كربلايی حسين طاهری_صفر1401 - شب شهادت امام حسن مجتبی - روضه - حسین طاهری-1666595461.mp3
16.14M
|⇦دامنچشمجهان...
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی حسین طاهری•
🖤🖤🖤
اَللَّهُمَّ صَلَّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ سَیَّدَ النَّبِیَینَ وَ وَصِیَّ اَمیرِالْمؤمِنینَ السَّلام ُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیَّدِ الْوَصَیّینَ اَشْهَدُ اَنَّکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمْؤمِنینَ اَمینُ اللّهِ وَابْنُ اَمیِنِه، عِشْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَیْتَ شَهیداً واَشْهَدُ اَنَّکَ الْأِمامُ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمهْدِیَّ، اَللّهُمَّ صَلَّ عَلَیْهِ وَبَلَّغْ رُوحَهُ وَجَسَدَهُ عَنّی فی هذهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ الْتَّحِیَّة
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
تا ابد بانیِ
کل مهربانی ها ، حسن
لافتی الا علی و
لا کریم ، الا حسن
#مربع_ترکیب_بند
#شاعر_محمد_حسین_رحیمیان
شب کربلا مثل روز است روشن
( کربلا رفته ها ، بینُ الحرمین رو نگاه کنید ، مثل روز روشنه ، حرم امام حسین ... )
شب کربلا مثل روز است روشن
بقیع تو اما ، شبی تار دارد
ضریح حسین است شش گوشه اما
ولی دورِ قبر تو دیوار دارد
#آقا_جان
تو در کوچه های مدینه غریبی
( گفت با امام حسن « علیه السلام » میرفتیم ، یه مرتبه دیدم ، رنگ آقا تغییر کرد ، بدنش شروع کرد به لرزیدن ، تکیه به دیوار داد ، گفتم آقا چی شد ؟ چرا بدنتون می لرزه ؟ چرا رنگتون تغییر کرد ؟ فرمود : مگه نمی بینی ، مُغیره داره میاد ، این مُغیره یک روز تو این کوچه ها ، مادر مارو میزد ؟
الهی بشکند دست مُغیره
که بینِ کوچه ها ،
بی مادرم کرد ...
#شاعر_استاد_سازگار
#حاج_سید_رضا_تحویلدار
مپرس از ماجرای کوچه
با کس هم نخواهم گفت
ولی آنقدر میگویم
آرزوی مرگ خود کرد
( اصلا فکر این که ، کسی مادرت رو بزنه ، آزارت میده ، چه برسه به اینکه ببینی کسی مادرت رو میزنه ؟ یه عمر همین فکر آزارت میده ... )
ای کاش من حسن را
با خود نبرده بودم
تا پیشِ چشم این طفل
سیلی نخورده بودم ...
#حاج_سید_رضا_تحویلدار
چه می شد گر مرا مادر
از آن کوچه نمی بردی
من آن جا را نمی دیدم
توهم سیلی نمی خوردی ؟
امام حسن ، مادریه ، مادریه ، یه مرگ داره ، یه شهادت داره ... به عبدالزهرا فرمود : عبدالزهرا ، چرا روضه مارو نمیخونی ؟ گفت آقا من همیشه روضه شمارو میخونم ، فرمود : نه روضه مارو نخوندی ... گفت آقا روضه شما کدومه که من نخوندم ؟ فرمود : روضه ی ما اون وقتی بود که مادرمون رو میزدند ...
همین که چشمت اشک آلود شد ، پیغمبر خدا (ص) فرمود : هر چشمی که برای حسنم گریه کنه ، کور وارد محشر نمیشه ...
#آقا_جانم
مرغ پریده دلم
خدا خدا خدا کند
گِرد مدینه گردد و
حسن حسن ، صدا کند
تیغ فلک هزار بار
اگر سرم جدا کند
به حقِ حق ، نمیشوم
ز کوی تو جدا حسن ...
#محفل_اشک_حرم_مطهر #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
8. بیان داستان.mp3
2.21M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_هفتم
#بیان_داستان
گفت توخونه با خانومم حرفم شد ، نزاع بالا گرفت ، خیلی ناراحت شدم ، عصبانی شدم ، محکم سیلی زدم تو صورت خانومم ، از خونه زدم بیرون ، خجالت میکشیدم تو خونه بمونم !
از خونه اومدم بیرون ، پشیمان شدم ، چرا من این کارو کردم ؟ چرا من سیلی زدم به خانومم ، اومدم پیش یکی از رفقا گفتم فلانی من امروز یه اشتباهی کردم ، عصبانی شدم سیلی زدم به خانومم ! الان دیگه خجالت میکشم ، روم نمیشه برگردم تو خونه ، چیکار کنم ؟
گفت یه جعبه شیرینی بگیر ، یه دسته گل بگیر، برو خونه از خانومت عذرخواهی کن از دلش بیرون بیار ، شیرینی گرفتم ، گل گرفتم ، اومدم درِ خونه در زدم ، هر دفعه خانومم میومد درو باز میکرد ، اما این بار دخترِ کوچولوم اومد ، تا نگاه به من کرد ، سرشو پائین انداخت رفت داخل خونه ...!
اومدم با شرمندگی یکی یکی اتاقهارو نگاه کردم ، دیدم خانومم نیست ، دیدم تو اون اتاق عقبی یه گوشه ای نشسته زانواشو تو بغل گرفته ، سرشو رو زانوش گذاشته ، نشستم جلوش ، شیرینی رو گذاشتم ، گل رو گذاشتم ، گفتم خانوم ببخشید، اشتباه کردم عصبانی شدم ، دستِ خودم نبود سیلی به شما زدم عدرخواهی میکنم
دیدم سرشو بلند کرد ، همینطورکه آهسته آهسته اشک میریخت گفت: شوهرم عیبی نداره ، اتفاقی که افتاده ، اما یه خواهشی ازت دارم ، این بار اگه خواستی بزنی ، جلو دخترم نزن ! از موقعی که سیلی به من زدی این دختر خرد سالم ، دستشو رو صورتم گذاشت ...
اِاای ی ی زینب زینب زینب ...#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
9. گریز به کربلا.mp3
2.72M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_هشتم_و_پایانی
#یک_گریز_کوتاه_به_کربلا
حالا که فهمیدی تو کوچه ها چه اتفاقی افتاد ، بزار این یه بیتو بخونم التماس دعا :
مادر دیدم که خصمِ ستمکارریخت برسرت ، یازهرا یازهرا ... خدا میدونه من با این یک بیت شعر مدت ها گریه میکردم !
مادر :
دیدم که ریخت خصمِ ستمکار بر سرت
قدم نمی رسید که خود را سپر کنم
( شاعر : حاج غلامرضا سازگار )
اِاای ی ی .. قربونِ این خانومِ 5 ساله برم ، که زبان حالش اینه میگه دستم نمیرسید ، اگه مدینه قدت نرسید که دفاع کنی از مادر ، اما کربلا تلافی کرد ، کجا ؟ هر موقع می اومدند بچه هارو کتک بزنند، می دوید بازوشو سپر میکرد ، رقیه رو نزنید ، سکینه رونزنید ، آآی ی آی بابا بابا بابا ...
به جانِ مادرت زهرا ،
پدرجان از تو ممنونم
که من با پا تو را خواندم ،
تو با سر آمدی پیشم ... !
شاعر : #جواد_زمانی
بیش از همه به حالِ زینب دلم بسوخت
(آخه) مادر کسی مقابلِ دختر نمیزند !
شاعر : #حاج_سید_رضا_موید #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
2. مدح امام حسن ع.mp3
4.16M
قسمت دوم
#مدح_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
یوسفِ آلِ پیمبر،
شهِ لاهوت مقام
نجلِ شاه مدنی ،
قافلهسالارِ انام
اولین سبطِ نبی ،
فخرِ نبیینِ عظام
دومین حجتِ برحق و
امام اِبنِ امام
گوهرِ بحرِ جلالت ،
دُرِ فرخنده صدف
پور زهرا و نخستین پسرِ شاهِ نجف
میشدی چونکه بهدوشِ
شهِ لُولاک سوار
( پیغمبر امام حسن و امام حسین را روی دوشش سوار میکرد)
میشدی چونکه بهدوشِ
شهِ لُولاک سوار
( حضرت نماز میخوند ، امام حسن و امام حسین روی دوشش می آمدند ، آهسته از سجده بلند میشد ، عزیزانش را از روی شانه برمیداشت ، دوباره به سجده میرفت ، امام حسن و امام حسین به دوش پیغمبر، ص )
میشدی چونکه بهدوشِ
شهِ لُولاک سوار
میگشودی لبِ دُر پرورِخود
بر گُفتار
میربود از دلِ هر رهگذری
صبر وقرار
( امام حسن را روی دوشش سوار میکرد ، با خودش می برد مسجد ، وقتی امام حسن حرف میزد ، آنقدر با نمک حرف میزد ، هر کسی صداشو میشنید ، می ایستاد ، مجذوب صدای دلنشین امام حسن میشد ،
میشدی چونکه بهدوشِ
شهِ لُولاک سوار
میگشودی لبِ دُر پرورِخود بر گُفتار
میربود از دلِ هر
رهگذری صبر وقرار
بوسه میزد به لبش
پادشهِ عرش وِقار
لذت از صحبت او ،
فخرِ رسالت می بُرد
سویِ مسجد حَسنش را
به جلالت میبُرد
شاعر :
#عویض_بازرگان ( فاخر ) #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#الگوی_کرم
السلام علیک یا حسن بن علی علیهماالسلام
او خلق گردیده که الگوی کرم باشد
ایمان به یُمن بودن او محترم باشد
در سطر اول از ستایش های او مانده
هر کس به راه مدح او صاحب قلم باشد
در شرح یک خط از فضیلت های ناب او
باید به تعداد خلایق محتشم باشد
کردم من استنباط از حرف رسول الله:
شد دشمنش ملعون اگرچه همسرم باشد
ثابت نموده در جمل او می شود حیدر
وقتی که یک لحظه به دوش او علم باشد
دیگر دم شیران ندارد بازدم وقتی
یک دم میان دست او تیغ دو دم باشد
شد دشمن او دشمن ما،دوست دارش دوست
فرقی ندارد از عرب یا از عجم باشد
او بارگاهی هم ندارد حکمتی دارد
باید برایش در دل شیعه حرم باشد
آن کس که از تابوت او بیرون کشیده تیر
حق داشته گر قامتش از غصه خم باشد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
✅ علت گریه امام حسن (ع) هنگام شهادت
🔻امام حسن (ع) به هنگام شهادت می گریست.
شخصی از آن حضرت پرسید: شما چرا گریه می کنید؟
🔺زیرا نسبتی که شما با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دارید کسی ندارد و بیست بار پیاده حج بجا آوردی و سه بار مالت را با خدا تقسیم کردی؟
▪️قال علیهالسلام:
▪️انما أبکی لخصلتین لهول المطلع و فراق الأحبة(۱)
🔻امام حسن علیهالسلام فرمود:
🔹برای دو مورد گریه میکنم:
▫️برای هراس از لحظه ی دیدار و دیگری جدایی یاران.
🔺و در حدیث دیگری آمده است: امام حسین علیهالسلام از امام حسن علیهالسلام پرسید:
🔸 چرا بیتابی می کنی؟ با اینکه بر پدرانت رسول خدا و علی علیهالسلام و مادرانت فاطمه و خدیجه و داییهایت قاسم و طاهر و بر عموهایت حمزه و جعفر وارد می شوی؟.
▪️قال علیهالسلام:
▪️یا أخی ما جزعی الا أنی أدخل فی أمر لم أدخل فی مثله و أری خلقا من خلق الله لم أر مثلهم قط(۲)
🔺امام حسن علیهالسلام فرمود:
🔹برادرم! بی تابی من جز برای آن نیست که وارد فضایی می شوم که تاکنون وارد چنین فضایی نشده ام و آفریدگانی از خلق خدای می بینم که هرگز چون آنها را ندیده ام.
🔻و در حدیث دیگری آمده است: از امام علیهالسلام علت گریه اش را پرسیدند.
▪️قال علیهالسلام:
▪️انی أسلک طریقا لم أسلکها، و أقدم علی سید لم أره(۳)
🔸امام حسن علیهالسلام فرمود:
🔹من رهسپار راهی هستم که تاکنون گام در آن ننهاده ام و مهمان بزرگواری هستم که ندیدمش.
📚منابع:
(۱): بحارالانوار، ج ۶؛ ص ۱۵۹
(۲): تاریخ چهارده معصوم علیهمالسلام، ص ۴۰۴
(۳): حلیة الابرار؛ ج ۴، ص ۵۸
#هفتم_ماه_صفر
#حدیث_امام_حسن_مجتی ع
#امام_حسن_مجتبی ع
#بیست_و_هشت_صفر #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
✅ علت گریه امام حسن (ع) هنگام شهادت
🔻امام حسن (ع) به هنگام شهادت می گریست.
شخصی از آن حضرت پرسید: شما چرا گریه می کنید؟
🔺زیرا نسبتی که شما با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دارید کسی ندارد و بیست بار پیاده حج بجا آوردی و سه بار مالت را با خدا تقسیم کردی؟
▪️قال علیهالسلام:
▪️انما أبکی لخصلتین لهول المطلع و فراق الأحبة(۱)
🔻امام حسن علیهالسلام فرمود:
🔹برای دو مورد گریه میکنم:
▫️برای هراس از لحظه ی دیدار و دیگری جدایی یاران.
🔺و در حدیث دیگری آمده است: امام حسین علیهالسلام از امام حسن علیهالسلام پرسید:
🔸 چرا بیتابی می کنی؟ با اینکه بر پدرانت رسول خدا و علی علیهالسلام و مادرانت فاطمه و خدیجه و داییهایت قاسم و طاهر و بر عموهایت حمزه و جعفر وارد می شوی؟.
▪️قال علیهالسلام:
▪️یا أخی ما جزعی الا أنی أدخل فی أمر لم أدخل فی مثله و أری خلقا من خلق الله لم أر مثلهم قط(۲)
🔺امام حسن علیهالسلام فرمود:
🔹برادرم! بی تابی من جز برای آن نیست که وارد فضایی می شوم که تاکنون وارد چنین فضایی نشده ام و آفریدگانی از خلق خدای می بینم که هرگز چون آنها را ندیده ام.
🔻و در حدیث دیگری آمده است: از امام علیهالسلام علت گریه اش را پرسیدند.
▪️قال علیهالسلام:
▪️انی أسلک طریقا لم أسلکها، و أقدم علی سید لم أره(۳)
🔸امام حسن علیهالسلام فرمود:
🔹من رهسپار راهی هستم که تاکنون گام در آن ننهاده ام و مهمان بزرگواری هستم که ندیدمش.
📚منابع:
(۱): بحارالانوار، ج ۶؛ ص ۱۵۹
(۲): تاریخ چهارده معصوم علیهمالسلام، ص ۴۰۴
(۳): حلیة الابرار؛ ج ۴، ص ۵۸
#هفتم_ماه_صفر
#حدیث_امام_حسن_مجتی ع
#امام_حسن_مجتبی ع
#بیست_و_هشت_صفر #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
10.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺اتفاقات عجیب در تئاتر شهر..
خیلی خیلی جالبه حتما ببینید
این یعنی امر به معروف درست و درمون
یا رقیه جان😭 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
25322-1662217353800.mp3
596.6K
#امام_حسن__ع__شور
ایّهاالغریب ... جگرت میسوزه
تو میسوزی قلبِ ؛ خواهرت میسوزه
ایّهاالغریب ... از نوا افتادی
باز دوباره یادِ ؛ کوچه ها افتادی
میونِ کوچه ها زمینگیرت کردن
پیرت کردن ۲
مادرِتو جلوت زدن پیرت کردن
پیرت کردن ۲
شهید اون غلافِ شمشیرت کردن
پیرت کردن ۲
واویلا واویلا
.....
ایّهاالغریب ... چقدر نامردن
جای گل نعشت رو ؛ تیرباران کردن
ایّهاالغریب ... زار و مضطر رفتی
با تنِ پُر از تیر ؛ پیشِ مادر رفتی
ای کاش تشییعِ تو هم شبانه بود
شبانه بود ۲
شبیه مادرِ تو مخفیانه بود
شبانه بود ۲
شبیه بابای تو غریبانه بود
شبانه بود ۲
واویلا واویلا
.....
ایّهاالغریب ... جانِ بر لب بودی
تشت تو پر خون شد ؛ فکر زینب بودی
ایّهاالغریب ... گفتی با اشک و آه
لایوم کَیومِکَ ؛ یااباعبدالله
دارم میبینم که می افتی تشنه لب
ای تشنه لب ۲
می زننت تو رو جلو چشم زینب
ای تشنه لب ۲
رد میشن از روی تنِ تو با مرکب
ای تشنه لب ۲
واویلا ...
عبدالحسین
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•اگر چه نوکری نکردم...
#روضه_شب_جمعه به نَفسِ کربلایی سیدمهدی حسینی
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
اگر چه نوکری نکردم
هوایِ کربلاتُ کردم
یه بار دیگه بگو بیامُ
دوباره دورِ تو بگردم
از این زمونه سیر شدم
یه برات امضاء کن
حالا که سر به زیر شدم
یه برات امضاء کن
تو روضه ی تو پیر شدم
یه برات امضاء کن
تو دنیا آروزم زیارتِ آقامِ
هر کی کربلا نره ناکامِ
حَرَمِت قشنگ ترین رؤیامِ
ای آقا....
*شب جمعه، شب زیارتیِ سید الشهداء، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه...: "بُنَيَّ! قَتَلوكَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ"
بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده...لحظه هایِ آخر،لحظه های احتضار،امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد،اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه،اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که جدم پیغمبر از دنیا رفت...
آقا دید حسین آرام نمیگیره،صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد،یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود،یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش...
دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد....
کربلا که رسید،هرچی خواست زینب رو آروم کنه،وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال حلقه زدن...*
خاک به سَرِ من
از غم حسین شکست کَمَرِ من
زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من
خاک به سَرِ من
مادرش صدا می زد:پسرِ من
تشنگی کشید و سوخت جِگرِ من
نا نداشت،سقا نداشت
برایِ دست و پا زدن
تو قتلگاه جا نداشت
جون نداشت،سامون نداشت
طاقتِ زخمشُ گرگِ بیابون نداشت
*هر کجا نشستی صدا بزن:حسین.....
ــــــــــــــــــ
#روضه_امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
@babolharam_net.mp3
10.81M
|⇦•اگر چه نوکری نکردم...
#روضه به نَفسِ کربلایی سیدمهدی حسینی