.
#شور_روضه
#امام_حسین
#جواد_مقدم
تو روایت داریم بی هوا میزدنت
با عصا میزدنت
تورو هر گوشه ی خاک کربلا میزدنت
تو روایت داریم لحظه های آخر
شمر اومد با خنجر
پیش چشم مادرت پیکر تو شد بی سر
سنگ انداختند
بعضی ها به پیکرت چنگ انداختند
نیزه هاشونو هماهنگ انداختند
سنگ انداختند
نوحو علی الحسین ، نوحو علی الغریب
نوحو علی الشهید ، شیب الخضیب
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
تو روایت داریم پاره شد پیرهنت
پیرمردا زدنت
زبونم اسبا رد شدن از بدنت
تو روایت داریم رو زمین پیکر تو
روی نیزه سر تو
رفته از حال کنار بدنت خواهر تو
غوغا کردند
نیزه هاشونو رو جسمت جا کردند
برا بردن سرت دعوا کردند
غوغا کردند
نوحو علی الحسین ، نوحو علی الغریب
نوحو علی الشهید ، شیب الخضیب
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
تو روایت داریم قصد قربت کردند
تورو غارت کردند
جلوی چشم همه بهت جسارت کردند
تو روایت داریم که عبارو هم بردند
معجرا رو هم بردند
هر چی که بود و نبود تو خیمه هارو هم بردند
غارت کردند
بعد عباس چقدر جرأت کردند
اینا به مال حرام عادت کردند
غارت کردند
نوحو علی الحسین ، نوحو علی الغریب
نوحو علی الشهید ، شیب الخضیب
#امام_حسین
#جلسه_هفتگی_1399
#شور
.👇
Moghadam-13991101[06].mp3
8.62M
▪️تو روایت داریم بی هوا میزدنت▪️
🎤 سبـک : شور روضه ای
🗓مراسم : جلسه هفتگی 1399/11/01
.
#شور
#امام_حسین
#جواد_مقدم 🎤
گلی گم کرده ام میجویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
اگر جویم گلم در این بیابان
به آب دیدگان میشویم او را
امان ای دل ای دل ای دل حسین
بسوز ای دل ای دل ای دل حسین
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
برادر جان سلیمان زمانی
چرا انگشت و انگشتر نداری
چرا عمامه ای بر سر نداری
چرا بر تن داداش تو سر نداری
نگو عمامه ای بر سر ندارم
چرا زینب به سر معجر نداری
امان ای دل ای دل
ای دل ای دل ای دل (3)
حسین جانم حسین
جانم حسین جان
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
نمیدونم چرا حلقت دریدن
نمیدونم چرا انگشت بریدن
نمیدونم دلم دیوونه ی کسیت
کجا میگردد و در خونه ی کیست
نمیدونم دل سرگشته ی ما
اسیر نرگس مستونه ی کسیت
امان ای دل ای دل ای دل حسین
بسوز ای دل ای دل ای دل حسین
#امام_حسین
#جلسه_هفتگی_1399
#شور #حضرت_زینب
#وفات_حضرت_زینب
.👇
Moghadam-13991101[07].mp3
4.57M
▪️گلی گم کرده ام میجویم او را▪️
🎤 سبـک : شـور
🗓مراسم : جلسه هفتگی 1399/11/01
2. مناجات ای داغدار.mp3
3.44M
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا زِینَبُ الکُبری
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_اول :
مناجات امام زمان (عج)
ای داغدار اصلی این روضه ها بیا
صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا
تنها امید خلق جهان یابن فاطمه
ای منتهای آرزوی اولیاء بیا
بالا گرفته ایم برایت دو دست را
ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا
فهمیده ایم با همه دنیا غریبه ای
دیگر به جان مادرت ای آشنا بیا
از هیچکس به جز تو نداریم انتظار
بر دستهای توست فقط چشم ما بیا
هفته به هفته می گذرد با خیال تو
پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا
بیش از هزار سال
تو خون گریه کرده ای
ای خون جگر ز قامت زینب بیا بیا
عرض ارادت کم ما را قبول کن
امسال هم محرم ما را قبول کن
شاعر : #سید_محمد_حسینی
شب دوم محرم الحرام
۱۳۹۶ ، هیئت ثارالله
#امام_زمان
3. مدح حضرت زینب س.mp3
3.22M
#مدح_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_دوم :
با حدیث عشق غوغا می کنم
عشق را باعشق معنا می کنم
صحبت از عشق است
ونام زینب است
عشق معنای تمام زینب است
عشق ، با زینب تجلّی یافته
تارو پودِ عشق را او بافته
عالِم هر عِلم بی تعلیم اوست
زاده ی شیر و جدا ازبیم اوست
ما رأیت الاّ جمیلا ورد اوست
حضرت اُم البنین شاگرد اوست
درتمام عمر حتّی در بلا
یک نماز شب نشد از او قضا
شاعر :
#مجتبی_صمدی_شهاب
#حضرت_زینب
.
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
متن روضه جناب
#استاد_حیدرزاده
یااباعبدالله ، یاایاعبدالله ، امشب نام کسی برده شد ، که خیلی تو کربلا زحمت کشید ، بارِ کربلا رو دوشِ زینبِ ، زینبِ ، زینبِ ، پناه ابی عبدالله ، آرامش ابی عبدالله زینبه ، وقتی گریه میکرد وقتی بی تابی میکرد ، ابی عبدالله دست رو قلبش گذاشت ، فرمود زینبم صبور باش ، خواهرم تو باید اسیری بری ، تو باید بچه های منو سرپرستی کنی ، دست ولایتِ ابی عبدالله رو قلبِ بی بی زینب آمد ، لذا همه جا صبر کرد ، همه جا صبر کرد ، همه جا صبر کرد ، داغ شش برادر دید ، سرِبریده بالای نیزه دید ، سرش رو به چوبه ی محمل زد ، اما یه جا صبرش لبریز شد ، میدونید کجا ؟
وقتی نگاه کرد دید یزید داره با چوب به لب و دهانِ حسینش میزنه !
طشت طلا و چوب یزید و سرِحسین
یارب از این معامله ، زهرا چه میکند؟
گفتا که سکینه ای عمه جان ببین
آخر یزید با سرِبابا چه میکند ؟
سیدا : دیدند عمه جانتون دست برد ، گریبان پاره کرد ! .. کدوم روضه زینب رو بخونم ، هر کجا بری نام زینبِ ، اصلا مگه میشه روضه ای رو بگی نام زینب نباشه ؟
از کودکیش داغ دیده ، ازکودکیش مصیبت دیده ، همین روزها 5 سالش بود ، دنبال جنازه مادرش می دوید ! 5 ساله بود که خونه داره امیرالمومنین شده بود ، فرق شکافته باباش امیرالمومنین رو دید ، اما اون شبی که بابا رو از مسجد می آوردند خونه ، نزدیکِ خونه که رسیدند امیرالمومنین فرمود : حسنم منو زمین بزار بابا ! حسینم بزار با پای خودم برم داخل خونه ... گفتند بابا آخه نمیتونی راه بری ، فرقتون شکاقته است ، فرمود آخه زینب داره میداد ، نمیخام زینبم منو اینطور ببینه ! دخترم طاقت نداره ، نداره ، نداره ..
دلش خوش بود دو تا برادر داره ، حسن داره ، حسین داره ، اما یه روز هم نگاه کرد مدینه ، خونِ دلِ برادر میانِ طشت ، خوب بود تشیع جنازه امام حسن نیامد ؟ خوب بود ندید بدنِ امام حسنشو تیرباران کردند ؟
نگذارید که زینب
برود سوی بقیع
ترسم از غصه ،
روانش زِ تن آید بیرون !
اما همه مصیبتاش کربلا بود ، همه دلخوشیش حسینِ ، حسینِ ، حسینِ .. خیمه گاه زینبه ، قتلگاه زینبِ ، کنار بدنِ علی اگبر زینبِ ، بالا تل ِزینبیه زینبِ !
اما امان از اون ساعتی که میخاستند زینب رو از کربلا ببرند !
به یادِ اون بچه هایی که الان دارند دورِ حرمش میگردند ، مدافعان حرمی که شهید میشن ، خوشا به حالشون ، مدافع حرم بی بی زینب (سلام الله علیها) هستند ..
اما وقتی میخاستند بی بی رو از کربلا ببرند ، مگه از حسینش جدا میشد ؟ ابنو من نمیگم ، سکینه بنت الحسین میگه ، اونقدر عمه ام رو با تازیانه میزدند ، میزدند ، میزدند ...
وقتی این دخترآمد کنار بدن بابا ، صدا زد بابا بابا بابا ، بابا بلند شو ببین دارند عمه ام رو میزنند ؟ « اُنظُراِلی عَمّتیَ المَضروبة» مضروبه ، مضروبه ..
کوفیا بدند ، بابا بابا
عمم رو زدند ، بابا بابا
اای ی ی ، یا زینب ، یازینب ، یازینب ..
مگر تو همسفر با ما نبودی ؟
خدا نگنه تو یه سفری که با اقوام هستی ، با خانواده هستی ، عزیزی رو از دست بدهی ، وقتی میخای از کنار بدنش جدا بشی ، خیلی سخته ...
مگر تو همسفر با ما نبودی ؟
در این صحرا چرا کردی تو منزل ؟
حسین جان :
به مردن راضیم ، شاید که دیگر
نبینم قاتلت را در مقابل
اای ی ی .. حسین (ع) ، خدا نکنه عزیزی از کسی توسط کسی به قتل برسه ، خانواده ی مقتول ، تا آخر عمرشون راضی نمیشن ، قاتل داداشِ شون رو ببینند !
حمزه سید الشهدا (علیه السلام) قاتلش وحشیِ ، این وحشی بعدها توبه کرد و اسلام آورد ، به پبغمبر گفتند وحشی برگشته ، حضرت پذیرفتش ، بعد فرمودند : وحشی چطوری عموی منو کشتی ؟
گفت آقا از دور آمدم از پشت سر، تیزه ای زدم ، حمزه روی زمین افتاد ، رو سینه ی حمزه نشستم ، بدن را مُثله کردم ! سینش رو دریدم ، جگرش رو بیرون آوردم ...
صدای گریه ی پیغمبر بلند شد ، فرمود وحشی پاشو برو ، جایی برو که تا آخر عمرم تورو نبینم ، من طاقت ندارم قاتل عموم رو ببینم !
بعضیا گرفتند چی میخام یگم ؟ میخام بگم یا رسول الله شما طاقت نداشتید قاتل عمو جانتون رو ببینید ! اما دخترت زینب ، چهل منزل ، همون کسی که رو سینه ی حسینش نشسته بود ، همون کسی که سرِ حسینشو از بدن جدا کرده بود ، تازیانه به دست داشت بچه ها رو میزد ؟؟
به مردن راضیم ، شاید که دیگر
نبینم قاتلت را در مقابل
هر کجا نشستی فریاد بزن یا حسین ...
اتریش ، مرکز اسلامی وین
ایام فاطمیه ۱۴۳7 هجری
#شهادت_حضرت_زینب
#وفات_حضرت_زینب
👇
3. روضه.mp3
11.63M
#روضه_حضرت_زینب
(سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_سوم
اتریش ، مرکز اسلامی وین
ایام فاطمیه ۱۴۳7 هجری
4. سینه زنی کوتاه.mp3
6.79M
#سینه_زنی_کوتاه
حضرت_زینب
(سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_چهارم
زینب ای ، لاله ی غمگین و ملول
زینب ای ، واله و محوِ تو عقول
زینب ای ، روشنی چشم رسول
زینب ای ، زاده ی زهرایِ بتول
( یا زینب ، یازینب ) تکرار
#بند_دوم
ای مرا، خاکِ قدوم تو بسر
تو که دادی به رهِ دین ، دوپسر
تو که گلها همه پرپر دیدی
تو که تن ها همه بی سر دیدی
( یا زینب ، یازینب ) تکرار
#بند_سوم
تو که در خون ، علی اکبردیدی
#اوج
( بی بی جان ، یا زینب ،
اغیثینی ، ادرکینی ... )
تو که در خون ، علی اکبردیدی
تو که قنداقه ی اصغر دیدی
تو که خود ، داغِ برادر دیدی
( یا زینب ، یازینب ) تکرار
#رباعی_پایانی
ای پرچم کربلا به دوشت زینب
قربان تو وخشم و خروشت زینب
تا موی سرت سپید شد از غم دوست
شد کعبه ی دل ، سیاه پوشت ، زینب
#اتریش_مرکز_اسلامی_وین
ایام فاطمیه ۱۴۳7 هجری
#حضرت_زینب
1. منزل استاد 9.9.98.mp3
3.56M
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
این همه راه دویدم ز پی دلدارم
به امیدی که در این دشت
برادر دارم ...
تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم
فکر همراهی با شمر دهد آزارم
اسب ها پای خود از
سینه ی او بردارید
من هم از این تنِ بی سر شده
سهمی دارم ..
خیز و نگذار که ما را
به اسیری ببرند
من که از راهی بازار شدن بیزارم
یک عبا داشتی و
خرج علی اکبر شد
با چه از روی زمین
جسم تو را بردارم
به وداع من و تو
خیره بُوَد چشم رباب
خواندم از طرز نگاهش
که منم دل دارم ...
شاعر : #سعید_خرازی
منزل استاد حیدرزاده
#حضرت_زینب
2. وصیت.mp3
3.46M
#وصیت_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#به_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#حاج_کاظم_دانایی
دخترم :
ارثیه ی غربت مادر مال تو
پر کشیدن مال من ،
این دو سه تا پر مال تو
داغِ من ، مال علی ،
داغ علی هم مال من
حسنین و غم این
دو تا برادر مال تو
خطبه خونی ،
توی مسجدِ مدینه مال من
خطبه خوندن ،
توی کوفه مثل حیدر مال تو
خنده ی همسایه ها ،
تو راه کوچه مالِ من
صدای هلهله و
خنده ی لشگر مال تو
این سه تا کفن ،
واسه من و علی و مجتبا
زینبم ، پیرهن حسینِ بی سر
مال تو ..
قصه ی میخ در و
کُشتن محسن مال من
غِصه ی سه شعبه و
حنجر اصغر مال تو
بوسه های بی رمق ؛
این دم آخر مال من
بوسه های لب گودالِ برادر
مال تو ..
زخم بستر مال من ،
اشکای حیدر مال من
یک هزار و چندتا زخمِ تنِ بی سر
مال تو
قتل و غارت مال تو ،
رخت اسارت مال تو
دیدن بزم شراب و
مِی و ساغر مال تو
شاعر : #امیر_عظیمی
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
بابا تو مجلس شام
هر چی سرک کشیدم
به جز یه چوب خونی
چیزی دیگه ندیدم
دارم می فهمم امشب
که چوب کجا میخورده
باید برای این غم ،
دختر تو میمرده ...
روضه خانگی ، دی 96
#حضرت_زینب
#فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلوات خاصه حضرت احمدبن موسی شاهچراغ ع
مخصوص شب ۱۷رجب شب شهادت حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ ع
بانوای(حاج مهدی سماواتی)
در گذر ِ مرگ ِ سرخ،
هر که تو را دید، گفت:
برگ ِ گل ِسرخ را
باد کجا میبرد؟!
در گذر ِ مرگ ِ سرخ،
هر که تو را دید، گفت:
هرکه دراین بزم مقرّب تر است
جام بلا بیشترش میدهند ...
امروز ۱۰ اسفند ماه سالروز شهادت شهید #امیر_حاج_امینی صاحب این تصویر بی مثال است
شادی روح پرفتوح شهیدان صلوات
.
#نوحه_شهادت
#امام_کاظم #علیه_السلام
#سبک_شبایی_که_دلارو_غم ...
#حاج_رضا_یعقوبیان
شور محشر دوباره شد برپا
رفته سوی خدا گل زهرا
شهید از کین موسی بن جعفر شد
همه در غم زین ماتم عظمی
آه و واویلا آه و واویلا(۳)
از غم داغ هفتمین مولا
کاظمین گشته همچو عاشورا
از ستمهای دشمن بی دین
دیگه راحت شده گل طاها
آه و واویلا آه و واویلا(۳)
ای که باشی زنسل پیغمبر
پسر فاطمه گل حیدر
به شهر کاظمین زظلم وکین
همچو گل از ستم شدی پرپر
آه و واویلا آه و واویلا(۳)
گل گلزار مصطفایی تو
پسر خیرةالنسایی تو
نهمین نور و هفتمین مولا
شیعیان را تو مقتدایی تو
آه و واویلا آه و واویلا(۳)
تو گل بوستان زهرایی
بعد بابا بر همه مولایی
باب حاجاتی در همه عالم
یابن زهرا ز بسکه آقایی
آه و واویلا آه و واویلا(۳)
ایکه هستی خورشید رخشنده
باصفا با دستای بخشنده
با نگاه تو گشته ام زنده
از تو هستم همیشه شرمنده
آه و واویلا آه و واویلا(۳)
تویی بر شیعه چون مه تابان
بودهای عمری گوشه ی زندان
شده ای نور همه ی دلها
شهید از ظلم و جور زندانبان
آه و واویلا آه و واویلا(۳)
تویی اسطوره ی جوانمردی
توسراپا رنج و غم و دردی
چه کشیدی به حبس آخر خود
مرگ خود از خدا طلب کردی
آه و واویلا آه و واویلا(۳)
آتش کینه ها زبانه زد
پیکرت را عدو نشانه زد
تو را سندی مرتد کافر
وقت افطار به تازیانه زد
آه و واویلا آه و واویلا(۳)
همه عمرت فقط تو غم دیدی
خوشی در زندگی تو کم دیدی
بمیرم از برای تو مولا
کنج زندان رنج و ستم دیدی
آه و واویلا آه و واویلا(۳)
سوزد از غم دل محبانت
جان عالم شود به قربانت
کنج زندان ز کینه ی هارون
زد شرر زخم کینه بر جانت
آه و واویلا آه و واویلا(۳)
امان ای دل امان ازاین بیداد
زین مصیبت شیعه بزن فریاد
پیکر پاک موسی جعفر
سه روز مانده روی پل بغداد
آه و واویلا آه و واویلا(۳)
پیکرتو تشییع جنازه شد
داغ جدت دوباره تازه شد
پیکر صدچاک حسین تو
با سم اسب ونعل تازه شد
آه و واویلا آه و واویلا(۳)
غل و زنجیر کین به پیکر تو
شکرلله ندیده دختر تو
سر پاک و مطهرت مولا
ندیده روی نیزه خواهر تو
آه و واویلا آه و واویلا(۳)
پیکرت را چه باصفا بردند
همه از غصه ی تو پژمردند
کربلا تا نام حسین بردند
همگی تازیانه می خوردند
آه و واویلا آه و واویلا(۳)
#نوحه_شور
#شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#شهادت_امام_کاظم
#مشهد_مقدس
.👇
.
#زمزمه
#نوحه
#شهادت_امام_کاظم #علیه_السلام
#سبک_نسیمی_جانفزا_می_آید
#حاج_رضا_یعقوبیان
امام هفتمین در زندان
شده از رنج و غم پریشان
بود در غریبی او گریان
بریزد اشک غم چون دریا
واویلا واویلا واویلا(۳)
براو گشته ظلم و کین افزون
از ستم ها و جور هارون
شده زین مصیبت ها دل خون
به دوشش بود کوه غم ها
واویلا واویلا واویلا(۳)
سندی از کینه ظالمانه
بِزد بر پیکرش نشانه
که مانده جای تازیانه
نموده با خدایش نجوا
واویلا واویلا واویلا(۳)
خون دلهاشده غذایش
به زندان شده این دعایش
بخواهد مرگش از خدایش
به عجل وفاتی سریعا
واویلا واویلا واویلا(۳)
بین عالم بود او مظلوم
که از حق خود گشته محروم
به زهر کینه گشته مسموم
بود در کنج زندان تنها
واویلا واویلا واویلا(۳)
شهید زهر کین گردیده
فدای راه دین گردیده
شیعه اش دل غمین گردیده
رفته هفتم امام از دنیا
واویلا واویلا واویلا(۳)
شهید راه قرآن گشته
بر او ظلم فراوان گشته
رضا از غم پریشان گشته
بسوزد از این داغ بابا
واویلا واویلا واویلا(۳)
کجا میرود روح ایمان
پیکرش روی دوش یاران
رضا گشته ز داغش گریان
عزایش به هر جا شد برپا
واویلا واویلا واویلا(۳)
#نوحه_شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#مشهد_مقدس
👇
.
#روضه_امام_کاظم
روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام
الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِير، سلام بر اون آقایی که جاش تاریکیِ زیر زمین ها بود ...
ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُود .. ساقِ پاهایِ مبارکش به خاطر حلقه هایِ زنجیر له شده بود ، کوبیده شده بود .. آقا جونم برات بمیرم یه روزی جدّت زینُ العابدین رو وارد شام کردن ، به دست و پاش غل و زنجیر جامعه زده بودن .. پشت سرِ زینُ العابدین ردِ خون روی زمین دیده می شد ، از کنارِ غل و زنجیر خون روی زمین می چکید .. اما آقا وقتی به دست و پای شما غل و زنجیر زدن ، زن و بچه تو جلو چشمت نمی زدن .. کربلا میخوام ، از الان نگران اربعینم یه سفارش به جدّ غریبت بکن ، حسین .. اربعین منو کربلا ببر ...
کنارِ قدم های جابر سوی نینوا رهسپاریم
ستون های این جاده را ما به شوق حرم می شماریم
آقا، مولا، یا باب الحوائج کربلای مارو بده
الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَاف .. سلام بر اون جنازه ای که با خفّت و خاری بالای سرش جار کشیدن ، گفتن بیاید امام رو ببینید .. بگم یا نه؟! نه نمیگم دلش رو ندارم بگم چی گفتن .. اما به جنازه مطهرش جسارت کردن .. آقا جونم این که چیز جدیدی نیست کربلا زینب کنارِ جدّ غریبت نشسته بود ، بعضیا نیزه می زدن .. بعضیا شمشیر شکسته میزدن .. اما بمیرم جلو چشم زهرا بعضیا با چکمه ها لگد میزدن .. منو ببر کربلا
و الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّسَاء .. آقا جونم زخم های پهلو رو به مادرت نشون بده
بِإِرْثٍ مَغْصُوبٍ وَ وِلاءٍ مَسْلُوبٍ وَ دَمٍ مَطْلُوبٍ وَ سَمٍّ مَشْرُوب ، دیگه روضه نمیخونم حرفایی که باید میزدمو زدم .. میخواستم تازه شعر بخونم این مثلاً مقدمه بود ، اما مارو ببر کربلا
بیا نگار آشنا ، شبِ غمم سحر نما
مرا به نوکریِ خود ، شَها تو مُفتخر نما
ای گل وفا حسین ، معدن سخا حسین
می کشی مرا حسین ، می کشی مرا حسین
*بیتِ آخر روضه من ، یا موسیَ بْنِ جعفر*
یک گوشه دختر و پسرت را صدا زدی
با دست و پایِ بسته شده دست و پا زدی
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
او صدا میزد حسین ، دست و پا میزد حسین
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
.👇
#موسی_بن_جعفر
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را
خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را
روزی ما کرده خدا باب الحوائج را
از ما نگیرد کاش "یا باب الحوائج " را
هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد
کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد
یادش بخیر آن روزها که مادر خانه
گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه
پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه
یک سفره نذری ، قدر وسع شوهر خانه
مادر پدرهامان همین که کم میاوردند
یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند
عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را میشد
یک سفره می افتاد و درد ما دوا میشد
با اشک وقتی چشم مادر آشنا میشد
آجیل های سفره هم مشکل گشا میشد
آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود
نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود
گاهی میان روضه ی ما شور می آمد
پیرزنی از راه خیلی دور می آمد
با دختری از هر دو چشمش کور ... می آمد
بهر شفای کودک منظور میِ آمد
یک بار در بین دعا مابین آمینم
برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم
آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود
آنکه میان روضه می زد داد مادر بود
يك هفته بعد از سفره می افتاد مادر بود
گریه کن زندانی بغداد مادر بود
حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد
هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد
می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد ... آه
در خلوت او غیر زندانبان نیامد ... آه
این بار یوسف زنده از زندان نیامد ... آه
پیراهنش هم جانب کنعان نیامد ... آه
از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند
بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند
این اتفاق انگار که بسیار می افتاد
نه نیمه ی شب موقع افطار می افتاد
هر شب به جانش دست بد کردار می افتاد
انقدر میزد دست او از کار می افتاد
وقتی که فرقی بینشان در چشم دشمن نیست
صد شکر که مرد است زیر دست و پا زن نیست
محسن عرب خالقی
#امام_کاظم
.
#موسی_بن_جعفر
مشکل گشای کارها باب الحوائج
ذکر توسّل های ما باب الحوائج
دارد هوای شیعه را باب الحوایج
پیوسته می گوییم «یا باب الحوائج»
پر می کشد دل های ما تا کاظمینش
امشب عجب دارد تماشا کاظمینش
عیسای اهل البیت موسای کلیم است
مانند بابایش کریم ابن الکریم است
بین دعاهایش غریبه هم سهیم است
بابای سلطان خراسان از قدیم است
دارد دمی مثل مسیحا کظم غیظش
عبد خدا می سازد او با کظم غیظش
از هر بلایی شیعه ها را حفظ کرده
زیر عبای خویش ما را حفظ کرده
در سینه اش علم خدا را حفظ کرده
اعجازهای انبیا را حفظ کرده
با یک نگاهش زیر و رو شد بُشر حافی
مجذوب حُسن خُلق او شد بُشر حافی
آری وقار او وقار دیگری بود
اکسیر علم او عیار دیگری بود
هر احتجاجش افتخار دیگری بود
تیغ کلامش ذوالفقار دیگری بود
مانند زینب، عمّه اش، مرد سخن بود
در هر سؤالی پاسخش دندان شکن بود
آقای ما در کنج زندان چارده سال
محروم از خورشید تابان چارده سال
آزرده، زخمی، مو پریشان چارده سال
مثل هزاران سال بود آن چارده سال
«خلّصنی یارب» گفتنش از حد گذشته
پیداست در زندان به آقا بد گذشته
محمد فردوسی
#شهادت_امام_کاظم
.
4_5828057757797844239.mp3
1.28M
#سینه زنی زمینه ویژۀ شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام
فلک خون می باره ، زمان تیره و تاره
سیاه پوشِ تمومِ عالم ، آقامون عزا داره
عجب غربتی ، اِی وای
واوِیلا .. امان از این مصیبت
واوِیلا .. تنها میونِ غربت
اسمِ تو رویِ زبونم
درد و غصه هات به جونم
با امام رضا میخونم ...
«سیدی موسیَ ابنِ جعفر ...»
چه زخمی روی ساقِ ، مصیبت این داغِ
بالا تر از نالۀ آقا صدای شلاقِ
عجب غربتی اِی وای
این شبها .. شکسته شد سکوتش
خَلِّصنی .. دعایِ تو قنوتش
زخمیِ همه وجودش
کل پیکرِ کبودش
حقِ حضرت این نبودش
«سیدی موسیَ ابنِ جعفر ...»
يا باب الحوائج یا موسیَ بْنِ جعفر
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
#امام_کاظم #شهادت_امام_کاظم
.