eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20210719-WA0017.opus
145.8K
یاحسین یاحسین...
مداحی_آنلاین_مسلمی_قبلیه_دوندرن_یوخ_عاملی.mp3
7.23M
(ع) 🌴مسلمی قبلیه دوندرن یوخ 🌴گل باشیوا دولانیم ابالفضل 🎤حاج
. تو شوق پر زدن دادی تو هیئتت وطن دادی تو آبرو به من دادی من آبرو بردم ولی دوباره این ننگ و دل سیاه ولی تنگ و سری که خورده به سنگ و پیش تو آوردم پیش تو آوردم دستای خالیمو مرحم بذار آقا شکسته بالیمو من بی کس و تنهام تو تکیه گاهم باش مثه قدیم آقا پشت و پناهم باش **** هر جا که بی شما رفتم تو زندگی خطا رفتم بدون تو کجا رفتم میبینی دنیامو اشک چش ترم ارباب گذشته از سرم ارباب امید اخرم ارباب بگیر دو دستامو من غرق دنیامم فکری به حالم کن خیلی بدی کردم آقا حلالم کن بازم برای من درمون دردایی مردونگی کردی بس که تو آقایی 👇
مداحی آنلاین - شوق پرواز - مجتبی رمضانی.mp3
6.9M
ویژه روز 🍃تو شوق پر زدن دادی 🍃تو هیئتت وطن دادی 🎤
. کوفیان شعله به قلب و دل شیدا مزنید آتش کینه به هر خیمه ی صحرا مزنید کوفیان همسفر محنت و غم ها نشوید نقش اندوه به قلب و دل شیدا مزنید کوفیان بیعت خود از چه چنین می شکنید رخنه بر کشتی جا مانده به دریا مزنید کوفیان یکسره تا آتش دوزخ نروید بی وفایی مکنید این همه در جا مزنید کوفیان از چه درِ خانه ی خود می بندید طعنه بر بی کسی عترت طاها مزنید کوفیان مَرکب اندوه و بلا زین مکنید بر رکاب ستم و ظلم چنین پا مزنید کوفیان اهل حریم نبوی چون آیند شرر کینه به آرامش دل ها مزنید کوفیان از سرِ بام ستم خانه ی خود سنگ بر نور دل حضرت زهرا مزنید کوفیان هر چه که خواهید مرا سنگ زنید لیک سنگی به سر زینب کبری مزنید کوفیان شرم و حیا را به تمامی مبرید پاره ی آتش خود را به سرِ ما مزنید کوفیان از سرِ بامم به زمین اندازید به اسیران حرم نعره و آوا مزنید کوفیان گر سر نیزه سرِ یارم دیدید تهمت خارجی این گونه به مولا مزنید کوفیان شهره ی نامردی عالم نشوید این همه تیر جفا بر من تنها مزنید کوفیان هر چه که تیر است به سویم بزنید جانب محرم ما تیر تماشا مزنید .
Shahadat_Hazrat-Moslem_Banifatemeh_1400.mp3
8.59M
🏴 السلام علیک یا سفیرالحسین،یا مسلم بن عقیل 🔊 هر چه خواهید مرا سنگ زنید لیک یک سنگ به زینب نزنید ◼️ 🎤حاج سیدمجید اینجا کسی برای تو پا در رکاب نیست کابوس‌هاست در نظر من که خواب نیست یک مرد نیست تا که بگوید به کوفیان که کشتن حسین به قرآن ثواب نیست یک مشک بهر روز مبادا نگاه‌دار در کربلا برای علی‌اصغر آب نیست آنقدر نیزه دیده‌ام اینجا که روشن است دیگر شمار زخم تنت در حساب نیست از سنگ‌های مردم این شهر خوانده‌ام قرآن روی نیزه تو بی‌جواب نیست برگرد یا حسین که دست سه‌ساله را آنقدر کوچک است که تاب طناب نیست این‌ها همه کنار، به این فکر می‌کنم اینجا کسی حسین به فکر حجاب نیست 👈 شاعر: محمد رسولی .
. ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ _ شب اول محرم ✼═══┅┅═══✼ السَلامُ علیکَ یامَظلوم یاغَریب یاعَطشان یااباعَبدالله اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ زنده ماندم شبِ غمت آمد ماه شبهایِ ماتمت آمد ساعتِ کارِ گریه کردن شد فصلِ بارانِ نم نمت آمد *نمرده ام ... محرمتُ دیدم ... ارباب ...* حضرتِ یاس ناله سر دادُ بویِ سیبِ مُحرَمت آمد مادرت گریه کن صدایم کرد گفت شبهایِ محرمت آمد من شنیدم که اشک مرهمِ توست کشتۀ اشک مرهمت آمد بوی پیراهنی که غارت شد تا حوالیِ پرچمت آمد ... دلِ من را به کربلا ببرید تا فرآسویِ نیزه ها ببرید *چقد دلم تنگ شده بود برا لباس مشکیام ... چقدر غصه میخوردم آیا زنده میمونم ماهِ محرمُ ببینم یا نه ... الحمدلله بودم کتیبه ها رو ، رو در و دیوارِ شهر دیدم ...* باز این چه شورش است که درخلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است آمدم تا که نوکرت باشم نذریِ پایِ منبرت باشم منت توست بر سرم وَرنه من که هستم که یاورت باشم ! اِذنِ گریه بده به چشمم تا زخمیِ زخمِ پیکرت باشم ... *قربونِ اسمت ... قربونِ این زائرات ... قربونِ اونایی که اومدن عرض ادب کنن ... میگم و میگذرم یا اباعبدالله ، قربونت برم که اینقدر اسمت مثلِ عسل شیرینِ ... مادرش هم همین جور صدا میزد میگفت : حسین جان ... حسین جان ... (خسته نشی از این حسین گفتنت ... ) یااباعبدالله اجازه بدید چند خط روضه مو بخونم شب اولیِ زیاد اذیتت نکنم ...* اینجا کسی برایِ تو پا در رکاب نیست کابوس هاس در نظرِ من که خواب نیست یک مرد نیست تا که بگوید به کوفیان که کشتنِ حسین به قرآن ثواب نیست یک مشک بهرِ روزِ مبادا نگاه دار در کربلا برایِ علی اصغر آب نیست حسین .... این قدر نیزه دیده ام اینجا که روشن است دیگر شمار زخمِ تنت در حساب نیست از سنگهایِ مردم این شهر خوانده ام قرآن رویِ نیزۀ تو بی جواب نیست برگرد یاحسین که دستِ سه ساله ات آنقدر کوچک است که تابِ طناب نیست اینها همه کنار به این فکر میکنم اینجا کسی حسین به فکرِ حجاب نیست *به قدری قوی بود مسلم ، اما وقتی دستگیرش کردن ، دیدن آروم آروم داره اشک میریزه ... چشماش بارونی شده ، گفتن نَمردیم گِریَتو دیدیم ... غرورِتو شکستیم ... یه وقت دیدن مسلم داره حرف میزنه ، ببینن چی میگه ، گفت آره ، گریه میکنم ، اما گریه ام برایِ این نیست دستامُ بستن ... گریه ت برایِ چیه ؟ فرمود گریه ام برای اون خانمیِ که یه روزی با یه عده زن و بچه واردِ کوفه میشه ... (یه بیتِ قدیمی بخونم): هرچه خواهید مرا سنگ زنید لیک یک سنگ به زینب نزنید ... مسلمُ آوردن بالا دارُالاماره ... لب بریده شده ... موها خاکی ... لباس پاره پاره ... دستارو از پشت بستن .... گفت یه مقدار به من آب بدید ، کاسۀ آب رو جلو دهانش گرفتن هرچی میخواست بخوره خونِ دهانش با آب آمیخته می شد ... لب نزد ... گفت حتما حکمت داره ... آره ، اربابتم قراره تشنه جون بده .... مردم پایینِ دارُالاماره ایستادن ، یکی میگه الان آزادش میکنن ، یکی گفت زندانش میکنن ، یکی گفت میکشَنِش ، همه اینا حدس ها بود اما نامردا یک کاری کردن یه ولوله ای تو مردم بلند شد ... یک وقت دیدن مسلمُ از بالا دارُالاماره پایین پرت کردن .... نمیخوام اذیتت کنم تو روضه ، اما یک وقت دیدن وسطِ جمعیت یه پیرزنی اومد هی میگه آقای من کجاست ؟؟ ... مهمونِ یک شبۀ منو کجا بردن ؟؟... گفتن طوعه ، مسلمُ بردن بازارِ قصابا .... بدنِشو تو بازارِ قصاب ها آویزون کردن ... اینقد به سر و صورتش زد ... زودی روضه رو بگم جلو برم ... این کوفه یک زن داشت خیلی با محبت بود ... یکی همین طوعه بود هی میگفت چه کردید با مهمانِ یک شبۀ من ... با سفیرِ حسین ... یه خانمِ دیگه هم بود به همۀ مردایِ کوفه می ارزید ... نیمه شب از خواب بلند شد ... زنِ خولی رو میگم ، گفت خدا من دمِ غروب تنورُ خاموش کردم ، این چه نوریِ به آسمان می تابه ؟؟... همچین که از حجره بیرون شدم ، نزدیک شدم ، یه وقت دیدم هودجی بینِ زمینُ آسمان پایین اومد ... چند تا خانم مُجلَله ... هرکدومشون برای خودشون عظمتی دارن ... اما همشون دورِ یه خانمی رو گرفتن گفتم ببینم این خانم کیه ، دیدم یه خانمی قد خمیده اومد جلو تنور ... دستشو دراز کرد سرِ بریده آقامو بغل کرد ... هی میگفت مادر کی رَگایِ گردنتو بریده ؟؟ ... .... .
shahadat_Moslem_Alimi_2.mp3
1.16M
و توسل به سفیرِ دشتِ کربلا حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه به نفسِ کربلایی حمید علیمی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کوفه نیا حسین .. برات نوشتم که بیای آقا کوفه نمیکنه بهت وفا منو زمین زدن چه بی هوا حسین .. با تیغ و نیزه ها .. منو زدن خونی شده لبم برا حرم در تاب و در تبم دلواپس رباب و زینبم حسین .. کوفه نیا کوفه پر از نیرنگه تو دست بچه هایِ کوفه سنگه اینجا سرکُشتنت آقا جنگه حسین .. ــــــــــــــــــ
. و توسل به سفیرِ دشتِ کربلا حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نوکرا پرچم می زنن از تو فقط دم می زنن این شبا قید همه رو برا محرم می زنن .. مادرا از غم میمیرن دخترا هم یاد میگیرن باز پسرا با پدرا به مجلسِ روضه میرن باز دل نوکرا خونه مشکی پوشیده هر خونه مادر مظلومی داره روضه‌ی گودال می خونه روضه بخون .. روضه بخون روضه بخون از قمرت از پاره های جگرت مسلمُ این جور می زدن وای به حالِ پسرت غریبِ مادر .. غریبِ مادر .. بخون که مسلم همونه که زار و بی یار می مونه روضه مسلم روضه‌ی غربت اربابمونه کوفیا عهدُ میشکونن رو حرفشون نمی مونن مسلمُ تنها و غریب تو کوچه ها می گردونن توی کمین نشستنُ دندونشُ شکستنُ این کوفیا خوب بلدن دستایِ مظلوم بستنُ روضه بخون .. روضه بخون .. روضه بخون از کربلا بگو حسین کوفه نیا کوفه نیا که این مسیر می رسه به شامِ بلا .. غریبِ مادر .. غریبِ مادر .. خوندم از این رسمِ جنون پیکرِ مسلم غرقِ خون بالای دروازه‌ی شهر دلش برا تو نگرون دل نگرونِ سرته فکر تو و دخترته کوفیُ بی حیا دیده دلواپسِ خواهرته میگه ببار ای بادِ خزون سلام به آقام برسون بگو که زینبُ نیار روضه رو از چشام بخون روضه بخون .. روضه بخون .. روضه بخون از لبِ آب روضه‌ی آب واسه رباب روضه بخون که جون بدیم از غمِ مجلسِ شراب غریبِ مادر .. غریبِ مادر .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
shahadat_Moslem_Narimani_5.mp3
1.96M
•|⇦نوکرا پرچم می زنن.. و توسل به سفیرِ دشتِ کربلا حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه به نفسِ سید رضا نریمانی
4_6021692626011424888.mp3
5.88M
🔊 📌 سبک 📝 کجایی زائر بی نشان زهرا حاج محمود کریمی راهی شده دلم از سینه در پی تو مثل هر سال امشب میری مدینه زائر بی نشونه زهرا 💠 کاشکی امشب گرد راهت روی سر ما بشینه مردم از جدایی عشق من کجایی صاحب عزای این مجلس عزایی روی لبت تبسم داری بین چشمات ، اشک پر خون مردم از این بیقراری حال دلم شده پاییزی حال و روزت، ابر و بارون بارونه فصل بهاری چشم من گریونه ، روی تو خندونه دست من لرزون وای ، دست تو بی جونه 💠 لخته ی خون گل بستر شد نوحه ی تو شام آخر ، داغ تنه بی سر شد خیمه گهی که خاکستر شد گشواره ، گوش پاره ، معجر و انگشتر شد کربلا شد خونه ، زهرا روضه خونه دل نگرونه وای ، گریه هاش روونه ‌