۲۹ دی ماه، سالروز شهادت مدافع حرم، شهید محمودرضا بیضائی گرامی باد🌹
🌹کلام شهید:
▫️برای شهید شدن باید شهادت را آرزو کرد. من خودم به این یقین رسیده و با اطمینان می گویم: «هرکس شهید شده، خواسته که شهید بشود.شهادتِ شهید فقط دست خودش است.
💠 برای من میدانِ انقلاب تهران، شلمچه یا دمشق فرقی ندارد؛ هرجا حرفِ انقلاب اسلامی هست، ما هستیم.
بصیرت یعنی گوش به فرمان سید علی حسینی خامنهای(مدظله)
⭕️اسرائیل، مثل آدمی میماند که کتک خورده و افتاده گوشه رینگ و نا ندارد از جایش بلند شود، اما مرتب میگوید بلند شوم اِل میکنم و بِل میکنم!
🌸❤️🍃یادش با صلوات🍃❤️🌸
🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📕 #علمدار قسمت ۲۰
راویان:رضا علیپور و یکی از دوستان شهید
🌿"شب مردان خدا"
با وانت آمده بود اهواز، از آنجا مستقیم آمده بود هفت تپه. یک راست آمد به گردان مسلم. با ماشین آمد تا جلوی چادر ارکان گروهان سلمان.مقراین بندة خدا را ميشناختم. نامش آقا بیژن بود؛ از کاسب های مؤمن شهر ساری و مسئول یکی از اصناف شهر.ایشان با سید علی دوامی، معاون گردان مسلم، رفاقت دیرینه داشت. سید به او گفته بود که ما از لحاظ امکانات و تدارکات مشکل داریم. ایشان هم یک وانت پر از شیرینی و روغن و برنج و دیگر مواد غذایی با خودش آورده بود.آقا بیژن غروب بود که رسید به هفت تپه. شب را در چادر ارکان ماند. بعد از نماز و شام شروع کردیم به صحبت و گفتن و خندیدن. شب به یاد ماندنی و خاطره انگیزی بود. بچه ها خیلی شوخی کردند. خیلی خندیدیم.
شوخی و خنده بود اما گناه و مسخره کردن و ... نبود. ساعت دوازده شب بود که نور فانوس را کم کردیم و خوابیدیم. ظهر روز بعد آقا بیژن را دیدم. آماده ميشد تا برگردد. من را صدا کرد به کنار ماشین رفتم. از دور به بچه ها، که آمادة نماز جماعت ميشدند، خیره شد.بعد گفت: ((شما، نگاه من را به جبهه و جنگ تغییر دادید!))دیشب تا نیمه شب با هم گفتیم و خندیدیم. وقتی موقع خواب شد به خودم مغرور شدم. فکر ميکردم من خیلی با خدا هستم. با خودم گفتم:((این ها هم یک مشت جوان بیکارند، جمع شدند اینجا و مشغول تفریح هستند!))بعد مکثی کرد و گفت:((من دیشب خوابم نميبرد. وقتی همه شما خوابیدید بیدار بودم. ساعت سه صبح و دو ساعت مانده به اذان سید مجتبی از خواب بیدار شد و از چادر بیرون رفت. بعد وضو گرفت و برگشت.در انتهای چادر با حالتی خاضعانه مشغول نماز شب شد. بعد از او مهرداد بابایی و ... همه از چادر بیرون رفتند. بعد حسن سعد، بعد سید علی دوامی چادر مشغول نماز شب بودند.
در زیر نور فانوس قطرات اشکی را که از صورت این بچه ها بر روی زمین ميچکید، ميدیدم. واقعا از خودم بدم آمد. من فکر ميکردم خیلی بالاتر از این بچهها هستم اما حالا مطمئن هستم که آن ها راه صد ساله را یک شبه طی کرده اند.))راست ميگفت. این بچه ها مصداق واقعی احادیث اهل بیت بودند. آنگاه که دربارة انسان های وارسته ميفرماید:((شیران در روز و زاهدان در شب هستند.))
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
رفتم وضو بگيرم و آماده شوم براي نماز صبح. آرام حرکت کردم تا به نماز خانة گردان رسیدم. هنوز ساعتی تا اذان صبح مانده بود. جلوی نمازخانه يك جفت كتانی چيني بود.توجهم به آن جلب شد. نزديك كه رفتم متوجه شدم كسي در نمازخانه
مشغول مناجات با خداوند است. او به شدت اشك ميريخت. آنقدر شديد گريه ميكرد كه به فكر فرورفتم. با خود گفتم: ((خدايا اين چه كسي است كه در دل شب اينگونه گريه ميكند؟!))خواستم بروم داخل، ولي گفتم خلوتش را به هم نزنم. پشت در ايستادم. گريه هاي او در من هم اثر كرد. ناخواسته به حال او غبطه خوردم. خودم را سرزنش ميكردم واشك ميريختم. با خودم گفتم:((ببین این بچه بسیجی ها چطور قدر این لحظات را ميدانند. ببین چطور با خدا خلوت کرده اند. هنوز نتوانسته بودم تشخيص دهم آن فرد چه كسي است؟))از جلوی نمازخانه رفتم و موقع اذان برگشتم و وارد نمازخانه شدم. او رفته بود. وقتي به محل مناجات آن شخص رسيدم باورم نميشد! هنوز محل مناجات او از اشك چشمانش خيس بود! خیلی دوست داشتم بدانم آن شخص چه کسی است. کفش کتانی او حالت
خاصی داشت. روز بعد به پاهای بچه ها خیره شدم. بالاخره همان كتانی را در پاي او دیدم؛سید خوبي های گردان، سيد مجتبي علمدار.
♻️#ادامه_دارد...
🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸 دعای فرج 🔸
هرشب ساعت ۲۰
تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷
👉 @Ebrahimhadi 👈
روضه خوانی شهید ابراهیم هادی.mp3
2.1M
📌مداحی شهید ابراهیم هادی در رثای حضرت زهرا(سلام الله علیها)
🆔 @Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi-ria.mp3
7.15M
#صوت #سخنرانی_کوتاه #شماره۷۶
موضوع: اگر خدا میبیند، چرا ریا؟
سخنران: حجه الاسلام انصاریان
🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📕 #علمدار قسمت ۲۱
🌿 "شخصیت"
چهره ای محزون داشت. ميتوانستی درچهره اش سیمای یاران اهل بیت را مشاهده کنی؛ زيرا بزرگان دین ما گفته اند:((هر کس به قومی شبیه شود از آن ها خواهد شد و با آن ها محشور ميشود.))شخصیتی پرجاذبه و وصف نشدني داشت. ویژگی هایی که برای انسان کامل برشمرده اند در او جمع بود. همه به او احترام میگذاشتند. شخصیت سید از همان کودکی به خوبی شکل گرفت. با حضور در جبهه گوهره وجودی او بیشتر پر و بال یافت. همة بستگان و اهل فامیل روی او حساب خاصی داشتند. مادر او را الگو ومعلم خود ميدانست.کم حرف بود. به هرچه که از دین ميدانست عمل ميکرد. به کوچک وبزرگ احترام ميگذاشت. با هر کس مناسب با سن و سالش سخن ميگفت.حق الناس بسیار برایش مهم بود. اگر ناخواسته کاری انجام ميداد و بعد متوجه ميشد که کسی از او دلگیر شده، تا او را راضی نميکرد آرام نميگرفت. ميگفت:((خدا از حق خودش ميگذرد ولی از حق مردم نميگذرد.))خودش هرگز اشتباهات دیگران را به دل نميگرفت. سعی ميکرد با رفتار یا
عمل پسندیده ای طرف مقابلش را متوجه اشتباهش کند.دائم به مادر و خواهردرباره حفظ حجاب و عفاف سفارش ميکرد.ميگفت:(( باید خانم زینب کبری(س) الگوی شما باشد.))بسیار روی این موضوع حساس بود. یک بار از منطقه به مرخصی آمده بود. با رفقایش رفته بودند بازار. با دیدن وضع حجاب در آن محل با عده ای درگیرشدند! نهایتا کارشان به کلانتری کشید. مأموران به آنها گفته بودند:(( شما مگر کی هستید که دعوا راه انداخته اید!؟)) سید هم در جواب گفته بود:((وقتی ما جبهه هستیم شما اینجا چه ميکنیدکه حالا شهر مذهبی ما به این روز در آمده؟!)) سید واقعا پا بر روی نفسانیات خود گذاشته بود. همه از تواضعش درس اخلاق ميگرفتند. هنگام صحبت، حجب و حیا در چهره اش موج ميزد. هر کس در مسئله ای نیاز به مشورت داشت بهترین گزینه اش سید بود. حقوقش کم بود ولی با این حال به دیگران بسیار کمک ميکرد. اوایل به خاطر کمک به اسلام و دفاع از دین و جبهه حقوقش را نميگرفت. وقتی در سپاه مشغول بود یک دستگاه تلویزیون و پنکه در قرعه کشی برنده شد. فهمید یکی از دوستان پاسدار به خاطر همین وسایل با همسرش مشکل پیدا کرده. بدون اینکه کسی مطلع شود آن ها را به او بخشید.سید آنقدر خوش برخورد بود که جوانان مشکل دار نیز جذب او ميشدند. سید هم به آن ها بها ميداد و برایشان ارزش قائل ميشد. و همین امر باعث ميشد که آن ها به سمت هیئت و اهل بیت کشیده شوند. دائم ذکر ميگفت. علاقه زیادی به خواندن قرآن داشت. هر روز یک جزءاز قرآن مجید را با لحنی خوش تلاوت ميکرد. به سبک قرائت استاد غلوش قرآن را به زیبایی تلاوت ميکرد. نماز جماعت را ترک نميکرد. برای نماز جماعت اغلب به مسجد جامع ميرفت و برادرانش را نیز سفارش به نماز اول وقت ميكرد.گاهی نماز جماعت را در میادین شهر برگزار ميکرد تا بقیه نیز به نمازجماعت تشویق شوند. سید هرچه داشت از نمازش بود. درکودکی هر وقت مشغول بازی بود و موقع نماز ميرسید بازی را رها ميکرد و ميگفت نماز واجب تر است. او به فرمایش حضرت علی(ع) به خوبی عمل ميکرد آنگاه که فرمودند:((هر کس به مسجد رفت و آمد کند از موارد زیر بهره گیرد، برادری که در راه خدا با او رفاقت کند، علمی جدید، رحمتی که در انتظارش بوده، پندی که از هلاکت نجاتش دهد، سخنی که موجب هدایتش شود و ترک گناه.))با دوستانش بسیار صمیمی بود. به خصوص هم رزمانش. سید اتاق مجزا داشت. هر بار که با چند نفر از دوستانش از منطقه برميگشتند به آنجا ميرفت. پدر و مادر هم با افتخار از آن ها پذیرایی ميکردند. سید هر بار هم عازم منطقه ميشد غسل شهادت ميکرد.وقتی با نامحرم صحبت ميکرد سرش را پایین می انداخت وقتی برای کمک به پدرش به مغازه کفاشی مي آمد، اگر خانمی واردمغازه ميشد، کتابی در دست ميگرفت و سرش را بالا نمي آورد. ميگفت:((بابا شما جواب بده.)) او ميدانست که پیامبر(ص) در این باره فرموده اند:((چشمان خود را از نامحرم ببندید تا عجایب را ببینید.))
♻️#ادامه_دارد...
🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸 دعای فرج 🔸
هرشب ساعت ۲۰
تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷
👉 @Ebrahimhadi 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 به اندازه نیازت پول درنیار!
👈 ناشنیدههای از زندگی امیرالمومنین(ع) در مورد جمعآوری ثروت
🔻برای شنیدن حرفهای متفاوت آمادهاید؟
#استاد_پناهیان
🆔 @Ebrahimhadi
🍁 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) :
🌺 مادر باید از شما راضی باشد.اگر میخواهید بهشتی شوید، مادر باید از شما راضی باشد. مادر از پدر مهم تر است.
☘️ در روایت آمده کسی از رسول خدا ص پرسید : «من به چه کسی خوبی کنم؟»
💐 رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند : #مادرت
🌾 مجددا پرسید ، فرمودند : #مادرت . بار چهارم در جواب فرمودند : #پدرت .سه مرتبه فرمودند مادر و یک مرتبه فرمودند پدر.
🌷 چون مادر رقیق القلب است. اگر انسان مقداری به حرف مادر نرود، دلش میگیرد. اما پدر اینطور نیست، لذا مادر را سه مرتبه سفارش کردند و پدر را یک مرتبه. هر شب یک سوره ی قرآن برای پدر و مادرتان بخوانید و یادشان کنید و براین کارمقیدباشید
🆔 @Ebrahimhadi
دلم این روزها عجیب گرفته😔
برای #غربت امام زمانم...
برای چشم های بدون #کنترل مان
برای این فضای #مجازی مان که هیچ چارچوبی ندارد📱
تو دلت نگرفته❓
تو خسته نشدی از این همه تصاویر پر از #گناه🔞
تو دلت برای امام زمانت نسوخته؟😔
بیا رفیق❕
بیا شده یک قدم برای ظهورش برداریم
🔴من که میدونم ته دلت مُهر تایید میزنی بر حرف هایم
بیا از این ب بعد #کنترل کنیم نگاهمونو
بیا دست از #شیطنت جلوی نامحرم برداریم..
بیا دل مان را از #غیرخدا و هرچه لیاقت ندارد پاک کنیم
بیا....
این راه تهش فقط و فقط ب نفع خودته💫
بیا اینقدر نگوییم آقا بیا...😭
باید برای آمدنش از خودمان شروع کنیم..
اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج...♥️
🆔 @Ebrahimhadi