eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔸جلسه هفتگی هیأت فدائیان حسین (ع) 📆 زمان: 👈 پنج شنبه ۲۸ مهر ماه ۱۴۰۱ 🔷 با سخنرانی: 👈 حجت الاسلام والمسلمین میرمرشدی 🔷 با مداحی: 👈  کربلایی سید رضا نریمانی 🚩مکان: 👈 اصفهان، چهارراه عسگریه، امامزاده شاه میرحمزه علیه السلام 🔊 حجت الاسلام والمسلمین میرمرشدی 🔊 بخش اول | حالم به حالِ عبد مُکَدَر نمی خورد 🔊 بخش دوم | قم شد مسیرِ آخرم الحمدلله 🔊 بخش سوم | حسین آقا حسین آقا حسین آقا 🔊 بخش چهارم | از خودم من گله دارم 👇👇👇👇
4_5956352481083526284.mp3
20.77M
‍ 🏷از دست خودم من گله دارم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از‌ دست خودم من گله دارم چقدر با روزای بچگیام فاصله دارم راهو کج رفتم حالا دل بی حوصله دارم گله دارم... تو کل زندگیم مسیر بی غلط حسین چیکار کنم دلم به خونه خط به خط حسین بار گناه رو‌ دوشمه خیلی کلافه ام یه کاری کن حس نکنم بار اضافه ام خیلی کلافم حسین خیلی کلافم اتوجه الیک روحی قلبی یدیکِ از راهِ دور و نزدیک صل اللهُ علیکَ یا حسین یا اباعبدالله حالا منم و بارون اشکام فقط از‌ زندگی آرامش آغوشتو میخوام دستمو بگیر یه یاعلی بگم تا پابشم از جام پاشم از جام ... به من پناه بده منو بی آبرو نکن پیش چشم همه دستای من رو رو نکن منو ببخش اگه که قلبتو شکستم دروغ نگفتم به خدا عاشقت هستم عاشقت هستم حسین عاشقت هستم تاکه دنیا برقرار علم تو موندگار قصه ی ما و غم تو همیشه ادامه داره یا حسین ابا عبدالله یا حسین ابا عبدالله اره بدترین نوکراتم از ته دلم میگم که خاک پای زائراتم هرشب جمعه که نه همیشه یاد کربلاتم کربلاتم ... همین حسین حسین به جای ذکر توبمه بدون کربلا دنیا برام جهنمه سلام بدی از راه دور عین حدیث خدا برامون یه زیارت مینویسه عین حدیث اره عین حدیث کی میگه رامون زیاده بای یه پرچم پیاده اربعین ایشا الله امسال را می افتیم توی جاده یا حسین ابا عبدالله یا حسین ابا عبدالله ـــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/69320
👆 ✍ قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله زخمی نشد بال و پرم الحمدلله قم احترامم حفظ کرده تا که دیده من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند مانند زهرا مادرم الحمدلله باضربة سیلی میانِ کوچه ای تنگ خونی نشد چشم ترم الحمدلله بین در ودیوار با داغیِ مسمار زخمی نگشته پیکرم الحمدلله دعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیست خاکی نگشته معجرم الحمدلله ماخاطراتی تلخ از بازار داریم باز است هرسو معبرم الحمدلله تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله در کوچة تنگ یهودی ها نرفتم آتش نیفتاده سرم الحمدلله بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم محمل نگشته منبرم الحمدلله حرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجا دارم تمام ِ زیورم الحمدلله کنج خرابه آبرویم را نبُردند دشمن نگفته کافرم الحمدلله دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد قبرم همان دم شد حرم الحمدلله مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند باشد تنِ من محترم الحمدلله غسل تنم کاری ندارد چو به پنجه مویم نپیچیده به هم الحمدلله تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد همراهِ سر از داغِ  دختر گریه میکرد
بخش اول مناجات حالم به حالِ عبد مُکَدَر نمی خورد.mp3
45.64M
. حالم به حال عبد مُکَدَّر نمی خورد وضعم به وضع بنده ی مضطر نمی خورد نفرین به من که اشک دُرُستی نریختم این گریه ها به درد من آخر نمی خورد عاشق به عشق یار ز اغیار می بُرد عاشق غمی به جز غم دلبر نمی خورد اقدام کرده‌ام بپرم بارها..،نشد بال و پرم به بال کبوتر نمی خورد در می زنم رئوف..،جواب مرا بده در می زنم رئوف..،مگر در نمی خورد؟! اصلاً قد و قواره ی من را نگاه کن باور بکن به بنده ی خودسر نمی خورد گرچه بدم ولی به علی دوست دارمت این لب قسم..،دروغ..،به حیدر نمی خورد ما را به جان حضرت زهرا قبول کن ما را قبول کن..،به کسی بر نمی خورد بی حُبِّ فاطمه بخدا کارنامه ام مُهر امان وادی محشر نمی خورد نان تنور فاطمه را هرکسی چشید جز دستپخت حضرت مادر نمی خورد افطارها به خاطرِ عطشانِ فاطمه یک جرعه آب خوش لب نوکر نمی خورد ▪️ ▪️ با چکمه روی سینه ی او پا نمی نَهَند لب تشنه را که نیزه به خوردش نمی دهند شاعر: ✍ .
. عج در هیچ پرده نیست نباشد نوای تو عالم پر است از تو و خالیست جای تو هر چند کائنات گدای در تو اند هیچ آفریده نیست که داند سرای تو در مشت خاک من چه بود لایق نثار هم از تو جان ستانم و سازم فدای تو غیر از نیاز و عجز که در کشور تو نیست این مشت خاک تیره چه دارد سزای تو صائب چه ذره است و چه دارد فدا کند ای صد هزار جان مقدس فدای تو ✍ 🎙🎤 👇
﷽ باسلام 👈کلاس های مداحی کانون فرهنگی ولایت در طول هفته به این قرار است: 📚یکشنبه ها از ساعت ۱۸تا۲۱ برادران 📚سه شنبه ها از ساعت ۹تا ۱۲ خواهران 📚پنجشنبه ها از ساعت ۹تا۱۲ خواهران 📚پنجشنبه ها از ساعت ۱۲تا۱۵ نوجوانان ♦️کلاس های خصوصی برادران نیز در طول هفته برقرار است. برادران و خواهران می توانند همواره در کلاسها ثبت نام و شرکت بفرمایند.🌺 🌸کانون فرهنگی ولایت🌸 برای شرکت در کلاس های دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. در اوج در جوش و خروش است چنان خون شهید کابوس شب است همچنان این خورشید جمهوری اسلامی ما در اوج است «تا کور شود هر آن‌که نتواند دید» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷
. اقتدار اقرار کن بلندی این اقتدار را این انقلاب مستمر ریشه‌دار را بشکن طلسم ظلمت و از نور دم بزن با چشم خود ببین قسم آشکار را باید به تنگ‌چشمی دشمن نشانه رفت فرّ و شکوه این همه نقش و نگار را مرگا به ما اگر که به ضحاک‌ها دهیم این سرزمین رستم و اسفندیار را ای کوه با شکوه! چه غم سنگ می‌خوری می‌پوشی این‌چنین به تن خود وقار را :: بهمن اگرچه سرد؛ ولی نیمه‌های آن حس می‌کنم طراوت فصل بهار را ✍🏻 🏷 | 🇮🇷
. آتش بیار معرکه وقتی در اتهام گل و لبخند آتش بیار معرکه می‌گردی آنک تویی که شاخۀ زیبا را بر پیکر شکیب، تبر کردی آنک تویی که گمشده‌ای در خود پیری زوال داده نگاهت را گمراه می‌روی شب و نیمه‌شب، بلعیده است وسعت راهت را هشتاد سال سکتۀ طولانی بسته‌ست راه مغز و زبانت را خورده‌ست موریانۀ نااهلی هشتاد سال، جان و جهانت را با حرف‌های کهنه تکراری حالا چه خویش‌وندی و پیوندی؟ فرزندهای خانۀ ایران را از نزد خویش، خوانده به فرزندی پنهان شده‌ست پشت تل آتش چشمان دودخوردۀ او پیداست مزدور شعر، شاعر شیرین‌عقل فرهاد نارسیدۀ عصر ماست در آفتاب بی‌رمق پاییز چشم تو بیدخورده‌ و ناییناست عمر تو سر می‌آید و بعد از تو این سرو ریشه‌ور شده پابرجاست گمراه شعر و فضل و ادب هستی نافهم شاعری که فقط خواندی ای کاش از تعلم این رهبر این‌قدر بی‌نصیب نمی‌ماندی تو می‌روی و پابرجا ایران بر قلۀ مشعشع خوبی‌ها جمهوری تناور اسلامی بر گور صدهزار چو تو پایا ای پیرمرد کوچک دانشمند آتش زدی به خرمن هوشیاری این آخرین تراوش ذهنت را ای کاش در سکوت نگه‌داری ✍🏻 🏷 | 🇮🇷
. اگرچه داغ غمش جانگداز و سنگین است اگرچه عالم از این غم هنوز غمگین است اگرچه از غم او پشت آسمان خم شد اگرچه صورت اهل اشاره پُرچین است ولی حسین عزا، نه حماسه ایست عظیم که دین به لطف قیامش هنوز هم دین است حسین کشته راه بصیرت افزایی ست حسین کشته راه جهاد تبیین است حسین از رخ باطل چنین نقاب انداخت اگر که درپی حقی حسین آیینه است حسین دست و سر و پا و پیکر و تن نیست حسین مختص زاری و گریه کردن نیست قیام پرخطر او فراتر از جنگ است حسین راه رسیدن حسین فرهنگ است حسین چشمه جاری حسین اندیشه ست حسین برگ و بر و شاخه است، نه ریشه است به لطف خون ترش کاخ ظلم رسوا شد حسین مقصد و مقصود اهل معنا شد حسین گفت که از رتبه ات هبوط مکن و در مقابل ظالم دمی سکوت مکن حسین گرچه ز پیکار در هراس نشد حریف کوری یک عده از خواص نشد قیام کرببلا را ببین پیامش چیست محب خون خدا مست و بی تفاوت نیست مسیر پیرو راه حسین معلوم است تمام ثانیه ها فکر خون مظلوم است تو هم به نوبه خود روبروی ظالم باش میان معرکه ها مثل حاج قاسم باش نگاه کن تو به فرموده امیر بیان در اوج فتنه چونان اشتر دو ساله بمان ولایت است چراغ مسیر خوف و رجا نگاه کن که پر از عبرت است عاشورا همان کسان که به خود نور را فراخواندند به صبح روز دهم از امام جا ماندند در این مسیر کسی غرق معرفت چینی ست که داغدار غم کودک فلسطینی ست کسی که پیراهن عاشقی به تن دارد به سینه داغ جوانانی از یمن دارد که حرف غزه و هند و دمشق و کابل نیست برای عاشق این راه مرز بی معنی ست نگاه عالم و آدم به گام دوم ماست هدف نماز جماعت به مسجد الاقصاست بیا که از قدمت بوی نور می آید از این مسیر شمیم ظهور می آید بیا اسیر شو اما فقط اسیر حسین چراغ ها همه سبزند در مسیر حسین شاعر: ✍ .
. سرویم و از ایستادگی لبریزیم کوهیم و به اقتدار برمی‌خیزیم فرداست که در پاسخ هر فتنه که شد دنیای یهود را به هم می‌ریزیم ✍ .
. یا اباصالح المهدی یا اباصالح ای مُرادِ عِباد! ورع و اجتهاد و صبر و سداد! پنج سالت که بود در دستت... عَلَم شیعه را خدا بِنهاد از ازل، تو امام ما هستی ما مرید توئیم از بنیاد تا ابد شاکریم، از اینکه... گذرت بر قلوب ما افتاد این جهان را که پر شده از ظلم... می دهی تو نجات از استبداد تو قريبِ دوازده قرن است... مددت کرده شیعه را آباد شیعه در سنگر و پناه تو بود که شد از بند فتنه ها آزاد اعتبار مراجعِ تقليد... همه از نوکریّ ِ کوی تو باد تا عَلَم، دستِ توست باکی نیست گر چه غیبی، نرفته ای از یاد نام تو مایه‌ی حیات زمین یاد تو عزم می کند ایجاد مُرشد شیعه ایّ و هادیِ دین از جهالت ز انحراف و عِناد کَشتیِ مردمان این دوران... رفته بی تو به ناکجاآباد ما اگر قدرِ ذرّه در راهیم... چون تو کردی به راهمان، امداد برقراریم چون تو را داریم استقامت کنیم در بیداد حاضری، زنده ایّ و فعّالی... شیعه را می‌کنی خودت ارشاد بهر تعجیل در گشایش‌ها... امر کردی " دعا " کنیم زیاد صبح و شب، ذکر ما دعای فرج هم به وقت عزا و هم اعیاد " رَبّ ِ عجّل ظهورَ صاحب‌ِنا " می‌زنیم از نهادِ دل، فریاد کاش باشیم و صبح آمدنت... حمدِ حق را کنیم با دلِ شاد خاک پاهای کُمّلینِ تو ایم خاک پاهای حلقه‌ی اوتاد " یا لَثارات... " ذکر نهضت توست زیر پای تو لِه شود الحاد ای شُکوه تمام! يا مهدي! سيّدي ای نگارِ‌ نرجس‌زاد! ای عَلَمدارِ اُمّتِ اسلام! حق، به تو عُمرِ ناتمام دَهاد! تا به پایت فِتَد زمين و زمان... کی رسد صُبحِ جمعه‌ی میعاد؟ عَلَم از دست تو نمی افتد مُنجیِ خلق! هر چه باداباد ✍ یک شنبه ۱ آبان ۱۴۰۱ .
‍ . 📋اونی که همیشه دستمو گرفته کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ اونی که همیشه دستمو گرفته پای روضه‌ها آورده غم هر روزمو خورده 'مادر اربابه۳' اونی که لحظه به لحظه مادرونه همه جا هوامو داشته هیچی کم واسه‌م نذاشته 'مادر اربابه۳' مادر اربابه رفیق راهم بوده ، تکیه گاهم بوده پشت و پناهم بوده ، سوز و آهم بود طرح قشنگ بارون ، تو نگاهم بوده دار و ندارم بوده ، اعتبارم بوده همیشه یارم بوده ، کس و کارم بوده همدم تنهاییِ دل زارم بوده "مادر ارباب دوعالم، یازهرا یازهرا یازهرا" اونی که میخره این دوقطره اشکو توی اون صحرای محشر میرسه به داد نوکر 'مادر اربابه۳' اونی که داده به من وعده‌ی جنت منو آورده تو هیئت واسه من کشیده زحمت 'مادر اربابه۳' مادر اربابه روزی‌رسونم بوده ، مهربونم بوده آروم جونم بوده ، هم‌زبونم بوده مادری که هر لحظه ٫ نگرونم بوده سر و سرور مادر ، جمیع محشر مادر عشق حیدر مادر ، پاک و مطهّر مادر گره خورده اسمت به قلب نوکر مادر "مادر ارباب دوعالم، یازهرا یازهرا یازهرا" اونی که واسه منم مادری کرد و شب و روز حرص منو خورد بدیمو به روم نیاورد 'مادر اربابه۳' اونی که مارو سپرده به حسینش گفته که تو صاحبش باش پسرم مراقبش باش 'مادر اربابه۳' مادر اربابه اون که بزرگم کرده ، دردمو میدونه میدونه از دست میرم ، روشو برگردونه میشناستَم اما باز ٫ مادرم میمونه دست منو میگیره ٫ تا قدم بردارم خوب میدونه بی‌عشقش ٫ زارم و بیچاره‌م میدونه هرچی دارم ٫ از حسینش دارم "مادر ارباب دوعالم، یازهرا یازهرا یازهرا" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
. ادعای آزادی فریب این فتنه‌گری همیشه کارَت بوده‌ست هر بار ولی تلاش تو بیهوده‌ست هی حنجره پاره کن، بگو آزادی دست تو به خون مرد و زن آلوده‌ست! ✍🏻 ✍ 🏷 | 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. می‌ اندازد به دل وحشت! پس از آن لرزه بر زانو نمایان میشود اینگونه ذاتِ پستِ فتنه جو معزالمؤمنین از بی تفاوت ها دلش خون شد به خشم آمد ولیکن داشت با صبر و تحمل، خو حسن(ع) تنهاترین سردار از زخم زبان پُر بود می آمد سمت قلبش تیرِ کینه توزی از هر سو به سربازانِ مکرآلودهٔ خائن نیازی نیست که یارِ غرق در تزویر دارد مکرِ تودرتو اگر چه داد جولان در جمل با خشم؛ شمشیرش پس از آن ماند عمری در غلافِ بغض؛ در پستو برای کشتن باطل همیشه نیزه لازم نیست زبانِ با مدارا میشود گاهی حقیقت گو حسن(ع)با مصلحت اندیشی اَش اثبات کرد این را برای دین، سیاست میشود شیرین ترین دارو سکوتِ با بصیرت هست برّنده تر از خنجر قیام ِ صلح؛ گاهی برتر است از جنگِ رو در رو! .
. حسنی آمده یک پیر عاشق از حجاز ساکن ری گشته و مهمان نواز گرچه از شهر خودش تبعید شد از ولی اش مورد تایید شد بوی گندم میدهد دستان او اهل ایرانیم و از مستان او نزد ما او از ره دور آمده از مدینه هاله نور آمده کربلای شهر تهران مرقدش شرمسار هستم ز لطف بی حدش ذکر هر صبح و شب او فاطمه ست بر لبانش ذکر حیدر زمزمه ست صد ملک بر قبر او سر میزند در مزارش عطر گل پر میزند راه عشقش را ز جان طی میکنم گاه دل را زائر ری میکنم راه او راه حسین بن علی ست روح و جانش از عبادت منجلی ست دست ما را رد نکن از این حریم سیدی یا حضرت عبدالعظیم شمعم و خواهم شوم پروانه ات دست خالی آمدم بر خانه ات در حریمت تا که مهمان میشوم در حضورت غرق باران میشوم قبله اهل تولا گشته ای رود هستی وصل دریا گشته ای یار هادی هستی و در بند عشق حر آزاده تویی فرزند عشق در دل من غربت کرببلاست سرمه ام از تربت کرببلاست مسلمیه مرقدت در شور و شین باصفا میگردد از ذکر حسین دسته های سینه زن مهمان تو ریزه خوار سفره احسان تو هر زمان که زائر کویت شوم من قتیل تیغ ابرویت شوم زائران کربلایت ای کریم ندبه ها دارند در عبدالعظیم زخمی هجرانم و پر بسته ام به دعاهای سحر وابسته ام تو ضریحت دلربایی میکند سینه ها را کربلایی میکند ایکه از چشم خمارت شاعرم زائرم من زایرم من زایرم زائرت را گوشه ای ماوا بده در حریم صحن قلبت جا بده حتم دارم که متاعم میخری در قیامت نزد خوبان میبری من متاعم اشک چشمانم بود انتظار شام هجرانم بود اشک چشمم را خریدارش تویی منتظر در راه را یارش تویی پس بیا شام فراقم کن سحر این دل آلوده ما را بخر ما همه در پرتو نور تو ییم دار برپا کن که منصور توییم گر ز وصفت شعر املا میکنم ذره ای از کوه انشا میکنم می سرودم شعر تو با چشم خیس نام من را از محبانت نویس بهر این آلوده دامان کن کرم سایه لطفت نگیری از سرم ✍ .
. سربلند دوران‌ها صدای زوزۀ ابلیس می‌رسد از دور لهیب آتش فتنه‌ست و عده‌ای مزدور دوباره فتنۀ دجال‌ها به راه افتاد دوباره پنجۀ ظلمت به جان ماه افتاد نداشت تاب تماشای شوکت ما را که آفتابِ وطن کور کرده آن‌ها را نفاق و زور و زر این مرتبه شده هم‌دست اگر درست ببینی نبرد احزاب است زمین فتنه نبین عرصۀ مجازی بود شگرد فتنه‌گر این بار کشته‌سازی بود ببین که حرف زدن‌هایشان دوپهلو نیست؟ فریب و شعبده‌ای از قماش جادو نیست؟ نگاه کن که ببینی شب دو رویی را و در نقاب صداقت دروغ‌گویی را ببین فریب و نفاق است می‌دهد جولان کجاست اینک دشمن‌شناسِ این میدان بیا برادر من در کنار مردم باش برای کشف حقیقت تو در تلاطم باش کسی که نان زده در خون خلق، مردم نیست خسی که شعله برافروخت غیر هیزم نیست منافق‌اند و نشد باز نانشان آجر که می‌خورند هم از توبره هم از آخور نباش مثل کسانی که کاسه‌لیس شدند صدای نحس سعودی و انگلیس شدند اگر که معترضی راه اعتراض این نیست به غیر فتنه‌گری شیوۀ شیاطین چیست؟ ببین چه فتنه‌گرانی که بی‌لباس شدند میان معرکه اذناب عمرو عاص شدند برای زندگی و زن، زدند فریادی تو هم بزن دم از آزادگی نه آزادی نباش مثل کسی که وطن‌فروشی کرد به اسم آزادی رفت و تن‌فروشی کرد برای دشمن این خاک دُم تکان دادند بهانه پشت بهانه به دستشان دادند چهار گیس بریده مدافعان زن‌اند؟ که گفته است که این عده عاشق وطن‌اند؟ زن است آن که برای شکوه میهن خود گذشته جان برادر، ز پارۀ تن خود نکرده در غم دلبند خود عزاداری و خو گرفته به «تنها گریستن» آری بخوان حکایت «من زنده‌ام»، بخوان با ما حدیث «دا» و صبوری «دختر شینا» ببین حماسۀ این خاک را که پاینده‌ست امید و زندگی و عشق همچنان زنده‌ست به غیر ویرانی نیست این وطن‌سوزی بیا که همدلی ماست رمز پیروزی بیا که ملت ما سربلند دوران‌هاست بیا زمان عبور از تمام طوفان‌هاست مباد دشمن میهن شود هواخواهت مباد این دم آخر جدا شود راهت مباد در دو قدم راهِ مانده سرد شویم بیا برادرم آمادۀ نبرد شویم بیا که موسم آن رزم ناگهانی ماست زمان معرکۀ آخرالزمانی ماست به گوش می‌رسد این روزها از آن سوی نیل صدای خرد شدن‌های نعش اسرائیل بیا که یک دو قدم مانده تا تجلی نور بیا که می‌رسد از آسمان طنین ظهور بیا که در صف یاران آسمان باشیم بیا که پشت سر صاحب‌الزمان باشیم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷
وطنم وطنم! ای شکفته در فریاد! چشم‌هایت به عشق، روشن باد! تویی آن تیغ آبدیده که شب برق آن را نمی‌برد از یاد آبرویِ بهارها با توست همچنان ایستاده‌ای در باد نازم آن خاکِ آسمانی را به شمارِ ستاره‌ها گُل داد :: زخمیِ جنگِ نابرابرِ کین! از تو دشمن چه دیده غیرِ شکست آنک از چلّه آمدی بیرون حُکمِ پایانِ تیرگی در دست چشم در چشم روشنی بگذار شب اگر راه ِ رفتنت را بست سدّ راه تو نیست بحران‌ها با تو باید به آسمان پیوست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷