.
#حضرت_قاسم علیه_السلام
#زمزمه
#زمینه
#نوحه
۷۷۵
ای چراغ انجمنم قاسم
ای ستاره ی حسنم قاسم
آه و واویلا
پیراهنت شد کفنت قاسم
قربان عمو گفتنت قاسم
آه و واویلا
خشکیده لب،جان دادنت سخت است
بر روی خاک افتادنت سخت است
آه و واویلا
پیش چشم از خون ترم قاسم
غرق خون هستی در برم قاسم
آه و واویلا
زخمت را شویم با اشک دیده
مثل اکبر شد،جسمت پاشیده
آه و واویلا
گریه کنان بر تو پدر تو
نیزه بیرون زد از کمر تو
آه و واویلا
جان من ازغم آمده بر لب
قدکشیدی تو، در زیر مرکب
آه و واویلا
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_ششم_محرم
.👇
.
بسم الله النور
سبک به تماشا بیا ای پسر فاطمه
__________________________
#نوحه_محرم_۱۴۴۲
#زنجیر_زنی #دهه_محرم
#امیر_حسین_الفت
#شب_اول_محرم
هلال محرم
برده هوش از همه ، هلال ماه عزا
ناله زد فاطمه ، شد همه جا کربلا
شده ذکر لبم
نوحه ی محتشم
وا حسینا
وا شهیدا
........
ای سرت روی نی ، ای بدنت زیر پا
ماه زهرا چرا ، شد کفنت بوریا
شاه دور از دور وطن
صید صد پاره تن
واحسینا
واشهیدا
السلام و علی ساکن کرببلا
ذُبِحَ بِلقَفا مُرمل بِدما
شاه شیب الخضیب
ای حسین غریب
وا شهیدا
وا حسینا
______
روی صحرا تنت رمل بیابان شده
روی نیزه سرت قاری قران شده
السلام السلام
پور خیر الانام
وا شهیدا
واحسینا
...........
#شب_دوم_محرم
#حضرت_مسلم علیه السلام
شده تنهاترین ، مسلم تو یا حسین
جان شش ماهه ات نیا به اینجا حسین
غم من بی حساب
یاد طفل رباب
وا حسینا
واحسینا
.........
کوفه شرم و حیا ، ندارد از میهمان
تشنه ی خون تو ، خولی و شمر و سنان
می زنی دست و پا
زیر سر نیزه ها
وا حسینا
واحسینا
.........
#شب_دوم_محرم
شاه عالم حسین ، کرببلایی شده
قاتل زینبش ، فکر جدایی شده
زینب از روزگار
شده دل بی قرار
واحسینا
واحسینا
.........
چشم بد دور از این ، لشکر و سرلشکرش
کوفه مات حسین ، گشت و علی اکبرش
شدی ای کربلا
مثل عرش خدا
واحسینا
واحسینا
.........
کربلا جان تو ، جان عزیز رباب
خون نگردد دل ِ ، فاطمه و بوتراب
نشود خون جگر
شه ز داغ پسر
واحسینا
واحسینا
........
آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
صورت شه بود ، پیش حرم روی خاک
زیر پا پیکرش
بی امان مادرش
واحسینا
واحسینا
..........
#شب_سوم_محرم
شده کرببلا ، خرابه از بوی سیب
آخرش کرد اثر ، آن همه امن یجیب
آمدی با سرت
دیدن دخترت
واحسینا
واحسینا
........
شده از غصه ات ، دخترکت نیمه جان
با چه حق بر لبت ، بوسه زده خیزران
شده همچون سرت
خون ، دل دخترت
واحسینا
واحسینا
.........
باورت می شود ، رقیه قدش خمید
بین عالم که دید ، سه ساله ی موسفید
برده جان مرا
سیلی بی هوا
واحسینا
واحسینا
..............
#شب_چهارم_محرم
حضرت #حر علیه السلام
الامان الامان ، حضرت بنده نواز
حر بیچاره را ، تویی فقط چاره ساز
ای خدای کرم
بده بال و پرم
واحسینا
واحسینا
........
من پناهنده ی ، لطف تو هستم حسین
کن حلالم اگر ، راه تو بستم حسین
شب من کن سحر
آبرویم بخر
واحسینا
واحسینا
.........
طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
یابن زهرا حسین ، امید هر ناامید
بده رخصت شود ، زینبت ام الشهید
بخر ای با وفا
آبروی مرا
واحسینا
واحسینا
........
این همه غربتت ، برده امانم حسین
به فدای سرت ، دو نوجوانم حسین
من و دلواپسی
آه ازین بی کسی
واحسینا
واحسینا
......
#شب_پنجم_محرم
یادگار حسن ، شد آخرین یاورت
دست عبدالهت ، عمو فدای سرت
منم و تاب و تب
لا افارق به لب
واحسینا
واحسینا
........
باشد از روزگار روی لب تو گله
مثل اصغر شده ، قاتل من حرمله
تو و چشمان تر
من و خون ِ جگر
واحسینا
واحسینا
......
وای ازین جسم و این ، همه جراحت عمو
که زده نیزه ات ، به قثد قربت عمو
غرق غم شد دلم
غربتت قاتلم
واحسینا
واحسینا
.......
#شب_ششم_محرم
می رسد این ندا ، آجرک الله حسین
از غم قاسمش ، نشسته از پا حسین
شد غم مجتبی
زنده در کربلا
واحسینا
واحسینا
......
نعل مرکب چه کرد ، با تن داماد او
پا کشد روی خاک ، شاخه ی شمشاد او
یادگارحسن
شده صد پاره تن
واحسینا
واحسینا
........
خاک کرببلا ،محشر کبری شده
قاسم بن الحسن ، هم قد سقا شده
برده صبر از عمو
جسم زخمی او
واحسینا
واحسینا
.........
شب هفتم
عرش و فرش خدا ، لرزد از این ماجرا
با سه شعبه زدند ، حاجی شش ماهه را
غرق خون شد پسر
روی دست پدر
واحسینا
واحسینا
.......
لب خشکش نشاند ، لرزه به جان حسین
خنده ی آخرش ، برده امان حسین
کودک بی گناه
غرق خون گشته آه
واحسینا
واحسینا
........
به خدا می رسد جان به لب مادرش
به روی نیزه ها ، اگر نشیند سرش
قلب عالم کباب
شد برای رباب
واحسینا
واحسینا
......
شب هشتم
ناله زد آسمان ، سرت سلامت حسین
قسمت اکبرت ، شده شهادت حسین
قامتت را کمان
کرده داغ جوان
واحسینا
واحسینا
........
این همه درد و غم ، برده امانت حسین
اربا اربا شده ، تازه جوانت حسین
تو و چشمان تر
تو و خون ِ جگر
واحسینا
واحسینا
.........
نقش ِ روی زمین ، شد گل رعنای تو
مادرت هم نواست ، با ولدی های تو
آه ازین غائله
وای ازین هلهله
واحسینا
واحسینا
.......
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
👇
.
#نوحه
#حضرت_قاسم (ع)
#شب_ششم_محرم
بار یتیمی به دوش،آمدم ای گلفروش
حلقه ی سربازی فاطمه دارم به گوش
آرزو بر دل از خیمه برون تاخته
چهره ی قاسم از گریه گل انداخته
جان تو و جان حسن_عمو دلم را مشکن
آمده ام تا مرا فدای اصغر کنی
عازم قربان شدن به راه اکبر کنی
لاله ی مجتبی سوخته و ساخته
چهره ی قاسم از گریه گل انداخته
جان تو و جان حسن_عمو دلم را مشکن
از علی مرتضی هر که به دل کینه داشت
بر تن ابن الحسن ضربه ی کاری گذاشت
بی حیا قاتلش تیغ ستم آخته
چهره ی قاسم از گریه گل انداخته
جان تو و جان حسن_عمو دلم را مشکن
شد خط سبز پدر،سر خط معراج من
رخت شهادت بپوش بر تن ابن الحسن
دل به دریا زده عاشق دل باخته
چهره ی قاسم از گریه گل انداخته
جان تو و جان حسن_عمو دلم را مشکن
هست کنار حسین،ساقی این کاروان
آب شد اما «فرات» از عطش کودکان
کاشف الکرب او خوش علم افراخته
چهره ی قاسم از گریه گل انداخته
جان تو و جان حسن_عمو دلم را مشکن
#مهدی_بهشتی(فرات میبدی)
«اشک فرات»
#زنجیرزنی
👇
.
#زمزمه
#حضرت_قاسم
.
بند اول
همین که صدام کردی از دل میدون
غمای مدینه توی کربلا ریخت
حسن ، کوچه ، مادر ، اومد جلو چشمام
می گفت عطر یاسم توی کوچه ها ریخت
غرور حسن رو یه سیلی شکست و
غرور تورو هم با سنگا شکستن
یتیم بودنت رو به رخ میکشیدن
تیر و نیزه هاشون برات حجله بستن
اینا نیزه دارن بجای غلاف
که نیزه رو پهلوته گرمه طواف
اونیکه تو کوچه نبود اینو گفت
حساب مدینه حالا شده صاف
داری خیلی سخت جون میدی عزیزم
نفسهات صدای شکسته میده
تو ماه حرم بودی و نعل اسب
روی سینت عکس ماهُ کشیده
بند دوم
چقدر رد پا روی جسمت زیاده
ازت رد شدن چند سوار و پیاده
شبیه عسل قامت تو کش اومد
تا که دیدمت ، تا شدم بی اراده
تنت حفره حفره شده زیر نعلا
تو گل بودی اما شدی عطر اعلی
چنان پیچ خوردی و درهم شدی تو
خط ساده بودی و حالا معلی
تو رو میبرم اما روی زمین
عزیز دلم پات کشیده میشه
صدا گریه های داداش حسنم
توی قتلگاهت شنیده میشه
عصای عمو بد شکسته شدی
نگفتی بری بی تو من چه کنم
امانت داداش بیفته اگه
چشام به چشای حسن چه کنم
#جعفر_خدری✍
#شب_ششم_محرم
👇
PTT-20220803-WA0009.opus
332.6K
#زمزمه شاهزاده قاسم بن الحسن «ع»
.
#نوحه
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
#سربند
یاشهید الشهدا یاغریب الغربا
صاحب قلب منی ساکن کرببلا
تا به عشقت گرفتار شدم
در غم تو عزادار شدم
آبروی دو عالم حسین
با تو من آبرو دار شدم
از ازل تا ابد بوده ام باحسین
السلام علیک یا غریب یاحسین
***
آمدم تا که کنم
نذر تو جان و تنم
من حسینی شدهی
دست امام حسنم
مثل بابای خود در جمل
بین میدان قدم میزنم
نعرهی حیدری میکشم
لشکری را بهم میزنم
مثل بابای خود میزنم سر زتن
ذکر روی لبم یاحسین یاحسن
آخر از خون سرم
به صورتم رنگ زدند
گفتم ابن الحسنم
همه به من سنگ زدند
اربا اربا تنم ای عمو
شد شبیه علی اکبرت
زیر پا سینه ام تا شکست
گریه کردم برا مادرت
نالهی مادرت را شنیدم عمو
زیر پا ماندم و قد کشیدم عمو
#عبدالزهرا ✍
.👇
.
|⇦•اگرچه از میِ لطفت...
#قسمت_اول #مناجات وتوسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ ششم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
اگرچه از میِ لطفت سبو سبو بردم
همیشه از تو ندانسته آبرو بردم
اگر چه آب به نام تو پاک شد اما
ببخش نام تو را گاه بی وضو بردم
که گفته است پس از مرگ دستِ من خالیست؟
که من به شوقِ تو در خاک آرزو بردم
لباسِ مشکی من بیرق عزایِ شماست
من این نشان را با خویش کو به کو بردم
غذایِ خانۀ من هم غذایِ حضرتی است
چقدر لقمه از این سفره در گلو بردم
به راحتي ز تو دل مي برم چرا كه من
از علاقه ي تو به نام حسين بو بردم
سیاه بود دلم اشک روضه پاکش کرد
چه خیرها که ازین آب شستشو بردم
یتیم بودمُ پرسید هر که از پدرم
به افتخار فقط نام از عمو بردم
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
1401051202.mp3
1.85M
|⇦•اگرچه از میِ لطفت...
#قسمت_اول #مناجات وتوسل به #امام_زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ ششم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری
.
|⇦• می رود مثل حسن...
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
خود امام زمان در زيارت ناحيه مقدسه اينجوري سلام ميدن" اَلسَّلامُ عَلي القاسمِ بنْ اَلْحَسَنِ بنِ عَلّي اَلمَضرُوبُ عَلي هامَتِه، اَلمَسُلوبُ لامَتُه"
دل از حسين برده بود قاسم، پشت سر علي اكبر ابي عبدالله گريه كرده بود، براي اباالفضل هم گريه كرده بود، اما فقط براي قاسم بود كه دست به گردنش انداخته بود، اينقدر دوتايي گريه كردن "حَتّىٰ غُشِيَ عَلَيهِما" هر دوتا غش كردن روي زمين افتادن...
قاسم اول هر كاري كرد اجازه بگيره عمو اجازه نداد، ابي عبدالله مي فرمود: تو يادگارِ داداشم حسن هستي، نميتونم جوابش رو بدم، قاسم با چشم گريون برگشت تويِ خيمه، نجمه خاتون مادرش ديد قاسم گوشه ي خيمه زانوي غم بغل گرفته داره زار زار گريه ميكنه، مادر برات بميره، چرا داري گريه ميكني؟ عرضه داشت: هر چي به عموم گفتم، اجازه نداد برم ميدان... اما ديد مادر اصلا نگران نشد، آروم رفت يه بقچه اي رو گذاشت جلوش، آروم گره هارو باز كرد، يه نامه اي رو برداشت بوسيد، گفت: اينو بده دستِ عموت حسين، محاله ديگه نذاره بري ميدان، قاسم گفت: مگه چيه اين نامه؟ صدا زد: اين نامه ي بابات امام حسنِ، نوشته: حسين جان! كربلا خودم نيستم جونم رو فدات كنم، اما بچه هام رو بذار ميدان برن، اينا بايد فداييِ تو بشن...
امشب يه چشمت بايد برا آقا ابي عبدالله اشكبار باشه، يه چشمت هم برا امام حسن گريه كنه، امشب رو يه جور ديگه اي حضرت زهرا دوست داره، وقتي نامِ امام حسن مياد، بي بي ميگه: جانم حسن...*
می رود مثل حسن، حیدر دیگر باشد
انتقام نَفَسِ خسته ی مادر باشد
همه ی جنگ سرِ دشمنیِ با علی است
بی نقاب آمده تا که خودِ حیدر باشد
ذوالفقاری ست دوباره به سر مرهب ها
قاسم ابنِ پسرِ فاتح خیبر باشد
سیزده ساله ولی خوب به او می آید
که به فرزندِ علی مالک اشتر باشد
*همه ايستادن دارن جنگ نمايانِ قاسم رو ميبينن، استادِ جنگش اباالفضل ايستاده رويِ يه بلندي، هر دونه از دشمنارو كه قاسم رويِ زمين ميندازه صدا ميزنه:" لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه" ماشاالله قاسم! جانم حسن، حريف طلبيد توي ميدان، عُمرِ سعد به ارزق شامي گفت: برو... گفت: برا من بده، من جنگاورم توي عرب، يكي از بچه هام رو مي فرستم كار رو تموم كنه، خيالت راحت، چهار تا پسر آوُرده ارزق شامي، اولين پسرش رو وارد ميدان كرد، با يه ضربه ي قاسم، رو خاك افتاد، بچه ي دوم هم همينطور، هر چهارتا رو جلوي چشم باباش به درك فرستاد...*
آرزو داشته تا چند صباحی دیگر
ضرب تیغش به ابوالفضل برابر باشد
نوجوانیِ ابالفضل به صفین شده
کشته هایش ولی امروز فراتر باش
*يه وقت ديدن ارزق شامي خودش رو رسوند ميدون، با يه كينه اي، با يه غضبي، گفت: خودم داغش رو به دلِ مادرش ميذارم...*
ازرق شام نفهمید که در محضرِ او
لحظاتی ست که می چرخد و بی سر باشد
*خود ارزق رو هم روي زمين انداخت...*
آنچنان میمنه و میسره را ریخت بهم
همه گفتند که شاید علی اکبر باشد
کسی از ضربه ی تیغش به سلامت نگذشت
اجل کوفه و شام است و مقدر باشد
#شاعر حسن کردی✍
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇