eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•ز فراقت گره خوردیم و نمردیم .. / و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── ز فراقت گره خوردیم و نمردیم هنوز سالها بی تو فِسردیم و نمردیم هنوز عملاً کار نکردیم و فقط حرف زدیم بار هجر تو نبردیم و نمردیم هنوز دل ما را نشکستی و دلت زود شکست دل به غیر تو سپردیم و نمردیم هنوز دست دادیم ولی خنجری از پشت زدیم دست بیعت نفشردیم و نمردیم هنوز تو همان اولش از غصه‌ی ما پیر شدی ما به درد تو نخوردیم و نمردیم هنوز بِین‌مان بودی و رفتیم به دنبال گناه در جهالت همه مُردیم و نمردیم هنوز غیبت از ماست نه از تو! چقدر تعطیلیم این همه جمعه شمردیم و نمردیم هنوز شده‌ایم آهوی سلطان که بشارت بدهید تا نمردیم به ما حال زیارت بدهید شاعر: ــــــــــــــــــــــــ نکشی دست کسی را تو ز دامانت نه! بر نداری نظرت را ز محبانت نه! فرق دارد کرمت با همه، یعنی هرگز نشنید از لب تو این همه مهمانت نه! آن که حتی همه‌ی خلق جوابش کردند نیست نومید ز الطاف فراوانت نه! گر کویر است کویر است ولی هیچکسی دست خالی نرود از در بارانت نه ای که در روضه‌ی تو، حرف امام حسن است نیست در خانه کسی هم نفس جانت نه باز هم شکر خدا روضه‌ی تو مردانست جگر سوخت ولی دامن طفلانت نه سایه کردند به روی بدنت کفترها نیزه کردند مگر بر تنَ عریانت نه گرچه لب تشنه شدی آب ندادند ولی نشکستند به چوبی لب و دندانت نه ــــــــــــــــــ 👇
. |⇦•کنار محتضر آواز و .. / و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── سایه کردند به روی بدنت کفترها نیزه کردند مگر بر تن عریانت، نه! گرچه لب تشنه شدی آب ندادند ولی نشکستند به چوبی لب و دندانت، نه ای فدای لب عطشانت اباعبدالله ای به قربان عزیزانت اباعبدالله سلام بر دل خونِ امامِ معصومی که سوخت از ستم و جورِ همسر شومی کنار محتضر آواز و رقص و پاکوبی؟! عجب طریقه‌ی آزارِ غیر مرسومی! کسی که داره جون میده رو رهاش می‌کنند، دیگه اذیتش نمی‌کنند؛ آزارش نمیدن، طعنه بهش نمیزنند گوشه بهش نمی‌گن... بمیرم برای اون آقایی که در حجره رو بسته صداش به کسی نرسه. اما این آقا هی داره دست و پا میزنه، داد میزنه هی میگه جگرم... شرم دارم که بگویم سخن از تشنه لبی تشنه آن بود که میگفت به لشکر جگرم شاعر: ــــــــــــــــــــــ صل اللهُ علیکَ یا عطشان مقتل میگه افتادی آقا جان از روی زین بر خاک و خون غلطان آقای من! مقتل میگه از مادر آب خواستی آقا بردن پیرهنت راستی تنها نذار اُمُّ المصائب رو خیمه نفرست اسب بی‌صاحب رو مقتل میگه پنجه توو موت کردن بی‌پیراهن هی زیر و روت کردن خواهرت به نفس‌نفس افتاد خیمه دست شمر و شَبَث افتاد آقای من! بعضیا میگن آب رو اُم‌ُّالفضل معلونه گرفت از اون کنیز همون جا رو زمین ریخت گفت:« برای کی میخوای آب ببری»؟! -گفت:« مگه نمی‌شنوی آقام داره میگه جگرم می‌سوزه » آخه این که داره میمیره بزار یکم آب بهش بدیم... کربلا هم همین جور شد همچین که آقام داشت توو گودال دست و پا میزد با خدا مناجات می‌کرد هی میگفت:« يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ» بعضیا میگن اون نامرد آب و برد جلوی گودال آبا رو هی زمین می‌رخت میگفت:« حسین ببین آب هست بهت نمیدیم! نمیذاریم یه قطره‌شم بهت برسه». آقا توجه نمی کرد هی « يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ» همینجور هی اینا رو زمزمه میکرد. اینا رو اعصابشون بهم ریخته... دید آقا هی داره میگه:« يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ» -گفت: حالا آبت میدم؛ نیزه رو برداشت... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
enc_1625840887644115429292.mp3
9.49M
‍ ‍ . ای عشق شیرین دادی به بادم ای شور شیرین دادی به بادم امشب دخیل باب المرادم من ریزه خوار حضرت جوادم سینه زن گریه کن گوشه کاظمین ذکر دل یا جواد یا رضا یا حسین من دخیل دست ابن رضایم بی قرارم عاشق کربلایم یا حبیبی یا جوادالائمه ... لب تشنه ماندی محزون و خسته قاتل به رویت در را که بسته چشم انتظار مرگ تو نشسته دم به دم اشک غم میچکد بر رُخت ناله ها داری و هلهله ست پاسخت در کنارت مادر و خواهری نیست یک نفر هم تا کند نوکری نیست یا حبیبی یا جوادالائمه ... بالای بامی تنها غریبی رویت به خاک است خد تریبی شکر خدا ز نیزه بی نصیبی بال و پر ها شده سایه بان روی تو یک نفر هم نزد پنجه در موی تو پیکر تو لااقل در امان است در امان از مرکب دشمنان است وا حسینا وا حسینا حسینا ...
. |⇦•کف زدنهای کنیزان..... وتوسل به حضرت علیه السلام اجرا شده به نفس حاج میثم مطیعی ●━━━━━━─────── پشت در با جگری سوخته، تب می‌کردی دست و پا می‌زدی و آب طلب می‌کردی گوشه ی حجره، عَطش فاتحه‌ات را می‌خواند اشک‌هایت به نظر روضه‌ی سقا می‌خواند زهر تنها کمی از بال و پرت را سوزاند کف زدن‌های کنیزان جگرت را سوزاند *کنیزا هلهله می کردن صدات به گوش کسی نرسه. هلهله کردن مال زنهاست اما بمیرم برا جدّ غریبت مردا هلهله می کردن"يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ"..* دردِ این غربت جانسوز مرا خواهد کشت خونِ لب‌های تو امروز مرا خواهد کشت کهنه داغی به دلِ داغ نشین می‌ریزند آب را پیش نگاهت به زمین می‌ریزند *آقاجان !بمیرم برا جدّ غریبت، لحظه های آخر طلب آب کرد یکی برگشت گفت آب نمی خوری تا اینکه دقایقی بعد به جهنم وارد بشی...* تشنگی، زخم ترک روی سبویت انداخت ناگهان شمر شد و پنجه به مویت انداخت از لبت، خاکِ کف حجره تیمم می‌کرد ناله‌ات را وسط هلهله‌ها گم می‌کرد بر سر بام عجب مرثیه جان فرسا بود سایه بان بدنت بالِ کبوترها بود اُجرتِ کُشتن تان گندم مرغوب نشد پیکرت در ته گودال لگدکوب نشد :مرضیه عاطفی ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. شهادت امام جواد علیه السلام سبک علم اگر از دست علمدار زمین نمی‌خورد ..... از شراره‌یِ زهرِ جفا دارم آتیش می‌گیرم مثِه مادرم  فاطمه دارم جَووُن می‌میرم  /۴/ شعله می‌کشه تویِ سینه‌یِ من شرارِ کینه می‌سوزه تمومِ پیکرم از غصّه‌یِ مدینه اگه تنِ من رو دشمنم با زهرِ کین سوزونده مادرمو تویِ مدینه زخمِ زبون سوزونده از شراره‌یِ زهرِ جفا دارم آتیش می‌گیرم مثِه مادرم  فاطمه دارم جَووُن می‌میرم /۴/ لبایِ من از شراره‌یِ زهرِ جفا کبابه تویِ نظرم لعلِ لبِ خشکِ گلِ ربابه‌ اگه به خودم می‌پیچم از درد میونِ بستر یادی می‌کنم از دردِ سینه و پهلویِ مادر برو دیگه کارِ خودتو کردی برو اُمِّ فضل برو که می‌خوام بسوزم از تشنگیِ اباالفضل برو که می‌خوام روضه‌یِ آب و عطش بخونم آرزوم اینه بیاد به لب  میونِ روضه جونم روضه‌یِ علیِ اصغر وُ آغوشِ گرمِ ارباب قصّه‌یِ تلَظّیِ علی و بی‌تابیِ رباب از شراره‌یِ زهرِ جفا دارم آتیش می‌گیرم مثِه مادرم  فاطمه دارم جَووُن می‌میرم /۴/ هیأت میشه کربلا اگه ذکرِ حسین بگیریم آی سینه‌زنا دعا کنید بین‌الحرمین بمیریم از خدا بخواید‌ که پا بده مسافرِ کربلا شیم حاجتمونو خدا بده  تو علقمه فدا شیم خدا اَزمون هر چی داریم بگیره و نَده پس امّا نگیره از سینه‌مون تا جون داریم این هوس هوسِ هوایِ کربلا حرمِ اربابِ غریب هوسِ یه شبِ جمعه و حس کردنِ بویِ سیب هوسِ صدایِ یاحسین ترانه‌یِ یا اباالفضل که یه بار تو بین‌الحرمین بخونه دلم اباالفضل هیأت میشه کربلا اگه ذکرِ حسین بگیریم آی سینه‌زنا دعا کنید بین‌الحرمین بمیریم /۴/ .👇
. |⇦•آه‌ میکشه... وتوسل به علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── آه میکشه، جوونه ولی آه میکشه خونِ دلش، چه جوری باید آروم بشه بمیرم براش .. بی وفایی کم ندید از دنیا توی تب صدا میزد یا زهرا درو بستن، هلهله کردن درو بستن، دست و پا میزد درو بستن، هی زمین می خورد مادرش رو، هی صدا میزد «واویلا ابنُ الرضا» آه میکشه، داره زیرِ لب آه میکشه از بچگی، همه روز و شب آه میکشه بمیرم براش.. هر دقیقه روضه خونه انگار با نفس هاش میگه مادر هر بار پریشونه از غمِ کوچه روضه خونه واسه ی زهرا میگه مادر پشت در اومد دیگه روضه بازه از اینجا گوشواره شکسته شد دست مولا بسته شد خشک لباش سیاهی میره چشماش خدا تِشنَست ولی میخونه برای کربلا بمیرم براش... پیش چشمش خیمه ها آتیشه بین گودال قتلگاه خون میشه اهلِ خیمه.. چشم به راه بودن بی سوارِ ذوالجناح اومد نا نجیبِ.. نا مسلمونی دخترا رو بی هوا میزد «واویلا به کربلا» ــــــــــــــــــ کربلایی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
‍ . |⇦•یکی بخیل میشود یکی جواد.. و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ یکی بخیل میشود یکی جواد میشود یکی مرید میشود یکی مراد میشود یکی امیر میشود برای سلطنت ولی یکی تمام عمر عبد خانه زاد میشود از آن دری بیا که سائلت نشسته پشت آن بدون تو که کار و بار من کساد میشود فقیر شد کسی که روز و شب گدایی ات نکرد کنار توست رزق و روزی ام زیاد میشود به اعتقاد بنده تا که هست حرز نام تو دگر کجا کسی دخیل "و ان یکاد" میشود طلایه دار رحمت کثیر و مهربانی است کسی که از طفولیت رضانژاد میشود ز برکت نگاه ویژه ی تو است اگر کسی کُمیت و دعبل و فرزدق و فؤاد میشود به گریه گفتمت که میشود حرم عطا کنی؟ نگاه ذره پرورت جواب داد: میشود حسین میشوی و حجره ات دوباره شاهد نزول کاف و ها و یا و عین و صاد میشود شاعر : خوشحال ازین غلامی و عرض ارادتم همراه با ملائکه مشغول خدمتم این لطف فاطمه است که داده لیاقتم عبد علی و آل علی تا قیامتم من نوکر و محب و فدائی اهل بیت بیچاره ام بدون گدایی اهل بیت  دارم به سر هوای جگر گوشه رضا افتاده ام به پای جگر گوشه رضا ممنونم از عطای جگر گوشه رضا ای جان من فدای جگر گوشه رضا عمریست زیر دین جواد الائمه ام دلتنگ کاظمین جواد الائمه ام ای نایب امام رضا ، حضرت جواد یابن الرئوف ! شاه وفا ! حضرت جواد پروردگار جود و عطا ، حضرت جواد دریاب روزگار مرا ، حضرت جواد آقا به مهربانی تو دارم اعتقاد هستی جواد و ابن جواد و ابالجواد ای سومین محمد این خانه، السلام ای سائل تو عاقل و دیوانه السلام ای صاحب کرامت جانانه السلام عیسی مسیحِ حضرت ریحانه السلام تو آمدی و دشمن دین نا امید شد بار دگر امام رضا رو سفید شد با بودنِ تو عهد وفا سر نیامده چیزی به جز کرم که به این در نیامده وصفت به جز رضا ز کسی بر نیامده مولود از تو با برکت تر نیامده تنها امام لایق فرزندی رضا ! وصفت کجا و ذهن گنهکار من کجا   شاعر: ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
14020328-03.mp3
7.81M
روضه نه پری برا پریدن هست.. |⇦•نه پری برای پریدن... وتوسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمد مهدی روحی ●━━━━━━─────── نه پری برا پریدن هست نه دلی برا بریدن هست نه تویِ هوایِ این حجره نفسی برا کشیدن هست اشک ریخت آسمون پای روضه ی عطشناک، ریخت تشنه بودی اما اون ظرف آب و رو خاک ریخت افتادی و ناله ها زدی، ای وای هی مادرت و صدا زدی، ای وای رقصیدن و دست و پا زدی، ای وای نه رو خاکا بدن افتاده نه یه زخمی به تن افتاده نه سری رفته روی نیزه نه تنی بی کفن افتاده دور پیکرت بودند روی بام کبوترها کربلا کجا بودیدبا شمام کبوترها ؟! تا صحبتِ کربلا شده، ای وای روضه تو دلم به پا شده،ای وای من بمیرم آخه جلوی زینب از قفا سرش جدا شده، ای وای ........................ پیکرت از تیر و از سرنیزه مالامال نیست خنجری دیگر برایت در پر یک شال نیست گرچه روی پشت‌بام و زیر خورشیدی، ولی جسم تو دیگر خداراشکر در گودال نیست حیف ‌ام‌ّالفضل داری؛ بی اباالفضلی، ولی موقع تشییع، دیگر خواهرت بدحال نیست بر تنت آرامش بال‌ کبوترهاست و زیر نعل هیچ اسبی، پیکرت پامال نیست خانه‌ات امّا خدا را شکر در آرامش است پیش نامردان به پای دخترت خلخال نیست زینبی دیگر نداری و نمی‌بیند دگر هی سرت در تشت و بر نیزه، زبانم لال! نیست وزن نعل اسب از بال کبوتر بیش بود ذوالجناحت هم کنار خیمه خونینن‌بال نیست ــــــــــــــــــ 👆 👇 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. |⇦•هر چه درد است بیارید... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمدرضا طاهری ●━━━━━━─────── *کاظمین رفته ها کاظمین نرفته ها همه امشب کبوترای دلمونو پرواز بدیم کنار حرم آقامون جوادالائمه علیه السلام. امشب بدون هر قطره اشکی که برای غریبی این آقا میریزی امام رضا علیه السلام یجوری دعات میکنه...بزرگا هم به ما اینطوری گفتن.. حاج آقا مهدی ارضی، پدر حاج آقا منصور ارضی، خدا رحمتشون کنه حاج آقا مهدی رو... گفتش کربلا می خواستیم بریم نمی شد. گفت برو پایین پای حرم حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بگو آقا جان جوادالائمه ات علیه السلام... حضرت به جگر گوشه اش خیلی حساسه. کارد به استخون رسید کار گره خورد اون موقع رفتی حرم امام رضا علیه السلام به امام رضا علیه السلام اینطوری بگو. سخت تر ازاین قسم دیگه وقتی گره ات باز نشد بگو آقا به پهلوی شکسته مادرت فاطمه زهرا سلام الله علیها...* چه کسی این همه احسان به گدایان دارد که جگر گوشه ی سلطان خراسان دارد هر چه حرف است بگویید که گوش شنواست هر چه درد است بیارید که درمان دارد *فرمود: هر حاجات دنیایی تونم بیارید در خونه جوادالائمه علیه السلام...* به گدایی درش اهل کرم می آیند خانه اش سائل از این دست فراوان دارد چه پدر را به پسر یا که پسر را به پدر این دو سوگند فیوضات دو چندان دارد ای ولیعهد مرا ز هم ز عنایت بپذیر رعیتی را که امان نامه ز سلطان دارد * چشماش نابینا بود سال ها اسیر بود گرفتار بود. رنج می کشید اومد پهلو امام رضا علیه السلام. آقاجان! من که می دونم اگه یه دست عنایت به چشام بکشی همه چی تمومه. میتونه امام رضا علیه السلام ها. اما حضرت فرمود داری کجا میری؟ گفت دارم میرم مدینه گفت یه نامه می نویسم برو درِ خونه جوادالائمه علیه السلام. نامه رو آورد خدمت جوادالائمه علیه السلام. در سنین کودکی ام هستن. نامهٔ بابا رو باز کرد. نامه رو بوسید روی چشمش کشید. یه دست روی چشم این مرد نابینا کشید چشماش بینا شد. خبر رسوندن آقاجان این قَدَر سائل ها محتاج ها، گرفتار ها، درِ خونه جوادالائمه علیه السلام ازدحام کردن. دیگه گاهی موفق، حضرت رو از یه درِ دیگه ای می بره، اذیت نشه. نامه نوشت پسرم عزیزم جوادم. اینا به یه امیدی درِ خونه تو میان، عزیز دلم از همون دری که زائر ها نشستن برو. گره های اینا رو باید باز کنی...بگو یا جوادالائمه علیه السلام امشب به امیدی سر راه شما نشستیم.* مشهد و باب جوادش به همه ثابت کرد که اجابت فقط از سمت تو امکان دارد مطمئناً به کرمخانه تو رو نزده ست هر که در خانه خود سفره بی نان دارد *مگه میشه کسی درِ خونه جوادالائمه علیه السلام بره محتاج برگرده..* هر زمانی که خدایی خدا پایان یافت یا جواد ابن رضا جود تو پایان دارد حتم دارم که جزایش گل لبخند رضاست هر که در ماتم تو دیدهٔ گریان دارد *درسته هر دو بدست همسران شون مسموم شدن، هر دو غریب بودن اما امام حسن لحظهٔ آخر برادری مثل حسین کنارش بود. برادری مثل اباالفضل، خواهری مثل زینب، مثل ام کلثوم، من بمیرم برا جیگر گوشه امام رضا ..تنهای تنها توی حجره در بسته... امشب هرچقد داد بزنی والا جا داره، آخه اگه خوب گوش کنی صدای هلهله از جلو درِ حجره جوادالائمه داره به گوش میرسه.* بی سبب ارث نبردی ز غریبیِ حسن چاره ای نیست، غم فاطمه تاوان دارد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇👇👇
. # روضه و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── *تو خردسالی جواد الائمه به امام رضا خبر رسوندن. چهار سالش بود جوادالائمه. آقا! ما تا حالا هیچ موقع حال جوادتو اینطوری ندیدیم. بیا خودت نگاه کن. حضرت دوان دوان اومد. دید چشاش غرقابه ی خونه. داره اشک میریزه. هی مشت محکم رو زمین میزنه. هی صدا میزنه "و الله لاخرجن هما و لاحرقن هما". بیرون تون میکشم، آتیش تون میزنم. امام رضا ع میدونه چه خبره ها. دوید بغلش کرد عزیز دلم. چه کسی و میخوای بیرون بکشی آتیش بزنی؟ صدا زد..بابا !ساعت ها تو فکرم آخه مادرم زهرا چه گناهی داشت؟ چرا سیلی تو صورتش زدن؟ تو روضه حضرت زهرا س آروم نباشی ها. اگه نمیتونم ام گریه کنی دستور امام صادقه، فرمود: روضه مادرم مثل مادر بچه مرده داد بزن... امام رضا ع بغلش کرد، چشماشو بوسه زد... حالا دلتو بیار پای این روضه.آقا! یا امام رضا ع ازت معذرت میخوام دارم از علی اکبرت میخونم...* دست و پا می زنی و همسر تو دست افشان اشک می ریزی و او هم لب خندان دارد علت هلهله زهراست که می دانستند دم آخر پسر فاطمه مهمان دارد *مقتل کبریت احمر هم نوشته: میگفتن مادرش بالاسرشه، یجوری هلهله کنید فاطمه بشنوه. کنار گودالم میشنوید.* کاش آرام تنت را به سر بام برند کاش میشد که بفهمند تنت جان دارد زیر خورشید تنت سوخت ولی می دانم که لبت زمزمهٔ جدیَ العُریان دارد * ابی عبدالله نذاشت بدن پسرش زیر آفتاب بمونه. کبوترا رو فرستاد. همه اومدن بالاسر بدنش بال به بال هم دادن.... سه تا بدن سه روز و سه شب رو زمین بود. یکی بدن ابی عبدالله و یکی بدن موسی بن جعفر... یکی بدن جوادالائمه... اینجا کبوترا اومدن بدن آفتاب نخوره. رو بدن موسی بن جعفر هم اینقد گل ریختن. من بمیرم برا اون بدنی که زینب ایستاد، گفت: حسین!، اگه بهم اجازه بدن امروز روز تلافی کردنمه. اجازه دادن؟ من از شماها می پرسم؟ اجازه دادن؟ نه والله! فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ...یه عده ریختن توی گودال...* خواهری نیست تو را تا که ببیند بر خاک بدنت ردّ سُم تازه ی اسبان دارد دختری نیست تو را تا که ببیند در تشت خیزران قصد مصاف لب و دندان دارد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜.👇
. و توسل به علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── * این روضه ها رو ما خوندیم، بذار چند بیت از زبون خود آقا بگم، وقتی سرش رو دامن مادر بود، یه نیگاه کرد گفت مادر: جگرم پاره پاره شد مادر خون چکیده ز گوشه ی دهنت زهر اثر کرده و کبود شده ست درد افتاده در تمام تنت هرچه شد نیزه بر تنم نزدند و سه شعبه به قلب من نزدند کسی اینجا به فکر غارت نیست چنگ بر کهنه پیرهن نزدند بغض های عزای کرب و بلا در میان دل شکسته ام ماند ساربانی نبود اطرافم آخر انگشترم بدستم ماند هیچ کس با وضو و با چکمه وایِ من، روی سینه ام ننشست هیچ کس پشت و رو نکرد مرا هیچ کس سینه ی مرا نشکست بدنم زیر آفتاب اما.. بدنم زیر دست و پا ها نیست سرِ پاداشِ بردن سرِ من بین شمر و سنان که دعوا نیست *جلو در حجره ایستاده نانجیب، هم خودش داره پایکوبی میکنه هم کنیزا رو جمع کرده بود، هلهله میکنن صداشو نشنون. یه نفر از کنیزا شنید آقا میگه آه! جگرم داره می سوزه. رفت یه ظرف آبی پر کرد تا جلو در حجره رسید نانجیب گرفت ظرف آب رو محکم رو زمین زد، گفت: آب برا کی داری می بری ؟ گفت: برا پسر امام رضا ببین چطور داره ناله میزنه. گفت: اینجا ایستادم لحظات آخر این صدا رو ازش بشنوم. همه ی روضه هاش رنگ و بوی روضه جد غریبشو میده. هِلالم میگه شنیدم لب های حسین وقتی بهم میخوره گفتم شاید داره نفرین میکنه. جلو رفتم دیدم حسین میگه آه! جیگرم... سپرمو از آب پر کردم نزدیک گودال شدم همچین که اومدم آبو ببرم دیدم نانجیب از گودال بیرون اومد، تمام لباس غرق خونه. گفت: کجا داری میری؟ گفتم دارم آب برای حسین می برم. دیدم دامن نحسشو کنار زد، سر و روی دست گرفت. گفت بیهوده زحمت کشیدی.. گفت دیدم بدن نحسش داره میلرزه. گفتم نانجیب تو که کار خودتو کردی دیگه چرا داری می لرزی؟ قصی القلب، سر از بدن پسر فاطمه جدا کردی. گفت: هلال، لحظه آخر گوشهٔ گودال هیچ زنی نبود، اما می شنیدم یه صدایی رو.... یه نفر هی صدا می زد ولدی.... بنیّ قتلوک عطشان....* «این دستا بیاد بالا، به نیت فرج بگو حسین....» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•صد شکر نیزه ای... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام علی سیفی ●━━━━━━─────── بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمانُ یا رحیم "السَّلامُ عَلیکْ يا اَبا جَعْفَرٍ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي اَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ يَابْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا..يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ" دستش همیشه باز و خداوندِ جود بود روی لبِ مَلَک، ز ثَنایش سرود بود تنها دلیل خلقتِ هر آنچه بود بود عرش خدای عزّوجل را عمود بود عالَم ز درک مرتبتش کلِّ روز را نزد مقام و منزلتش در سجود بود مولا مِدال و رتبه‌ای از شاه طوس داشت از هر شعاعِ پرتوی شمسش، شموس داشت تشنه میان حجره، به‌ دنبال آب بود هر دم به یاد طفل رضیعِ رباب بود وقتی که رقص و هلهله کردند پیشِ در قلبش برای حضرت زینب(س)، کباب بود *می‌دونی برای کدوم لحظه‌ی حضرت زینب؟!.* *اون لحظاتی که پشت دروازه‌ی ساعات سه روز و سه شب، عمه‌ی سادات رو نگه داشتن، که شهر و خوب آذین ببندند..توو مقتل هست خانوم ام‌کلثوم درخواست کرد ما رو از دروازه‌‌ی دیگری وارد شام کنید اما به حرف خانم گوش ندادند..صبح، وارد شام کردنداما غروب به کاخِ اون ملعون رسیدند..آخ داداش چشمت روشن..زینبو بازار برده‌ فروشا بردن..زینبو محله‌ی یهودی‌نشین‌ها بردن..* مثل حسن غریب و جگرسوز کشته شد مثل حسین زیر جبینش تراب بود *یا صاحب الزمان یا علی بن موسی الرضا عذر می‌خوام آقا ..* صد شکر نیزه‌ای به دهانش نخورده بود صد شکر کعبِ نی به لبانش نخورده بود پیکرت از تیره و از سرنيزه، مالامال نیست خنجری دیگر برایت در پرِ یک شال نیست گرچه روی پشت بام و زیرِ خورشیدی ولی ولی جسم تو دیگر خدا را شکر در گودال نیست *آقاجان یا جواد الائمه هر چی هم که مصیبت کشیدی..درسته تنها بودی درسته تشنه بودی اما آقاجان!دیگه سر بریده‌ت رو مجلس شراب نبردند..دخترانت شاهد چوب خیزران به لب و دندانت نبودند.اما من بمیرم برای اون آقایی که ناز دخترش یه لحظه بلند شد بابا رو ببینه دید چوبِ خیزران، بالا و پایین میره..* گفت داداش..! خیزران تا که به لبهایت خورد گفتم ای کاش که زینب می‌مرد بود چشم نظرم در هر سو خواستم چوب بگیرم ز عدو لیک دیدم که دو دستم بسته‌ست ریسمان، بسته به دست خستَم *هر جا نشستی..ان‌شاءلله هر چه سریعتر این قدم‌ها کربلا و کاظمین برسه..حسین جان..* «صلی الله علیک یا ابا عبدالله» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇