.
↩️ حضرت زینب(س) و داستان #هنده
📣 به مناسب وفات حضرت #زینب(س) این روضه مکرر خوانده شد که:
هنده همسر یزید به خرابه شام آمد و پس از گفتگویی مفصل، حضرت زینب را شناخت و گفت من خادم خانه پدرت بودهام و حضرت واقعه کربلا را برای او شرح داد و زن غش کرد و پس از آن به شوهرش اعتراض کرد و...
❓صحت و سقم سخن چگونه است؟
✅ پاسخ اینکه اصل داستان هند همسر #یزید درست است اما در کتب داستانی متأخر یا معاصر، مانند منتخب طریحی و معالیالسبطین مطالبی بسیار به آن افزوده شده و شکل داستانی گرفته است.
📕بنا به آنچه در مقتل معتبر ابومخنف از ابوحمزه ثمالی روایت شده است، بعد از رسوایی یزید و ادعای پشیمانی و مقصر دانستن ابنزیاد، همسرش هند (نه هنده) سر مقدس امام #حسین(ع) را دید و درباره او پرس و جو کرد. یزید صاحب آن سر را معرفی کرد و فرزند #فاطمه(س) دانست و گفت بر او اشک بریز و زاری کن.
🏴 بنا به گزارش طبقات ابنسعد، این زن و دیگر زنان خانواده حکومتی نزد اسیران کربلا آمده و سه روز عزاداری کردند.
📌 هند دختر عبدالله بن عامر که در منابع با کنیهاش امکلثوم شهرت دارد، عبشمى (از نسل عبدشمس) است نه هاشمى.
.
.
📋 به روی شانه ام کوه گناهی
✔️ #سبک_روضه / حاج محمود کریمی
✔️ #شب_چهارم_رمضان_۱۳۹۶
✔️ #حرم_مطهر_رضوی / #بخش_اول
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به روی شانه ام کوه گناهی
الهی یا الهی یا الهی
نگاهم کن نگاهم کن نگاهی
من و عجز و نیاز است و گدایی
تورا قدر و جلال و پادشایی
گنه از چارسو شد سد راهم
به جز عفوت ندارم هیچ راهی
تو را دارم ببخشی یا نبخشی
تو را خواهم بخواهی یا نخواهی
من از خشمت به عفوت میگریزم
پناهم ده پناهم ده پناهی
اگر چه از گنه روزم شده شب
تو رو خواندم سحر یا صبح گاهی
صدایت میزند پیوسته میثم
جوابم ده جوابم ده الهی
الهی یا الهی یا الهی
نگاهم کن نگاهم کن نگاهی
اما مولای ما هم وقتی شمر روی سینه اش نشسته بود یه مناجاتی کرد:
لا معبود سواک، یا غیاث المستغیثین
#مناجات
#رمضان
#حسین #قتلگاه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاج محمود کریمی
👇
جنازه ام رو میبرن....|حاجمحمودکریمی_۲۰۲۲_۰۴_۲۱_۱۷_۱۳_۰۲_۶۰۵.mp3
5.03M
جنازه مو میبرن وادے السلام علے
علے امام من است ومنم غلام علے
جنازمو میبرن سمت کربلای حسین
حاج محمود کریمی
از نجف تا کربلا
جنازه مو میبرن وادی السلام #علی
علی امام من است و منم غلام #علی
جنازمو میبرن سمت کربلای #حسین
حسین فدای علی شد منم برای #حسین
هزار جان گرامی فقط فدای #حسین
تموم اهل و عیالم فقط فدای #حسین
تموم مکنت و مالم فقط فدای #حسین
فدای یک سر مویی ز بچه های #حسین
فدای بند طنابی زخیمه های #حسین
.
.
#روضه_متنی با قدری دخل و تصرف در متن
#روضه_اربعین
روز اربعین و شب زیارتی ابی عبدالله ، دلا بره کربلا ،
فرمودند : اگه نتونستید کربلا برید و دلتون هوای کربلا کرد ، متوجه قبر شش گوشۀ عزیز فاطمه بشین و سه مرتبه بگین : صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ...
اول زائر امروز ، جابرِ بن عبدالله است،
تو آب فرات غسل کرد ، گفت عطیه منو ببر نزدیک قبر شهدا ... جابر نابیناست .. از هر قبری ، مشنی خاک برمی داشت و می بویید و خاک رو بر روی خاک میریخت ، تا اینکه خاک قبری رو تا بویید، بگریه افتاد و گفت: عطیه پیدا کردم قبر آقامو .. پیدا کردم قبرِ مولامو ..
اومد کنار قبر ابی عبدالله ، هی صدا میزنه : " حبیبی یا حسین" ۳
اما جواب نمیشنوه ، چی شده آقا ؟
حسین جان تو کسی بودی که توو کوچه های مدینه به جابر سبقت سلام میگرفتی...
حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ ... ؟
مگه دوست جوابه دوستش رو نمیده ؟
خودش جواب خودش رو داد :
چگونه جواب بده ؟ آقایی که بینِ سر و نازنین بدنش جدایی اُفتاده ... حسین ...
شنید صدای زنگ قافله داره میاد ، گفت : عطیه برو ببین چه خبره ؟ رفت ، برگشت ، صدا زد :
زجا برخیز جابر
دلبر جانانه می آید
قدم از خانه بیرون نِه
که صاحبخانه می آید
( زینب داره میاد ، امام زین العابدین داره میاد ، کلثوم داره میاد ... )
زجا برخیز و
خود را کُن مهیا بهر استقبال
که از ره بلبل و
شمع و گل و پروانه میآید
( تا نزدیک شدن ، دیگه نگذاشتن شتران رو روی زمین بخوابانند ، مثل برگ خزان ریختند رو زمین ... )
هر یکی سوی مزاری میدوید
هر یکی قبری درآغوش میکشید
لیک یک بانوی قد خمیده ای
قد خمیده مو پریشان خسته ای
گفت یارب ، من چه سازم ،یا کریم
رو سوی قبر که سازم یا رحیم
ناگهان آمد به خود با شور و شین
دید بنشسته سر قبر حسین ...
#حسین ...
یاحسین ، زینبت آمد زسفر
بر سر قبر تو ای تشنه جگر
آمدم عقده ی دل باز کنم
با تنِ بی سرِ تو راز کنم
#حسین_من
ارغوانی شده رنگ رویم
شد سفید از غم داغت مویم
آنچنان رنج اسیری دیدم
سیر از زندگی ام گردیدم
عزیز دلم ، یادم نمیره همینجا بود اومدم ، شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته هارو ، از روی بدنت کنار زدم ...
اما تا نازنین بدنت رو دیدم ... پرسیدم : هل اَنتَ اَخی ؟ آیا تو برادر منی !؟
آخه بدن... پاره پاره ... غرق به خون ،
تا اینکه از حلقوم بریده صدا زدی: اُخَیَّ اِلَیَّ
حسین من !
تو را آنروز من نشناختم {روز عاشورا}
اما مرا امروز تو نشناسی {روز اربعین}
ببین با ما چه ها کردند...
حسین... آرام جانم .. حسین.. روح و روانم
ببین صبر و تحمل تا کجا کردم ...* حسین جانم! مگر نه اینکه هر کی سفر میره با خودش سوغات میاره؟ ...*
اشکِ سرخ و، چهره زرد و، تن کبود و مو سفید
این همه سوغات از شام خراب آورده ام
*همه ناله بزنیم : حسین .....*
#سبک_الا_ای_همسفر 👇
زبس نالیده ام ، درون سینه ام
نمانده ناله ای ...
دراین خونین چمن ، برای باغبان
نمانده لاله ای ...
مسیحایی نفس ، به فریادم برس
ندارم جز تو کس ...حبیبی یا حسین
****
منم آن باغبان ، که هفتاد و دو گل
به پیشم چیده اند ...
در این خونین چمن ، به اشک باغبان
همه خندیده اند ...
تو ای مادر بیا ، ببین حال مرا
که افتادم زپا ....
حبیبی یا حسین ....
هر روز این چهل روز بوده مرا چهل سال
می سوختم همیشه می ساختم هماره ...
"السّلام علی قلب زینب الصبور
.
#اربعین
.
ای دار و ندار قلبم.mp3
7.43M
🔸ای دار و ندارقلبم،ای پشت و پناه زینب
🔸از آه تو من، میسوزم،ای گرمیه آه زینب
🔹بیا و راحت از غمم کن، نظاره ای به ماتمم 🔹کن....
😭#که_جان_من_به_لب_رسیده
#داداش
♻️به گیسوی سپید زینب،نظر به قامت خمم کن...
😭#که_جان_من_به_لب_رسیده
#آه.... #حسین
😭کن تماشا،بین نامحرم اسیرم
😭طعنه و دشنام و خنده،کرده پیرم
💔#بی_تو_ای_عشقم_الهی_من_بمیرم
#حسین...
#سالار_زینب
☑️دوم محرم که رسیدن کربلا، یه نگاه غریبونه ای کرد گفت داداش از اون موقعی که پامو تو کربلا گذاشتم،یجورایی دلشوره دارم
#خیلی_میترسم
😔بیا جون مادرم فاطمه، از این سرزمین بریم
#حرف_دارما
⬅️اربابو نگاه کن، گفت خواهر قراره حر بیاد
زهیر بیاد
#چه_ارباب_مهربونی
#خواهرم
#زینبم
✅یه روزی قراره یه عده دور هم جمع بشن بگن حسین و گریه کنن برا امروز من و شما
✳️خانوم سکینه میگه من نمیشنیدم
✳️فقط از دور میدیدم بابام از دور یه چیزایی میگفت، عمه جانم زینب فقط سر تکون میداد
یعنی چشم
🔺قیمت گریه کردن من و تو یعنی سیلی خوردن زینب
🔺اینی که گفتن بهشت برا گریه کنای امام حسین،واجبه
🔰قیمت بهشت رفتن من و تو
🔰قیمت گریه کردن و خریدن بهشت یعنی تازیانه خوردنه رقیه
🔵یعنی آتیش زدن خیمه های حسین
🔵یعنی سر بریده حسین بالا نیزه
#حسین
#حاج_عباس_طهماسب_پور🎤
.
4_6041913856027002451.mp3
7.11M
#امام_حسین
شبای جمعه،گودال شلوغه
ایشالا اینکه میگن، دروغه
میگن رو سینش، پرید
مادرو انگار ندید
رو دامن فاطمه
حسینشو سر برید...
شبهای جمعه،میگیرم هواتو
میریزم اشک غریبی براتو
بیچاره اونکه حرم رو ندیده
بیچاره تر اونکه دید کربلاتو
اونیکه کربلا نرفته،یه درد داره
اما اونیکه میره کربلا،هزار درد داره
اونیکه کربلارو دیده، آروم و قرار نداره
اونیکه حرم ابالفضلو دیده،همیشه بیقراره
به غیر روضه،کجارو دارم
فقط همینجا،پناه میارم
ذکر دمادم #حسین...
دل بتو دادم #حسین...
خیلی خرابه حالم
برس به دادم #حسین...
دست خودم نیس،خیلی میخوامت
امام حسن خواست،شدم غلامت
کریم و آقا،حسن
عصای زهرا،حسن
قربون دلت برم...
کریم و آقا،حسن
عصای زهرا،حسن
همه میگن یا حسین
حسین میگه یا حسن
#حاج_عباس_طهماسب_پور🎤
4_5938466476326389535.ogg
1.09M
❖◈ ❖◈ ◈❖◈❖
﷽
#روضه_مقتل
#گلهای_نبوت
#در_چهار_سبک
#دشتی
خودم دیدم که صحرا لاله گون بود
زمین از خون یاران غرق خون بود
خودم دیدم فضای آسمانها
پر از انا الیه راجعون بود
خودم دیدم که نور چشم زهرا
جراحات تنش از حد فزون بود
خودم دیدم که بر هر برگ لاله
نوشته این سخن با خط خون بود
گلی گم کرده ام می جویم اورا
به هر گل می رسم می بویم اورا2
اگر چه در کنار نهر علقم
زگریه منع کردم خواهرم را
خودم دیدم که زهرا ناله میکرد
خودم دیدم سرشک مادرم را
#امان از دل زینب😭
مکن منعم که با این همه داغ
زنم بر چوبه ی محمل سرم را
وایی😭 گلی گم.....
خودم دیدم که دلها مرده بودند
خودم دیدم همه افسرده بودند
خودم دیدم کبوتر های معصوم
همه سر زیر پرها برده بودند
خودم دیدم که گلهای نبوت
زبی آبی همه پژ مرده بودند
همان جایی که فرزندان زهرا
بجرم عشق سیلی خورده بودند
#گلی گم کرده ام...
خودم دیدم زمین دریای خون بود
خودم دیدم که عالم لا له گون بود
خودم دیدم گلوی اصغرم را
خودم در بر کشیدم اکبرم را
خودم دیدم حسینم تشنه جان داد
چه جانی بر لب آب روان داد
خودم دیدم کنار نعش اکبر
حسبنم می زند بر سینه وسر
خودم دیدم زبالای بلندی
که محبوب خدا راسر بریدند
خودم دیدم طناب ظلم بستند
به دست وبازوی آن شیر زنها
میان این همه گلگون کفن ها
کنون من مانده ام تنهای تنها
کنار قتلگه آمد به یادم
که بی خود گشتم واز پافتادم
به رگهای برادر بوسه دادم
به جای مادرم زهرا حسینم
#حسین جانم حسین جانم ....
🎤#استاد_حاج_پیرزاده
.
#امام_زمان
#میلاد_حضرت_زینب
برای عمـّه یِ شما جشن گرفتیم بیا
بیا عزیزِ ما قدمْ گـُذار روی چشم ما
حال و هوای سینه را مثل مدینه شاد کن
بیا خودت نشان بده به عاشقان دمشق را
به جز شما نمی شناسد این ملیکه را کسی
بیا بخوان مدیحه یِ زینتِ بیتِ مرتضیٰ
مدد بگیر از عقـیلةُ الحـرم بگو حسین
جشن دمشق می بَرد دل مرا به کـربلا
به عشق خاک کربلا به عشق بانوی دمشق
حک شده روی سینه اَم حسینْ پادشاه عشق
تو آمـدی که واٰکنی سفره یِ عشق شاه را
نشان دَهی به ما مسـیر آفتاب و ماه را
تو آمدی که طی کنی پشت سرِ شاه کرم
قدمْ قدمْ پایِ عَلَـم تمامِ طول راه را
تو آمدی آینِـه یِ کـمال مادرت شَوی
علی به سوی صورت تو دوخـته نگاه را
تو آمدی که سینه زن درک کند روز جزا
به زیر چـتر چـادر فاطمی اَت پناه را
پناه روز محـشری وارث حُجب کوثری
تو مادری...تو حیدری...تو لشکر برادری
به روی دست فاطمه خیره به یار می شوی
تو با نگاه اوّلت مـَست نگار می شوی
حجاب تو نَمایی از حجب و حیای فاطمه
به وقت خطبه رعد و برق ذوالفقار می شوی
تو حامی ولایتی مطـیعِ اَمر دلبری
پس از ولیِ امر خود طلایه دار می شوی
اگر چه دور از حسینْ بی قرار و مضطری
به او که می رسی تجـلِّیِ قرار می شوی
تو بی قـرار یاری و قـرار قلب عاشقمان
سلام ما به صبر تو عمّه یِ صاحب الزّمان
سلام بر صبر و نجابت و شکیبایی تو
سلام بر زمزمه و خطبه یِ مولایی تو
سلام بر مدافـعان حرم مقدّست
سلام بر هر که شده عاشق و شیدایی تو
سلام بر قافـله و سلام بر نافـله و...
سلام بر مَحـاٰرم و غروب تنهایی تو
سلام بر روضه یِ تو سلام بر گریه یِ تو
سلام بر خرابه و هِق هقُ و لالایی تو
صدای هق هقِ دمشق می رسد به گوش ما
ندبه بخوان عمـّه بگو أیـْنَ مُعِـزُّالاولیا
#حسین _ایمانی ✍
#ولادت_حضرت_زینب
#مدح_حضرت_زینب
#مناجات_با_امام_زمان
.
.
#مناجات #امام_زمان روحی له الفدا و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج عباس حیدر زاده
●━━━━━━───────
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً..
ای داغدار اصلی این روضه ها بیا بیا
صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا بیا
تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه
ای منتهای آروزی اولیاء بیا بیا
بالا گرفته ایم برایت دو دست را
ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا بیا
هفته به هفته میگذرد با خیال تو
پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیا
بیش از هزار سال تو هم گریه کردی
ای خون جگرِ قامتِ زینب بیا بیا بیا
*عرضه داشت یا جدّاه صبح و شام برات گریه میکنم اونقدر گریه میکنم تا اشک چشمم مُبدّل به خون شود.سؤال کردن آقا جان!برای کدام مصیبت گریه میکنید؟ فرمودن:همۀ مصیبت های کربلاسخته.کدام مصیبت بیشتر جگر شما را آتش میزد؟مصیبت قمر بنی هاشم است؟فرمودن: اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد. مصیبت آقا علی اکبر است؟ فرمودن آقا علی اکبر هم اگر بود برای این روضه گریه میکرد، مصیبت قتلگاه است؟ فرمودن: خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکند. کدام روضه است آقاجان؟ فرمودند: مصیبت اسارت عمه ام زینب..*
بیش از هزار سال تو هم گریه کردی
ای خون جگر زِ قامتِ زینب بیا بیا بیا
*معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته، اون لحظه ای که میخواد از بدن برادرش جدا بشه مگر به این راحتی ها از بدن بی سر برادر جدا میشد ...*
حسین جان!
مگر تو همسفر با ما نبودی
در اين صحرا كردي تو منزل
زِ جا بر خیز و لیلا را جدا کن
زِ نعش اکبرِ شیرین شمایل
به مُردن راضیم شاید که دیگر
نبینم قاتلت را در مقابل
*نگاه به بالا سرش کرد، دید همونکه روی سینۀ حسینش نشسته بود بالا سرش ایستاده... تازیانه دستش داره، بچه ها رو با تازیانه میزنه. برای خواهر داغدیده خیلی سخته قاتلِ برادر رو ببینه مگر طاقت داره؟
آی زینب! بی بی جان!*
خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند
من که از راهی بازار شدن بیزارم ببزارم
حسین جان!
تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم
آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم
*وحشی ابنحرب بعد کشتن حمزه سیدالشهدا، اسلام آورد و توبه کرد. اومد خدمت پیغمبرِ خدا، پیغمبر خدا بهش فرمود: وحشی بگو بدونم عموی من حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی؟ گفت: آقا کمین کردم از پشت سر نیزه ای زدم حمزه روی زمین افتاد، روی سینه اش نشستم و سینه اش رو دریدم، تا به اینجا رسید صدای گریه پیغمبر بلند شد. فرمود: وحشی! بلند شو از جلو چشم من کنار برو، جایی برو که تا آخر عمر تو رو نبینم. من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم...
یا رسول الله شما طاقت نداشتی قاتل عمو جانت رو ببینی
اما دخترت زینب! یه نگاه میکرد میدید شمر بالا سرش ایستاده.یه طرف حرمله رو میدید، یه طرف خولی...*
#حسین ...
*یه ناز دانه ای داره ابی عبدالله دختر سه چهار ساله،این روی زانوی عمه نشسته میدونی که دختری که بترسه دیگه ازبغل بزرگترش جدا نمیشه. از موقعه ای که خیمه ها رو غارت کردن بدن این دختر میلرزید.خودش رو از عمه جدا نمیکرد، یک مرتبه دید عمه داره با کسی حرف میزنه هی میگه "یا أخاه.." این دختر حساس شد از تو بغل عمه بلند شد سرش رو از محمل بیرون آورد سر بریده ی بابا رو دید.یه نگاه به عمه کرد یه نگاه به سر بریده کرد، یک مرتبه بی بی زینب متوجه این دخترشد.دید الانِ که جان از بدن این دختر بیرون بیاد، رنگش پریده... رو کرد جانب سر بریده ی برادر.. داداش حسین! اگر با من حرف نمیزنی نزن، یه کلام با این دخترت حرف بزن...میترسم الان دخترت دق کنه....
هر کجا نشستی به قصد فرج صدا بزن: یا حـــــسین...
ــــــــــــــــــ
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#حاج_عباس_حیدرزاده
#روضه_امام_زمان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#شور
#امیرالمؤمنین علیه السلام
کربلایی #حسین/ستوده
[بند اول]
ازل علی
ابد علی
شیر علی
اسد علی
پیغمبر تو سختیا
از تو گرفت مدد علی
حرز زهرا، جوشن علیِ
پیراهنش، کفن علی
رعد و برق، آسمون و همون
تکبیره غرا و مُطَنطَن علی
صفدر، نام آوره
سکان عالم دست حیدره
اعجازه اش و، دیدن همه
تفریح مولا فتح خیبره
یا علی مولا
🖤🖤🖤
[بند دوم]
صراط علی
سبیل علی
مرشد جبرئیل علی
کلیم ازت مدد گرفت
عصا رو زد به نیل علی
عرش اعلی منبره علی
شاه عالم قنبره علی
کل عالم محضره علی و
عالم مبهوت فتح خیبره علی
مرد علی، خوشنام علی
من تعظیم میکنم به مولام علی
بدخواه تو، باباش کیه
من که مادرم زهراست بابام علی
.👇
.
#حضرت_قاسم_بن_الحسن (ع)
همچنان رفتن علی اکبر
چشمت از غصه اشک آگین است
بوسه ها می زنم به دستانت
سرم از التماس پایین است
درد تنهایی ات عمو جانم
بهر قاسم چقدر سنگین است
جان من وقف سیدالشهداء (ع)
که وجودش چو شمسِ زرین است
ای فدای غریبی ات قاسم
رجزم بهر دشمنان این است:
میوه ی باغ اهل بیتم من
پدرم شرح سوره ی تین است
پسر سبط مصطفایم من
که رسول و امین آیین است
نوه ی #مرتضی علیّم (ع) من
جدّ من کیست، طور سینین است
من گل باغ بخشش حَسَنم
زین سبب روزگار، گلچین است
چارده ساله ام که در عوضش
چارده قرن شیعه غمگین است
من جوانم ولی، عمو جانم!
در رکاب تو مرگ شیرین است
لحظه ی مرگ من چنان عسل است
چون عمویم کنار بالین است
پای بر خاک می کشم اما
زمزمی نیست، خاک، خونین است
چون پدر اهل جودم، از خونم
سفره ی خاکِ تفته رنگین است
دشمنان جمع، گرد این سفره
هرکسی گرم غارت از کین است
هر خصی آمده به غارت من
بینِ دشمن چقدر مسکین است
رنگ از پیکرت گرفتم و بعد
پیکرم قاف، میم، الف، سین است
ماه من زیر سمّ اسبان است
از ستاره زمین پر آذین است
#جواد_محمودآبادی
1403/04/21
#شب_ششم_محرم
.....
.
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن (ع)
پسر شیر کارزارم من
می دهم دست خود عمو را نه
عمه جان، لا افارق عمی
می دهم جان خویش، او را نه
کاسه ی دست من فدای سبو
لیک بشکستن سبو را نه
جنگ را گر توان تحمل کرد
خنجر و دشنه و گلو را نه
بنشستی به تل_زینبیه
بنشینی به روبرو را نه
بر عدو جنگ و تاختن آری
در اسارت بگو مگو را نه
طاقت پیکر پر از زخمش
هست، شمر درنده خو را نه
تا نفس می کشی عمو هستم
ته گودال، جستجو را نه
باشم و دشمنی تو را بکشد؟
دست خود دادم آبرو را نه
هر بلایی که دیده ام کافیست
آتش و پنجه ها و مو را نه
یا چپاولگران پیکر تو
با طفیلان سودجو را نه
غرق خون دیدن محاسن تو
با نجاسات، شستشو را نه
#جواد_محمودآبادی
1403/04/20
#والله_لا_افارق_عمی
#شب_پنجم_محرم
..........
.
#ابناء_الزینب (س)
در غم و کرب و بلا، داغ جگرگوشه ها
هیچ ندارد کسی، بهره به قدر حسین (ع)
عمه ی سادات را، بین که چه سنخیّتی است
داغ به داغ اخا، صبر به صبر حسین (ع)
کاش به پایش شود، مثل دو اولاد او
جان بدهم تا نهم، سینه به صدر حسین (ع)
بر دل صحرا ببین، کامل، هجّی شده است
جمله ی خون خدا، سطر به سطر حسین (ع)
روز بلا روی خاک، هست غروبش ولی
بر سر نی می شود، مطلع فجر حسین (ع)
گشت هلالی که از منظر نی شد عیان
ماه شب خیمه ها، هیئت بدر حسین (ع)
در حرمش هر زمان با دل عاشق روی
رایحه ی سیب هست، جلوه ی عطر حسین (ع)
این که شفاعت کند، سوخته ی عاشقش،
نزد خداوند شد، خواست و اجر حسین (ع)
دارد هر شیعه ای ، بر دل خود آرزو
یک شب جمعه شود زائر قبر #حسین (ع)
#جواد_محمودآبادی
1403/04/19
#طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
.
.
.
#مناجات #امام_زمان روحی له الفدا و توسل به #حضرت_زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج عباس حیدر زاده
#شب_هفت_امام_حسین
●━━━━━━───────
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً..
ای داغدار اصلی این روضه ها بیا بیا
صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا بیا
تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه
ای منتهای آروزی اولیاء بیا بیا
بالا گرفته ایم برایت دو دست را
ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا بیا
هفته به هفته میگذرد با خیال تو
پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیا
بیش از هزار سال تو هم گریه کرده ای
ای خون جگر ز قامتِ زینب بیا بیا
*عرضه داشت یا جدّاه صبح و شام برات گریه میکنم اونقدر گریه میکنم تا اشک چشمم مُبدّل به خون شود.
《فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً حَسْرَةً عَلَيْكَ وَ تَأَسُّفاً عَلَى مَا دَهَاكَ وَ تَلَهُّفاً حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصَابِ وَ غُصَّةِ الِاكْتِيَابِ》
سؤال کردن آقا جان!برای کدام مصیبت گریه میکنید؟ فرمودن:همۀ مصیبت های کربلاسخته.کدام مصیبت بیشتر جگر شما را آتش میزد؟مصیبت قمر بنی هاشم است؟فرمودن: اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد. مصیبت آقا علی اکبر است؟ فرمودن آقا علی اکبر هم اگر بود برای این روضه گریه میکرد، مصیبت قتلگاه است؟ فرمودن: خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکند. کدام روضه است آقاجان؟ فرمودند: مصیبت اسارت عمه ام زینب..*
بیش از هزار سال تو هم گریه کردی
ای خون جگر زِ قامتِ زینب بیا بیا بیا
*معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته، اون لحظه ای که میخواد از بدن برادرش جدا بشه مگر به این راحتی ها از بدن بی سر برادر جدا میشد ...*
حسین جان!
مگر تو همسفر با ما نبودی
در اين صحرا كردي تو منزل
زِ جا بر خیز و لیلا را جدا کن
زِ نعش اکبرِ شیرین شمایل
به مُردن راضیم شاید که دیگر
نبینم قاتلت را در مقابل
*نگاه به بالا سرش کرد، دید همونکه روی سینۀ حسینش نشسته بود بالا سرش ایستاده... تازیانه دستش داره، بچه ها رو با تازیانه میزنه. برای خواهر داغدیده خیلی سخته قاتلِ برادر رو ببینه مگر طاقت داره؟
آی زینب! بی بی جان!*
خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند
من که از راهی بازار شدن بیزارم ببزارم
حسین جان!
تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم
آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم
*وحشی ابنحرب بعد کشتن حمزه سیدالشهدا، اسلام آورد و توبه کرد. اومد خدمت پیغمبرِ خدا، پیغمبر خدا بهش فرمود: وحشی بگو بدونم عموی من حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی؟ گفت: آقا کمین کردم از پشت سر نیزه ای زدم حمزه روی زمین افتاد، روی سینه اش نشستم و سینه اش رو دریدم، تا به اینجا رسید صدای گریه پیغمبر بلند شد. فرمود: وحشی! بلند شو از جلو چشم من کنار برو، جایی برو که تا آخر عمر تو رو نبینم. من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم...
یا رسول الله شما طاقت نداشتی قاتل عمو جانت رو ببینی
اما دخترت زینب! یه نگاه میکرد میدید شمر بالا سرش ایستاده.یه طرف حرمله رو میدید، یه طرف خولی...*
#حسین ...
*یه ناز دانه ای داره ابی عبدالله دختر سه چهار ساله،این روی زانوی عمه نشسته میدونی که دختری که بترسه دیگه ازبغل بزرگترش جدا نمیشه. از موقعه ای که خیمه ها رو غارت کردن بدن این دختر میلرزید.خودش رو از عمه جدا نمیکرد، یک مرتبه دید عمه داره با کسی حرف میزنه هی میگه "یا أخاه.." این دختر حساس شد از تو بغل عمه بلند شد سرش رو از محمل بیرون آورد سر بریده ی بابا رو دید.یه نگاه به عمه کرد یه نگاه به سر بریده کرد، یک مرتبه بی بی زینب متوجه این دخترشد.دید الانِ که جان از بدن این دختر بیرون بیاد، رنگش پریده... رو کرد جانب سر بریده ی برادر.. داداش حسین! اگر با من حرف نمیزنی نزن، یه کلام با این دخترت حرف بزن...میترسم الان دخترت دق کنه....
هر کجا نشستی به قصد فرج صدا بزن: یا حـــــسین...
ــــــــــــــــــ
#مناجات_با_امام_زمان
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#حاج_عباس_حیدرزاده
#روضه_امام_زمان
#هفده_محرم
#هفتم_امام_حسین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.