🍂 الهه 🍂
#پارتِقبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه(رمان انلاین بر اساس واقعیت) #پارت480 #نویسنده_سیین_باقری
#پارتِقبلی👆👆👆👆
💞❣💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞
💞❣
💞
#الهه(رمان انلاین بر اساس واقعیت)
#پارت481
#نویسنده_سیین_باقری
_من اونموقع سنی نداشتم ولی سر زای مامانم بودم حواسم بهش بود بابا هم بود با اینکه متارکه کرده بودن ولی عین پروانه دورش میچرخید و قربون صدقه ی نوزادی میشد که دنیا نیومده بود
عقیله خانم میون حرفاش اومد و ازش پرسید
_خاله مامانت چجوری شد که اومد خونتون؟
_مامانم رو چندبار بعد از اینکه اینجا موند دیده بودم خاله
عامر خان با صدایی پر از تعجب ازش پرسید
_چی میگی دایی مامانت که همش اینجا بوده
_نه دایی چند بار ما اومدیم دیدنش
_عقیله تو خبر داشتی؟
عقیله خانم با مکث جواب عامرخان رو داد
_نه داداش چه خبری
_پس کِی اون مردک مفنگی اومده که ما متوجه نشدیم؟
_دایی بابام اومده بود دنبال مامان بلکه مامان برگرده ولی هربار گفت نه نمیتونه
سکوت کرد کسی سوالی ازش نپرسید چند ثانیه بعد مریم گفت
_خب از اونموقع بگو که من دنیا اومدم
_مامان اونموقع اصرار داشت بابا از اتاق بره بیرون ولی بابا میگفت میخوام بمونم
صدای فین فینش نشون میداد داره گریه میکنه
_میدونستم مامانم نمیمونه میدونستم داره خداحافظی میکنه میدونستم بابا داره برای این بچه تلاش میکنه که یه سودی ببره ولی بچه بودم چه میدونستم چی تو سرشه
صدای کشیده شدن دستمال کاغذی از جا دستمالی اومد بعد دختر ادامه داد
_وقتی مریم دنیا اومد بابا دید دختره بادش خالی شد مامان هم نموند دو روز بعد هم بابابعد از کلی غرغر و کلنجار رفتن با خودش بچه رو برد گم و گور کرد منم نفهمیدم کجا و چیشد
بیدلیل صدای گریه های مریم بلند شد نمیدونم چرا انقدر از این دختر بدم میومد شاید چون عکس اون باعث شده بود تصمیمات بیخودی بگیرم و مهدی بشه آدم بده و من تف سر بالا
#رفتن_به_پارت_اول👇
https://eitaa.com/elahestory/135
⛔️ #کپی_حرام_و_پیگرد_قانونی_دارد ⛔️
رمان دختر شیطون پسر مذهبی_غیرتی
#پیشنهاد_جدید👇
http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
💞
💞❣
💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞❣💞
نازد بہ خودش خدا ڪه حیدر دارد💚
دریـاے فضــائـلـے مــــطهر دارد💚
همتاےعلــےنخواهد آمد والله💚
صــد بار اگر ڪـ🕋ـعبہ ترڪ بردارد💚
#میلاد_امام_علی(ع)🌼
#روز_پدر🎉
#بر_شیعیانش_مبارڪ_باد🌼
رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی #پیشنهاد_جدید👇
http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
⭕️ اعمال ایامالبیض ماه رجب
🌘 به روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه ایامالبیض میگویند که روزهگرفتن جز اعمال مشترک این ۳ روز است.
#ماه_رجب
📿 التماس دعا
رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی #پیشنهاد_جدید👇
http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
🍂 الهه 🍂
#پارتِقبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه(رمان انلاین بر اساس واقعیت) #پارت481 #نویسنده_سیین_باقری
#پارتِقبلی👆👆👆👆
💞❣💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞
💞❣
💞
#الهه(رمان انلاین بر اساس واقعیت)
#پارت482
#نویسنده_سیین_باقری
دوست داشتم هرچی زودتر چهره ی خواهر مریم رو ببینم برای همین دل زدم به دریا بلند شدم پارچ آبی برداشتم با چنتا لیوان رفتم بیرون بلند سلام کردم همه به جز مهدی سرشونو برگردوندن سلام کردن هرچند مهدی هم سلامو جواب داد ولی نگاهم نکرد
پارچ و لیوان رو گذاشتم روی میز و کنار مامان نشستم با چشم و ابرو میپرسید چرا اومدم بیرون بیخیال شونه ای بالا انداختم و جوابی ندادم
عامر خان خودشو خم کرد از روی میز لیوانی رو پر آب کرد و برداشت گرفت سمت عضو جدید خانواده شون دختر ریز جثه و کوچک اندامی که اصلا بهش نمیخورد همسن مهدی باشه
صورت کوچک و چشمهایی که به آبی نبود و به قهوه ای میبرد و خجالتی که از گوشه گوشه ی صورتش میریخت و مشخص بود به سختی بین این جمع نشسته
لیوان آب رو از دست عامر خان برداشت با صدای ضعیفی تشکر کرد
_خاله جان یعنی تو میگی مریم دختر مامان بابات بوده؟
شتابزده سرشو گرفت بالا پرسید
_منظورتون چیه؟
عقیله خانم دستپاچه دستاشو تکون داد و گفت
_منظور بدی ندارم خاله جان میخوام ازت بپرسم
اخه بابات ادعاهایی داره
سرشو تکون داد و لیوان آب رو تو دستش جا به جا کرد
_میدونم از چی حرف میزنید چند مدت پیش عکسی از مریم، خواهرم به دست بابا رسید
عامر خان دوید میون حرفش
_از کجا؟
_از این شهر ولی نمیدونم از طرف کی
_خب بعد ..
_بابا میگفت دخترشون بزرگ شده دخترشون بزرگ شده هرچی سعی میکردم بفهمم منظورش چیه کمتر به نتیجه میرسیدم با خودم گفتم حتما تو عالم خماری یه چیزی میگه تا اینکه اون روز گفت میخواد بیاد سیاه کمر هم خواهرمو میاره هم یه پول خوب
عامر خان مشتی به زانوش کوبید و زیر لب غرید
_ننگ به شرفت مرد
_کدوم شرف عامر این اومده بود مارو خونه خراب کنه بره
عقیله خانم بلند شد چادرشو کشید روی سرش
_باید به جمشید خان هم بگیم بیاد حرفای این بچه رو بشنوه
_مامان پای اونارو به اینجا وا نکن هیچ غلطی نمیکنه جمشید
عقیله خانم ناباور اسم مهدی رو صدا زد
_مهدی؟؟؟
مهدی هم مقابله به مثل کرد و جواب داد
_ماماااان؟
عقیله خانم اومد نشست و تند تند پاهاشو تکون داد
_این قضیه از نظر من تمام شده است جمشید ادعایی نداره اون مردک بیشرف هم گورش گم شده دیگه درباره اش حرفی نزنید
عامر خان حرف اخرو زد و پرونده پدر مریم برای همیشه بسته شد
اون زمانی که شوهر عاطفه قایمکی میومده دیدنش، ازش باردار شده حتما محرم بودن که چنین اتفاقایی افتاده بعد دیده به خرج و مخارجش نمیرسه نوزاد رو دم در خونه ی عقیله رها کرده و رفته مریم و خواهرش هردو محرم بودن به مهدی وخواهر و برادر رضاعی محسوب میشدن
آهی کشیدم و زل زدم به لبخند های جمعی که هیچوقت درد منو درک نکرد
#رفتن_به_پارت_اول👇
https://eitaa.com/elahestory/135
⛔️ #کپی_حرام_و_پیگرد_قانونی_دارد ⛔️
رمان دختر شیطون پسر مذهبی_غیرتی
#پیشنهاد_جدید👇
http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
💞
💞❣
💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞❣
ای بهشت از آنِ تو..♥️🥰 - [ @ashganehzinbevn ].mp3
6.19M
#مولودے🎶
. . حاج میثم مطیعے . .
دِل برده اے از
اِنس و مَلَڪ با آن قدّ و قامتـ🌙
دل میبرے از
آدمیـان تا به قیامتـ💕 !
#عیدڪم_مبروڪ🥰🎉
| |شاهِنجفـ
رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی #پیشنهاد_جدید👇
http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
#پروفآیڶطورے🖼✨
ولادتامامعلی(ع)مباركــ❤️
رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی #پیشنهاد_جدید👇
http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
🎉💚
مینویسم که پناهنده ی حیدر هستم
اوست سلطانم و من شیعه ی حیدر هستم
#ياعلي
#عیدتون_مبارک 🌸
رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی #پیشنهاد_جدید👇
http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
#پروفآیڶطورے🖼✨
ولادتامامعلی(ع)مباركــ❤️
رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی #پیشنهاد_جدید👇
http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
•••••
تٰا رِسیدَمْ دَمِ #ایوان_نجف فَهمیدَم ...
نَه فَقَطْ شاهِ نَجَفْ شاهِ جَهانْ اَستْ عَلے
『 #باباعلی 』
رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی #پیشنهاد_جدید👇
http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
#پروفآیڶطورے🖼✨
ولادتامامعلی(ع)مباركــ❤️
رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی #پیشنهاد_جدید👇
http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3