eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال سبک شعرباب الحرم 4_5924948689532488710.mp3
زمان: حجم: 1.33M
امام حسن كربلا ماه رمضان سلام به ماه خدا سلام به ماه گدا سلام به ماهي كه توش مستجاب دعا سلام به سوز و نوا سلام به حال بكا سلام به اون خدايي كه مارو كرده صدا صدام زده بيام تو اين خونه خودش همه غمامو ميدونه ميدونه وقتي تشنه ي آبم به ياد تشنگي اربابم بهش يه قطره آب ندادن به ناله هاش جواب ندادن " غريب حسين غريب حسين جان " —————— ميخوام بگم به همه دلم اسير غمه فقط اميدم به اين سفره ي كرمه تويي خداي كرم يه دست بكش رو سرم فقط تو اين شبا ميخونم به ياد حرم قدم قدم تا كربلا ميرم به دعوت امام رضا ميرم دلم فداي سوز و آه تو سلام من به قتلگاه تو همينجا دشمنات رسيدن سرت رو از قفا بريدن " غريب حسين غريب حسين جان " —————— منم گداي حسن جونم فداي حسن ميخوام بگم سرم رو ميدم براي حسن همه دعامه حسن غمه صدامه حسن به من يه عمريه كه ميگن غلامه حسن غريب مادرم حسن جانم امام بي حرم حسن جانم سكوت تو قيام عاشورا دخيل تو امام عاشورا مهدي چقدر بهت مينازه مياد برات حرم ميسازه " غريب فاطمه حسن جان ابوالفضل عابدی پور شاعر: میلاد قبایی✍
. عج ای بر فراز چرخ، رسیده خروشتان طوفان نوح کرده به پاجنب وجوشتان پیوسته بود بار ولایت به دوشتان من مهدی ام که ناله ام آید به گوشتان بیش از هزار سال گذشته زغربتم جانم به لب رسیده از این طول غیبتم یک خلق با منند و ندانند کیستم قومی شدند منکر و گویند نیستم بیش از هزار سال غریبانه زیستم چون مادرم به کوه و بیابان گریستم من وارث غریب غریب مدینه ام فریاد بی صداست نفس ها به سینه ام نسل جوان که دیده ی مهدی است سویتان ای کوثر ولایت ما در سبویتان با ماست در عیان و نهان گفتگویتان در هر نفس ظهور من است آرزویتان دست دعا بلند به سوی خدا کنید ریزید اشک و بر فرج من دعا کنید دشمن حقیر عزّت و مجد و غرورتان فریاد ماست زمزمه ی سوز و شورتان فتح و ظفر تجلّی فیض حضورتان تابیده در سراسر اسلام نورتان قرآن غریب و در طلب یاری شماست مهدی در انتظار وفاداری شماست من کشتی نجاتم و در گل نشسته ام من یوسف و ز دوری یعقوب خسته ام من داغدار مادر پهلو شکسته ام در طول غیبتم به شما چشم بسته ام عمری به سینه حبس شده دادهای من داد شماست پاسخ فریادهای من روزی که چشم آل محمّد به خون نشست روزی که دست جدّ مرا دست فتنه بست روزی که دست مادر مظلومه ام شکست روزی که رفت محسن شش ماهه اش زدست در اوج گریه گرم دعا بود مادرم بالله قسم به یاد شما بود مادرم آماده تا که روز ظهورم فرا رسد فریاد من زکعبه به خلق خدا رسد پیغامم از مدینه به اهل ولا رسد در سامرا و در نجف و کربلا رسد آنجا نوید وصل به خلق جهان دهم بر شیعه قبر مادر خود را نشان دهم آماده، ای تمام جوانان پاک جان آماده، ای همه سپه صاحب الزّمان آماده، ای سرشک من از چشم تان روان آماده، ای به مکتب ما داده امتحان ترک گناه و پیروزی از ما عبادت است این بهترین مسیر جهاد و شهادت است لبّیک ای به سینه ی یاران خروش تو لبّیک ای تمام نداها به گوش تو لبّیک ای حیات بشر جرعه نوش تو لبّیک ای لوای حسینی به دوش تو ای قطره قطره خون دل ما جواب تو ایثار ماست منتظر انقلاب تو تو دادخواه خون خدایی بیا بیا تو آخرین چراغ هدایی بیا بیا تو زنگ غم زسینه زدایی بیا بیا تو نجل سیّد الشّهدایی بیا بیا عالم دهد ندات که الغوث و الامان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزّمان ✍ .
1_1077296036.IR]Mon
زمان: حجم: 6.25M
های عج الله فرجه «سلام من به تو ای معنی » سلام من به تو ای معنی سلام ایشالله با شما امشب راهی کربلام حسینیه ات کجاست آقا ای صاحب عزا بیا یا فارِس الحجاز ببر ما رو به کربلا کجا میخوای بری چرا ما رو نمیبری دلتنگ تو شدم تو شام اربعین یه سر بیا آقا پیشم حال منو ببین باید ببینمت آخه تو صاحب منی تویی که هر کجا باشم خودت مراقب منی دوباره اومدم تموم شد این سفر محاله این دفعه موندن دیگه منم ببر خواهرت اومده پاشو داداش بی سرم حسین حالا پاشو ببین چقدر شبیه مادرم موهام سفید شده پاهام پر آبله است فکر می کنم هنوز دستام میون سلسله است قد منم خمید داداش سر منم شکست حسین با تازیونه ها همه بال و پرم شکست تو کوچه های شام جای تو خالی بود ولی رو نیزه ها دیدم سرت چه حالی بود دیدم تو شهر شام تب کینه حیدرو داداش یهود ازم گرفت با سنگ تقاص خیبرو .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. شب های دلتنگی با امام زمان ( عج ) ----------- سخت است مرا جانا ماه رمضان بی تو تا چند کشم از دل من آه و فغان بی تو شب های دعا آمد هر دل به نوا آمد بنگر که گدا آمد با سوز نهان بی تو شبهای مناجات است آئينه ی طاعات است اندوه سماوات است آید به زبان بی تو وصل تو طلب دارند دلها که تعب دارند نام تو به لب دارند این پیر و جوان بی تو ای یوسف دل بازآ ما منتظریم آقا خود آمده ایم اما با اشک روان بی تو مشتاق سبوی تو دل بسته به کوی تو دلداده ی روی تو شد اشک فشان بی تو ای نور دل عالم ای از تو جهان خُرم بنگر که بهاران هم شد فصل خزان بی تو با آن که تو رخشانی پنهان ز محبانی ماییم و پریشانی ماییم و کمان بی تو دریاب کنون ما را بنما رخ زیبا را ما خون جگر یارا داریم نشان بی تو ما و غم مهجوری هجران تو و دوری بر دل ندهد شوری آوای اذان بی تو ماییم و دل ویران ماییم و تب سوزان هر لحظه غم هجران گردیده عیان بی تو ای بر همگان ناظر لطفی بنما آخر زیرا قلم «یاسر» افتد ز بیان بی تو ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. عیدم بدون وصل رویت شام هجران است چشمان خشکم بیقرار فصل باران است نزدیکی خیمه نشستن شرط وصلت نیست هرچند تکریم گدا کار کریمان است یک روز هم نگذاشتم سر در بیابانت سجادهء عشاق تو خاک بیابان است شد آبرو ریزی ولی باز آبرو دادی گفتند آلوده شده، گفتی پشیمان است طفلی که گریان شد محبت می چشد آخر هرچند از دید همه عالم پریشان است اینبار تکلیف مرا با خود مشخص کن آقا بیا که نوکرت بدجور حیران است دیگر چنان اول سراغم را نمی گیری لعنت به هرکس گفته که دل کندن آسان است زندان که یوسف را نشانم داده زندان نیست دنیا که ما را کنج عزلت بُرده زندان است طعم تقرب را چشیدم در نجف بهتر آنجا غریبه می رسد انگار مهمان است سه سال دارد میشود دور از حرم هستم انگور شیرین ضریحش زیر دندان است ✍ .
. چار فصل من زمستان شد، بهاری اش کنید چشمه ای خشکیده آوردم که جاری اش کنید اینکه با آلودگی در ساحل رحمت نشست غرق عصیان است، غرق شرمساری اش کنید دست خالی آمدم، دستم بجایی بند نیست زودتر پرونده ام را دستکاری اش کنید بنده ای که آمده در می زند بیچاره است چاره ای بر غربت و چشم انتظاری اش کنید گر شبی بر سفره ای با یار ما بودی بگو سائلی در بین جاده مانده، یاری اش کنید کلب اگر که وارد کهف علی شد بهتر است کلب را هم لایق شب زنده داری اش کنید خاک کفش نوکرانش را به صورت می کشم چشم من را نذر خاک کفشداری اش کنید آبرویم را حسن داد اشک چشمم را حسین این دو نعمت را برایم انحصاری اش کنید سفرهء افطار اگر تربت ندارد خالی است این لبان تشنه را امشب غباری اش کنید مادری با تشنگی اصغرش غش می کند چاره ای باید برای گریه زاری اش کنید در میان مشک پاره قطرهء آبی نماند رفت عمو... فکری برای بیقراری اش کنید ✍ .
. در غفلت کبرا ؛شب و روزم سپری شد نام تو فقط لقلقه ی روی زبان است ای سفره ما را نمک سفره ی تو بس چیزی که برایت همه داریم زیان است کار فرجت روی زمین مانده عزیزم "چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است" ما را نجف و کرببلا باز نبردی خیلی به خدا نوکر تو دل نگران است در و در عهد به دنبال حسینم ارباب کرم دارد و دنبال بهانه است جامانده رقیه سحری کنج خرابه یک قافله از غربت او مرثیه خوان است ✍ .
. پای کوه عفو تو کوه خطا آورده ام دست من خالی است پیش تو ترا آورده ام ای که پوشاندی مرا وقت گناه و معصیت کوله بار جرم خود را بیصدا آورده ام دست و پاگیرم بکش روی سرم دستی فقط بر سرم با دست خود خیلی بلا آورده ام دل شکستم، آمدم حالا دلم را بشکنی زیر و روکن این بنا را، ربنا آورده ام قول دادی که ضرر کردم خودت جبران کنی ظرف خالی را به امّید عطا آورده ام هر کسی را که کسی را هم ندارد میخری من ضمانت نامه از سوی رضا آورده ام چادر خاکی زهرا را گرفتم آمدم مادرم را واسطه پیش شما آورده ام از شب قدر تو جاماندم خجالت می کشم آبروی رفته پیش مرتضا آورده ام حسرت چای نجف در سفره افطارم است خواب دیدم که رطب از کربلا آورده ام اربعین قبل از حسین، عباس دستم را گرفت باز حاجت زیر ایوان طلا آورده ام گفت باران که نیامد، تیرباران شد تنم چند سوغاتی برای بچه ها آورده ام هر دو مشکم پاره شد بین دوتا دست قلم از همه شرمنده ام، فرق دوتا آورده ام زودتر برگرد خیمه فکر معجر کن حسین چون خبرهای بد از شام بلا آورده ام ✍ .
. حقیرآمدم سربه زیر آمدم خریدی مرا گرچه دیر آمدم دوسه شب دگر فرصتم مانده است که این چند روز اخیر آمدم عذابم کن اما جوابم نکن گریزان شدم ناگزیر آمدم ببین که از آتش فراری شدم اجیرم کنار مجیر آمده ام بجز گریه کاری بلد نیستم شده اشک من چشمگیر آمدم به زهرا پس از آبرو ریزی ام به دنبال خیر کثیر آمدم پناهم بده، بی پناهم علی! به عشق تو نعم الامیر آمدم شب نیمهء ماه گفتم حسن ببخش و کرم کن فقیر آمدم حسین ای دوا و شفای همه سراغ مرا هم بگیر آمدم به سجاد و باقر، به صادق قسم چو سائل علیل و عبیر آمدم به موسی بن جعفر گرفتارم و در این قفل و زنجیر اسیر آمدم رضاجان بیا و به دادم برس شنیدم تویی دستگیر آمدم جواد ای کس و کار بیچاره ها شدم از همه جز تو سیر آمدم درآن تشنگی ها صدا زد حسین شدم پای داغ تو پیر آمدم نشد خاک نرم زمین پیکرم ز هر پله گر در مسیر آمدم روی پشت بامم سه روز و سه شب ولی کی به روی حصیر آمدم ✍ .