eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5920097837504269127.m4a
حجم: 898.8K
یا مقلب القلوب
. - امام علی و امام حسین علیهم السلام و شهدا سبک شور ما یا فاطر یا فاطمه... چون شدم مهمانِ یارانِ حسین پس نشستم بر سرِ خوانِ حسین آخرِ سالی زیارت می‌کنم کربلا را با شهیدانِ حسین با شهیدانِ خدایی دم بگیر یاحسین ما غلامیم و شما نعم الأمیر یاحسین پیروِ راهِ علیِ اکبریم یاحسین ما همه سربازِ شاهِ بی‌سریم یاحسین یا حسینُ یا حسینُ یا حسین (۴) رویِ سینه می‌نَهم دستِ ادب ذکرِ من شیرین‌تر از شهد و رطب اوّلین و آخرین نجوایِ سال یا امیرالمؤمنین شاهِ عرب سرپناهِ عاشقانی یاعلی یاعلی تکیه گاهِ آسمانی یاعلی یاعلی از نجف تا کربلا ذکرِ لبِ... نوکری... که شده صاحب‌زمانی یاعلی یاعلی یا علیُ یا علیُ یا علی (۴) یاد سرداران ایران و عراق یاد حاج قاسم و اَلمهندسم یاحسین کی سر شود شام فراق با رفیقانم به صحنت می‌رسم سال هزار و چهارصد سالِ نور یاحسین سال وحدت سالِ غیرت‌و‌غرور یاحسین یاحسین.... سال پیروزی انصار یمن بر سعود سال آزادیِ‌کعبه با ظهور یاحسین ✍ .👇
. اگر سنگِ مسی را کوه زر کردم ضرر کردم اگر اینگونه خود را معتبر کردم ضرر کردم من از “اِلّا جمیلا”یی که زینب گفت دانستم به غیر از پرچمت هر جا نظر کردم ضرر کردم منم آن تاجرِ یوسف فروشی که نفهمیدم در این بازار سودی هم اگر کردم ضرر کردم مرا جز بی قراری در هوای تو، قراری نیست به جز خاک تو هر خاکی به سر کردم، ضرر کردم برایم دشمنی با دشمنانت منفعت‌ها داشت اگر از دوستان تو حذر کردم، ضرر کردم لَفِی خُسری که حق گفته بُوَد توصیف حال من که هر لحظه بدون روضه سر کردم کردم به غیر از خاطراتِ راه تو، ورد زبانم نیست به غیر از کربلا، هر جا سفر کردم ضرر کردم نکیر و منکر از من هر چه پرسیدند یادم رفت به جز نام تو هر نامی ز بر کردم ضرر کردم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. فرصت پرواز چرا دیگر نمی‌لرزد دل من؟ چرا کم عشق می‌ورزد دل من؟ شهیدان! شرمسارم، فکر کردم به مشتی خاک می‌ارزد دل من :: نمی‌ارزد به مشتی خاک، حتی به مقداری خس و خاشاک حتی دل من سنگ می‌میرد مبادا بماند چشم من نمناک حتی :: غم خود را به مردم می‌فروشد به رنگی از تبسم می‌فروشد دل من، فرصت پرواز خود را به مشتی آب و گندم می‌فروشد :: دل من اهل شیون بود یا نه؟ سزاوار شکستن بود یا نه؟ به جای دل، پرستوی غریبی میان سینۀ من بود یا نه؟ :: نگاهم کی غریب و بی‌وطن شد؟ دلم کی لالۀ خونین بدن شد؟ سر از آوازهایم کی بریدند؟ گلویم کی شهید بی‌کفن شد؟ ✍🏻 🏷 🇮🇷 ................. . ..... جبهه ها یادش بخیر --------- عطر ایثار و شهادت داشت با خود جبهه ها ترجمانی از سعادت داشت با خود جبهه ها هر طرف محرابی از اخلاص می دیدی درآن رنگی از شور عبادت داشت با خود جبهه ها گر به دقّت بنگری سنگر به سنگر هر زمان نسلی از عشق و رشادت داشت با خود جبهه ها تا بماند یادگاری از حضور عاشقان قاب عکسی از ارادت داشت با خود جبهه ها تا بگیرد بوی جنّت از دلیران شهید لاله از باغ سیادت داشت با خود جبهه ها در کنار هر شهید از خاک تا عرش برین شمعی از روز ولادت داشت با خود جبهه ها می کند «یاسر» گواهی هر که شد سنگرنشین عطر ایثار و شهادت داشت با خود جبهه ها ** «یاسر»✍ .................... ......... سبک‌بالان خرامیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند سواران لحظه‌ای تمکین نکردند ترحّم بر من مسکین نکردند سواران از سر نعشم گذشتند فغان‌ها کردم، اما برنگشتند اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان، این چه سودا بود با من؟... اگر دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بسط روح بودم در باغ شهادت را نبندید به ما بیچارگان زان سو نخندید رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند رها کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم شهادت نردبان آسمان بود شهادت آسمان را نردبان بود چرا برداشتند این نردبان را؟ چرا بستند راه آسمان را؟... دلم تا دست بر دامان در زد دو دستی سنگ شیون را به سر زد... چه درد است این که در فصل اقاقی به روی عاشقان در بسته ساقی بر این در،‌ وای من قفلی لجوج است بجوش ای اشک هنگام خروج است در میخانه را گیرم که بستند کلیدش را چرا یا رب شکستند؟!... من آخر طاقت ماندن ندارم خدایا تاب جان کندن ندارم دلم تا چند یا رب خسته باشد؟ در لطف تو تا کی بسته باشد؟ بیا باز امشب ای دل در بکوبیم بیا این‌بار محکم‌تر بکوبیم... بکوب ای دل که غفار است یارم من از کوبیدن در شرم دارم بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست مرا هر چند روی در زدن نیست کریمان گر چه ستار العیوب‌اند گدایانی که محجوب‌اند خوب‌اند بکوب ای دل،‌ مشو نومید از این در بکوب ای دل هزاران بار دیگر... اگر آه تو از جنس نیاز است در باغ شهادت باز، باز است... .
. خواهش عاشقی ایستاده کنار مردم شهر چون همیشه صمیمی و ساده جنگ، تحریم، سیل، ویرانی لحظه‌ای از نفس نیفتاده آه این کربلای چندم اوست ایستاده هنوز فرمانده خیل مردان مرد لشکر او شاید این‌بار سوی ما باشد چشم‌های شهیدپرور او سروها ایستاده می‌میرند ایستاده میانۀ میدان روبه‌روی جهان شمر و یزید مردی از ملت امام حسین مردی از نسل رازهای رشید زینبیه چقدر آرام است او که زانو زده کنار ضریح او که زانو زده به پای علم او که زانو زده میان رواق ایستاده میان صحن حرم ایستاده عمیق می‌خندد نفسی تاب ایستادن نیست وقت دیدار صبح آدینه شرح این شوق را روایت کرد دست خطی کنار آیینه خواهش عاشقی: مرا بپذیر از قدم‌های او نشان دارد کوچه و خاکریز و جاده هنوز در دفاع مقدسی دیگر مرد و مردانه ایستاده هنوز ایستاده میان قدس شریف ✍🏻 ✍ 🏷 🇮🇷
. انالله و اناالیه راجعون به اطلاع می‌رساند، مادر شهید احمد ژولیده و همسر مبارز دیرین فدائیان اسلام حاج رمضان ژولیده و مادر اخوان جانباز حمید و ، کنیز و روضه خوان اهلبیت (ع) مرحومه حاجیه خانم طوبی هنرکار دعوت حق را لبیک گفت مراسم تشییع پیکر پاکش: چهارشنبه ۱۴۰۲/۱/۲ ساعت ۹:۳۰ صبح از خیابان وحدت اسلامی، ابتدای خیابان ۱۵ خرداد غربی، کوچه شهید کرم نمای، بطرف قطعه ۵۵ بهشت زهرا (س) و مراسم ترحیم جمعه ۱۴۰۲/۱/۴ از ساعت ۱۵ تا ۱۷ مسجد ارک تهران .
. 🎤 از بین شادی و غم، غم انتخاب کردیم در باب ترک اولی، کلّی ثواب کردیم از آب نهر کوثر، بر چشم ما خوراندی سجده بخاطر این، چشم پُر آب کردیم هرچند غرق عصیان بودیم، تو ندیدی... تا خوبتر بفهمیم، خیلی خراب کردیم امسال هم گذشت و آقای ما نیامد! بر ما سلام داد و ... او را جواب کردیم ما را بخر دوباره شاید ضرر نکردی ما بدحساب ها هم رویت حساب کردیم گرچه غریبه ها را میشد ز تو بِرانند هم از نجف نرفتیم، هم دَقِّ باب کردیم طعم ضریح مولا، بر جانمان نشسته از احتیاج، تعظیم، بر آن جناب کردیم باید که با چه رویی مهمانی ات بیائیم؟ از لقمه های شبهه، کم اجتناب کردیم لبیکَ داعی الله، لبیکَ یاحسین است چون میزبان حسین است، ما هم شتاب کردیم امیّدواری ما بر این دو دست خالی است چون التماس اصغر، طفل رباب کردیم اینگونه گفت مادر تا آن سه شعبه را دید شش ماهه غنچه ای را اینجا گلاب کردیم هرچند حسین میخواست بر نیزه ها نباشی من با رقیه خانم، او را مجاب کردیم قنداقه دست و پایت را بسته بود مادر با عمه گریه بر تو بین طناب کردیم چه خوب شد ندیدی رخت اسیری ام را با آستین پاره حفظ حجاب کردیم ✍ .👇