eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلوات خاصه حضرت احمدبن موسی شاهچراغ ع مخصوص شب ۱۷رجب شب شهادت حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ ع بانوای(حاج مهدی سماواتی)
در گذر ِ مرگ ِ سرخ، هر که تو را دید، گفت: برگ ِ گل ِسرخ را  باد کجا می‌برد؟! در گذر ِ مرگ ِ سرخ، هر که تو را دید، گفت: هرکه دراین بزم مقرّب تر است جام بلا بیشترش میدهند ... امروز ۱۰ اسفند ماه سالروز شهادت شهید صاحب این تصویر بی مثال است شادی روح پرفتوح شهیدان صلوات
. ... شور محشر دوباره شد برپا رفته سوی خدا گل زهرا شهید از کین موسی بن جعفر شد همه در غم زین ماتم عظمی آه و واویلا آه و واویلا(۳) از غم داغ هفتمین مولا کاظمین گشته همچو عاشورا از ستم‌های دشمن بی دین دیگه راحت شده گل طاها آه و واویلا آه و واویلا(۳) ای که باشی زنسل پیغمبر پسر فاطمه گل حیدر به شهر کاظمین زظلم وکین همچو گل از ستم شدی پرپر آه و واویلا آه و واویلا(۳) گل گلزار مصطفایی تو پسر خیرةالنسایی تو نهمین نور و هفتمین مولا شیعیان را تو مقتدایی تو آه و واویلا آه و واویلا(۳) تو گل بوستان زهرایی بعد بابا بر همه مولایی باب حاجاتی در همه عالم یابن زهرا ز بسکه آقایی آه و واویلا آه و واویلا(۳) ایکه هستی خورشید رخشنده باصفا با دستای بخشنده با نگاه تو گشته ام زنده از تو هستم همیشه شرمنده آه و واویلا آه و واویلا(۳) تویی بر شیعه چون مه تابان بوده‌ای عمری گوشه ی زندان شده ای نور همه ی دلها شهید از ظلم و جور زندانبان آه و واویلا آه و واویلا(۳) تویی اسطوره ی جوانمردی توسراپا رنج و غم و دردی چه کشیدی به حبس آخر خود مرگ خود از خدا طلب کردی آه و واویلا آه و واویلا(۳) آتش کینه ها زبانه زد پیکرت را عدو نشانه زد تو را سندی مرتد کافر وقت افطار به تازیانه زد آه و واویلا آه و واویلا(۳) همه عمرت فقط تو غم دیدی خوشی در زندگی تو کم دیدی بمیرم از برای تو مولا کنج زندان رنج و ستم دیدی آه و واویلا آه و واویلا(۳) سوزد از غم دل محبانت جان عالم شود به قربانت کنج زندان ز کینه ی هارون زد شرر زخم کینه بر جانت آه و واویلا آه و واویلا(۳) امان ای دل امان ازاین بیداد زین مصیبت شیعه بزن فریاد پیکر پاک موسی جعفر سه روز مانده روی پل بغداد آه و واویلا آه و واویلا(۳) پیکرتو تشییع جنازه شد داغ جدت دوباره تازه شد پیکر صدچاک حسین تو با سم اسب ونعل تازه شد آه و واویلا آه و واویلا(۳) غل و زنجیر کین به پیکر تو شکرلله ندیده دختر تو سر پاک و مطهرت مولا ندیده روی نیزه خواهر تو آه و واویلا آه و واویلا(۳) پیکرت را چه باصفا بردند همه از غصه ی تو پژمردند کربلا تا نام حسین بردند همگی تازیانه می خوردند آه و واویلا آه و واویلا(۳) .👇
. امام هفتمین در زندان شده از رنج و غم پریشان بود در غریبی او گریان بریزد اشک غم چون دریا واویلا واویلا واویلا(۳) براو گشته ظلم و کین افزون از ستم ها و جور هارون شده زین مصیبت ها دل خون به دوشش بود کوه غم ها واویلا واویلا واویلا(۳) سندی از کینه ظالمانه بِزد بر پیکرش نشانه که مانده جای تازیانه نموده با خدایش نجوا واویلا واویلا واویلا(۳) خون دلهاشده غذایش به زندان شده این دعایش بخواهد مرگش از خدایش به عجل وفاتی سریعا واویلا واویلا واویلا(۳) بین عالم بود او مظلوم که از حق خود گشته محروم به زهر کینه گشته مسموم بود در کنج زندان تنها واویلا واویلا واویلا(۳) شهید زهر کین گردیده فدای راه دین گردیده شیعه اش دل غمین گردیده رفته هفتم امام از دنیا واویلا واویلا واویلا(۳) شهید راه قرآن گشته بر او ظلم فراوان گشته رضا از غم پریشان گشته بسوزد از این داغ بابا واویلا واویلا واویلا(۳) کجا میرود روح ایمان پیکرش روی دوش یاران رضا گشته ز داغش گریان عزایش به هر جا شد برپا واویلا واویلا واویلا(۳) 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ‍ روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِير، سلام بر اون آقایی که جاش تاریکیِ زیر زمین ها بود ... ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُود .. ساقِ پاهایِ مبارکش به خاطر حلقه هایِ زنجیر له شده بود ، کوبیده شده بود .. آقا جونم برات بمیرم یه روزی جدّت زینُ العابدین رو وارد شام کردن ، به دست و پاش غل و زنجیر جامعه زده بودن .. پشت سرِ زینُ العابدین ردِ خون روی زمین دیده می شد ، از کنارِ غل و زنجیر خون روی زمین می چکید .. اما آقا وقتی به دست و پای شما غل و زنجیر زدن ، زن و بچه تو جلو چشمت نمی زدن .. کربلا میخوام ، از الان نگران اربعینم یه سفارش به جدّ غریبت بکن ، حسین .. اربعین منو کربلا ببر ... کنارِ قدم های جابر سوی نینوا رهسپاریم ستون های این جاده را ما به شوق حرم می شماریم آقا، مولا، یا باب الحوائج کربلای مارو بده الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَاف .. سلام بر اون جنازه ای که با خفّت و خاری بالای سرش جار کشیدن ، گفتن بیاید امام رو ببینید .. بگم یا نه؟! نه نمیگم دلش رو ندارم بگم چی گفتن .. اما به جنازه مطهرش جسارت کردن .. آقا جونم این که چیز جدیدی نیست کربلا زینب کنارِ جدّ غریبت نشسته بود ، بعضیا نیزه می زدن .. بعضیا شمشیر شکسته میزدن .. اما بمیرم جلو چشم زهرا بعضیا با چکمه ها لگد میزدن .. منو ببر کربلا و الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّسَاء .. آقا جونم زخم های پهلو رو به مادرت نشون بده بِإِرْثٍ مَغْصُوبٍ وَ وِلاءٍ مَسْلُوبٍ وَ دَمٍ مَطْلُوبٍ وَ سَمٍّ مَشْرُوب ، دیگه روضه نمیخونم حرفایی که باید میزدمو زدم .. میخواستم تازه شعر بخونم این مثلاً مقدمه بود ، اما مارو ببر کربلا بیا نگار آشنا ، شبِ غمم سحر نما مرا به نوکریِ خود ، شَها تو مُفتخر نما ای گل وفا حسین ، معدن سخا حسین می کشی مرا حسین ، می کشی مرا حسین *بیتِ آخر روضه من ، یا موسیَ بْنِ جعفر* یک گوشه دختر و پسرت را صدا زدی با دست و پایِ بسته شده دست و پا زدی از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین او صدا میزد حسین ، دست و پا میزد حسین .👇
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را روزی ما کرده خدا باب الحوائج را از ما نگیرد کاش "یا باب الحوائج " را هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد یادش بخیر آن روزها که مادر خانه گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه یک سفره نذری ، قدر وسع شوهر خانه مادر پدرهامان همین که کم میاوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را میشد یک سفره می افتاد و درد ما دوا میشد با اشک وقتی چشم مادر آشنا میشد آجیل های سفره هم مشکل گشا میشد آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود گاهی میان روضه ی ما شور می آمد پیرزنی از راه خیلی دور می آمد با دختری از هر دو چشمش کور ... می آمد بهر شفای کودک منظور میِ آمد یک بار در بین دعا مابین آمینم برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود آنکه میان روضه می زد داد مادر بود يك هفته بعد از سفره می افتاد مادر بود گریه کن زندانی بغداد مادر بود حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد ... آه در خلوت او غیر زندانبان نیامد ... آه این بار یوسف زنده از زندان نیامد ... آه پیراهنش هم جانب کنعان نیامد ... آه از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند این اتفاق انگار که بسیار می افتاد نه نیمه ی شب موقع افطار می افتاد هر شب به جانش دست بد کردار می افتاد انقدر میزد دست او از کار می افتاد وقتی که فرقی بینشان در چشم دشمن نیست صد شکر که مرد است زیر دست و پا زن نیست محسن عرب خالقی . مشکل گشای کارها باب الحوائج ذکر توسّل های ما باب الحوائج دارد هوای شیعه را باب الحوایج پیوسته می گوییم «یا باب الحوائج» پر می کشد دل های ما تا کاظمینش امشب عجب دارد تماشا کاظمینش عیسای اهل البیت موسای کلیم است مانند بابایش کریم ابن الکریم است بین دعاهایش غریبه هم سهیم است بابای سلطان خراسان از قدیم است دارد دمی مثل مسیحا کظم غیظش عبد خدا می سازد او با کظم غیظش از هر بلایی شیعه ها را حفظ کرده زیر عبای خویش ما را حفظ کرده در سینه اش علم خدا را حفظ کرده اعجازهای انبیا را حفظ کرده با یک نگاهش زیر و رو شد بُشر حافی مجذوب حُسن خُلق او شد بُشر حافی آری وقار او وقار دیگری بود اکسیر علم او عیار دیگری بود هر احتجاجش افتخار دیگری بود تیغ کلامش ذوالفقار دیگری بود مانند زینب، عمّه اش، مرد سخن بود در هر سؤالی پاسخش دندان شکن بود آقای ما در کنج زندان چارده سال محروم از خورشید تابان چارده سال آزرده، زخمی، مو پریشان چارده سال مثل هزاران سال بود آن چارده سال «خلّصنی یارب» گفتنش از حد گذشته پیداست در زندان به آقا بد گذشته محمد فردوسی .