eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
💥پدر و مادرها 📌 به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سخت‌گیری می کنند؛ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا ان‌شاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند. "۱۳۹۴/۰۴/۲۰" 💥جوان ها ✅ بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ شما که جوانید، مطالبه‌‌گرید، این سنتهاى غلطى که در زمینه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه به‌‌وجود بیاید. "۱۳۹۳/۰۵/۰۱" کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌فرصت های از دست رفته... پیام آخر درباره جامانده های ازدواج منو شدیدا متاثر کرد. خاله ی من همچین شرایطی داره. پدربزرگم ابدا تمایلی به شوهر دادن دخترهاش نداشته و روی هر کدوم از خواستگارها یه عیبی میذاشته، خاله من که قبل انقلاب یه دختر باسواد و هنرمند بوده و کلی خواستگار خوب داشته پدربزرگم همه خواستگارهاش رو رد می‌کرده. خواستگارهای مادرم و خاله دیگرم رو هم همینطور اما مادر و اون خاله با اصرار خودشون ازدواج کردن. اما خاله بزرگم به اصطلاح حیا کرده و چیزی نگفته. تا یه سنی که خودش میگه دیگه فقط مردهایی که همسرشان مرده یا طلاق گرفته میومدن خواستگاریش و ایشون معتقد بوده که نباید بره تو زندگی زن دیگه ای. یا به قول خودش جای زن دیگه ای بشینه. خب مجرد میمونه و همه خواهرها و برادرها ازدواج میکنن و بچه دار میشن. نزدیک ۵۰ ساله میشه و تنها مونسش مادرش بوده. خودش میگه یه خواستگار فوق العاده برام اومد که عالی بود اما تو چشمای مادرم دیدم که التماس می‌کنه نرم از پیشش. جواب رد داد و چند ماه بعد مادرش هم فوت کرد. بعد فوت مادرش مردی که قدیم خواستگاری بوده همسرش فوت کردو دوباره اومد خواستگاریش، اما باز رد کرد. امروز با حسرت به اون مرد نگاه می‌کنه که چطور به همسرش رسیدگی میکنه. مادر من که شاغل بوده، خاله من ما رو نگه می‌داشت. حتی بارها مادرم براش خواستگار پیدا کرد و گفت که فکر ما رو نکن اما هربار رد میکرد و می‌گفت من دیگه تو این سن تمایلی به ازدواج ندارم. چند وقت پیش توی سن ۷۰ سالگی به مادرم گفت من می‌خوام ازدواج کنم. الان شدیدا بیماری های متعدد اعصاب و روان داره و نگهداری ازش سخت شده. بارها مادرم گفته دیگه نمیتونم و اگه اینطور پیش بره میبرمش خانه سالمندان. اگه مشکل جسمی بود خیلی راحت تر بود اما اینکه مشکلات شدید اعصاب داره و وسواس خیلی شدید داره و زوال عقل هم بهش اضافه شده کار مادرم رو خیلی سخت کرده. خود خالم میگه اگه ازدواج کرده بودم الان بچه هام نگهداری میکردن ازم. اما خب چه سودی داره پشیمونی... تو اقوام خانومی بود که تو سن بالا همسر یه آقای پیر شد که همسرش فوت کرده بود. بعد ازدواج مبتلا به مریضی شد و همسرش چندین سال ازش نگهداری کرد تا فوت کرد. می‌خوام بگم حتی ازدواج تو سن بالا هم با آدمی که همسر نداره بد نیست. اگه فرصت ها رو تا الان از دست دادید از الان به بعد رو دریابید که بعدها تو ۷۰ سالگی مثل خاله من حسرت نخورید. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
. 🚨از این آمار باید ترسید... "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو بهتر می فهمی یا پیامبر... انسان همسر مي‌خواهد. حتی پيرها! يك كسي مادر لاغر و پيری داشت. اين را دوش گرفت و مكه برد. روی دوشش مي‌گذاشت و طواف مي‌داد. به حضرت گفت: اين مادر من است. ديگر نمي‌تواند راه برود. او را مكه آوردم و روي دوشم طواف مي‌دهم. حق فرزندی را ادا كردم؟ حضرت فرمود: نه! گفت: ديگر چه كنم؟ گفت: شوهرش بده. گفت: اين! تا گفت: اين! مادر بر سر بچه زد و گفت: ... تو بهتر مي‌فهمي يا پيغمبر؟ انسان همسر مي‌خواهد. يك پزشكي در تهران است، متخصص افسردگي بزرگسالان است، به من مي‌گفت: در تهران ۱۴ هزار پيرزن و پيرمرد داريم كه بيماري‌شان به خاطر اين است كه كسي نيست با اينها حرف بزند. زن و شوهر غُر غُرو بهتر از بي‌همسري است. همسر نياز است. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بچه ها باید باشند... ۴۰ دقیقه قبل اذان از خانه زدیم بیرون و یک ربع بعد رسیدیم به کوچه‌ای که خدا آنجا خانه داشت. کافی‌شاپهای پرشور، خانه‌های سفید و نما رومی و یک پارک دنج، همسایه‌های مسجد بودند. جلوی در از همسرم خداحافظی کردم و با آسانسور خودمان را رساندیم قسمت زنانه، در طبقه اول مسجد که مشرف بود به قسمت همکف و مردانه. دخترم که از یک کف دست خانه، صاف افتاده بود توی یک فضای بزرگ، به ثانیه نکشیده همه قله‌های پست و بلند مسجد را فتح کرد، به همه سوراخ‌سنبه‌ها سرک کشید و مهرها را در کامیون کوچکی که همراهمان بود، بار زد. پیرزن‌ها چپ‌چپ نگاهم می‌کردند. یکی با صدای بلند گفت: مهر من رو کجا می‌بری؟ و به مهر بزرگی اشاره کرد که روی بار کامیون سبز لم داده بود. چارپایه شماره سه را دخترم از کجا باید می‌دانست که مال خانم صادقی است؟ خانم صادقی در اثر استفاده مدام از چارپایه شماره سه، صاحب آن شده بود و هیچ‌کس حق نداشت به آن دست بزند. یکی دوید و دخترم را بلند کرد و چارپایه را یک‌جای دیگر گذاشت تا خانم صادقی چندثانیه مانده به رکوع اول نماز مغرب، از راه برسد و روی صندلی‌ همیشگی‌اش بنشیند. حواسم به چارپایه‌های بلا استفاده ای بود که تا آخر نماز نه نمازگزاری به آنها رجوع کرد، نه طفل وروجکی. مسجد اصلا مشتری جوان و کودک نداشت. یک پایگاه دلباز و خوش آب و هوا بود برای گعده موسفیدکرده‌ها. تا صدای نمازخواندن همسرم بلند شد، دخترم کودکانه ذوق زد: آقاجانه و لابلای نمازگزارها دوید خودش را رساند جلوتر از صف اول، جایی که از لای درز شیشه‌ای طبقه بالا، آقاجان دیده می‌شد. به گرد پاش نرسیدم و اقامه بستم. خوراکی، اسباب‌بازی و موبایلم را گذاشتم دم دست که اگر برگشت سرگرم شود. تا آخر نماز همانجا ایستاده بود و بابا را نگاه می‌کرد. بعد سلام هم رو کرد به خانمهایی که یکی در میان در حال غفیله بودند و بااشتیاق گفت: آقاجانه. هیچ‌کس محل نداد، فقط یکی از خانمها با دست پای دخترم را عقب زد که به مفاتیح بزرگش برخورد نکند. کم‌لطفی آدمها، ذوق دیدن آقاجانش را کم نکرده بود، آمد نشست کنارم و گفت بابا را دیده که دارد نماز می‌خواند. داشتم به حرفهاش گوش می‌کردم، یک نفر زد سر شانه‌ام. خانم مسنی روی صندلی نماز نشسته بود. سلام کردم، بی‌مقدمه پرسید: سکنجبین بلدین درست کنین؟ خوشحال شدم که از شلوغ‌بازی دخترم گلایه نکرد. لبخند زدم و گفتم: نه همیشه آماده می‌خریم. پیرزن نگاهش شیشه‌ای بود، لبهاش را کج کرد و گفت: بازاریا همه‌ش اسیده، خودت درست کن. دو شاخه نبات و یک لیوان سرکه... زن بغل‌دستی حاج‌خانم، دنباله حرف را گرفت و گفت: با عسل بهتره، البته عسل رو نجوشونید که سمی می‌شه، فقط گرم کنید، سرکه هم فقط سیب. آمدم بگویم چشم که پیرزن ادامه داد: روزی یک استکان بده دخترت بخوره، آروم می‌شه. برگشتم به دخترم نگاه کردم که داشت بیخیال همه، عکسهای توی گوشیم را ورق می‌زد. گفتم: مشکلی نداره حاج‌خانم اقتضای سنشه. زن بغل دستیش دوباره دوید توی حرف ما: منظور خانم کمالی اینه که بچه‌تون بیش‌فعاله، با سکنجبین آروم می‌شه. خانم‌کمالی با پوزخند روی صورتش گفت: بچه آروم دست به صندلی و مهر نمی‌زنه، پا روی مفاتیح خانم رجبی نمی‌ذاره! پشتک و وارو نمی‌زنه. خانم کمالی خبر نداشت که دخترم کله‌ملق را برای اولین‌بار، همان‌شب توی همان مسجد یاد گرفته و مادرش را سر کیف آورده! آمدم بگویم پس حسنین که وقت سجده، از سر و کول رسول خدا بالا می‌رفتند... که فقط گفتم چشم. قرار بود امام جدید مسجد، همسرم باشد. همان‌دم به شیخ عبدالزهرا پیامک دادم که من خیلی از مسجد خوشم آمده، نمازگزارهایش عالی هستند و از این به بعد من و فاطمه‌نورا هم هرروز با شما می‌آییم. ✍ فرزانه حیدری "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ‌✅ نتایج طرح مادران ایران خودرو به دلیل زمانبر بودن استعلامات لازم تا چند روز آینده اعلام خواهد شد. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
تو انتخاب کن... حضرت صادق- عليه السّلام- مردى را ديد كه برايش دخترى به دنيا آمد، به همين خاطر ناراحت و غضبناك بود. ✨فرمودند: «اگر خداوند متعال به تو بگويد: من برايت انتخاب كنم يا تو؟ چه مى‌گويى؟» گفت: مى‌گويم: پروردگارا! تو انتخاب كن، فرمودند: «الان خداوند برايت (دختر) انتخاب كرده (پس چرا ناراحتى؟ )» ✨سپس فرمودند: پسر بچه‌اى كه حضرت خضر به امر پروردگار او را كشته بود كه قرآن كريم مى‌فرمايد: فَأَرَدْنٰا أَنْ يُبْدِلَهُمٰا رَبُّهُمٰا خَيْراً مِنْهُ زَكٰاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً. «اراده كرديم كه براى پدر و مادرش، فرزندى پاكتر و مهربانتر نصيبشان گردد» خداوند متعال به جاى آن پسر، دخترى به آنان داد كه از نسل آن دختر، هفتاد پيامبر به دنيا آمدند. 📚 آیین بندگی و نیایش، ترجمه‌ی کتاب عدة الداعی، ابن فهد حلی رحمة الله علیه "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ✅ مقاومت فراموش نشدنی... در دنیایی زندگی‌ می کنیم که مردم مظلوم غزه با یک مقاومت بی نظیر در برابر حملات وحشیانه رژیم غاصب صهیونیستی، مردم جهان را متاثر کرده، کوچک و بزرگ، زن و مرد در مواجه با بزرگ ترین مصیبت ها و سخت ترین شرایط زندگی‌ آیه ی "حسبنا الله و نعم الوکیل" بر زبان دارند. جالب اینکه، طبق آمار منتشر شده، از ۷ اکتبر تا امروز بیش از ۶۰ هزار نوزاد در غزه متولد شده‌ است. مردم مظلوم غزه، طی سالیان متمادی، با توکل بر خدا و فرزندآوری زیاد توانسته است در برابر این رژیم منحوس مقاومت کند. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بچه ها وقتی به دنیا می‌آیند، در اوج وابستگی هستند. حتی اگر مگسی روی صورت آنها بنشیند باید آن را بپرانیم یا وقتی شیر می‌خورند نمی‌توانند باد گلوی خود را خارج کنند و باید کمکشان کنیم. یعنی تا این حد وابسته هستند. مدل تربیت صحیح این است که هر چه سن بیشتر می‌شود، وابستگی کمتر شود. مثلاً بچّه در سن ۳-۴ سالگی خودش باید بتواند غذایش را بخورد، جوراب و لباسهای ساده و بدون دکمه‌اش را بپوشد. اگر مادری در سن سه سالگی بشقاب دست می‌گیرد و دنبال بچه راه می‌افتد که غذا بخورد، معلوم است که در وضعیت طبیعی نیست! باید از دو سالگی بشقاب را جلوی بچه گذاشت تا خودش غذایش را بخورد. اگر هم غذا را ریخت هم مهم نیست، این زمین خوردن‌ها مقدمه بلند شدن است. اما اگر مادری می‌خواهد بچه‌اش همیشه صاف و اتو کشیده باشد، نمیتواند بچه را به سمت استقلال رفتاری ببرد... "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌اسلام را اینگونه به ما رسانده اند.... 👈 بله عزیزان، در حالی که وضعیت جمعیت تنها حکومت شیعه ی جهان و تنها امید مظلومین عالم بحرانی است و کم کم با خروج بانوان دهه شصتی از سنین باروری، فاتحه ی جوانی جمعیت خوانده خواهد شد، عده ای خلاف نظر رهبری، با طرح نظرات غیرکارشناسی، با ایجاد شبهات مختلف تربیتی و اقتصادی و... این اندک امید باقیمانده را هم خواسته یا ناخواسته تباه می کنند. در حالی که بحران جمعیت تنها با تلاش بی وقفه ی مسئولین برای رفع موانع فرزندآوری و مجاهدت عموم مردم حل شدنی است. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰۲۰ من در سال ۸۶، تو سن ۲۰ سالگی ازدواج کردم و بعد از دوسال عقد، رفتیم سر خونه زندگی خودمون. از اونجایی که اون موقع تازه شاغل شده بودم تصمیم گرفتیم که تا دوسال بچه دار نشیم، دو ماه بعد از عروسی به پزشک زنان مراجعه کردم تا تحت نظرش باشم و این دوسال مشکلی پیش نیاد که بهم گفت بدلیل تخمدان پلی کیستیک احتمال بارداریت فقط ۳۰ درصد هستش و خیال منو راحت کرد که براحتی باردار نمیشی و ماه بعد من با جواب آزمایش مثبت تو مطبش نشسته بودم😁 ۲۳ ساله بودم که پسر اولم رو با سزارین اختیاری😔 بدنیا آوردم. ولی سر بارداری دومم حرفاش عملی شد و بعد از دوسال دوا و درمون بالاخره باردار شدم و پسر دومم رو بدنیا آوردم. تو اتاق عمل دکتر بهم گفت بخاطر سزارین دیواری رحمت نازک شده، حواست باشه دیگه باردار نشی، همونجا زدم زیر گریه که من بازم بچه می‌خوام، دوست دارم دختر دار شم😢 پسر دومم ۲/۵ ساله بود که فهمیدم دچار بیماری MS شدم. سه چهار سالی گذشت تا به شرایط مناسب برسم و بیماریم تقریبا سرکوب بشه... دوباره فیل م یاد هندوستان کردو بعد از فرمایشات رهبری مبنی بر جهاد فرزندآوری حس کردم باید هم آرزوی چندساله ام رو عملی کنم و هم به فرمان رهبرم لبیک بگم. خیلی به همسرم اصرار کردم تا بالاخره پذیرفت و وقتی پسر دومم ۷ ساله بود در سن ۳۷ سالگی باردار شدم. وقتی فهمیدم تو راهی من دختره، انگار دنیا رو بهم دادن و وقتی پزشکم در هفته ۱۸ بارداری بهم گفت بدلیل نازک شدن محل سزارین قبلی و احتمال پارگی رحم باید ختم بارداری بدیم دنیا رو سرم خرااااب شد.😭 یاد حرف دکتر سر سزارین دومم افتادم که بهم گفت دیگه باردار نشو. ولی من دخترمو میخواستم، کلی آرزوی داشتنش رو داشتم، زنده بود و من حرکاتش رو حس میکردم. 😔 اون شب تو بیمارستان بستری شدم تا صبح برام تو کمیسیون پزشکی تصمیم گیری کنند. چه شب سختی بود من و مادرم یه لحظه چشم رو هم نذاشتیم و کار من شده بود گریه و کار مادرم دعا و توسل، دست به دامن حضرت زهرا س شدم و دخترمو از ایشون خواستم. تا صبح نذر و نیاز و دعا و درخواست معجزه... و بالاخره صبح بعد از انجام سونو گرافی مجدد معجزه ای که منتظرش بودیم رخ داد و پزشک کمیسیون گفت یه مقدار ضخامت دیواره رحمم از چیری که پزشکم گفته (۱میلی متر) بالاتره (۳میلی متره) و با این حساب بارداری رو میشه تا هفته ۲۴-۲۶ ادامه داد. انگار دنیا رو بهم داده بودن، از هفته ۱۸تا هفته ۲۴ لحظه شماری کردم و دستم رو از دامن اهل بیت و شهدا نکشیدم و مطمئن بودم حضرت زهرا هدیه ش رو از من پس نمیگیره😌 هفته ها گذشت و در کمال ناباوریِ پزشکان، با رحمی که بافتش از بین رفته و محدود به لایه نازک سروز شده بود من به هفته ۳۱ بارداری رسیدم و دخترم ۳۱ هفته، یعنی ۷ماهه بدنیا اومد. ریحانه زهرای من معجزه ی حضرت زهرا ست... خدا رو شکر که لطفش رو شامل حالم کردو این لیاقت رو بهم داد تا بار دیگه مادر شدن رو تجربه کنم و یه نفر رو به شیعیان امیرالمومنین اضافه کنم دخترم و دو تا پسرام فدایی صاحب الزمان ان شاالله ❤️ "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هر چه قرآن بگوید... در زندگی مشترک، نباید سعی افراد در نکته گیری و دقت و کنجکاوی زیاد باشد. البته در این که کسی حق کسی را ضایع نکند ، باید دقت وجود داشته باشد. امّا اگر دقّت کند که مثلاًَ من اگر این دفعه جواب ندادم کلاه سرم می رود و باید گربه را در حجله سر برید، این درست حرف شیطان است. طرفین باید نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشند . این شیطان است که می گوید: اگر تو گذشت کردی می گویند ترسیدی. تو این دفعه گذشت نکن تا سر آن ها به سنگ بخورد و برای همیشه راحت شوی. اینها توطئه و دستور شیطان است. هر چه قرآن می گوید همان درست است. قرآن می گوید: نه، این عقیده شیطان است. تو عفو کن ، خدا هم کریم است و خود او به یک صورتی اجرش را خواهد داد. از این جهت است که می گوید:« وَاَعفُوا وَاَصفَحُوا» گذشت کنید و صرف نظر نمائید، دائماً چیز های کوچک را به رخ نکشید. مو شکافی نکنید. زود قضایا را تمام کنید. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️چکار کنیم تا بتونیم بدون ناراحتی و تنش، جوونامون رو توی تصمیمای مهم زندگی‌شون همراهی کنیم؟ 1⃣ برا این که بتونید تو مسائلی مثل ازدواج با فرزندتون همراه بشین، سعی کنید به جای استفاده از جایگاه پدرانه یا مادرانه، از رابطۀ دوستی و رفاقت استفاده کنید. 2⃣ تلاش کنید توی مسأله‌ای مثل ازدواج، علاوه بر توجه به رابطۀ رفاقتی، مانند یه مشاور کنار فرزندتون قرار بگیرید. 3⃣ بین انتخاب اشتباه و اختلاف سلیقه فرق بذارید. گاهی فرزندتون به دلایلی، چشمش رو به روی همۀ واقعیتای ازدواج بسته و می‌خواد انتخاب خطرناکی رو انجام بده. ولی گاهی هم صرفاً سلیقۀ اون با شما متفاوته. 4⃣ در مواردی که احساس می‌کنین فرزندتون انتخاب خطرناکی انجام داده، با سیاستِ رفاقت و مشورت می‌تونید اون رو وارد مسیر ارتباط با یه مشاور باتجربه کنید. 5⃣ اگه به هر دلیلی نتونستید از انتخاب خطرناک فرزندتون جلوگیری کنید، بعد از ازدواجش، از اون فاصله نگیرید. قطعاً فرزند شما پس از ازدواج نیاز بیشتری به شما داره. باز هم سیاستِ رفاقت و مشورت رو در پیش بگیرید، چون در این صورت اگه مشکلی هم تو زندگی‌شون اتفاق بیافته، شما می‌تونید روزنۀ امیدی برا حلّ مشکلاتش باشید. 📚 تا ساحل آرامش "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075