شاعر: حسین حاجی

#حضرت_خدیجه علیهاالسلام #زمزمه 🔹ام المؤمنین🔹 چه ماهی شده برام ماه رمضون صدای شیون میاد از آسمون تو رفتی بهارمون شده خزون تا واکنی بازم چشاتو خانوم غربت می‌باره از تو چشمام آروم ای، هم‌سفرۀ درد و غمم ای، یار و انیس و همدمم وای، بعد از تو غرق ماتمم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همین‌که اسمت میاد روی لبام می‌ریزه اشکام به روی گونه‌هام خدیجه! دلگرمی بودی تو برام‌ زخم زبون شنیدی عمری اما بازم منو هیچ‌وقت نذاشتی تنها ای، زیبایی دنیای من ای، بانوی بی‌همتای من وای، با رفتنت ای وای من ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نمی‌شه نبودن تو باورم دوباره چشاتو وا کن یاورم یتیمی زوده برای دخترم زهرا نداره بی تو جز غم حاصل مهرت نمی‌ره تا قیامت از دل وای، تو رفتی اُم المؤمنین وای، بی‌تو شدم تنهاترین وای، اشکای زهرا رو ببین شاعر: #رضا_خورشیدی_فرد نغمه‌پرداز: #محمدرضا_رضایی @emame3vom

▶ #مناجات 💢 ماه مبارك رمضان ✴️ کربلایی مجتبی رمضانی 🆔 @emame3vom

. ◾️ #‌زمینه حضرت عباس و شهید سلیمانی #ویژه_شب_نهم_ماه_مبارک_رمضان "دستاتو می‌بینم افتاده تُو صحرا" با اجرای #سید_رضا_نریمانی شاعر و نغمه‌پرداز #حمید_رمی @emame3vom دستاتو می‌بینم، افتاده تُو صحرا آروم خوابیدی، رو دامن زهرا نفس بکش که دلخوشیم همین نفس‌هاته پاشو نگاه یک سپاه، به قدّ و بالاته همه به تو دلخوشن و، دلای بی‌تاب نمی‌خوان لبا همه خشکه ولی،تو رو می‌خوان آب نمی‌خوان ……………………................... بال از بهشت اومد، جای دوتا دستت با گریه می‌خونم، روضه برا دستت غریبم و با رفتنت غریب‌ترم کردی چجوری من خبر بدم که برنمی‌گردی چجوری طاقت بیارم، ببین که خونه جگرم ببین پاهام جون نداره، ببین شکسته کمرم …………………….............. ما اشک می‌ریزیم و، دشمن چه خوشحاله روضه‌ت چقد مثلِ، روضه‌ی گوداله چه بی‌هوا زدن تو رو، چقد غریب رفتی درست مثِ امام‌حسین، شیب‌الخضیب رفتی خداروشکر هیچکی نخواست، انگشترت رو ببَره خداروشکر دشمن تو، نبود سرت رو ببَره .

. 💥سبک: #مناجات 🎤مداح: #سید_مجید_بنی_فاطمه 🏴 #مناجات_رمضان خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی اول ورا نوازند با سوز و اشک و آهی دریای عفو جوشد از اشک دردمندی اوراق جرم سوزد از آه صبحگاهی اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند بیچاره من که با خود ناورده پّر کاهی ای وای اگر برای افشای هر گناهم گردند روز محشر هر عضو من گواهی هر چند روسیاهم با آنهمه گناهم مشتاق یک نگاهم مولای من نگاهی یارب چگونه سوزد آن کو در آستانت رخسار خویش سوده بر خاک گاه گاهی بار گناه سنگین ره منتهی به بن بست در پیش رو ندارم جز باب تو به راهی از من گنه بُوَد زشت، از تو است عفو، زیبا ای عَفو از تو زیبا اَلعَفو یا اِلهی 💥.

. 💥سبک: #مناجات 🎤مداح: #سید_رضا_نریمانی 🏴 #مناجات_رمضان تو نگاهم نکنی در بَرِ مردم هیچم نگهت عزت دنیای من و عقبیٰ شد عاشقی را که تو تأیید کنی مَحرم توست همچو سلمان که به دربار شما "مِنّا" شد سینه‌زن‌های تو در رتبه همه سلطانند این مقامیست که با دست علی امضا شد گریه کردن به شما روزیِ هر چشمی نیست این متاعیست که در عالم زَر اهدا شد هیچکس از لب خشکیده‌ی تو نَه نشنید نظر لطف شما شامل نوکرها شد @emame3vom شاعر: سعید_خرازی .

. #حضرت_خدیجه 📌شور حضرت #خدیجه_س: بند اول: کل دارایی تو دادی پای دینت پشت احمد بودن این شده آیینت الگوی زن هایی با صلاح ایمان هادی اسلامه چشم روشن بینت تو شدی کانونه خانه ی پیغمبر بهترین خاتونه خانه ی پیغمبر سختی کشیدی و اسوه ی ایثاری گوهر پنهونه خانه ی پیغمبر جنته خدا جای قدمات جبریل امین خَم میشه برات با کرمی و از تو به همه میرسه فقط خیر و برکات بند دوم: یک تنه با جُرأت پرچمدار دینی مشکلات و بانو حل شده می بینی در لباس تقوا بانوی صبری و کوریِ دشمن ها، ام المومنینی با سختی میسازی بس که با تدبیری کوهی و در راهت بدون تغییری هر چی بالا میره خصم دشمن بانو پرچم اسلام و بالاتر میگیری تو دل من و باور منی یار منی و یاور منی هر جا که برم جار میزنمش کور بشه حسود،مادر منی شعروسبک: #علی_علی_بیگی ۹۹/۲/۱۴ .

. #ماه_رمضان #حضرت_عباس نهمین روز فقط یاد عمو می افتم که لب آب ، لب تشنه ولی آب نخورد تیر بر مشک که آمد همه امیدش رفت و فقط حسرت لبهای علی را میخورد 🔹

. بسم ‌الله الرحمن الرحیم چون چاره نیست می روم و می گذارمش #حضرت_خدیجه #حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_وفات #داود_رحیمی ▶️ از غصه های تو نفس آسمان گرفت در ماتم تو حال دل عاشقان گرفت ای باغ و بوستان پیمبر! نگاه کن رو به خزان شدی و دل باغبان گرفت بانو! بمان که پشت و پناه نبوتی تو سوختی که شمع رسالت توان گرفت تا پای مرگ رفت پیمبر هزار بار هر بار هم به لطف نگاه تو جان گرفت تنها تویی که عشق محمد شدی و بس دلداده ی تو بود و دل از دیگران گرفت آنقدر گریه کرده ای از ترس قبر که جسم تو را عبای نبی در میان گرفت گفتم عبا چرا غزلم روضه خوان شده؟ زهرا رسید و با غزل من زبان گرفت _ ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین ای وای بی عبایی و بی پیرهن حسین شکر خدا که قسمت تو یک عبا شده مادر! حسین من کفنش بوریا شده زهراست روضه خوان و خدیجه است گریه کن آرام چشم تر شده را بست گریه کن می سوخت در حرارت دستان فاطمه گفت ای رسول! جان تو و جان فاطمه زنهای این قبیله همه بد تر از همند دلسوزهای فاطمه در بینشان کمند می ترسم از کنایه و زخم زبانشان مردانشان، که پست ترند از زنانشان می ترسم ابر تیره بیفتد به روی ماه زهرای من تحمل سیلی ندارد آه برگ گل است مثل نسیم است دخترم نگذار حس کند که یتیم است دخترم در عمر خویش هرچه بلا بود دیده ام جانانه جور فاطمه را هم کشیده ام @emame3vom نگذار حال و روز گلم مثل من شود دیگر مباد قسمت او سوختن شود! چون چاره نیست می روم و می گذارمش بعد خدا و تو ، به علی می سپارمش .