eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
۵۳۷ من در سن ۲۰ سالگی سال ۷۹ ازدواج کردم بعد از سه ماه از ازدواجمان، متوجه حالتهای بارداری شدم، موقع ازدواج در اواسط پیش دانشگاهی بودم که دوست داشتم تمام کنم و کنکور بدهم ولی به علت حال بد و ویار نتوانستم بعد از ۹ ماه اولین فرزندم که پسر بود به دنیا آمد. وقتی پسرم ۷ سال داشت فهمیدم مجدد باردار هستم، که از ترس اطرافیان و سرزنش هایشان مخصوصا مادرم متاسفانه فرزند عزیزم را سقط کردم ولی خدا شاهد است اگر دانایی الان را داشتم هرگز این کار را نمی‌کردم چرا که فرزندان سرمایه آینده و دلخوشی پدر مادر هستند. پسرم ١١ ساله بود که دوباره باردار شدم، و خداوند کمک کرد فرزند دوم را به دنیا آوردم دوران شیردهی پسر دومم بود که متوجه بارداری شدم باز به علت بی مهری خانواده و ناآگاهی همسرم سقط کردم و به شیردهی ادامه دادم ولی با دلی پر درد و عذاب وجدان، چرا که پسر دوم هرچه بزرگتر میشد به علت فاصله سنی با برادرش، تنها تر، عصبی تر، و دچار لکنت شد و من ناراحت و افسرده و پشیمان از کرده خود و تنها امیدم ببخشش پرودگار بزرگ بود، توبه و انابه به درگاه حق که الان هم دلم به درد می آید از این همه ناآگاهی، از کرده و اعمال بعد از ۵ سالگی پسر دومم در حالی که از خانه پدر شوهر مستقل شده بودیم به طبقه چهارم یک ساختمان بدون آسانسور نقل مکان کرده بودیم، من متوجه شدم که باردار هستم ولی این‌بار با عزمی راسخ و اراده قوی وقتی ۴ ماهه بودم اطرافیان متوجه شدند و شروع به اظهار نظر و هر کس نظری می‌داد. و چون من کوچکترین فرزند خانواده بودم، دوست داشتند نظراتشان را اجرا کنم و عمل کنم ولی این بار فرق داشت بعد از متوجه شدن برادر بزرگ و خواهرم به من گفتند در صورت صحت این خبر تو جزو خانواده ما نیستی چرا که برادرم، دو فرزند بزرگ داشت و خواهرم به اصطلاح روشنفکر و دارای چند مدرک لیسانس و یک دکترا، فرزندی نداشت و فرزند زیاد را ننگ می دانستند. من با خدای خودم راز و نیاز هایم را کرده بودم و به درگاه او توبه کرده بودم، تصمیمم را گرفتم و متاسفانه همسرم هم راضی بود به سقط ولی به همسرم گفتم روزی این کودک را خداوند می رساند، من حاضرم خودم از امکانات خوراک و پوشاک خودم بزنم ولی کودکم را نگه دارم، و به برادر بزرگم هم گفت روزی این بچه با خداست، شما چرا نگران هستید! آیا تا به حال از شما درخواستی کردیم که الان نگران مستأجری و نیازهایمان هستی؟ منزل ما طبقه چهارم بدون آسانسور من با ویار شدید، حال خراب چند وقت یکبار زیر سرم می‌رفتم و با حال خراب آن ۴ طبقه را به سختی طی می‌کردم، ولی خداوند کمک کرد واقعا اگر انسان اراده کند، می تواند کارهای سخت را به آسانی با کمک خداوند انجام دهد تا ۶ ماهگی که به سونوگرافی رفتم و جنسیت بچه را فهمیدم در خانه بسیار غریب بودم، پسر بزرگم بسیار مخالف بود و تحت تاثیر حرف اطرافیان قرار گرفته بود، همسرم هم که در خود فرو رفته بود و به فکر آینده بچه ها بود، من بودم و خدای مهربانم بعد از اینکه به سونوگرافی رفتم و فهمیدم فرزند سومم دختر است، بسیار خوشحال شدم .همسرم هم همینطور چون خواهر نداشتن و برای همین بسیار خوشحال شد، این خبر پیوند مرا با خداوند محکم تر کرده بودم و منتظر به دنیا آمدن تک دخترم بودم. بعد از ۹ ماه شیرین و پر از فراز و فرود، کودکم به دنیا آمد، دختری بسیار زیبا و شیرین به نام فاطمه، برادر بزرگ بسیار بسیار او را دوست می دارد، بر خلاف دوران بارداری برادر کوچکش همبازی خوبی پیدا کرد با اینکه فاصله سنی آنها پنج سال است ولی همواره همبازی خوبی هستند. وقتی دخترم به دنیا آمد خواهرم که گفته بود تو جزو خانواده ما نیستی اولین نفر با دسته گل به بیمارستان آمد قبل از همه و برادرم هم که مرا سرزنش کرده بود اولین نفر به دیدار کودکم در منزل آمدند. مهر دخترم بسیار بر دل نشست چرا که به علت فرهنگ غلط فرزند کم، بچه های کوچک در خانواده کم بودند. بعد از به دنیا آمدن دخترم درهای رزق و روزی به رویمان باز شد همسرم کارگر بود، مستقل شد. ما بعد از یک سال در آن منزل که در طبقه ۴ بود، به خانه بزرگتر و زیباتر رفتیم و صاحبخانه به ما پیشنهاد خرید منزل را به علت نیاز به پول داد، آن هم با قیمت مناسب که من همه اینها را از پا قدم دختر عزیزم می دانم و به این نتیجه رسیدم انسان وقتی از کرده خود عمیقأ پشیمان باشد و توبه کند خداوند ارحم الراحمین است و می‌بخشد. ناامیدی از ناحیه شیطان است، من به خداوند ظن نیکو داشتم و او این اطمینان قلبی مرا به زیبا ترین حالت پاسخ داد. در ضمن مادر من با وجود چندین دختر و پسر بیشتر به منزل ما می آید، به عشق اینکه صدا و بازی بچه ها او را به نشاط می آورد. باشد که مورد رحمت الهی قرار بگیریم، از رحمت خدا ناامید نشویم. التماس دعا کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌شهید مطهری از قول روسو می‌گوید: «بدبخت ‏ترین کودکان، آنهایی هستند که والدینشان، آنها را در ناز و نعمت پرورش می‏ دهند و نمی‏ گذارند سردی و گرمی دنیا را بچشند و پستی ‌و بلندی جهان را لمس کنند. این‌گونه کودکان در مقابل سختی ها حساس می‏ شوند و در مقابل لذّت‌ها بی‏ تفاوت، هم‌چون ساق نازک یک درخت کوچک در مقابل هر نسیمی می‏ لرزند و کوچک‏ترین حادثه سوئی آنان را ناراحت می‏ کند. تا جایی که یک حادثه کوچک، آنان را به فکر خودکشی می‏ اندازد و از آن‌طرف، هر چه موجبات لذّت به آنها داده شود به هیجان نمی‏ آیند و نشاط پیدا نمی‏ کنند.» 📌شهید مطهری رفاه زدگی را از عوامل تربیت فاسد و ایجاد اختلالات در ادراکات یا احساسات می دانند و از نظر ایشان نازپروردگی روح را پرتوقع و در مقابله با حوادث، ناتوان و در نتیجه مأیوس و بدبین و غیر متکی به نفس بار می ‏آورد. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✨ "اگر گناهی مرتکب شدی از رحمت خدا ناامید نشو. " (سوره یوسف آیه ۸۷) کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۵۳۸ دلم می‌خواد تجربه ی زندگی خودم رو متفاوت آغاز کنم، از امروز براتون بگم تا سال که ازدواج کردیم. الان ۲۵ سالمه و سونوگرافی کامل حاملگی دادم و فهمیدم نی نی سوم خانواده ی ما توی راهه.. راستشو بخواهید منم مثل خیلی های دیگه وقتی جواب مثبت بیبی چک و عدد ۱۰۰۰ آزمایش بتا رو که دیدم، فقط گریه کردم و قلبم تند تند می‌زد. آخه بچه ی دومم تازه ۶ ماهش تموم شده... اما الان خیلیییی حالم خوبه، چون می‌دونم که نعمتی که ما نخواستیم و از جانب خدا روزی مون شده واقعا فرق داره با نعمتی که براش در خونه خدا دعا کردیم. این نعمت اینقدر برام شیرین بود که اصلا ویار و حالت تهوع اذیتم نمیکنه (نه که نداشته باشم، چرا دارم ) چون صبح به صبح یه کوچولوی ناز با قان و قون و خنده منو از خواب بیدار می‌کنه و کلی حرف به زبون نوزادیش می‌زنه تا من از خواب بلند بشم و ببرشم از اتاق بیرون... شاید حکمت بارداری سوم این بود که شیرینی بچه ی دوم اصلا نذاره متوجه گذر زمان برای بارداری سدم بشم. در سالگرد دومین سال عقدمون، اولین فرزندم به دنیا اومد و آغاز کرونا بود، دیگه خیلیییی زیاد پچ پچ بقیه پشت سرمون زیاد شده، هرجا ميريم، بعدش مادرشوهر و مادر زنگ می‌زنن می‌گن فلانی گفت: دختره ۱۹ سالگی ازدواج کرد، حالام دو تا بچه قد و نیم قد داره، پشت سر هم، یکی ۲ سال و نیمه، یکی هم هم ۶ ماهشه... حتی چندین بار شده، مادرم اشکم رو در آورده با حرفای خاله زنکی دایی هام (بله مرد ها هم میتونن از این حرفا بزنن!!) شاید جالب باشه براتون که بدونید من از خانواده ام جهاز نگرفتم و مادرم تک و توک اگر چیزی در دراز مدت خریده بودن، بهم دادن مادرشوهرمم همین طور.... و بقیه رو اول زندگی با دست دوم شروع کردیم مثل گاز و یخچال و ماشین لباسشویی بعدش آروم آروم نو خریدیم. وسایل خونه پا قدم بچه اولم بود و ماشین پاقدم بچه دوم نزدیک بدنیا اومدن پسر دومم رفتیم توی یکی از خونه های پدرشوهرم که به شهر دور بود اما ویلایی و حیاط دار.... ما اول ازدواج عهد کردیم با اینکه خانواده هامون دارا هستند تا میشه روی پای خودمون بیاستیم و آجر آجر زندگیمون رو خودمون بسازیم. برای همین هزینه های عروسی رو همسرم از پس انداز خودشون دادن و بعد از یه جشن عقد رفتیم سر خونه زندگی و بعد ۸ ماه از عروسیمون، توی یه سالن ولیمه عروسمون رو دادیم (درسته قبلش نیت مون رو خالص کردیم که فقط چون سنت حضرت رسول هست و توصیه شده انجام میدیم ولیییی توی این ۸ ماهههه هر کس ما رو میدید یه تیکه می انداخت که اره خوب در رفتید از زیر بار ولیمه😁) بعد ازدواج ما انگار خط شکن شدیم تمام پسر دختر های هر دو فامیل به همین سبک ازدواج کردن و حتی همون جشن عقد و ولیمه رو هم نگرفتن و حتی یه سری رو خبر دارم که سر خرید جهاز خیلیییی کوتاه اومدن و این برای من بهترین ذخیره ی آخرت هست "الگویی برای ازدواج آسان" الان کسی زندگیم رو ببینه هنوز همون سادگی موج می‌زنه، توی خونه مون چون ما طعم سادگی رو چشیدیم و دوست داریم حفظ ش کنیم. من توی این ۵ سال زندگی، ۴ سالش رو مبل نداشتم، ۲ سال تلویزیون نداشتم، اوایل حتی لباسشویی نداشتم و با دست لباس می شستم. شاید باورتون نشه در حالی اینجوری زندگی می‌کردم که پدرم توی خونه، دو دست مبلمان داشت و همسرم شب خواستگاری از سبک مبلمان سلطنتی خونه خوف کرده بود که اوه اوه با چه دختر ناز پرورده ای قراره صحبت کنم. من فعال فرهنگی بودم و هستم همچنان در حال تحصیل در دو رشته و الحمدالله روابط عمومی ام را با دوستان و اقوام حفظ کردم کسی جرات نمی‌کنه جلوی خودم حرفی بهم بزنه چون حاضر جوابم و به اندازه کافی برای خودم دلیل دارم هرچند که اجازه ی دخالت در زندگیم رو به کسی ندادم. ولی اونایی هم که پشت سرم حرف می‌زنن یا تنگ نظرن یا حسادت دارن که فقط دعاشون می‌کنم... چند وقت پیش دعا کردم خدایا نعمت های منو زیاد کن به اونایی هم که ندارن بیشترش رو بده البته من منظورم داشتن ماشین و خونه و اینا بود😅 ولی خدا مقدر کرد اول یه دست گل دیگه داشته باشم. شاید پاقدم نی نی مون خیلیییی خوبه من که به خدای بزرگ و مهربونم خیلیی خوشبینم. 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۵۳۸ قصد دارم تا ۶ ماهگی به مادر و مادرشوهرمم نگم باردارم. چون سر دومی به هیچ کدوم از فامیل نگفتیم کرونا بود و وقتی رفتم برای زایمان همه متوجه شدن واکنش ها جالب بود همه می‌خندیدن و تبریک می‌گفتن و میگفتن چجوری ما نفهمیدیم😅😅 خوبیش این بود که آرامشم توی بارداری واقعا حفظ شد الحمدالله علی کل نعمة الحمدلله علی کل حال پ.ن: من بار ها برای این کانال از عقد و عروسی و جهیزیه و بارداری و انجام ندادن غربالگری و بچه اول و دوم متن نوشتم و منصرف شدم و گفتم هنووووووز کمه هنوز جا داره تا الگو بشم چون هنوز دوتا داشتیم و سه تا نشده بود. پ.ن۲: الحمدالله امسال با کوچولوی ۵ ماهه و پسر اولم رفتیم پیاده روی اربعین و عاااالی بود معجزات زیادی از مهربونی امام حسین دیدیم که نذاشتن کوچک ترین سختی ای به ما برسه و همونجا ازشون سه قلو دختر خواستیم هنوز یک ماه نشده فهمیدیم که حاجتمون روا شد🤩🥰 پ.ن۳: امروز توی سونوگرافی یه خانمی بعد من نوبتش بود و اونم شرایط منو داشت بهم گفت خوشبحالت تو خوشحالی و من ناراحت من دارم میرم کارامو بکنم بچه ام رو سقط کنم چون پسر ۱۴ ساله ام گفته اگر نگه داری خودمو می‌کشم و همسرم هم نمی‌خوادش اما خودم می‌خوامش خیلی باهاش حرف زدم همش می‌گفت میدونم میدونم ولی پسرم ولی همسرم... براش دعا کنید خیلی دلش میخواست مثل من خوشحال باشه پ.ن۴: برای منم دعا کنید قشنگی ها و حال خوبمو براتون گفتم ولی همه ی شما مامان ها ميدونيد چقدر چالش های این بارداری زیاده و تربیت فرزند چقدر سخت، دعامون کنید به حق حضرت زهرا اولین و آخرین دعا ، فرج آقا امام زمان و شهادت پ.ن۵: من واقعا با تمام جسم و روح و زندگی و آبرو و اعصابم دارم سعی می‌کنم که جهاد فرزند آوری رو انجام بدم شما چطور؟؟؟ حرف حضرت آقا، چقدر براتون اهمیت داره؟ نکنه درگیر حواشی اقتصادی بشیم که زود این روزا چه شکم پر، چه شکم خالی میگذره و وقتی آقا جانمون ظهور کنن شرمندگی می‌مونه برامون😭 سخته درک میکنم ولی شدنی هست... بسم الله... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
در برابر مخالفین، محکم و قوی ایستادم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
سبک زندگی اسلامی.... رسم بازاریان قدیم بر این بود که اول صبح وقتی دکان را باز می کردند،کرسی کوچکی را بیرون مغازه می گذاشتند اولین مشتری که می آمد جنس به او می فروخت وبلافاصله کرسی را به داخل مغازه می آورد (یعنی دشت نمودم) مشتری دوم که می آمد و جنسی می خواست حتی اگر خودش آن جنس را داشت، نگاه به بیرون می کرد که ببیند کدام‌ مغازه هنوز کرسی اش بیرون است و دشت نکرده است، آن وقت اشاره می کرد که برو آن دکان (که کرسی اش بیرون است) جنس دارد و از او بخر که او هم دشت اول را کرده باشد. و بدین شکل هوای هم دیگر را داشتند و اینگونه جوانمردی و انصاف می چرخید و می چرخید... وسط زندگی ها... سفره ها... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۵۳۹ من مادر ۳پسر ۱۵، ۱۰ و ۵ ساله هستم همسرم رو یکی از همکاراشون که از اقوام ما بودن، معرفی کردن. خانواده همسرم در شهرستانی هستن که با تهران ۱۴۰۰ کیلومتر فاصله داره... تو تهران، تنهایی همسرم رو اذیت میکنه و تمایل به استعفا داشتن. همکارش که فامیل ما بود، بهش پیشنهاد ازدواج میدن ولی همسرم میگه کسی رو نمیشناسم. و در نهایت منو به ایشون معرفی می‌کنن. همسرم اومد منزل مون و خودشو معرفی کرد، فلانی هستم، ۱۹۰ تومان حقوق می گیرم و... فهمیدم استرس کارمند بودن خودشون و تجملاتی بودن من رو دارن، با صحبتهام و عقایدم که آشنا شدن موقع خداحافظی به مامانم گفت خداحافظ مادررر😳😳😳😳 حرصم گرفته بود ولی مطمئن شدم بی ریا و خیلی مهربون و خوش قلبه... چون تو خانواده پدرم ۲تا تالاسمی ماژور داشتیم، پدرم صلاح ندونستن قبل از آزمایش محرم بشیم، روز آزمایش وقتی بعد از اینکه همسرم آزمایش داد، منو صدا کردن برای لحظه ای کاخ آرزوهام ریخت حلقه رو پس دادم ولی همون شب همسرم اومد، می‌گفت میرم وازکتومی میکنم که مطمئن شی بچه نمی‌خوام، گفتم تو بچه نمیخوای، من چی؟ دوماه پیگیری و آزمایش و خرج و این مطب و اون مطب تا تشخیص زوج مینور قطعی شد. نکته مثبت آزمایش و تشخیص نهایی این بود که چون فامیل نیستیم، شانس فرزند سالم مون خیلی بالاتر از زوجین مینور فامیل هست. نهایتا با تعهد به مرکز بهداشت، نامه محضر رو گرفتیم، بماند که چقدر دروغ به خانواده هامون گفتیم و چقدر من گریه می‌کردم. بلافاصله بعد از عروسی بی تجربه بودیم و باردار شدم، هیچ برنامه ای برای بچه دار شدن نداشتیم ولی خدای مهربون سرنوشت دیگه ای برامون رقم زده بود. من اصرار به سقط داشتم و همسرم می‌گفت پول ندارم آمپول بخرم. ۳تا النگوی نازنین رو ۱۵ سال پیش فروختم و همسرم در نارضایتی کامل، آمپول رو خرید و من زدم ولی هیچ اتفاقی نیفتاد. عاشق دختر بودم و وقتی فهمیدم بچه پسره با آقامون قهر کردم😁 آزمایش دادم و بعد از ۱ ماه پر استرس از آزمایشگاه تماس گرفتن و گفتن بچه سالمه و مینور هست. الان پسرم جزء گل‌های سر سبد فامیل هست و مسئولیت پذیر و دوست داشتنی البته پروسه تشخیص جنین ماژور پراسترس و پرخطر و آزمایش سختی داره شبیه آمنیوسنتز هست ولی به دلیل تشابه پرز جفت با خون جنین، از پرز جفت نمونه میگیرن، به علاوه به نمونه خون پدرومادر من و همسرم هم نیاز هست یعنی باید تو لوله مخصوص تو کلمن پر از یخ تو آزمایشگاه خون بگیرن و بلافاصله به نمونه خون، ماده ای بزنن که لخته نشه و سریعا با کلمن پر از یخ بفرستن تهران هر بارداری این کار باید انجام بشه... سختی و حرف و استرس خودم و بقیه هم بماند. من تصمیم گرفتم دیگه ریسک نکنم و بچه نیارم. شرایط مالی مون کم کم بهتر می‌شد و همسرم امکانات و زمان بیشتری برای امیرعباس می ذاشت. ولی از ۴ سالگی پسرم بهانه گیری می‌کرد. یه روز که همسرم به رفتار و بهانه گیری هاش اعتراض کردو دلیلش رو خواست، پسرم راحت گفت: داداش می‌خوام. با رژیم غذایی برای بهبود فاکتورهای خون و البته توکل به خدا اقدام کردم. دلم دختر می‌خواست ولی می‌گفتم خدایا دختر بدی من ذوق می‌کنم، پسر بدی امیرعباس و اینگونه سیدعلی هم به جمع مون اضافه شد و دعای امیرعباس مستجاب شد. سیدعلی مجددا داداش می‌خواست. سه سال بعد هر کی هر روشی برای دختر شدن بچه گفت، من انجام دادم ولی نتیجه اش سردی رحم و اگزمای شدید پوستم شد. مجددا با رژیم گیاهی اگزما و سردی رحم درمان شدو من مامان آقا محسن شدم. پارسال با جدیت دوباره رژیم دخترزایی گرفتم به سختی و درعین ناامیدی باردار شدم ولی سقط شد. در جنسیت بچه رو اصلا دخالت نکنید، هرچی خدای مهربون میده، قطعا بهترین حالت برای ما هست. جالبه که مادرشوهرم خدابیامرز قبل محسن می‌گفت اگه سومی رو بیاری،خونه ما حق نداری بیای! ولی محسن به شدت خواستنی بودو همه عاشقش شدن. بین ۱۰ تا خواهرشوهر و برادرشوهرم، فقط ما ۳تا بچه داریم... با اینکه شرایط مالی ما از همه اعضای خانواده همسرم پایین تر هست. خدا رو به خاطر محبتش شکر می‌کنم. چون روزی که قبول کردم به همسرم بله بگم به خاطر شرایط خون خودم و همسرم اصصصصلا امید به بچه دار شدن نداشتم و تقریبا با علم به اینکه ممکنه هیچ وقت بچه دار نشم، ازدواج کردم. به هرحال باز هم خداروشکر بارداری پراسترس هست ولی برای من بخاطر آزمایش خیلیییی استرس زیاد و درد داره همه اعضای خانواده خودم و همسرم هم نگران و دست به دعا میشن😁😁😁 دوستان عزیزم، قطعا بارداری وفرزند آوری سخته، اگرسخت نبود، حضرت آقا نمی گفتن جهاده،جهاد نزد خدا محبوب و اجرش هم محفوظ هست. ان شاءاله فرزندانی خادم اسلام وانقلاب و کشورمون تربیت کنیم و از اهل بیت بخوایم تو این مسیر حامی و یاورمون باشن. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
❌بچه‌اش را سقط می‌کند می‌گوید: من حوصله بچه‌داری ندارم. یک بچه بس است. دو تا بچه بس است. می‌گوییم: چرا؟ می‌گوید: می‌خواهم به تربیتش برسم. 📌چه کسی گفته کسی که بچه‌اش کم است به تربیتش رسیده؟! آدم داریم ده تا بچه دارد یکی از یکی بهتر است. آدم داریم دو تا بچه دارد، دو تا گرگ دارد. چه آمار علمی داریم که کسی که بچه‌اش کمتر است ادب بچه‌هایش، ایمان بچه‌هایش بیشتر است؟ اینطور نیست. ⚠️می‌خواهی از همه راحت شوی... خدا بخواهد حالت را بگیرد، با یک بچه هم می‌گیرد. یک بچه هر هفته چهار رقم مرض می‌گیرد. هی دکتر و دارو، دکتر و دارو، آدم هم هست ۹ تا بچه دارد یک روز تب نمی‌کند. 🔻درست نیست شما می‌گویی: من یک بچه داشته باشم راحت هستم و چهار تا ناراحت هستم. دو تا بچه داشته باشم به تربیتش می‌رسم و چهار تا نمی‌رسم. اینها خیالات است. 🔹درس هایی از قرآن مورخ ۹۸/۳/۱۱ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌تلاش من برای ترویج فرزندآوری در کلاس انگلیسی😅 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۵۴٠ سلام و خدا قوت مادرای گلی که گاهی شاد و پرانرژی میشیم و گاهی خسته و بی حوصله، که هر دوتاشم نیازه برای رشد و حرکت مامانی هستم از جمع دو تا کافی نیستی ها، که دهه شصتی حساب میشم😅 و ۴۲ ساله و همسرم ۴۴ساله و هر دو هیأت علمی پنجاه روزه اوس کریم گل پسر چهارمو بهمون هدیه داده. بخاطر این ۴ تا دسته گل بهم میگن ام البنین.😍(۴، ۱۰، ۱۴ ساله و ۲ ماهه) خیلی از چیزاییو که میخوام بگم دوستان می دونن. بالاخره الان فرزندآوری خلاف جهت آب حرکت کردنه، کلی هم حرف و حدیث و شبهه درست و نادرست همراهش. مثلا اینکه سخت نیست؟🧐 چرا خیلی سخته، مخصوصا برا مادر(نفعشم برا مادر بیشتره😉) اما بدست آوردن چی تو دنیا سخت نیست؟ بچه هزینه نیست، سرمایه گذاریه، برا این دنیا و اون دنیا. هر کشوری اگر آدم به تعداد کافی نداشته باشه از درون متلاشی میشه.😱 یک زمانی ایران برای ماندن، خون میخواست، که شهدا رفتند. یک زمانی تلاش علمی که دانشمندامون زحمت کشیدن، الآنم مهمترین چالش ایران بحث جمعیته که حتی رو اقتصاد هم تاثیرگذاره، تاکیدات مقام معظم رهبری و دلسوزان کشور همت من و شما رو میطلبه چرا فرزند چهارم ؟🧐 از نظر فردی: میخواستم آدم موفقی باشم. اصطلاح perfect family تو دنیا یعنی خانواده کامل، که حداقل از پدر، مادر و چهار تا بچه شکل میگیره که همه روابط توش تجربه بشه (همسری، پدری، مادری،خواهری، برادری، پسری، دختری). از نظر اقتصادی: بر خلاف تصور عموم، میخواستم یه قدم جامعه رو از نظر اقتصادی رشد بدم 💪 چون هر آدمی که دنیا میاد علاوه بر برکات مادی و معنوی برای خانواده، برا جامعه هم کلی ثروت افزوده ایجاد میکنه، اینو من نمیگم، نوبلیست های اقتصادی امثال جان باتیست سی میگن این بحث اقتصادی رو الان تو کف جامعه بگم فحشم میدن😂 اینجا در جمع مادران نخبه درد کشیده دارم میگم😅 خداییش اگر دولت ها به هر دلیلی ضد جمعیت بودن، خود ما مردم باید به فکر خودمون و بچه هامون باشیم، آسیبهای تک فرزندی یا فرزند کم، خودش دیگه مثنوی صد منه. هرچند دولت ها هم در این زمینه وظایفی دارند اما نباید منتظر دولت ها بود، مگه بچه های ما برای جنگیدن تو اون شرایط دنبال درصد و حقوق جانبازی بودن؟ اصلا نمی دونستن زنده می مونن، فقط دنبال وظیفه بودند. از نظر معنوی: میخواستم به خدا نزدیکتر شم.😇 حتما میدونید که عبادت و عبودیت با هم فرق دارن، عبادت سه تا فاکتور داره، خوبی کار و خوبی فاعل، اما سومی که بهش توجه نمیشه، توجه به اولویت ها و اهمیت ها در عبادات است. این توجه به اولویت هاست که عبودیت رو شکل میده. بله منم مثل خیلی از شماها که امکانش رو داریم در خیلی از زمینه های علمی، اقتصادی، فرهنگی یا مذهبی خودی نشون بدیم😐 خیلی سخته بشینیم تو خونه و به قول معروف بچه بزرگ کنیم😩، اما اگر بخواهیم عبد باشیم و عبودیت کنیم، الان خوووداییش اولویت کدوم یکی هستش برای لبیک به ندای ولی جامعه؟😐 خب انتخابش خیلی سخته، اما این سختی هست که بهش ارزش میده. بیشترین کیفی که از کانال میبرم همین بحث انتخاب اولویت درست از سوی مادران تحصیلکرده و متدین هست که فرزندآوری رو ارجح دونستن و دنبالش رفتن.👏👏 پ.ن. البته مستحضرید اینم درست نیست که کلا خانم از همه علایق و استعدادهاش چشم بپوشونه، خیر، بحث اولویت بندی در زمان هست، وگرنه خانمی که شاد و پرانرژی نباشه مادر خوبی هم نخواهد بود. از نظر جسمی: میخواستم سالمتر باشم، بازم من نمی گم، مجله تخصصی انگلیسی MBJ میگه بهترین سن باروری زنان ۱۸_۴۲ ساله، اما زیر ۱۸ سال و بالای ۴۲ سال میشه Golden Baby: بچه های طلایی😉 البته بالای ۴۲ سال، مخصوص بچه های دهه پنجاه و شصت هست🤩🤓، یالاااا😁، مگه ما برای بدست آوردن یه تیکه الماس کاری به حرف مردم داریم؟ بچه که از یه تیکه الماس بی نهایت باارزشتره. هم قدیمیای خودمون میگفتن، هم نظریات پزشکی جدید میگه که فرزندآوری مادر را جوانتر🤩 و سالمتر می‌کنه. باور می کنین جوااااانترررر ضمن اینکه تا یک مادر تخمک گذاری داره، امکان فرزندآوری داره و هیچ‌کسی، هیچ کسی حق نداره که این حق رو از اون بانو بگیره. هر سنی پروتکل خاص خودش رو داره، با رعایت شرایط جسمی و روحی تحت نظر متخصصین خوبمون قطعا بارداری و زایمان خوبی خواهد داشت. بگذریم که در کشور ما باب شده بود که بارداری تا ۳۵ سالگی😳 آخه فکت علمی داره یا شرعی؟ فقط خزعبلاتی که هیجان منفی به جامعه وارد میکنه، درصورتیکه در کشورهای دیگه تو هر سنی خانم باردار بشه، سیستم درمانی باید در کنارش کمک کنه که بهترین تجربه رو داشته باشه. بله بارداری تو سنین کمتر، بهتر و راحت تره، اما تو جامعه ما که سن ازدواج بالا رفته، این تصورات غلط باید توسط متخصصین ما شکسته بشه تا دخترای ما لحظات بهتری در بارداری و زایمان داشته باشن. 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۵۴۰ از نظر اجتماعی: میخواستم نفر و نیروی کار برای جامعه تولید کنم، هرچند اکثر مردم حتی تحصیل کرده ها به این نکته توجه ندارند، اما کسی که فرزند میاره، داره به همه جامعه خدمت میکنه، نه فقط خانواده خودش. یعنی داره تعهدی اجتماعی رو انجام میده که الان خیلی کمرنگ شده، که کفی بالله حسیبا🤩 هر چند مردم فعلا اینو نخوان بفهمن، گذر زمان بهشون با افسوس و درد خواهد فهماند، البته متاسفانه از نظر تربیتی: ما خودمون با وجود بچه ها و سختی هایش تربیت میشیم و آدم بهتری میشیم👌 و از طرفی بچه ها با ارتباط با هم تربیت میشن.👌 چون اصلا تربیت کار پدر و مادر نیست، تربیت کار ولی خداست، ما نهایتا مجری تربیت هستیم، باید دست به دامن ولی اعظم، امام زمان ارواحنا فداه بشیم که محاله جواب نده، با وجود این حبل عظیم، دغدغه تربیتی کیلویی چنده؟ اونایی باید دغدغه داشته باشه که ندارن این ریسمان الهی رو یا فاصله گرفتن. ضمن اینکه مادر عزیز❤️ خودت رو با کسی مقایسه نکن، درسته فرزندآوری مهمه، اما باید شرایطش هم باشه، هر وقت تونستی خوب به خودت، همسر و بچه هات برسی و صبح تو آینه به خودت لبخند بزنی و آرامش داشته باشی و این توان رو حس کردی در خودت، به فرزند بعدی فکر کن. اول سلامتی و آرامش تو‌ مهمه به عنوان قلب خانه و آقای همسر😍 ما نمی توانیم الگوی فرزندآوری واحدی به همه خانواده ها ارایه بدیم، چون شرایط یکسان نیست. حضرت آقا هم با فرزندآوری بیش از حد که به مادر ضربه بزند و حقوق زن را نادیده بگیرد، مخالف هستند.(برگرفته از یکی از سخنرانی های ایشون در سیستان و بلوچستان). اگر دوست داری بچه بیاری و به هر دلیل واقعی(نه دلایل غیر واقعی و واهی) نمی تونی، در این مسیر کمک حال دیگران باش، اینم خودش جهاده. همینکه مخالف نباشم، برای نسل جدید روشنگری کنم و به لحاظ مالی، عاطفی و معنوی حمایت شون کنم. ضمن اینکه مادر عزیز❤️ ما نمی توانیم الگوی فرزندآوری واحدی به همه خانواده ها ارایه بدیم، چون شرایط یکسان نیست. حضرت آقا هم با فرزندآوری بیش از حد که به مادر ضربه بزند و حقوق زن را نادیده بگیرد مخالف هستند.(برگرفته از یکی از سخنرانی های ایشون در سیستان و بلوچستان). اگر دوست داری بچه بیاری و به هر دلیل واقعی(نه دلایل غیر واقعی و واهی) نمی تونی، در این مسیر کمک حال دیگران باش، اینم خودش جهاده. همینکه مخالف نباشم، برای نسل جدید روشنگری کنم. خلاصه سختی ها وجود داره در زندگی، چه با بچه، چه بی بچه، فقط شکلش فرق می کنه 👌 پروسه فرزند هم سختی زیاد داره، چون دریافتیش هم زیاده و با چیزی قابل قیاس در دنیا نیست. یعنی لولش(level) خیلی بالاست.😉 صد البته مردم از نظر قدرت اقتصادی و تربیتی مطالبات به حقی دارند که حاکمیت باید توجه و زمینه سازی کنه، هرچند در کنارش هم این بحث وسواس های تربیتی و رفاه طلبی های افراطی برخی خانواده ها هم باید درمان بشه.👌 منم سختی هایی داشتم (مثل تنهایی، نبودن همسر،شرایط مالی، بیماری زمینه ای) چون دیدم بقیه دوستان هم عنوان کردند، فاکتور گرفتم. به خاطر پسرای گلمون،خونه هفتاد متریمون رو‌ کرایه دادیم و خونه تک واحدی حیات دار اجاره کردیم که راحت تر باشیم تو تربیتشون، از نظر اقتصادی بهمون فشار میاد، اما سعی می کنیم کنترل کنیم. کاش اوس کریم بخواد پنجمی رو هم در برنامه برامون بذاره.😍 مادر راضی، مادر شوهر ناراضی، شوهر فعلا خنثی، خودم بستگی به نظر پزشک، زن داداشم که تو همین گروهه، به خاطر سختی هایی که داشتم و در جریانه، گفته وااای به حالت از پنجمی حرف بزنی😅 خلاصه دعامون کنین، هر چی بالاسری بخواد همونه.😍 شعار نمی خوام بدم، اما بچه گودزیلا نیست، بچه باقیات صالحاته، هدیه است، نعمته، برکته، شادی زندگیه، آینده و استمرار زندگیست که عبادالرحمن یکی از ویژگی هاشون در قرآن دعا برای چنین فرشته هاییست. مزاحم وقت و تحصیل و زندگی نیست، بلکه به اینا برکت میده. پا قدم هر کدومش برکاتی برا خانواده و برکاتی برا جامعه و برکاتی برا شخص مادر داره، میگید نه، امتحان کنید...بسم الله😂 البته من خانه بهداشت که رفتم(تهران هستیم)، هیچ برخورد بدی ندیدم، بلعکس همه برخوردها خوب و ستایش آمیز بود حتی پیشنهاد تدوین کلیپ رو دادن😁، و از طرفی افسوس برخی کادر و پرسنل رو می دیدم که چرا کم بچه دارند.😐 ببخشید متنم منسجم نیست، با همکاری دو تا کوچولوم نوشتم.😄 تشکر ویژه از مادرم، آقای همسر و خانواده ام که همیشه همراه بودند، مادی و معنوی.❤️ و خدایی که در همین نزدیکی هاست... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
☀️ خداوند دوست دارد که شما تمیز باشید، محل سکونت و غذای شما طیّب و طاهر و حلال باشد. علاوه بر آنها با ذکر خدا هم همراه باشد. ☀️ اگر خدا را یاد کنی، غذایت نور می‌شود، مریضی نمی‌آورد. هرگاه با یاد خدا سر سفره نشستید غذا نور می‌شود. نور که ثقل نمی‌آورد، سنگینی نمی‌آورد. 📚 طوبای محبت - جلد دوم کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
حامی و مشوق خانوداه های چندفرزندی باشیم.
۵۴۱ منم مادر ۴ تا دسته گل هستم، ۱۰ ساله، ۷ ساله، ۳ ساله و یه کوچولوی ۸ ماهه، دوتا دختر دوتا پسر. بعد یک سال و نیم که از خونه داریمون میگذشت و در سن ۲۵ سالگی، اولین بارداری رو‌ تجربه کردم. با این وجود، کلی حرف شنیدم ... ولی چون میدونستم راه طول و درازی در پیش دارم و تازه اول راهم، نباید به این زودی خسته بشم و به قول معروف یه گوشم در بود و یه گوشم دروازه... وقتی دختر اولم سه سالش بود، دومی رو باردار شدم، و باز شروع حرفهای اطرافیان، که یکم میذاشتی بچه ات بزرگتر بشه و... دختر دوم هم سه سالش بود که سومی رو باردار شدم، البته این یکی خدا خواسته بود... و باز هجمه از طرف اطرافیان که دو تا دختر داشتی بس بود دیگه. و اما چهارمی... وقتی پسرم یک سال و نیمش بود، احساس کردم که یه اتفاقایی داره میفته... حدسم درست بود، با ترس و لرز فراوان رفتم دکتر برای آزمایش، تا دکتر فهمید چهارمی هست، شروع کرد به سرزنش کردن، من که خیلی ناراحت بودم، نزدیک بود گریه ام بگیره، خودمو کنترل کردم و جوابشو دادم، با خودم گفتم که دیگه پیش این دکتر نمیام و رفتم پیش یه دکتر دیگه، این یکی خیلی مهربون و صبور بود و خیلی آرامش بهم میداد... من خیلی بچه دوست داشتم، ولی به خاطر بچه کوچکم که هر شب تا صبح و هر صبح تا شب فقط شیر خودمو میخورد، ناراحت بودم، از طرفی هم چند سال بود که اربعین، کربلا نرفته بودم، دلمو خوش کرده بودم که دیگه بچه ام هم یکمی بزرگتر شده و اوضاع کرونا آروم شده، امسال رو میتونم برم. خلاصه نمی تونستم با خودم کنار بیام، ولی فکر سقط کردنش هم نبودم، تا وقتی که ۳ ، ۴ ماهه بود و رفتم سونوگرافی و صدای قلبشو شنیدم و جنسیتش رو فهمیدم، دیگه جای خودشو تو دلم باز کرد، ولی باز این دفعه هجمه اطرافیان خیلی بیشتر بود...هم کسانی که از روی مهربونی چیزی میگفتن که هنوز ضعیف بودی و بچه ات شیر میخوره و ... هم کسانی که از روی حسادت و نامهربونی چیزی میگفتن، که چه خبره دیگه، بسه دیگه، آخریش باشه و... ولی الان که به دنیا اومده و ۸ ماهه هست، همه دوستش دارن، توی خونه هم یکسره صدای خنده بچه ها از شیرین کاری های کوچولوخان بلنده... من خیلی بچه دوست دارم، نمی دونم خدا بهم توانایی و لیاقتشو میده یا نه. هر وقت نوزادی میبینم، واقعا دلم میخواد. هر کی منو میبینه بهم میگه خوبه دیگه دوتا دختر داری دو تا پسر، دیگه بسه، دیگه نیاری هااااا.... ولی من هر کسی رو میبینم که مثلا دو سه تا بچه داره، توصیه میکنم حتما حداقل ۴ تا رو بیار. خیلی تأسف میخورم از جوابهایی که میشنوم، هر کسی برای خودش استدلالی داره، یکی میگه زایمان سختی دارم، یکی میگه بارداری سختی دارم، یکی میگه کسی کمکم نمیکنه سختمه، یکی میگه کمردرد دارم و.... ما باید توی این سختیها خودمون رو بسازیم. البته نمیگم کسی هم که واقعا بارداری و زایمان براش خطرساز هست و مثلا برای سلامتیش مضره هم باید بچه بیاره، ولی خیلی بی انصافیه که با بهانه های توخالی خودمون رو از فرزندآوری راحت کنیم. گاهی از من میپرسن سخت نیست چهااارتا بچه، میگم نمیشه بگی سخت نیست ولی شیرینی هاش خیلی بیشتره، اینکه بچه آخری دیگه خیلی دور و بر مامان نمیچرخه، چون حواسش به بچه ها پرت میشه و مشغول بازی با اونا میشه، وقتی چهارتایی شون با هم بازی میکنن و صدای خنده شون تو خونه میپیچه، خیلی حس خوبی داره. از طرفی هم بچه های بزرگتر مسئولیت پذیرتر هستن، بچه های کوچکتر پشتیبان دارن. تو کارای خونه کمک میکنن، خلاصه شیرینی هاش خیلی بیشتر از سختیهاش هست... با اومدن هر کدوم از بچه هام، حتی با باردارشدنم، رزقشون رو خدا داد، بارداری فرزند اولم ماشین خریدیم، دومین بارداری خونه خریدیم، سومین بارداری دو سفر معنوی رفتیم که فوق العاده بود برام، و فرزند چهارم هم که خدا رو شکر وام فرزند آوری و زمین. اینها فقط بخشی از ارزاقی هست که خدا نصیبمون کرده و دنیوی هست، واقعا با تولد هر فرزند خدا برکت بیشتری به مال و وقت و زندگی مون داده. از نظر اقتصادی هم حقوقمون در حد متعارف هست، نه خیلی زیاده و نه کم خدا رو شکر، ولی با همین حقوق شاید از بعضی افراد که درآمدشان دوبرابر ما هست، وضعمون بهتر باشه. نه اهل تجملات هستم و نه ریخت و پاش. لباس ها و وسایل بچه ها هر کدوم به درد بقیه بخوره استفاده میکنم و هرجا لازم باشه میخرم، از لوازم خواهر و برادرم هم در صورت سالم بودن برای بچه ها استفاده میکنم، چه اشکالی داره یک لباس بارها و بارها پوشیده بشه تا وقتی سالم هست، اگر هم لباسی پاره بشه و قابل رفو باشه، رفوش میکنیم و برای پارک و مسافرت و بیرون رفتن استفاده میکنیم. امیدوارم خدا به همه از این دسته گلا بده. التماس دعا کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
قابل تقدیرها... بعضی می‌توانستند بروند کار بگیرند، بعضی می‌توانستند تحصیلات عالیه بکنند، بعضی تحصیلات عالیه هم داشتند – من دیدم زنانی را از این قبیل – گفتند ما می‌خواهیم این بچه را بزرگ کنیم، خوب تربیت کنیم، نرفتیم کار بگیریم. زن نرفته کار بگیرد، آن کار هم زمین نمانده؛ آن ده نفر دیگر رفتند آن کار را گرفتند. باید از این‌جور زنی قدردانی شود. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌امان از حرف مردم.... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۵۴۲ من ۲۲ سالمه دانشجو ام و همسرم ۲۶ سالشونه من از زمانی که مجرد بودم تو تمام دعاهام از خدا میخواستم همسری بهم بده که عاشق بچه باشه و هیچ وقت مخالفت نکنه با فرزندآوری 😄 چون خودم عاشق بچه بودم و هستم. وقتی همسرم اومدن خواستگاری شغلی نداشتن، لیسانس داشتن و تازه سربازیش تموم شده بود ولی منو خانوادم فقط اخلاق و ایمان ایشون برامون مهم بود و قبول کردیم🌹 و پدرو مادرامون جهیزیه در حد توانشون جور کردن، خودمونم ازشون خواستیم تمام وسایل رو جنس ایرانی بخرن😍 خلاصه اینکه منو همسرم اردیبهشت ۱۴۰۰ با یه جشن خیلی ساده و کم هزینه و ماه عسل رفتیم مشهد پابوس آقا و بعدشم رفتیم سر خونه زندگیمون همسرم بعد از عروسی رفتن سر کار و رسمی شدن😍 دو ماه بعد ازدواجمون من باردار شدم 😊 همه فک کردن ناخواسته بوده 🤦‍♀ و هر کی میفهمید می‌پرسید خودتون خواستید؟؟!! وقتی هم می فهمیدن قصد خودمون بوده شروع می‌کردن به اظهار نظر که شما سنتون کمه هنوز وقت داشتید، جونیتونو بکنید، بذارید دوبار تنهایی مسافرت برید لااقل و..... و اینم بگم شغل همسرمم شرایطش سخته واقعا چون تقریبا یک ماه خونه است، یک ماه شهری دیگه هستن تا ۴_۵ سال اول کار خیلیا هم میگفتن این ۴_۵ سال و صبر می‌کردین... خلاصه اینکه این همه حرف و حدیث البته یه سریا هم از جمله پدر و مادرامون خیلی خوشحال بودن از بچه دارشدنمون😌 ولی خواست خدا این بود که کوچولوی ما برامون نمونه و توی یک و ماه نیمی رشدش متوقف و سقط شد که برای منو همسرم وحشتناک بود😞 دکترم اجازه نداد تا چند ماه بچه دار بشیم و یکسال طول کشید و ما هر ماه منتظر بودیم وقتی نمیشد گریه های من شروع میشد😭 تا اینکه امسال محرم تصمیم گرفتم روز اول محرم رو روزه گرفتم و دعای حضرت زکریا خوندیم منو همسرم و نذر کردم شب هفتم محرم (متعلق به حضرت علی اصغر ) از خودشون فرزند صالح و سالم بخوام❤️ که چند روز قبل از اربعین در حال آماده شدن برای رفتن بودیم که خیلی ناگهانی مرخصی همسرمو لغو کردن و برگشت خورد، خیلی ناراحت بودیم ولی خب گفتیم حتما حکمتی داره چند روز بعد جواب تست بارداری من مثبت اومد😍😍😍 و دکترم منو از دانشگاه و فعالیتام منع کردن، بهم استراحت دادن😊 ولی غمی نیست چون اولویت ما فرمایشات حضرت آقا و فرزندآوریه که انشالله بتونیم سرباز امام زمان(عج) تربیت کنیم 😍🤲 الان سه ماهه که یه نی نی سالم و انشالله صالح داریم 😍😍 یکم هنوز حرف و حدیث هست ولی ما اهمیتی نمیدیم و انشالله قصد داریم حداقل ۶ فرزند داشته باشیم توکلمون به خداست 😍❤️ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌از قافله عقب افتادم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
جدی ترین حرف امروز ما... رهبر انقلاب وارد خانه شدند و همه به احترام ایستادند و صلوات فرستادند و ایشان طبق معمول مادر شهید را جستجو و اول با او چاق سلامتی کردند. همه که نشستند، حالِ پدر شهید را هم پرسیدند. سوال کردند چند فرزند دارید؟ و پدر شهید جواب داد: غیر از شهید ۶ پسر و یک دختر... آقا لبخندی زدند و گفتند: خدا برکت بده، خدا زیادترش کند و جمع خندیدند. آقا ادامه دادند: جوانهای امروز باید از حاج آقا یاد بگیرند. بعد رو به برادران شهید کردند و گفتند: شماها چطور؟! پسر بزرگ گفت: از حاج آقا کم ندارد و ۷ بچه دارد. برادر دوم ۴ بچه داشت. برادر سوم که می‌شد همان شهید رجبعلی محمدزاده ۳ بچه داشت. رهبر انقلاب گفتند: لابد هر چه برادرها کوچکتر شدند سعادتشان کمتر شده؟! و جمع خندیدند و البته برادرها تایید کردند... رهبر انقلاب گفتند: "حالا ما کمی شوخی کردیم ولی اگر کسی دقت کند این حرفها مطلقا شوخی نیست، بسیار جدی است و از جدی ترین حرفهای امروز ماست." - بجنورد، مورخ ۹۱/۷/۲۲ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1