eitaa logo
دوتا کافی نیست
49.6هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
33 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
هر چه قرآن بگوید... در زندگی مشترک، نباید سعی افراد در نکته گیری و دقت و کنجکاوی زیاد باشد. البته در این که کسی حق کسی را ضایع نکند ، باید دقت وجود داشته باشد. امّا اگر دقّت کند که مثلاًَ من اگر این دفعه جواب ندادم کلاه سرم می رود و باید گربه را در حجله سر برید، این درست حرف شیطان است. طرفین باید نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشند . این شیطان است که می گوید: اگر تو گذشت کردی می گویند ترسیدی. تو این دفعه گذشت نکن تا سر آن ها به سنگ بخورد و برای همیشه راحت شوی. اینها توطئه و دستور شیطان است. هر چه قرآن می گوید همان درست است. قرآن می گوید: نه، این عقیده شیطان است. تو عفو کن ، خدا هم کریم است و خود او به یک صورتی اجرش را خواهد داد. از این جهت است که می گوید:« وَاَعفُوا وَاَصفَحُوا» گذشت کنید و صرف نظر نمائید، دائماً چیز های کوچک را به رخ نکشید. مو شکافی نکنید. زود قضایا را تمام کنید. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌 «فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
من ۴تا فرزند دارم، بزرگترین شون ۷ سالشه و امسال کلاس دومیه، دوقلوهای ۴سال و ۷ماهه و یه دونه هم ۱سال و ۹ ماهه. من هر روز ساعت ۶.۵ صبح بیدار میشم، صبحانه و تغذیه مدرسه پسرم رو آماده میکنم و وسایلاشو چک میکنم تا حدود ساعت ۷.۵ که بره مدرسه، بعدش مواد اولیه ناهارم رو آماده میکنم و کارایی که سر و صدا نداشته باشه مثل تا کردن لباسای شسته شده، اتو کردن و ... انجام میدم. ساعت ۹ سه تا بچه کوچیکترا رو بیدار میکنم و صبحانه میدم و بعد از کمک دوقلوها در کارای خونه استفاده میکنم مثلا خالی کردن ماشین ظرفشویی از ظرفای شسته، جمع کردن لباسای شسته از روی بند رخت،مرتب کردن خونه(به قول خودشون خونه باید بشه دسته ی گل☺️) من تو این زمان ناهار رو میذارم، اگر جارو یا شستن سرویس ها یا نظافت خاصی لازم باشه انجام میدم. این کارا تقریبا تا ساعت ۱۲.۵ که پسر بزرگم از مدرسه میاد طول میکشه. وقتی میاد ناهار میخوریم، همه با هم جمع و جور میکنیم بعد تا پسر بزرگم کمی استراحت میکنه، پسر کوچیکم رو میخوابونم، بعدش میریم سراغ درس و مشقای آقا پسر، دوقلوها هم برای خودشون بازی میکنن(جمع کردن اسباب بازی ها و وسایل نقاشی و کاردستی و درسی کاملا بر عهده خود بچه هاست) وقتی درسا تمام میشن، کوچیکه هم بیدار میشه و عصرانه برای بچه ها آماده میکنم و تا وقتی در حال خوردن و دیدن برنامه کودک هستن، من کارای اولیه شام رو انجام میدم و ظرفا رو جا به جا میکنم، بعدش با بچه ها مثلا کتاب میخونیم یا کاردستی و نقاشی و این چیزا انجام میدیم یا ۲-۳روز در هفته روز حمامه و به جز پسر بزرگم که خودش میره، بقیه رو حمام میبرم و کارای نظافت رو انجام میدیم یا وقتایی که هوا خوب باشه(شهر محل زندگی ما سردسیره) یا صاحبخونه مون نباشن حیاط هم میریم(گاهی حتی تو حیاط ناهار یا عصرونه میخوریم) بعد از اون من دوباره میرم آشپزخونه، شام میذارم، وسایل سفره آماده میکنم تا همسر میان شام میخوریم و بچه ها سفره رو جمع میکنن ،بعدش تا من دارم آشپزخونه رو سر و سامون میدم، پسر بزرگم وسایل مدرسه فرداشو آماده میکنه و همگی میخوابن(حدود ساعت ۹)، من تا حدود ساعت ۱۱ بیدار میمونم و مطالعه میکنم و حدود ساعت ۱۱.5 میخوابم. این بود تجربه تقریبا ثابت من تو ۵ روز اول هفته(از شنبه تا چهارشنبه) چون معمولا آخر هفته ها مهمان دارم و کمی برنامه م برای آماده سازی خونه، بچه ها، وسایل و مواد غذایی مورد نیاز مهمانان فشرده تر میشه. حتی اگر مهمان نداشته باشم حتما آخر هفته با کمک بچه ها کیک یا شیرینی درست میکنیم، هم بچه ها عاشقشن هم خوراکی سالم خانگیه. من همسرم تقریبا اکثر اوقات خونه نیستن و وقتی هم میان خیلی خسته ان. از کمک بچه ها خیلی استفاده میکنم، بچه ها عاشق اینن که بهشون یه مسئولیت خاص در حد توانشون بدیم مثلا دخترم عاشق کارای خانمانه ست به خاطر همین من خالی کردن ماشین ظرفشویی رو بهش سپردم و هر روز با لذت تمام این کارو انجام میده یا مثلا خوراکی داداش کوچیکه رو بهش میسپارم و با حوصله بهش میده. یا پسرا کارای سخت تر و نیازمند نیروی بیشتر رو بهشون میسپارم و خیلی قشنگ انجام میدن. هر وقت هم که احساس کنم احتیاج هست از نیروی خدماتی برای نظافت عمیق خونه کمک میگیرم(حدودا ماهی یک یا دو بار هر بار حدود ۳-۴ ساعت) به نظرم این کار برای سلامت جسمی و روحی خودم واقعا لازمه، البته همسرم از وقتی بچه ها ۴تا شدن این امکان رو در اختیارم گذاشتن و من ممنونشون هستم. من تحصیل کرده مقطع دکتری هستم اما ترجیح دادم تو خونه بمونم و پرورش و تربیت بچه هام رو خودم بر عهده بگیرم. به خاطر تعداد بچه هام و فاصله سنی کم شون، خانه دار بودنم، مستاجر بودن، مشغله خیلی زیاد خانه داری و بچه داری و خیلی چیزای دیگه از اعضای درجه یک خانواده و فامیل و دوست و آشنا تا هفت پشت غریبه بهم حرف میزنن و طعنه کنایه بارم میکنن، خیلی وقتا هم دلم میشکنه اما کم کم روحیه خودم رو تقویت کردم تا جایی که الان اکثر اوقات یه گوشم دره، یه گوشم دروازه، چون از تصمیماتم و روند خانه داری و بچه داریم پشیمون نیستم. به نظرم یه مادر باید روحیه خودش رو قوی کنه از راهی که مناسب خودشه، برای من این راه مطالعه بیشتر و بیشتر بوده. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
برکت خانواده... مهم‌ترين چيزى كه بشر به آن احتياج دارد، آرامش است. سعادت انسان در اين است كه از تلاطم و اضطراب روحى در امان و آرامش روحى داشته باشد. اين را خانواده به انسان مى‌دهد؛ هم به زن و هم به مرد براى مرد: آمدن به داخل خانه، يافتن محيط امن خانه، زن مهربان و دوستدار و امين در كنار او، وسيله آرامش است؛ براى زن: داشتن مرد و تكيه_گاهى كه به او عشق بورزد و براى او مانند حصن مستحكمى باشد (چون مرد جسماً قوى تر از زن است) يك خوشبختى است؛ مايه آرامش و سعادت است. خانواده اين را براى هر دو تأمين می‌كند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۵۳۲ #فرزندآوری #لذتها #سختیها من مادر ۵ فرزند هستم به لطف خدا امروز پسر کوچیکم نیم سا
فکرشو بکن... کلی ویار تحمل کردی تا گرم گرم به وزنش اضافه بشه و تو هر سونو با شنیدن وزنش ذوق زده شدی. چه شب‌ها که با وروجک بازی‌هاش کلیه و معده و روده‌اتُ پاس کاری می کرد و تاصبح نذاشت چشم به هم بذاری. هرچقدر رشد می‌کرد نفس نفس زدنت بیشتر میشد و سنگین‌تر میشدی. همش اندازه یه کف دست بود ولی انگار داشتی بار تریلی جابجا می‌کردی. موقع تولدشم که حتماً مثل من از حضرت آدم تا خاتم رو سلام دادی و به حضرت عزرائیل که دوروبرت رژه میرفت تا به درجه شهادت نائلت کنه درود فرستادی. دیگه از شب بیداری های بعد از تولد و شیردهی و واکسن های دوره‌ای و تب و ویروس‌های سالی چندبار نگم که تکرار مکرراته. وقتی هم که چهار دست و پا رفتنُ یاد گرفت انگار یه جارو برقی متحرک به خونه اضافه شده بود؛ باید از وقتی دوتا تیله‌ی نازشو به جهان باز می‌کرد دنبالش میرفتی تا هرچیز ریز و درشتی رو نبلعه. حتماً حرص هایی که برای خوش خط نوشتن دیکته‌ی کلاس اولش و چرک نشدن زیر مشق‌هاش خوردی هم یادته... از اینکه هرروز باید مقنعه ی خط خطی شده با مداد گلی رو میشستی و مانتوی شیرکاکائویی اتو میکردی هم خیلی وقته گذشته. اما کنار این زحمت‌های بی وقفه‌ی شبانه روزی، فرشته کوچولوت داشت رشد میکرد. حالا شده یه خانومِ یازده ساله. فکرشو بکن رفته مشهد پابوس آقا و چند روزی پیشت نبوده. الآن که برگشته باکلی ذوق برای خانواده‌اش سوغاتی گرفته. دیگه از ویار و یه قل دوقل کلیه هات تو بارداری و هیچ دردسر دیگه چیزی به ذهنت نمیرسه، جز مهربونی خدا که تجلی پیدا کرده تواین فرشته‌ی مهربونش... 👈 نویسنده مطلب اخیر، فرستنده تجربه ۵۳۲ هستند. تجارب بیشتر از ایشان را می توانید در صفحه ی خودشان دنبال کنید. یک روز با فرشته ها ☺️👇 https://eitaa.com/joinchat/2140275155C5efce19099
﷽ ای نوح نبی،که بر شما و نبی ما و آل پاکش سلام، خدا تاریخ را برای ما اینگونه روایت کرده اند: شما برای هدایت و رساندن قومی به نور برانگیخته شدید ۹۵۰ سال تمام، عمر خود را به پای مردم گذاشتید اما آنچه از مردم به شما میرسید بود و جدال. کردید چونان که سنت همه اولیاء خداست و هدایت را ادامه دادید. تا زمانی که نوبت به وعده عذاب الهی رسید، چونان که سنتی برای امت های پیشین بود. خداوند گفت این هسته خرما را بکار. زمانی که نخل شد و خرما داد، عذاب من خواهد رسید. هسته را کاشتید و با معدود یاران خود، به انتظار نخل شدنِ آن ایستادید. نخل شد و خرما داد و گفتید: خداوندا اکنون موعد عذابت فرارسید. خداوند وحی کرد یک بار دیگر این هسته را بکار تا نخل شود و خرما دهد، آنگاه عذاب خواهد رسید. عده ای برآشفتند و شما را دروغگو خواندند و از شما جدا شدند. اما شما و عده‌ای ثابت قدم تر، باز هسته را کاشتید. هسته، نخل شد و نخل، خرما داد و شما رو به آسمان گفتید خداوندا، این هم خرمای دوم! و خداوند وحی کرد که یک بار دیگر……! باز عده ای برآشفتند و سخنی که وحی خدا بود را تاب نیاوردند و با استهزاء به آنچه که خود روزی مؤمن به آن بودند، از اطرافتان پراکنده شدند. و این اتفاق ده بار تکرار شد!! در آخر، جز عده ای خالص و مؤمن حقیقی، کسی با شما نماند آن هنگام، زمان آزمایشی دیگر فرا رسید! خداوند گفت من قومت را عذاب خواهم کرد اما برای در امان ماندن تو و یارانت، باید مشغول شوی به ساخت یک کشتی! کشتی؟! تا چشم کار میکرد آن اطراف خبری از دریا و رود نبود! کشتی؟! اما این سؤال و تعجب از ساحت شما به دور بود؛ برای شما و یارانتان، این امر وحی خداوند بود و حق و صدق مطلق… تنها چیزی که از ایمان شما میجوشید، عمل به امر خدا بود. شروع کردید به جمع آوری چوب و تخته و ساخت یک کشتی بسیار بزرگ کجا؟ جلوی چشم مردم! واکنش چه بود؟ معلوم است! شدیدترین استهزاء و توهین و تمسخرها! گفته باشند ای نوح! کجا دریا میبینی که ناگهان به کشتی سازی روی آورده ای؟! بگو ما هم کمی در آن دریا شنا کنیم! اما شما بی توجه به حرف مردم، تمسخر مردم، فقط مشغول مأموریت خود بودید. شما مؤمن بودید که دریایی برای شناوری این کشتی، اگر نباشد هم، «پدیدار خواهدشد». حتی اگر امروز همه زمین بیابان مطلق باشد، وعده خداوند حق است و این کشتی باید ساخته شود، و نجات اهل زمین در همین کشتی است. همه تمسخرها را به جان خریدید، تنهایی ها را، ها را، بی عقل خوانده شدن ها را، مجنون نامیده شدن ها را… حتی همسر و پسرتان شما را کنارگذاشتند. اما شما لحظه ای شک نکردید به خودتان، که انتخاب خدا بود برای شما. و سرانجام آن روزرسید روزی که از زمین و آسمان آب جوشید و شما در و سوار بر کشتی شدید و راه سپردید به دریای وعده حق خدا… نوح نبی همه اینها را گفتم که بگویم تاریخ عجیب تکرار میشود! امروز هم ما به گمانم شبیه همان یاران معدود شماییم (ان‌شاء‌الله🥺) در حالی به امیدی، به کارهایی مشغولیم که اکثریت مردم دنیا ما را میخوانند ما را می‌نامند ما را کم بهره از عقل و تدبیر می‌دانند. نصیب و پاداش ما از اطاعت امر ولی، تمسخر است و استهزاء. ما به منطق و امید و امری، می‌شویم - فرزندان بیشتر- اما آنچه که از مردم به ما می‌رسد، تعجب و کنایه است: به کدام امید داری که این تعداد؟ اینجور پشت هم؟ به مملکت دل خوش کرده ای یا از وضع فرهنگی و تربیتی راضی هستی؟ اینهمه خشکی سرتاسر را نمیبینی؟! توهم کدام دریا و آب را داری که اینطور مصمم و با اطمينان خاطر و صبوری، برای خود کشتی ای به این بزرگی میسازی؟! بار اینهمه سختی را به چه امید و منطق و عقلی به پشت میکشی؟! نوح نبی ❤️ واکنش ما، شبیه شماست! به ما رسیده است «اَنِ اصْنَعِ الفلکَ بِأَعيُننا و وحينا»؛ به ما فرموده‌اند که «خانواده ها، جوان ها، باید بیاورند، فرزندهای بیشتر» و ما امر را بر چشم گذاشته ایم! ما از مقابل همه حرف‌ها، نیش‌ها، تعجب‌ها، طردشدن ها، سختی‌ها، فشارها، بی توجهی ها، تمسخرها، با یک لبخند عبور میکنیم. زیرا و اعتماد ما به سخنان اولیاء خدا، محکم! «إن تسخَروا منّا فَإنّا نَسْخَرُ منکم کما تَسْخَرون»! آری میرسد آن روزی که گفته خواهد شد: «إركَبُوا فیها بسم اللَّه مَجْراها و مُرساها» روزی که «و أهلَک إلّا من سَبَقَ علیه القولُ و من آمَن» و البته که «و ما آمنَ مَعَهُ إلّا قَليلٌ» نوح نبی شیخ الانبیاء شما را قسم به آن‌کس که در جوار او در خاک این زمین آرمیده اید، به شفاعت خود ما را مدد کنید که تا آخرین خرمایِ آخرین نخل، محکم و مطمئن در این راه بمانیم. ✍ هـجرتـــــــــــ @hejrat_kon «دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075