eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اصول تربیت... 💥اصول تربیت راست گفتن، امانت داری، اهمیت دادن به وعهده‌های داده شده و حفظ کرامت کودک است. 📌اگر روش تربیتی با ترساندن و ایجاد وحشت در محیط خانه باشد، بچه دروغ‌گو، عقده‌ای و منافق بار می‌آید. 💥برای اینکه بچه عقده‌ای نشود، به او احترام بگذارید، محبت کنید و از او مطالبه مسئولیت داشته باشید. چون اگر مطالبه نداشته باشید، بچه هرز می‌رود. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✨ امیرالمؤمنین امام علی عليه السلام: لا تُشْعِرْ قَلبَكَ الهَمَّ على ما فاتَ، فيَشْغَلَكَ عَمّا هُو آتٍ " براى آنچه از دست رفته است اندوه به دلت راه مده، كه تو را از آنچه مى‌آيد باز مى‌دارد." 📚 غررالحكم حدیث ۱۰۴۳۴ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
تجربه ۵۵٨ سرشار از توحید بود. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
سال ۶۸ بود که دوره راهنمایی رو تموم کردم و پدرم دیگه اجازه ندادند به دبیرستان برم چون دبیرستان محل زندگی ما چند تا معلم مرد داشت. بلافاصله به جای دبیرستان رفتم آموزشگاه خیاطی و در طول یک سال خیاطی و گلدوزی رو یاد گرفتم. ۱۵ سالم که شد ازدواج کردم و از خونه پدری رفتم و توی یک اتاق خونه مادر شوهر زندگی رو شروع کردیم (منزل مادر شوهرم یه خونه بود با دوتا اتاق خواب که یه اتاق مال مادر شوهرم و برادر شوهر کوچیکم بود، یه اتاق هم مال ما) همون سال غیر حضوری شروع کردم درسهای دبیرستان رو خوندن سال اول رو تو خرداد قبول شدم و سال دوم امتحانهای خرداد مصادف شد با ابتدای بارداریم خرداد و شهریور امتحانها رو دادم و زمستان اون سال خدا پسرم رو در آغوش من گذاشت. از سال بعد قانون دبیرستان شد ترمی واحدی و من ۴ سال طول کشید تا دبیرستان رو تموم کنم البته این وسط یه پسر ناز دیگه خدا بهمون داد. پسر دومم ۱ ساله بود که دیپلم رو گرفتم. نکته مهمی که یادم رفت بگم بعد از تولد پسر اولم خدا کمک کرد با پس انداز هامون یه قطعه زمین خریدیم و با تولد پسر دومم خدا رو شکر خونه مون ساخته شد و یک ماهگی پسرم به منزل خودمون اسباب کشی کردیم. بعد از اون به خاطر کار همسرم مجبور شدیم چند سالی دور از خانواده باشیم و من هر چند با شعار دوتا بچه کافیه موافق نبودم ولی به خاطر دوری از خانواده و زندگی تو غربت از این نعمت خودم رو محروم کردم و همچنان دوتا بچه داشتم (که اعتراف میکنم بسیار کار اشتباهی کردم) وقتی پسر کوچکم کلاس اول رفت منم رفتم دانشگاه و لیسانس گرفتم. پسر بزرگم راهنمایی رو تموم کرد و پسر دومم ابتدایی رو و منم دانشگاه و بالاخره بعد این مدت برگشتیم به شهر خودمون. حالا که برگشته بودم پییش پدر و مادرم و اقوام دیگه سال ۸۷ بود و من برای فرزند سوم اقدام کردم بالاخره بعد از ۲ سال در حالیکه دو پسر ۱۷ و ۱۴ ساله داشتم در سن ۳۵ سالگی خدا پسر سوم رو به من هدیه کرد. تصمیمم این بود که چون اون پسرها فاصله شون خوب بود، حالا هم با فاصله ۳ سال یک بچه دیگه بیارم به همین دلیل پسر سومم که دوونیم سالش شد و از پوشک گرفتمش، اقدام به بارداری کردم، ولی متأسفانه تو ۸ هفته بودم که جنین به علت تشکیل نشدن قلب سقط شد. از اونجایی که دیگه خیلی وقت نداشتم با چند تا پزشک زنان مشورت کردم و بعد آزمایش‌های مختلف گفتند که من مشکلی ندارم و میتونم بعد از ۴ تا ۶ ماه دوباره اقدام به بارداری کنم. که منم اقدام کردم ولی متأسفانه این‌بار هم جنین در هفته ۱۱ به همون دلیل قبلی سقط شد. بعد از اون از طرفی دلم بچه میخواست و میخواستم به ندای رهبرم لبیک بگم و از طرفی دیگه میترسیدم. از طرف دیگه هم پسرم با رفتن برادراش از خونه برا ادامه تحصیل خیلی تنها شده بود و کلی بچه م دعا کرد تا خدا لطف کرد و بالاخره در آستانه ۴۵ سالگی یه پسر کوچولوی دیگه به جمع خانواده ما اضافه شد. الان پسر کوچکم ۸ ماهشه و قبلیه حدودا ۱۰ ساله ست. خدا رو به خاطر همه نعمتهاش شاکرم و دعا میکنم خودش همه عزیزانی را که تو آرزوی بچه هستند حاجت روا کنه ان شاء الله. من در بهترین سال‌های باروری از بارداری خودداری کردم حالا یا به خاطر دوری از خانواده بود یا اون شعار کذایی فرقی نمیکنه... اینو گفتم که دیگران اشتباه منو تکرار نکنن ولی اگرم این اتفاق برا کسی افتاد از فضل خدا ناامید نشه و جبران کنه، می‌بینید که من در سن ۴۵ سالگی الحمدلله خدا یه بچه سالم و ان شاء الله صالح خدا بهم داده. خانمها تا زمانی که تخمک گذاری دارن، میتونن بچه دار بشن. یه مطلب مهم دیگه به خواهرای گل خودم بگم که به خاطر درس و تحصیل ازدواجشون رو عقب نندازن من تا سوم راهنمایی بیشتر نرفتم مدرسه بعد از ازدواجم هم دیپلممو گرفتم، هم لیسانس... ان شاء الله کوچولوم کمی بزرگتر بشه، برا ارشد اقدام میکنم. با آرزوی سلامتی برای همه دوستان. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌«همدم امروز ، یاور فردا» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌آیا ما که یک زوج جوان هستیم، آمادگی و توانایی تربیت فرزند را داریم؟ یک خانم و آقای دانشجو (یک زوج جوان) که هر دو در مقطع کارشناسی ارشد درس می‌خواندند، در دانشگاه تهران پیش بنده آمدند و گفتند: ما بعد از چند سال که از ازدواج‌مان می‌گذرد، می‌خواهیم بچه‌دار شویم اما نمی‌دانیم واقعاً آمادگی تربیت فرزند را داریم و آیا می‌توانیم مسئولیت تربیت فرزند را به عهده بگیریم یا نه؟! من که خنده‌ام گرفته بود، گفتم: مگر شما فکر می‌کنید مسئولیت تربیت فرزند چقدر سنگین است؟! گفتند: خُب شنیده‌ایم که خیلی مسئولیت سنگینی است! گفتم تربیت فرزند بسیار ساده است و شما خیلی اشتباه کرده‌اید که سنین جوانیِ خودتان را -که طبیعتاً عاطفۀ انسان در آن سنین، بیشتر است- از دست داده‌اید و آن عاطفه را به فرزندان خودتان هدیه نکرده‌اید و کمی دیر به فکر بچه‌دار شدن افتاده‌اید. من دو سه تا اصل یا تکنیک مهم در تربیت فرزند را می‌گویم و شما بروید همین دو سه تا اصل را رعایت کنید: ✅ یکی اینکه پدر، در کنار همۀ خوبی‌هایش به این مسأله اولویت بدهد که هیچ‌وقت دل مادر را نشکند(لااقل جلوی بچه‌ها) و به او محبت کند. مادر هم هیچ وقت غرور پدر را نشکند(لااقل جلوی بچه‌ها) و به او احترام بگذارد. همچنین پدر و مادر، بچه‌ را به اطاعت از یکدیگر توصیه کنند؛ مخصوصاً اینکه پدر به بچه یاد بدهد که دل مادرش را نشکند و مادر هم به بچه یاد بدهد که احترام پدر را حفظ کرده و غرورش را نشکند. در این صورت بچه‌ای که در چنین خانواده‌ای بزرگ شود، خوب بار می‌آید. 👌 اگر این اصول ساده را در رفتارهای خود در خانواده، رعایت کنیم، تربیت فرزند اصلاً کار سختی نخواهد بود. البته بعضی‌ها که در فضای بحث تربیت فرزند(و روابط زن و مرد در خانه) قرار ندارند، شاید احساس کنند که این کار پیچیده است. ولی اگر کسی وارد این بحث شود، به مرور متوجه خواهد شد که با رعایت چند تکنیک مهم و کلیدی، می‌توان بچه‌های خوبی تربیت کرد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
ترویج و تشویق به فرزندآوری در حرم کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۵۵۹ من متولد ۷۳ ام و همسرم متولد ۶۳ دقیقا سال ۹۱ وقتی پیش دانشگاهی بودم از طریق معرف، با همسرم ازدواج کردم و بنا به درخواست همسرم وارد حوزه شدم😍 و این تجربه از بزرگترین نعمتایی بود که خدا بهم داد. با شروع شدن درسام، زندگی متاهلی من هم شروع شد❤️ همسرمم از روز اول گفته بود عاشقه بچه ست و چون فرزند اول خانوادست میخواد سریع بچه دار بشه و من تازه ١8 سالم بود☺️ اما هرماه می‌گذشت و خبری نمی‌شد. 😔 همسرم توکلش به خدا بود ولی من سخت منتظر بودم، هرماه دکترو دارو دکتر می‌گفت هیچ مشکلی نیست، باید صبر کرد.... تا اینکه دوسال بعد متوجه شدم باردارم دیگه هممون غرق خوشحالی بودیم داشتم بال درمیوردم اما هشت هفتگی فهمیدم بارداری مولاره 😭بستری شدم و کورتاژ... دکتر تا یک سال بارداری رو برام منع کرد😭 و من ضربه روحی سختی خوردم اما گذشت بعد یک سال دوباره اقدام کردیم اما بازم خبری نبود. رفتم کربلا زیر قبه دعا کردم تا اینکه فروردین ۹۵ متوجه بارداری شدم. این بار سعی کردیم به کسی نگیم، من خیلی خوشحال بودم ولی استرس اون سابقه قبلی لذت اون روزا رو ازم گرفت. خداروشکر پسرم دنیا اومد و من کنارش درسمو تموم کردم، وقتی پسرم سه ساله بود متاسفانه کار همسرم به مشکل خورد، دوسال به سختی زندگی کردیم، تا اینکه خداروشکر کار همسرم درست شد و آرامش به خونه مون برگشت. (خدا هیچ مردی رو بیکار نکنه 🤲) رفتم دکتر البته همسرم اصلا بچه نمیخواست دکتر گفت تنبلی داری حتی اگه اقدامم کنی خیلی طول میکشه😔 رفتیم مشهد شب تولد حضرت علی علیه السلام، حیاط حرم چراغونی و برفی بود، پسرم بدونه این که بهش بگیم، گفت یا امام رضا یه خواهر بهم بده و اون ماه همسرم بدون اصرار من راضی شد و من بدون هیچ قرصی با عنایت امام رضا باردار شدم😍 درسته ویار سختی داشتم ولی یادآوریش برام خیلی شیرینه جالبه اگه یه روز پا میشدم حالم خوب بود نگران میشدم نکنه بچم جوریش شده باشه با هر حال بهم خوردنم از ته دلم ذوق میکردم😂 دخترم ٢٣ آبان ١۴٠٠ به دنيا اومد یعنی پنج روز بعد از تصویب قانون حمایت از خانواده و ما خداروشکر ماشین هم برنده شدیم و وام فرزندآوری رو هم گرفتیم😍 وقتی دخترم دوماهه بود با شب بیداری و کمتر خوابیدن سطح سه هم قبول شدم، غیر حضوری میخونم ☺️ خیللی خوبه صبحا که پسرم میره پیش دبستانی تا وقتی دخترم خوابه، درسامو می‌خونم، شبا هم بعد خوابشون یک ساعت بیشتر بیدار می مونم و درس می‌خونم👌 ما مستاجریم، اجاره ها خیلی بالاست، از طرفی به کسی که بیشتر از دوتا بچه داشته باشه راحت خونه اجاره نمیدن ولی از ته دلم الان راضیم به فرزندآوری البته الان دخترم شیر می‌خوره و تازه یک سالشه دعا کنین تا سه سالگی دختر درسم تموم شه و یه خونه کوچیک با کمک خدا بخریم تا بتونم دوباره همسر مو راضی کنم برای بچه دار شدن😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
تشویق و محبت بیش از حد، مثل کود زیاد است که به گُل داده می‌شود. همان طور که کود زیاد عامل فساد گل می‌شود، محبت و تشویق زیاد نیز در تخریب اخلاق کودک تأثیری عمیق دارد. باید هنگامی کودک را تشویق نمود که تشنۀ تشویق باشد و به تعبیر دیگر: کودک منتظر تشویق از سوی شما باشد، در این صورت این تشویق در بالندگی کودک نقش بسزایی خواهد داشت. اگر می‌خواهید کودکتان را نصیحت کنید آنجا نیز طوری رفتار کنید که کودک شما برای نصیحت آماده باشد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۵۶۰ بنده متولد ۱۳۷۲ هستم تو خانواده نسبتا پرجمعیت بدنیا اومدم. مادرم وقتی رفته بود زایشگاه که مارو بدنیا بیاره یعنی منو خواهرم 😍 ماما، ازش می‌پرسه تو خونه بچه چی داری؟؟ مادرم گفته بود، تو خونه سه تا دختر دارم، ماما گفته بوده الان دلت چی میخواد؟ مادرم گفته هرچی خدا بخواد همون خوبه و راضیم به رضاش... ماما هم گفته پس مبارکه، شدن ۵تا 😂😍دوقلو دختر بدنیا اومدن 😍😍... بابام وقتی بش خبر میدن خیلی خوشحال میشه با اینکه خانواده ی بابام پسر دوست داشتن، وقتیم میره خونه همه ازش می‌پرسن که خانمت چی زایید؟؟ اونم فقط میخندیده نمیتونست بگه دوقلو ...از بس که خندش گرفته بود😂😂😂 با دست بشون اشاره میکنه ✌️✌️✌️✌️ خلاصه ما دوقلوها رو با مامانم مرخص میکنن و میبرن خونه، خواهرم مریض میشه، میبرن بستریس میکنن. مامانم هم همراش بوده، در حالی که تازه زایمان کرده از اینور خسته و ... بالا سر خواهرم، منم تو خونه فقط گریه 😢😆 مامانمم از خستگی سرش گیج میره و میفته سرش میخوره به لبه تخت خداروشکر فقط یه خورده زخم شده بود😢 بابام میاد میبینه سر مامانمو پانسمان کردن، میگه چی شده براش تعریف میکنن که .... بابام هم میگه من رضایت میدم، میبرمش خونه، که الحمدلله حال خواهرم هم بهتره میشه. ما دوقلو ها اصلا شبیه هم نیستیم اون لاغر، من چاق، او زرنگ و درس خون، من درسم ضعیف بود🤪 تو فامیل همش بهم میگن تو زیادی حق خواهرتو خوردی و اینجوری تپلی😏 بعد ما دوقلوها، عمه هام و کل فامیل به مامانم اصرار می‌کنن که یه پسر بیار، اونم وقتی ما ۷. سالمون شد، بازم باردار شد، و بابام گفت این آخرین بچه ای که میزایی، هلاک شدی چه پسر چه دختر... سال ۷۸ دادشم به دنیا اومد😍 اینقد عزیز دل همه شد و ته تغاری الان به مامانم میگه چرا من عمو نمیشم 😂😂😂 اومدم تجربه ی خودمو بگم تجربه ی مامانمو گفتم ای داد بیداد😁😂😂🙈 ۲ تا خواهر بزرگام ازدواج کردن، سومیه خواستگار نیومده بود براش که منو همسرم اوایل سال ۸۶ همدیگه رو پسندیدیم و همدیگه رو خواستیم، فامیل دور بود و ۷ سال ازم بزرگتر بود و سربازیشو تموم کرده بود... 👈 ادامه در پست بعدی... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۵۶۰ تو کل فامیل پیچید که ما دوتا عاشق همیم و... و مامان بابام خیلی آبرو داشتن و به این مسائل حساس بود🙊 و دوست نداشتن پشت سر دختراشون کسی چیزی بگه و .‌‌.. با کلی رفت و آمد، روز خواستگاری رسید و ما آخر سال ۸۶ عقد کردیم، شوهرم میگه اینکه تو رو به من دادن معجزه بود😂😍 چون خیلیاا موافق ازدواجمون نبودن و من دختر ۱۵ ساله بودم. پسرعموم، منو می‌خواست، خالمم می‌گفت نه ندینش من برا پسرم می‌خوام و کلی حرف و حدیث دیگه ... فروردین ۸۷ عروسی گرفتیم و از شهر پدر و مادرم رفتیم یه شهر دیگه، بخاطر کار همسرم که خونه نداشتیم و با خونه برادر شوهرم زندگی کردیم، من خیلی ممنونشونم خیلی به ما لطف کردن ... از همون اول ازدواجمون منتظر نی نی بودیم و ۲ سال بعد عروسیمون، سال ۸۹، دی ماه پسرم آقا مجتبی بدنیا اومد، من اون موقع ۱۷ساله بودم😍 بعد از ۹ ماهگی مجتبی، تصمیم گرفتم بازم بچه بیارم، مجتبی هنوز ۲سالش تموم نشده بود که مصطفی آذر ۹۱ بدنیا اومد، وقتی مصطفی رو باردار بودم، خونه خریدیم ولی قدیمی و از نو ساختمیش، اولش یه اتاق ساختیم و توش نشستیم، اینم رزق آقا مجتبی و مصطفی با اینکه از محالات میدیم که من خونه بخرم ولی خدا بیشتر از اینا کریمه و به بنده هاش لطف میکنه و هواشنو داره😍 دوتا پسر شیر به شیر سختیای خودشو داشت خیلی سخت بود، کم تجربه بودم ولی شکر خدا با کمک اهل بیت و مشاوره و کتاب و اینترنت بهتر شدم. با وجود سختی ها، بازم به فکر بچه بودم و می‌ترسیدم اقدام کنم، سال ۹۵ اقدام کردم ولی به همسرم چیزی نگفتم، وقتیم تستم مثبت شد بهش گفتم مبارکه دوباره بابا شدی... اونم چشماش😳😱😳 گفت واقعا دروغ میگی؟ منم می‌خندیدم ... گفت یعنی خااااک تو اون سرت 😭😂 بهمن ۹۶ دخترم فاطمه به دنیا اومد، قبلش خونه مونم کامل شده بود، همسرمم هر وقت میومد فاطمه رو بوس کنه، بهش میگفتم بوسش نکن یا بهش دست نزن، حرفتو یادم هست که بهم گفتی خااااک ....😉 بنده خدا گفت: خوب چه میدونم، بچها فضول بودن، خونه هم کامل نشده بود و من از سر نادونی و ندونستن این حرفو زدم، ببخش 😂😁 بعد از سه سالگی فاطمه، باز اقدام کردم. وقتیم همه فهمیدن من برای بار چهارم باردارم چه طعنه و چه کنایه که نزدن بهم 😔 خواهر جاریم رو در رو بهم گفت مجبوری؟ بچه نداری؟ میخوای به کجا برسی با این سنت و.‌‌.. با اینکه خودش دوتا پسر و یک دختر داره و میگه من نمی تونم دخترمو بدون خواهر بذارم 😳 بگذریم مرداد ۱۴۰۰ معصومه بدنیا اومد، ۶ روز قبل از بدنیا اومدن معصومه، رفته بودم پارک برای پیاده روی برای زایمان که مصطفی پسرم میره سمت جاده ماشین بهش میزنه و من نشسته بودم رو صندلی... اومدن بهم گفتن پسرت زیر ماشین رفت، منم از جام پردیدم و دودیم سمت جاده... 👈 ادامه در پست بعدی... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۵۶۰ یه ماشین اومد، گفت شما مادر اون پسره هستی؟ گفتم بله، حتی نپرسیدم که شما کی هستین؟ سوار شدم رفتم درمانگاه، پیداش نکردیم. همه فامیل جمع شدن بودن و از این بیمارستان به این بیمارستان، از این درمانگاه به اون درمانگاه... پیداش نمیکردم. منم دیگه فقط اشک می‌ریختم و خودمو می‌زدم😭 بعد یک ساعت از تصادف زنگ زدن پیداش کردیم، رفتیم منتقلش کردیم بیمارستان... راننده بعد از تصادف، پسرم رو گذاشته بوده تو ماشین، بهش گفته خونه تون کجاست؟ پسرمم اسم محله رو گفته بوده، اونم نزدیکیای محله گذاشته و فرار کرده بود. مردم می بینن و زنگ می‌زنن آمبولانس میاد. دو روز و دوشب بستری میمونه و والحمدلله شکستگی نداشت سه روز چشماش به نور حساس بود و می‌گفت من نمیتونم جایی رو ببینم 😭 ولی شکر خدا خوب خوب شد. زایمانم با معصومه بچه چهارمم خیلی سخت بود و خیلی درد کشیدم، الحمدلله زایمان کردم و الان دوتا پسر و دوتا دخترام باهم بازی می‌کنن، باهم لج می‌کنن، باهم دعوا میکنن، اما شیرینیشون بیشتر از سختیشونه.... الانم به سرم زده باز بچه بیارم تا بعدنا پشیمون نشم 😂👍☺️😜 تو بیمارستان ماما بالا سرم بود گفت تو دیگه بچهات ست شدن دوتا دختر دوتا پسر دیگه بچه نیار و ... آرزو داشتم یکی از این بارداریام دوقلو باشه 😩😩😩 شوهرم دخترا رو میاره میذاره پیشش، اینقد نگاهشون میکنه و قربون صدقه شون میره میگه کاش ۱۰ فاطمه داشتم و ۱۰ تا معصومه 😍😂😍😂 ولی هنوزم ناامید نشدم و ان شاءالله دوقلو دختر میارم ان شاءالله جالب اینکه خواهرم که باهام دوقلو هست، مخالف فرزندآوریه😢 دوتا پسر داره یکی ۹ و یکی۷ ساله خیلی باش حرف میزنیم میگه سخته 😢 خواهر بزرگم متولد ۶۴ هستن، یه دختر ۱۹ و یه پسر ۱۶ و یه دختر ۵ ساله دارن و الانم الحمدلله باردار هستن 😍 خواهر دومیه متولد ۶۵ یه پسر ۱۸ ساله، یه دختر ۹ ساله دارن و باردار هستن 😂😍 خواهر سومیه یه پسر ۵ ساله و یه دختر ۱۹ ماهه داره و تصمیم داره بعد از ۲سالگیه دخترش باز اقدام کنه ... منم که ۴تا از همه جلو زدم 😂🙈 داداشمم که ۲۳سالشه و راضی به ازدواج نیست 😢 هفته دیگه تولد داداشم و ما هرسال برای خوشحالیه پدر و مادرم و داداشم جمع میشم دیگه حساب کنید با ۱۳ نوه خونه آقام چه شود 😂😂😂 مامانم هی اسفند دود میکنه، میگه میترسم چشمتون بزنن😂😍 الان دوتا از خواهرام باهم باردارن.😍 سال ۹۶ من و دوتا از خواهرام باردار بودیم 😂😂🙈 خلاصه عاشق دوران بارداری هستم... هرجا میرم از کانال "دوتا کافی نیست" تعریف میکنم و خواهر جاریم بهم میگه تو رو خدا نخون و برامون تعریف نکن🤫🤭 با این تعریفات حتما باز بچه میاری، به شوخی بهش میگم میخوام ۸ تاشون کنم ولی اون ته دلم شوخی نیست واقعا به فکرشم که حداقل ۶تا باشن بچهام😍 همدیگه رو دعا کنیم اللهم اجعل عواقبا امورنا خیرا ... برام دعا کنید مادر خوبی باشم برای داداششمم دعا کنید که ازدواج موفقی داشته باشه از همه عذرخواهی میکنم خیلی حرف زدم 😎😐 در آخر عاشق کانال دوتا کافی نیست هستم و باید اسمشو بزارید ۱۰ تا کافی نیست 😂😍😂😍😂 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
نسخه ای معنوی برای درمان ناباروری!! از دربانان بارگاه معاویه بود. یکی از روزها که امام حسن علیه السلام به نزد معاویه رفته بود، در راه بازگشت، به دنبال امام آمد، شرح حالش را گفت و از آن حضرت خواست تا دعایی به او بیاموزد، شاید خداوند، فرزندی به او بدهد. امام فرمودند: «علیک ‌بالإستغفار» استغفار را پیشه خود ساز ... از آن به بعد، مرد بسیار استغفار کرد، تا اینکه خداوند، به او، ۱۰ فرزند عطا کرد. این خبر به معاویه رسید. به آن مرد گفت: چرا از امام نپرسیدی که این سخن را، بر چه اساسی بیان کرده است و چرا استغفار چنین خاصیتی دارد؟ اتفاقاً، روزی آن حضرت، پیش معاویه آمد. آن مرد، علّت این رهنمود امام را جویا شد. امام حسن علیه السلام فرمودند: آیا نشنیده‌ای که خداوند در داستان هود می‌فرماید: ✨«وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْرارا ًو ». سوره هود، آیه ۵۲ و در قصه نوح فرمود: ✨«اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ و َيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا». سوره نوح، آیه ۱۲ 📚مسند الامام المجتبی علیه‌السلام، ص ۶۰۳ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✨ امروز سالگرد شهادت شهیدی بود که قول داده، تمام تلاشش را بکند تا حاجتمان را از خدا بگیرد و اگر نشد در آخرت جبران کند، به شرط اینکه از طرفش زیارت عاشورا بخوانیم و به اباعبدالله هدیه دهیم. چون خیلی با این زیارت انس داشت و عاقبت هم در آغوش مولایش آرام گرفت.✨ 👈 تعداد پیام های دریافتی از اعضای کانال، مبنی بر گرفتن حاجات شون، بعد از قرائت زیارت عاشورا به نیت شهید بزرگوار بسیار زیاد و قابل توجه هست. "شادی‌ روح شهید نوید صفری، صلوات" کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075