.
#محاوره_ای
#حضرت_رقیه
رسیده به آرزوی سفرش ...
با هزار حرف نگفته دخترت
از رو ناقه افتاده ، مهم اینه
از چشای تو نیفته دخترت
دخترا منتظرن بابا بیاد
درداشونو ، تو بغل بهش بگن
سر تو اومد ولی بغل نداشت
کاری کرد که حرفا تو دل بمونن
گفت : به دیدن کسی که هیچکسو
مثل بابا دوس نداره اومدی
قربون اومدن نصفه شبی ت
چرا با رگای پاره اومدی ...
مگه من نگفته بودم که میای
با خودت بغل بیار ، سر زدنی ...
اومدم که بپرم تو بغلت
دیدم اندازه ی آغوش منی ...
آخ ببخشید این چه حرفی بود زدم
تو به اندازه ی کافی خسته ای ...
ببوسم زخم گلوتو خوب بشه ...
صد برابر همه ، شکسته ای
نمک بچه ، شیرین زبونیشه ....
با نمک بودن به بچه ت نیومد
لکنتش نزاشت باهات حرف بزنه
همه ی حرفاشو با یه بوسه زد
رو لبای پاره جون داد که بگه
کم بابا هم پناه دختره ...
دخترو تازیونه نمی کشه
لب بابا، قتلگاه دختره ....
زن ها و دخترای شامی فقط
دنبال بهونه ی خنده بودن
خندیدن ...دخترتو که دق دادن
سر قبرش همه شرمنده بودن
#ناصر_دودانگه ✍
#شب_سوم_محرم
..............
شعر مصیبت حضرت رقیه (س)
#حضرت_رقیه(س)
یادش بخیر بالش نرمی که داشتم
آغوش با محبت گرمی که داشتم
یادش بخیر بوسه گرم تو قبل خواب
خوش می گذشت دور تو و عمه و رباب
یادش بخیر شانه زدن های هر شبت
پا می شدم ز خواب به گلبوسه ی لبت
یادش بخیر زندگی ام رو به راه بود
رویم سپید و موی سر من سیاه بود
امشب ولی به زیر سرم خشت خام بود
بی احترام طرز ورودم به شام بود
این طفل پیر جان بسپارد اگر، رواست
لعنت به شمر طفل تو را سالخوده خواست
ناز تو را به قیمت سیلی خریده ام
از خواب با لگد نپریدم؟ پریده ام
سیلی به حال صورت من گریه می کند
لالایی ام به لکنت من گریه می کند
خود را برای دلخوشی او زدم به خواب
خواب مرا به هم زده لالایی رباب ...
ما چوب خورده های اسارت چشیده ایم
دندان شکسته های خجالت کشیده ایم
از من بریده تر ، نفس خواهرت شده ...
بیچاره عمه، قبر کن دخترت شده ...
گفتم به عمه تا به وصیت عمل کند ...
نیت کند به جای تو من را بغل کند
از روی نیزه ها نگرانم شدی ببخش
فردا اگر که فاتحه خوانم شدی ببخش
هنگام غسل دادن زهرای کوچک است
ما بی کسیم ، گریه کن ما عروسک است
زخم تن مرا به سکینه نشان مده ...
تلقین بخوان و شانه ی من را تکان مده
گفتم به قبر من بنویسند: خسته بود
زهرا ترک ترک شده بود ، او شکسته بود
یا رب ، روا مدار عزیزی شود اسیر
بابای هیچ دخترکی را از او مگیر ...
طفل تو را نبودن تو قد خمیده کرد
با من هرآنچه کرد ، گلوی بریده کرد
#ناصر_دودانگه ✍
...........
#حضرت_رقیه_س
از من مگیر لذت بزم شبانه را ...
بر من ببخش درهمی آشیانه را
هرکس گذشت غربت ما را سرک کشید
دانسته ایم ارزش دیوار خانه را
یک طفل مو بلند گذشت از مقابلم
از پیش چشمم عمه نهان کرد شانه را ...
خیلی تلاش کرد بخواباند عمه ام
بیدار با لگد شده ی نازدانه را ....
قربان قصه گفتنت عمه ، نمی شود!
خوابانده اند روی تنم تازیانه را ...
دختر دلش خوش است به شیرین زبانی اش
از دست داده ام نمک دخترانه را ...
آنقدر گریه می کنم او را به من دهند
پس می دهم به شمر بهای بهانه را
از روی پیرهن بدنم را بشویی اش
تکرار کن مصیبت دفن شبانه را ...
#ناصر_دودانگه
........
#حضرت_رقیه_س
تو بهشت این جهانی که به شوکتم می آیی
چه شبی شود شبی که ، تو به خلوتم می آیی...
به دویدنت ز خیمه، دم احتضار اصحاب
تو درست لحظه ای که پُرِ حسرتم می آیی ...
نه به وصل، ناز داری، نه به پا نیاز داری
پدر منی و با سر به عیادتم می آیی
شده مرقد تو نیزه ، به طواف تو دویدم
شده مرقدم خرابه ، به زیارتم می آیی ؟!
تو شبی بدون دعوت به تنور رفته بودی
به سر مزار من نیز ، به دعوتم می آیی
#ناصر_دودانگه
.
#ذاکر_اهلبیت
حمد وصد شکر که در راه حرم پیر شدم
به در خانه ارباب کرم پیر شدم
نوجوانیم سپر با غم ارباب شده
همره بیرق و زنجیر و علم پیر شدم
از همان کودکی ام همنفس سینه زنان
نوحه میخواندم و با ذکر دو دم پیر شدم
خانۀ اوّل من بود حسینییّۀ تو
بسکه در روضۀ تو ناله زدم پیر شدم
پسر فاطمه از بس که دل عاشق من
سوی شش گوش تو برداشت قدم پیر شدم
علقمه شاهد این موی سپید است مرا
چونکه با روضۀ دستان قلم پیر شدم
روزی اشک مرا روضۀ اکبر میداد
واللّه از داغ جوان تو قسم پیر شدم
بود عمری پدرم پیر غلام پدرت
بسکه خواندم، غم تو بر پسرم، پیر شدم
#حسین_جبرائیل_نژاد ✍
................
ذاکر با اخلاص اهلبیت مرحوم حاج #سید_احمد_شمس
قلبش زلال بود و دلش چشمهای روان
چون خنده مینشست به لبهای دیگران
همچون ستاره بود که شب جانماز اوست
گرم قنوت بود و دعا لحظهی اذان
هنگان روضه خواندن چون ابر میگریست
گُر میگرفت با نفسش قلب آسمان
هربار در ترنم اشعارِ اهل دل،
حس حضور داشت در امواج بیکران
گویا معاد بود، دم شعر خواندنش!
چون زنده میشدند نفسهای نیمهجان
مثل هوای تازه نفس میکشید از او
تصویر خاک خوردهی آیینه زمان
مثل نسیم بود و پر از راز روشنی
او زخمی خزان و دلش باغ ارغوان
سید تو رفتی و دل آیینهها شکست
اما نرفته یاد تو از خاطر جهان
#علی_گلی_حسینآبادی✍
#ذاکر #مداح #خادم
..................
.
چند خطی تقدیم به پیرغلام اباعبدالله الحسین(ع)
" مرحوم حاج محمد طلایی"
سائل شدن دارد در این خانه بهایی
از دست مولا می رسد ، نان و نوایی
احسانِ آقاجان ما ، حدی ندارد
هر عاشقی را می کند کرب وبلایی
مولای عالم کشته ی اشک است آری
با گریه میگیرد غم دلها دوایی
ما در حسینیه دلی آسوده داریم
رحمت به هر کس شد دلیل آشنایی
خیلی برای روضه ها زحمت کشیدند
مردان مخلص مثلِ آقای طلایی
وقفِ عَلَم شد عمرشان ، الحمدالله
این خانه دارد نوکران باوفایی
ماه صفر ، یک جمله میخوانم مصیبت:
زینب اسیری می رود، سقّا کجایی؟
#مرتضی_عابدینی✍
....................
آقاجان:
از غمت مشعوف باشم بهتر است
سوی تو معطوف باشم بهتر است
گرچه بی نام و نشانم یا حسین
نزد تو معروف باشم بهتر است
...............
#مرحوم_استاد_حسن_زاده
غزلی در سوگ این خادم با اخلاص و این شاعر عزیز
در این شعر مانده صدایت هنوز
و در روضه ها گریه هایت هنوز
چنان گرم خدمت به موکب شدی
که گرم است دستت به چایت هنوز
همیشه فراری به سمت حسین!
کجا میرود رد پایت هنوز
خودم دیده ام رفتنت را ولی
نشد باورم ماجرایت هنوز
تو از داغ ارباب دق کردی اما
چه زود است بر ما عزایت هنوز
بگویند تا سالها دوستان
که خالیست ای دوست جایت هنوز
#محمد_خادم ✍
..................
.
◾به یاد آشپز دستگاه سیدالشهداء
طباخ عزای زادهی زهرا رفت
از جهان فانی به سوی عقبا رفت
قربانی خوان کرم شاه شده
با عشق حسین، به جنت الاعلی رفت
#مرتضی_محمودپور ✍
.
.
میگه پس چی شد خونخواهی بابت شهادت #اسماعیل_هنیه ....
گفت: ما برنامه خودمون رو داریم و لذا شاید تصمیم بر این است که برنامه های اربعین را با شکوه اجرا کنیم، کابینه از مجلس رای اعتماد بگیرد و دولت کامل مستقر شود، سامانه های دفاعی را تقویت کنیم ، محل های استقرار موشک ها و پهباد هایمان را بسمت سرزمین های اشغالی و بعد هم برای روز مبادا ، بسمت اهداف آمریکایی مشخص کنیم و بعد ضربه ی دوم، بعد از ایجاد تشویش بین صهیونیستها را بصورت نظامی، قاطع و پشیمان کننده، بزنیم .
ان شاءالله
.
#اسرائیل_خانه_کاغذی
#خانه_کاغذی
#وعده_صادق۲
.
.
#شهادت_امام_حسن
#امام_حسن_زمینه 👌
#زمینه
#سبک_الهی_بدم_المظلوم
#زمینه_امام_زمان
الهی بِدَمِ المظلوم
الهی بِدَمِ العطشان
الهی به غم زینب
کنار بدن عریان
یارب الحسین ... به همون تنی که شد غرقه به خون
یارب الحسین ... فرج منتقمش رو برسون
اللهم عجل لولیک الفرج
#عبدالحسین ✍
چقد سخته که آقایی
کریم باشه و تنهاشه
خدا نیاره هیچ مردی
تو خونشم غریب باشه
من بی یاورم ... کشته زهر جفای همسرم
من بی یاورم ... از حسینم به خدا غریبترم
وای حسن
.......
چهل ساله دلم خونه
که ناله میزنم دائم
دیدم مادرم و کشتن
تو کوچه بنی هاشم
باهم میزدن ... مادرم رو جلو چشمم میزدن
باهم میزدن ... خورده بود زمین و بازم میزدن
وای حسن
.....
اگر غمم نفسگیره
جنازه ام پر از تیره
حسین من کی از جسمِ
تو تیر و نیزه میگیره
واویلا حسین ... بعد مرگ به من جسارت میکنن
واویلا حسین ... تو رو زنده زنده غارت میکنن
وای حسین
#هفتم_صفر
#بیست_و_هشت_صفر
#بیست_و_هشتم_صفر
.👇
.
#شور
#امامحسن
#شور_امام_حسن
اَختر تابندهی برج امامت حسنبنعلی(۲)
شَرَفالشّمسآسمانکرامت حسنبنعلی(۲)
نهایتادبوحُسنومِلاحت حسنبنعلی(۲)
پسر ارشد علی و زهرا
ثمر اوّل درخت طوبی
مثه گردوئیه توی مُشتتو
نهزمین بلکه خلقت و مافیها
وقتتماشایتو حُسین حَظ میبُرده
صـدای قرآن تو کوچه رو بند آوُرده
یوسفومجنونکردی بسکه وجاهت داری
عالمو حیرون کردی بسکه سخاوتداری
کریم آل فاطمه یاحسن
_
بعد علی زمامدار ولایت حسنبنعلی(۲)
شدیشبیهعلی کوهصلابت حسنبنعلی(۲)
تکیهزدهبهنیزهیتوشجاعت حسنبنعلی(۲)
پیشتوهریلی کمر خَمکرده
جَمل از برق تیغتو رَم کرده
بایدم باشه از تو اون زن بیزار
آخه کیجزتو شَرّشوکَم کرده؟
تاویه رو همینکهوقتجنگ هِی کردیتو
تُوو کسریازثانیه اونشُتر رو پِی کردیتو
فاطمهگفتحَسنحَسن شُور تو افلاک افتاد
هُودج آهنین اون سلیطه رو خاک افتاد
کریمآل فاطمه یاحسن
_
#محمد_قاسمی ✍
https://eitaa.com/emame3vom/104905
👇
.
#زمینه
#امام_حسن
جگرم میسوزه با روضهی هفتم صفر
که جگرگوشهی فاطمه شده پاره جگر
حق داره اگرکه از جون خودش سیر بشه
کسیکه یه دفعه با یه اتّفاق پیر بشه
چهاتفّاقِتلخیبود اونروزیکهتو،مُوجِدود
امامحسن،میدیدشده صورتِمادرشکبود
حقدارهخونجگربشه صاحبچشمتربشه
نشد برای مادرش توو کوچهها سپر بشه
پاره جگر امام حسن
____
نوکرا گریهکُنا حرفای من رو بشنوید
روضهی تَحیّر امام حسن رو بشنوید
اینطرف مادرم افتاده زمین غرقبهخون
اونطرفبابایمن رو میبَرن کِشونکِشون
موندهبودمکجابِرَم؟ توموج شعلههابِرَم
مادرمو نجات بدم یا کمک بابا برم؟
جماعتیکهمُرتدن توکوچهسمتم اومدن
شبیه مادرم منو با تازیانه میزدن
پارهجگرامامحسن
____
((بعد از اون جسارتی که شد به ناموس خدا
من شدم عصای دست مادرم تو کوچه ها
مادرم گفت حسنم تو مَحرم راز منی
نکنه با بابات از این قصّه حرفی بزنی))
دوّمیحرفبد،میزد غرورِمن شده لگد
آبخوشازگلویمن پایین نمیره تاابد
یهدنیاغم توو دِلِمَـه زخمزبونحاصلمه
گوشوارهی شکستهی مادر من قاتلمه
پارهجگر امامحسن
____
#محمد_قاسمی ✍
https://eitaa.com/emame3vom/104907
👇
.
#نوحه_سنتی
#امام_حسن_نوحه
#شهادت_امام_حسن
از ازل بر سر خوان کریمم
گدای جود و احسان کریمم
دار و ندار خود را ، به او بدهکارم من
حسین حسینم را از ، لطف حسن دارم من
کریم آل طاها ، حسن یابن الزهرا
بر کرم نامش اعتبار بخشید
زندگی خود را سه بار بخشید
بحر کرامت بود و ، با فقرا میجوشید
زیر لباسش اما ، باز زره میپوشید
ندیده دیده آنچه را که دیده
غم مادر امانش را بریده
وای از آن روزیکه ، کوچه پر از مردم بود
سر بسته گویم زهرا ، بین شلوغی گم بود
گر چه او خود غریب عالمین است
دم آخرش گریان حسین است
خیره به تشت میشد و ، به یاد تشت زر بود
روی لبش لایوم و ، به فکر چوب تر بود
#علی_سلطانی✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
4_5857438684176978866.mp3
758.6K
.
#امام_سجاد
#نوحه
غریب بن غریب بن غرببم
روضه خوان داغ خدالتریبم
غم فراق خورده ام ، رنج و عذاب دیده ام
زاده بوتراب را ، روی تراب دیده ام
واویلا علی الحسین....
اگر چه کشته زهر جفایم
من شهید گودال کربلایم
هزار زخم و یک تن ، ندیده بودم دیدم
یوسف بی پیراهن ، ندیده بودم دیدم
واویلا علی الحسین....
لاله شکسته ز ساقه دیدم
دختر فتاده ز ناقه دیدم
اگر چه داغ روی داغ ، به دل گذاشت حرمله
در این چهل منزل کاش ، زجر نداشت قافله
واویلا علی الحسین....
مادر ز غم آواره که دیده
به نیزه سر شیرخواره که دیده
رباب روی ناقه و ، به روی نی سر گلش
قاتل جان او شده ، نیزه بی تعادلش
واویلا علی الحسین....
" یا لیت امی لم تلدنی " من
شاهدم بود شام چه کرده با من
آیه نور و بوی ، شراب خیلی سخت است
به روی ناقه حفظ ، حجاب خیلی سخت است
واویلا علی الحسین
#علی_سلطانی ✍
#شهادت_امام_سجاد
.
.
#آموزش_مداحی
#استفاده_از_شواهد_در_روضه
#اتفاقات_روز
#دکتر_محمد_فراهانی
📝📝📝📝📝📝📝📝📝
#متن_روضه 👇1⃣
مرحوم آ شیخ رضای سراج رو، بعضی ها دیده بودن، منبری قدر با حال باسوز، ید طولایی تو روضه خوندن داشت، ایشون می گفت: " یه شب از منبر می رفتم طرف خونه، زیرگذر دیدم یه جوونی ایستاده، یه بچه ای رو بغل کرده داره گریه می کند، فکر کردم فقیره اومدم دست تو جیبم کنم، سرش رو بلند کرد سلام کرد گفت: "حاج آقا گدا نیستم، اما بیچاره ام گرفتارم درمانده ام گفتم، چیه؟ می تونم کمکت کنم،" گفت: " این بچه که تو بغل منه" بچه ی منه، صبح تا شب مریض بوده، عیالم دست تنها بدون اجازه از خونه بیرون نرفته، وقتی من اومدم گفت: (بچه داره تو تب می سوزه.) گفتم " (بده من بچه رو میبرم پیش طبیب)، بین راه بچه رو دستم جان داده، میخوام خونه برگردم خجالت میکشم آی یه
وقت دیدن ابی عبداله این قنداقه بغل کرده،( مختار، وقتی قتله کربلا رو به سزای اعمالشون می رسوند، از یکی که خیلی قسی القلب بود، پرسید "دلت هیچ سوخت تویی این ماجرا؟" گفت: آره مختار، یه جا دلم به حال حسین سوخت.") گفت: "کجا؟" گفت "وقتی دیدم این قنداقه رو بغل کرده، هی یه قدم طرف خیمه میره یه قدم برمی گرده، خیلی دلم برای حسین سوخت." اومد پشت خیمه،یک قبر کوچکی کند، نماز خوند به بدن ، اومد بدن و دفن کنه، یه وقت دید یه صدای ناله ای مییاد، یکی صدا می زنه "حسین جان"
صبرکن یه بار دیگه بچه ام و ببینم.
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی_رایگان
👇
#استفاده_از_شواهد_در_روضه
#اتفاقات_روز
#دکتر_محمد_فراهانی
📝📝📝📝📝📝📝📝📝
#متن_روضه 👇2⃣
مرحوم مقدس اردبیلی هرسال، حرکت میکرد پیاده نزدیک عاشورا با طلبه ها ، از نجف می اومدن کربلا، یه آقا طلبه ای بود روضه خونی می کرد تو راه هر وقت خسته می شدن، می شستن این طلبه روضه می خوند گریه می کردن خستگی شون رفع می شد بازم حرکت میکردن ، یه سال وقتی میخواستن حرکت کنند برای این آ طلبه مشکلی پیش اومد نتونست بیاد ،اینادلشکسته، بدون روضه خون اومدن ،شب عاشورا ،رسیدن توصحن ابی عبدالله ( خدا قسمت کنه یه شب عاشورایی ) خیلی دلشکسته اند، شب عاشورا صحن ابی عبدالله روضه خون نباشه ، اونم برای ای جمعی که اهل علم و خادم این آستانند چقدر سخته یه وقت دیدن یه آسیدی نورانی ،خال هاشمی رو صورتش ، اومد رو کرد به مقدس اردبیلی فرمود : آقا میخواین براتون روضه بخونم ؟ همه منتظرند . آقا بفرمائید .
یه نگاه عجیبی کرد به گنبد ابی عبدالله ؛ با نگاهش همه رو منقلب کرد .گفت : یا جداه ! نه من ، نه این مقدس ،نه این طلبه ها،هیچ وقت فراموش نمی کنیم اون لحظه ای که اومدی دم خیمه باعمه ام وداع کنی . ای ..
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی_رایگان
👇
#استفاده_از_شواهد_در_روضه
#اتفاقات_روز
#دکتر_محمد_فراهانی
📝📝📝📝📝📝📝📝📝
#متن_روضه 👇3⃣
امام مجتبی فرمود: "عبدالزهرا، روضه من نه فقط تشت و پاره های
جگره ، روضه من نه زخم زبانه، روضه من نه غربتمه: روضه من اینه عبدالزهرا براهمه بگو، از مسجد با مادرم می آمدم، مادرم محاجه فرمود،برگه فدک تو دست مادرم بود، یه وقت دیدم اون ملعون اومد راه کوچه رو بست، سند فدک و از دست مادرم کشید پاره پاره کرد. مادرم فرمود: "خدا شکمت روپاره کنه، یه وقت چشماش از حدقه بیرون اومد (عالم جلو فاطمه سرپایین می ندازه) یه وقت دیدم دست بالا رفت(آی امام حسنی ها)، دیدم آسمون داره میچرخه ، (زبان حاله ها) نگاه کردم دیدم مادر رو زمین افتاده، مادرم یه سیلی از اون نامردخورد، یه ضربه از دیوار خورد، تا اونجا مادر دست من و گرفته بود، از اونجا به بعد من دست مادرم رو گرفتم، بیا بریم مادر...! ای...
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی_رایگان
👇
4_5845914260424622404.mp3
23.44M
💯اهمیت استفاده از شواهد و مثال لفظی💯
✅به همراه فایل صوتی ،نمونه و مثال ✅
#اتفاقات_روز 💯
#دکتر_محمد_فراهانی
#استفاده_از_شواهد_در_روضه
🔸🔸
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
روضه جانسوز😭 حاج محمد فراهانی
4_5890973093039445768.mp3
11.48M
[ جز او کسی تجلی پروردگار نیست - مدح خوانی پایانی ]
🎤 بانوای:کــربــلایی جــواد مــقــدم
📆 شب چهارم صفر | ۱۸ مرداد ۱۴۰۳
📌 هـیئت لواءالزینب (س) اردستان
#مدح_امیرالمؤمنین
جز او کسی تجلی پروردگار نیست
یعنی که کوه مثل علی استوار نیست
روزی سه بار ماذنه ها جار می زنند
نامی شبیه نام علی ماندگار نیست
در حیرتم که با چه زبانی بیان کنم
والله یارِ غار شدن افتخار نیست
هر کس که سنگ عشق علی را به سینه زد
دامانِ مادرش به خدا لکه دار نیست
واحیرتا! به ما که مریدانِ حیدریم
خاکی به غیر خاک نجف سازگار نیست
غیر از علی که مظهر اعجاز عالم است
دیگر فضائلِ أحدی بی شمار نیست
با نوکریِ آل علی زنده ام فقط
عینِ حقیقت است کلامم، شعار نیست
#احسان_نرگسی ✍
.
🔊 #پنجم_صفر
🔸عزاداری شهادت #حضرت_رقیه (سلام الله علیها)
📆 جمعه ۱۹ مرداد ماه ۱۴۰۳
🔷 حاج #سید_رضا_نریمانی
🔊 بخش اول #مناجات | من که برایت غیر دردسر ندارم، مثل بقیه چشم های تر ندارم
🔊 بخش دوم #روضه | خورشید من آمدی شبانه، قدری بغلم کن عاشقانه
🔊 بخش سوم #زمینه | ببخش اگه نشناختمت عزیزم، حال و روز سرت برام عجیب بود
🔊 بخش چهارم #واحد | یادت میاد میومدم رو شونه ات، همیشه بوسه میزدم رو گونه ات
🔊 بخش پنجم #واحد | سوز همیشه جگرم یا حسین، من سینه میزنم سپرم باش یا حسین
🔊 بخش ششم #تک | دوباره بازه دروازه عشق، نداره پایان اندازه عشق
🔊 بخش هفتم #شور | ریحانه رقیه، حنانه رقیه، میگم از ته دل جانانه رقیه
🔊 بخش هشتم #شور | بنویس اسم منو تو دفتر قاطی اونا که دوستشون داری
👇👇👇👇
Fadaeian_Shahadat_Hazrat_Roghaye_1403 (2).mp3
21.48M
#مناجات
من که برایت غیر دردسر ندارم
مثل بقیه چشم های تر ندارم
تو دوستم داری ولی باور ندارم
خیلی پریدن دوست دارم پر ندارم
من از تو بردم آبرو هستم وبالت
باید که پیش تو بمیرم از خجالت
هر لحظه از یادم تو را بردم ضرر شد
اشکی که خرج تو نشد خون جگر شد
شبها برای تو نمردم تا سحر شد
با معصیت افعال خوبم بی اثر شد
من کاسب اشکم اگر چه خرده پایم
یک مرتبه ای کاش به چشمت بیایم
نگذاشته دنیا برای من حواسی
از تو رسیده نعمت از من ناسپاسی
تو بیشتر از من خودم را میشناسی
شرمنده ام شرمنده از این آس و پاسی
میدیدمت ای کاش در سن جوانی
آقا کجایی کوفه ای یا جمکرانی؟
من که نشد باشم علیِ مهزیارت
شیطان گرفته روح من را به اسارت
نفسم شده آلوده و دیده خسارت
بخشندگی تو به من داده جسارت
تو رو میندازی برایم رو سیاهم
من را جدا انداخت از تو اشتباهم
حال قدیم و آن سحرهایش کجا رفت؟
افتاد از لب اسم تو حال دعا رفت
خیلی دعای ندبه از من به قضا رفت
هی قول دادم قول هایم زیر پا رفت
اما فراموشم نشد سینه زن هستم
گریان آن آقای بی پیراهن هستم
گریان آن آقای بی یار و حبیبی
که تکیه بر نی داد از فرط غریبی
با چکمه برگرداند او را نانجیبی
پیچید در گودال عطر دل فریبی
آن مادری که پهلویش مسمار خورده
فریاد زد ذبحش سه ساعت کار برده
#بهمن_ترکمانی ✍
#امام_زمان
Fadaeian_Shahadat_Hazrat_Roghaye_1403 (3).mp3
44.43M
#روضه_حضرت_رقیه
خورشيدِ من آمدی شبانه
قدری بغلم کن عاشقانه
نشناختمت در اول کار
نفرین خدا به این زمانه
کی زیر گلوت را عزیزم
اینطور بریده ناشیانه
تقصیر حرارت تنور است
این سوختگی زیر چانه
امروز شبیه موی تو سوخت
آن موی بلند دخترانه
اوضاع مناسبی ندارم
چه خوب که آمدی شبانه
من که همه عمر رفته بودم
تنها به مجالس زنانه
رفتم وسط شرابخواران
کَت بسته، به زورِ تازیانه
"بَر" خورده به من، چرا نبوده؟!
برخوردِ کسی مودبانه
من دختر شاه عالمینم
دادند ولی به من اعانه
در راه، شتر تکان نمیخورد
خوردم کتکی به این بهانه
هر بار طناب را کشیدند
خوردیم زمین دانه دانه
من سیر غذا نخوردم اما
خوردم دل سیر تازیانه
افتاد سرت ز روی شاخه
افتاد سرم به روی شانه
هر سنگ که بر سر تو میخورد
میکرد به سمت ما کمانه
از خاطر من نمیرود... نه...
آن ضربه ی چوب وحشیانه
سالم لب من ، لب تو زخمی؟!
واللهِ که نیست عادلانه
دیگر ز سفر بدم میاید
کِی می بری ام پدر به خانه
دیدی که ز شب هراس دارم
خورشیدِ من آمدی شبانه
شعر از گروه #یا_مظلوم
Fadaeian_Shahadat_Hazrat_Roghaye_1403 (6).mp3
4.78M
📋 سوز همیشهی جگرم باش یا حسین
#واحد_امام_حسین
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سوز همیشهی جگرم باش یا حسین!
من سینه میزنم سپرم باش یاحسین!
هر روز مادرم سر سجاده گفته است
خیلی مراقب پسرم باش یاحسین!
در طول عمر جز تو پناهی نداشتم
مثل گذشتهها پدرم باش یاحسین
باشد قرار بعدی ما اربعین حرم
مُهر قبولی گذرم باش یا حسین!
سربازهای لشگر یازینب توأیم
حرز مدافعان حرم باش یا حسین!
جان مرا بگیر حوالی قتلگاه!
این گونه آخرین خبرم باش یاحسین!
*شاعر: #سعید_پاشازاده ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
Fadaeian_Shahadat_Hazrat_Roghaye_1403 (7).mp3
16.77M
#تک_امام_حسین
#زمینه
#اربعین
بند اول
دوباره بازه ، دروازه عشق
نداره پایان ، اندازه عشق
پیچیده هرجا ، آوازه عشق
شروع شده قیام پا برهنه ها
پیچیده توی دنیا بوی کربلا
دوباره میجوشه تو رگ های زمین
خون مطهر حسین(ع) و شهدا
جانم جانم جانم
چه قیامی چه محشری
جانم جانم جانم
چه سبو و چه ساغری
جانم جانم جانم
به خروشِ ، شیعه های حیدری
ای جانم ابی عبدالله
جانانم ابی عبدالله
بند دوم
دوباره گرمه ، بازارِ حرم
پچیده هر جا ، اخبار حرم
مهمون زهران (س) ، زُوّار حرم
دوباره اعجاز میکنه خون حسین
تموم دنیا شده مهمون حسین(ع)
یک سر این سفره تو صحنِ نجفو
یک سر سفرست دمِ ایوون حسین(ع)
جانم جانم جانم
چه سفره و چه برکتی
جانم جانم جانم
چه شکوه و چه دعوتی
جانم جانم جانم
توی صحنش ، انگاری تو جنتی
ای جانم ابی عبدالله
جانانم ابی عبدالله
بند سوم
یه روزی موسی(ع) ، از وادی طور
میاد و میشه ، دنیا پُره نور
این اربعیناست ، تمرین ظهور
همه میان بگن که یار مهدی ان
میان بگن چش انتظار مهدی ان
علم به دوشای مسیر اربعین
تو آخر الزمان کنار مهدی اند(عج)
جانم جانم جانم
چه امامی چه لشگری
جانم جانم جانم
بشه بر پا چه خیبری
جانم جانم جانم
به هو هوی، ذوالفقار حیدری
العجل یا حجت الله
العجل بقیه الله
#مرتضی_سراوانی ✍
.
#اربعین
#بحر_طویل
🔸یا لیتنا کنا معک🔸
چه سِرّیست؟
چه رازیست؟
چه ناز و چه نیازیست؟
غم هجر
عجب قصۀ پر سوز و گدازیست
ببینید که این دهر
عجب شعبدهبازیست
که در روز و شب هر دل آشفته
فرودی و فرازیست
یکی با من دلسوخته
از صبر غریبانۀ ایوب سخن گفت
یکی پیرهن صبر به تن داشت و
از غربت و دلتنگی یعقوب به من گفت
یکی بر لب او نام اویس آمد و
از رایحۀ روشنی از سمت قَرَن گفت
یکی محو علامات ظهور و...
سخن از غزّه و از شام و یمن گفت
یکی از غم آوارگی و داغ وطن گفت
ولی هر چه که گفتند
فقط تازه شده داغ من و
این دل مشتاق من و
این دل جا ماندهام از قافلۀ عشق
چه شد آه دل از قافله جا ماند؟
از آن سیل خروشان
چه شد این قطرۀ دلتنگ جدا ماند؟
دلم تشنۀ یک جرعه از آن آب بقا ماند
چرا ماند؟
کجا ماند؟
اسیرانه ز پرواز رها ماند
در این برزخ تردید چرا ماند؟
چه دلگیر شده لحظه به لحظه همۀ عمر برایم
چه شد سعیِ صفایم؟
چه شد هرولههایم؟
بلند است به فریاد صدایم
که من تشنۀ یک بوسه بر آن خاک
بر آن حسرت افلاک
بر آن تربتِ پاکِ حرم کربوبلایم
یکی با جگر سوخته از آتش هجران
به من گفت بیا سر بگذاریم به صحرا و بیابان
بگو راه کدام است؟
یکی با دل آشفته و با حسرت بسیار
به من گفت دلم تشنۀ دیدار
دلم تشنۀ دیدار امام است
یکی گفت بیا عاشق مهجور
از این فاصلۀ دور
فقط مرهم زخم دل مجروح
سلام است
یکی گفت بیایید
که موجیم
که آسودگی ما عدم ماست
که این حسرت جانکاه
که این غربت ناگاه
برای من و تو فیض مدام است
بیایید که این شوق مضاعف
قعودی است که ماقبل قیام است
یکی گفت خدایا چه کنم چاره؟
که این داغ عظیم است
یکی گفت بیا ای دل جا مانده
خدای من و تو نیز کریم است
بیا، بال سفر بال نسیم است
بیا، بال و پری هست
امید سفری هست
که پرواز در این راه
اگر چه شده دشوار
ولی باز
اگر عاشق و دلباخته باشی
اگر از عطش و داغ دلت
از نم اشکت
پر پرواز و سفر ساخته باشی
شود روزی تو لحظۀ دیدار
شود رزق تو اینبار
طواف حرم یار
طواف حرم سیدالاحرار
همان صحن خدایی
همان پنجرۀ صبح رهایی
::
بیا همسفرِ عشق
بیا دل بسپاریم به جاده
بیا پای پیاده
اگر شعله آهِ دل سوزان خود افروخته باشیم
امید است که توفیق، رفیق دل ما باشد و
این مرتبه ما همسفر جابر دلسوخته باشیم
بیا زائر دلسوخته باشیم
بیا، عشق در این جاده چراغ است
«چراغی که فروزندۀ شبهای فراق است»
بیا دل بسپاریم به این راه
به این سیر الیالله
که یکروز از این جاده به سرمنزل عشاق رسیدند
همانها که دل از خویش بریدند
همانها که به جز دوست ندیدند
همانها که شنیدند در این راه
صدای دل خود را
بیا دل بسپاریم به این راه
به این زمزمههایی که به ناگاه
به گوش دلمان میرسد از دور
بیا گوش کن این زمزمه را
زمزم جاریست
پر از عطر بهاریست
صدای سخن جابر انصاری اگر نیست
صدای سخن کیست؟
که در حال سلام است
به سالار شهیدان و به یاران شهیدش
ببین دشت لبالب شده از عطر نویدش
شده زنده دل هر کسی از گفت و شنیدش:
«عطیه!
عجب عطر نجیبی
عجب رایحۀ روحفریبی
عجب نفحۀ سیبی...
رسیدیم به سرمنزل عشاق
رسیدیم به خاک حرم عشق
به آن قبلۀ آفاق
بیا دل بسپاریم به جاری فرات و
بشوییم دل از غربت راه و بشتابیم
به پابوسی خورشید نجات و
شفیع عرصات و
قتیل العبرات و
بمیریم به پایش
بگردیم فدایش
که باشیم یکی از شُهدایش
که ما نیز در این مقتل عشاق
دگر همقدم مسلم و جونیم
دگر همنفس حرّ و حبیبیم
که ما نیز شهید غم مولای غریبیم
شهید حرم کربوبلایی»
::
به او همسفرش گفت:
«اگر چه که پر از شوق و امیدیم
ولی دیر رسیدیم
در این معرکه تیغی نکشیدیم
در این واقعه داغی نچشیدیم
نه رزمی نه نبردی
نه بر چهره نشستهست غبار غم و دردی
مگر میشود آخر
که ما همدم این قافله باشیم؟»
ولی جابر دلسوخته ناگاه
به او داد جوابی
که چنان تشنهلبی را برسانند
به سرچشمۀ آبی
به او گفت:
«شنیدم
که فرمود: حبیبم،
رسول دوسرا حضرت خاتم
اگر از عمل خیر گروهی
دل تو شده مسرور
همان اَجر
برای تو هم ای عاشق صادق
شده منظور
تو دلدادۀ هر قوم که باشی
شوی روز حساب از پی آن قافله محشور
تو هم همدم آن طایفه در روز جزایی»
::
عجب حُسن ختامی
عجب لطف تمامی
عجب فیض مدامی
چه زیباسخن و نیککلامی
عجب فوز عظیمی!
چه مولای کریمی!
بیا ای دل بیتاب
که از کعبۀ احباب
رسیدهست شمیمی
که از سوی جنان باز وزیدهست نسیمی
تو ای دل چه نشستی!
اگر چون صدف اشک شکستی
ولی لحظهای از پا ننشستی
که گفتهست که از قافلۀ عشق جدایی؟
تو اینجایی و در شور و نوایی
تو اینجایی و در سعیِ صفایی
تو از خاک جدایی
تو در عرش رهایی
کجایی مگر آخر تو کجایی؟
بیا چشم دلت را بگشا
خوب نظر کن
تو در کربوبلایی
تو همراه تمام شُهدایی
تو در حال طواف حرم خون خدایی
#یوسف_رحیمی ✍
#بحرطویل
.
Fadaeian_Shahadat_Hazrat_Roghaye_1403 (8).mp3
18.32M
#شور
#پنجم_صفر
ریحانه رقیه حنانه رقیه
میگم از ته دل جانانه رقیه
رقیه اسم یه فرشته است که
رو شونه ی حسینه
رقیه اسمش نمک
سفره ی خونه ی حسینه
رقیه ترونه ی حسینه
دردونه ی حسین
جای زهرا بوسه بزن رو گونه ی حسین
دلداده ی حسین شهزاده ی حسین
اسم ما رو ببر سر سجاده ی حسین
****
طوفانه رقیه بی کرانه رقیه
باید حرف حق زد به زبان رقیه
رقیه معنیش اینه نهضت حسین
داره ادامه
رقیه رمز عملیات عقیله
توی شامه
رقیه کمک حال قیامه
تو لشکر علی تو محور علی
همتون درس پس میدید در محضر علی
ای دختر حسینت با دختر علی
تو هم برو خطبه بخون رو منبر علی
#شور_حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم