Sh 08 Moharram 1403 Shokri [Mohjat_Net] (8).mp3
940.9K
#شور_امام_علی
#وحید_شکری 🎤
دلبریا
یه تنه فاتح خیبر شدی پس محشریا
یه سر و گردنم از بقیه بالاتریا
حق بابائی داری گردن ما حیدریا
کی بوده که بی زره جای نبی خوابیده
اون دو تا یا تو
سر مرهب لب شمشیر کیو بوسیده
اون دو تا یا تو
کی به سائل تو انگشتر تو نماز بخشیده
اون دو تا یا تو
شمشیر کجه ابروی علی
کی جرأت داره وایسه رو در روی علی
گرفته دستاشو جبرائیل تا زمین
ترک نخوره از زور بازوی علی
****
نقطه ی باء
پی دزدیدن منسب تو ان بی نسبا
عشق یعنی چای دهین نجفی عربا
جلو ایوون نجف سجده میرن با ادبا
کی توی بدر و احد یک تنه لشکر میزد
اون دو تا یا تو
کی شبا با نون و خرما به یتیم سر میزد
اون دو تا یا تو
یه حلالزاده کیو میدید دلش پر میزد
اون دو تا یا تو
فریاد میزنم مولامه علی
انا رافزی و والفتخر آقامه علی
اونی که منکر آقام هستی تو بسوز
زهرا مادر منه و بابامه علی
#شور
#امام_علی
شب هشتم محرم 1403
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Sh 10 Moharram 1403 Karimi [Mohjat_Net] (8).mp3
2.13M
#شور
#حاج_محمود_کریمی
#حضرت_عباس
حال منه دیوونه تماشائیه
کار تو برای گریه سقائیه
تو کرب و بلا ای یل ام البنین
دربار تو عجب جائیه
امشب که توی رویام
دیدم توی دربارم
حاجاتم شد فراموش
میگفتم دوسِت دارم
سایت افتاد رو دیوار
هنوز رو به دیوارم
یل کرب و بلا علمدار حسین
****
زلفت میتونه روز منو شب کنه
میمیرم برا هرکی برات تب کنه
برده اونکه تو تلاطم روزگار
زندگیشو عشقت مرتب کنه
رمز قفل قلب ما
فقط یا ابالفضله
با ارزش ترین سوگند
به مولا ابالفضله
روی قلبم نوشته
که حق با ابالفضله
یل کرب و بلا علمدار حسین
****
از عالم گره وا میکنه نوکرت
مُرده زنده میکنه گدای درت
من چیزی بغیر از تو نمیخوام ازت
حاجاتام تمومش فدای سرت
شاید اولش درمون
میخواستم برا دردام
درمون شد همش اما
دیدم کم نشد اشکام
تنها درد من اینه
من از تو – تو رو میخوام
یل کرب و بلا علمدار حسین
🔻شور
#شب_نهم_محرم
#محمود_کریمی 🎤
شب عاشورا محرم 1403
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#شروع_مجلس
#زبانحال_امام_رضا علیه السلام
کشته ما را کشتهٔ دور از وطن یابن الشبیب
روضه خوانی کن برای جدّ من یابن الشبیب
اشک میریزم برای لحظه ای که مانده بود
سر به روی نیزه، رویِ خاک؛ تن یابن الشبیب
تا که غارت شد عقیقش، شک ندارم میرسید-
ناله هایِ "وا حسینا" از یمن یابن الشبیب
با خبر بود از چنین داغی که وقتِ احتضار
گفت: "لا یومَ کیومکْ" را حسن(ع) یابن الشبیب
ضربهٔ شمشیر می آمد پس از زخم ِ زبان
بعد از آن دشنام و حرف بد زدن یابن الشبیب
ابتدا "خدّ التریب" و انتها "شیبُ الخضیب"
دُور تا دُورش ملائک لطمه-زن یابن الشبیب
تار و پودش سخت نیزه خورد و در گودال شد-
وقتِ غارت؛ پاره پاره پیرهن یابن الشبیب
نعلِ تازه پایِ مرکَب را قویتر میکند
نامرتّب شد سراپایِ بدن یابن الشبیب
مهربان بود و پذیرایِ هزاران زخم شد
پیکرش شد عاقبت با خون کفن یابن الشبیب
عمه جانم رفت و از داغ اسارت سالهاست
کاملا سربسته میگویم سخن یابن الشبیب
بی برادر، بی پسرها، بی برادرزاده ها
پیر شد از یک شبه تنها شدن...یابن الشبیب
رفت با داغِ عزیزانش پس از کوفه به شام
سخت بود اینگونه ماندن در وطن یابن الشبیب!
#مرضیه_عاطفی✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#کوفه
#اسارت
#غزل
بین هیئت چونکه تقدیر مرا هم بسته اند
طالع بخت سیاهم را محرم بسته اند
گرچه من اسباب زحمت بوده ام اما بیا
روی گلبرگ دو پلکم باز، شبنم بسته اند
کار من با گریه کردن راه می افتد فقط
چشم خشکم را به آب چاه زمزم بسته اند
روضه ها که جای خود، انگار حاجت می دهند
خانه هایی که سر دیوار، پرچم بسته اند
من به هر در می زنم، درها به رویم بسته است
آی مردم! کربلا را هم به رویم بسته اند
خوش بحال زائرانی که برای اربعین
کارشان را با امیر هر دو عالم بسته اند
هم امیر کاروان کربلا بر نیزه هاست
هم اسیران را بهم با قامت خم بسته اند
من بمیرم پای زین العابدین تاول زده
آتش و زخم سرش را باچه مرهم بسته اند
استخوان گردنش در بین راه آسیب دید
وای از آن زنجیرها که سفت و محکم بسته اند
#رضا_دین_پرور✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
#کوفه
#شام
#مثنوی
سفر کردن بدون تو ! گمانم خواب می بینم
من از بس بر تو می گریم جهان را آب می بینم
سفر کردن بدون تو ! برای ما خطر دارد
که این راهِ چهل روزه هزاران درد سر دارد
سفر کردن بدون تو ! عجب فرجام و تقدیری
میان خواب هم دیگر سراغم را نمی گیری
سفر کردن بدون تو ! به رویِ ناقه ی عریان
امان از هسفرهایم دعایم کن برادر جان
سفر کردن بدون تو ! پر از زخم است احساسم
چقدر این روزها در قافله محتاج عباسم
تو رفتی شانه هایت رفت دیگر تکیه گاهی نیست
برای خواهرت جز سوختن جز صبر راهی نیست
شبیه سرو بر پا هستم و نستوه می مانم
میان گردبادِ غم شبیه کوه می مانم
به راهت لحظه لحظه با تمامِ خویش می جنگم
ندارم شِکوه ای آخر، فقط بسیار دلتنگم
نه تو هستی نه عباسم نه قاسم نه علی اکبر
صدایم کن ز روی نی صدایم کن بگو: خواهر!
طلوعت را به نی دیدم تو سِرِّ مَطلَعُ الفَجری
عجب تعبیرِ جانکاهی عجب تفسیرِ پُر زجری
به لبخند تو عادت داشتم، بر نِی تبسم کن
تبسم گر میسر نیست با قرآن تکلم کن
بخوان قرآن و رفع اتهام از آل عصمت کن
به اثبات مسلمان بودنت قرآن تلاوت کن!
به حال کودکانِ تو ندارد هیچ کس رحمی
نه از آب و نه از نان نیست ما را اندکی سهمی
نمی دانم که شمر آخر چه می خواهد در این عرصه
کنارِ ناقه ها با تازیانه می زند پَرسه
یتیمانت ز روی ناقه ها صد بار افتادند
به ضرب نیزه و کعبِ نیِ اشرار افتادند
پس از آنکه به نعلین تو دستان جسارت رفت
لباس و کفشِ پای کودکانت هم به غارت رفت
اسیران پا برهنه آمدند و غم مفصّل شد
کف پای یتیمانت پر از گلهای تاول شد
نشسته نافله خواندم ، برادر گریه ها کردم
ولی آرام و پنهان زیر معجر گریه ها کردم
چنان در راه بر ما ظلم کافی می کند دشمن
تو گویی جنگ خیبر را تلافی می کند دشمن
کجا بودم کجا هستم ببین بازیِ دنیا را
به عرض تسلیت، نیزه تسلّی می دهد ما را
نخواهد رفت از یادم جسارت های خصمانه
نخواهد رفت از یادم جفای اِبنِ مرجانه
در آن مجلس به حسرت هستی ام را خوب می دیدم
گل و گلزخم هایش را به زیر چوب می دیدم
کشیدم زاده ی مرجانه را در بند رسوایی
اگر چه این مصائب را ندیدم غیر زیبایی
هزار و یک مصیبت تا مدینه پیشِ رو دارم
دعایم کن حسین من ، گرفتارم گرفتارم
#مجتبی_شکریان
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_علیه_السلام
#دیر_راهب
#اسارت
گمشده داشت و از دِیر تماشایش کرد
او نه دراصل که آن گمشده پیدایش کرد
سالها معتکفِ گوشهی تاریکش بود
تا سَری آمد و یک باره مسیحایش کرد
راهِ صدسال عبات همه را یک شبه رفت
آن شبِ قدر که مهمانِ کلیسایش کرد
دید جمعاند به گِرد سر و هِی مینوشند
جگرش سوخت از آن جمع تمنایش کرد
هرچه در خانهی خود داشت به آنها بخشید
جایِ نیزه به رویِ دامن خود جایش کرد
یوسف آورده ولی وای به حال یعقوب...
یوسفی که ته گودال معمایش کرد
ضجهی مادری انگار به گوشش آمد
اولین گریه کنِ روضهی زهرایش کرد
دید زخم است لب و گونه و پیشانیِ او
آنقدر زار زد از گریه مداوایش کرد
مویِ خاکستریاش شُست ولی با ناله
پاک از لختهی خون از رَدّ صحرایش کرد
- - -
گفت ای کاش از این بیش تبسم نکنی
با لبی که به زمین خورده تکلم نکنی
از چه بدجور گلوی تو بهم ریخته است
چه شده اینهمه رویِ تو بهم ریخته است
مگر ای سر بدنت روی صلیبی مانده
آه بر حنجرِ تو زخمِ عجییبی مانده
از جراحات مرا کُشت لبالب شدنت
تا سحر طول کشد وای مرتب شدنت
بوی سیبِ تو مرا بُرد به پای نیزه
جگرم سوخت برای تو بجای نیزه
نیزهدارِ تو کنارِ لبت آبش را خورد
شمر بود اسم همانی که شرابش را خورد
خوب پیداست که از منزلِ دور آمدهای
رازِ تو چیست که با بویِ تنور آمدهای
- - -
حرف زد از دل وَ زُنّار و چَلیپا وا کرد*
قبلهی صومعه و کعبهی تَرسایش کرد
جانِ بابا که شنید از لبِ زخمی فهمید
دختری باز هوایِ رُخِ بابایش کرد
گشت در دِیر و کمی مرهَم و معجر برداشت
نذر آشفتگیِ دخترِ نوپایش کرد
دختری که دو سه سال است قلمدوش شده
ناله تا صبحدَم از آبلهی پایش کرد
پیرمردی به کنارِ سر و آنسو اما
عمه حسرت زده از دور تماشایش کرد
صبح آورد سر و داد به دست نیزه
بازهم همسفرّ خواهرِ تنهایش کرد
*
زُنّار=کمربند راهب
چَلیپا=مویی که راهبها میبندند
#حسن_لطفی
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_علیه_السلام
#کوفه
#اسارت
#غزل
ذکر شریف ارباب ، تسبیحِ مستجاب است
پس یاحسین گفتن ، اصلیترین ثواب است
یک قطره اشک ما را ، هفتاد حج نوشته
اربابِ دستودل باز ، از بس که خوشحساب است
یک بیت گریه کردیم ، صد جِلد معرفت شد
شوریِ اشکِ هیئت ، شیرینترین کتاب است
جُونِ حسین باشی ، بوی بهشت داری
عطر لباس نوکر ، خوشبو تر از گلاب است
این منصبی که داریم ، با انتخابِ زهراست
مادر برای فرزند ، دنبالِ انتصاب است
ذکرِ مصیبتِ او ، تضمین خانه ی ماست
کاخ بدون روضه ، کاشانهای خراب است
ما شهروندهایِ ، جمهوریِ حسینیم
خونِ شهید گودال ، تضمینِ انقلاب است
تا کارمان گره خورد ، گفتیم:یا رقیّه
این نازدانه نامش ، در هر زمان جواب است
دوری وَبالمان شد ، زخمی به بالمان شد
یک سالِ بی زیارت ، بالاترین عذاب است
خرجیِ کربلا را ، پایِ نجف نوشتند
بانیِ اربعینش ، شخصِ ابوتراب است
اربابِ آبها را ، لبتشنه سر بُریدند
از داغ حنجرِ او ، دلهای ما کباب است
زینب میان کوفه ، جانش به لب رسیده...
سَرآستینِ پاره ، آخر کجا حجاب است؟!
آزار پشتِ آزار ، بازار پشتِ بازار
آل علی گرفتار ، دست همه طناب است
آن بانویی که گریان ، دنبالِ نیزهداران
هِی می دَوَد پریشان ، حس می کنم رباب است!
#بردیا_محمدی
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
600.1K
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
سکینه دختر خون خدایم
به دل داغ غمی مانده برایم
ز دشت کربلا تا آخر عمر
عزادار شهید سر جدایم
▪️واویلا واویلا، آه و واویلا، آه و واویلا
خودم دیدم گلان باغ زهرا
شده پرپر میان دشت و صحرا
خودم دیدم غریبانه پدر را
میان کشتگان وامانده تنها
▪️واویلا...
به خاطر دارم آن آخر وداعش
بنالیدم بیفتادم به پایش
برای اینکه ماند پیش دختر
در آندم گریه ها کردم برایش
▪️واویلا....
خودم دیدم سر از تن جدایش
بدیدم عمه را با گریه هایش
خودم دیدم تنش عریان به خاکست
خراشیدم رخ وکردم صدایش
▪️واویلا...
بروی خاک صحرا من دویدم
یتیمی واسیری را بدیدم
به یاد زانوی پرمهر بابا
به روی پای عمه آرمیدم
▪️واویلا...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
شاعر: اسماعیل تقوایی
مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
❣﷽❣
💮 #دفتری_شریفه س
💮 #روضه_بی_بی_شریفه_بنت_الحسن
روضه بی بی شریفه دختر امام حسن مجتبی ع
📿رخسار شهید کربلا را صلوات
📿تقدیم بر آن نگار والا صلوات
📿او زینت عرشو زینت دوش نبی ست
📿بر زینت عرش بر آن دل آرا صلوات
(دعای فرج)
💠اللهم صل علی … محمد… و آل محمد
السلام علیک یا بنت الحسن و المجتبی، یا بی بی سیده الشریفه
🔅(دست توسل بزنیم به دامان بی بی شریفه دختر امام حسن مجتبی علیه السلام)
▪️ای خانه زاد هل اتی بی بی شریفه
▪️ریحانه خیر النساء بی بی شریفه
▪️آید بُرون از قبر تو عِطر مدینه
▪️ای یادگار مجتبی بی بی شریفه
▪️امسال اگر شد اربعین توفیق یارم
▪️از حله آیم کربلا بی بی شریفه
⚜دختر بلافصل امام حسن مجتبی ست
مزار بی بی حله ی عراقه ،
( از مظلومیت این بانو اینه که کمتر کسی ایشونو میشناسه)
(مثل باباش امام حسن غریبه..)
مثل باباش امام حسن کرامات زیادی. داره، حاجت هر دردمندی رو به اذن خدا برآورده بخیر میکنه،
همراه اسرای کربلا تا شام بوده، زیر سم اسب ها تو مسیر به شهادت رسیده…
🌀اونایی که مریض دارن متوسل میشن به این خانم
(آخه ملقب به طبیب اهل بیته، مرضای زیادی رو شفا داده بی بی )
▪️با یک جهان امید رو کردم به سویت
▪️گیرد مریض من شِفا بی بی شریفه
▪️ای آن که باشد نسخه های داروی تو
▪️بر درد بی درمان دوا بی بی شریفه
▪️من هم مریضم من مریض کربلایم
▪️کن قسمت من کربلا بی بی شریفه
▪️مولاتی از این گفته ی خود شرمسارم
▪️دارم سوالی از شما بی بی شریفه
▪️بد نیست قبر دختر شاه کریمان
▪️تا گنبدش باشد طلا بی بی شریفه
▪️اما مدینه قبر بابایت خرابُ
▪️بی گنبد و صحن و سرا بی بی شریفه
▪️امشب دلم گَه کربلا گاهی مدینه ست
▪️یک بام دارد دو هوا بی بی شریفه
🍁وقتی برادرش قاسم از حرم میدان میرفت
بی بی جان بودی … همه صحنه هارو دیدی
🏴بيا مادر از حرم بيرون
🏴سروِ بستانت ميرود ميدان
🏴كفن بنما بر تنِ قاسم
🏴مونسِ جانت ميرود ميدان
🏴شود جسمش؛ طوطیا از کین
🏴جان جانانت میرود میدان
💢همتون شنیدید و می دونید ، که تو روز عاشورا چند تا بدن رو سنگ باران کردن
یکی از اونها بدن قاسم ابن الحسنه، که بدن نازک و لطیفشو سنگ باران کردن
آخ بمیرم به غریبیش رحم نکردن،
یه یتیمی و کوچکی و تشنگیش رحم نکردن،
(خدا لعنت کن فضیل عزری رو)
چنان با شمشیر به فرق قاسم ابن الحسن زد، که تا پیشونی شکافته شد
✨از حسن هر کس که در دل کینه داشت
✨ضربه ای بر جسم قاسم میگذاشت
✨قاتل قاسم کند این زمزمه
✨میکشم او را بیاد فاطمه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🔰هر چقدر ناله داری به سوز جگر ابی عبدالله صدای ناله تو بلند کن ، ناله بزن یا حسین
😭😭😭😭😭
السلام علیک یا صاحب الزمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف
#گریه_میکنی
گریز به روضه ی اسارت
ای که در صبح و مساء بسیار گریه میکنی
روز و شب از غصه صدها بار گریه می کنی
نوکرت یک عمر از درد تو غافل شد ولی
او همین که می شود بیمار گریه می کنی
دشمنت که جای خود، وقتی که یک شیعه تورا
با جسارت می کند انکار گریه می کنی
وای از من!چون گناهی می کنم غمها همه
می شود روی دلت آوار گریه می کنی
من تو را نشناختم وقتی کنارم رد شدی
این چنین در موقع دیدار گریه می کنی
خواب بر چشمت نمی آید به یاد عمه ها
تا سحر هر شب تویی بیدار گریه می کنی
یازده قرن از دوچشمت می چکد خون جای اشک
یاد رقص و طعنه و آزار گریه می کنی
در محرم وَ صفر نه، در تمام طول سال
روضه ها می خوانی از بازار گریه می کنی
بین روضه می زنی فریاد: وای از سنگ بام
شد گذر از کوچه ها دشوار گریه می کنی
خورد روی سینه ی یک نازدانه کعب نی
باز یاد سینه و مسمار گریه میکنی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#مرثیه_حضرت_سکینه
ای دسته گل وحی به گلزار مدینه
قرآن حسین ابن علی بر روی سینه
بر عمۀ سادات همانند و قرینه
دریای کمالی و وقاری و سکینه
هم فرشنشین استی و هم عرش مقامی
همه عمه و هم خواهر و هم دختِ امامی
سر تا قدم آیینۀ پا تا سرِ زهرا
زهرا به تو بالد که تویی کوثرِ زهرا
هم کوثر زهرایی و هم دختر زهرا
با زینب کبرا شده هم سنگر زهرا
گردون شرف را ز ازل قائمهای تو
در شرم و حیا فاطمۀ فاطمهای تو
هنگام دعا مرغ سحر با تو سخن گفت
هفتاد و دو تابنده قمر با تو سخن گفت
خورشید به بالای شجر با تو سخن گفت
از حنجر ببریده پدر با تو سخن گفت
ای نهضت سالار شهیدان به تو مدیون
تـو دختر قرآنی و قرآن بـه تو مدیون
نه نام سکینه، که وجود تو سکینه است
سر تا قدمت راضیه، مرضیه، امینه است
مهر تو به طوفان بلا نوح و سفینه است
جز زینب و کلثوم چه کس بر تو قرینه است؟
تو قلب حسیناستی و تو روح ربابی
در هُـرم عطش مـادر آیینه و آبی
پیغمبر و زهرای مطهر به تو نازد
هنگام سخنرانی، حیدر به تو نازد
عباس و حسین و علیاکبر به تو نازد
بر شانۀ بابا علی اصغر به تو نازد
در کوفه گشودی لب خود را به تکلم
دیدم پـدرت زد بـه سرِ نیزه تبسم
دیدی پدرت سر به کف دست نهاده
چون شعله کشیده سر و چون کوه، ستاده
بـر رفتن میدان ز حرم کرده اراده
تنها تـو ورا کردی، از اسب پیاده
پای فرسش را بـه کف دست گرفتی
انگار که یک لحظه از او هست گرفتی
ای فاطمۀ فاطمه، ای کوثر بابا
همسنگر عمه به کنار سر بابا
الحق که تویی پارهای از پیکر بابا
وز حنجر ببریده پیام آور بابا
تنها نه همین در دل آرام حسینی
تـا روز جزا حامل پیغام حسینی
تو یک گل نیلوفری از گلشن زهرا
دامان تو عکس گلی از دامن زهرا
زیبد به تن پاک تو، پیراهن زهرا
حتی بدنت گشت شبیه تن زهرا
آغاز شد از دامن گودال، خروجت
تا گوشۀ ویرانه چهل بار عروجت
ای جای لبت مانده بر آن حنجر پاره
اشک تو به هفتاد و دو خورشید، ستاره
عباس به تبخال لبت کرده نظاره
حتی سر نی از تو خجل گشت دوباره
روئید گل از شرم تو بر صورت عباس
تو دست گرفتی به رخ از خجلت عباس
هر خانه که دارای رباب است و سکینه
آن خانه بوَد خانهای از شهر مدینه
ای مانده تو را داغ روی داغ به سینه
ای خون خدا را به ره شام، رهینه
وصف تو جـز از عترت اطهار نیاید
از «میثم» بی دست و زبان، کار نیاید
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
شاعر: #استاد_غلامرضا_سازگار