امام حسین ع
.
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
🩸یک قدم سمت خیمه و قدمی سمت میدان برمیگشت...
در نقلی آمده است:
🥀 حرمله ( یا به نقلی دیگر، ابوخلیق ) را پیش مختار بردند مختار از او پرسید: ای ملعون! در کربلا هیچ گاه دلت به حال آقای ما حسین علیهالسلام سوخت؟
🥀 گفت: آری! یک مرتبه آنقدر دلم سوخت که مرگ خود را از خدا خواستم تا آن حالت زار او را نبینم! مختار گفت : بگو ببینم چه وقت بود؟
🥀 گفت: هنگامی که حسین علیهالسلام طفل کشته خود را زیر عبا گرفته از میدان برگشت و رو به خیمهها کرد؛ من تماشا میکردم، دیدم زنی مجلله چادر به سر و نقاب به صورت بیرون خیمه ایستاده. گویا مادر آن طفل بود که انتظار بچهاش را میکشید.
🥀 همین که حسین علیهالسلام چشمش به مادر افتاد که منتظر ایستاده برگشت مقداری صبر کرد دوباره رو به خیمه آورد باز خجالت کشیده برگشت تا سه مرتبه او به سمت خیمه رفت و برگشت و از مادر آن طفل خجالت میکشید.
🥀 چون آن حالت حسین علیهالسلام را دیدم، جگرم کباب شد. مختار گفت: ای ملعون آخر چه شد؟ گفت: بالاخره او از مرکب پیاده شد. جسد آن طفل را روی زمین نهاد و با غلاف شمشیر قبری حفر نمود برای آن طفل نماز خواند و آن را به خاک سپرد و برگشت.
🥀 مختار از شنیدن این گفتار صیحه ای کشید و افتاد و غش کرد. بعد از به هوش آمدن گریبان دریده و بر سر و سینه زد و گفت: این حالت آخر امام حسین علیهالسلام دلم را از همه بیشتر سوزانید که نخواست بعد از شهادتش، به بدن این طفل کسی آزار برساند یا سرش را ببرد و یا در زیر سم اسب ها پایمال شود.
📚 ریاض القدس ج٢ص١٠۴
📚 سفینة النجاة ج٢ص٢٧٣
📚 بحرالمصائب ج۴ص۳۵۴
📚 مقتل خطی مبکی العیون
✍ بنویسید که اینگونه شده سرگشته
یک قدم رفته به خیمه، دو قدم برگشته
روی برگشت ندارد به حرم، حق دارد
چه جوابی بدهد، بی علی اصغر گشته
طفل را زیر عبا برد، همه فهمیدند
پدر پیر خجالتزده مضطر گشته
نه فقط خیمه، که از حالت واله شدنش
دیدهی لشگر کوفه به خدا، تر گشته
آب میداد و نمیداد چه فرقی میکرد؟!
رفتنی بود دگر غنچهی پرپر گشته
آب میخواست اگر، خواست هدایت بشوند
پاسخ خواستنش خندهی لشگر گشته
به دلش تیر سه شعبه دو سه تا داغ گذاشت
داغ این طفل ولی چند برابر گشته
آه! از تیر بزرگی که به حلقومش خورد
آه! از آن بدن کوچک بی سر گشته
آنقدر نیزه زمین زد بدنش پیدا شد
حرمله از همه انگار که بهتر گشته...
.
تشنه لب اصغرم.mp3
602.7K
#نوحه #واحد #دودمه #زنجیرزنی #سنتی
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#تشنه_لب_اصغرم
✅بند مستمعین
تشنه لب اصغرم کودک دلبندمن
برده ای ازلبم شادی و لبخند من
کم تلظی نما
کودک بی گناه
تاعمو عباس رود به میدان
تشنه لب من علی علی جان
علی علی جان
✅بند دوم
ای تو دردانه ی میوه ی بستان
دستو پا کم بزن به روی دستان من
سرتوشد جدا
اه و واویلتا
تیرسه شعبه
حنجر اصغر(ع)
بابا فدایت
ای گل پرپر
علی علی جان
تکرار بندمستمعین
تشنه لب,,,,,,,,,
✅بند سوم
من چگونه روم به سمت خیمه خدا
که علی ام شده بروی دستم فدا
غرق در خجلتم
که شده طاقتم
که بر ربابه من چه بگویم
حلقوم نوزاد تیرعدویم
علی علی جان
بندمستمعین
تشنه لب اصغرم,,,,,,,,
علی علی جان جان
#مجید_مرادزاده✍
امام حسین ع
.👆 #دهتایی_بیست_و_چهارم #زنجیرزنی #سنتی #سه_ضرب #قابلیت_روضه_واحد_شور.. #شب_ششم_محرم #حضرت_قاسم عل
.
#دهتایی_بیست_و_چهارم
#زنجیرزنی
#نوحه_سنتی #سه_ضرب
#قابلیت_روضه_واحد_شور..
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
سربند مهدوی:
دوباره وقت ماتم شد
بیا صاحب عزای ما
کجای مجلسی آقا
بخوان روضه برای ما
فدای اشک خونینت
وَ آن قلب صبور تو
میان روضه ها داریم
دعا بهر ظهور تو
به حقّ حضرت زینب
بده اذن فرج یا رب....
🌸
بیا یابن الحسن آقا
به روضه ی علی اصغر
تو را خوانده عموجانت
با زخم مانده بر حنجر
بیا آبی رسان تا که
نبیند داغ او بابا
نبیند مادرش دیگر
سرش بر نیزه ی اعدا
به حقّ حضرت زینب
بده اذن فرج یا رب...
🌸
لالالایی، بخواب اصغر
که در خیمه نمانده آب
تلظّی و لب خشکت
نموده قلب من بی تاب
با تیر حرمله آخر
شوی سیراب بمیرم من
شود بابای تو مضطر
میان خنده ی دشمن
شود شرمنده در میدان
کند در خاک تو را پنهان
لالالایی، علی اصغر....
🌸
سرت را روبه روی من
به روی نیزه ها بستند
کنارم نیزه دار توست
چقدر این شامیان پستند
به پای نیزه ات اصغر
همین که اشک من دیدند
نشان دادند کمان خود
به من با کینه خندیدند
حواسم هست که از بالا
نیفتی زیر دست و پا
لالالایی، علی اصغر....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#زنجیر_زنی
.👇👇👇👇
.
#زمینه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
____
شاید این آخرین باره/که تو رو بغل میگیرم
غم توچه سخته ای مادر/توکه بری من میمیرم
شایداین آخرین باره/لالایی برات میخونم
داری میسوزی رو دستم/برای لبات گریونم
آخه قرار بود
شیرین زبون شی
یه روز جوون شی
بزرگ شی و عصای دستمون شی
حالا قراره
بری با بابات
تموم شه دردات
برو عزیز من خدا به همرات
آخه قرار بود
مادر فدات شم
گرم نگات شم
مادربزرگ بچههات شم
حالا قراره
غم بی حساب شه
خونم خراب شه
حلقوم تو سهم رباب شه
انگار قرار نیست ،برگردی پیشم
با این صدای هلهله بیچاره میشم
قربون شکل ،ماهت عزیزم
تومیری وپشت سرت هی اشک میریزم
«« لای لای علی جان
لای لای علی لای لای علی
لای لای علی جان »»
======
شایداصلاً ایناخوابه/الهی تموم شه این رویا
الهی دروغه حرفاشون/که تورو زدن جلوبابا
شایداصلاً ایناخوابه/که تشنه تورو رهاکردن
آخه چجوری عزیز من/سرتو باتیرجدا کردن
کاش این دروغ بود
بلوا به پا شد
سر و صدا شد
دوباره اون وسط پای حرمله وا شد
اما دروغ نیست
ای رنگ پریده
گلوت بریده
بابات برا یه قطره آب منت کشیده
کاش این دروغ بود
از خیمه رفتی
با گریه رفتی
مقابل چشام رو نیزه رفتی
امادروغ نیست
قلبم رو کندن
دارن میخندن
از بس سرت کوچیکه روی نی میبندن
هر لحظه بی تو،واسم عذابه
دیدن تو رو ،روو نیزه ها مرگ ربابه
گریم گرفت با،اشکای نیزه
ترسم اینه آخر بیافتی پای نیزه
«« لای لای علی جان
لای لای علی لای لای علی
لای لای علی جان »»
.
___
شعرونغمه: #مجتبی_نامور✍
.👇
.
#واحد_سنگین
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
رنگ ارباب کرببلا پریده
نفسِ اهل خیمه به لب رسیده
گلویِ طفل شیرخواره بریده
روی دست حسین ، دست و پا میزنه
دل اربابمون ، بدجوری میشکنه
آخه ای کوفیا ، این چه جور کشتنه
آه ای تیر ، سمت اصغر نرو
لطفی کن ، رو به حنجر نرو
تو محضِ ، دلِ مادر نرو
◾️◾️◾️◾️◾️
حنجر نازکت رو گرفت نشونه
حالا داره برا من رجز میخونه
جوری زد که برات گلویی ، نَمونه
این یه تیر سه دم ، یا که میخِ درِ
هر چی هست قاتلِ ، پدر و مادره
حجمش از حنجرت چقدر بیشتره
روی این دستم پیکرت
روی این دستم افتاد سرت
واویلا از دل مادرت
◾️◾️◾️◾️
✍ #امیر_قربانی_فر
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
.
#زمینه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
هیچ جوری راه حل نداره این تیر
بین گلوی شیرخواره جا شه
نیت حرمله فقط همین بود
کاری کنه سر از بدن جدا شه
اربابمون باید جای لالایی
تلقین برای پسرش بخونه
چه جوری دربیاره تیرو حالا
سر علی رو بدنش بمونه
خدا میدونه
حق داره بعد ازین حسین زنده نمونه
حرمله ی پست
با خنده هاش اربابمون رو میسوزونه...
◾️◾️◾️◾️◾️
برای انتخاب این سه شعبه
نگاه به حجم حنجرت نکردن
داغتو رو دلِمون گذاشتن
رحمی به حال مادرت نکردن
رو زدم آب برات بگیرم اما
این التماس من جواب نداره
بچه مو کشتن و بهم میخندن
خدا برای هیچ کسی نیاره
ای ماه دنیا
کاشکی با تشنگی شهید میشدی اینجا
بهتر ازین بود
که اینجوری ذبحت کنن رو دست بابا
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#امیر_قربانی_فر✍
👇
.
#شب_هفتم_محرم
#زمزمه
حضرت علی اصغر علیه السلام
گرمه چقد لبات در نمیاد صدات
یه قطره آب نبود که بیارم برات
طاقت بیار شاید یه کمی نرم بشن
سخت بود ولی بابات رو زده به دشمن
رو زد اما اثر نکرد
هیچکی بهش نظر نکرد
جز تیر حرمله کسی
لبهاتو دیگه تر نکرد
۲
چه تیری بود که برد تمومه حنجرو
چی کار کنم بگو این تن بی سرو
خیلی دلم شکست وقتی گلوت شکست
تیر سه پر انگار توو قلب من نشست
حرمله زجرم خیلی داد
خون گلوت بند نمی یاد
به کی بگم سه شعبه اش
از تو بزرگ تره زیاد
۳
رو لب سوخته ات مونده یه قطره خون
از سه طرف این تیر زد از گلوت بیرون
توو موج خون نخند خجالتم نده
ببین که حرمله به چشمام زل زده
میرم حرم شرمنده ام
چه جور با این حال زنده ام
جلو چشای مادرت
قبر علی مو کنده ام
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
#زمزمه
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#واحد_شلاقی
#زنجیرزنی_احساسی
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
#دله_تنگم
🌷🌷🌷
✅بنداول
دله تنگم مثله یک کبوتره
که تا کربلا همیشه می پره
عمریه که روی گنبد طلاست
کفتر جلده علی اصغره
🌷
شهزاده ی قلبه منه
شاه شهیر عالمه
اسم قشنگش همه جا
روی لبامه زمزمه
🌷
یا اصغر یاعلی اصغر (ع)
__
✅بنددوم
طفل شیرخواره ی دشت کربلاست
سربازه شش ماهه ی کرببلاست
آرومه دله رقیه خاتون و
آرومه جونه تمومه بچه هاست
🌷
شعاره زیبای لبه
فرزند شاه عربه
پسرحضرته رباب (س)
قوته قلبه زینبه
🌷
یااصغر یاعلی اصغر (ع)
✅بندسوم
گوش بدید آی شما که بدهکارید
یا مریضی های لاعلاج. دارید
سائلا گرفتارا بیاید همه
که به اصغره حسین. رو بزنید
🌷
قطره رو دریا می کنه
سائل و آقامیکنه
بادوتا دست کوچولوش
گره ها رو وامیکنه
🌷
یااصغر یاعلی اصغر (ع)
#مجیدمرادزاده✍
.👇
امام حسین ع
#زمزمه شب #شام_غریبان_امام_حسین به سبک آتیشه خونمون آتیشه خیمه ها چند تا دختر افتادن زیر دست و پ
.
#زمزمه
#شب_هفتم_محرم
حضرت علی اصغر(ع)
به سبک آتیشه خونمون
لالایی اصغرم
چش به راهته الان مادر توو حرم
تو رو زیر عبا تا خیمه می برم
لالایی اصغرم
لالایی تشنه لب
مادرت ببیندت میشه جوون به لب
تیر حرمله سرت رو برده عقب
لالایی تشنه لب
دست و پا می زنی
دست و پامو گم می کنم
آروم تر عزیزم یه کم ۲
آخرین باره که
می گیرم تو رو توو بغل
زود اومد سراغت اجل
بند دوم
بالای نیزه ها
من نشستم حالا پای نیزه ها
تووو گلوت مشخصه جای نیزه ها
بالای نیزه ها
نرمه حلقوم تو
بمیرم برا بابای مظلوم تو
یه کمی ببند چشای معصومتو
نرمه حلقوم تو
اگه بودی الان
می خندیدی واسم یه کم
نمی ذاشتی تنها بشم۲
اگه بودی الان
لالایی می خوندم برات
با خنده می کردم صدات
#وحید_محمدی ✍
سبک آتیش خونمون
#سبک_آتیشه_خونمون
#زمزمه_حضرت_علی_اصغر
#حضرت_علی_اصغر_روضه
#حضرت_علی_اصغر_زمزمه
#حضرت_علی_اصغر
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
.
#واحد
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
▪️بنداول▪️
خسته نمی شم هرچقد باشی روی دستای من
من قول می دم از این به بعد دیگه نیاد اشکای من
انگار که خیلی خسته ای خیلی ورم کرده چشات
انگار داره خوابت می ره مونده هنوز حرفای من
به تو نگم به کی بگم زخمه تموم پیکرم
به تو نگم به کی بگم پاهای من کرده ورم
به تو نگم به کی بگم خون می ره از پهلوی من
به تو نگم به کی بگم کوتاه شده موی سرم
تویِ این دلم بیداده
آتیش رو سر افتاده
فقط من همین قد می گم
جوابم رو سیلی داده
بابای غریبم حسین
▪️بنددوم▪️
حالا دلم گرمه به تو آروم شده قلبم بابا
انگار تبم بند اومده دیگه نمی لرزم بابا
از این به بعد پیش همه اسم تو رو داد می زنم
از خولی و زجر و سنان دیگه نمی ترسم بابا
به تو نگم به کی بگم اینجا شدم خونه خراب
به تو نگم به کی بگم دستام و بستن با طناب
به تو نگم به کی بگم دندون شیرین و شکست
به تو نگم به کی بگم رویِ سرم ریختن شراب
چشام تاره بد می بینه
همش زانو هام می شینه
بلند تر صدام کن بابا
آخه گوش من سنگینه
بابای غریبم حسین
#شب_سوم_محرم
#واحدحضرترقیهسلاماللهعلیها
#واحدنوس
#واحد۱۴۰۳
..............
.
#واحد
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
#شب_هفتم_محرم
▪️بند اول▪️
آی بچه ها چشم بابا واسه چی بارونی شده
دستای پینه بستش و پیراهنش خونی شده
داره میاد سمت حرم اما علی اصغر کجاست
حسی داره می گه بهم ششماهه قربونی شده
یادم میاد انقد قدِ بابا حسینم خم نبود
داغ علی اکبر و داغ اباالفضل کم نبود
انگار که از شرمندگی بابا حسینم آب شده
از این فرات سهم علی یک جرعه ی آبم نبود ؟
چرا اینقدر غمگینه
می دونم غمش سنگینه
یه چند تا قدم راه می ره
روی زانو هاش می شینه
بابای غریبم حسین
▪️بند دوم▪️
دیدم که اصغر سر نداشت دیدم خودم با این چشام
بازم دلم آتیش گرفت واسه غریبیِ بابام
ترسم از اینه این دفعه از غصه و غم جون بده
کاشکی میشد تا که یه کم گریه کنه پشت خیام
یادم میاد وقتی علیِ اکبرو آوردنش
بودن جوونا و کمک کردن تو خیمه بردنش
کاشکی می شد ما هم الان بابامون و یاری کنیم
وقتی تو قبر می ذاردش ما خاک بریزیم رو تنش
بمیرم برات بابایی
که تو اینقدر تنهایی
می دونم کنار اصغر
شده روضه هات لالایی
بابای غریبم حسین
#محسن_طالبی_پور ✍
#واحد
#واحد_شب_هفتم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#واحد_حضرت_علی_اصغر
....................
.
حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
▪️بند اول▪️
از آسمون داره میاد بارون سنگ روی سرم
مثل علیِ اکبرت شد نیزه نیزه پیکرم
چشمام اگه یاری کنه می خوام که خون گریه کنم
دلشوره دارم ای عمو واسه تو و اهل حرم
مثل مدینه کوچه وا کردن برای من عمو
هم می زدن از پشت سر هم می زدن از روبرو
گفتم بیای گریه کنیم باهم برای مادرت
این لحظه های آخری از روضه ی زهرا بگو
بخون روضه آزار و
بخون روضه دیوار و
بخون روضه پهلو رو
بخون روضه مسمار و
عموی غریبم حسین
▪️بند دوم▪️
عمری پناه من شدی کی میره از یادم عمو
بازم توی آغوشتم زحمت به تو دادم عمو
تنها به فکر ساقی و فکر تو بودم ای عمو
وقتی که من از روی زین با صورت افتادم عمو
ای وای من از لحظه ای که می خوری روی زمین
می شه سر و روی تو غرق خاک و خون ای مهجبین
ای وای من از لحظه ای که می ره روی نی سرت
می بینه عمه زینبم که تو شدی نیزه نشین
براتم رسید ای عمو
که خونم چکید ای عمو
سر و صورتم خونیه
شدم رو سفید ای عمو
عموی غریبم حسین
#واحد
#واحد_شب_ششم
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
#واحد_حضرت_قاسم
👇
زمینه شب هفتم محرم.mp3
14.51M
#زمینه_شب_هفتم_محرم
حضرت علی اصغر علیه السلام
خدا کنه که بارون ، بباره ۳
کسی نمونده یکم آب ، بیاره ۳
لبای اصغرم چقدر ، کبوده ۳
گناه شیرخواره من، چی بوده۳
لالا لالا گل مادر
دیگه راهی میدونی
تو چه آب بخوری یا نخوری زنده نمیمونی
لالا لالا گل مادر
دیگه داری میری از دست
میدونم به سفیدی گلوت ، بابات حواسش هست
لالا لالایی
نمیدونم خوابش برده
لالا لالایی
یا روو دستم بچم مرده
...........
الهی حرمله خیر ، نبینه ۳
به چه گناهی غنچمو ، میچینه ۳
خدا میدونه طاقت ،ندارم ۳
چجور گلم رو توو قبر ، بذارم ۳
لالا لالا چرا مادر
جای لباس نوزادی
پوشیدی کفن و بی جون رو دست بابات افتادی
لالا لالا میخوام مادر
آخرین بار کنم نازت
منو کشته گلوی خونی و اون چشمای بازت
لالا میخونم
کنار گهواره خالی
لالا میخونم
برای بچه خیالی
............
توو دلمه یه حرف ، نگفته ۳
همش میترسم از نی ، بیفته ۳
میبینی دور دستام ، طنابه ۳
سر تو هم تو بزم ، شرابه ۳
لالا لالا تو که رفتی
مادرت رو دادن آزار
تو جلوی چشم بودی روی نیزه توی بازار
لالا لالا تو که رفتی
رو سرم دنیا آواره
تو شلوغی توو خیمه به غارت رفته گهواره
لالا لالایی
قیامته وعده دیدار
لالا لالایی
گل پسرم خدانگهدار
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
زمینه - خدا کنه که بارون بباره.mp3
22.69M
◾️ #شب_هفتم_محرم
• جـمعـه ۲۲ تـیـــرمــاه ۱۴۰۳
• ۶ محرم الحرام ۱۴۴۶ ه.ق
• #زمینه | خدا کنه که بارون بباره
• بانـوای | کـربلایی #حسین_روشنازاده
✍🏻 نوحهسرا | کـربلایی #حسین_روشنازاده
#زمینه_شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
خدا کنه که بارون ، بباره ۳
کسی نمونده یکم آب ، بیاره ۳
لبای اصغرم چقدر ، کبوده ۳
گناه شیرخواره من، چی بوده۳
لالا لالا گل مادر
دیگه راهی میدونی
تو چه آب بخوری یا نخوری زنده نمیمونی
لالا لالا گل مادر
دیگه داری میری از دست
میدونم به سفیدی گلوت ، بابات حواسش هست
لالا لالایی
نمیدونم خوابش برده
لالا لالایی
یا روو دستم بچم مرده
...........
الهی حرمله خیر ، نبینه ۳
به چه گناهی غنچمو ، میچینه ۳
خدا میدونه طاقت ،ندارم ۳
چجور گلم رو توو قبر ، بذارم ۳
لالا لالا چرا مادر
جای لباس نوزادی
پوشیدی کفن و بی جون رو دست بابات افتادی
لالا لالا میخوام مادر
آخرین بار کنم نازت
منو کشته گلوی خونی و اون چشمای بازت
لالا میخونم
کنار گهواره خالی
لالا میخونم
برای بچه خیالی
............
توو دلمه یه حرف ، نگفته ۳
همش میترسم از نی ، بیفته ۳
میبینی دور دستام ، طنابه ۳
سر تو هم تو بزم ، شرابه ۳
لالا لالا تو که رفتی
مادرت رو دادن آزار
تو جلوی چشم بودی روی نیزه توی بازار
لالا لالا تو که رفتی
رو سرم دنیا آواره
تو شلوغی توو خیمه به غارت رفته گهواره
لالا لالایی
قیامته وعده دیدار
لالا لالایی
گل پسرم خدانگهدار
.
Fadaeian_Shab07Moharam1403_03.mp3
20.36M
📋 چشماش و علی وا نمیکنه گمونم خوابه
#زمینه #حضرت_علی_اصغر
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چشماش و علی وا نمیکنه گمونم خوابه
حالا که تَلَضّی نمیکنه یعنی سیرابه
الهی بمیرم چقدر قشنگ خوابیده
لباس نو داره چرا کفن پوشیده
صبح تا حالا شیر نخورده رنگش پریده
دورش بگردم ای خدا لباش پُر از خندهس هنوز
حسین یه لحظه خاک نریز دلم میگه زندهس هنور
« خاک عالم به سَرم، چرا رو خاکه پسرم»
دستای علی سرده گمونم تبش پایینه
با این که یکم سخته مادری ولی شیرینه
اگه بخنده طفل من همیشه شادم
تموم خستگیه من میره از یادم
آخه به چه روزی علی بیتو افتادم
پاشو که جون مادرت به جون تو بسته شده
عذاب نده مادرت و ببین چه قدر خسته شده
« خاک عالم به سَرم، چرا رو خاکه پسرم»
ششماههی من گریه میکنه اگه تنها شه
باید بغلم باشه ممکنه گرسنه باشه
عصای پیری رباب ببین که پیرم
به جای تو قبر تو رو بغل میگیرم
از غصهی تو رفتن تو دارم میمیرم
اگه نباشی پیش من چقدر بیمعنا میشه صبر
تو رو خدا به حرمله بگید حَرومه نبش قبر
« خاک عالم به سَرم، چرا رو خاکه پسرم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
Fadaeian_Shab07Moharam1403_04.mp3
21.17M
📋 پای قبرت نشستهم علیاصغر
#واحد #حضرت_علی_اصغر
#واحد_سنگین
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پای قبرت نشستهم علیاصغر
من همینجام یه وقت نترسی مادر
غنچهی ناز پَرپَر
غنچهی ناز پَرپَر
لختهی خونه رو موهات
واسهی من داره روضه میخونه
حسرت مادر گفتنت
تا ابد توو دل من میمونه
من موندم و آغوش بیتو
تو موندی و آغوش این خاک
باشه منم لالاییهام و
آروم میگم توو گوش این خاک
« لایلای علی لایلای علی جان»
قربون اون گلوی گریهدارت
چادرم میشه سنگ رو مزارت
اشک میریزم کنارت
اشک میریزم کنارت
آرزو داشتم که یه روز
راه بری پیش چشمام عزیزم
اشک شوق اون روز و
حالا باید رو قبرت بریزم
روزای خوبه مادرمی و
از من گرفتن با سه شعبه
از حنجرت چیزی نمونده
سرنیزه خوردی یا سه شعبه
« لایلای علی لایلای علی جان»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.👆
#زمینه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
▪️بنداول▪️
جوابمو بده پاشو گلم نخواب
یه یا علی بگو به خاطر رباب
پاشو ببین تنهاییامو
اینجا همه پیمان شکستن
از آبرو چیزی نزاشتن
در پیش دریا آبو بستن
اشکای بی کسی م، سقای تو شده
دنیا شرمنده ی لبهای تو شده
جانم جانم علی
▪️بنددوم▪️
چه سخته عاشقی تو اوج ابتلا
تویی رو دست من غریب و سر جدا
کاش این همه تنها نبودم
کاش بود عموت اینجا کنارم
اون روی دستش میگرفتت
من روی شونه ش سر بزارم
چشمای تو شده بغض توی گلوم
خیمه پشت سره یه لشگر روبروم
جانم جانم علی
شعر : مهدی توزنده جانی
#زمینهحضرتعلیاصغرعلیهالسلام
#زمینهشبهفتم
#زمینهدهشب
👇
.
#زبانحال_حضرت_رباب
#حضرت_علی_اصغر
﷽
حالا که کوچک است برایت زمین من
بالا بمان ستاره ی بالانشین من
دستم نمیرسد به بلندای تو ولی
آهم که میرسد به تو ای نازنین من
آغوش من رکاب گرفته برای تو
اما تو رفته ای سر نیزه نگین من
ای کاش مُرده بودم و از نِی نمیچکید
خونابه های حلق تو روی جبین من
حتی به من اجازه ی گریه نمیدهند
شد دستمال اشک من این آستین من
با چه دلی به صورت تو سنگ میزنند؟!
کوچکترین ستاره ی نیزه نشین من
من که بدون تو سحری نگذرانده ام
طی شد بدون تو سحر چندمین من
خیلی برای تشنگی ات تشنه مانده ام
شیرین زبانِ از همه تشنه ترین من
من داد میزنم سر اینکه تو ساکتی
ای خنده ی تو آتش قلب حزین من
جاندادن تو جان مرا هم گرفته است
با تو یکی شده پسرم اربعین من
هم جای ناخن تو و هم جای خالی ات
داغی عظیم بعد تو دارم به سینه من
فامیل گفته بود علی را سفر نبر
یک عمر طعنه دارم و مانده همین من
زهرا بهشت منتظرت مانده تا خودش
گهواره را تکان بدهد نازنین من
شعر از گروه #یا_مظلوم
.
.
#شور
#حضرت_رباب سلام الله علیها
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
🍀
بانوی اطهر یارباب
مادر نوکر یارباب
همسر ارباب نشاتین
یا ام الاصغر یارباب
عروس بانوی دو عالم
نوکریه تو حُسن حالم
میثم تمار تو هستم
عشق تو کرد منو به دارم
بی بی ربابه ، سند کرببلا به نامش
بی بی ربابه ، انس و جن و مَلَکَن غلامش
بی بی ربابه ، نوکرای اصغرو کرده سفارش
جان سنه قربان یارباب
🍀🍀🍀🍀
باب الحوائج علیِ اصغر
عشق تو رایج علیِ اصغر
صاحب عرش کبریایی
والا مدارج علیِ اصغر
یاور لشکرِ حسینه
شیر دلاورِ حسینه
به روی دستان پدر جان
یه پا علمدارِ حسینه
شهزاده اصغر ، در مدار تو میچرخه محشر
شهزاده اصغر ، پسره حسینو پور حیدر
شهزاده اصغر ، برای رقیه هستی دلبر
جان سنه قربان علی اصغر
🍀🍀🍀🍀
#شب_هفتم_محرم
به قلم✍️:
#حمید_علی_کاظم
#محمد_مهدی_کاظمی
#محمد_امین_معطری
.👇👇
زمینه 2mp3.mp3
16.41M
#حضرت_رباب
#حضرت_علی_اصغر
خونهی نو مبارک، قرارم
حالا میخوابی راحت، عزیزم
به آرزوت رسیدی ولی من
دارم رو آرزوم خاک، میریزم
نترسیا، یه وقتی از تاریکیا
نترسیا، زودی میاد پیشت بابا
نترسیا، میبردت پیش خدا
خوش به حال خاک، تو بغلش آرومی
قربون چشات، عین بابات مظلومی
لالا لالا لالایی مادر
گل نازم خوابیدی آخر
##
الهی حرمله خیر نبینه
بویی از دین و ایمون نبرده
مگه چقدر گلو داشتی مادر
که واسه تو سه شعبه آورده
آخه چرا ؟ ، حیفش نیومد به خدا ؟
آخه چرا ؟ ، مسلمونیش رفته کجا؟
آخه چرا ؟ ، غنچه مو چیده بی هوا؟
داغتو گذاشت، رو دل بی سامونم
تا زندم گلم ،روضه برات میخونم
لالا لالا لالایی مادر
گل نازم خوابیدی آخر
##
کنار میام یه جوری با داغت
ولی یه صحنه یادم نمیره
خیلی برای بابات دلم سوخت
رباب الهی واسهش بمیره
دلم شکست، وقتی که روی خاک نشست
دلم شکست، آروم آروم چشاتو بست
دلم شکست، خندید بهش لشکر پست
پشت خیمهها گفتم دیگه بابات مرد
وقتی از گلوت سهشعبه رو درآورد
لالا لالا لالایی مادر
گل نازم خوابیدی آخر
شاعر و نغمه پرداز
#صادق_نجم✍
اجرا
#کربلایی_محمد_نداف_پور🎤
#کارگاه_خوشدل📚
.
#زمینه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
بند اول
آرزوهامو دلخوشیامو
همه با دست خودم خاک کردم پشت خیامو
دیدی تو اصغر جلوی لشکر
به چه کنم چه کنم انداخت منو حرمله آخر
واااای
دلم چه بی قراره
آخه شیش ماه دیگه کشتن نداره
مادرش تو خیمه ها چشم انتظاره
علی اصغرم
با چه رویی آخه من باید به سمت خیمه ها برم
علی اصغرم
تو بگو آخه چه خاکی بریزم علی تو سرم
میمیره رباب
وقتی حرمله زمین میریزه روبروش یه مشک آب
میمیره رباب
فهمیدن که آب میخوای کردن تو رو آخ ذره ذره آب
لالا لالا علی علی لالا
بند دوم
ای گل پرپر شیش ماهه اصغر
به خدا سپردمت برو کنار علی اکبر
از هرچی نامرد منت کشیدم
کشتنت کسی نگفت شیش ماه برات زحمت کشیدم
واااای
به غم کردن اسیرم
رحم نکردن به صغیر و به کبیرم
حق دارم اگه از این غصه بمیرم
من دارم گله
سر پیری عصای دست منو گرفته حرمله
من دارم گله
خون تو می ریخت روی زمین اینا میکردن هلهله
ای لالا علی
بستنت رو نیزه تا نیوفتی از اون بالا علی
ای لا لاعلی
خوب نخوابیدی یه چند روزی بخواب رو نیزه ها علی
لالا لالا علی علی لالا
#حسین_عیدی✍
👇👇
.
#زمینه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
بند اول
بمیرم برات گل پرپرم
یه سالت نشد علی اصغرم
حالا من باید چه خاکی علی
بریزم سرم
جواب مادرت رو چی بدم اصغرم حالا ؟
علی موند رو دلم صدام کنی تو یه بار بابا
یه چند روزی نخوابیدی بخواب خوب ؛ علی لالا
علی لالا
علی لالا علی علی لالا
بند دوم
شده غرقِ خون گلِ من سرت
توو شیش ماهگی شکستن پرت
بلند شو ببین که هست چشم به راه
رباب مادرت
چطور باید ببینه دلخوشیش رو نیزه ها میره
ببین بابا که از زیر عبام چه خون سرازیره
شنیدم حرمله هم وزن تو سکه میگیره
سکه میگیره
علی لالا علی علی لالا
بند سوم
ببین دست و پام میلرزه علی
نگام میکنی ؟ یه لحظه علی
حواست باشه نیفتی تو از
رو نیزه علی
سرت کوچیکه و نیزه بلند درده ؛ خب اما
چقد قدّ بلند بهت میاد ؛ خوش قد و بالا
دیگه مردی شدی واسه خودت ای علی آقا
علی آقا
علی لالا علی علی لالا
#حسین_عیدی ✍
👇👇👇
.
#واحد
#حضرت_علی_اصغر
#راس_الحسین
#نیزه
لالا گل پر پر ، لالا علی اصغر
مادر بخواب روی ، نیها علی اصغر
این عقده مونده رو دلم عزیزم
حتی یه بار مادر به من نگفتی
رفتی...ولی مراقب خودت باش
میترسم از رو نیزه ها بیوفتی
وا اصغرا...
ای گل بی خارم ، غمِ تورو دارم
شب تا سحر خیره ، به نیزه بیدارم
رو نیزه چشمای تو نیمه بازه
هنوز خشکه اون لبات بمیرم
خیر نبینه قاتلت الهی
چه نا مرتبه رگات بمیرم
وا اصغرا...
بیا در آغوشم ، کودک بی شیرم
حرف بزن با من ، و گرنه میمیرم
قهری مگه با من علی که حتی
یبار نگام نمیکنی عزیزم
اینهمه ناله میزنم علی جان
یبار صدام نمیکنی عزیزم
وا اصغرا...
#محمدعلی_انصاری✍
.
Karami_Shahadat_Hazrat_Roghayeh_1402.mp3
2.95M
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله
جا مانده ام و بس که دویدم پی ناقه
قدر همه قافله من آبله دارم
ما پرده نشینان حرم را چه به بازار
از دست اباالفضل عمویم گله دارم
◼️ #روضه_حضرت_رقیه سلام الله علیها
🎤#حاج_علی_کرمی
ناگفته ی بسیار از این غائله دارم
از درد یتیمی دل بی حوصله دارم
دیدند گل باغ توام نقشه کشیدند
بر ساقه ی نیلوفری ام سلسله دارم
دیشب سر سجاده ی زینب، نفسم رفت
از مادر تو ارثیه در نافله دارم
جا ماندم و از بس که دویدم پی ناقه
قدر همه ی قافله من آبله دارم
از نیمه شب گم شدنم تا دم آن طشت
صد خاطره ی تلخ از این قافله دارم
در شام فقط حرف اسیری و کنیزی ست!
من با دو سه تا واژه پدر مسئله دارم
ما پرده نشینان حرم را چه به بازار!؟
از دست اباالفضل عمویم گله دارم
#شام #پنجم_صفر
#وحید_قاسمی
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
.............
.
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
حالا که هدف گلوی اصغر شده است
چشمان خود سه شعبه هم تر شده است
زیر لب خود کمان چنین می گوید
بیچاره رباب تازه مادر شده است
#شهریار_سنجری ✍
.
امام حسین ع
. #زمزمه #اربعین #سبک_گریه_نکن_رباب_عروس_مادرم دیدی که اومدم، سر مزار تو خیمه زدم داداش،بازم کن
.
.
#زمزمه #محرم_1401
#واحد_سنگین
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
گریه نکن رباب، عروس مادرم
گریه نکن رباب، منم یه خواهرم
گریه نکن رباب، آتیشمون زدی
از وقتی رفت علی، خیمه نیومدی
گریه کن، برا خودت گریه کن، برا حرم گریه کن
گریه کن اما رباب، آروم یکم گریه کن
ای وای، دلم خونه رباب
ای وای، بی سامونه رباب
ای وای، پریشونه پریشونه رباب
گریه نکن رباب، با بی کسی بساز
با گریه هات علی، زنده نمی شه باز
گریه نکن رباب، به غم امون نده
دستای خالی تو، انقد تکون نده
گریه کن، که آب و وا کردن و، سینه ات پر از شیر شده
دنبال بچه ات نگرد، آخه دیگه دیر شده
ای وای، صدا گریه ات رباب
ای وای، دل و کرده کباب
ای وای، سوزونده صورتت رو آفتاب
.
-----------------------------
.
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
آی جوونا بیایید، که سینه مضطره
آی جوونا بیایید، که شب اکبره
آی جوونا بیایید، صحرای کربلا
افتاده رو زمین، بابای کربلا
نوکرا، پاشید بریم کربلا، چشارو دریا کنید
کنار نعش پسر، کمک بابا کنید
آقا،همه مجنونتیم
آقا، همه مدیونتیم
آقا، همه فدایی جوونتیم
ای وای، علی اکبرم
---
یک طرف آسمون، میباره یکسره
یه طرفم صدا، خنده لشگره
دوروبرش چقدر، پاره پیکره
بهتر بگم پر از، علی اکبره
یک پدر، کنار نعش پسرف میریزه خاک روی سر
هی میگه بابا پاشو، آبرومون و بخر
ای وای، نگاه کن از حرم
ای وای، رسیده خواهرم
ای وای، بپوشون زخمات وای پسرم
-----------------------------
#تاسوعا
#شب_تاسوعا
#شب_نهم_محرم
کسی نمیدونه ، غصه دلبر و
کسی نمیدونه ، داغ برادر و
کی دیده پیش ماه، گریه آسمون
کی دیده رو زمین ، یه مرد پهلوون
کی دیده، که تا حالا روی خاک، ماه و زمینگیر کنن
یه مش سگ بی حیا، حمله به یه شیر کنن
ای وای، نگا کنید همه
ای وای، میون علقمه
ای وای، رسیده با قد خم فاطمه
--------
آروم بگیر گلم ، گریه نکن داداش
تا تیر و از چشات، دربیارم یواش
بگو چیکار کنم ، خنده لشگر و
بگو که چی بدم، جواب اصغر و
گریه کن، که وقت غارت میشه، روز اسارت میشه
بعد تو به زینب و حرم جسارت میشه
داداش، دیگه بی لشگرم
داداش، شکسته کمرم
داداش، چجوری تورو خیمه ببرم
-----------------------------
.
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
شب عبادته، شب شهادته
میون سینه ها، تب شهادته
کرب و بلا پر از، عطر شقاقیه
شب رهایی، دلای عاشقته
از حرم، صدای قرآن میاد، صدا مناجات میاد
بشنو داره ناله، عمه سادات میاد
ای وای ، چشا بارونیه
ای وای، شب قربونیه
ای وای، دیگه آخر این مهمونیه
------
همه پریشونن، که شب آخره
چشم حسین فقط، به چشم خواهره
با گریه هاش میگه، یکم طاقت بیار
گریه تو خواهرم، واسه فردا بذار
گریه کن، برا خودت گریه کن ، برای من گریه کن
بالای گودال بیا، صدام بزن گریه کن
زینب، می بینی سرم و
زینب، روخاکا سرم و
زینب، می شنوی ناله ی مادرم و
#دهه_محرم
#سبک_گریه_نکن_رباب_عروس_مادرم
سبک:حمیدعرب خالقی🎼
شعر:محسن عرب خالقی✍
محمدبیابانی✍
حمیدعرب خالقی✍
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
فدای غربتت، فدای غصه هات
بذار برم عمو، تا که بشم فدات
نمی شه که بری، من بمونم عمو
بازم یتیم بشم، نمی تونم عمو
ای عمو، روی لب خشک من، طعم عسل اومده
ببین که شیربچه ِ، شیر جمل اومده
می خوام، تو رو یاری کنم
می خوام، برات کار یکنم
مثلِ، عمو برات علمداری کنم
ای وای، عموعمو حسین
بی زره اومدم، تا یادشون نره
تو رگ و خون من، غیرت حیدری
تو مدینه اگه، تیر به بابام زدن
حالا با سنگاشون، برا من اومدن
ای عمو، می خوام که غرقِ به خون، دیدن بابا برم
میخوام که قبل از تو من، به زیر اسبا برم
وقتی، میاد از راه اجل
وقتی، می گیریم به بغل
پیشِ، نگاهت میشکنه ظرف عسل
#زمزمه_شب_ششم
#محسن_عرب_خالقی
https://eitaa.com/emame3vom/105677
.👇
.
📋در تب و تابی / چه جور لالایی بخونم یه کم بخوابی
#زمزمه #حضرت_علی_اصغر
#روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
............................................
امشب حرم آل علی آب ندارد علی خواب ندارد
از سوز عطش قلب حرم تاب ندارد علی خواب ندارد
.(این روضه روضهایه که اباعبدالله فقط این روضه رو شب عاشورا خوند ، واسه اصحاب چه سری ، وقتی قاسم رسید عمو منم شهید میشم فرمود قاسمم شهادتو تعریف کن «اَحلٰی من العَسل»
فرمود تو شهید میشی طفل شیرخوارهام شهید میشه ، بریم خیمه مادرش خیلی بیتابه).
.(بند اول).
در تب و تابی
چه جور لالایی بخونم یه کم بخوابی
توو مشک سقا هم دیگه نمونده آبی
در تب و تابی
هنوز لبات یه مادرم به من نگفته
چرا باید رو این لبا ترک بیفته
ببخش که شیر ندادمت چند روزه مادر
زبون نچرخون که لبات (میسوزه مادر) ۳
.(بند دوم).
لالا لالایی
کوچکترین فداییِ این خیمههایی
میخوای بری میدون روی دوش بابایی
لالا لالایی
رو دوش بابا که میری چشماتو واکن
برای بار آخری منو نگا کن
با گریههات رجز بخون میون لشکر
صدای هلهله اومد ... (نترسی مادر) ۳
.(بند سوم).
حیرونه بابات
مگه چه جوری زدنت؟ دلخونه بابات
چرا هنوزم وسطه میدونه بابات؟
حیرونه بابات
اینا که کینهشونو از «غدیر» گرفتن
بچه مو توو شش ماهگی از شیر گرفتن
خیر نبینه حرمله به بابات میخنده
با چی زده بچهم سرش به (مویی بنده) ۳
شاعر: #ناصر_دودانگه ✍
........................
.(شاید هیچ روضهای به اندازه این روضه دل اباعبدالله رو نسوزونده بود خودش فرمود کاش بودید عاشورا«لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاً تَنْظُرونی ، کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی» چطور رفتم بهشون رو زدم بهم آب بدن ، منو خجالت زده کردن این روضه سند مظلومیت امام ماست
آخ همه مردا رفتن کس دیگه ای نمونده یه وقت یه نگاه به چپ و راستش کرد دید کسی نمونده از حرمش دفاع کنه صدا زد «هَلْ مِنْ مُعِينٍ» ، کسی هست حسینو یاری کنه؟ «هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ، »
آیا کسی هست از اهل بیت و خیام رسول خدا دفاع کنه ؟
دوتا اتفاق افتاد یه وقت صدای هلهله لشکر بلند شد یعنی حسین دیگه خودتو تسلیم کن حسین ! اما در مقابل صدای گریه و ناله زنان بلند شد «و اجتَمَعنَ حَولَه حَلقةً ، و إرتَفَعتْ اصواتُهُنَّ بِالبُكاء و النّحيب و العويل، »
صدای گریه و شیون زنها بلند شد اباعبدالله شاید با خودش فکر کرد نکنه دور زدن اومدن وارد خیمه زنها شدن ، برگشت آخ بمیرم یه وقت دید این زن و بچه یه قنداقه رو دارن دست به دست رد میکنن ، یعنی دیگه مادر به چه کنم چه کنم افتاده هرچی از این خیمه به اون خیمه رفت دید کسی کاری براش نمیکنه دست به دست قنداقه دست اباعبدالله رسید ، تا دید حال علی اصغر رو شروع کرد گریه کردن صدا زد زینبم عمامه و عبای جدمو بیار ، رفت به سمت لشکر دشمن «يا قَومِ ، إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ»
داره حرف میزنه شیخ حسن زمستانی روضه خونده ، دیدید بچه نوزاد یه وقتی یه صدایی میاد میخواد از خواب بپره این دو دستشو یهو بالا میاره ، یه وقت خون به صورت اباعبدالله پاشید بچه دستاشو بالا آورد یعنی وداع کرد با بابا .
عبارت مقتل «فلمّا رَأى الحُسين علیهالسلام وَلَدَهُ مذبوحاً »
تا دید سر علی رو گوش تا گوش بریدن «أنَّ أنَّةً اِرتَجَفَت لَها أرضُ كربلاء»»
یه وقت یه نالهای از ته دل کشید زمین کربلا لرزید ، آی حسین چند جا بود صحبت امامو قطع کردن ! یکی اینجا بود داشت با لشگر حرف میزد یه وقت دید حال بچه اینطور شد یه جای دیگه هم تو گودال داشت با بچه حرف میزد یه وقت دید بچه یه تکونی خورد تو بغل عمو
...........
نه کفنی / نه سری روی بدنی
تشنه بخواب / حالا که رو دست منی
حیف که درست / نشد دست و پا بزنی
جون دادنت / مصیبت قافله شد
بچه زدن .../ برای چی هلهله شد
کشتن تو / افتخار حرمله شد
یه قطره آب می خواستی زبون نداشتی
جوابی غیر از تیرِ کمون نداشتی
برای جون دادن حتی جون نداشتی
راوی میگه یه وقت دیدم اباعبدالله متحیر وسط میدان ایستاد یه نگاه به طفل شیرخواره کرد دستشو زیر گلو برد خون های گلو رو اول به محاسنش مالید ، بعد رو به آسمان پاشید بعد به قنداقه علی ، اولین کاری که کرد این بود عباشو رو علی کشید نکنه خیمهها ببیند ، چی شد یه وقت دیدن اباعبدالله داره برمیگرده با یه حالی داره برمیگرده سرشو پایین انداخت هی برمیگرده یه نگاه به لشکر دشمن میکنه من به شما رو زدم آب بگیرم.
(بند دوم).
داد می زدم / سر پسرم رو نبَر
راستی علی / از سر نیزه چه خبر ؟
بچه مگه / بی مادرش میره سفر ...
بند نمیشه .../ به نی سر طفل رباب
حالا باید / سر و ببندن با طناب
کاشکی نیاد / سر تو به بزم شراب
سرت رو بالا بردن آخه تو ماهی
به مادر پیرت کن رو نی نگاهی
زمین نیفتی بیشتر از این الهی
#ناصر_دودانگه ✍
👇