taheri_emam_zaman_3.mp3
1.9M
|⇦• چی میشه که قرص مهتاب...
#سرود ویژۀ سالروز به امامت رسیدن حضرت بقیة الله روحی له الفدا و عید بیعت به نفس حاج حنیف طاهری
.
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦• شب جشنِ و، شب وحدتِ...
#سرود ویژۀ سالروز به امامت رسیدن حضرت بقیة الله روحی له الفدا و عید بیعت به نفس سیدرضا نریمانی•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
شب جشنِ و، شب وحدتِ
شب نورِ و، شب رحمتِ
شب عشقِ و، شب عاشقی
امشب و دلم، سامرا دعوتِ
دعوته به بیعته دل عاشق من
بیعتی که هست با حجة بن الحسن
من اهل سقیفه نیستم
من اهل غدیرم
دنبال غریبه نیستم
دنبال امیرم
"اللّٰهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، اللّٰهُمَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ
یا رَبَّ الْجِبْتِ وَ الطّاغُوت، وَ اغْفِرْ شیعَة ولیُّ الله"
شب مستیِ، تاج گذاریِ
تیغِ شاعرا، ذوالفقاریِ
بهترین عمل، تا روز فرج
شیعهها فقط، چشم انتظاریِ
میرسه باپرچمِ ابالفضل روی دوش
این صدای جاءالحقِ میرسه به گوش
من اهل کنایه نیستم
من خیلی صریحم
دنبال مناقب علی
تو کُلِ صَحیحم
مَا كُنَّا نَعْرِفُ اَلْمُنَافِقِينَ، عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اَللَّهِ
إِلاَّ بِبُغْضِهِمْ لِعَلیٖ، مولانا سید الاوصیاء
"اللّٰهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، اللّٰهُمَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ
یا رَبَّ الْجِبْتِ وَ الطّاغُوت، وَ اغْفِرْ شیعَة وَلیُّ الله"
قبلۀ دلم، رو و به دلبرِ
دلبری که از، عالمی سَرِ
میزنم دَم از، مرتضی علی
مقتدای من، ساقیِ کوثرِ
تا فاروق اعظم که میگن علیِ
شیعۀ علی از هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّه
من اهل دورویی نیستم
چونشیعه یه رنگِ
مدح حیدر از زبونه
دشمناش قشنگِ
عَلِیٌّ حُبُّهُ جُنُّة،قَسِیمُ النَّارِ وَ الجَنَّة
وَصِیُّ المُصطَفَی حَقّاً، إمام الإنس و الجنّة
"اللّٰهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، اللّٰهُمَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ
یا رَبَّ الْجِبْتِ وَ الطّاغُوت، وَ اغْفِرْ شیعَة وَلیُّ الله"
شاعر: #امیرحسن_سالاروند
ــــــــــــــــــ
#عید_بیعت
#سید_رضا_نریمانی
#میلاد_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#آغاز_امامت_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
narimani_emam_zaman.mp3
2.14M
|⇦• شب جشنِ و، شب وحدتِ...
#سرود ویژۀ سالروز به امامت رسیدن حضرت بقیة الله روحی له الفدا و عید بیعت به نفس سیدرضا نریمانی
.
#غزل
#هجوم_به_بیت_وحی
🖊 #امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کسی که یکتنه سردارغزوه هامیشد
اسیرکینه ی یک شهر بیحیا میشد
گره بدست اَبَرمردِ دهر می افتاد
دودست فاطمه آنجا گره گشامیشد
رسیدپشت در و ناله زد که"زهرایم"
و تازه کینه ی این قوم رو نما میشد...
رسید فاطمه و بار شیشه با خود داشت...
حساب کن درخانه به ضربه وا میشد...
در این میان همه کج دشمن شدند حتی میخ...
و دید محسن شش ماهه اش فدا میشد...
یکی قلاف و یکی تازیانه می آورد
برای کشتن او شهر یکصدا میشد
تمام زندگی اش را به خاک و خون میدید
که زانوی ولی الله داشت تا میشد
قیام فاطمه یعنی دفاع از حیدر
اگرچه بازویش آماج ضربه ها میشد...
چهل نفر ز خدا بی خبر زدند او را...
که عقده شان ز علی و غدیر وا میشد...
حساب کینه ز حیدر رسید تا گودال
کنار آن بدنی که سرش جدا میشد...
یکی عمامه یکی هم عبا به غارت برد
برای پیرهنش کشمکش به پا میشد...
گهی به نیزه و گاهی میان تشت طلا
خلاصه خون به دل عمه جانِ ما میشد....
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
امیر قربانی فر
#فاطمیه
#هجوم_به_خانه_وحی
.
#امام_حسن_عسکری
در بسترش نشسته فقط آه می کشد
با چشم خیس نالۀ جانکاه می کشد
در بسترش نشسته سرش درد می کند
می سوزد از درون جگرش درد می کند
یک عمر می شود که غمی بین سینه داشت
در سر هوای رفتن شهر مدینه داشت
این عمر کم به غربت و تبعید سر شده
با ظلم و جور و کینه و تهدید سر شده
عمرش میان حلقۀ عدوان گذشته است
یعنی میان غربت و زندان گذشته است
هر چند بی توان شد و بی حال و خسته بود
لبهای خشک و تشنۀ خود را ز هم گشود
فرمود لحظه ای پسرم را بیاورید
مهدی کجاست تاج سرم را بیاورید
شب می رسد دوباره بیار آفتاب را
در پای بسترم برسان عشق ناب را
ناگاه مخفیانه و دور از نگاه ها
سر زد در آسمان حسن ماه ماه ها
آمد کنار بستر بابا نشست و بعد...
بغضش به حال غربت بابا شکست و بعد
دارد وصیت پدر آغاز می شود
دارد زمان گفتن صد راز می شود
با احتضار و حال و هوای غروبی اش
دستی کشید بر روی صندوق چوبی اش
می خواست تا عبای پیمبر در آورد
عمامه و قبای پیمبر درآورد
می دید در رخ پسرش اقتدار را
می داد دست مهدی خود ذوالفقار را
ناگاه علت غمِ دائم شد آشکار
اسرار داغ و ماتمِ دائم شد آشکار
اینجا غمی به وسعت تاریخ جلوه کرد
در آن نگاه غمزده یک میخ جلوه کرد
بر یادگار عصمت و پاکی نگاه کرد
بر لاله های چادر خاکی نگاه کرد
خون در جوار چادر زهرا چه می کند؟
هیزم کنار چادر زهرا چه می کند؟
فرمود از غم دل ما زار گریه کن
از غصه های حیدر کرار گریه کن
بر مادری که پشت در افتاد بر زمین
بر جرأت و جسارت مسمار گریه کن
هنگام روزه داری ات ای میوۀ دلم
با یاد مجتبی دم افطار گریه کن
بر آن کسی که در وطنش هم غریب بود
بر آن امیر بی کس و بی یار گریه کن
بر پیکر فتاده به دریای علقمه
بر حسرت نگاه علمدار گریه کن
آخر پدر به سمت لباسی اشاره کرد
شرح مصیبت بدنی پاره پاره کرد
برکشتۀ فتاده به گودال گریه کن
بر آن تن شکسته و پامال گریه کن
بر خواهری که آمده گودال قتلگاه
رفته کنار پیکرش از حال گریه کن
بر چشم خونفشان علمدار کربلا
بر زخم دست ساقی اطفال گریه کن
ناله بزن به پیکرِ زیر و زبر شده
فرمود گریه کن به تن مختصر شده
#مجتبی_شکریان
#شهادت_امام_عسکری #امام_عسکری
.
.
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#وفات
#پنجم_ربیع_الاول
#مربع_ترکیب
امشبم را سحر نمی آید
خواب، در چشمِ تر نمی آید
مدحش از من که بر نمی آید
چون سکینه دگر نمی آید
دختر شاه... گوهر نایاب
بی قرینه... درست مثل رباب
روضه می خواند، روضه با احساس
روضه اش داشت عطر و بوی یاس
شرم یک مرد... روضه ای حساس
وای از مشک پاره ی عباس
روضه ی دست و چشم و مشک عمو
روضه قطره قطره اشک عمو
روضه خوان چشم های خود را بست
مادرش دست می زند بر دست
رأس اصغر به روی نیزه نشست
پای نیزه قد سکینه شکست
خواهر اصغر است حق دارد
به خدا خواهر است حق دارد
به روی ناقه خواند نافله را
دور ناقه شنید هلهله را
چه کند خنده های حرمله را
چشم دشمن به سوی قافله را
مثل یک مرد... مثل عمه ی خود
صبر می کرد... مثل عمه ی خود
قلبش از غصه ها کباب شده
بعد سقا فقط عذاب شده
مثل او از خجالت آب شده
وارد مجلس شراب شده
خیزرانِ یزید پیرش کرد
حرف مردی پلید پیرش کرد
دختر بی قرینه ی پدرش
روضه خوان مدینه ی پدرش
همه جا شد سکینه ی پدرش
یادش افتاده سینه ی پدرش...
...زیر پای سوارها افتاد
روی گل، ردِ خارها افتاد
یادش افتاد آه آهِ حسین
غرق در خون همه سپاه حسین
بود یک نیزه تکیه گاه حسین
داد می زد که قتلگاهِ حسین...
...پر شد از خونِ زخم های تنش
پر شد از تیر و نیزه ها بدنش
وسط حجره ی محقر خود
چشم گریان... میان بستر خود
باز در لحظه های آخر خود
یادش افتاد داغِ خواهر خود
کنج ویرانه خواهرش جان داد
سر بابا برابرش... جان داد
#علی_سپهری
#محمد_جواد_شیرازی
#حضرت_سکینه
.
⚫️
گلایه #حضرت_سکینه(س) به حضرت زهرا(س)
سیده سكينه گويد: روز چهارم در شام خوابى ديدم، خوابى طولانى را نقل كرده و در آخر آن گفته است: زنى را خواب ديدم كه در هودجى بود و دست بر سر نهاده بود.
پرسيدم: اين بانو كيست؟ گفتند: فاطمه دختر محمد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و مادر پدر تو است.
گفتم: به خدا نزد او مى روم و از آنچه با ما كردند به او شكايت مىكنم. نزد او دويدم و برابرش ايستادم و گريستم و مىگفتم: مادر جان! حقّ ما را منكر شدند. مادر جان! جمع ما را پراکنده كردند. مادر جان! حرمت ما را شكستند. مادر جان! به خدا پدرم حسين را كشتند.
به من فرمودند: اى سكينه جان! زبان دركش كه رگ دلم را بريدى، اين پيراهن پدر تو است كه نگه می دارم تا خدا را با آن ملاقات كنم.
📚 منبع:
نفس المهموم، ص۴۱۴
#وفات_حضرت_سکینه_س
.
.
درباره در گذشت #حضرت_سکینه(س) دو روایت نقل شده است:
روایت نخست حاکى است که وى در پنجم ماه ربیع الاوّل سال ۱۱۷ هجرى قمرى و در عصر خلافت "هشام بن عبدالملک" و در حاکمیت "خالد بن عبدالملک بن حارث"، در مدینه بدرود حیات گفت و روایت دیگر می گوید که وى در پنجم ماه ربیع الاوّل سال ۱۲۶ هجرى قمرى در مکّه معظمه وفات یافت.
در صبح روز رحلتش محمد بن عبدالله(نفس زکیه) چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانید. خالد بن عبدالملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق افتادن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهر جسارت شود. گفت: "صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می ایم", ولی نیامد. لذا جنازه مبارک آن حضرت دفن نشد. پس از آن حضرت سجاد علیه السلام _ وبه قولی یحیی بن حسن علیه السلام به قولی محمد بن عبدالله نفس زکیه _ بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام در مدینه به خاک سپردند.
ریاحین الشریعةج۳،ص۲۸۰
.
.
#واحد
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را
به خون نشانده دل دودمان آدم را
غم تو موهبت کبریاست در دل من
نمی دهم به سرور بهشت این غم را
غبار ماتم تو آبرو به من بخشید
به عالمی ندهم این غبار ماتم را
زمان به یاد عزایت محرّم است حسین
اگرچه شور دگر داده ای محرّم را
اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم
هزار بار بمیرم نبینم آن دم را
گدای دولت عشقم که فرق بسیار است
گدای دولت عشق و گدای درهم را
به نیم قطره ی اشک محبّتت ندهم
اگر دهند به دستم تمام عالم را
محبّت تو بود رشته ی نجات، مرا
رها نمی کنم این ریسمان محکم را
به عاشقان تو نازم که بهر جانبازی
گزیده اند همیشه خط مقدّم را
گناهکارم و یک عمر چشم گریانم
به زخمهای تو تقدیم کرده مرهم را
به یمن گریه برای تو روز محشر هم
خموش می کنم از اشک خود جهنّم را
سخن ز سوز دلت با که می توان گفتن
که سوختی دل بیگانه را و مَحرم را
نشست تخت سلیمان به خون چو یاد آورد
حدیث قتلگه و ساربان و خاتم را
سپهر از چه نشد پاره پاره؟ آن ساعت
که نقش خاک زمین دید عرش اعظم را
روا نبود که امّت به سر بریدن تو
دهند اجر رسالت، رسول خاتم را
بنات فاطمه را بانگ العطش بر چرخ
به جای آب بجوشد ز سینه خون یم را
لب از ثنات نگیرد دمی، اگر ببُرند
هزار مرتبه دست و زبان میثم را
غلامرضا سازگار ✍
#یا_سکینه_بنت_الحسین
👇
.
#سینه_زنی ویژۀ سالروز به امامت رسیدن حضرت بقیة الله روحی له الفدا و #عید_غدیر_ثانی به نفس حاج مجتبی رمضانی
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
یتیمی که بابا نداره
غریبِ روزگاره
یتینی که مادر نداره
نداره راه چاره
ولی یتیم تر از اون یتیم
جوون شیعه است که از قدیم
محرومِ از دیدن امامش
دلش پُر از آه و حسرتِ
دلتنگ روز زیارتِ
دلتنگ اون لحظه ی سلامِ
قالَ الاِمامُ العسکری
ای شیعه ی اِثنا عشری
تو غریب تر از یتیمی
که نداره یار و یاوری
نَحْنُ الاَیتام
مَحرومونَ مِنَ الاِمٰام...
درسته شیعه غریبه
غریبتره امامش
پُر از غم و درده اما
چی بوده التیامش
هزار ساله چشم به راهِ تا
سیصد و سیزده نفر برا
یاری بیان پایِ رکابش
تا کِی آقامون غریب باشه
هَل مِن مُعین رویِ لبهاشه
ولی کسی نیست بده جوابش
تو این مسیرِ نوکری
ای شیعهی اِثنا عشری
روزایِ تو باید بشه با
اطاعتِ مولا سپری
نَحْنُ الاَیتام
مَحرومونَ مِنَ الاِمٰام...
تو سختیای این زمونه
امیدِ نا امیداست
میاد اونی که تو رکابش
یه لشکر از شهیداست
دوای حالِ خرابمون
غریبی بی حسابمون
به دادمون می رسه خدایا
میاد اونی که امام ماست
پناه ما دلشکسته هاست
میاد به حقِ دعای زهرا
یارب! به حقِّ العَسکری
بسه دیگه این در به دری
اگه آقای ما برسه
نمی مونه از غم اثری
نَحْنُ الاَیتام
مَحرومونَ مِنَ الاِمٰام...
ــــــــــــــــــ
#عید_بیعت
#حاج_مجتبی_رمضانی
#آغاز_امامت_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇