eitaa logo
عشقـہ♡ چهارحرفہ
814 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
59 فایل
⊰•✉🔗͜͡•آبۍ‌تَراَزآنیم‌ڪِہ‌بۍرَنگ‌بِمیریم، 💙!! اَزشیشِہ‌نَبۅدیم‌ڪِہ‌بـٰا‌سَنگ‌بِمیریمシ! . . حا سین یا نون:حسین(ع) پ لام یا سین:پلیس سازمان‌اطلاعاتموڹ⇦|‌ @shorot4 فرمانده‌مون ツ @HEYDARYAMM تولد: ۵/۱۱/۹۹ انتقادتون بفرمایید بعد ترک کنید :(!
مشاهده در ایتا
دانلود
یہ‌وقتایے‌ڪہ‌بےهوا‌دلت‌پرواز‌میخوادبدون خدا‌نوشته‌ها،‌میاد‌امضا‌ڪنہ‌یهو‌ با‌یہ‌گناه‌ڪوچیڪ‌عقب‌میوفتہ...💔🕊 •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
شروع پارت گذاری....
عشقـہ♡ چهارحرفہ
•┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈• •┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈• رمان"ماه‌نقره‌اۍ‌و‌طنین‌صدایٺ" #پارت_2 #نویسنده_خ
•┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈• •┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈• رمان"ماه‌نقره‌اۍ‌و‌طنین‌صدایٺ" ❌ بادوستانش بیرون رفته بودن و مشغول خوش گذرانی بودند ناگهان معده‌اش درد گرفت زیاد توجه نکرد بعد از اینکه به خانه برگشت درد معده اش بیشتر و بیشتر شد تا جایی که خون بالا آورد باز هم توجه نکرد اما روز بعد دوباره هم تکرار شد این بار ساده نگذشت پیش دکتر رفت بعد از اینکه موضوع را به دکتر گفت دکتر نگاهی دلسوز به او انداخت (پیش خود فکر کرد حیف این جوان است که در این سن به چنین بیماری مبطلا شود بیش از ۱۶، ۱۵ به او نمی خورد) از نگاه دکتر اصلا خوشش نیامد و سر به زیر انداخت پس از گذشت چند ثانیه برایش آزمایش نوشت بعد از اینکه آزمایش را انجام داد به او گفتند روز بعد بیاید و جوابش را بگیرد" با صدای تقه هایی که به در اتاق خورد از فکر بیرون آمد و روی تخت نیم خیز شد و گفت:بفرمایید در آرام باز شد و مادرش داخل شد و روی تخت کنارش نشست و حالش را پرسید با یک خوبم جواب مادرش را داد و گفت: مامان امروز مهمان داشتیم؟ ( از‌ رمان‌ فقط‌ با‌ ذکر‌ نام‌ نویسنده‌ وگرنه‌ حرام‌ و‌ پیگرد‌ قانونی‌ دارد) •┈┈┈┈••✾🖤✾••┈┈┈┈• @eshghe4harfe •┈┈┈┈••✾🖤✾••┈┈┈┈•
عشقـہ♡ چهارحرفہ
•┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈• •┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈• رمان"ماه‌نقره‌اۍ‌و‌طنین‌صدایٺ" #پارت_3 #نویسنده_خ
•┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈• •┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈• رمان"ماه‌نقره‌اۍ‌و‌طنین‌صدایٺ" ❌ مادرش درحالی که موهایش را نوازش میکرد گفت: بله پسر دوست پدرت اینجا بود و انگار کاری در اینجا برایش پیش آمده بود که یک سر هم به پدرت زد درحالی که روی تخت دراز میکشید آهانی گفت مادرش درحالی که از اتاق بیرون میرفت گفت: فردا دوباره قراره بیاد و یه چند تا مدارک از پدرت بگیره سری تکون داد و از اتاق بیرون رفت فکرش درگیر مریضی اش بود و اصلا به این پسر مجهول فکر نمیکرد ولی یک حس کنجکاوی عمیق نسبت به آن داشت در اثر دارو هایی که خورده بود کم کم حس گیجی و خواب به او چیره شد و اورا به دنیای خواب برد ساعت ها خواب بود و برادرش نگران خواهری بود که نه برای نهار از اتاق بیرون امد و نه برای شام یکم خوابش غیر طبیعی بود از جا برخواست تا به اتاق خواهرش برود و اورا بیدار کند ولی همین لحظه صدای آیفن بلند شد و باعث شد راهش را به آن سمت کج کند ( از‌ رمان‌ فقط‌ با‌ ذکر‌ نام‌ نویسنده‌ وگرنه‌ حرام‌ و‌ پیگرد‌ قانونی‌ دارد) ناشناس بگوشیم: https://harfeto.timefriend.net/16729325764576 •┈┈┈┈••✾🖤✾••┈┈┈┈• @eshghe4harfe •┈┈┈┈••✾🖤✾••┈┈┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪافے‌است‌نیم‌نگاه‌هرزۍرا‌روۍدختران‌ڪشورم‌ببینم... •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
واسہ‌دیدن‌مزارت‌سردار‌دلم‌بے‌قراره این‌روزا‌حال‌و‌هوامون‌‌تعریفے‌نداره •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
عـاشـقان ࢪا سـتـایـش معـشوق دࢪ ھـࢪ مـڪان ، چہ بـاڪۍ اســت .؟.. 🌾 •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
🕊بسم‌رب‌قاصم‌جبارین🕊
ذڪر روز یـڪـشـنـبہ🌱✨ •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
‌‌●●:●● ‌ فرقۍنداشت دیشب و امشب بࢪاۍمن جز آنڪہ بࢪ نبود تو یڪ شب اضافہ شد ✨ •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
•°•°• _'وسلام براوکه می گفت: «اگرتمام علمای جهان یک طرف باشند ومقام معظم رهبری یک طرف، مطمئناً من طرف آیت اللّٰه خامنه ای میروم» -شهید سپهبد قاسم سلیمانی🕊 •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
فامیلمون با یکی تصادف کرده. تو تصادف هیچکدوم چیزیشون نشده، ولی . . پیاده شدن همدیگرو رو طوری زدن که الان جفتشون تو آی سی یو ان😁😂😂😂 نکته اخلاقی: آقااا گذشت کنید 😅 •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•