eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
-947839232_-128603373.pdf
1.08M
📌تبیین نقش تحصیلات عالی در فرآیند ازدواج جمعیت دانشجویان در کشور تقریباً ۳ میلیون نفر است که از این تعداد، ۸۵ درصد از آن‌ها مجرد هستند. طبق داده‌های طرح آمارگیری نیروی کار، در سن ۲۳ سالگی (میانگین سن ازدواج زنان در کشور)، ۷۳ درصد زنان دانشگاه‌رفته مجردند. در همین سن زنان دانشگاه‌نرفته تنها ۲۹ درصد مجردند. همچنین در ۲۷ سالگی (میانگین سن ازدواج مردان در کشور)، مردان دانشگاه‌رفته، ۷۰ درصد و مردان دانشگاه‌نرفته ۴۹ درصد مجردند. از سوی دیگر نرخ باروری کل در ایران طی دو دهه گذشته کمتر از حد جانشینی جمعیت بوده است. سیاست‌های کلی «جمعیت»، ابلاغی رهبر معظم انقلاب در سال ۹۳، بر رفع موانع ازدواج، تسهیل و ترویج تشکیل خانواده و افزایش فرزندآوری تأکید می‌کند. با توجه به نقش پررنگ دوره آموزش عالی در عدم تأهل و تأخیر در ازدواج جمعیت بزرگی از جوانان و در راستای اجرایی شدن سیاست‌های کلی جمعیت، در این گزارش پیشنهادهایی برای اصلاح دوره آموزش عالی ارائه شده است. 🔹حذف ۳۰ درصد از سرفصل رشته‌ها به دلیل غیرضروری یا تکراری بودن 🔹تبدیل واحدهای اجباری عمومی به واحدهای اختیاری یا غیرحضوری یا خودخوان 🔹افزایش سقف غیبت به نیمی از جلسات حضوری (برای افراد متأهل و شاغل) 🔹عدم‌تغییر حقوق اساتید ضمن کاهش واحدهای موظفی 🔹امکان آموزش مجازی در ساعات دلخواه 🔹استفاده کامل از 3 ماه تابستان برای آموزش و استفاده بهینه از ساعات هفته 🔹افزایش سقف واحدهای قابل اخذ در یک نیمسال تحصیلی 🔹مرخصی تحصیلی به نفع دانشجویان شاغل یا متأهل یا دارای فرزند 👈 جهت مطالعه متن کامل، فایل pdf را بارگیری نمایید. @padidar_found
این شما و این عید غدیر... هرچه می توانید سنت‌های خود را در عید غدیر، جدی‌تر بگیرید. نگویید: «مستحب است؛ شد شد؛ نشد نشد». این سنت‌ها از اوجب واجبات است. چرا؟ چون ما شیعیان است. پدرها جوری نسبت به عید غدیر ارادت به خرج بدهند که بچه‌ها از یک ماه، دو ماه قبل چشم‌ انتظار عید غدیر باشند! حتی اگر لازم شد، قرض کنید و یک عیدی حسابی -به اندازه‌ای که به علی ارادت دارید- به بچه‌ها بدهید. نگویید: «باز من باید یک چیزی خرج کنم!» نه! مقروض می‌شوی، خب بشو! تو که برای چیزهای دیگر قرض کرده ای، یک بار هم برای حضرت علی مقروض شو. مسیحی‌ها بابانوئل درست می‌کنند و به بچه هایشان می‌گویند: «او برای تو هدیه را آورده؛ مسیح برای تو این هدایا را آورده». بچه از اول ذهنش با عیسی (علیه‌السلام) انس می‌گیرد، رفاقت می‌کند. حالا بروید ببینیم چه کار می‌کنید! این شما و این عید غدیر. سفری، تفریحی، گردشی می‌خواهی ببری، بگو این مال عید غدیرت است! اگر هم تابستان می‌بری بگو، قولش را عید غدیر به شما دادم. قول‌هایی که می‌خواهید به آن‌ها بدهید، عید غدیر بدهید. هدایایتان و وعده‌هایتان را بگذارید در این روز تا این‌ها با عید غدیر جوش بخورند. 👈 فقط ٢٢ روز تا عید بزرگ غدیر فرصت باقیست. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۴۷ ۱۵ سالم بود که همسرم به خواستگاریم اومد،اون موقع، همسرم ۲۱ سالشون بود، یه طلبه ی ساده بودن که شغل دیگه ای به جز طلبگی نداشتن، حقوق ماهانه شون هم به زور به یک میلیون تومن می رسید. وقتی با هم صحبت کردیم ایشون ابتدا ملاک های کلی خودشونو گفتن و بعد ملاک های کلی منو پرسیدن، جلسه دوم خواستگاری همسرم صادقانه کل دارایی و خواسته هاش رو بدون ترس از اینکه من مخالفت کنم، بیان کردن و گفتن من حقوق خیلی ناچیزی دارم و از مال دنیا چیز خاصی ندارم و تنها به امید یاری خدا می خوام ازدواج کنم. من از صداقت ایشون بسیار خوشم اومد و به انتخابم مطمئن شدم و باهم عقد کردیم. خانواده همسرم ساکن قم بودن، تصمیم گرفتیم در گوشه ای از حرم حضرت معصومه سلام الله علیها خطبه عقد رو جاری کنیم، خیلی ساده بدون سفره عقد و تجملات. همسرم قبل از عقد به من گفتن اگر براتون انگشتر طلا بخرم، هرچی که دارم رو باید بدم، اگر امکان داره انگشتر سر عقد رو نقره بگیریم تا من دست خالی نمونم برای بقیه مخارج. منم که تصمیم داشتم زندگی مون رو ساده شروع کنیم با کمال میل پذیرفتم انگشتر نقره عقیقی برای عقد انتخاب کردم، انقدر هزینه مراسم عقد کم بود که پدر همسرم با شنیدن اینکه من به انگشتر نقره و ساده راضی شدم تعجب کردن. مهریه م هم ۱۴ سکه بود. بعد از عقد، اولین چیزی که ذهنمو خیلی درگیر کرده بود این بود که الان با این در آمد کم همسرم چطوری باید بریم سر خونه زندگی مون، با وام ازدواج هم به زور بشه جهیزیه تهیه کرد و نهایتاً پول پیش خونه رو داد، اجاره خونه چی؟ چقدر باید عقد بمونیم تا شرایط برای زندگی مشترک فراهم بشه. تو همین فکر ها بودم که پسر عموی همسرم، به ایشون اطلاع دادن که از طرف نهادی به خانم هایی که زیر ۲۰ سال ازدواج کنن با ۵ میلیون تومن یک جهیزیه کامل میدن و ما همون فردای عقد پیگیر ماجرا شدیم که دیدیم بله درسته و همون روز های ابتدایی عقد به یاری خداوند و کمک دیگران پنج ملیون رو جور کردیم و برای جهیزیه ثبت نام کردیم، اینطوری شد که همون اول کار، کل جهیزیه مون جور شد. وسایل خیلی ساده بودن، خیلی ها بهم پیشنهاد دادن که اینها رو بفروش و مدل های بهتر بخر اما من راضی به اینکار نشدم و همون وسایل ساده رو پسندیدم. ۶ ماهی از دوران شیرین عقد می گذشت و تقریبا دوره امتحانات نهایی من و همسرم به پایان رسیده بود که کم کم تصمیم گرفتیم برای اجاره ی خانه اقدام کنیم. ایام کرونا بود و بساط عروسی های آنچنانی برچیده شده بود، به خاطر همین خیلی ها می گفتن بگذارید کرونا تموم شه، یه عروسی مفصل بگیر اما من و همسرم بیشتر از این طاقت دوری از هم رو نداشتیم و با اصرار و پافشاری ما بلاخره تصمیم گرفتیم پیگیر خونه بشیم. اجاره ی خونه ها تو قم بسیار بالا بود و پول ما کم، خونه هایی که ما با پول کم می تونستیم اجاره کنیم اکثرا زیرزمین های نمور و تاریک بود، یه روز که طبق روال داشتیم دنبال خونه می گشتیم املاکی یه خونه رو معرفی کرد که ۱۰ ملیون پول پیش و ۳۰۰ تومن اجاره داشت ما اون زمان چهار پنج ملیون بیشتر نداشتم و اما با اصرار های املاکی و امکان اینکه صاحبخانه راه بیاید برای دیدن خونه رفتیم. خونه ای که رفتیم یه آپارتمان نقلی و نوساز تک خواب و زیبا در طبقه اول بود به قول امروزی ها خونه عروس دامادی، ظاهر خونه اونقدر به دلم نشسته بود که خدا خدا میکردم صاحبخانه به پول اندک ما راضی بشه. صاحبخانه که اومد برخلاف چیزی که فکر میکردم پاشو کرد تو یه کفش که نه همین اجاره که گذاشتم والسلام. با حسرت از خونه اومدیم بیرون، فردای اون روز من برگشتم تهران و قرار شد همسرم با پدرشون به دنبال خونه بگردن. به دلم افتاد به همسرم بگم که با پدرشون یه بار دیگه به همون خونه نقلی برن و این‌بار پدر همسرم با صاحبخانه صحبت کنن. انگار تو فاصله یکی دو روز معجزه ای رخ داده بود، صاحبخانه دلش به رحم اومده بود و به ۵ میلیون پول پیش و در عوض ۵۰۰ اجاره راضی شده بود. باور نمی‌کردم که چطور راضی شده بود، انگار خدا به دل من نگاه کرده بود. با اجاره کردن خانه و البته مخالفت دیگران و میان پچ پچ های مردم که زیر لب میگفتن خیلی ساده لوحه، بچه س، ببین چقدر ساده گرفته همه چیز رو، نگاه کن هیچی براش نخریدن و... بلاخره با برگزاری یه مراسم کوچک و با دعوت بزرگترهای فامیل به دلیل محدودیتهای کرونایی ما سرخونه زندگی رفتیم. الان ۳ ساله از اون زمان میگذره ما صاحب یه دختر کوچولو ناز به اسم رقیه سادات شدیم که نزدیک دو سالش هست و زندگیمون به همون شیرینی ادامه داره. باور کنید ازدواج و زندگی انقدرها که بزرگش کردیم و ازش یه غول ترسناک ساختیم، سخت نیست، این ما هستیم که سختش کردیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
وَیَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّـهُ یَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ، سوره بقره، آیه ۲۶۸ «شیطان به شما وعده فقر و تنگدستی می دهد و شما را به کار زشت فرمان می دهد، ولی خداوند وعده «آمرزش» و «فزونی» به شما می‌دهد و خداوند گشایشگر داناست.» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌کدبانوی خانه... مسأله‌ی مادری، مسأله‌ی همسری، مسأله‌ی خانه و خانواده، مسائل بسیار اساسی و حیاتی است. یعنی شما اگر بزرگترین متخصص پزشکی یا هر رشته‌ی دیگری بشوید، چنانچه زن خانه نباشید، این برای شما یک نقص است. کدبانوی خانه شما باید باشید؛ اصلًا محور این است. اگر بخواهیم تشبیه ناقصی بکنیم، باید به ملکه‌ی زنبور عسل تشبیه کنیم. کانون خانواده، جایی است که عواطف و احساسات باید در آنجا رشد و بالندگی پیدا کند؛ بچه‌ها محبت و نوازش ببینند؛ شوهر که مرد است و طبیعت مرد، طبیعت خام‌تری نسبت به زن است و در میدان خاصی، شکننده‌تر است و مرهم زخم او، فقط و فقط نوازش همسر است حتّی نه نوازش مادر؛ باید نوازش ببیند. برای یک مرد بزرگ، این همسر کاری را می‌کند که مادر برای یک بچه‌ی کوچک آن کار را می‌کند؛ و زنان دقیق و ظریف، به این نکته آشنا هستند. 🔹بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان؛ ١٣٧٠/١٠/۴ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از جورچین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 *گزارش ویژه ی خبر ٢٠:٣٠* ✅ *١۵۵ دفتر بسیج دانشجویی، در نامه ای به رئیس جمهور، بر ضرورت تامین خوابگاه برای دانشجویان متاهل تاکید کردند.* ⚠️ در حال حاضر، تنها ۲۶۰۰واحد خوابگاه متاهلی، برای۱۳۰ هزار دانشجوی متاهل در کشور وجود دارد!! 👈 ساخت و تامین خوابگاه متاهلی یکی از وعده های مسئولین برای رفع مشکل مسکن دانشجویان متاهل بود که طی دو سال گذشته هیچ بودجه ای به آن تخصیص داده نشده است. کانال «جورچین» https://eitaa.com/joinchat/4262265154C2f493c18cb
✨ رسول خدا صلی الله علیه و آله "کودکانتان را تحت فشار قرار ندهید، و آنان را به طغیان وا ندارید." 📚 نهج الفصاحه، ص ۴۵۱ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌 "همدم امروز، یاور فردا" کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۴۸ خان دایی من متولد سال ۵۴ هست و در ۱۷ سالگی درست ۶ ماه بعد از ازدواج مادرم، در یک سانحه تصادف برادرش رو که با هم دوقلو بودن رو از دست میده. از اونجایی که دوتا داداش همسان و یک روح در دو بدن بودند و خیلی با هم عجین بودند، ضربه ی سختی برای همه خصوصا داییم بود. خلاصه مادربزرگم دست رو دست نمیذاره که از دست رفتن اون یکی قُل رو هم ببینه همت میکنه و مدتی بعد، میرن خواستگاری دختر خواهرش. در واقع زن دایی من، دختر خاله ی مامانم و داییم میشن. جالبه که بعد از عروسی این دو بزرگوار، مادربزرگم خداخواسته باردار میشه و میفهمه یه پسر دیگه خدا بهش داده. سال ۷۵ آخرین داییم که فرزند ۹ ام بود، به دنیا میاد و اسمش رو به یاد پسر مرحومشون میذارند محمدهادی. بعد از مدتی در سال ۷۷، خدا به دایی و زنداییم هم یک پسر عطا میکنه و داییم به یاد اون یکی قُلش (که مرحوم شده بود)،اسم پسرشون رو هادی میذارند. در سال ۸۳ مجدد طعم داشتن یک پسر دیگه رو میچشند منتهی اینجا خدا امتحان سختی ازشون میگیره. در دو سه سالگی پسر دومشون یعنی آقا سجاد، متوجه میشن که مشکلات مغزی داره و مثل یک کودک عادی نیست. توکل می کنند به خدا و ناامید نمیشن از رحمتش. به زندگیشون همینجور ادامه میدن و خلاصه در ۲۲ سالگی پسر اولشون، میرن خواستگاری دخترخانمی و عقد میکنند و صاحب عروس میشن. متاسفانه بعد از چند ماه این پسردایی ما و خانومش با هم سازگاری نمیکنند و پوستشون کنده میشه تا بتونند طلاق بگیرند و متاسفانه از هم جدا میشن. دو سه سال میگذره و خلاصه به ما خبر میدن که زنداییمون دچار سرطان شده و خداروشکر خوش خیم بوده و با عمل جراحی درمان میشه. باز یکی دو سال میگذره و زندایی خانم تلفنی به مامانم میگن: چند وقته درد شکم و معده درد شدید دارم. میره دکتر و آندوسکوپی و آزمایش خون و این کارا و در این بین بهش میگن سونوگرافی هم برو خانوم که احتمالا رحم شما توده داره!!!😳 بخاطر معده ش کلی قرص سنگین خورده و آزمایش خون رو هم داده، بعدش داروهای رادیو اکتیو خورده، میگه تا جواب آزمایش خون میاد برم سونوگرافی شکم... حالا کی فکرشو میکرد وقتی میره سونوگرافی رنگی، دکتر بهش بگه خانوم شما که بارداری چرا داروی رادیو اکتیو خوردی؟؟!!!!! اصلا چرا اومدی سونوگرافی رنگی؟؟؟ و کلی همونجا دعواش میکنند. بیچاره هاج و واج مونده بود که من کجا باردارم؟؟؟؟؟ بعلههههه؛ زن دایی ما در سن ۴۵ سالگی، خداخواسته باردار شده. حالا موندند گریه کنند یا شکر کنند. خبر مثل توووپ تو فامیل می ترکه. جالب اینجاست که چندماه قبل از اینکه زنداییم باردار بشه، خواهرش خواب دیده بود مادر مرحومشون یه دختربچه نوزاد بغلش گرفته و تو خواب گفته این دخترِ فاطمه هست. خلاصه پیش هر دکتری که میرن، بهشون میگن خانوم تو داروهای رادیو اکتیو خوردی و قطع به یقین رو جنین اثرات منفی میذاره و بچه تون مشکل دار میشه و عقب افتاده دنیا میاد. پس تا دیر نشده و فرصت دارید، سقط کنید. بنده های خدا تو تمام اون مدت یه چشمشون اشک بود و یه چشمشون خون. زنداییم میگفت من یه بچه ی مشکل دار دارم، یکی دیگه میخوام کجای دلم بذارم. دوتا بچه عقب افتاده بزرگ کنم اونم تو این سن و سال؟؟؟؟ و خلاصه بزرگترهای فامیل و مامانم و همه از اونجایی که خانواده ای مذهبی و معتقد هستند، کمکشون میکنند تا از درگاه خدا ناامید نشن و توکلشون رو از دست ندن. جالبه حتی وقتی پیش دکترهایی هم که الکی دستور سقط نمیدادند می رفتند، اون ها هم وقتی شرایط بیماری زنداییم و شرایط جنین رو چک میکنند، میگن این معلوم نمیکنه الآن دچار عقب افتادگی ذهنی باشه یا وقتی دنیا میاد ولی شما سقطش کنید که درصد مشکل دار شدن بچه تون بالاست. اگر میخواین بدونید سالمه یا نه، فلان آزمایش رو برید و فلان کنید و چنان کنید. تازه تهش هم معلوم نمیشه بچه مشکل داره یا نه.خلاصه یه عالمه خرج براشون می تراشند. اما داییم میگه ما قاتل بچه خودمون نمیشیم. مگه بی کس و کاریم؟ بچه مون رو می سپریم به امام رضا علیه السلام و نگهش میداریم و از آقا میخوایم خودش هوامونو داشته باشه و بهمون عنایت کنه. القصه قربونی هم براش انجام میدند و عقیقه و کلی نذر و نیاز میکنند. 👈 ادامه در پست بعدی... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۴۸ واقعا خدا امتحانات سختی از آدما میگیره. زنداییم ۹ ماه استرس رو تحمل میکنه ولی میگه خدایا توکل به خودت. و بعد از این ۹ ماه در آخرین روزهای سال ۱۴۰۱، نازنین زهرا خانوم(هم اسمِ مادر مرحوم زنداییم) به زیبایی و سلامت هرچه تمام، دنیا میاد و میشه برکت زندگی مامان و باباش... انقدر این بچه خوشگل و نازه، آدم کیف میکنه وقتی می بینتش😍. یکی از حکمت های دنیا اومدن این بچه، برگشتن دین و ایمان زنداییم بود. میدونید چرا؟ چون مادر زنداییم به صورت ناگهانی در ایام کرونا از دنیا رفت و بعد از اون، زندایی ما از خدا خیییلی فاصله میگیره. درست برعکس خواهر کوچکترش که با اینکه ظاهرش نشون نمیده، اما بعد فوت مادرش حسابی به خدا نزدیکتر شده بود. اما زندایی ما با خدا قهر کرده بود😔 و خدای مهربون با این موهبت الهی و دنیا اومدن دخترشون که هم نام مادر مرحومش هم شد، ایمان زنداییم رو بهش برگردوند و بنده ی رو گردانش رو دوباره تو بغل خودش گرفت.😍 فقط خواستم به همه اعضای محترم کانال "دوتا کافی نیست" و هر عزیزی که این پیام رو میخونه، بگم که تو مشکلات زندگی، یادتون نره ما بی کس و کار نیستیم صاحب داریم و توکل و توسلتون رو به خدای مهربون اگر بیشتر کنید و از رحمت خدا ناامید نشید، نتیجه اش رو یقینا می بینید. چون این امتحانات خدای مهربون برای همینه که ما توحید و ایمانمون به سرپناهمون بیشتر بشه. البته اینو هم بگم بنده خدا زنداییم یکم افسرگی پس از زایمان هم گرفته که طبیعی هم هست و الحمدالله رو به بهبوده، لطفا با نفس های گرم و مهربونتون حسابی براشون دعا کنید🌸❤️ دایی ما حسرت داشتن دختر به دلش مونده بود و بالاخره در ۵۰ سالگی از خدا گرفت😂😍 الهی که خدا به هر کس که حسرت اولاد سالم و صالح به دلش مونده،خدا بهترینش رو به حرمت امام زمان عج بهش عطا کنه. عزیزان دلم این جمله رو سر در دلتون بزنید و همیشه یادتون باشه: "لا تقنطوا من رحمةالله ..." که کلید گشایش کارهاست. یا علی🌸 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075