eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. در اوج در جوش و خروش است چنان خون شهید کابوس شب است همچنان این خورشید جمهوری اسلامی ما در اوج است «تا کور شود هر آن‌که نتواند دید» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷
. اقتدار اقرار کن بلندی این اقتدار را این انقلاب مستمر ریشه‌دار را بشکن طلسم ظلمت و از نور دم بزن با چشم خود ببین قسم آشکار را باید به تنگ‌چشمی دشمن نشانه رفت فرّ و شکوه این همه نقش و نگار را مرگا به ما اگر که به ضحاک‌ها دهیم این سرزمین رستم و اسفندیار را ای کوه با شکوه! چه غم سنگ می‌خوری می‌پوشی این‌چنین به تن خود وقار را :: بهمن اگرچه سرد؛ ولی نیمه‌های آن حس می‌کنم طراوت فصل بهار را ✍🏻 🏷 | 🇮🇷
. آتش بیار معرکه وقتی در اتهام گل و لبخند آتش بیار معرکه می‌گردی آنک تویی که شاخۀ زیبا را بر پیکر شکیب، تبر کردی آنک تویی که گمشده‌ای در خود پیری زوال داده نگاهت را گمراه می‌روی شب و نیمه‌شب، بلعیده است وسعت راهت را هشتاد سال سکتۀ طولانی بسته‌ست راه مغز و زبانت را خورده‌ست موریانۀ نااهلی هشتاد سال، جان و جهانت را با حرف‌های کهنه تکراری حالا چه خویش‌وندی و پیوندی؟ فرزندهای خانۀ ایران را از نزد خویش، خوانده به فرزندی پنهان شده‌ست پشت تل آتش چشمان دودخوردۀ او پیداست مزدور شعر، شاعر شیرین‌عقل فرهاد نارسیدۀ عصر ماست در آفتاب بی‌رمق پاییز چشم تو بیدخورده‌ و ناییناست عمر تو سر می‌آید و بعد از تو این سرو ریشه‌ور شده پابرجاست گمراه شعر و فضل و ادب هستی نافهم شاعری که فقط خواندی ای کاش از تعلم این رهبر این‌قدر بی‌نصیب نمی‌ماندی تو می‌روی و پابرجا ایران بر قلۀ مشعشع خوبی‌ها جمهوری تناور اسلامی بر گور صدهزار چو تو پایا ای پیرمرد کوچک دانشمند آتش زدی به خرمن هوشیاری این آخرین تراوش ذهنت را ای کاش در سکوت نگه‌داری ✍🏻 🏷 | 🇮🇷
. اگرچه داغ غمش جانگداز و سنگین است اگرچه عالم از این غم هنوز غمگین است اگرچه از غم او پشت آسمان خم شد اگرچه صورت اهل اشاره پُرچین است ولی حسین عزا، نه حماسه ایست عظیم که دین به لطف قیامش هنوز هم دین است حسین کشته راه بصیرت افزایی ست حسین کشته راه جهاد تبیین است حسین از رخ باطل چنین نقاب انداخت اگر که درپی حقی حسین آیینه است حسین دست و سر و پا و پیکر و تن نیست حسین مختص زاری و گریه کردن نیست قیام پرخطر او فراتر از جنگ است حسین راه رسیدن حسین فرهنگ است حسین چشمه جاری حسین اندیشه ست حسین برگ و بر و شاخه است، نه ریشه است به لطف خون ترش کاخ ظلم رسوا شد حسین مقصد و مقصود اهل معنا شد حسین گفت که از رتبه ات هبوط مکن و در مقابل ظالم دمی سکوت مکن حسین گرچه ز پیکار در هراس نشد حریف کوری یک عده از خواص نشد قیام کرببلا را ببین پیامش چیست محب خون خدا مست و بی تفاوت نیست مسیر پیرو راه حسین معلوم است تمام ثانیه ها فکر خون مظلوم است تو هم به نوبه خود روبروی ظالم باش میان معرکه ها مثل حاج قاسم باش نگاه کن تو به فرموده امیر بیان در اوج فتنه چونان اشتر دو ساله بمان ولایت است چراغ مسیر خوف و رجا نگاه کن که پر از عبرت است عاشورا همان کسان که به خود نور را فراخواندند به صبح روز دهم از امام جا ماندند در این مسیر کسی غرق معرفت چینی ست که داغدار غم کودک فلسطینی ست کسی که پیراهن عاشقی به تن دارد به سینه داغ جوانانی از یمن دارد که حرف غزه و هند و دمشق و کابل نیست برای عاشق این راه مرز بی معنی ست نگاه عالم و آدم به گام دوم ماست هدف نماز جماعت به مسجد الاقصاست بیا که از قدمت بوی نور می آید از این مسیر شمیم ظهور می آید بیا اسیر شو اما فقط اسیر حسین چراغ ها همه سبزند در مسیر حسین شاعر: ✍ .
. سرویم و از ایستادگی لبریزیم کوهیم و به اقتدار برمی‌خیزیم فرداست که در پاسخ هر فتنه که شد دنیای یهود را به هم می‌ریزیم ✍ .
. یا اباصالح المهدی یا اباصالح ای مُرادِ عِباد! ورع و اجتهاد و صبر و سداد! پنج سالت که بود در دستت... عَلَم شیعه را خدا بِنهاد از ازل، تو امام ما هستی ما مرید توئیم از بنیاد تا ابد شاکریم، از اینکه... گذرت بر قلوب ما افتاد این جهان را که پر شده از ظلم... می دهی تو نجات از استبداد تو قريبِ دوازده قرن است... مددت کرده شیعه را آباد شیعه در سنگر و پناه تو بود که شد از بند فتنه ها آزاد اعتبار مراجعِ تقليد... همه از نوکریّ ِ کوی تو باد تا عَلَم، دستِ توست باکی نیست گر چه غیبی، نرفته ای از یاد نام تو مایه‌ی حیات زمین یاد تو عزم می کند ایجاد مُرشد شیعه ایّ و هادیِ دین از جهالت ز انحراف و عِناد کَشتیِ مردمان این دوران... رفته بی تو به ناکجاآباد ما اگر قدرِ ذرّه در راهیم... چون تو کردی به راهمان، امداد برقراریم چون تو را داریم استقامت کنیم در بیداد حاضری، زنده ایّ و فعّالی... شیعه را می‌کنی خودت ارشاد بهر تعجیل در گشایش‌ها... امر کردی " دعا " کنیم زیاد صبح و شب، ذکر ما دعای فرج هم به وقت عزا و هم اعیاد " رَبّ ِ عجّل ظهورَ صاحب‌ِنا " می‌زنیم از نهادِ دل، فریاد کاش باشیم و صبح آمدنت... حمدِ حق را کنیم با دلِ شاد خاک پاهای کُمّلینِ تو ایم خاک پاهای حلقه‌ی اوتاد " یا لَثارات... " ذکر نهضت توست زیر پای تو لِه شود الحاد ای شُکوه تمام! يا مهدي! سيّدي ای نگارِ‌ نرجس‌زاد! ای عَلَمدارِ اُمّتِ اسلام! حق، به تو عُمرِ ناتمام دَهاد! تا به پایت فِتَد زمين و زمان... کی رسد صُبحِ جمعه‌ی میعاد؟ عَلَم از دست تو نمی افتد مُنجیِ خلق! هر چه باداباد ✍ یک شنبه ۱ آبان ۱۴۰۱ .
‍ . 📋اونی که همیشه دستمو گرفته کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ اونی که همیشه دستمو گرفته پای روضه‌ها آورده غم هر روزمو خورده 'مادر اربابه۳' اونی که لحظه به لحظه مادرونه همه جا هوامو داشته هیچی کم واسه‌م نذاشته 'مادر اربابه۳' مادر اربابه رفیق راهم بوده ، تکیه گاهم بوده پشت و پناهم بوده ، سوز و آهم بود طرح قشنگ بارون ، تو نگاهم بوده دار و ندارم بوده ، اعتبارم بوده همیشه یارم بوده ، کس و کارم بوده همدم تنهاییِ دل زارم بوده "مادر ارباب دوعالم، یازهرا یازهرا یازهرا" اونی که میخره این دوقطره اشکو توی اون صحرای محشر میرسه به داد نوکر 'مادر اربابه۳' اونی که داده به من وعده‌ی جنت منو آورده تو هیئت واسه من کشیده زحمت 'مادر اربابه۳' مادر اربابه روزی‌رسونم بوده ، مهربونم بوده آروم جونم بوده ، هم‌زبونم بوده مادری که هر لحظه ٫ نگرونم بوده سر و سرور مادر ، جمیع محشر مادر عشق حیدر مادر ، پاک و مطهّر مادر گره خورده اسمت به قلب نوکر مادر "مادر ارباب دوعالم، یازهرا یازهرا یازهرا" اونی که واسه منم مادری کرد و شب و روز حرص منو خورد بدیمو به روم نیاورد 'مادر اربابه۳' اونی که مارو سپرده به حسینش گفته که تو صاحبش باش پسرم مراقبش باش 'مادر اربابه۳' مادر اربابه اون که بزرگم کرده ، دردمو میدونه میدونه از دست میرم ، روشو برگردونه میشناستَم اما باز ٫ مادرم میمونه دست منو میگیره ٫ تا قدم بردارم خوب میدونه بی‌عشقش ٫ زارم و بیچاره‌م میدونه هرچی دارم ٫ از حسینش دارم "مادر ارباب دوعالم، یازهرا یازهرا یازهرا" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
. ادعای آزادی فریب این فتنه‌گری همیشه کارَت بوده‌ست هر بار ولی تلاش تو بیهوده‌ست هی حنجره پاره کن، بگو آزادی دست تو به خون مرد و زن آلوده‌ست! ✍🏻 ✍ 🏷 | 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. می‌ اندازد به دل وحشت! پس از آن لرزه بر زانو نمایان میشود اینگونه ذاتِ پستِ فتنه جو معزالمؤمنین از بی تفاوت ها دلش خون شد به خشم آمد ولیکن داشت با صبر و تحمل، خو حسن(ع) تنهاترین سردار از زخم زبان پُر بود می آمد سمت قلبش تیرِ کینه توزی از هر سو به سربازانِ مکرآلودهٔ خائن نیازی نیست که یارِ غرق در تزویر دارد مکرِ تودرتو اگر چه داد جولان در جمل با خشم؛ شمشیرش پس از آن ماند عمری در غلافِ بغض؛ در پستو برای کشتن باطل همیشه نیزه لازم نیست زبانِ با مدارا میشود گاهی حقیقت گو حسن(ع)با مصلحت اندیشی اَش اثبات کرد این را برای دین، سیاست میشود شیرین ترین دارو سکوتِ با بصیرت هست برّنده تر از خنجر قیام ِ صلح؛ گاهی برتر است از جنگِ رو در رو! .
. حسنی آمده یک پیر عاشق از حجاز ساکن ری گشته و مهمان نواز گرچه از شهر خودش تبعید شد از ولی اش مورد تایید شد بوی گندم میدهد دستان او اهل ایرانیم و از مستان او نزد ما او از ره دور آمده از مدینه هاله نور آمده کربلای شهر تهران مرقدش شرمسار هستم ز لطف بی حدش ذکر هر صبح و شب او فاطمه ست بر لبانش ذکر حیدر زمزمه ست صد ملک بر قبر او سر میزند در مزارش عطر گل پر میزند راه عشقش را ز جان طی میکنم گاه دل را زائر ری میکنم راه او راه حسین بن علی ست روح و جانش از عبادت منجلی ست دست ما را رد نکن از این حریم سیدی یا حضرت عبدالعظیم شمعم و خواهم شوم پروانه ات دست خالی آمدم بر خانه ات در حریمت تا که مهمان میشوم در حضورت غرق باران میشوم قبله اهل تولا گشته ای رود هستی وصل دریا گشته ای یار هادی هستی و در بند عشق حر آزاده تویی فرزند عشق در دل من غربت کرببلاست سرمه ام از تربت کرببلاست مسلمیه مرقدت در شور و شین باصفا میگردد از ذکر حسین دسته های سینه زن مهمان تو ریزه خوار سفره احسان تو هر زمان که زائر کویت شوم من قتیل تیغ ابرویت شوم زائران کربلایت ای کریم ندبه ها دارند در عبدالعظیم زخمی هجرانم و پر بسته ام به دعاهای سحر وابسته ام تو ضریحت دلربایی میکند سینه ها را کربلایی میکند ایکه از چشم خمارت شاعرم زائرم من زایرم من زایرم زائرت را گوشه ای ماوا بده در حریم صحن قلبت جا بده حتم دارم که متاعم میخری در قیامت نزد خوبان میبری من متاعم اشک چشمانم بود انتظار شام هجرانم بود اشک چشمم را خریدارش تویی منتظر در راه را یارش تویی پس بیا شام فراقم کن سحر این دل آلوده ما را بخر ما همه در پرتو نور تو ییم دار برپا کن که منصور توییم گر ز وصفت شعر املا میکنم ذره ای از کوه انشا میکنم می سرودم شعر تو با چشم خیس نام من را از محبانت نویس بهر این آلوده دامان کن کرم سایه لطفت نگیری از سرم ✍ .
. سربلند دوران‌ها صدای زوزۀ ابلیس می‌رسد از دور لهیب آتش فتنه‌ست و عده‌ای مزدور دوباره فتنۀ دجال‌ها به راه افتاد دوباره پنجۀ ظلمت به جان ماه افتاد نداشت تاب تماشای شوکت ما را که آفتابِ وطن کور کرده آن‌ها را نفاق و زور و زر این مرتبه شده هم‌دست اگر درست ببینی نبرد احزاب است زمین فتنه نبین عرصۀ مجازی بود شگرد فتنه‌گر این بار کشته‌سازی بود ببین که حرف زدن‌هایشان دوپهلو نیست؟ فریب و شعبده‌ای از قماش جادو نیست؟ نگاه کن که ببینی شب دو رویی را و در نقاب صداقت دروغ‌گویی را ببین فریب و نفاق است می‌دهد جولان کجاست اینک دشمن‌شناسِ این میدان بیا برادر من در کنار مردم باش برای کشف حقیقت تو در تلاطم باش کسی که نان زده در خون خلق، مردم نیست خسی که شعله برافروخت غیر هیزم نیست منافق‌اند و نشد باز نانشان آجر که می‌خورند هم از توبره هم از آخور نباش مثل کسانی که کاسه‌لیس شدند صدای نحس سعودی و انگلیس شدند اگر که معترضی راه اعتراض این نیست به غیر فتنه‌گری شیوۀ شیاطین چیست؟ ببین چه فتنه‌گرانی که بی‌لباس شدند میان معرکه اذناب عمرو عاص شدند برای زندگی و زن، زدند فریادی تو هم بزن دم از آزادگی نه آزادی نباش مثل کسی که وطن‌فروشی کرد به اسم آزادی رفت و تن‌فروشی کرد برای دشمن این خاک دُم تکان دادند بهانه پشت بهانه به دستشان دادند چهار گیس بریده مدافعان زن‌اند؟ که گفته است که این عده عاشق وطن‌اند؟ زن است آن که برای شکوه میهن خود گذشته جان برادر، ز پارۀ تن خود نکرده در غم دلبند خود عزاداری و خو گرفته به «تنها گریستن» آری بخوان حکایت «من زنده‌ام»، بخوان با ما حدیث «دا» و صبوری «دختر شینا» ببین حماسۀ این خاک را که پاینده‌ست امید و زندگی و عشق همچنان زنده‌ست به غیر ویرانی نیست این وطن‌سوزی بیا که همدلی ماست رمز پیروزی بیا که ملت ما سربلند دوران‌هاست بیا زمان عبور از تمام طوفان‌هاست مباد دشمن میهن شود هواخواهت مباد این دم آخر جدا شود راهت مباد در دو قدم راهِ مانده سرد شویم بیا برادرم آمادۀ نبرد شویم بیا که موسم آن رزم ناگهانی ماست زمان معرکۀ آخرالزمانی ماست به گوش می‌رسد این روزها از آن سوی نیل صدای خرد شدن‌های نعش اسرائیل بیا که یک دو قدم مانده تا تجلی نور بیا که می‌رسد از آسمان طنین ظهور بیا که در صف یاران آسمان باشیم بیا که پشت سر صاحب‌الزمان باشیم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷
وطنم وطنم! ای شکفته در فریاد! چشم‌هایت به عشق، روشن باد! تویی آن تیغ آبدیده که شب برق آن را نمی‌برد از یاد آبرویِ بهارها با توست همچنان ایستاده‌ای در باد نازم آن خاکِ آسمانی را به شمارِ ستاره‌ها گُل داد :: زخمیِ جنگِ نابرابرِ کین! از تو دشمن چه دیده غیرِ شکست آنک از چلّه آمدی بیرون حُکمِ پایانِ تیرگی در دست چشم در چشم روشنی بگذار شب اگر راه ِ رفتنت را بست سدّ راه تو نیست بحران‌ها با تو باید به آسمان پیوست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷
. مجتبی علیه‌‌السلام 🔹قرآن ناطق🔹 تویی امیر جمل، وارث رشادت حیدر لوای صبر و جهادی به روی دوش پیمبر حسین هست و ابوالفضل هست و قاسم و زینب تو را امیر مدینه! چه حاجت است به لشکر؟ به هیچ‌جا نرسیده‌ست آن‌که در همۀ عمر بدون عشق تو خوانده نماز و رفته به منبر به‌پای عشق تو آن‌کس که سر نداده عجب نیست که با معاویه در پای چند سکه نهد سر ستون دینی و قرآن ناطقی، چه نیازی به مدرک است؟ بگو مدرک از مباهله بهتر؟ صدای غرش شمشیر در غلاف، گواه است که صلح سرخ تو با فتح و عزت است برابر نه جام زهر، که جان تو را گرفت دمی که شکست پیش نگاه تو گوشوارۀ مادر امام بی‌حرم! این دل همیشه بوده حریمت دلی که بوده به نام حسن همیشه معطّر 📝 .
امام حسین ع
. آقا .. ما ۵۷ یه انقلاب کردیم و علیرغم اینکه بعضا ارتش بسمت مردم شلیک میگرد(مثل میدان ژاله تهران)،
. 💠باسلام و‌ ادب💠 🙏لطفاً تا انتهای این متن را مطالعه بفرمایید . «نقشی که روی صفحهٔ تاریخ حک شده کم رنگ هم نمی شود از لیسه های سگ» 🖌ای کاش کسی بود به آن جوان مزدوری که برای نوشتن هر شعار روی دیوار فلان قدر پول گرفته می گفت : بادقت اگر ببینی بالای شعار تو روی تابلویی آبی رنگ نوشته شده «کوچه شهید .... 🌹» یعنی آگاه باش در این کوچه خانواده ای هستند که برای پایداری 🇮🇷جمهوری اسلامی ایران جوان عزیزتر از جانشان را تقدیم کرده اند . مگر می شود نهضتی را که پای آن بیش از سیصد هزار نفر بدون چشم داشت به ریالی مال دنیا جان خودرا تقدیم کرده اند بااین حرکتهای مزدورانه که عده ای اجیر شده و حقوق بگیر بیگانه مدیریت می کنند از بین برد . دختر خانم و آقا پسر عزیز تا دیر نشده کمی فکر کن برای اهداف چه کسانی هزینه می شوی و با پامال شدنت چند هزار دلار به حسابشان واریز می شود و بلند بلند به احوال تو می خندند. 🙏لطفاً قبل از بیرون رفتن از خانه یک لحظه فکر کنید . از کانال قاسم نعمتی .
solh.pdf
1.44M
PDF 📕نسخه "پی دی اف" کتاب صلح امام حسن(علیه السلام) ترجمه از رهبر معظم انقلاب 📚
2.mp3
6.73M
خریدنی نشدیم و ز قیمت افتادیم از آن به بعد چقدر از خجالت افتادیم پی شما که نرفتیم، گم شدیم همه در این خرابه دنیا به حیرت افتادیم بدون وصل تو به دنبال راحتی بودیم ولی هزار برابر به زحمت افتادیم گناه بالاخره ضربه خودش را زد که مدتیست ز فیض عبادت افتادیم کمیِ ظرفیت ما دوباره مسئله شد و ببین راه وصالت به صورت افتادیم بیا که منتظرانت قریب به یک شهرند بیا که بی تو در این درد غربت افتادیم  گرفت دامن ما را نگفتن از غم تو درست وقت گدایی به لکنت افتادیم هر آنچه ایم، عزادار داغ زهراییم شبیه تو ز غمِ این مصیبت افتادیم همین که چادر خاکی مادری دیدم به یاد کوچه و آن هتک حرمت افتادیم 🗓جمعه ۸ مهرماه ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کربلایی 🔹 ما امروز باید هیأت‌های خود را در مشارکت دوسویه با مخاطب به‌پیش‌ببریم و باید جوانان و نوجوانان در‌هیأت برای‌سوالات و شبهات خود پاسخ‌مناسب دریافت‌کنند. 🔹 باید نسبت به زنان و‌ مادرانی که در جلسات هیأت شرکت‌می‌کنند، نگاهی‌ویژه و فراتر از یک مخاطب‌معمولی داشته‌باشیم، زیرا این‌مادران، تربیت‌کننده نسل‌بعدی‌ما هستند. 🔸 هشتمین‌نشست ستایشگران‌جوان اهل‌بیت(ع) 🗓 |بهمن‌ماه ۱۴۰۰| 💠 جامعه‌ایمانی‌مشعر .
. شهرریِ کرببلایِ ایران .. و ویژۀ ولادت و علیهم السلام شعار این کشورِ یا حسین جان بیمه شدیم با اهل بیت و قرآن همه گدایِ سیدالکریمیم شهرریِ کرببلایِ ایران .. ای جانم شبایِ جمعه و این حرم ای جانم ثوابِ کربلا می برم عاشق اهل بیت و سرفرازیم به علی و آل علی می نازیم یا سیدالکریم برای جدت امام حسن یه روزی حرم می‌سازیم حسن‌ابن‌علی حسن‌ابن‌علی حسن‌ابن‌علی یا امام مجتبی .. ای جانم بازم بخت باهام یار شده ای جانم بازم زهرا حسن دار شده ای که تو دنیا وارثِ حیدری کِی منو باز به سامرا میبری تولدِ پدرت مبارک یا حجت‌ابن‌الحسن عسکری ای جانم بازم بخت باهام یار شده ای جانم بازم زهرا حسن دار شده میره دلم سامره و مدینه عشقِ و حرارتِ من از قدیمه خاصیت نام حسن همینه مثل امام مجتبی کریمه .. حسن‌ابن‌علی حسن‌ابن‌علی حسن‌ابن‌علی یا امام عسکری .. سنگ آقامُ میزنم به سینه عاشقشم که مهربون ترینِ گفت یکی از نشونِ مومنینِ همین دلیل شورِ اربعینِ ای جانم تویی ساقی من مستتم ای جانم حسینی شده‌ی دستتم ای جانم بازم بخت باهام یار شده ای جانم بازم زهرا حسن دار شده منم گدایِ سامرا یه عمره دلم رو برده لطفِ تو زیرِ دین آرزومه سلام بدم دوباره روبروی گنبدِ عسگریین حسن‌ابن‌علی حسن‌ابن‌علی حسن‌ابن‌علی یا امام عسکری .. ای جانم بازم بخت باهام یار شده ای جانم بازم زهرا حسن دار شده شعار این کشورِ یا حسین جان بیمه شدیم با اهل بیت و قرآن همه گدایِ سیدالکریمیم شهرریِ کرببلایِ ایران .. ای جانم شبایِ جمعه و این حرم ای جانم ثوابِ کربلا می برم عاشق اهل بیت و سرفرازیم به علی و آل علی می نازیم یا سیدالکریم برای جدت امام حسن یه روزی حرم می‌سازیم حسن‌ابن‌علی حسن‌ابن‌علی حسن‌ابن‌علی یا امام مجتبی .. 🎤 👇
باب الحرم _حسین طاهری.mp3
12.75M
شهر ریِ کرببلایِ ایران .. و شور ویژۀ ولادت حضرتِ عبدالعظیم و امام حسن عسکری علیهم السلام
. ای به شهرری مزارت.. ویژۀ میلاد حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام ای به شهرری مزارت رشک جنات النعیم آیت عظمایِ حق نَجلُ الحسن عبدالعظیم آفتاب فاطمه چشم و چراغ اهل بیت منشأ فضل و کرامت صاحب لطف عمیم هم شریف ابن شریف ابن شریف ابن شریف هم کریم ابن کریم ابن کریم ابن کریم قبلۀ دل کعبۀ اهل ولایی نی عجب گر زند بیت الحرامت بوسه بر خاک حریم در پی احیای دل کار مسیحا می کند بامدادی گر وزد از تربت پاکت نسیم زائر قبر تو یعنی زائر قبر حسین خادم کوی تو یعنی خادم حجر و حطیم شهر ری تا متکی بر آستان قدس تواست تا قیامت نیستش از فتنۀ بیگانه بیم نی عجب گر سائل درگاهت از احسان کند دامن طفل یتیمی را پر از در یتیم چارمین نجل کریم اهلبیتی میتوان هشت جنت را ببخشایی به شیطان رجیم لاله سر آورد از شعلۀ سبزش برون باد اگر خاکِ حریمت را بَرد سویِ جحیم شاهراه زائرت اناهدیناه السبیل چل چراغ تربتت شمع صراط المستقیم کشور ایران سپهری کش تو عیسای مسیح شهر ری چون طور سینا و تو موسای کلیم بر مشام جان هد در هر نفس عطر حسین هر کجا آرد نسیم از تربت پاکت شمیم اینکه من امروز می گردم به دور تربتت مرغ جانم زائر کوی تو بوده از قدیم دست من گر کوته است از مرقد پاک حسین یافتم از تربتت اینجا همان فوز عظیم هر که در این سرزمین بر خاک تو صورت نهاد در ثواب زائران کربلا گردد سهیم خورده از اول «میثم» گره بر مرقدت وصل اجداد تو خواهد از خداوند کریم یا حضرت عبدالعظیم .. دستِ منو دامانِ تو فقرِ منو احسانِ تو دردِ منو درمانِ تو .. یا حضرت عبدالعظیم .. 🎤 .👇
باب الحرم _ امیر عباسی.mp3
9.76M
ای به شهرری مزارت.. ویژۀ میلاد الحسنی علیه السلام
. 📋 کیست این کشته که جان همه قربان تنش ✔️ ✔️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کیست این کشته که جان همه قربان تنش! خاک صحرا، کفن و خون گلو، پیرهنش این همان کشته ی اشک است که تا روز جزا دل مردان الهی شده بیت الحزنش این شهیدی است که تا صبح قیامت هر روز تازه تر گرددو گردیده، عزای کهنش   باغبان کس نشنیده است که از بی آبی آب از خون دل خویش دهد بر چمنش از لا به لای زلف هایش ماه میریزد از گوشه ی لبهای حسرت آه میریزد در امتداد سیر او الماس نورانی از زیر نعلینش میان راه میریزد ناز نگاهش گر به کوهستان شود نازل از پای می افتد شبیه کاه میریزد ان نازنین شهزاده ی عالم علی اکبر کز استین نومرانش شاه میریزد یعقوب اگر بیند جمالش به دست خویش یوسف نه عالم را به قعر چاه میریزد سیمرغ دور از وهم این عالم علی اکبر عطر محرم های هر سالم علی اکبر جان است و جانِ عالم و ادم بقربانش ابر کرامت میرود هر جا به فرمانش از پیش از که سبز گردد پشت لبهایش سرسبز بوده خانه اش از خوان احسانش اول خدا دوم حسن سوم علی اکبر او سفره دار شهر شد بعد از عمو جانش قبل از اذان دلربایش شهر ساکت بود گوش مدینه بود و نجوا های قرانش با پرسشِ، آیا به حق ،ما کشته می گردیم ؟ دارد گواهی میدهد از عمق ایمانش فرمود فردا من به پای یار میمیرم بهر تو ای بابا هزاران بار میمیرم لیلی دلها (لیلی لیلا) برده از عالم تحمل را روی ملیحـش شور داده هر تغزل را بوسید روی عمه و بیرون از خیمه طاقت نمی آورد بیش از این تأمل را عالم ندیده شیر بر دوش عقاب آید دیده است قبلا در رکاب شیر دلدل را تکرار شد کرار و شیر از بیشه بیرون شد اثبات کرد از ناز شست خود تسلسل را دریای لشکر دید اقیانوس راهی شد با یک رجز انداخت در میدان تقلقل را عباس رزمش را چه شور انگیر می بیند از اینکه اکبر دشمنش را ریز می بیند می بیند عباس علی صفین دیگر را در اکبرش خود را و در ارباب حیدر را زینب کنار خیمه با دلشوره می گوید عمه بگردد ای قد و بالای اکبر را تیغ و علی با هم شبیه ذوالفقاری بود که می درید از هم چونان کرباس لشکر را از پیش رویش گندم ری را درو می کرد وز پشت سر میریخت از سر دار ها سر را در خدمت شمشیر اکبر بود عزرائیل بی صور اسرافیل بر پا کرد محشر را از سنگ باران ناگهان میدان تلاطم شد اکبر میان گرد و خاک از دیده ها گم شد از تشنگی کم کم ز کار افتاد بازویش چشمش سیاهی رفت و از تن رفت نیرویش خورشید هم گم کرد خورشید جمالش را پوشاند خون فرق خورشید علی رویش با اهل کوفه مسجد کوفه مجسم شد از خود رد شد تیغ و آمد تا به ابرویش فریاد وا اماه امد از دل میدان ان لحظه ای که رفت نیزه بین پهلویش افتاد روی خاک و در دم ارباً اربا شد بابا به بالینش رسید اما به زانویش عباس دشمن را ز دورا دور پس میزد ارباب بر جسم علی اکبر نفس میزد علی اکبر که بر زمین افتاد آسمان آفتاب را گم کرد پدر امد به یاریش برود من بمیرم رکاب را گم کرد پسر بو تراب بین تراب نوه ی بوتراب را گم کرد جلد قران خویش پیدا کرد برگه های کتاب را گم کرد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. 📋 بـٰـاز اِمْـشَـبْ بُـویِ بـاران مـی دَهَـم ✅ 📋 باز امشب بوی باران می دهم بوی دلتنگی باران می دهم حلقه اشکی تیغ بر جانم کشید باز آتش در نی استانم کشید آه ای غوغای پنهان در دلم کیستی ای زخم هجران در دلم کیستی ای  رنگ بی رنگیه من همنشین وقت دلتنگیه من کیستی ای نا ز جان افروخته انتظار دیدگان دوخته کیستی ای ناله های بی صبور کیستی ای راز دریاهای دور کیستی ای زخمها را التیام کیستی ای ذوالفقارِ در نیام کهنه شد درد فراقت ای دریغ کُشتی ام از اشتیاقت ای دریغ آه ای امید فردا باز گرد باز گرد ای داغ دلها باز گرد باز گرد ای خوشترین رویای ما ای نی اِستانی ترین اقای ما ای ابر مرد زمان ای راد مرد باز گرد آخر خدا را باز گرد کور شد چشمی که بر ره دوختم سوختم کز سوز حسرت سوختم بر خیالت هر نفس دلبسته ام طاق نصرت بر در دل بسته ام ای سوار بادهای عاشقی ای بهار دشتهای رازقی روشنای معبد افلاکیان ای چراغ راه های خاکیان باز گو فصل خطاب خویش را آخرین حرف کتاب خویش را تا عیان گردد خدای حُسن کیست انتها و ابتدای حُسن کیست گل کُنَد در جلوه ات پروردگار آخرین اعجاز ذات کردگار آخرین زلف بلند تافته آخرین گیسوی در هم بافته آخرین ابروی محراب آفرین آخرین چشمان مهتاب آفرین آخرین مژگان شوخ سینه سوز آخرین خال سیاه جان فروز آخرین بالا بلند دلنشین آخرین خوان بر انداز زمین آخرین لبخند رویایی عشق آخرین دست اهورائی عشق آخرین خانه بدوش لاله پوش آخرین صحرا نشین خیمه پوش آخرین شرح بیان کربلا آخریم مرثیه خوان کربلا کربلائی اشک می بارد بیا علقمه بوی تو را دارد بیا بی تو این شب سخت طوفانی شده چهار فصل ما زمستانی شده گرم بی تو سرد میگریم بیا بی تو باری درد میگریم بیا  تا کنارت بغضها را سر کنیم در کنارت یادی از مادر کنیم دود بود و دود بود و دود بود گل میان اتش نمرود بود یک طرف گلبرگ اما بی سپر یک طرف دیوار بود و میخ در شعله تا از داغ غربت سرخ شد میخ کم کم از خجالت سرخ شد روز رنگ تیره ی شب را گرفت مجتبی چشمان زینب را گرفت  جوی خونم تا به مسجد رود بود دود بود و دود بود و دود بود ای عزیزوم کاسه ی چشموم سرایِت میون هر دو چشموم جای پایٍت از اون ترسم که غافل پا گذاری آی نشینِ خار مژگونوم به پایِت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .