شعر مدح حضرت سيدالشهداء (ع)
اول ماه سپردم گره ها را به حسین
نفس سینه زن کرببلا را به حسین
دستم از گریه ی ماه رمضان کوتاه است
برسانید من بی سر و پا را به حسین
جور عشاق کشیدن هنر معشوق است
درد دادند به ماها و دوا را به حسین
پنج تن موقع حاجات دو عالم فوراً
میکشانند سرانجام دعا را به حسین
آدم از خیر بهشتی که در آن بود گذشت
خوش به حالش که قسم داد خدا را به حسین
من گدای سگ کهفش شدم ومیدانم
میرساند سگ این خانه گدا را به حسین
حقم است از همه جا رانده شوم غیر حرم
قسم من فقط این است؛ شما را به حسین
ای نسیم سحری وقت گذر حوصله کن
برسان حاجت زوار رضا را به حسین
سفره را فاطمه انداخته و مطمئناً
میسپارند محرم دل ما را به حسین
مادر آب، بخوان نوحه کمی پیش فرات
که شهادت بدهد آب گوارا به حسین
.
#امام_حسین
#امام_حسین
دارم به سر هوای تو یا ایهاالغریب
دارم به لب نوای تو یا ایهاالغریب
حسرت به دل نشسته ام و زار می زنم
در داغِ کربلای تو یا ایهاالغریب
عمری است بین هیئت تو خو گرفته ام
با بیرق عزای تو یا ایهاالغریب
ایل و تبار من همگی نوکر تواند
من هم شدم گدای تو یا ایهاالغریب
شکر خدا که بینِ سلاطینِ این جهان
افتاده ام به پای تو یا ایهاالغریب
با اسم اعظمت گره ها باز می شود
بینِ حرم سرای تو، یا ایهاالغریب
سایه فکنده روی سرم، ای قتیلِ اشک
دست گره گشای تو یا ایهاالغریب
آشفته ام به گیسوی آشفته ات حسین
می میرم از بلای تو یا ایهاالغریب
لعنت به آن کسی که سرت را بریده است
در پیش بچه های تو یا ایهاالغریب
تنها شدی و پیروهنت پاره پاره شد
ای جان من فدای تو، یا ایهاالغریب
رضا باقریان
ـــــــــــــــ
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
عالم محرم است سلامٌ علی الحسین
این ذکر عالم است سلامٌ علی الحسین
این جمله واجب است بگوییم و بشنویم
هرجا که پرچم است سلامٌ علی الحسین
بعد از خدا و قبله سوال درون قبر
تنها همین دم است سلامٌ علی الحسین
هر ثانیه اگر چه بگوییم این سلام
نه؛ بازهم کم است سلامٌ علی الحسین
هم ذکر فاطمه است سلام علی الغریب
هم ذکر خاتم است سلامٌ علی الحسین
بر زخم های پیکر آقای تشنگان
این ذکر مرهم است سلامٌ علی الحسین
هر کس ز بهترین دم عالم سوال کرد
گویید این دم است سلامٌ علی الحسین
واجب شده است در همه جا شعر محتشم
باز این چه ماتم است سلامٌ علی الحسین
هرکس شده است مَحرم حق هر کسی که هست
مدیون این دم است سلامٌ علی الحسین
وقتی خدا نوشته به عرشش غم تو پس
این اسم اعظم است سلامٌ علی الحسین
.
#سینه_زنی_حضرت_رقیه_س
#زمزمه
بنگر خرابه گردیده گلشن
ای عمه جانم چشم تو روشن
دیگر رقیه حاجت روا شد
بنگر خرابه کرب و بلا شد
ای وای رقیه ....
شام جدایی آخر سحر شد
مهمان دختر رأس پدر شد
بنگر غم دل با او بگویم
رأس پدر را چون گل ببویم
ای وای رقیه ....
من یاس باغ آل رسولم
ازجور دشمن زار و ملولم
بنگر دمیده صبح وصالم
ای عمه زینب بنما حلالم
ای وای رقیه ....
بابا فدای رأس منیرت
بنگر به حال طفل صغیرت
خاکستری شد روی نکویت
امشب زنم من شانه به مویت
ای وای رقیه ....
کنج این ویران سرا خورشید تابان آمده
عمه بابا آمده
بی عمو عباس و اکبر از چه تنها آمده
عمه بابا آمده
عمه بابا آمده برخیز تا کاری کنیم
آبرو داری کنیم
با لباس پاره باید میهمان داری کنیم
آبرو داری کنیم
#شب_سوم_محرم
(صلوات)
.
هر شبانگاه با ریشه ی محبت
شور(قال الصادق عشاق حسین)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قال الصادق، عشاق حسین
خون گریه کنید، بر داغ حسین
ای آب حیات، کشتی نجات
شاه عرصات، عالم به فدات
بیچاره کسی که در خیالش ، سودای غم تو را ندارد
درد دل عاشقم دوایی ، جز تربت کربلا ندارد
آتش به جان همه ، عالم زدی یا حسین
اینکه رحمت واسعه ، یا سیدی یا حسین
____________________________
ای تشنه شهید سر بریده
دست از سر و از پسر کشیده
ای آب حیات آل احمد
ای کشتی امت محمد
ای کاش که در غمت بمیرم
کز دست تو خون بها بگیرم
بی سر و سامان یا حسین
دست به دامان تو ام یا حسین
بر سر نی زلف رها کرده ای
با دل زینب تو چه ها کرده ای
زهره ی منظومه ی زهرا حسین
کشته ی افتاده به صحرا حسین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاج محمود کریمی
.
#امام_صادق
السلام علیک یا اباعبدلله یا جعفر بن محمد و رحمة الله و بركاة
کوچه ها نیمه ی شب سوختنت را دیدند
ریسمان ها به سراپای تنت پیچیدند
در و دیوار به اشفتگی ات لرزیدند
یادگاران سقیفه به غمت خندیدند
اثر زهر کشنده بدنت راحت شد
روضه ات موی سفیدی ست که بی حرمت شد
پابرهنه عقب اسب چه بد درد سر است
اسب ها سرعتشان از قدمت بیشتر است
بسکه خوردی به زمین جان شما در خطر است
صورت ملتهبت از عرق سرد،تر است
بر سر شانه غم تلخ علی می بردی
بی امامه وسط کوچه زمین می خوردی
پیکرت اب شد از زهر ولی بی سر...نه
خانه ات سوخت ولی کودک تو معجر...نه
خواهرت بعد تو در هجمه ی یک لشکر...نه
عقب قافله جا مانده ز تو دختر؟...نه
خانه ی سوخته ات پنجره ی کرببلاست
روضه ات جلوه ای از خاطره ی کرببلاست
#حسن_کردی
.
#نحر_کردن و #ذبح_نمودن
✅لحظات آخر حیات امام حسین(ع) بود و امام(ع) یکّه و تنها مشغول جنگ کردن بود.
📋《فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ》
♦️امام(ع) در حالى که ضعف از جنگ بر وى عارض گردیده بود، لحظه اى براى استراحت توقّف نمود.
📋《فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبَ لِیَمْسَحَ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ》
♦️در همان حال سنگى از دشمن آمد و به پیشانى حضرت اصابت نمود، امام(ع) پیراهن را بالا زد تا خون پیشانى را باز دارد که تیرى سه شاخه و زهر آلود آمد و بر قلب مقدس امام(ع) نشست.
سپس فرمود :
📋《بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ(ص》
سپس دستها را به سمت آسمان بالا برد و فرمود :
📋《إِلَهِی! أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ بِنْتِ نَبِیٍّ غَیْرُهُ》
♦️خداوندا! تو مى دانى که اینان مردى را مى کشند که بر گستره ی زمین جز او فرزند دختر پیامبر(ص) نیست!
سپس تیر را از پشت سر درآورد.
📋《فَانْبَعَثَ الدَّمُ کَأَنَّهُ مِیزَابٌ》
♦️در حالی که خون مانند ناودان از بدنش فوران می کرد.(۱)
حضرت(ع) دیگر توان جنگ نداشت و به زحمت خود را ایستاده نگه داشته بود، که ناگهان نگاهشان به لشکر انبوهی افتاد که به فرماندهی شمربن ذی الجوشن بین امام(ع) و خیمههای آن حضرت(ع) فاصله شده و قصد حمله به خیمههای امام(ع) را داشتند.
امام(ع) با دیدن این صحنه به آنها فرمودند :
📋《وَيْلَكُمْ يا شِيعَةَ آلِ اَبى سُفْيانَ!
اِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِيْنٌ وَكُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ، فَكُونُوا اَحْراراً فِى دُنْياكُمْ!》
♦️ای پیروان آل سفیان!
اگر دین ندارید و از روز قیامت نمی ترسید، پس لااقل در زندگی خود آزاده باشید.
شمر گفت : حسین! چه می گویی؟!!
امام(ع) فرمود :
📋《إِنِّی أَقُولُ أُقَاتِلُکُمْ وَ تُقَاتِلُونَنِی وَ النِّسَاءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ فَامْنَعُوا عُتَاتَکُمْ وَ جُهَّالَکُمْ وَ طُغَاتَکُمْ مِنَ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِی مَا دُمْتُ حَیّاً》
♦️من با شما می جنگم و شما با من نبرد می کنید، این زنان گناهی ندارند؛ پس تا من زنده هستم از تعرض یاغیانتان به خانواده من جلوگیری نمایید و به خیمهها حمله نکنید.
پس شمر ملعون گفت :
📋《لَکَ ذلِکَ یَابنَ فَاطِمَه(س)!》
♦️ای فرزند فاطمه(س)! حق با توست.
پس در جنگیدنِ با امام(ع) مصمّم شدند که ابتدا کار حسین(ع) را تمام کنند.(۲)
شمر خود را به امام(ع) نزدیک کرد.
امام(ع) به زمین افتاد و در حالی که خون تمام صورت و محاسنش را گرفته بود.
🏴در زیارت ناحیه مقدسه که منسوب به امام زمان(عج) می باشد، آمده است :
📋《وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِکَ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِکَ، بِیَدِهِ، ذابِحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ》
♦️شمر بر روی سینه ات نشسته بود و شمشیرش را بر گلوگاه تو گذاشته بود و محاسن غرقه به خون تو را، بدست گرفت و با شمشیر تیزش سر از بدنت جدا میکرد.(۳)
در این حالت امام(ع) که خون چشمان مطهّرش را گرفته بود، دید سینه ی مطهّرش سنگین شده!
فرمود : كیستی؟
📋《لَقَد ارتَقَیتَ مُرتَقَیً عَظیمَاً طَالِماً قَبَّلَه رَسُولُ اللهِ(ص)》
♦️جای بلندی نشستی! آن جایگاه بوسه گاه مكرّر پیغمبر(ص) بود.
شمر خود را معرفی کرد.
مام(ع) خطاب به آن ملعون فرمود :
📋《یا شِمرُ! تَقتُلُنُی وَلَم تَعرِف مَن انَا؟》
♦️ای شمر! مرا می کشی و نمی دانی کیستم؟
شمر گفت : می دانم و تو را نیک می شناسم، جد و پدر و مادرت را از همه بهتر می شناسم.
پس دشنامی به حضرت(ع) داد و سپس گفت :
تو را می کشم و اصلا در دل ترس ندارم!
📋《فَضَرَبَ بسَیِفِه ثُمَّ اجَتَزَّ رَأسَه الشَرَیفَ قَفاءً》
♦️شمر بعد از زدن ضرباتی به سر حضرت(ع) سر امام(ع) را از قفاء برید.(۴)
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۲۰
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۵۱
۳)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۵
۴)مقتل الحسين(ع) خوارزمى، ج۲، ص۳۶
#اسنادالمصائب