🏴سبک زمزمه یا واحد سنگین ایام اسارت آل الله در کوفه
🏴بند اول
قرآنِ روی نیزه ها،صوتت چه دلنشین است
آرام قلب زینب و،سُکینه این طنین است
پشت سرت می آیم و،در سوگ تو نشستم
باشد گواه غربتم،اینجا دو دست بستم
با خطبه هایم،یار تو هستم
غمخوار من غمخوار تو هستم
سالار من پا کار تو هستم
حسین من ای شهید مظلوم
🏴بند دوم
دارد نگاهت میکِشد،من را به سوی نیزه
صحرا به صحرا میروم،در جستجوی نیزه
کرده غمت آشفته ام،ای مه جبین برادر
شد آرزویم بوسه ای،بر آن بریده حنجر
هر جا روی من،با تو میایم
که گفته از تو،اخا جدایم
با غربت کوفه آشنایم
حسین من ای شهید مظلوم
🏴بند سوم
از طعنه های دشمن و،سنگ جفا چه گویم
از شهر نامردی و از،نامحرما چه گویم
با حال خسته آمدم،در کوچه های کوفه
با سلسله من رد شدم،از کوچه های کوفه
بر گریه ی من،خندیدن اینجا
بر طبل شادی،کوبیدن اینجا
اُف بر تو دنیا،اُف بر تو دنیا
حسین من ای شهید مظلوم
#امیر_حسین_سلطانی
.
بـعـد از کــ🚩ـــربلا چـه گذشـت2⃣
❶ دفن شهدای کربلا
روز دفن بدنهای مطهر حضرت سیدالشهداء علیهالسلام و اهل بیت و اصحاب آن حضرت به یاری جمعی از بنیاسد و با راهنمایی و نظارت امام سجاد علیهالسلام ڪه به صورت معجزه به کربلا برگشته بود تا اجساد را شناسایی و دفن کنند، در کربلا صورت گرفت[1]
❷ ورود اهل بیت به کوفه
روز دوازدهم روز ورود اهل بیت علیهم السلام با حالت اسارت به کوفه است.
چون اسرا را وارد کوفه کردند ابن زیاد دستور داد تمام مردم شهر در قصر اجتماع کنند
در این روز ابن زیاد فرمان داد ڪه احدی حق ندارد با اسلحه از خانه بیرون آید و ده هزار سوار و پیاده بر تمام کوچهها و بازارها موکل گردانید ڪه احدی از شیعیان امیرالمؤمنین حرکتی نکند.
سپس فرمان داد سرهایی را ڪه در کوفه بود برگردانند و در پیش روی اهل بیت حرکت دهند و با هم وارد شهر کرده در کوی و بازار بگردانند.
مردم با دیدن حالت زار ذریّهٔ پیامبر و سرهای بر نیزه و بانوان و مخدرات در هودجهای بدون پوشش صدا به گریه بلند نمودند
زینب کبری، ام کلثوم، فاطمه بنت الحسین و امام زین العابدین علیهم السلام به ترتیب با جگرهای سوزان و قلوب دردناک ایراد خطبه نمودند ڪه عدهای از لشکر با دیدن این اوضاع از کرده خود پشیمان شدند[2]
سر حسین ابن علی علیهالسلام در داخل سپر کنار ابن زیاد قرار داشت، با چوب بر لب و دندان اباعبدالله میزد و میخندید...
زید ابن ارقم ڪه از صحابه رسول خدا بود وقتی مشاهده کرد ابن زیاد ضربات خود را مانند باران بر لب و دندان اباعبدالله وارد میکند!
صدا زد:
ابن زیاد!!! چوب را از لبان حسین بردار ڪه بخدا قسم مکرر دیدم رسول خدا این لبها را میبوسید، سپس شروع به گریستن کرد
ابن زیاد گفت: خدا همواره چشمانت را بگریاند ڪه برای پیروزی خدا گریه میکنی!
اگر نبود ڪه پیر و خرفت شده و عقلت را از دست دادهای، میدادم همین الان سرت را از بدنت جدا کنند!
زید گفت: پسر زیاد با امانت رسول خدا چه کردی؟!
سپس از مجلس خارج شد و گفت: شما مردم عرب از امروز همگی برده خواهید بود ڪه پسر پیغمبر خدا را کشتید و پسر مرجانه را امیر خود قرار دادید تا نزدیکان شما را بکشد!
حضرت زینب سلام الله علیها در گوشهای از مجلس ابن زیاد نشست، زنان و کنیزان اطرافش را گرفتند.
ابن زیاد سه بار پرسید:
این زن ڪه این چنین گوشهنشینی اختیار کرده کیست؟
کسی جواب او را نداد تا اینکه یکی از زنان گفت: این زینب دختر فاطمه دختر رسول خداست
این بار ابن زیاد با شماتت گفت:
خدا را سپاس ڪه شما را کشت
و حرکتتان را باطل گردانید.
زینب کبری فرمود:
خدا را حمد میکنم ڪه به وسیله پیامبرش ما را گرامی داشت و از پلیدیها پاک ساخت،
همانا فاسق رسوا میشود و فاجر دروغ میگوید و او غیر از ماست پسر مرجانه!
ابن زیاد گفت: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟
حضرت زینب فرمود: من جز زیبایی و خوبی چیزی ندیدم، اینها جماعتی بودند ڪه خدا شهادت را بر ایشان مقدر کرده بود و به قتلگاه آمدند.
و روزی خدا میان تو و ایشان را جمع میکند و با تو مخامصه میکنند
آنگاه خواهی دید ڪه پیروز کیست؟
مادرت به عزایت بنشیند پسر مرجانه
ابن زیاد از نحوهٔ پاسخگویی حضرت زینب به خشم آمد و خواست او را بکشد.
عمروبن حریث گفت:
این زن از مصیبت نزدیکانش ناراحت است و نباید او را مواخذه کرد
سپس ابن زیاد نگاهی به اُسرا انداخت و امام زین العابدین را دید و پرسید: کیست این؟
گفتند: علی ابن الحسین
ابن زیاد گفت: مگر خدا علی ابن الحسین را در کربلا نکشت؟
امام سجاد فرمود: برادر دیگری داشتم به اسم علی ڪه شما او را کشتید
ابن زیاد با وقاحت فریاد کشید:
نه خدا او را کشت!
امام سجاد فرمود: آری خدا جان هر کس را هنگام مرگ میگیرد و هیچکس نمیمیرد مگر به اذن او
جسارت و حاضر جوابی امام خشم ابن زیاد را برانگیخت و فریاد زد:
تو را چنین جرأت است ڪه جواب مرا میدهی!!جلاد نفسش را بگیر!
حضرت زینب با شنیدن این سخن از جا پرید و امام سجاد را در بغل گرفت و گفت:
پسر مرجانه! خونهایی ڪه از ما ریختی کافی نیست برایت؟
غیر از این جوان چه کسی را برای ما باقی گذاشتی؟
اگر میخواهی او را بکشی اول مرا بکش!
ابن زیاد نانجیب شرمنده شد و با تعجب گفت: چه خویشاوندی عمیقی!
براستی حاضر است با او کشته شود
❸ روز شهادت امام سجاد علیهالسلام
بنابر قولی در این روز در سال 94 هجری در سن 57 سالگی واقع شده است.
و قول دیگر 25 محرم است.
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
✍ منابع:
[1]تذکرة الشهداء، صفحه۴۴۵،۴۴۷
[2]لهوف، صفحه ۲۰۰
📚بحارالانوار، جلد۴۵ صفحه۱۱۴
📘ارشاد القلوب، صفحه۲۲۸
📓طبری، ۳۷۱/۱
📗 نفس المهموم صفحه۴۰۴
📙 کامل ۸۱/۴
#دفن_شهدا
.
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#زمزمه سنتی
#ایام_اسارت
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
حاج
#احمدصفاری
می میرم از جدایی
حسین من کجایی(3)
حسین تشنه لب
حسین محبوب رب
حسین جانم حسین (4)
من باغبان باغ
آتش گرفته هستم(3)
رفته تمام هستم
در این سفر زدستم (3)
حسین دور از وطن
حسین بی کفن
حسین جانم حسین (4)
جای نفس برایت
ازسینه ام شراره (3)
در آسمان زینب
نمانده یک ستاره (3)
حسین تشنه لب
حسین محبوب رب
حسین جانم حسین (4)
قرآن ز نی تلاوت
آیه به آیه کردی (3)
به محملم حسین جان
با سرتوسایه کردی (3)
الا ای همسفر
کمی آهسته تر(3)
حسین جانم حسین (4)
روز اول.mp3
44.83M
#سخنرانی
📝 صوت کامل سخنرانی در روز شهادت امام سجاد علیه السلام
🎤حجت الاسلام #استاد_عالی
ویژه. شهادت #امام_سجاد
📆 یکشنبه ۸ مرداد محرم ۱۴۰۲
▪️#امام_حسین
متن مداحی خداحافظ ای برادر زینب پویانفر
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم/
نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
خداحافظ ای برادر زینب به خون غلطان در برابر زینب
به خون غلطان در برابر زینب
برادر جان بی تو در دل صحرا شده تنها خواهرت گل زهرا
شده تنها خواهرت گل زهرا
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
حسین
ز زخم تنت روی ریگ بیابان به اشک دل و سوز آه یتیمان
خدایا از این غم چه چاره کنم
تنت بی سر مانده در دل صحرا سرت هر دم روی نیزه ی اعدا
خدایا از این غم چه چاره کنم
کند گریه خواهر تو به هر شب حسین
شده محمل جای روضه ی زینب
حسین
به شهر شام در هجوم نظرها کند خنده دشمنت به غم ما
کند خنده دشمنت به غم ما
زند سیلی دشمنت به رخ من دلم خون است از جسارت دشمن
خدایا از این غم چه چاره کنم
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
حسین
ميون همه دلها، امون از دل زينب
میون همه دلها ، امون از دل زینب
میون همه دلها ، امون از دل زینب
غم کوچه و سیلی ، غم صورت نیلی
غم یاس خزونی ، غم قد کمونی
غم غربت حاکی ، غم چادر خاکی
شده قاتل زینب ، امون از دل زینب
میون همه دلها ، امون از دل زینب
غم فرق شکسته ، غم حیدر خسته
غم تشت پر از خون ، غم صورت گلگون
شده قاتل زینب ، امون از دل زینب
غم دست بریده ، غم فرق دریده
غم شبه پیمبر ، غم غربت اکبر
غم محسن دیگر ، غم غربت اصغر
غم نیزه سواری ، غم ضربه و قاری
غم ناقه سواری ، غم طعنه و دشنام
غم سنگ لب بام ، غم و محنت و ناله
غم و محنت و ناله ، غم مرگ سه ساله
شده قاتل زینب ، امون از دل زینب
میون همه دلها ، امون از دل زینب
ميون همه دلها، امون از دل زينب
غم كوچه و سيلى، غم صورت نيلى، غم قدكمونى، غم ياس خزونى
شده قاتل زينب
غم غربت خاكى، غم چادر خاكى، غم غسل شبانه، غم بازوشانه
شده قاتل زينب
غم حيدر خسته، غم فرق شكسته، غم سينه گلگون، غم تشت پراز خون
شده قاتل زينب
غم شبه پيمبر، موى خونى اكبر، غم محسن ديگر، غم غربت اصغر
شده قاتل زينب
غم دست بريده، غم فرق دريد، غم قد خميده، غم رأس بريده
شده قاتل زينب
غم موى پريشان، غم پيكر عريان، غم نا له و زارى، غم ناقه سوارى
شده قاتل زينب
غم طعنه و دشنام، غمسنگ لببام، غم محنت و ناله، غم مرگ سه ساله
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#
حاج محمد رضا طاهری_شب 12 رمضان 97 - زمینه - میون همه دل ها امون از دل زینب-1527951971.mp3
22.31M
#زمینه #حضرت_زینب
میون همه دلها امان از دل زینب
🎤محمدرضا طاهری
#عاشورا_
⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت پنجم)
🔴 السلام علیک یا حبیب ابن مظاهر اسدی
🌼حبیب از جمله کسانی بود که زمان رسول خدا را درک کرده بود و از خواص اصحاب امام علی و امام حسین (علیه السلام) به شمار می آمد.
🍃 ایمانی بسیار قوی داشت و در روز کربلا از همه خوشحال تر به نظر میرسید،
در یک شب قرآن را ختم میکرد و در زمان شهادت 75 سال داشت.
🌑شهادت حبیب
🌺بعد از اینکه ابوثمامه زمان نماز را به امام حسین یادآوری کرد به دستور امام از سپاه عمرسعد مهلت خواستند برای اقامه نماز.
🔥حصین بن تمیم صدا زد: نماز شما قبول نیست!
🌹 حبیب به او گفت: گمان میکنی نماز پسر پیامبر قبول نمیشود و نماز تو غدار الاغ قبول است؟
🔥حصین به حبیب حمله کرد و حبیب هم شمشیری به صورت اسب حصین زد و اسب حصین را به زمین زد،یارانش سریع اورا نجات دادند اما جنگ آغاز شده بود.
💥حبیب برای به دست آوردن حصین با سایر دشمنان جنگید و از کشته پشته میساخت تا اینکه دشمنان با هم به او حمله کردند و مجروحش ساختند،سپس حصین با شمشیر به فرق سرش زد و حبیب به شهادت رسید.
🔴مرگ حبیب امام حسین علیه السلام را شکست
☑️در روز عاشورا مرگ عده ای برای حسین علیه السلام گران آمد که یکی از آنها حبیب بود، با مرگ حبیب امام با دلشکستگی فرمود: جان خود و یارانم را به حساب خدا میگذارم..
🔴سوال حبیب از امام حسین علیه السلام
✳️از حبیب ابن مظاهر نقل شده که:
🌺از حسین علیه السلام پرسیدم: خدا قبل از اینکه شما را خلق کند شما چه بودید؟
✨فرمود: کنا اشباح نور،ندور حول عرش الرحمان،فنعلم الملائکته التسبیح و التهلیل و التمجید.
🌷فرمود: ما شخصیتهای نوری بودیم،گرد عرش پروردگار میچرخیدیم و فرشتگان را تسبیح و تهلیل و ذکر خدا می آموختیم...✨
✍ادامه دارد...
📗ابصارالعین، ص 60-
📘کامل 71/4.
📒 طبری 349/7
📓نفس المهموم ص 272
متن روضه و توسل به حضرت رقیه (س) – شب سوم محرم ۹۸
خرابه تاریکه
*خسته نشدی اینهمه داد زدی؟گریۀ شما با این سه ساله یه فرقش اینه که شماها که گریه میکنید کنار دستیت آرومت میکنه .. هی بهت آب میده هی حواسش هست تو حالت بد نشه اصلاً بالاتر مادر ما وایساده کنارت هی اشکاتُ پاک میکنه ..
امام سجاد فرمود ما گریه میکردیم با ته نیزه میزدن .. ما گریه میکردیم لگد میزدن .. اما تو امشب راحت داد بزن هرکی رفت خونه صداش گرفت بدونه یه ذره شکل رقیه شده*
خرابه تاریکه تو روشنش کردی
تو هم لبت زخمه تو هم پر از دردی
*چقد شکل هم شدیم بابا .. بابا من که چشمام درست نمیبینه تو منو نگاه کن*
نگام کن که چجوری پیرم کردن
بی امون منو زمین گیرم کردن
نگام کن بابا
زندگیمُ دادم ولی بابا عشقتُ نه
گهواره رو دادم ولی غم اصغرُ نه
*هرکی اهل کنایه بود من لال میشم این یدونه رو نمیتونم توضیح بدم هرکی گرفت داد بزنه*
سنگارو میدیدم ولی بابا عمه رو نه
گوشوارمُ دادم ولی بابا معجرُ نه
*فرمودند سرُ انداختن جلوش تا سرُ انداختن عقیلۀ بنی هاشم و بقیۀ مخدرات دویدن جلوی رقیه شاید سرُ نبینه .. خواستن یه کاری کنن حواسش پرت بشه سرُ نبینه ..*
برید کنار میخوام سرُ ببینم
زخمای روز آخرُ ببینم ..
*به خدا قسم امشبُ سالم رد کنی میرسیم به عاشورا ان شاءالله ، اینو حضرت آقای علوی می فرمود :کی میگه نشناخت ؟کی میگه گفت غذا نمیخوام؟ تا دید شلوغ شد خرابه زن و بچه ریختن به هم یه چیزی انداختن رو خاک ، همه چی همون اول دستگیرش شد*
برید کنار میخوام سرو ببینم
زخمای روز آخرو ببینم
جلو چشامو نگیرید که میخوام
پارگیای حنجرو ببینم ..
*سرو بغل کرد:
مَنْ الَّذي أَيتمني بابایی …
همتون کمک کنید یتیم نوازی همینه به خدا شب عاشورا همتون گریه کردید با این ، غریب گیر آووردنت حالا من امشب عوضش میکنم :
یتیم گیر آوردنت .. اینه رسمش؟*
مَنْ الَّذي أَيتمني بابایی
دیگه تو آغوش منی بابایی
اینهمه جا رفتی دلت نیومد
به دخترت سر نزنی بابایی
زندگیمُ دادم ولی بابا عشقتُ نه
گهواره رو دادم ولی غم اصغرو نه
سنگارو میدیدم ولی بابا عمه رو نه
گوشوارمُ دادم ولی بابا معجرو نه
*حالا حرفای در گوشی ؛ (دختر دارا میدونن) یه حرفای رو دخترا جلوی همه میزنن یه وقتایی بعضی حرفا حرفای درگوشیِ ، عمه نباید بشنوه*
کاشکی میشد بازم برام بخندی
پلکای زخمیتُ دیگه نبندی
خیلی تنم درد میکنه بابایی
از شبی که پرت شدم از بلندی
ببین لبم داره عجب شکافی
نمیشه موی سوختمُ ببافی
هر دفعه گفتم که بابامُ میخوام
بهم زدن یه سیلیِ حسابی
از کوچه ها نگو ،راستی خبر نداری از عمو
بگو اگه دیدیش ،سر رقیه سوخته مو به مو
از مجلس شراب چیزی بهش نگو
*بابا بهش نگو؛ چیو نگم؟بهش نگو تو جمعیت بودم دیدم یه نامحرم داره خواهرمُ نشون میده .. بابا تاحالا اسم کنیزُ نشنیده بودم .. بابا دیدم نامحرما به ما بد نگاه میکنن .. بابا بهش نگو ؛ عموم غیرت اللهِ .. بهش نگو ریختن روی سر عمم .. خودشُ انداخت رو بچه ها ،بچه هارو نزنن .. با کعب نی و تازیانه و نیزه … حسین .. بهش نگو از بالای ناقه افتادم .. بهش نگو موهامُ کشیدن .. بهش نگو پا برهنه رو خارا دویدم .. بهش نگو لگد خوردم ..*
زندگیمُ دادم ولی بابا عشقتُ نه
گهواره رو دادم ولی غم اصغرو نه
سنگارو میدیدم ولی بابا عمه رو نه
گوشوارمُ دادم ولی بابا معجرو نه
دستتُ بیار بالا ، به رقیه .. روزیِ اربعین دستِ رقیه ست .. باب الحسین رقیه ست .. بلند بگو یا حسین …
.
#مرثیه #ناحیه_مقدسه
#زیارت_ناحیه
#بعدازعاشورا
بخوان زیارت ناحیه از غم دلدار
بریز اشک و بزن ناله تا دم دیدار
بخوان زیارت ناحیه از دل خونین
که خونجگر شده مهدی زشیون بسیار
بخوان زیارت ناحیه تا شوی زائر
زیارتی به صد آه و به دیدهای خونبار
بخوان زیارت ناحیه با مصیبتهاش
که فاطمه به فغان آه میکشد هر بار
بخوان زیارت ناحیه و بخوان قرآن
دل آیه آیه شده «بِالعَشیِّ وَ الإِبکار»
بخوان زیارت ناحیه از زبان دل
چقدر بر دل زینب رسیده است آزار
بخوان زیارت ناحیه بردهاند او را
به همره همۀ اهل بیت در بازار
بخوان زیارت ناحیه برحسین او
چه کرده است به کرببلایش استکبار
بخوان زیارت ناحیه و بگو از جان
که روز حادثه یاران نمودهاند ایثار
بخوان زیارت ناحیه یک یک یاران
سرانشان همه رفته به نیزه و بر دار
بخوان زیارت ناحیه ذبح گشته حسین
کنار قتلگهش خواهری غمین و زار
بخوان زیارت ناحیه کیست ثارالله
کسی که عرش به مظلومیاش کند اقرار
بخوان زیارت ناحیه روز عاشورا
عزیزفاطمه شد پیش چشم حق انکار
بخوان زیارت ناحیه صبح و شام بسوز
سپاه عشق شده بی امیر و بی سردار
بخوان زیارت ناحیه و بخوان (طاهر)
چراکه مرثیهخوان خواسته تو را دادار
#استاد_مجید_طاهری✍
#راس_الحسین
............................................
﷽
#روضه
#امام_حسین(ع)
گریز_به_حضرت زهرا(س)
#گریز_قتلگاه 😭
⬅️#همراه_با_توضیح_کامل
⬅️#سه_مرحله_روضه
⬅️#مقدمه_اوج_فرود_و_گریز
⬅️#زبانحال_در_جای_مناسب
⬅️#دقت_کنید_دقت_کنید_مهم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللهِ وَابْنَ ثارِهِ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، یا اَباعَبْدِاللهِ
#محبت شمارو می طلبم
تو این ثواب شریک باشین
شماهمه بگید یا اباعبدالله
کم کم میان روضه تان پیرمی شوم آقا
از زندگی بدون شماسیرمی شوم
وقتی دلم برای شما تنگ می شود.
هرجا که روضه ست
سرازیرمی شوم من با حسین زنده به اشکم خداگواست
با گریه بر شماست.که تکثیر می شود.
وقتی که اشک دادی .اینجانشستم.
یعنی که با نگاهی تو تقدیر می شوم
یک روز پای عکس ضریح تو دق کنم.یک روز پای تو تصویر می شود
#حسین جان2
نیمه جان بود و پشتِ مركبِ خود
بوسه ای سنگ.بر جبینش زد
نوبت تیر ِحرمله شده بود
آه///، از پشت زین زمینش زد
ناله ای میرسد به هركس كه
به تنش تیغ میكشد... نزنید
مادرش چنگ میزند به رخش
دخترش جیغ میشكد... نزنید
😭😭😭
⬅️#گریز_زبانحال
یادآوری کنم اون لحظه ایی که جنازه مادر رو تشیع می کردن حسنین وزینب وعلی (ع)
مقدادو سلمان وابوذر
یه وقت دیدن از پشت تابوت صدای
ناله ایی میاد این ناله کیه سلمان گفت علی جان این زینب داره خودش و میکشه😭😭
آه ///جنازه رو زمین گذاشتن حسنین واومدن بالا سر جنازه زینب.
حسن سمت راست جنازه. زینب سمت چپ. ((یا بر عکس ))
اما دیدن حسین رفت پایین پای مادر.
آه///اومد کف پای مادر بوسید
حسین
گفت مادر می بوسم کف پای تو
یه جا به فریادم برسی کجابود
منظور اباعبدالله کجا بود عاشقای حسین
آری حالا می فهمیم چرا
حسین می گفت به فریادم یه جا برسی
اونم ظهر عاشورا گودال قتلگاه😭
آه ///هلال میگه جنگ خاتمه پیداکرد. داشتم می رفتم به سمت گودال قتلگاه .دیدم شمر از گودال قتلگاه بیرون اومد.
هلال کجا میری. گفتم میرم اون آقای رو سیرابش کنم چون لباش مثل تخته به هم می خورد می گفتن از سلالی از رسول الله گفت هلال زحمت نکش 😭 من سیرابش کردم گفتم چگونه سیرابش کردیی دیدم پیراهن عربی کنار زد یک سر
بریده ایی 😭 نشونم داد گفت هلال اینگونه سیرابش کردم 😭
آه///هلال میگه دیدم تن شمر
می لرزه دستهاش می لرزه رنگش پریده
گفتم یا شمر حالا که سر از بدنش جدا کردی چرا تنت می لرزه چرا دستت می لرزه ؟گفت هلال نمی دونی ضربه دوازدهم تو مقتل برید مطالعه کنید بزرگواران
ضربه اول زدم گفت فریاد الهی به به رضای تو دوم سوم تا ضربه دوازدهم زدم بر گردوندم
سر از قفا ذبیع کنم دیدم یه صدای گودی قتلگاه گرفت 😭 صدای شبیه صدای مادرش بود زهرا 😭هی
می گفت غریب مادرحسین
عزیز مادر حسین حسین ..
😭😭😭
آه ///ناله ای میرسد به هركس كه
به تنش تیغ میكشد... نزنید
مادرش چنگ میزند به رخش
😭😭😭
می گفت علی دوجا چشمان زهرا رو گرفت
یکی گودال قتلگاه اون لحظه ایی که شمر سراز تن امام حسین جدا می کرد😭
یکی هم تو تنور خولی بود
مادرش چنگ می زند به رخش
دخترش جیغ می زند... نزنید.
این یک خط بزار باز کنم براتون دخترش چگونه جیغ میکشه😭
آی/// لحظه آخر گفت یا شمر صدای مادرم می ایدبا شیون
یا شمر شیون خواهرم می آید
خدا نکنه جلوی چشم خواهر سر از بدن برادر جدا کنه 😭
یا شمرصدای مادرم می آیدبا شیون 😭
یا شمرصدای شیون خواهرم می آید😭
از حنجر من خنجر خودرا بر دارزیرا که رقیه دخترم می آید😭😭
امان امان امان امان
همه بگید ای حسین
آه///دلشو داری بشنوه ایی روضه بازه
یا امام زمان (عج) کجا نشستی داسهای بلند را می دید
بین دسته جماعتی خوشحال رازهای بلند را می دید
می کشیدن تا ته گودال دلش رو داری
😭😭
نوبت یك حرامزاده شد و
نوك سر نیزه اش به سینه نشست
وزن خود را به روی نیزه نهاد
آنقدر تكیه داد نیزه شكست
داس هایی بلند را میدید
بین دستِ جماعتی خوشحال
از سرِ شیب پیكری را ، وای
میكشیدند تا ته گودال
😭😭
تبر و داس و دشنه و شمشیر
با تنی خُرد جور می آیند
تا بدوزند بر زمین ، از راه
نیزه های قطور می آیند
اوج روضه ...شمر دستش پُر است و باپایش😭
بدنش را به پشت میچرخاند
نیزه ای را حرامزاده زد و
نیزه را بین مشت میچرخاند
😭😭😭
این وسط چندتا حرامزاده ایی
بدنی ریز ریز میكردند
با لباسی كه از تنش كَندند
تیغشان را تمیز میكردند
#ای وای ای وای😭😭😭
((آخرش هم زمزمه
یا وسط روضه))
#صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
✍#علی اکبر لطیفیان
#التماس دعای فرج
#
6563_1580645758.mp3
4.46M
محمد حسین حدادیان
نوحه حضرت ابوالفضل
قلبم گرفتارت حالم پریشونت
من گریه ها کردم با اسم محزونت
هر شب به یاد تو چشمامو تر کردم
دیدی جوونیمو تو روضه سر کردم
( باز آبرومو خریدی میدونم )
( درمون دردامی دردت به جونم )
( خیلی بدهکار آقایی هاتم )
( میخوام همیشه کنارت بمونم )
آقا حسینه حسینه حسینه
مولا حسینه حسینه حسینه
اشک منو دیدی بازم کرم کردی
آدم نبودم من تو آدمم کردی
دور از تو دنیا رو میخوام چیکار آقا ؟
بازم دلم تنگه تنهام نذار آقا
(نیمه شبا سر رو تربت میذارم )
( میگم حسین آروم آروم می بارم )
( از تو بغیر از محبت ندیدم )
( من هیچکسو مثل تو دوس ندارم )
آقا حسینه حسینه حسینه
مولا حسینه حسینه حسینه
عمری دل زارم مست اباالفضله
روزی هر سالم دست اباالفضله
کارم گره خورده ای با وفا عباس
ماه بنی هاشم مشکل گشا عباس
( از بچگی گریه کردم براتو )
( از من نگیر اشک تو روضه هاتو )
( اسمت شده مرهم هر چی درده )
( هیچکی تو قلبم نمی گیره جاتو )
سقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
دینم حسین و رباب و رقیه
دنیام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
#زمزمه سنتی
#ایام_اسارت
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
حاج
#احمدصفاری
می میرم از جدایی
حسین من کجایی(3)
حسین تشنه لب
حسین محبوب رب
حسین جانم حسین (4)
من باغبان باغ
آتش گرفته هستم(3)
رفته تمام هستم
در این سفر زدستم (3)
حسین دور از وطن
حسین بی کفن
حسین جانم حسین (4)
جای نفس برایت
ازسینه ام شراره (3)
در آسمان زینب
نمانده یک ستاره (3)
حسین تشنه لب
حسین محبوب رب
حسین جانم حسین (4)
قرآن ز نی تلاوت
آیه به آیه کردی (3)
به محملم حسین جان
با سرتوسایه کردی (3)
الا ای همسفر
کمی آهسته تر(3)
حسین جانم حسین (4)
کشیدم زجر بیش از هر کسی در این سفر بابا
کشیدم زجر ، افتادم زمین با چشم تر بابا
چرا اینقدر بد هستند با ما مردم کوفه
مگر از نسل ما هستند اینها بی خبر بابا
به من گفتند بابایت نمی آید ، خودم دیدم
سرت بر روی نی میرفت و ما هم پشت سر بابا
نخوردم غیر زخم از دشمنت در راه می دانی ؟
چهل منزل فقط عمه برایم شد سپر بابا
به استقبال ما هر کس که آمد سنگ دستش بود
تمام راه در دیدارهای مختصر بابا
یتیمی درد بی درمان یتیمی خواری دوران
همین اندازه میگویم برایت از سفر بابا
پریشان است مویم کاش با دست خودت می شد
ببندی گیسویم را باز هم با گیر سر بابا
دلم میخواست روی زانویت باشم ، از این پایین
ببینم روی ماهت را ببینم یکنظر بابا
ندارد طاقت دوری دل بی تاب یک لحظه
نمیخواهم بدون تو بمانم بیشتر بابا
میان دخترانت من به تو وابسته تر هستم
مرا با خود ببر با خود ببر باخود ببر بابا
#مهدی_قاسمی
.
|⇦• امان از کوفه ..
#روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله و روضه #دروازه_کوفه_ حاج حسین سازور
●━━━━━━───────
بریم دروازه کوفه ببینیم چه خبره .. یااباعبدالله ..
زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه
بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه
حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه
حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی
شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه
سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود
خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه
آبروریزی این شهر کم از شام نبود
کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه
آبرو داشت در اینجا به چه روزی افتاد
دختر حیدر کرار ، امان از کوفه
نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند
همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه
وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد
دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه
چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود
وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه
تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب
هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه
زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر
داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه
سختی حبس به دیده نشدن میارزید
سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه
وامصیبت ، "دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد"
پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه
طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد
با عصا بر لب و دندان حسینش میزد
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
کاروان وارد کوفه شد دیدن یه عده ای دارن از بام خانه ها خاکستر میریزن .. یه عده هم کنار این اسرا دارن پای کوبی میکنن .. ای بمیرم برات بی بی جان .. یه وقتی زینب سلام الله علیه یه نگاه کرد به دروازه شهر یادش افتاد باباش اینجا حکومت میکرده .. یه خانمی آمد یه مقدار نان و خرما بده بی بی فرمود برش گردانید به خدا صدقه به ما حرامه .. گفتن خانم صدقه فقط به بچه های پیغمبر حرام هست !! فرمود ام حبیبه من زینبم .. به خدا ما بچه های پیغمبریم .. ای حسین ..
صل الله علیک یا اباعبدالله ..
ــــــــــــــــــ
#حضرت_زینب #اسارت
#روضه_دروازه_کوفه
#حاج_حسین_سازور
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#روضه_کوفه
#روضه_دروازه_کوفه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
2_rozeh darvazeh kofeh .MP3
7.36M
|⇦• امان از کوفه ..
#روضه_حضرت_زینب سلام الله و روضه دروازه کوفه_ حاج حسین سازور
●━━━━━━───────
آیت الله محمدتقی آملی میفرمودند:
در نماز توجه داشته باشید کی هستید و
کجا ایستاده اید و چه می گویید!!
در نماز توجه داشته باشید چه می گویید
عجلهنکنید که زود سر از سجده بردارید؛
به ویژه در خلوت، سجده های طولانی
داشته باشید..
#درس_اخلاق
siyah poshan08 - - Output - Stereo Out.mp3
2.97M
#زمینه_قتلگاهی
#سبک_سامونم_کربلا
#آه_تشنه_کشتنت
☑️بند اول
آه وای از کربلا
میزنه ثارالله مادر روصدا
رسیده تو گودال شمر بی حیا
آه وای از کربلا
آه موهاشو کشید
سر و بالا برد و خنجر رو کشید
پیش چشم خواهر حنجر رو درید
آه حنجر رو درید
جدا شد سرش
روبروی مادرش
پیش چشم خواهرش
☑️بند دوم
آه تشنه کشتنت
با هزاران مکر و فتنه کشتنت
زیر تیغ تیز و دشنه کشتنت
آه تشنه کشتنت
آه ای عریان بدن
زیر تیر و نیزه دست و پا نزن
یا حسین مظلوم پاره پاره تن
آه ای عریان بدن
روبروی خواهر
وقتی آقام تشنه بود
زیر تیغ و دشنه بود
💠
#شاعرسبکساز_کربلایی_مجیدمرادزاده
.👇
.
#روضه_کوفه
روضه جانسوز ماجرای #ام_حبیبه و #اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج مجید سبزعلی
➖➖➖➖➖➖➖
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السلام علیک یا اخیک الشهید ابوالفضل العباس "
نام زینب در شئون زندگی گل می کند
در دل عشاق ایجاد تحول می کند
مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست
در مقام ذکر با زینب توسل می کند
بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد
آقا نشد هرآنکه گدای شما نشد
مقصود از تکلم طور از تو گفتن است
موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد
روز ازل برای گلوی تو هیچ کس
غیر از خدای عز و جل خونبها نشد
در خلقتش زمین و مکانهای محترم
بسیار آفرید ولی کربلا نشد ....
ما گندم رسیده ی شهر ری توایم
شکر خدا که نان تو از من جدا نشد
یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
حالا که کربلای تو روزی ما نشد
*داداش*
داغ تو اعظم است تحمل نمی شود
در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد
شاعر:علی اکبر لطیفیان
ایام شهادت ابی عبدالله و شهدای کربلا ، روضه،روضه ی عمه ی سادات حضرت زینب یااباعبدالله؛
وارد کوفه شدن کنیز ام حبیبه اومد گفت خانم یه مشته زن و بچه اومدن،لباسا همه پاره،پای برهنه،خیلی گرسنه اند، ام حبیبه یه زنبیل پر از نان و خرما کرد گفت ببر،کنیزه اومد تو کاروان خرماها رو دادن،بچه ها همه گرسنه" خانم کلثوم اومد نون و خرماها رو از دست بچه ها گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه ...."
برگشت، (قدیمیا وقتی کارد به استخوانشون میرسید به دو نفر توسل میکردن بعد از عاشورا،یکی حضرت صغری،یکی هم روضه ام حبیبه)گفت نون و خرماها رو برگردون،ام حبیبه تعجب کرد گفت مکه تو نگفتی اینا گرسنه ان،چند روزه غذا نخوردن؟گفت خانوم،تا نون و خرماها رو دادم دست بچه ها یه خانمی اومد گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه"
بلند شد از جا گفت صدقه فقط به یه خانواده حرامه"اونم بنی هاشمیان ...."
اومد خود ام حبیبه با گریه زنبیلای نان و خرما رو آوردن از بچه ها سوال کرد بزرگ شما کیه؟همه یه خانم قد خمیده رو نشدن دادن؛همه زینب و نشون دادن ..." اومد ام حبیبه،گفت چرا این نان و خرماها رو نزاشتید بچه ها بخورن؟گفت صدقه بر ما حرامه" گفت خانم جان صدقه نیست نذره ...."گفت ام حبیبه نذرت چیه؟گفت نذر من اینه هر کاروانی اومد تو این شهر نان و خرما نذر می کنم،نذرم اینه یه دفعه دیگه خانمم زینبو ببینم ..." یه موقع زینب صدا زد ام حبیبه" نذرت قبول شد ... من زینبم ...." گفت اگه تو زینبی چرا قدت خمیده؟چرا موهات سپید شده؟باورم نمیشه تو زینبی ،اون زینبی که من میشناسم"هیچ موقع از حسین جدا نمیشد ..." یه موقع عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب صدا زد ام حبیبه اون سری که بالا نیزه ست سر حسینه ...."
حسین
لذا چند روز اهل بیت ابی عبدالله رد تو یه خرابه ای نگه داشتن،نه بامی نه در " ده هزار نفر نوشته مرحوم اشتهاردی شهر رو محاصره کرده بودن گفتن الان جیگر بچه های حسین رو میسوزونیم"چی کار کردن؟شروع کردن غذا پختن ...." بچه ها زینب و میگرفتن،عمه ما گرسنمونه ...."
زخانه ها بوی طعام می آید .....
اینم برا شهدا،شهدای مدافع حرم زینبی؛ دارن حرکت می کنن،یه موقع زینب دید شمر و زجر ابن قیس و سنان و دیگر نانجیبا دارن به رباب میخندن ...." آخ آخ ..... یه نگاهی کرد حضرت زینب دید رباب دستاشو داره تکون میده ،اما خوابه ...."گفت خانم جان،رباب،همسر برادر بیدار شو ببین این نانجیبا دارن بهت میخندن ....." گفت خانم جان خوابم برد ؛ خواب علی اصغر و دیدم..... خواب دیدم علی اصغر تو بغلمه،دارم براش لالایی می گم ..... دستمو تکون میدادم ........."
حسین ..........
غم عشقت بیابون پرورم کرد .......
هوای وصل بی بال و پرم کرد ......
ای دل .....ای دل .....
به ما گفتی صبوری کن صبوری
صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد ......
دلم را هر چه میخواهی بسوزان
تنم را هرچه میخواهی بلرزان
ولی در کوچه های کوفه و شام ....
به پیش چشم نامحرم مگردان ...
حسین ........
#حاج_مجید_سبزعلی
#ویژه_ایام_محرم
➖➖➖➖➖➖➖➖
👇
1. دریا به دیده.mp3
11.23M
#روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#حاج_میثم_مطیعی
دریا به دیده ی تر من
گریه می کند ...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
#روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#حاج_میثم_مطیعی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ ...چی میشه من بیام پایین پات دست به سینه بگذارم و بگم : اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ...
دریا به دیده ی تر من
گریه می کند
آتش ز سوز حنجر من
گریه می کند
سنگی که میزنند به فرقم
ز روی بام
بر زخم تازه ی سرِ من
گریه می کند
توو هر شهری وقتی یه بزرگی وارد میشه یه آقایی وارد میشه مردم شهر گل میریزند روی سرش میگن خوش آمدی ؛ وقتی کوفه رفت با کاروان زن ها و بی بی ها همه سنگ میزدند ... وقتی رسید شهر شام هم هلهله میکنند هم دخترها رو کتک میزنند ، شاید زبون حال آقامون این باشه : مردم کوفه و شام ، به من علی بن الحسین سنگ بزنید ولی دیگه به سرِ بابای مظلوم من ، سنگ پرتاب نکنید ... حسین ... حسین ...
از حلقه های سلسله
خون می چکد چو اشک
زنجیر هم ، به پیکر من
گریه می کند
#شاعر_استاد_سازگار
آخه مقاتل میگن وقتی امام باقر بدن نازنین باباش رو غسل میداد ، راوی میگه بدن نازنین زین العابدین رو روی سنگ غسل گذاشت ، پرده ای زدند که آقا زاده بابای نازنینش رو راحت غسل بده ؛ میگه یه وقت شروع کرد های های گریه کردن ؛ میگه روم نشد اونجا سوال کنم ، زین العابدین رو دفن کرد ، بعد از مدتی خدمتش رسیدم آقاجان وقتی پدر نازنینت رو غسل میدادی ،گریه میکردی ! میگه فرمود : وقتی بابام رو غسل میدادم اثر غل و زنجیر جامعه به گردن و پاها و ران مبارکش باقی بود ، میخوام بگم یا باقرالعلوم ! بابای مظلومت رو غسل دادی یه وقت شروع کردی گریه کردن ، یه شبی هم وقتی مردم مدینه خوابیده بودند جد مظلومم امیرالمومنین عزیزدلش رو غسل میداد ، به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنید صدامونو کسی نشنوه یه وقت دیدند علی دست از غسل کشید ، سر به دیوار گذاشت ، علی جونم مگه نگفتی آروم گریه کنند ...
چرا بلند بلند گریه میکنی ؟ نمیدونستم بازوش ... پهلوش ... میگه یه وقت صدا زد یا حسن یا حسین یا زینب یا ام کلثوم ! هَلُمّوا ! هَلُمّوا ! تَزَوَّدوا اُمّکُم بیاید از مادر توشه برگیرید ! فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّةِ بچه ها امشب شب خداحافظیه ، دیدار دیگه به قیامت و بهشت ، امیرالمومنین میفرمایند :حسنین خودشون رو به روی سینه ی مادر انداختند ، همون سینه ای که ، علی فرمود : اُشهِدالله اَنَّها قد حَنَّتزهرا چنان صیحه ای زد وَ مَدَّتْ یَدَیْهَا دست ها رو از کفن بیرون آوردوَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِیّاًحسنین را به سینه چسبانید ، یه وقت منادی صدازد علی بچه ها رو بردار، ملائکه به گریه شدند؛گذشت ، گذشت عصر عاشورا شد؛یه وقت نازدانه ی امام حسین آمد کربلا ، سکینه خاتون خودش رو روی بدن پاره پاره انداخت ... شروع کرد با پدر حرف زدن ... یه وقت عربای بیابانی آمدند ؛ فَاجتَمِعَ عدّة ... با یه اهانتی این نازدانه رو به گوشه ای پرتاب کردند ... حسین ...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f