#تجربه_من ۵۶۸
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#بارداری_بعداز_35_سالگی
#برکات_فرزندآوری
#قسمت_اول
خانمی هستم متولد سال ۱۳۶۱، در سال ۷۷ نامزد کردم و سال ۷۹ رفتیم سر زندگیمون ... ازدواجمون سنتی بود و فامیلی و من از خانوادم دور شدم.
سال ۸۲ پسرم بدنیا اومد. اون موقع ها خیلی تک فرزندی مد شده بود که حتی من برای فرزند دوم چقدر فکر کردم، مشورت میگرفتم و نظر اکثریت این بود که بچه هر چقدر کمتر بهتر....
اما من به لطف خدا وقتی عقل و معیار قرار دادم، دومی هم آوردم در سال ۸۹... وقتی پرستار در بیمارستان پرسید بچه چندمته ؟گفتم بچه دوم ، سرم داد زد چه خبرررره دوتا!!
اینارو گفتم تا بگم جو اون روزا چطور بود. تا اینکه دخترم ۵ ،۶ ساله بود که جوانی جمعیت و حضرت آقا فرمودن و من به فکر فرو رفتم آیا برای من هم وظیفه هست که دوبچه دارم؟
اینجا بود که از مشاور مذهبی کمک خواستم، ایشون گفت نه، شما هیچ وظیفه ای نداری!! منظور حضرت آقا این بوده که اونهایی که ازدواج نکردن ازدواج کنن و اونهایی که نابارورن کمک بشه حمایت بشن تا بچه بیارن و هر شخص یک بچه بیاره کافیه!!!
متاسفانه من هم این استدلال و باور کردم چون ایشون مذهبی بودن، تا اینکه این چند سال اخیر تبلیغات بیشتری برای فرزندآوری انجام میشد، یه روز تو فکر رفتم و گفتم خدایا من هم وظیفه ای دارم؟ اگه وظیفه دارم بهم نشونه ای بده....
وقتی به این موضوع فکر میکردم به شدت استرس میگرفتم و با خودم میگفتم دیگه از سنم گذشته و بچه ها بزرگ شدن ،توان ندارم و هزاران ترس و.. تا اینکه یک روز دیدم چقدر احساس خستگی می کنم، حالم خییلی بده و ...
بله به صورت خدا خواسته در کمال ناباوری بدون هیچ تصمیم قبلی از طرف خودمون باردار شده بودم. بهم شوک وارد شده بود چون من منتظر نشونه بودم نه اینکه یه دفعه باردار بشم ....
حالا فکرهای منفی اومد سراغم، وای سنم بالاس، الان ۳۹ سالمه، حالا چکار کنم ؟وای کنکور پسرم ؟ وای حرف مردم ؟ وای ویار سخت؟ وای درسای دخترم کلاس ششم ؟ وای همسرم اگه بفهمه؟ و چطور به مادرم بگم ؟ با این خونه کوچک؟ کلی فکرای منفی از سمت شیطان بهم هجوم آورد.
دو ساعتی گریه کردم. بعد تصمیم گرفتم به هیچ کسی چیزی نگم. خیلی حالم بد بود نفس تنگی بسیار بدی داشتم با حال وخیم خودم و به دکتر زنان رسوندم تا سنم رو دید که ۳۹ سالم هست، کلی بهم حرف زد و گفت خانم هرچیزی وقتی داره حالا باردار شدی!! دیگه دنیا رو سر من خراب شد و... خدا میدونه چقدر حال خراب من و نابودتر کرد 😔😔
همچنان با خودم درگیر افکار منفی، ویار، حال بد ... نمیدونستم به کجا پناه ببرم جرات حرف زدن با هیچ شخصی از اطرافیان رو نداشتم، میدونستم سرزنشم میکنن و...
به همسرم گفتم باردارم اصلا باور نکرد هرچی گفتم آزمایش دادم، گفت آزمایشگاه اشتباه کرده و... آخر سر گفت اگه حرفت درست باشه انتخاب با خودته دوست داری نگه داری یا سقط... اما من صراحتا گفتم به هیچ عنوان، چون سقط گناه بزرگیه و خدا فرموده سقط نکنید ...
خلاصه عزیزان اون موقع ماه محرم بود فقط امام حسین و صدا میزدم و چقدر ذکر یا حسین و میگفتم. بالاخره با بارداریم کنار اومدم و پذیرفتم که خدا صلاحم و اینچنین خواسته و حتما وظیفم بوده.
دکتر زنانم رو عوض کردم، رفتم دکتر دیگه ای که تعریف میکردن چقدر خوبه ...او هم تا من و دید دور سنم خط کشید، مهلت صحبت نداد و تاکید کرد که باید برم غربالگری و آزمایشات متعدد.....
تمام اینها رو علی رغم میلم، مجبور شدم برم خدا میدونه هربار چقدر استرس و اضطراب، اما همه اونها گذشت و فرزندم سالم متولد شد. فرزندی ماشاءالله باهوش و زرنگ الان تقریبا ۸ ماهه هست، هر چند کولیک داشت و بی قرار، برعکس پسر ودختر قبلیم که خیلی آروم بودن، اما شیرینهای خاص خودش و داره... 😊
👈 ادامه در پست بعدی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۵۶۸
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#بارداری_بعداز_35_سالگی
#برکات_فرزندآوری
#قسمت_دوم
وقتی فرزندم متولد شد اطرافیان بسیار ذوق کردن و حتی برخی شون گفتن برا ماهم دعا کن ماهم سومی رو بیاریم. 😊
علی رغم استرسهای من برای کنکور پسرم و اینکه کوچولومون کولیک داشت و بیقرار و پسر بزرگم اون رو دائم باید بغل میکرد و راه میبرد و خانواده ام بخصوص زنداداشم میگفت چطور میخواد کنکور بده، به لطف خدا در رشته مورد علاقه اش در کنکور قبول شد دانشگاه دولتی تهران 😊
همسرم کارش ارتقا پیدا کرد در همون اداره اما قسمتی که بیشتر به روحیه اش میخوره، سالها منتظر این تغییر بود😊
به خاطر کولیک و بیقراریش هرروز حدیث کسا در خونه گوش میدادم و از حضرت زهرا و ۱۴ معصوم مدد میگرفتم😊
فرصت کارهای بیهوده و حرفهای بیهوده با اطرافیان ندارم😊فقط حرفای مهم و ضرروی..
اصلا فرصت فکر به گذشته رو ندارم فقط در حال زندگی میکنم. رابطه ام با خدا بیشتر شده، چون معجزه رو هر روز به چشم میبینم....
خلق یک فرزند، رشد اعضای بدن، الله اکبر 😭😭
صمیمیت و محبت بین خودم و همسر و فرزندانم خییلی بیشتر شده، حتی با وجودی که پسر اولم ۱۹ سالش هست، خیلی راحت ارتباط برقرار میکنه و دائم میگه مامان چقدررر انرژی مثبت😊
خودم احساس جوونی و سرزندگی میکنم، همچنین همسرم ... بارها و بارها پسر و دخترم گفتن مامان چقدر خوشحالیم که تو و بابا اینقدر شادید و ..
همسرم میگن کاش تو این همه سال ده فرزند داشتیم، همش حسرت میخورن که چرا راه و اشتباه رفتیم ....اما بازهم خدارو شکر که خداوند لطفش و شامل حالمون کرد...😊
دخترم میگه مامان چهارمی هم بیار ...چقدر زندگی از سکوت و یکنواختی در اومده 😊 پدر و مادرم خیلی خوشحالن و مادرم همیشه میگه این بچه هدیه امام زمان هست😊
امیدوارم فرزندان سرزمینمون ایران سربازان واقعی آقا امام زمان باشن..الهی امین ...
از همه خواهران گلم عاجزانه میخوام برای تمام عزیزانی که دوست دارن دامنشون سبز بشه دعا کنن ..
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم»
#برکت_خانه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_قرائتی
📌بیکارترین زن ها...
وقتی زن خودش را برای بيرون آرايش میکند چقدر وقت می برد؟ تجملات چقدر وقت میبرد؟ گاهی برای اينکه زلف هايش را از شمال غربی ببرد چقدر وقت میبرد؟
گاهی زنهای ما برای اينکه ۶ تا بشقابهايشان گلهايش يک جور باشد يکی از آنها که بشکند نصف روز چينی فروشيها و شکستنی فروشها را میگردد که يک بشقاب پيدا کند که گل آن ششمی مثل آن پنج تا باشد دقيقههای عمر صرف چه میشود؟ ...
شيک پوشی مساوی است با کم کاری. من يک شعار می دهم هر که خواسته قبول کند و هر که نخواست قبول نکند. شيک پوش ترين زنها بيکارترين زنها هستند.
#سبک_زندگی_اسلامی
#ساده_زیستی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📣 برگزاری دورِ سوّم «#چله_مادری» توسط #تربیتکده_آیین_فطرت
❤️ دوره ای برای مادران، مربیان، معلّمان و مبلغان با موضوع مادری و همسری در #سبک_زندگی و #تربیت_دینی
👤 استاد دوره:
حجة الاسلام #محسن_عباسی_ولدی
✅ کاملاً رایگان
✅ محتوای جذاب، جدید وکاربردی
✅ تهیّه کتب دوره با تخفیف ویژه
✅ صدور گواهی
✅ نظرات شرکت کنندگان دوره اول چله مادری: @tarbiatkadeh
📌 ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر:
ktft.ir/40
✍🏻 پشتیبانی و راهنمای دوره:
🆔 @Madari40
☎️ +989910036141
⏳ مهلت ثبت نام: تا ۲۸ آبان
🌹در ترویج معارف اهل بیت سهیم باشید.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#دکتر_لباف
❓برخی معتقدند، مادرانی که سزارین شدند، بیش از دوبار نمی توانند باردار شوند، آیا شما این نظر را قبول دارید؟!
🔹چنین چیزی نیست. من خودم بارها و بارها، برای مراجعینم، سزارین بار چهارم و حتی بار پنجم داشته ام. و هیچ مشکلی هم نبوده است.
🔹اگر در سزارینی چسبندگی به وجود بیاید، ممکن است سزارین بعدی مشکل تر باشد، اما این مشکل به معنای ممنوع بودن سزارین های بعدی نیست.
🔹اگر مادری فکر می کند برای زایمان های بیشتر، محدودیت هایی در سزارین وجود دارد، به او می گویم چنین محدودیتی به وجود نخواهد آمد. شما تا پنج بچه هم می توانی داشته باشی و مشکلی ندارد.
🔹این هم درست نیست که میان دو سزارین باید چند سال فاصله گذاری شود. چیزی که موجب نگرانی برخی از خانم ها می شود، باز شدن بخیه های قبلی است، اما این نگرانی هم جایی ندارد.
📚ایران، جوان بمان، فصل آخر
#فرزندآوری
#سزارین
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_عالی
✅ ابد در پیش داریم...
شاگردان علامه طباطبایی تعریف میکردند که ایشان در بین درس و بیمناسبت میفرمود که آقایان ما ابد در پیش داریم. و این را تکرار میکردند.
انسان در لابهلای زندگیاش نباید دچار غفلت بشود و فراموش کند که چه چیزی را در پیش دارد. دهها برابر عمر زندگی نوح در مقابل ابدیت پلکزدنی بیش نیست.
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر»
#برکت_خانه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
✅ سزارین چهارم و پنجم...
#سزارین
#معرفی_پزشک
کانال"دوتا کافی نیست "
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۵۶۹
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
من متولد سال ۱۳۶۷ هستم و یک برادر که سه سال بزرگتر از خودم هست دارم. من و داداشم تو کودکی رابطه خوبی با هم نداشتیم، همش تو سر و کله هم میزدیم و عموما هیچ دوستی و بازی مشترکی بین ما شکل نگرفت.
من همیشه احساس تنهایی میکردم به خصوص که از همه فامیل دور بودیم و خانواده ام اصلا اهل رفت و آمد با کسی نبودند.
وقتی که من چهارده ساله و برادرم هفده ساله بود خدا به ما یک برادر دیگر داد که شد عشق من. رابطه عمیق عاطفی بین من و داداش کوچولو شکل گرفت.
در این میان، برادر بزرگترم که بحران های بلوغ رو در شدیدترین حالت ممکن میگذراند، کوچکترین علاقه ای به این داداش کوچیکه نشان نمیداد و عملا انگار نمیدیدش..
من و داداش بزرگه به فاصله دو سال از هم، ازدواج کردیم و خانه ای که قرار بود یک هو از بچه خالی بشه به لطف داداش کوچیکه، خالی نشد.
مادرم باید یک پسر بچه مدرسه ای رو بزرگ میکرد پس هر روز مثل همیشه صبح زود بیدار میشد، صبحانه آماده میکرد و ناهار بار میگذاشت و ظهرها چشم به راه داداش کوچیکه میشد.
همه اینها جای امید به زندگی و شادابی رو در پدر و مادرم زنده نگه میداشتند.
در حالی که اگر سومی نبود، ازدواج منو و برادرم باعث میشد یکهو مادر و پدرم با هجوم تنهایی حس پیری و رها شدگی داشته باشند و صبح و شب چشمشون به در باشه که ما کی میریم خونه شون.
چرخ روزگار چرخیده و داداش کوچیکه ۲۰ سالش شده و کی فکرش رو میکرد که این روزها، رفیق شفیق داداش بزرگه بشه.😳
این دو تایی که هیچ وقت تو زندگی به هم توجهی نداشتند الان چنان جون تو جون شده اند و ارتباط شون قوی و مستمر هست و برای هم دردو دل میکنند که آدم باورش نمیشه. کی فکرش رو میکرد ۲ تا داداش با فاصله ۱۷سال، هم بتونند در آینده باز و یاور هم باشند؟؟؟
پس حتی اگر فاصله سنی بین بچه هاتون زیاد میشه، و فکر میکنید که چرا بذارم بچه دار بشم اینا که همبازی نمیشن😞 بهتون این بشارت رو میدم که در آینده بازم همراه و یاور هم میشند.
خودم هم در اثر سالها تنهایی تصمیم گرفتم حداکثر تلاشم رو بکنم که به یکی دو تا بچه اکتفا نکنم.
با اینکه در ۲۴ سالگی ازدواج کردم اما دو سه سال اول زندگی مشترکمون، به دلایل محیطی، نتونستیم با همسرم زیر یک سقف مشترک زندگی کنیم. دنیا برای ما تصمیم دیگه ای گرفته بود و ما چند سال کیلومترها دور از هم زندگی میکردیم.
در نهایت من در ۲۸ سالگی باردار شدم و بچه اولم سقط شد، چند ماه بعد از لطف خدا مجدد باردار شدم و در ۲۹ سالگی خدا دختری سالم به من عطا کرد. قصد داشتم دو سالگی فرزندم برای فرزند دومم اقدام کنم که کرونا گرفتم و دو سال شیردهی و یک سال و نیم بیماری و یک کرونای جانانه منجر به از دست رفتن انرژی زیادی از من شد.
یک سال بعد اقدام به بارداری کردم و خداوند دختر دومم رو در ۴ سالگی دختر اولم به ما مرحمت کرد. الان ۳۴ ساله ام، و دو دختر ۵ ساله و حدودا یکساله دارم. از تاسف های زندگیم، اینست که با خود میگویم باید الان سه فرزند داشتم نه دو تا. ولی حقیقت این ست که سرنوشت، برای ما اینگونه مقدر کرده بود.
در نظر دارم اگر خداوند عنایت کرد ،یک دو سال بعد، مجدد برای فرزند سوم اقدام کنم.
انشالله که مورد لطف و رحمت خداوند قرار بگیرم.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
AudioCutter_1_2076627584.mp3
3.92M
#ارسالی_مخاطبین
💥این بغض ها را دریابیم...
👈 صحبت های مادر عزیزی که با روش های کمک باروری، صاحب دوقلو شدند. الان فرزندان شون ۶ ساله هستند و دوست دارن فرزندان بیشتری داشته باشند.
#فرزندآوری
#جامعه_دوستدار_فرزند
#خانواده_دوستدار_فرزند
#حامی_باشیم
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم»
#برکت_خانه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_قرائتی
🚨فاجعه است...
📌وجود میلیونها زن جوان بیوه فاجعه است. فاجعه است. فاجعه است. بودن دخترانی که سنشان بالا میرود به خاطر اینکه: من لیسانس باشم، شوهرم دیپلم!! فاجعه است.
📌دخترانی که سنشان بالا میرود، به خاطر اینکه فکر میکند که اگر شوهرش لیسانس و فوق لیسانس باشد، در زندگی خوشبخت است، فکر میکند که اگر مدرک شوهرش پایین باشد و دو کلمه کمتر خوانده باشد، بدبخت است. این فکرهای غلط ما را میکشد.
🌐 درسهایی از قران- ۲۳/ ۱۰/ ۱۳۹۵
#سبک_زندگی_اسلامی
#ازدواج_در_وقت_نیاز
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 با انیمیشن ایرانی «لوپتو»، از کودکان خود قهرمان بسازیم!✊
🎭 پدر علی راهحل تازهای دارد تا با تولید اسباببازی ایرانی بیماران را درمان کند. اما یک نفوذی، باعث اخلال در تولید میشود. حالا «علی» به کمک «فرشته امید» در تلاش است مشکل را حل کرده و دوباره خط تولید را راه بیندازد.
✳️ «لوپتو» یک انیمیشن سینمایی شاد، هیجانانگیز و امیدبخش است که طنازانه مسئله مهم «حمایت از کالای ایرانی و تولید ملی» را روایت میکند.
💢 با اکران مردمی این اثر در مدارس، مساجد و ... شرایط دیدن یک فیلم سالم خانوادگی را برای همه بچههای ایران فراهم کنیم😉
🎥 ثبت درخواست اکران:
🌐 b2n.ir/lopt
✅ آخرین اخبار #لوپتو را اینجا دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2776563840C07f3858485
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#مقام_معظم_رهبری
✅ هیچ چیزی از خدا پوشیده نمی ماند.
شما خانمها اگر از ناحیه همسرتان زحمتی را متحمل می شوید که آن همسر این زحمت را به خاطر کار و تلاش و مجاهدت، بر شما تحمیل میکند، این زحمت پیش خدای متعال اجر دارد؛ ولو یک لحظه و یک ساعتش را هیچکس نفهمد.
خیلیها از زحمات خانمها آگاهی ندارند. مردم عادت کردهاند که خیال کنند زحمت، چیزی است که انسان با بازو و بدن و جسم خود انجام میدهد؛ نمیدانند زحمات روحی و عاطفی گاهی سنگینتر است.
آقایان، خیلی از زحمتهای شما را درست ملتفت نیستند؛ اما خدای متعال که «لا یخفی عَلَیهِ خافِیة» است. هیچ چیزی از او پوشیده نمیماند، ناظر کار شماست و شما اجر دارید.
📚نقش و رسالت زن، در بیانات رهبر معظّم انقلاب
#مادری
#فرزندآوری
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت طی یک سالی که گذشت...
🔹محمدبیگی، نماینده مجلس: "تنها ۳۵ درصد قانون تاکنون اجرا شده است."
#قانون_حمایت_از_خانواده
#وام_فرزندآوری
#قرعه_کشی_خودرو
#واگذاری_مسکن
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۵۷۰
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#ساده_زیستی
#قسمت_اول
من دختری ۱۷ ساله بودم که با یکی از اقوام پدرم ازدواج کردم. خانواده ما ۶ نفره بود. خیلی حس خوبی داشت با برادر و خواهرانم سرسفره غذا خوردن و هر روز کل کل کردن من و خواهرام با برادرم. 😜😚
پدرم پسر دوست داشت ولی خوب خدا فقط یکی بهش داد، خیلی از دختر خووشش نمیومد. من یادم نمیاد که تا موقع ازدواج، پدرم ما رو به مسافرت یا جمعه ای به پارک محل، برده باشه، هیچوقت حتی باهامون بازی هم نمی کرد تا اینکه تصمیم گرفتم باخواستگار خوبی که ملاک های منو داشته باشه ،ازدواج کنم و از خونه پدری برم و زندگی مستقلی رو شروع کنم.
سال ۸۹ عقد کردیم، یادمه وقتی آقای همسر آمد خواستگاری، چون اقوام نزدیکمون بود اصلا پدرم شرط و شروط نذاشت براشون و منم اصلا برام مهم نبود که جهیزیه ندارم و همسرم بیکاره، خیلی ساده عقد کردیم با مهریه ۱۴ تا سکه
در واقع با بله گفتن بهشون، به خدا اعتماد کردم و گفتم با توکل بر خدا بله و همسرم هم قول داد که مهریه زن رو باید مرد پرداخت کنه و گفت خوشبختت میکنم. منم خوش حال بودم از انتخابم...
خیلی پدرم و اطرافیانم مسخرم کردن و گفتن دختر مهریه سنگین بزن، یا وقتی خواستی بری خرید بازار، خیلی چیزهای گرون بخر، ولی من یادمه حرف بقیه رو گوش نکردم و خیلی خیلی چیزهای کم و فقط ضروری برداشتم و گفتم این چیز ها خوشبختی نمیاره برام...
سال ۹۰ با لباس عروسی که خودم دوخته بودم یه جشن عروسی گرفتیم و من خوش حال بودم که رفتم سرخونه زندگیم...
زندگی مشترک ما پیش مادرشوهرم آغاز شد بهمون گفتن جایی نرید برای زندگی، همسرت پسر آخریه، خونه ماله خودشه و باید پیش ما باشی 😢 منم قبول کردم.
زندگی ما از یک اتاق کوچیک آغاز شد، برای شروع زندگی هیچ کس به ما کمک نکرد، همسرم هر روز دنبال کار می رفت، ولی هیچ کار دائمی براش نبود، یک سال گذشت و من کم تجربه و کسی هم بهم نمیگفت بچه دار شو.
تا اینکه سال ۹۱ به زور و التماس به همسرم گفتم دلم بچه می خواد، تو خونه تنهام، شوهرم گفت آخه من بیکارم، چه طوری؟ خرجش رو از کجا بیارم☹️
تا اینکه یه شرط گذاشت، منم قبول کردم که مجردی بره مشهد، بعدش برای بچه اقدام کنیم ، شکرخدا خیلی زود باردار شدم و خیلی خیلی خوشحال شدیم، باورمون نمیشد.
برام فرقی نداشت بچم چی باشه، فقط میگفتم سالم و صالح باشه، دوماهه بودم که همسرم دو تا کار بهش پیشنهاد شد ما همه میگفتیم پا قدم نی نی هستا...
بعد از باردار شدنم، خدا خیلی برکت داد به زندگیمون، پسرم به خوبی و خوشی دنیا اومد خونه مادرم نزدیکمون بود ولی زیاد نمیتونست تو کارهام بهم کمک کنه، منم با هر سختی بود پسرمو بزرگ کردم و کسی بهم نمیگفت پسرت تنهاست، یه همبازی براش بیار ،تا اینکه پسرم ۴ ساله شد و خیلی تنها بود. فقط آخر هفته ها دورمون شلوغ بود که بچه های عموش میومدن پیشمون....
برای بچه بعدی اقدام کردیم ولی بچه دار نشدیم تا اینکه من برای اولین بار کربلا رفتم. زیر گنبد ارباب بی کفن گفتم هرچی صلاحمونه بهمون بدید. تا از کربلا برگشتم خیلی زود باردار شدم. قربونش برم زودی حاجتمو داد😍 هرچی بگم کم گفتم، زندگیمون پر از خیر و برکت شده بود.
👈 ادامه در پست بعدی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۵۷۰
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#ساده_زیستی
#قسمت_دوم
پسر دومم رو باردار شدم، خیلی خوش حال بودیم، هنوز در یک اتاق در کنار مادرشوهر بودم و قصد نداشتیم مستقل بشیم تا اینکه از قدم پسر کوچولومون، کار همسرم تغییر کرد و تا قبل از زایمان باید با همسرم به شهر دیگه می رفتیم.
با وجودی که باردار بودم ولی خوش حال بودم که دارم مستقل میشم، خدا بهمون همون جور که قول داده، روزی بچه ها رو هم می رسونه
شکر خدا یه خونه خیلی ارزون که خدا جور کرده بو ، خونه دوست همسرم برامون جور شد و ما ماشین فروختیم تا بتونیم وسایل لازم یه زندگی بخریم. بعد از ۵ سال تازه میخواستم گاز و یخچال و پشتی بخرم 😅😬
منو همسرم همیشه توکلمون به خدا بود، خیلی حرفها شنیدیم که برای چی میخوای بری کرایه خونه بدی ؟! حالت خوبه؟؟ چرا نمی مونی کنار مادرشوهرت ؟! چرا ماشین نازنینت فروختی؟! ولی ما اهمیت نمیدادیم تا اینکه آذرماه بود وقتی رفته بودم مسجد محلمون برای اولین بار نماز مغرب بخونم کیسه آبم پاره شد و من راهی بیمارستان شدم.
مادرم کنارم نبود و فقط خدا رو کنار خودم حس میکردم و خوش حال بودم که هنوز چند هفته وقت دارم ولی پسرم دوست داره الان بیاد و زندگی ما رو شادتر کنه، شکر خدا خیلی زود پسرم دنیا آمد 🙏🏻 پسر بزرگتر رو میبردم کلاس قرآن و پیش دبستانی اصلا مزاحمم نبود و پسر دومم خدا واقعا انرژی و به وقتم برکت میداد.
اینم بگم پسرهای من بدنشون ضعیفه و مرتب مریض میشن ولی خب تا این شب زنده داری ها رو نکشیم که بهمون نمیگن مادر، من هیچوقت دنبال راحتی نگشتم نه الان و نه سال هایی که مجرد بودم😉
پسرم ۱۰ ماهه بود که رفتیم زیارت حضرت معصومه موقع برگشتن فهمیدم دوباره باردارم آقامون خوش حال میگفت، خدابهمون داده وگر نه ما بچه دار نمیشیم، خیلی حرفها شنیدم از خانوده هامون ولی من ناراحت نبودم، میگفتم خدایا شکرت هرچی هست سالم باشه و همین که پسرم همبازی داره خدایا شکرت
توی بارداری سوم بودم که باید اسباب کشی میکردیم و مونده بودیم کجا بریم ؟؟ که از برکت قدم پسر عزیزم خونه بدون کرایه و در بهترین جای شهر جور شد☺️
خدارو شکر پسر سومم به دنیا اومد خیلی پسر دومم کوچیک بود کتک میزد داداششو ولی نمیدونست که این کیه 😴 تا بزرگ شدن.
خداروشکر الان خیلی هوای همو دارن سه تایی باهم بازی میکنن، منو آقامون خیلی خوش حال میشیم که با هم دوستن، همبازی هم هستن.
خداروشکر الان وقتم زیادتره کلاس نان پزی شرکت کردم. گاهی اوقات باهم نان میپزیم، خیلی بچه شیر به شیر خوبه من اولاش میگفتم نه سخته ولی الان که بزرگ شدن میفهمم که خوبه 😍
الان برگشتیم به شهر مادری و یه خونه رهن کردیم نسبتا نزدیک به خونه مادرم ولی من خودم به کارهام می رسم، اصلا دوست ندارم کسی کارامو انجام بده یا کمکم کنه
الانم باردارم پسرچهارمم قراره دوماه دیگه خونه مارو با قدمش زیباتر و بزرگتر کنه 🥰
خواهرم دوتابچه داره ولی همیشه میناله و میگه: تو فکر تو رفتم خواهر! چه طوری به خرج و به کارهای خونه و مهمان میرسی؟ منم میگم نماز اول وقت برکت میاره...
همیشه این ملکه ذهنمه که میگم بچه های من مهمون امروز و فردا هستن، یه روز اینا هم بزرگ میشن، اینقدر خونه تمیز داشته باشم که آرزو داشته باشم کثیف بشه تا حالا نشده دستمون خالی بشه و خدا نرسونه، فقط کافیه اعتماد و توکل به خدا داشته باشیم 😍
برای من و پسرام و عاقبت بخیری مون دعا کنید من خیلی دوست دارم پسرام سربازامام زمان (عج) باشن. ان شا الله هرکس بچه دلش میخواد خدا بهش خیلی زیاد بده از نعمت و رحمتش...
برای منم دعا کنید خدا ۴ تا دختر هم بده 😘😍😍
یاعلی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075