#پنجره_جمعیتی
📌بازیِ طولانی مدت... !!
برژینسکی مشاور ارشد امنیت ملی کارتر در مصاحبهای با وال استریت ژورنال میگوید: «از فکر کردن به حمله پیشدستانه علیه تاسیسات هستهای ایران اجتناب کنید و یک بازی طولانیمدت را انجام دهید، چون زمان، آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع حکومت کنونی نیست»
هرگاه بیش از دوسوم جمعیت کشور در سنین فعالیت بالقوهی اقتصادی (۱۵ تا ۶۴ سال) باشند، به اصطلاح گفته میشود که آن کشور وارد پنجره جمعیتی شده است. کارشناسان مباحث استراتژیک، پنجره جمعیتی را فرصتی طلایی برای پیشرفت همه جانبه، به خصوص رشد جهشی در اقتصاد کشورها میدانند که ناشی از افزایش نسبت جمعیت تولیدکننده به مصرف کننده است. ایران از سال ۱۳۸۵ وارد پنجره جمعیتی شده است و این پنجره به مرور زمان بسته خواهد شد به گونه ای که سال ۱۴۲۵ دیگر فرصتی به نام پنجره جمعیتی وجود نخواهد داشت. اما متاسفانه این فرصت بزرگ نیز به دلیل همراه شدن عامل داخلیِ "اقتصاد وابسته به نفت" با عامل خارجیِ "تحریمها"، به سرعت در حال از دست رفتن است و این مساله نیز اثبات می کند که گذشت زمان به نفع ایران اسلامی نیست.
در این میان دو سوال اساسی مطرح میشود: آیا بین تشدید فشارهای اقتصادی و تحریم های استکبار جهانی از سال ۱۳۸۵ و باز شدن پنجره جمعیتی در همان سال، ارتباطی وجود دارد؟ به چه دلیل فشارهای اقتصادی و تحریم ها زمانی تشدید شد که عمده ی موالید دهه شصت، به سن ازدواج و فرزندآوری رسیده بودند؟!
به نظر میرسد یکی از دلایل اصلی افزایش این فشارها در برهه کنونی، این باشد که موالید دهه شصت که بیشترین درصد جمعیتی را دارند و اکنون به سن ازدواج و فرزندآوری رسیدهاند، در شرایط سخت اقتصادی قرار گرفته و نتوانند ازدواج به موقع و فرزندآوری داشته باشند و از این طریق، نرخ باروری کل کاهش یافته و سالخورده شدن جمعیت کشور تسریع گردد. اما از دیگر سو، این فشارها برای اقتصاد وابسته به نفت ما، مانعی مضاعف در مسیر بهره گیری از پنجره جمعیتی ایجاد کرده است، امری که بعید است برای اتاق فکرهایی که سیاست مستکبران جهان را تهیه و تنظیم می کنند، مغفول مانده باشد.
طبق این تحلیل، بعید به نظر می رسد که تحریم ها و فشارهای مختلف اقتصادی استکبار تا سال ۱۴۲۵ برداشته شوند؛ سالی که پنجره جمعیتی به روی کشور بسته می شود، بیش از ۲۰ درصد جمعیت کشور بالای ۶۰ سال سن خواهند داشت و قدرت تجدید نسل به شدت محدود خواهد شد و در اصل، این همان بازی طولانی مدتی است که آن پیر کهنه کار و مکار آمریکایی گفته بود.
این تحلیل به تنهایی می تواند به سوال های فراوانی که ذهن مردم را درگیر کرده است، پاسخ دهد.
دلیل واقعی علاقه غرب به ادامه تحریم ها چیست؟ چرا غرب اصرار دارد که در صورت توافق نیز تمام تحریم ها لغو نشوند، بلکه نهایتا تعلیق شوند؟ چرا تنها از لغو تحریم های مرتبط با صنعت هستهای صحبت میکند؟ چرا وزیر امور خارجه (وقت) آمریکا پیشنهاد تمدید مذاکرات را به ایران می دهد و چرا میگوید این مذاکرات طولانی و زمان بر خواهد بود؟ از سویی، دلیل سفارش های موکد مقام معظم رهبری در سالیان اخیر پیرامون جمعیت، ازدواج، خانواده و اقتصاد مقاومتی چیست؟ و ...
آری به نظر می رسد منظور برژینسکی از بازی طولانی مدت، به کارگیری تمام ابزارها برای تضعیف ایران تا زمانی باشد که ایران دچار کاهش و سالخوردگی جمعیت شود و فرصت پنجره جمعیتی پایان یابد، چرا که غرب به درستی دریافته است که تمام عوامل مولد قدرت برای ایران و تهدیدزا برای غرب، برآمده از توان و همت جمعیت جوان میهنمان است و اگر ایران سالخورده شود، بی شک تمام این توانمندیها رو به افول خواهد رفت. رویدادی که اگر خدای ناکرده رخ دهد، غرب وحشی به انحاء مختلف خواهد توانست، قلب تپنده نهضت جهانی ضد سلطه را از حرکت بازدارد و شاید همین امر باعث شده است که رهبر معظم انقلاب، در کلامی تکان دهنده و تاثرانگیز بگویند:
"یکی از خطراتی که وقتی انسان درست به عمق آن فکر می کند، تن او میلرزد، این مسئله ی جمعیت است" ( ۱۳۹۲/٠٩/١٩)
✍ حسین مروتی، بنویسید مذاکره، بخوانید بازی طولانیمدت ١٣٩٣/٩/۵
👈 پاییز سال گذشته، رهبر معظم انقلاب، در دیدار جمعی از فعالان اقتصادی فرمودند:
«یکی از ظرفیتها «جمعیت جوان کشور» است. به قول جمعیتشناسان، این پنجرهی جمعیتی است. کارشناسان میگویند ما ۲۰ سال دیگر فرصت داریم از این ظرفیت استفاده کنیم... در این ۲۰ سال چه کار کنیم؟ اول اینکه نگذاریم #جمعیت_جوان کاهش پیدا کند دوم ایجاد ثروت پایدار برای کشور... این #تحریم الان شدت بیشتری گرفته و فعلاً خواهد بود؛ اینکه امید داشته باشیم یک یا دو سال دیگر تمام میشود، باطل است و این تحریم حالاحالاها خواهد بود.»
#بحران_جمعیت
#سالخوردگی_جمعیت
#جمعیت_مولفه_قدرت
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
📌مردم چی میگن؟!!
میخواستم به دنيا بيايم، در يك زايشگاه عمومى؛ پدربزرگم به مادرم گفت: فقط بيمارستان خصوصى! مادرم گفت: چرا؟ پدر بزرگم گفت: مردم چه مىگويند؟!
میخواستم به مدرسه بروم، همان مدرسه سر كوچهمان؛ مادرم گفت: فقط مدرسه غيرانتفاعى! پدرم گفت: چرا؟ مادرم گفت: مردم چه مىگويند؟!
به رشته انسانى علاقه داشتم؛ پدرم گفت: فقط رياضى! گفتم: چرا؟ پدرم گفت: مردم چه مىگويند؟!
مىخواستم با دخترى ساده كه دوستش داشتم ازدواج كنم؛ خواهرم گفت: مگر من بميرم. گفتم: چرا؟ خواهرم گفت: مردم چه مىگويند؟! مىخواستم پول مراسم عروسى را سرمايه زندگىام كنم؛ پدر و مادرم گفتند: مگر از روى نعش ما رد شوى. گفتم: چرا؟ آنها گفتند: مردم چه مىگويند؟!
مىخواستم به اندازه جيبم خانهاى در پايين شهر اجاره كنم؛ مادرم گفت: واى بر من. گفتم: چرا؟ مادرم گفت: مردم چه مىگويند؟! اوّلين مهمانى بعد از عروسىمان بود. مىخواستم ساده باشد و صميمى؛ همسرم گفت: شكست به همين زودى؟! گفتم: چرا؟ همسرم گفت: مردم چه مىگويند؟!
مىخواستم يك ماشين مدل پايين بخرم، در حد وسعم تا عصاى دستم باشد؛ همسرم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟ همسرم گفت: مردم چه مىگويند؟!
مىخواستم بميرم. بر سر قبرم بحث شد؛ پسرم گفت: پايين قبرستان. زنم جيغ كشيد! دخترم گفت: چه شده؟ زنم گفت: مردم چه مىگويند؟!
کل زندگی ما این شده که "مردم چه می گویند؟"
مردم موقع مشکلات ما کجا هستند پس؟
#سبک_زندگی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
🚨۲۳۰ مدرسه یک نفره در کشور وجود دارد.
👈 هر چند این گزارش با تاکید بر عدالت آموزشی انجام شده اما لایه های دردناک تحول جمعیتی را نشان می دهد. در این گزارش اشاره ای به مدارس چند نفره نشده، اما قطعا آمار آنها نیز قابل توجه می باشد.
#بحران_جمعیت
#فرزندآوری
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
دوتا کافی نیست
⁉️ #ازدواج یا ادامه #تحصیل علامه طباطبایی پاسخ می دهند... ✅ درباره دخترها، ایشان معتقد بودند که از
#پیام_مخاطبین
📌به خاطر تحصیل، ازدواج تون رو به تاخیر نندازید.
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
دوتا کافی نیست
#استاد_تراشیون ⚠️امروز دارن دوران دوم فمینیستی را در جامعهی ما تبلیغ میکنند. یعنی یک زن باکلاس،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_رحیم_پور_ازغدی
📌نکات قابل تأمل در رابطه با اشتغال زنان...
#اشتغال_زنان
#مادری
#فرزندآوری
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۳۷۹
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
حدود ۱۰ سال پیش که برادرم سالهای اول دانشگاه بود، من متوجه شدم که برادرم به خاطر تنهایی مفرط و نداشتن دوست و برادر و یا پدر و مادر همزبان شدیدا نیاز به یک مانوس داره. مخصوصا حضور در دانشگاهی که اکثرا در کلاسشون دختر بودند و دخترانی جلب نظر کننده و برادر من هم تک پسر خانواده، این تنهایی رو بیشتر نمود می داد.
من کم کم متوجه شدم احتمال به خطا رفتن برادرم (با اینکه تمایلات مذهبی داشت) به شدت وجود داره.
با اینکه خجالت میکشیدم، با وجود کوچکتر بودن در خانواده ام، بهشون گفتم که پسرشون گناه داره یه فکری براش بکنید قبل از اینکه دیر بشه...
مادرم میگفتن من نمیتونم کاری کنم به پدرت بگو مسئولیتش با پدره. پدرم میگفتن باشه هر وقت رفت سر کار و پول در آورد، الان بریم خواستگاری همه میپرسند اول کارش چیه، خونه اش کجاست، بریم خواستگاری خودمونو سبک میکنیم. بعدشم من ۲۸ سالگی ازدواج کردم، اونم خودشو نگه داره...
(البته اون موقع بخاطر موقعیت اجتماعی خانوادگی مون مطمئنم کسانی بودند که حاضر باشند حتی با وجود شاغل نبودن برادرم، دخترشون عروسشون ما باشه.)
خلاصه اونها بهانه میکردند و مدام عقب می افتاد. تا کم کم برادر من تمام انگیزه اش از درس و تلاش رفت زیر سوال و کارشناسی ۴ ساله رو ۷_۸ ساله تمام کرد...
بماند که این وسط رابطه های پیامکی و غیر جدی هم با دختران داشت و به گناه افتاده بود.
الان دیگه خانواده ام بخاطر وضیعت به ظاهر بد برادرم هم نمیتونستند براش قدمی بر دارند. (چون شاغل نبودن یه جوان ۲۰ ساله شاید قابل قبول باشه ولی همه از جوان ۲۷ ساله انتظارات فراوانی دارند) و خودش هم اعتماد به نفس برای رسیدن به استقلال رو از دست داده بود.
و بعد هم کار رسید به رابطه بسیار عاطفی با یک دختر که آینده ازدواج از همه طرف برای هر دوشون زیر سوال بود و کسی راضی به این وصلت نبود. ۲ سال هم این رابطه عاطفی با همه مشکلاتش ادامه داشت...
حتی وقتی برادرم سر کار هم رفت و شرط پدرم برای داشتن درآمد برآورده شد، الان دیگه اون آدم با انگیزه ای نبود و نه سر کاری مداوم میموند و نه حقوقشاشو در راه درست مصرف میکرد و به ولخرجی افتاده بود...
بعد از چند سال سخت پر از بحث و دعوا و گریه و نذر و....برای همه خانواده، بلاخره فرجی شد و برادرم خودشو پیدا کرد. شرایطشو سروسامان داد و با فردی مناسب ازدواج کرد و همه چیز تقریبا رو به راه شده... خدارو شکر...
ولی می مونه اون چند سالی که بخاطر تنهایی مفرط و نداشتن نقطه تلاش برای کار، از عمر برادرم هدر رفت... چند سالی که زندگی همه خانواده با دعوا و سردی گذشت...
هر چه فکر میکنم این اتفاقات اکثرش بخاطر اینه که بزرگتر هایی هستند که بلد نبودند با بچه هاشون رفیق و مانوس باشند. بزرگتر هایی که جوانهای الان رو با نسل خودشون مقایسه میکردند و نمیدونستند بچه هاشون تو چه جامعه ای دارند قرار میگیرند...
بزرگترهایی که حاضر نشدند به موقع کمی خرج کنند تا جوانشون به خطر ایمان و اخلاق نیفته، ولی دست روزگار باعث شد چندین برابر از آبرو و مال و آسایش خرج کنند تا جوانشون به راه بیاد...
ای کاش اگر والدین نمیتونن با بچه هاشون رابطه عاطفی بگیرند، حداقل وظیفه به حق فرزند رو که فراهم کردن شرایط ازدواج هست رو براشون محقق میکردند تا حداقل خودشون بعدها دچار سختی ها و عواقب سستی هاشون نشن...
خدا درجه شهید حسین همدانی رو بالاتر ببره. خانومشون میگفتن (نقل مضمون از کتاب خداحافظ سالار):
"یک روز بهم گفتن نظرت چیه برای پسرمون آستین بالا بزنیم؟"
گفتم: "آخه خودش هنوز چیزی به زبان نیاورده."
گفتن: "قبل از اینکه به زبان بیاره باید براش کاری کرد..."
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#استاد_تراشیون
✅ اگر پدر و مادر می خواهند امروزه روی بچه های خود #اثرگذار باشند؛ تنها الگو بودن کافی نیست؛ نیاز هست که پدر و مادر #مقبولیت هم نزد فرزندان خود داشته باشند.
⚠️اگر مقبولیت پدر و مادر ضعیف شود؛ اثر گذاری آنها بر بچه ها ضعیف خواهد شد.
👈 چطور پدر و مادر می توانند مقبولیت داشته باشند⁉️
👌پدر و مادر #انتقادگر نباشند؛ انتقاد گری اثرگذاری را کم می کند. پدر و مادر زمینه ای را فراهم کنند که بچه ها در کنار آنها احساس #امنیت کنند. پدر و مادر #شنوندههای خوبی برای فرزندان خود باشند. با نوجوانان با نرمی و ملاطفت برخورد کنند و بدانند که تند بودن و خشن بودن جواب نمی دهد.
#فرزندپروری
#تربیت_فرزند
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
به لطف الهی و شکر خدا بنده مادر سه فرزند هستم و همه بچه هامو از اونجایی که مشکل تنبلی تخمدان داشتم را با دارو حامله میشدم و یک پروسه ۶ الی یک سال طول میکشید تا باردار بشم. برای فرزند چهارم هم طبق معمول به دکتر مراجعه کردم تا با دارو دوباره حامله بشم. دکتر هم برا آمادگی قبل بارداری آزمایشات کم خونی و کلسیم و تیروئید و... برام نوشت، و فعلا دارو برای درمان نداد.
از اونجایی که حدود دو سال سبک زندگی را تغییر دادیم و جایگزین روغن مایع، روغن شحم و دمنوش ها رو به جای چای سیاه قرار داده بودم. و در دو سه ماهه اخیر استفاده حداقل هفته ای یکبار نخود آب، در برنامه غذایی تاثیر زیادی در سلامتی اعضای خانواده داشت. و در کمال ناباوری در ماه دوم از زمانی که قصد بارداری داشتم، شکر خدا بدون هیچ دارویی باردار شدم...که صددرصد لطف بی حد الهی شامل حالم شد.
البته کارهای معنوی هم در کنارش انجام دادم از جمله روزه روز اول محرم و چله سوره یس، از روز اول ذی القعده تا روز ده ذی الحجه که حضرت موسی انجام داد ولی شک ندارم که تغییر در سبک تغذیه هم نقش بسزایی داشت. مخصوصا برای افرادی که به تنبلی تخمدان دچار هستن. چون در حاملگی های قبل دکتر خیلی سفارش به تقویت جسمانی می کرد.
ان شالله که همه مون در این جهاد بزرگ موفق باشیم. برای من و فرشته کوچولوم هم دعا کنید.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دکتر_اردبیلی
✅ هر فرزندی که به دنیا میاد، رزق تربیتی خودش رو هم به همراه داره.
#مادری
#تربیت_فرزند
#رزاقیت_خداوند
#فرزندآوری
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
دوتا کافی نیست
#استاد_قرائتی ✅ من پدری را سراغ دارم که به پسرش گفت: "تو الان هفده سالت است و کم کم میل به همسر دا
#پیام_مخاطبین
هیچکس منو(یا بهتره بگم مارو)درک نمیکنه😔
ای کاش خانواده ها میدونستن که حتی یه جوون مذهبی هم هر چقدر که معتقد و نماز شب خون باشه بازم یه نیازی داره به اسم نیاز جنسی که چاره ش فقط ازدواجه. و کنترلش برای اینجور آدما خیلی سخت تره.
و بازم کاش میدونستن که اگه به موقع جلوش گرفته نشه حتی اگر اون جوون مذهبی با تمام سختیاش از خودش مراقبت کنه و در ظاهر هم معمولی باشه ولی ذهنش مستعد مسموم شدنه.
و اینجا دیگه هیچکس جز خودش اینو متوجه نمیشه. و شاید بخاطر حیایی که داره هیچوقت نتونه با کسی درمیون بذاره که همین میتونه براش سخت تر باشه😏
خوانواده های عزیز، بخاطر پاکی دخترخانم یا آقا پسرتون بیخیال ازدواجش نشید. نه تنها بیخیال نشید بلکه باید براش بجنبید. شاید بدون اینکه بفهمید خیلی دیر بشه...
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
📌"ما دختر به هر کسی نمی دهیم!!"
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۳۸۰
#موانع_ازدواج
مدتی پیش خواستگاری داشتم که با واسطه به خانواده من معرفی شدن.
طی چند جلسه رفت و آمد و آشنایی که با هم داشتیم، متوجه شدیم که معیارها و اهداف مشترکی داریم ولی مادر ایشون از همون ابتدا مخالف بودن و دلیل معقولی هم نداشتن، به پسرشون میگفتن این دخترخانوم واقعا هیچ ایرادی نداره و فقط بهونه های الکی میاوردن، یه بار میگفتن پدر و مادر دختر خانوم مسن هستن، من دوس دارم پدر مادر عروسم، جوون باشن، یه بار میگفتن من دوس دارم با یکی از اقوام ازدواج کنی، یه بار میگفتن واقعا هیچ ایرادی نداره ولی به دلم نمیشینن و ...
اینو بگم که من و خانوادم الحمدلله از لحاظ اعتقادی، وجهه اجتماعی، تحصیلات و مادیات در سطح معمول هستیم و کمبودی نداریم(اینو از این جهت میگم که بدونین ایرادی وجود نداشت که مادر خواستگارم بخواد بخاطرش پسرشو منصرف کنه و صرفا به علت نظر و علاقه شخصی خودش مانع انتخاب پسرش شد).
بنا به درخواست خواستگارم من چند ماه صبر کردم که ایشون مادرشونو راضی کنن و به مادرشون گفتن حتی اگه فقط یک دلیل منطقی برای مخالفتشون داشته باشن، ایشون هم از انتخابشون منصرف میشن، اما مادرشون تنها جوابی که داشتن این بود که من مادر شما هستم و راضی نیستم، اگه میخوای با نارضایتی من زندگیتو شروع کنی برو پاپیش بزار...
نهایتا بعد از چند ماه ایشون به من گفتن که نمیتونن مادرشونو راضی کنن و همه چی تموم شد...😔
با این که من و ایشون بشدت به همدیگه علاقه داشتیم و معیار و اهداف و اعتقادات کاملا مشترکی داشتیم ولی بخاطر سلیقه شخصی مادرشون همه چی بهم ریخت و خراب شد...😔
الان چند ماه گذشته و با اینکه بعد از ایشون من چندتا خواستگار دیگه هم داشتم اما هنوز هم بشدت فکرم درگیر ایشون هست و همه رو با ایشون مقایسه میکنم... چون تا حالا هیچکدوم از خواستگارام انقدر معیارای مدنظر منو نداشته...😔
از همه ی پدر و مادرا عاجزانه خواهش میکنم که وقتی دختر یا پسرشون با عقل و درایت شخص مناسبی رو برای ازدواج انتخاب میکنن که واقعا مناسب همدیگه هستن، جای مخالفت راه رو براشون هموار کنن...
بخدا انصاف نیست که مثلا مادر آقا پسری یا مادر دختری براساس معیارا و آرزوهای خودشون دنبال عروس یا داماد بگردن... هر جوونی برای خودش معیار خاصی داره...
خانواده باید حمایت کنن و مشورت بدن ولی نباید نظرات خودشونو تحمیل کنن...
وقتی میبینن که بچه شون انتخاب مناسبی کرده نباید با ایرادای بنی اسرائیلی مانع ازدواجشون بشن...
و همینطور وقتی آقا پسری یا دختر خانومی انتخاب مناسب و شایسته ای داره نباید با مخالفت بقیه زود جا بزنه...
باید تلاش کنه بقیه رو راضی کنه، منظورم این نیست که خدایی ناکرده تو روی خانواده بایسته، منظورم اینه که با صبر و منطق و هر روشی که ممکنه متقاعد کنه خانواده رو... متاسفانه خواستگار من چون مذهبی بودن فک میکردن تو این مورد مخالفت با مادرشون یجورایی گناه محسوب میشه یا ممکنه دلشون بشکنه و زندگی آیندشون خراب بشه...
بخدا نه خدا راضیه نه خلق خدا که بخاطر حرفای خاله زنکی، دو نفرو که دلبسته ی هم شدن از هم جدا کنن...
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#استاد_تراشیون
⚠️بلوغ جنسی زودرس
❎ یکی از عوامل بلوغ زودرس، ارتباط فرزندان با انسانهای بزرگتر است و تک فرزند ها دائما با پدر و مادر خود در ارتباط هستند.
❌بلوغ زود هنگام آسیب هایی را به دنبال دارد.
❎ بلوغ جنسی را بلوغ عقلی کنترل می کند و اگر بلوغ جنسی زودتر از بلوغ عقلی حاصل شود آسیب هایی را به دنبال خواهد داشت و باعث اختلالات جنسی خواهد شد.
👈🏻 در خانواده های چند فرزند، فرزندان در دوران کودکی خود خواهند بود، ولی در خانواده های تک فرزند کودک همواره به کار های پدر و مادر نگاه می کند و رفتار های بزرگ تر ها باعث این بلوغ زودرس خواهد شد.
#تربیت_فرزند
#آسیبهای_تک_فرزندی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#ارسالی_مخاطبین
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم»
#نسل_حسینی
#ما_ملت_امام_حسینیم
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
✅ افتخار کنید...
سلام، مطالب اخیرتون خیلی خوبه
من یه خانم ۲۷ سالم و ۶ ساله ازدواج کردم و یه بچه دارم.
خودم از سن پایین ۱۷-۱۸ سالگی، احساس نیاز کردم به ازدواج و خودم خواستم که خواستگار بیاد خونه، دو تا از خواهرام هم ۲۰ سالگی ازدواج کردن....
الان مامانم و خواهر ۳۷ ساله مجردم، میگن شما دنبال شوهر بودین از اول و من خیلی ناراحت میشم ...
میگم شما باید افتخار کنید که دختراتون دنبال دوست پسر بازی و گناه نبودن و دوست داشتن زودتر ازدواج کنن....الانم خداروشکر ۳ تامون زندگی های خوبی داریم اما خواهرم که در آستانه ی ۴۰ سالگیه کاملا رو به افسردگیه و دیگه یه خواستگارم نداره و الان منتظره یه نفر در خونه رو بزنه و میگه ازدواجم کنم حوصله ی بچه آوردن ندارم و هیچ نشاطی نداره...
خیلی خوبه خانواده ها مشوق به هنگام ازدواج بچه هاشون باشن. مطمئن باشید وقتی سن طلایی ازدواج بگذره نه نشاطی میمونه نه موقعیت خوبی..
ای کاش وقتی دختری احساس نیاز میکنه بهش اهمیت داده بشه، دخترا نمیتونن بخاطر حیاشون جار بزنن که دلشون میخواد ازدواج کنن
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
دوتا کافی نیست
🚨ایران چطور ظرف یک دهه، ۷۰ درصد باروریش رو از دست داد؟! 👈 برای موفقیت سیاست های افزایشی جمعیت، دو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨ایران چطور ظرف یک دهه، ۷۰ درصد باروریش رو از دست داد؟!
#تنظیم_خانواده
#کنترل_جمعیت
👈 طبق اخبار رسیده از برخی داروخانه ها، به دلیل شیوع کرونا و مخالفت برخی خانواده ها از شروع زندگی مشترک جوان ها بدون مراسم عروسی، مصرف قرص های پیشگیری از بارداری در بین زوج های جوان، افزایش چشم گیری داشته است.
⚠️عوارض مصرف این قرص ها، در آینده ای نه چندان دور، گریبانگیر همین خانواده ها خواهد شد.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
دوتا کافی نیست
#پیام_مخاطبین ✅ از پوشک های دائمی استفاده کنید. #فرزندآوری #مدیریت_اقتصادی #محیط_زیست کانال«د
#ارسالی_مخاطبین
🚨قیمت پوشک، ظرف کمتر از ۶ ماه دو برابر شده است.
👈 اگر برای افزایش جمعیت کاری نمی کنید، لااقل قیمت پوشک را مدیریت کنید.
#تدبیر_و_امید
#علی_برکت_الله
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_برگزیده ۱۷۲
#مادری
#فرزندآوری
#قسمت_اول
سال ۹۱ ازدواج کردم. جهیزیه تا حد ممکن ایرانی با یه مراسم عروسی بسیار ساده...
اون موقع کارآموز بودم؛ سال ۵ پزشکی... شوهرم تهران بود و من شهرستان، آخر هفته ها میومد پیشم.
من عاشق بچه بودم و هستم. همسرم نیز... اما بحث فرزندآوری رو سپرد به من؛ از نظر زمانبندی و تعداد و شروع و پایان و همه چی! میگفت خودت دیگه پزشکی و آگاه، تعداد و فاصلهی بچهها طوری باشه که نه به جسمت آسیبی وارد بشه نه به درس و کار و فعالیتهای اجتماعیت و...
خلاصه ۶ ماه از زندگی مون که گذشت، تاج مادری رو سر من قرار گرفت. انگار دنیا به من هدیه داده شده بود😍
همکار آزمایشگاهم از شدت خوشحالی من متعجب بود! اما خانواده ام ناراحت شدن، دوست داشتن من به سرعت مدارج علمی رو طی کنم و فوق تخصص بگیرم. اما «برنامهی من» چیز دیگهای بود...
شروع بارداریم مصادف بود با شروع کارآموزی؛ سختیها، کشیکها، بیرحمیها ... تا ماه ۹ میرفتم بیمارستان. بخش آخرم جراحی! با اون حالم، هر روز ۲ ساعت درجا وامیستادم، زخم بیمارها رو شست و شو و پانسمان میکردم.
آخر بخش جراحی دخترم به دنیا اومد (سزارین😢) و زندگی یک روی دیگه ی خودشو بهم نشون داد. تمام عشق، تمام مِهر، تمام دلبستگی... حتی نیمهی بیشتر عرفان و عشق به معبود مهربان تر از مادر...
بهترین دوران رو باهاش گذروندم... از یک و نیم ماهگی براش کتاب میخوندم، بازی، صحبت، عشق...
خلاصه ۶ ماه مرخصی تموم شد و مجدداً درس و کشیکهای شب تو شهر غریب... بچه رو صبحها با خودم میبردم مهد بیمارستان...
به لطف خدا مادرشوهرم قبول کردن ۴ روز در هفته بیان خونه ما و کمکم باشن. از طرفی خدا خیلی مهربونی میکرد و کشیکهای کمی به من میفتاد. اما یادمه کشیکهای بخش اطفال که بعد ۲۰ ساعت کار مداوم شب، ۳ ساعت آف بودیم و همهی دوستانم با آسودگی استراحت میکردند، من نصف شب بدوبدو میومدم خونه و بچه رو شیر میدادم و برمیگشتم سر کشیک و دوباره کار تا ظهر...
همکلاسی هام تقریباً کمک و مراعاتی نداشتن اما خدا خیلی هوامو داشت. تمام مدت ذکر من این بود: «اَلَیسَ الله بکافٍ عَبدِه؟»
بخشها بهم آسون تر از بقیه میگذشت. شایدم اثر شیرینی و انرژی ای بود که هر روز از دخترم میگرفتم. دخترم خیلی زود به حرف اومده بود و چققدر شیرین زبون بود و باهوش...
پايان نامهم هم خیلی خیلی راحت جمع شد و عالی دفاع کردم.
شوهرم تهران بود و من شهرستان و انگار دخترم رو با کولیک وحشتناکش، بستری بیمارستانش و همه سختی های بچهی اول، تقریباً تنها بزرگ کردم...
دخترم ۱۹ ماهه شده بود و منم باید ۲ سال میرفتم طرح (طرح اجباری پزشکان).
با موافقت شوهرم تصميم گرفتم برم یک روستای دور و محروم تا مدت طرحم ۸ ماه کمتر بشه و زودتر برگردم سر زندگی م.
از طرفی با عشق و شوق، برای فرزند دوم برنامه ریختیم...
شروع بارداری دومم مصادف شد با شروع طرح؛ در روستایی دورافتاده و بسیاار محروم در جنوب کشور، ۱۶ ماه. من و یک بچه کوچیک و بارداری و ویار شدید و منطقهای محروم که حتی لوله کشی گاز و آب هم نداشت.
تنهای تنها، جایی که انگار ته دنیا بود. دُور مرکز بهداشت و پانسیون من تا چشم کار میکرد مزرعه... نه خونه ای نه مغازه ای... هیچی... تو پانسیون هم مار و عقرب پیدا میشد و من باردار و دختر کوچکم فقط با توکل بر حرز آخر مفاتیح شب میخوابیدیم...
👈 ادامه در پست بعدی...
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_برگزیده ۱۷۲
#مادری
#فرزندآوری
#قسمت_دوم
ادامه طرح تو اون شرایط برام ممکن نبود، بهم فشار اومد و درخواست انتقالی دادم به اورژانس. چون کشیک میدادی و میتونستی برگردی خونه.
اما باردار باشی، ٢۴ ساعت مداوم به عنوان تنها پزشک شهر کشیک بدی، شبی ۲۰۰_۲۵٠ تا مریض هم داشته باشی... تازه، بیشتر کشیک های ما ۴۸ ساعته بود! یکبارم شد ۷۲ ساعت!
له میشدم تو کشیک ها. دم در اتاقم غلغلهی مریض...
یکبارهم، با این که واضح بود باردارم، از یک همراه مریض که میخواست تو اون شلوغی تمام توجه من به مریض ایشون باشه، کتک خوردم... خیلی سخت بود. غذا و پانسیون هم افتضاح...
گذشت و دختر دومم به دنیا اومد...
نمیخواستن مرخصی زایمان بدن اما طلبکارانه و محکم واستادم گفتم طبق قانون حقمه...
۹ ماه آخر طرح رو رفتم خونه... این بار هم چون شوهرم آخر هفتهها میومد خونه، باز دو تا بچه رو تقریباً تنها بزرگ کردم... با کولیک دختر کوچیکه و سن لجبازی دختر بزرگه ...
۲ ماهی خیییلی سخت گذشت اما بعد... شیرینی ها شروع شد و زیاد شد و زیادتر و بی نهایت، عاشق دخترام بودم و به معنای واقعی لذت میبردم از مادری...
خانواده هم دیگه هیچ ناراحتی ای نداشتن بلکه بچههام شده بودن نور دل شون...
تصمیم گرفتیم تهران یه خونه رهن کنیم، چون با پول خونه شهرستان احتمالاً چیزی تهران گیر نمیومد. اما از برکت حضور دخترام به طور عجیبی یک خونه تمیز و مناسب تو یه محله خوب با همسایههای عالی گیرمون اومد.
ولی خلاصه با ۲ تا بچه و بعد ۴ سال از ازدواج، انگار تازه زندگی مداوم زیر یک سقف رو با همسرم آغاز کردم!😅
حقیقتاً حس جهازکِشون داشتم! برام خیلی تازگی داشت این زندگی😅
بچهداری با کمک شوهر، مگه داریم؟! 😉
بگذریم... هنوزم نمیدونم اون ما به التفاوت پول خونه چطور جور شد!! ماشینمون رو هم ارتقاء دادیم. همهش رزقی بود که بچهها با خودشون آورده بودن...
خلاصه همه میگفتن دیگه دوتا پشت هم آورده، میخواد بشینه پای درس و تخصصش دیگه
اما برنامهی من، سومی رو هم پشت سر این دوتا داشت...
برنامه ریختیم و ۲۰ ماهگی دخترم، بعدی رو باردار شدم. از قبل بارداری کلاس ورزش میرفتم و تا ماه ۷ بارداری هم ادامه دادم.
من ۲۹ ساله، دختر بزرگم ۵ ساله و کوچیکی ۲/۵ ساله بود که پسرم به دنیا اومد.
سختی های سومی به مراتب کمتر از دومی و غیرقابل قیاس با اولی بود. تجربه و تسلط مادر خیلی بیشتره. دختر بزرگم مادرانه مراقب خواهر و برادرشه... حتی اگر خرید و کار نیم ساعته داشته باشم، دوتا کوچیکی رو مسپرم به بزرگی و میدوم انجام میدم و برمیگردم.
با برکت اومدن پسرم، بعد از ۶ سال کار استخدام شوهرم جور شد. سرمایه کوچیکی هم دستمون اومده که میخوایم باهاش خونه رو بزرگتر کنیم.
همکلاسی هام امسال دورهی تخصص شون رو تموم میکنن... و من پزشک عمومی موندم؛ اونم توی خونه و بدون مطب رفتن و کار کردن... با افتخار خانه دارم (فعلاً)؛ همنشین سه تا فرشته کوچولوی نازنین...
ده بارم برگردم عقب دقیقاً همین مسیر رو انتخاب میکنم. از اول هم از انتخابم مطمئن بودم و در تمام مدت آرامش و غرور داشتم. خانواده م هم به تصمیمم افتخار میکنن. هرگز احساس عقب موندن از هم رده هام ندارم. هیچ وقت از اینکه سه تا دارم و دو تا دیگه هم میخوام احساس خجالت نداشتم. بلکه افتخارمه؛ اینکه در قالب های فرهنگی و اجتماعی ای که دیگرانی برای ما درست کردن اسیر نیستم. ما خودمون تصميم میگیریم کِی و چندتا بچه داشته باشیم و مَنِ مادر کِی درس بخونم و کی کار کنم...
الان به فعالیت های اجتماعی م میرسم. با سه تاییشون میرم بیرون دنبال کارهام. تو خونه کار هنری شخصی میکنم، مطالعه میکنم، کلاس تربیت فرزند میرم.
برای تخصص هم انشاءالله برای سال آینده میخونم و امتحان میدم و وقتی پسر کوچکم ۲ ساله شد وارد دوره میشم و شاخ غول تخصص رو میشکنم💪
بعد چهارسال تخصص هم انشاءالله ۲ تای بعدی رو میارم (اگر سزارینی نبودم شاید تا ۷ تا هم میرفتم)
فعلاً که دارم لذت دنیا رو میبرم
تماشای بازیهای خواهرانه دو تا دخترم یک دنیا شیرینی داره...
تماشای محبت دوتا خواهر به برادر و خندههای پسرک به اداهای خواهراش
مشاهدهی انتقال همهی چیزهایی که ذره به ذره به دختر بزرگم یاد دادم توسط فرزند بزرگ به خواهر برادر کوچکتر...
تلاش بچهها برای سازگاری هرچه بیشتر باهم
تلاش بچهها برای گرفتن حق خود در مواقع لازم...
از تمام آنچه گذشت نه خسته ام نه شکسته...
و نه حس هدر رفتن و پوسیدن در کنج خانه دارم
فرزندانم برام دستاوردی بزرگن و شرافت شغل مادری برام با شرافت شغل پزشکی برابری، نه، برتری داره...
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#استاد_قرائتی
✅ چند روزی با ما بساز...
⛺️ من وزیری را سراغ دارم که در جوانی گفت: عروس خانم، من دانشجو هستم، پول ندارم. اجازه بدهید دانه انگور را بخرم، چون خوشه هم بگیریم دانه میکنیم میخوریم، منتهی خوشهاش فرض کنید که کیلویی پنج تومان است. دانهاش کیلویی پنج ریال… ما که میخواهیم خوشه را دانه کنیم بخوریم، از اول دانه بخوریم.
⛺️ شما یک چند روزی با ما بساز، گفت: باشد. به عروس گفت: عروس خانم اجازه بده ما که پنیر میخریم، خرده پنیر بخریم. چون پنیر هم میخریم هی خرد خرد میکنیم. منتهی پنیر درسته گران است و خرده پنیر ارزان است. منتهی پنیر فروش میگفت: برای مرغهایت میخواهی؟ ... فکر میکرد برای مرغهایم میخرم. میشود زندگی راحت باشد، خودمان خودمان را گیر میاندازیم. ( ۹۹/۲/۳۰)
#ساده_زیستی
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
دوتا کافی نیست
#حجت_الاسلام_زیبایی_نژاد ✅ ترس از تربیت صحیح فرزندان، نباید مانع فرزندآوری شود. 🔹برخی از اینکه فر
#پیام_مخاطبین
بحمدالله صاحب چهار فرزند هستم و در مقطع دکتری مشغول به تحصیل میباشم. البته به خاطر فرزندان کوچکم مجبور شدم مرخصی تحصیلی بگیرم. و هنوز موفق به نوشتن پایان نامه دکتری نشده ام. اما سعی میکنم با وجود اینکه خیلی سرم شلوغ هست خورد خورد از اوقاتم استفاده کنم و درسم را تمام کنم انشاالله.
میخواستم بگویم که بچه آوردن مانع درس خواندن و پیشرفت در زمینه های دیگر نیست. هر چند سخت باشد. همیشه میگویم هر کار ارزشمندی، سخت هست.
برای فرزند آوری و تحمل سختیهایش باید نیت را الهی قرار داد. مثلا به نیت زیاد شدن نسل شیعه و تربیت یار برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف. اگر نیت الهی باشد همه اش لذت است. بخصوص بچه های کوچک که خیلی شیرین هستند.
اینکه فکر کنیم ممکن است فرزند ما خدای نکرده صالح نشود هم از مکاید شیطان است. چون ما مامور به انجام وظیفه هستیم و نه نتیجه. و اینکه واقعا معتقدم بچه ها در خانواده پر جمعیت بهتر تربیت میشوند.
#مادری
#فرزندآوری
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_اردبیلی
✅اقدامات عملی برای ساختن جامعه دوستدار کودک
#عزم_همگانی
#فرزندآوری
👌بسیار کلیدی و راهگشا
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1