eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️بچّه‌ها دوست دارن با همون وسایلی که بزرگ‌ترا کار می‌کنن، بازی کنن. بزرگ‌ترا هم معمولاً نمی‌تونن با این کار، کنار بیان. مخالفتشون هم، دلیلای مختلفی داره:👇 1⃣ پدر مادرا می ترسن که بچه ها سراغ وسایل خطرناک توی کابینت برن؛ مثل ظرفای شکستنی یا وسایل بُرنده. 2⃣ دلیل دوم مخالفت پدر مادرا، وجود وسایل خصوصیه تو کمد هست. پدر مادرا به خاطر گم شدن وسایل مهم، مثل مدارک یا اشیای قیمتی، با آزادی دادن تو این محدوده، مخالفت می‌کنن. 🖐 🔰امّا با یه سری تدابیر، می‌تونید با همۀ اینها مقابله کنید.😍 1⃣ چینش کمد یا کابینت ✅ شما که معتقد به آزادی کودک هستین و در عمل هم کودکتون رو آزاد می‌ذارید، باید تو چیدن وسایل کابینت و کمد، دقّت کافی رو داشته باشید. وسایلی رو که دوست ندارید تو دسترس کودک باشه، تو طبقاتی بذارید که دست کودک بهشون نرسه.😉 2⃣ محدود کردن دسترسی 💯شما ممکنه به هر دلیلی با چینش وسایل، نتونین دسترسی کودک به اشیای ممنوع رو محدود کنین. در این صورت، وسایل ممنوع رو تو قسمتی از کمد بذارید و درِ کمد رو قفل کنین. در نتیجه، وقتی کودک می بینه بعضی از در‌ها قفله، سراغ در‌هایی می‌ره که باز هست.😊 3⃣ مدیریت نگاه ✅ داخل کابینت و کمد، قسمتی که اوّلین منطقۀ دسترس کودکه، وسایلی بذارید که رنگ های خیره کننده‌ای داره، مثل ظرفای پلاستیکی رنگی. در این صورت کودک با اوّلین نگاه، جذب همین وسایل میشه و با وسایلی که هیچ خطری نداره، بازی می‌کنه. 📚من دیگر ما کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۴۹۵ سال ۸۴ در سن ۲۴ سالگی عقد کردم توی یکسال ونیم عقد عاشق شوهرم شدم، دوران عقد از هم دور بودیم چون شوهر جان یه شهر دیگه درس میخوندند و ۴۰ روز یه بار می آمدند. سال ۸۵ عروسی کردیم و باید از خانواده جدا میشدم و به یه شهر دیگه میرفتم دل کندن سخت بود اما پشتم به یه مرد گرم بود که پر از مهربانی و مردونگی بود. زندگی توی شهر غربت اوایل سخت بود اما به لطف خداوند کم کم عادت کردم، چهار ماه بعد عروسی باردار شدم و سال ۸۶ خداوند پسرم بهم هدیه داد، یه پسر پر گریه که خواب و خوراک از ما گرفته بود، بعد از چند روز که از زایمانم گذشت( زایمانم را شهر خودم خونه مادر بودم) برگشتیم خونه خودمون و شب بیداری ها شروع شد اما باز هم به لطف خدا گذشت و شیرینی فرزند بیشترتر از همه این سختیها بود. ۳ سال ونیم بعد باردار شدم، باز هم با یه ویار سخت و وحشتناک که نه خواهری کنارم بود نه مادری، ۴ ماه با ویار سخت سپری شد و اما من عنایت خدا را در تک تک اون روزا میدیدم، تا اینکه خدا یه فرشته زیبا بهم هدیه داد اصلا تولد دخترم انگار شیرین ترین لحظات زندگیم بود. ایندفعه مادرم اومد خونه خودم، ده روز موند و رفت. دیگه کم کم حرف همه این بود که بسه ،دیگه بچه نیارید تا اینکه سال ۹۳ خدا خواسته باردار شدم، دخترم نزدیک چهار سالش بود.حاملگی هام هر چه جلوتر میرفت سخت تر شده بود ویار بسیار شدید و دوتا بچه که باید بهشون میرسیدم، شوهرم در حد توان کمکم می کرد اما کارش طوری بود که نمی تونست خیلی کمکم کنه تا پنج ماه به کسی نگفتیم باردارم چون اصلا حوصله حرف حدیث نداشتم، اصلا نمیدونم چرا همه توی اینطور مواقع دایه مهربونتر از مادر میشن انگار اصلا قبول نداشتند که روزی بچه دست خداست. بعد از ۵ ماه که کم کم اطرافیان متوجه باداریم شدند، انگار جای خدا نشسته بودند اما من به لطف خدا یه زندگی کاملا سالم و شاد داشتم و همسرم همه جوره کنارم بود. دوتا زایمان قبل را طبیعی بودم اما ایندفعه بچه عرضی بود و باید سزارین میشدم زنگ زدم به مامانم که اگر میشه زودتر بیاد کنارم اما مامانم وقتی رسید که بچه بدنیا آمده بود با یه زایمان کاملا سخت... بعد از ۸ روز از زایمانم که گذشت، مامانم رفت. حالم اصلا خوب نبود اما توکلم به خدا رو از دست نمیدادم، کمک خدا را توی لحظه لحظه زندگیم میدیدم حالا دوتا پسر داشتم و یه دختر، اینقدر سر بارداری دوم و سوم اذیت شده بودم که تصمیم گرفتیم دیگه بچه دار نشیم واقعا یاد آوری اون روزها برام سخت بود با همه ی اون تنهایی ها و غربت و... علاوه بر اینکه دیگه سنم هم بالا رفته بود تا اینکه پسرم ۶ ساله بود که حرف و حدیث پیری جمعیت و حرفهای حضرت آقا دلمو لرزوند و احساس وظیفه کردم اما ترس از بارداری تمام وجودم رو گرفته بود. اما حالا نیاز جامعه و حرف حضرت آقا مهمترین دغدغه من بود، دوباره عزمم رو جزم کردم برای چهارمی، وقتی به شوهر جان گفتم قند توی دلش آب شد انگار خیلی بچه دلش میخواست☺️☺️ بعد از انجام چکاب سلامتی، اقدام به بارداری کردم با توکل به خدا و توسل به خانم فاطمه زهرا و خانم رباب، دوباره بارداری جدیدم با یه ویار صد برابربدتر از قبل و سه تا بچه و مدرسه هر کدوم جدا و کار خونه و حال خراب من ... اما امیدوار بودم این روزها گذشتنی هست و آرامش گرفتن نوزادم توی بغلم امیدم چند برابر میکرد. کم کم اواخر ویارم بود و پایان سه ماهگی که حس کردم بچه داره سقط میشه، ساعتای ده شب بود که رفتم بیمارستان لحظه ی رفتن یه نگاه کردم به بچه هام و یه نگاه به خدا و گفتم خدایا توی این غربت نه کسی هست پیش بچه هام باشه نه کنار من، همانطور که تا حالا هوام داشتی باز هم برام خدایی کن شاید باورتون نشه وقتی رفتم بیمارستان دکتر قرص داد که شاید جلوی سقط بگیره و اگر تا فردا خوب نشدم بیام برای کورتاژ... وقتی آمدم خونه دو ساعت بعد با یه درد مختصر بچه دفع شد بدون اینکه نیاز به دکتر پیدا کنم اما با سقطش انگار تکه ای از وجودم از من جدا شد کلی گریه کردم اما آغوش گرم شوهرم دوباره آرومم کرد مثل همیشه... 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۴۹۵ سه ماه بعد از سقط، دوباره تصمیم به بارداری گرفتم در حالی که داشتم وارد ۴۰ سال میشدم. باردار شدم و حرفای دکترا شروع شد که سنت بالاست و خطر داره و فلان آزمایش و فلان غربالگری و کلی ترس که من اصلا به این حرفا توجه نکردم و امیدم به خدا بود و باز هم توسل کردم به خانم فاطمه زهرا و امام حسین و نذر کردم اگر بچه دختر بود فاطمه خانم باشه و اگر هم پسر شد آقا محسن. سر این بارداری هم حالم خیلی بد بود حتی توان راه رفتن نداشتم، دکتر خیلی خوبی داشتم اما به خودش هم گفتم که غربالگری نمیرم چون خدایی نکرده اگر مشکلی هم باشه اصلا حاضر به سقط یه موجود بی گناه نیستم علاوه بر اینکه اصلا به بی خطا بودن این دستگاهها اعتمادی ندارم. روزهای سختی بود، هیچ کس کنارم نبود. تا هفت ماهگی به خاطر زخم زبونا به کسی نگفتم باردارم، تمام سختیها و دردها را تنهایی تحمل میکردم. تا اینکه مامان متوجه شد. درسته هیچی نگفت اما نگاهش پر از زخم زبون بود اما من دلم گرم به خدا بود. بودند کسایی که وقتی فهمیدند با اینکه متدین بودند، پیغام فرستادند که دیگه نه ما با شما ارتباط داشته باشیم و نه شما با ما... هزار جور بزرگتری پشت سرم میکردند دلم خیلی شکسته بود، احساس میکردم چقدر به خدا نزدیکتر شدم، توی تنهایی هام خیلی اشک میریختم خیلی دل نازک شده بود دوست نداشتم هیچ کسی رو ببینم با خودم فکر میکردم این آدما چطور میخوان جواب خدا را بدن. حرفای دلم و همه ی این نیش و کنایه ها را بدون اینکه به شوهرم بگم به خدا وامام زمان میگفتم. روزهای آخر بارداری چون بچه به پا بود حتی راه نمیتونستم برم، وزنم به شدت رو به کاهش بود با اینکه از نظر تغذیه شوهر جان کم نمیذاشت برام... خدا را شکر بچه ام سالم بود و رشد خوبی داشت اما قلب من جریحه دار بود از این همه زخم زبون... احساس میکردم نمیتونم همه اونایی که با زبون آزارم میدن رو ببخشم. روزهای زایمانم نزدیکتر میشد اما کسی کنارم نبود، مطمئن بودم خدا هست دلم قرص قرص بود. باید سزارین میشدم لحظه ی تولد محسن عزیزم خودم و شوهرم رفتیم بیمارستان بچه متولد شد، خیلی از اونایی که سزارین بودند درد شدید داشتند اما من دریغ از کوچکترین درد و ناراحتی راحت از تخت اومدم پایین... اینجا بود که دست خدا را توی زنگیم دیدم از خانم رباب و خانم حضرت زهرا و خانم خدیجه کبری خواسته بودم لحظه ی زایمان برام مادری کنند. یه پسر سالم و زیبا خدا بهم عنایت کرد که هر وقت میبینمش خدا را شکر میکنم. بچه هام از دنیا اومدن فرزند چهارم خیلی خوشحال بودند انگار تا حالا داداش نداشتند سر بغل کردنش همیشه دعوا بوده و هست جالب اینجاست وقتی تو اتاقش خوابه گریه که میشه سه تا باهم میدوند سمت اتاق تا بغلش کنند. شوهر جان هم انگار اولین بچه اش را بغل میکنه، اصلا من فکر میکنم هر چی تعداد بچه ها بالاتر میره دوست داشتن قوی تر میشه، خودم هر لحظه که میبوسمش میگم الحمدالله رب العالمین من فکر میکنم همیشه باید یه بچه کوچیک تو خونه باشه انگار وقتایی که اعصابت به هم میریزه با بوسیدنش با شیرین زبونیا ش آروم میشی. اطرافیان بعضیها بعد بدنیا اومدنش میگفتند خوب کردین بچه زیاد خیلی خوبه وما که کم آوردیم الان پشیمونیم وبعضی هم هستند که از تربیت ورزق وروزیش میگن ومیترسند ولی من فکر میکنم هرچه تعداد زیادتر میشه تربیت راحت تر هست. امروزه چون اکثر خانما راحت طلب شدند از آوردن بچه امتناع میکنند و من مطمئنم چند سال آینده به اشتباهشون پی میبرند انشاالله همه عزیزان به خدا توکل کنند واقعا فرزند زیاد نعمت بزرگی هست و روزیش با خودش میاره. نگران حرف مردم نباشید و این شیرینی را از دست ندهید. آنگاه که تنهاترین تنهایان شوم باز هم خدا هست، اوجانشین همه نداشتن های من است کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌وزارت بهداشت و اصرار بر عدم حمایت از بانوان متخصص دارای فرزند در آستانه ی روز مادر در حالیکه ماده ۲۷ قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» از حق مادری زنان پزشک متخصص حمایت میکند، وزارت بهداشت تلاش دارد با ادعای خالی شدن مناطق محروم از پزشک متخصص در ایام کرونا، این حق را از پزشکان بگیرد! باید گفت: ✅ همه متخصصین طرحی خانم نیستند ✅ همه ی خانم های متخصص طرحی متاهل نیستند ✅ همه زنان متاهل متخصص طرحی سهمیه ی آزاد نیستند که جابجایی بر اساس این قانون شاملشان شود ✅ همه بانوان متخصصی که قانون شاملشان میشود متقاضی جابجایی نیستند و بعضی حتی همین حالا در استان خودشان مشغول به کارند ✅ همه ی آنهایی که بر اساس قانون متقاضی جابه جایی به محل سکونت همسرانشان هستند، محل سکونتشان کلانشهر نیست و از یک استان متوسط به استان متوسط دیگر جا به جا میشوند ✅ بیشتر این متخصصین مثل متخصصین روانپزشکی، چشم پزشکی، اورولوژی، ارتوپدی، نورولوژی، جراحی مغز و اعصاب، پوست، طب فیزیکی و... اصلا ارتباطی با خط اول درمان کرونا ندارند. 👈 وزارت بهداشت باید استنکاف از قانون را کنار گذاشته و از ستاد ملی کرونا سوء استفاده نکند. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
استاد علی ابوترابی: یکی از دوستان .. که چند سالی ازدواج کرده بود ولي فرزندی نداشت، دیدم. گفتم: چه کردید؟ بی‌خیال نباشید دنبال درمان بروید. گفت: تلاشهایی کردیم و راه‌های متعدد و درمان‌های مختلفی را دنبال کردیم اما نتیجه‌بخش نبوده و گویا صلاح ما نیست. گفتم: به علما بگو برای شما دعا کنند. نام یکی دو نفر از علما را بردم و از جمله پیشنهاد دادم خدمت حضرت علامه مصباح برسد و بخواهد برای ایشان دعا کنند. رفتند خدمت علامه، وقتی برگشت گفتم چه شد؟ گفت: به علامه گفتم ما ۱۳ سال است ازدواج کردیم ولی اولاد نداریم و التماس دعا داریم. حاج آقا فرمودند: دیدی گاهی پیرزن‌ها می‌نشینند دعایی می‌کنند[؟]، من هم دعایی می‌کنم. ضمناً بروید ادعیه و اذکاری که گفته شده، آنها را انجام دهید. یک ماه بعد ... زنگ زد و گفت: آن دعای پیرزنانه ایشان اثر کرد و دعای ایشان مستجاب شد. بعد از مدتی تماس گرفت که اگر می‌شود وقت بگیرید می‌خواهم فرزندم محمدتقی را بیاورم حاج آقا اذان بگویند. وقتی فرزندش را آورده بود حاج آقا فرموده بودند: هرچه خواستی از حضرت معصومه [سلام الله علیها] بگیر. 📚 نمایشگاه مردی بر مدار حق کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
دوتا کافی نیست
#شهید_سلیمانی وقتی مقابل همسران شهدا، خصوصا همسران شهدای مدافع حرم که اغلب سن و سالشان به دختران سر
✅ همسفران شهدای مدافع حرم را دریابید. اگر واقعا جامعه موضوع ازدواج مجدد همسران شهدا را بپذیره لطف بزرگی در حق خانواده های شهداست. از خانواده های دفاع مقدس که گذشت ولی همسفران مدافع حرم را دریابید. من یک فرزند شهید دفاع مقدس هستم. مادر در سن ۲۳ سالگی همسرش شهید شد و با دو فرزند دختر تنها شد. هر چند مادرِ پدرم بسیار فهمیده بودند و بارها مادرم را تشویق به ازدواج کردند ولی مردم جامعه به این قضیه دید خوبی نداشتند. نه تنها ازدواج مجدد را برای همسران شهدا بد می دانستند خیلی از خانم ها حتی از اینکه همسرانشون از در خانه ما رد شوند هم دلواپس بودند. و در این سال ها گاهی تنهایی واقعا آزاردهنده بود. گاهی اوقات وقتی دیدار های سردار سلیمانی با فرزندان شهدای کرمان را می بینم، حسودیم میشه اما همیشه به همسر سردار دعا میکنم. یک چیز را من خوب می فهمم اگر سردار به راحتی به دیدار خانواده های شهدا می رفت این به خاطر بزرگ منشی و بزرگواری همسر ایشان هست. چرا که نه شاکی از این شدند که چرا وقت ما را برای دیگران صرف کردید نه تهمتی زدند که چرا به دیدار همسر بیوه شهید رفتید. خیلی ها دم از خانواده های شهید زدند ولی انگشت شمارند افرادی که تنهایی و غربت خانواده ها و همسفران شهید را درک کردند. از خانواده های شهید دفاع مقدس که گذشت ولی شما را به شهدا قسم، خانواده های شهدای مدافع حرم و سایرین را دریابید.نگذارید در غربت و تنهایی زندگی کنند. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ هدیه روز مادر... @hejrat_kon کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✨حضرت فاطمه سلام الله علیها: «همیشه در خدمت مادر و پای بند او باش، چون بهشت زیر پای مادران است؛ و نتیجه آن نعمت های بهشتی خواهد بود.» 📚کنزل العمّال :ج۱۶، ص۴۶۲ 🌺ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر مبارک باد. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
ما باید به اطفال خود احترام بگذاریم و به آن‌ها، بزرگ بنگریم؛ زیرا آن‌ها بزرگ هستند؛ ولی ما ایشان را خُرد می‌پنداریم. نفس طفل همچون مغناطیس است. طفل گرچه زبان ندارد؛ ولی درک می‌کند. اگر روح طفل در دوران کودکی در محل معصیت برده شود، آن جرم و گناه او را آلوده می‌کند و اگر در محل ذکر و عبادت و علم برده شود، آن پاکی و صفا و علم را به خود جذب می‌کند... 📚روح مجرد،ص۹۵ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅"چندتا بچه دوست داری؟" نتایج جدیدترین نظرسنجی درباره علاقه به فرزندآوری براساس نتایج جدیدترین نظرسنجی مرکز افکارسنجی سازمان صداوسیما، ۶۸.۴ درصد شرکت کنندگان معتقدند که داشتن فرزند باعث خوشبختی زوجین می‌شود. البته ۲۸ درصد نیز گزینه مخالفت با تاثیر فرزندآوری بر خوشبختی را انتخاب کرده و ۳.۶ درصد نیز گزینه نظری ندارم را انتخاب کردند. براساس این نظرسنجی، ۳۲.۷ درصد مردم تعداد ۲ فرزند را برای یک خانواده مناسب می دانند. اما ۱۲ درصد گزینه صفر فرزند، ۲۰.۷ درصد گزینه یک فرزند، ۱۶درصد گزینه ۳ فرزند، ۱۱.۶ درصد گزینه ۴ فرزند، ۵.۶ درصد گزینه پنج و بیشتر فرزند را انتخاب کرده اند. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
دوتا کافی نیست
#استاد_قرائتی در زيمباوه آفريقا بودم. يك زن و شوهر شيعه بودند، رفتم اينها را پيدا كردم، مغازه‌اش ب
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 تو چطور هیئتی هستی، مسجدی هستی، برای امام حسین [علیه السلام] میگی جانم، مالم، همه چیزم فدای تو، ولی اسم بچه‌هات هیچ کدوم به اهل بیت [علیهم السلام] نمی‌خوره؟ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
توی این سه سال گذشته من لاک پشتی درسم رو ادامه دادم تا بالاخره تموم شد. درسته از هم دوره ای هام به نظر عقب موندم ( الان بعضیاشون تخصصشون هم تموم شده 😅) ولی در واقعیت به نظرم اینطور نیست هر کسی با توجه به شرایطش توی هر لحظه از زندگیش وظیفه ای داره که باید به اون عمل کنه. منم هرچی به نظرم وظیفم بود انجام دادم. مثلا واحدها رو به حداقل شکل ممکن برداشتم تا لازم نباشه مدت زمان خیلی طولانی از پسرم دور باشم. (بماند که چقددددررر خود خدا کمکم میکرد و همه کارام به آسون ترین شکل ممکن ردیف میشد😇) حالا ۶ سال تحصیلم شد ۸ سال و نیم! ولی الحمدلله به لطف خدا من هفته پیش بالاخره دفاع پایان نامه رو انجام دادم😅 و در شرف فارغ التحصیلیم. این در حالیه که نی نی دوممون توراهه.(حقیقتا دو راهی بزرگی پیش روم بود، کار کردن و تثبیت دروسی که آموزش دیدم یا فرزند بعدی؟🤔 ان شاءالله که خدا نیت هامونو خالص کنه ، من به نیت اطاعت امر رهبر و امام زمانم این تصمیم رو گرفتم و از خودشون برای ادامه راه مدد خواستم) این بار هم مثل دفعه قبل ویار وحشتناکی داشتم، تهوع و استفراغ شدید و... وزن کم کردم و از همه بدتر این بود که اصلا نمیتونستم به پسرم رسیدگی کنم🥺🥺 الحمدلله این دوره هم گذشت و ویارم با گذر زمان بهتر شد و تونستم بالاخره کارهای پایان نامه رو به اتمام برسونم. توی این مدت بارداری بخصوص روزای خیلی سختی که ویار داشتم مدام برای همه زوج هایی که فرزند طلب میکنن دعا میکردم که ان شاءالله به زودی با سلامت و عافیت، خدا دامنشون رو سبز کنه🤲 خودم که قابل نیستم ان شاءالله خدا به حق این فرشته پاکی که درون من داره رشد می‌کنه نگاهی به من کنه و دعام رو مستجاب کنه🤲 از همگی مادران و اعضای محترم و با اخلاص کانال التماس دعا دارم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
ازدواجی صورت گرفته که پدر و مادر مخالف بودن. حاصل این ازدواج، یه بچه شش ساله است. با این که زندگی خوبی دارن، ولی والدین به هیچ عنوان فرزندشون رو نمی‌بخشن. چی کار کنن که نفرین مادر گریبانشون رو نگیره؟ 💯 با تمام احترامی که برا مادرا قائلیم، باید بگیم: بنابر حُکم خدا، مادرای عزیز در مسئلۀ ازدواج، ولایتی ندارن.☝️ ✅ درسته که از نظر شرعی، پسرا نیاز به اذن پدر و مادر در امر ازدواج ندارن، اما توصیۀ ما به همۀ فرزندان اینه که بدون تأمّل از کنار نظر پدر و مادر خودشون رد نشن.♨️ ⤵️ چند ویژگی پدر و مادرا حُکم می کنه که تو نظراتشون تأمّل کنیم: 1⃣ اونا تجربۀ بیشتری از زندگی مشترک دارن و عوامل و موانع موفّقیت تو زندگی مشترک رو بهتر از شما می‌دونن. 2⃣ اونا نسبت به شما، شناختِ ویژه و قابل توجهی دارن، چون شما رو بزرگ کردن. 4⃣ اونا شما رو دوست دارن و خیر شما رو تو زندگی می‌خوان. ✅✅ پدر و مادر عزیز! ما نباید در حدّ و حدود احترام و اطاعت، احساسی عمل کنیم و فقط به خاطر این که شما پدرا و مادرای بزرگوار از دست ما ناراحت نشین، حرفی خلاف اون چیزی که خدا گفته، بزنیم.📛 💯همۀ ما باید بندۀ خدا باشیم و در برابر فرامین اون هم جز یک کلمه - که همون «چشم» هست- به زبان نیاریم.👌 📚 تا ساحل آرامش کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
دوتا کافی نیست
📌اندر مصائب غربالگری اجباری #غربالگری #عوارض_آمینیوسنتز #سقط_جنین کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafin
منم در سن ۲۶ سالگی، بارداری چهارم داشتم که شدید متوسل شدم به بانو حضرت فاطمه"س" بخاطر سقط هایی که داشتم نذر کرده بودم اینبار خدا بهمون فرزندی عنایت کرد پسر شد اسمش محمد بذاریم و به برکت صاحب اسمش بجای تولد فرزندم، جشن ولادت صاحب اسمش بگیریم و اکر دختر شد فاطمه، به همین روال پیش بریم. متاسفانه در آزمایش غربالگری گفتن جنین شما مشکوک به سندوم داون هست و باید آمینوسنتز انجام بدی. مخالفت کردم، چون شنیده بودم خطر زیادی داره باعث زایمان زودرس میشه😔 شاید میتونم بگم لجبازی کردم با دکترا و فقط سلامتی جنینم از حضرت فاطمه"س" و خدا میخواستم. صحبت خانواده خودم و همسرم دلگرمم میکرد برای نگه داشتن بچه، اوایل مخالفتم تا ماه ۵ و ۶ دکتر می گفت اشکال نداره ویزیتت میکنم (یکم با بی میلی) خانواده همسرم در قم زندگی میکردن از اونها خواستم توی حرم برای سلامتی فرزندم دعا کنن. جنسیت مشخص شد که فرزندمون دختره😍 با وجود کرونا مادر همسرم نذر هجده شب روضه به نیت سلامتی نوه هاش کرد(خیلی دوست داشتم و دلم کامل قرص شد) من همچنان همون جنین نگه داشتم همه چیزاش عادی بود اما چون دکترا منو ترسونده بودن استرس خعیلی زیادی داشتم تا اینکه وارد ماه ۹ شدم و بخاطر دردی که داشتم مجدد به دکترم مراجعه کردم. گفت نوار قلب انجام بدم، بعد از انجام نوار قلب جنین که حتی نگاهش نکرد گفتن برو بیمارستان کار معاینه و... انجام بده برای شما کاری انجام نمیدم. واکنش ماما و دکتر جوری بود که حتی علنی گفتن کاری برای بچه ناقص انجام نمیدن. باز مثل تمام مدت به حضرت فاطمه"س" متوسل شدم و پیش مامای خانگی رفتم کمتر از یک هفته با کمک ایشان فرزندم سالم البته در بیمارستان، (یک روز قبل شهادت حضرت فاطمه "س") دنیا آمد. زمانی وارد بیمارستان شدم که اورژانسی فرزندمو دنیا آوردن و اون دکتر در زایشگاه حضور نداشت. الان یکسال و چند روز میگذره از تولد فرزندم.. الحمدلله از نظر زیبایی، حرف زدن راه رفتن و کارهایی که بقیه بچه ها انجام میدن، خیلی باهوش تر انجام میده همیشه غربالگری ها درست نمیگن، ممکنه اشتباهی رخ بده و توسل به اهل بیت(ع) برای من معجزه کرد. الحمدلله رب العالمین🙏 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨ایران یکی از سه کشوری است که با بیشترین سرعت در حال پیر شدن است. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
﷽ --- چهارسال پیش این موقع تهوع داشتم. فرزند سوم رو باردار بودم. کسی جز همسرم نمیدونست. و البته مادرش هر روز میرفتم بیمارستان، بخش مراقبت‌های ویژه. کنار مادرشوهرم که تو کما بود مینشستم، پیشونی‌ش رو میبوسیدم، میگفتم حاج‌خانم من دوباره مامان شدم ها، نمیخوای بمونی و ببینی‌ش؟ دست‌هاش رو نگاه میکردم… به‌نظر میرسید تا میشده ازشون کار کشیده برام تعریف کرده بود… و من همیشه غبطه خورده بودم یک دنیا حرف توشون بود! تو چین و چروک و مفاصل تغییرشکل یافته دست‌هاش. از ملحفه‌هایی که با شلوغ‌کاری چهارتا پسر باید مدام شسته میشدن، تا آشپزی مداوم برای پنج فرزندی که با بازی‌ها و نشاط بیست و چهار ساعته قاعدتاً تندتند گرسنه میشدن، تا مربا و ترشی‌هایی که اون زمان اغلب خانمها خودشون تهیه میکردن، تا شیرینی هایی که خودش میپخت چون به خمیر جوش‌شیرین زده و شکر زیادیِ شیرینی‌‌فروش ها اعتمادی نداشت، تا شستن کهنه و لباس‌های پنج فرزند شیر به شیر تا… و همه این ها در حالی بود که از اوان جوانی همیشه شاغل بود! در بالاترین حد خودش فعالیت اجتماعی داشت، در کنار اشتغال رسمی. لذا ساعت‌های زیادی بود که خونه نبود؛ اما وقتی بود، بود! با کیفیتِ یک مادرِ به قول برخی، تمام وقت. بیرون از منزل یک مدیر مدبر کارآمد برای جامعه و یک شخصیت شناخته شده بود؛‌ به تلاش تا حد ممکن، به اصلاح و ارتقاطلبی در هرجایی که بود، به اجتماعی در عرصه‌های مختلف. به قول امروزی ها در زمینه هم دستش خیلی جلو بود! اهل مطالعه بود، زیاد! دعا و عبادت و معنویات هم که بخش مهمی از زندگی‌ش. در کنار این‌ها یک همسایه و خویشاوند خوب بود! برای تمام اهل محل و فامیل؛ ملجأ و مأوا… از مشورت مسائل خانوادگی بگیر (رشته‌شون مشاوره بود) تا احکام شرعی و جلسات قرآن و معارف. البته بله. دور از حقیقته اگر نگم که حمایت مادر و خواهرهاش رو داشت برای نگه‌داری از بچه‌ها و نقش‌آفرینی در عرصه‌های مختلف زنانگی. ولی بی انصافیه اگر نگم اغلب اون سالها مثل اغلب خانواده‌های مجاهد، همسرش کنارش نبود و زندگی سخت شش نفره در اون روزگار رفاهِ حداقلی، به دستان لطیفِ قدرتمند ایشون میچرخید. و لذا توجیه کافی داشت که خیلی جاها کمتر بذاره. مادرشوهرم یک انسان بلوغ یافته بود؛ عاطفی و اجتماعی. در تمام سالهایی که عروسش بودم حتی با کلمه‌ای من رو نرنجوند و من جز خیرخواهی و محبت ازش چیزی ندیدم. هنوز بعد چهارسال با آوردن اسمش اشک به چشمم میاد و از خدا میخوام ایشون رو غریق رحمت و غفران خودش کنه. پی‌نوشت: رحم الله من یقرأ الفاتحه بعد الصلوات 🖋هـجرٺــــ @hejrat_kon کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1