و طبیعی متعلقیم. #مرز ما بیشتر از آنکه روی زمین باشد، روی کاغذهایی است که امثال #سایکس و #پیکو نشستهاند و برای خودشان نقاشی کردهاند. مردمان این سرزمین قریب به 200 سال است که برای پنهانکردن این شباهت، میلیاردها دلار خرج میکنند؛ برای اینکه سیمرغبودنشان را لاپوشانی کنند، روزی خودشان را شبیه مرغ، و روزی دیگر شبیه شترمرغ میکنند؛ و جالب اینکه وقتی خسته میشوند و فیلشان یاد هندوستان میکند، سری به همین خانهها و سراها و بازارها میزنند و «یاد ایامی» میخوانند.
🔸 اگر به روایتهای باهمبودنمان (به #روایت_ایران) برگردیم، شاید دُم این دست پنهان را در آستینهای دیگری از زندگیمان نیز پیدا کنیم که بیرون زده است. شما چه شباهتهایی سراغ دارین؟
#سایکس_پیکو
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid