Nariman Panahi Shahe Ba Vafa Abalfazl_(www.new-song.ir).mp3
4.19M
◼️◼️◼️◼️◼️
مداحی سنگین برای سینه زنی شه با وفا ابوالفضل معدن سخا ابوالفضل شیر سر
زور و بازوی علی باب الحوائج ، پسر ام البنین که شدی قطع الیمین
تکست و متن نوحه شیر سرخ عربستان “شه با وفا اباالفضل”
شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان، پسر مظهر یزدان ، که بدی صاحب طبل و علم و بیرق و سیف و حشم و با رقم و با رمق اندر لب او ماه بنی هاشم وعباس علمدار و سپهدار و جهانگیر و جهان بخش و دگر نایب و سفا.
شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا اباالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.
دید کاندر حرم خسرو خوبان، شده بس ناله و افغان و پر از شیون طفلان،
همه شان سینه زنان، نوحه کنان، موی پریشان، دل بریان،
سوی عباس شتابان، که عمو جان چه شود جرعه ی آبی برسانی به لب سوختگان،
کز عطش آتش بگرفته گلوی ما. شه باوفا ابوالفضل،
صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.
پس بیاویخت بدوش دگر خویش،
یکی مشک چو مشکی که بدی خشک تر از لعل لب ماه مدینه، گل گلزار سکینه،
به فغان گفت که یا بنت اخا، ناله مکن، ضجه مزن،
ز آنکه عموی تو نمرده روم الحال کنم بهر تو من آب مهیا،
شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل،
معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.
زور و بازوی علی باب الحوائج
زور و بازوی علی باب الحوائج ناصر دین نبی ناصر علی ناصر دین
حسین ناصر دین خدا پسر ام البنین که شدی قطع الیمین …
علی العباس واویل حسین تنهاست واویلا
فرق عباس کجا عمود آهن خسرو ناز کجا این همه دشمن
فرق عباس کجا عمود اهن خسرو ناز کجا …این همه دشمن
فرق عباس کجا عمود آهن خسرو ناز کجا …این همه دشمن
حسین حسین حسین …
.
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
#اشعار فاطمیه؛
زبان حال مولا(ع) و حضرت زهرا(س)
دخترت گریه می کند حالا
روی دستش سه تا کفن مانده
بین این #بقچه ای که وا کرده
سه کفن دو پیرهن مانده
با نفسهای آخرت گفتیش
این کفنها برای خانه ی ماست
پدر و مادر و من اما
پیرهن ها برای کرببلاست
اولین پیرهن که میبینی
این که کوچکتر است دخترکم
قسمت محسنم نشد اما
به تنِ اصغر است دخترکم
هدیه کن بر رباب و در بغلش
نوه ام را ببوس اصغر را
دوّمین اش برای بی کفن است
به تنش تا که کرد،خنجر را
بوسه ای زن به گودی زیرش
قبل تیغ و سنان و سر نیزه
قبل از اینکه خنجرش با زور
می زند نانجیب بر نیزه
بعد غارت حرامیان را دید
تبر و دشنه تیز می کردند
با لباسی که از تنش کندند
تیغشان را تمیز می کردند
دید حتی لباس اصغر نیست
نخ قنداقه هم به غارت رفت
وای دست رباب را بستند
بین نا محرمان اسارت رفت
شاعر: #حسن_لطفی
.
.
*صدا زد زینبُ .. دخترم بیا ، مادر میخواد وصیت کنه. فرمود #بقچه ای کنار گذاشتم ، میشه برا مادر بیاری؟ .. بقچه رو آورد گذاشت جلو مادر . گفت زینبم درِ بقچه رو باز کن . با همون دستایِ کوچولوش گرهها رو باز کرد ، دید سه تا کفن میونه بقچه ست ...
دخترم اولین کفن مال منه .. کفنِ دوم مال بابات علیِ .. کفنِ سوم مال حسنِ .. یه مرتبه دید متحیرانه داره نگاه میکنه ... میگه زینب یه آهی کشید ، مادر نکنه حسینُ یادت رفته؟! ...
یه مرتبه دوتایی گریه کردن .. صدا زد نه زینبم فراموشم نشده ، برا حسینم یه پیراهن دوختم. این پیراهنُ بهش بده ، لحظهای که میخواست بره میدان ، از طرف من زیر گلوی حسینمُ ببوس ...
داره حسینش میره، یه مرتبه دید داره صدا میزنه « مهلاً مهلاً » همینطور داره میره ، دوباره صدا زد : « مهلاً مهلاً » داره میره .. اما یهمرتبه صدا زد « یابن الزهرا ... »
تا گفت یابن الزهرا برگشت .. چی میگی زینبم ؟.. صدا زد وصیت مادرمه؛ یه بوسه زیر گلویِ حسینش زد ... کاش به همینجا ختم میشد ، اما این بوسه ، بوسۀ آخر زینب نبود ..
اینجا گلوی سالم حسینُ بوسه زد. اما چند ساعت بعد اومد تو گودال ، این نیزه شکستهها رو کنار زد ...
آی حسین ....
#وصیت #حضرت_زهرا به #حضرت_زینب
.
.
#امام_زمان
بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن
نگاهی از کرم بر چشمهای خستهء ما کن
تمام آفرینش بیتو باشد جسم بیجانی
بیا با یک نظر بر خلق، اعجاز مسیحا کن
بیا از غربت جدّت بگو، با مردم عالم
بیا و چشم ما را از سرشک سرخ، دریا کن
کنار علقمه با مادر مظلومهات زهرا
دو چشم خویش را دریا، به یاد چشم سقا کن
بیا با اشک کن همچون عموی خویش، سقّایی
بریز از دیده خون و گریه بر اولاد زهرا کن
بیا و تير را بیرون بکش از حنجر اصغر
پسر که ذبح شد از تیر قاتل، فکر بابا کن
بیا دست یداللهی، برون از آستین آور
طناب خصم را، از دستهای عمّهات وا کن
سر بالای نی، آوای قرآن، خندۀ شادی
بيا #دروازه_ساعات و زینب را تماشا کن
بریزد خون «میثم» تا به خاک پای یارانت
بیا او را برای روز جانبازی، مهیا کن
حاج غلامرضا سازگار✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#نوحه
#زمینه
#ورود_به_شام
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
در شام غم
آورده اند جمع اسیران را
بر نیزه ها سر شهیدان را
همراه شان دل پریشان را
در شام بلا شور و همهمه است
زخم زبان ها بر لب همه است
در رو به روی زینب حسین
بر نیزه رأس پور فاطمه است
آه واویلتا امان ز شام۴
در شام غم
دشمن دین حق چو مجنون است
ظلم و ستم بر همه افزون است
دل همه اهل حرم خون است
خورشید ولا روی نیزه هاست
خون دل خاندان مصطفاست
بهر خاندان آل عبا
بدتر از کربلا شام بلاست
آه و واویلتا امان ز شام۴
در شام غم
آنان که جاهل و بد و پستند
دست همه اهل حرم بستند
قلب گل فاطمه بشکستند
روز اهل حرم به شهر شام
گشته از ظلم و کینه همچو شام
بر سر و روی آل مصطفی
سنگ کینه زنند ز روی بام
آه و واویلتا امان ز شام۴
در شام غم
صبر همه اهل حرم کم شد
نصیب شان غصه و ماتم شد
قامت ساجدین ز غم خم شد
آتش ظلم و کین زبانه زد
یتیمانش را بی بهانه زد
بر اسیران دشت کربلا
با کعب نی و تازیانه زد
آه و واویلتا امان ز شام۴
#شام
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#نوحه
#اسارت
#ورود_به_شام
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_زینب_زینب_زینب
اهل حرم مولی(با عمه ی ساداتند)۲
وارد شده آن ها از(دروازه ی ساعاتند)۲
بر دیدار اسیران مردم شام
جلوی دروازه کرده ازدحام
امان از شهر شام آه و واویلا۲
در بین اسیران بود(سرها همه روی نی)۲
هر کوچه ی شهر شام(با خون جگر شد طی)۲
یتیمان حسین با دست بسته
خونجگر گردیده قلب شکسته
امان از شهر شام آه و واویلا۲
از این همه ظلم و کین(خون شد جگر زینب)۲
سوزد دل طفلان با(سوز و شرر زینب)۲
اهل حرم سوزد زین همه بیداد
خون گردیده دل حضرت سجاد
امان از شهر شام آه و واویلا۲
در بین همه مردم(شد غربت شان معلوم)۲
خون گریه کنند زین غم(هم زینب و هم کلثوم)۲
در شام غم بی جرم و بی بهانه
بر طفلان می زدند با تازیانه
امان از شهر شام آه و واویلا۲
زن های حرم گریان(از این همه غم محزون)۲
از این همه ظلم شام(دل ها همه گشته خون)۲
روز اسیران گردیده چنان شام
سنگ می زدند بر آن ها از لب بام
امان از شهر شام آه و واویلا۲
#شام
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#نوحه
#اسارت
#ورود_به_شام
کاروان اسیران سوی شام آمده
همرهان شهید تشنه کام آمده
کرده اند ازدحام
مردم شهر شام
وای از این شام۲
دم دروازه شد غوغای محشر به پا
همره کاروان سرها روی نیزه ها
شده شام بلا
بدتر از کربلا
وای از این شام۲
بین زن ها صدای گریه ها می رسد
بر مشام عطر و بوی کربلا می رسد
بین شام خراب
همه در اضطراب
وای از این شام۲
بهر دیدار سرها همه صف می زدند
همگی شادمان گشته و کف می زدند
کینه افزون شده
هر دلی خون شده
وای از این شام۲
بس که در شام غم زخم زبان ها شنید
بین اهل حرم قامت زینب خمید
مرهم خستگان
شده زخم زبان
وای از این شام۲
شده در شهر شام روز همه همچو شام
بر اسیران زدند سنگ ز هر روی بام
حضرت ساجدین
زین ستم دلغمین
وای از این شام۲
کودکان حسین را وحشیانه زدند
اهل بیت را ز کین به تازیانه زدند
رفته دیگر توان
اشک شان شد روان
وای از این شام۲
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
#شام
#زنجیر_زنی
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
نوحه_شب_سوم_محرم
من یه کبوتر بچه ام بال منو نبندید
خیلی کوچیکه دل من به اشک من نخندید
بابام حسین غریبه بابام حسین غریبه۴
از روی نی گریه نکن به حال پیرهن من
اگه رو نی خسته شدی بیارودامن من ۲
((بابا،بابا،بابا،دیگه گوشواره به گوشم بابا جون جا نداره / شامیا به من میگن رقیه بابا نداره۲/اگه بابام بیاد پیشم سرشو میزارم روی سینه دست میزارم روی گوشام بابام گوشامونبینه))
با اشک چشمام میشورم خاکسترای روتو
عمه یادم داد ببوسم زخم رگ گلوتو۲
سوره یوسف بخونید گمشده پیدا شده ۲
قرآن نخون ای بابا جون زخم لبت وا شده ۲
کی سنگ زده رو پیشونیت راه نگاتو بسته۲
ای بابای مهربونم کی ابرو تو شکسته۲
بابام حسین غریبه بابام حسین غریبه۴
#سوم_محرم#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_رقیه_س_
4_5974485669798480934.mp3
4.07M
هم بصورت سینه زنی میشه خوند و هم زنجیرزنی
#زنجیرزنی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
◾ شهادت مظلومانه حضرت محسن بن الحسين «عليهماالسلام» در نزدیکی شهر دمشق ...
در نقلها آمده است:
در نزدیکی دمشق، كوهى بود كه «جوشن» (برخی نام آن کوه را «حرّان» هم گفتهاند) نام داشت و از آنجا ، مِس به عمل مىآمد و چند تن به مس گدازى مشغول بودند.
🩸 وقتیکه أسرای آل الله، به پاى آن كوه رسيدند، تابش آفتاب سخت گرم بود. از اين رو آن روز را خيمه برپاى كردند و لشکریان یزید لعین در خيمهها استراحت کردند و اسراء را در آن آفتاب گرم با شكم گرسنه و جگر تشنه در گوشهای نشاندند.
🩸امام زين العابدين عليهالسلام از شدت گرما، خود را به سايه خيمه «حصين بن نُمير» ملعون رساند. آن ملعون از خيمه بيرون آمد و آن حضرت را با تازيانه زد و از زیر سایه خیمه دور کرد و اطفال اهل بيت علیهمالسلام از سوز عطش فرياد برآوردند.
🩸حضرت زينب کبری سلاماللّهعلیها، يكى را نزد مِسگدازها فرستاد تا مقدارى آب و نان از آنان بگیرد و بياورد. آن جماعت براى خوشنودى لشکریان یزید لعین اجابت نكردند.
وَ كانَتْ زَوجةُ الحُسَينِ علیهالسلام حامِلًا بِوَلَدٍ إسمُهُ مُحسن و أسقَطَت هناك
▪️یکی از همسران امام حسین علیهالسلام باردار به پسری بود که اسم او را «محسن» نهاده بود که در اثر گرما و شدت گرسنگی و تشنگی در این منزل، آن جنین مظلوم سقط شد.
🩸حضرت زینب علیهاالسلام وقتی که این حال را دید، رو به آسمان نمود و فرمود:
«از چه بر چنين مردمی بلا نازل نمى شود؟ »
در همان ساعت برقى از آسمان زد و آن جماعتی را که در آن معدن مشغول به کار بودند را سوخت و از آن زمان تاكنون، هر كس در آن معدن كار كند، سودى نبرد.
و در قبله آن كوه، زيارتگاهى معروف به «مشهدالسقط» و یا «مشهدالدّكة» است و نام آن سقط مظلوم، محسن بن الحسين علیهماالسلام است.
📚 ناسخ التّواريخ حضرت زينب كبرى عليهاالسلام، ج۲ ص۵۳۴
📚معالي السّبطين، ج۲ ص۱۳۴
📚وسيلة الدّارين، ص۳۷۴
📚قمقام زخّار ج۲ص۵۴۹
🔹 مرحوم شیخ عباس قمی در «نفسالمهموم» مینویسد:
سيف الدوله كسى است كه "مشهد الدكّه" را در بيرون شهر حلب ساخته است؛ زيرا او در يكى از گردشگاه هاى خود در حلب، شبانه نورى در آن مشاهده كرده و صبح سوار شده و به آن جا رفته و دستور داد که آن جا را حفر كردند وسنگى بيرون آمده كه بر آن نوشته شده بود:
«هذا المُحسن بن حُسين بن علىّ بن ابيطالب»
▪️این قبر محسن پسر حسین بن علی علیهمالسلام است.
🩸 سيف الدوله علويان را جمع كرده و درباره آن از آنها پرسيده؛ يكى از آنها گفته است كه در دوران يزيد چون اسيران اهلبيت علیهمالسلام را به حلب آوردند، يكى از همسران امام حسين عليهالسلام اين پسر را سقط كرد.
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
📚 نفس المهموم، ص۳۵۰