eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوقلوهای‌ من الان ۱۱ماهه هستن، تو دوران بارداری خودم وزنم بالا نمیرفت و دوقلوهام هم وزنشون پایین بود،خصوصا قل دختر‌... ۳۰ هفته بچه ها خیلی اومده بودن پایین و دکتر گفت قطعا زایمان زودرس خواهی داشت. از طرفی خون رسانی به قل دخترم کمتر بود. بیمارستان بستری شدم و آمپول ریه زدم تا اگر برای دخترم مشکلی پیش اومد، زایمان اورژانسی انجام بدن، خداروشکر مشکلی پیش نیومد. اومدم خونه تا میتونستم دیگه ایستاده کار انجام ندادم، در حد غذا پختن و اگر مجبور بودم آشپزی، دیگه کارخونه نکردم. اما نشسته کلی کار میکردم، مدام تو روز خیاطی می‌کردم و سرگرم بودم. هفته ۳۴ که برای چکاپ رفتم دکتر، داخل مطب من رو درد زایمان گرفت، دکتر گفت باید امروز بستری بشی و زایمان کنی. من رفتم بیمارستان دکتر گفت دردت برای انقباض رحم هست. خیلی روزهای سختی بود به دکتر گفتم تا وقتی توان داشته باشم و برای بچه ها مشکلی ایجاد نمیشه، تحمل میکنم چون وقتی برای آمپول ریه بستری بودم دیدم که مادرهایی که بچه هاشون میرن دستگاه چقدر سختی میکشن... اون روزها سخت بود برام، شبها از درد به سختی می تونستم ۲ساعت بخوابم، نمی تونستم چیزی بخورم. حمام نمی‌رفتم که دردم بیشتر نشه. ۱۰ روز تحمل کردم دیگه واقعا نمیتونستم. شب به دکتر گفتم دیگه نمیتونم. گفت فردا صبح بیا ببینمت... میدونستم که دکتر قطعا میگه وقته زایمان هست و آخرین روز بارداریمه. ۳۵هفته و ۲روز بودم. ۱۰روز درد کشیده بودم. با استرس فراوان رفتم برای زایمان، خودم رو برای دستگاه رفتن بچه ها آماده کرده بودم. بعد از سزارین، سریع بچه ها رو بردن ان آی سی یو، خیلی نگرانشون بودم. تو ریکاوری مدام از پرستارها حال بچه هام رو می‌پرسیدم. که یک دفعه یکیشون گفت این هم بچه هات😍 ازش خواهش کردم بچه ها رو بیاره دوباره ببینمشون.... وااای که چقدر خوشحال بودم. بچه هام با وزن(دخترم) ۱۹۸۰ و ۲۰۸۰(پسرم) به دنیا اومده بودن و صحیح و سالم بغلم بودن تو بارداری، ۱۸ هفته بهم گفته بودن به احتمال زیاد دخترم سندرم دان هست اما من گفتم هرچی باشه نگهش میدارم حتی آزمایش سل فری هم ندادم خلاصه که با خوشحالی زیاد در حدی که انگار رو ابرها بودم از بیمارستان مرخص شدیم و اومدم خونه. موقعی که میرفتم بیمارستان به همسرم گفتم توروخدا برای ترخیصم گل نخر الان میخوای حداقل ۲میلیون پول گل بدی... بیا هر چقدر میخوای بدی برا گل، بدیم به کسی که تا حالا نرفته کربلا و آرزوی رفتنش رو داره، به این نیت که بچه های ماهم سالم به دنیا بیان و دستگاه نرن... همسرم هم قبول کرد موقع ترخیص هم که اومد دنبالم، مادرشون همراهشون بودن، بهش گفته بودن مگه گل نمیخری گفته بود نه عروستون قسمم داده گل نخرم. مادرشون هم که متوجه داستان شدن گفته بود به شما قسم داده به من که چیزی نگفته... خلاصه زحمت گل رو مادرشوهم کشیدن خلاصه که نذرهای مختلف کرده بودیم. آخریش شله زردی بود که ۲۸صفر برای امام حسن علیه السلام درست کردیم. اما من مدام تو ذهنم میاد که کربلا فرستادن اون خانوم به جای گل کار خودش روکرد و بچه هام با اینکه وزنشون خیلی کم بود اما دستگاه نرفتن... "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
قبل از همه... ✨ امام صادق(علیه السلام) فرمود: «بَادِرُوا أَوْلَادَكُمْ بِالْحَدِیثِ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَكُمْ إِلَیْهِمُ الْمُرْجِئَةُ»(كافى، ج۶، ص۴۷) زود بچه هایتان را حرف حق یادشان بدهید قبل از آنکه فکرهای انحرافی وارد مخ بچه‌تان شود. مغز بچه‌تان را با فکر صحیح پر کنید. البته حالا این فکر است. مسائل عاطفی هم همینطور است. اگر شما قبل از آنکه بچه‌های محله، بچه‌تان را گول بزنند ببرند با او بستنی بخورند و بعد هم چهار تا حرف زشت یادشان بدهند. خود شما برو با بچه بستنی بخور. قبل از آنکه آنها با بستنی منحرف کنند، خود شما بروید بگردید. از نظر فکری و کمبودهای عاطفی برسید تا آنها منحرف نشوند.  "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
به دلم نشست.... "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
برکت زندگی... در مورد برکت در مال و وقت و سلامتی، به یک سری از باورها رسیدم مثل اینکه حقوقم متوسطه اما همیشه میگم کم باشه اما برکت دار باشه. حضرت مهدی در دخل و خرج زندگی ما شریک اند. یه دونه قلک دارم نذر صاحب الزمان، هر روز یک مبلغی می‌ریزم. سالی دوبار هم باز میشه، به نیت اینکه هیچ‌وقت رهبرم، همسرم، بچه ام، خودم و عزیزانم گرفتاری سخت براشون پیش نیاد. هرچقدر هم که بشه الحمدالله یک تکه جهاز برا نوعروسی شده به رسم هدیه از حضرت ولی عصر... نکته بعدی روی خرید هایی که دارم، سوره قدر و سوره کوثر میخونم. هر وقت که غذا میپزم اگر یادم بمونه سهمی هم برا صاحب الزمان می‌ذارم. خوش اخلاق باشیم حتی در جنجالی ترین وضعیت، اگر مطمئنین برنج یا هرچی که دارین خمس بهش تعلق گرفته، حتما پرداخت کنین. خداوند متعال به دل بندگانش نگاه می‌کنه و برکت واقعی اونجاست که می‌بینی از برکت سفره ای که داری، حتی مورچه ای هم دانه برده و گنجشکی سیر شده... چشم پوشی و توقع داشتن از دیگران را کم کنیم. صدقه دادن بهترین دواست. وقتی ظرف می شوری و لیوان داخل دستت ده تکه میشه، بدون ذره ای آسیب دیدن، میفهمی که صدقه کار خودش رو کرده... "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
اگر به خدا سپردیم... [می‌گوید] آقا دوتا اولاد دارم بس است! سه‌تا دارم بس است! پدرم در آمد! نمی‌توانم از عهدۀ خرجشان بر بیایم! اگر انسان بخواهد اتّکا به خودش کند از عهدۀ یکی‌اش هم برنمی‌آید، از عهدۀ خودش هم برنمی‌آید! امّا اگر به خدا بسپرد صد تای آن هم باشد کم است، دویست تای آن هم باشد کم است! انسان چه می‌گوید و فکرش کجا است؟! آن خدایی که دارد آسمان را می‌گرداند، زمین را می‌گرداند، خورشید را می‌گرداند، مرّیخ را می‌گرداند، زُحَل و مشتری و کواکب و أفلاک و سیّارات را می‌گرداند، ماهی‌های دریا [را روزی می‌دهد]، و اصلاً چه خبرها و چه عجائب‌المخلوقاتی هست؛ آن‌وقت از چهار مثقال برنج یا نیم لیتر شیر برای این بچّۀ معصوم، درِ خزاین او بسته شده است و دیگر نمی‌تواند به ما روزی بدهد! 📚 مبانی اخلاق در آیات و روایات - جلد یک کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨امام حسن عسكرى عليه السلام: "همه ی پليدي ها در يك خانه نهاده شده و كليد آن، دروغ قرار داده شده است." 📚منتخب ميزان الحكمة، صفحه ۴۸۶ 🏴 شهادت مظلومانه امام حسن عسکری علیه السلام را خدمت امام زمان(عج) و تمامی شیعیان تسلیت عرض می کنیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
تحصیل در کنار مدیریت امور زندگی... من اوایل تمام وقت درس میخوندم یعنی صبح و عصر کلاس داشتم. وقتی بچه ها به دنیا اومدن کلاسها رو محدود کردم به صبح و البته تا دو سالگی هر دو مرخصی گرفتم که دوران شیردهی پیش خودم باشن. چند سالی هم هست که بخاطر این شهر و اون شهر شدن، غیرحضوری کردم که البته خیلی سخت تره. چون کتاب و سی دی های درسی وقتی برام ارسال میشه، من باید تمام سی دی ها رو با کتابها تطبیق بدم و بخونم. خیلی سخته و وقت گیر. اما شدنی... برنامه م هم اینطوره که وقتی همسر و بچه هام شب خوابیدن، حدود ساعت یک نیمه شب که سکوت برقراره تا سه درس میخونم. بعد یکی دو ساعت میخوابم و بعد نماز صبح هم دیگه نمیخوابم. به کار خونه و رد کردن خانواده به محل کار و بچه ها در ایام مدرسه مشغول میشم، اگر تدریس نداشته باشم بازم تا ظهر که برگردن، وقت های خالی درس میخونم. دو سه ساعتی هم عصر میخوابم. یعنی به کم خوابی عادت کردم، حدود ۵ تا ۶ ساعت در شبانه روز. مشکلی هم نیست. عادت کردم و کاملا سرحالم. به دوستان علاقمند به تحصیل هم توصیه میکنم در نبود همسر و بچه ها یا وقتی خوابن، برا درس خوندن استفاده کنن و ساعات خونه رو به اونها اختصاص بدن. مخصوصا همسر باید احساس کنه برای زن اولویت خونه و زندگیه، تا با زن همکاری کنه برای درس خوندن، وگرنه اگر مرد مخالف باشه، یا زن خسته بشه از کلاس و درس و توی خونه به خودش و زندگی نرسه، نه اون زندگی خیری داره و نه اون درس. راز موفقیت به نظر من تلاش و برنامه ریزیه، اینکه از خوابت یه حدی بزنی، از مهمونی های زائد، بازار رفتن و گشتن های الکی که خانوما عادت دارن، ساعت ها مشغول تلفن های غیر ضروری شدن و... باید گذشت چون کلی از وقت ما رو میگیرن، تازه اگر در کنارش گناهی انجام نشه. ممکنه بعضی جاها کم بیارین یا خسته بشین اما درس و بحث رو ترک نکنین که یه مادری که تحصیل کرده باشه یا طلبه، روی نحوه فکر و تربیت کردنش بسیار تاثیر گذار هستش. ان شاالله که سرباز امام زمان عج تربیت کنیم. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
"وقتي كه روح انسان به عالم ديگر رفت، مي فهمد اين همه تشريفات در دنيا لازم نبود." 📚 در محضر بهجت، ج دوم، ص ۴۰۵ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
تردید نکن... انسان هرچه برای باسواد شدن فرزندش خرج می‌کند، باید برای دیندار شدن او هم خرج کند. اگر دین‌داری خرج داشت، تردید نکن. اگر شما می‌خواهید هزینه کنید و هزینه مدرسه‌ای که بچه در آن‌جا نمازخوان می‌شود و آدم درستی می‌شود، دوبرابر هزینه مدرسه دیگر است، باید این هزینه را بدهید. 📚 راه رشد - جلد چهارم "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰۲۲ من متولد ۶۵ هستم. توی یه خانواده پرجمعیت متولد شدم. بچه آخر خانواده، با پدری فوق‌العاده مذهبی و مدیر ومدبر و مادری بسیار خونسرد و آروم و بی خیال😂 از ۱۳ سالگی چون قدم بلند بود و تقریبا درشت بودم. خواستگار داشتم،تا اینکه توی ۱۶ سالگی در حالی که هنوز درس میخوندم، عقد کردم و بعد ۱۷ سالگی عروسی گرفتیم و از مشهد به تهران اومدیم. همسرم ۲۲ سالش بود و برعکس من بچه بزرگ یه خانواده ۷ فرزندی بود که تو ۲۰ سالگی مادرش را از دست داده بود، ۶ تا پسر بودن و یه خواهر ۷ ساله پدرشون بعد ما ازدواج کرد و واسطه ما همون خانم بود. بسیار خانم خوبی بودن، دلسوز و عاقل و فهیم که بیشتر به خاطر خواهرشوهر ۷ ساله ام قبول کرده بود وارد این خانواده بشه خلاصه من از همون اوایل ازدواج دلم بچه می‌خواست و بعد ۳ ماه باردار شدمو این خبر برای خانواده همسر و مخصوصا پدر شون خیلی مسرت بخش بود چون یه جورایی غم نبود مادر کمتر می‌شد،۴۰ هفته ام دیگه تموم شده بود و بچه دنیا نمیومد و همین باعث شد که وقتی بستری شدم برای زایمان، تشخیص بدن بچه مدفوع کرده و من بعد ۸ ساعت درد کشیدن عمل شدم. محمد حسن ما اردیبهشت ۸۵ دنیا اومد، محمد حسن دوران نوزادی خوبی داشت، یعنی اصلا من معنی دل درد، زردی و کولیک و رفلاکس را نمیدونستم چیه، ولی به شدت بازیگوش بود و کم صبر و طاقت... دوسال و نه ماهش شد که به همسرم گفتم یه بچه دیگه بیاریم، به شدت مخالفت کرد ولی آخرش راضی شد و من باردار شدم و زهرا خانم ما شب میلاد با سعادت امام رضا علیه السلام متولد شد. من طبقه پایین خونه پدرشوهرم زندگی میکردم و اون خانم هم بعد ۴ سال زندگی نتونست بمونه و رفت. همسر هم صبح زود میرفتن سرکار تا شب و کلا همه کارهای بچه ها با خودم بود، مادرم نهایت دویا سه هفته برای زایمان ام میموند و برمیگشت. با وجود زهرا شادی به خونه پدر همسرم برگشته بود زهرا اونقدر عاقل و فهمیده بود که حد نداشت. اربعین ۱۳۹۰ پدر همسرم به رحمت خدا رفتند، بعد یک سال برای خواهرشوهرم خواستگار اومد و تمام کارهای جهيزيه و عروسیش را خودم انجام دادم و به خونه بخت فرستادیمش. دوتا برادرای دیگه هم ازدواج کردن و حالا من دوست داشتم بچه سوم را بیارم و خداوند سوم ماه رمضان سال ۹۴ آقا محمدعلی باهوش و قشنگمو بهمون هدیه داد. هرکسی میرسید میگفت دیگه بسه ها بچه نیارید هم دختر دارید و هم پسر، همسر استقبال میکرد ولی من توی دلم بهشون میخندیدم، چون نقشه ها داشتم😄 دوست داشتم تا قبل از اینکه سنم بره بالاتر، بچه بیارم ولی غافل از اینکه سزارینی بودم و یکم ریسکش بالا بود. بعد دوسال خیلی به همسرم اصرار کردم که بچه چهارم را بیاریم قبول نمی‌کرد و اصلا نمیشد گولش زد😀تا اینکه بهمن ماه سال ۱۴۰۰ دونفری باهم رفتیم کربلا کنار هم توحرم نشسته بودیم رو کردم به گنبد گفتم یا امام حسین این شوهر منو راضی کن اگرم صلاح هست یه دختر بهم بده و حتما اربعین سال دیگه تو هرحالی بودم منو بطلب. برگشتیم و واقعا انگار امام حسین دل همسرمو نرم کرد و تو سن ۳۵ سالگی باردار شدم، وقتی فهمیدم با اینکه دوست داشتم یه حسی بودم، رفتم پیش دکترم وقتی بهش از حالم گفتم گفت خیلی هم عالی چرا ناراحتی گفتم آخه سنم زیاده دعوام کرد و گفت دخترا الان توی این سن ازدواج میکنن، پاشو خودتو جمع کن😁 همه چیز خوب پیش می‌رفت تا اینکه به دکتر گفتم برام غربالگری بنویس گفت اگر اهل سقط نیستی، نرو. گفتم نیستم ولی بنویس برام، تا اینکه رفتم مشهد و اونجا غربالگری ها را انجام دادم. جواب آزمایش را گرفتم و اصلا نگاه نکردم و بعد دوهفته اومدم تهران یه روز همین طوری داشتم نگاه میکردم دیدم ریسکش را زده بالا توی گوگل سرچ کردم تلفن‌ زدم به چندتا از دوستام که پرستار بودن پرسیدم و دیدم بله ریسک سندرم داون زیاد بود. انگار دنیا دور سرم داشت می‌چرخید. یادمه محرم بود و شب حضرت علی‌اصغر خیلی حالم بد بود نوبت گرفتم رفتم دکتر، دکتر گفت ببین تمام اینا احتمال هست، تو که اهل سقط نیستی چرا غربالگری دادی و خدا خیرش بده آرومم کرد و گفت صبر کن سونوی آنومالی ۱۶ هفته رو بده بعد تصمیم بگیر، اونجا رفتم هیئت و نذر کردم اگر بچه ام سالم بود سال دیگه ۶ دست لباس علی اصغر بخرم و به ۶ تا نوزاد بدم و تا آخر عمر هرسال شب هفتم محرم یه خوراکی واسه بچه ها پخش کنم. هفته ۱۶ وقتی رفتم سونو همه‌چیز خوب بود و گفت بچه ات سالمه و دختر😍 تیغه بینی تشکیل شده کی گفته که سندرم هست، من توی اون دوران با چند تا پزشک دیگه صحبت کردم و همگی گفتند ریسک بسیار بالاست و سقط کن ولی من گفتم قلبی را که تند تر از قلب خودم میزنه نمیام از کار بندازم و توکل به خدا و توسل به اهل بیت کردم. ادامه 👇 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۱۰۲۲ اربعین ۵ ماهه بودم، همسرم برام ویلچر گرفت دودل بودم که بریم یانه گفت میریم خودم هواتا دارم. مادر و پدر وخواهرم هم باهامون اومدن و من اربعین ۱۴۰۱ همون طور که از امام حسین خواستم اربعین باردار اونم دختر راهی کربلا شدیم و دی ماه ۱۴۰۱ دختر خوشگلم به دنیا اومد. قبل بیهوشی هنوز استرس داشتم که اگر بچه مشکلی داشت آمادگی داشته باشم، وقتی به هوش اومدم و حالش را پرسیدم گفتند خدا یه دختر سالم و خوشگل بهت داده... نوریه ۷ ماهه بود که اربعین رفتیم کربلا تو حرم اميرالمومنین نشسته بودیم که یه خانمی اومد پیشم باهام صحبت کرد و گفت اسم بچه هات چیه بعد که گفتم رو کرد به حرم گفت یا امیرالمومنین یه حسین به این خانم بده. خنده ام گرفت گفتم چی میگید من بچه ام کوچیکه هنوز گفت نه حیفه تو یه حسین نداشته باشی😭 خلاصه بگذریم فکر میکردم پرونده بارداری های من بسته شده، تا اینکه نوریه ۱۱ ماهه بود و من آنفولانزای سختی گرفتم و حالم به شدت بد بود. بعد مریضی دیدم خوب نمیشم و روز به روز بی حال تر میشم. جاریم گفت شاید باردار باشی گفتم محاله، من بچه شیر میدم، تا اینکه دیدم واقعا حالم یه جوریه، بی‌بی چک زدم و دیدم بله مثبت شد. رفتم پیش دکترم دوباره حالم خیلی بد بود هنوز خستگی زایمان قبل توی تنم بود. دکترم گفت چیه ناراحتی؟ بدش به من پاشو و خدا راشکر کن فقط چون سزارین پنجم هست کار من سخت تره، وقتی با دکتر حساب کردیم گفت احتمالا الآن ۷ هفته باشی و سونو و آزمایش نوشت. وقتی رفتم سونو گفت خانم چی میگی بچه ۱۲ هفته است😃حسابی توی شوک بودم به کسی نگفتم حتی بچه هام، پسرم پشت کنکوری بود و درس میخوند دخترمم اگر می‌فهمید موهاشو می‌کند😂 فقط خودم و همسرم میدونستیم ولی بازم باور نمی‌کردیم سر این دیگه غربالگری نرفتم، ولی توی دلم از زمان بارداری راضی نبودم، تا اینکه هفته ۱۶ درد شدید و خونریزی باعث شد بیمارستان بستری بشم و استراحت مطلق با به بچه ۱ ساله که باید از شیر میگرفتم و ۳ تا بچه مدرسه ای و پشت کنکوری و بدون کمک، خوبیش این بود که ایام نوروز بود و همه خونه بودن، آخر فروردین بچه ها یکی یکی آبله مرغون گرفتن و منم چون نگرفته بودم آخرین نفر گرفتم و چقدر عذاب کشیدم. شاید حدود ۲هزار دونه بدنم زده بود همگی دردناک از کف پا بگیر تا دهان و پهلو وکمر و لای انگشتا، ۳ روز جهنمی را گذروندم بیمارستان بخش عفونی گفت زده به ریه و باید بستری بشی ولی قبول نکردم و با اسپری و دارو گذروندم ولی سرفه هاش هنوزم برام مونده و دکتر گفت بعد زایمانت باید درمان کنی، خلاصه با همین سختی‌ها اقامحمدحسین گل ما دقیقا ایام پیاده روی اربعین به دنیا اومد. قدم بچه ام خیلی خوب بود از همون اول بارداری که حتی خبر نداشتیم همه لوازم برقی خونه یکی یکی خراب می‌شد و می‌سوخت و ما نو میخریدم.🥲😂 خداراشکر میکنم که خدا با این همه مشکلاتی که داشتم، فرزند سالم بهم داده و از خدا میخوام دامان همه منتظرا را سبز کنه و کسی حسرت مادر شدن توی دلش نمونه 🙏 و یه نصیحت به مادرایی که اطرافیانتون بازبونشون آزارتون میدن و نظر میدن دلیلی نداره کسی بفهمه بارداری، من بچه چهارم ۸ ماهه بودم که فامیل توی یه عروسی اونجا فهميدن، بچه پنجمم حتي هنوز، خیلیا نمیدونن که بچه دار شدیم هر وقت دیدنش، می‌فهمن دیگه😃 حتی پسر خودمم آخرای ماه هفتم بهش گفتیم که ذهنش درگیر نشه. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
آقا محمد حسین، فرزند پنجم تجربه ی ١٠٢٢ 😍 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ به والدین سفارش می کنم کسی را [به عنوان معلم] پیدا کنید که مودب به آداب الهی و انسانی باشد، نه اینکه دنبال کسی باشید که حرف اول را در علم می زند. ⚠️ این شخص بعدا وزر و وبال گردن خواهد شد. به چه کنم چه کنم می افتید، در حالی که مفری هم برایتان نیست. ❌می بینیم با پوشش برتر اسلامی وارد مرکز آموزشی شد و در حالی که هنوز دو ترم نگذشته است، بی حجاب بیرون آمد. 📚 ادب الهی - جلد سوم - تربیت فرزند کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075