_۱۳.m4a
36.37M
─⊰⊹❋✿#فلسفه_مقدماتی✿❋⊹⊱─
❀›#محسن_بهرامی
❀›#جلسه_سیزدهم
◎بخش اول: احکام مفهوم وجود
【قسمت اول: بداهت مفهوم وجود】
#فلسفه #فلسفه_اسلامی #امور_عامه #الهیات_بالمعنی_الاعم #وجود #بدیهی #بداهت #الهیات_بالمعنی_الاخص #فکر #معقولات_اول #معقولات_ثانیه #تعریف
┅┅┅┅──✺──•⊰➺
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
_۱۴.m4a
34.22M
─⊰⊹❋✿#فلسفه_مقدماتی✿❋⊹⊱─
❀›#محسن_بهرامی
❀›#جلسه_چهاردهم
◎بخش اول: احکام مفهوم وجود
【قسمت دوم: بداهت مفهوم وجود_ برهان】
#فلسفه #فلسفه_اسلامی #تعریف #تعریف_حقیقی #تعریف_حدی #تعریف_رسمی #اجتماع_نقیضین
┅┅┅┅──✺──•⊰➺
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
_۱۵.m4a
30.24M
─⊰⊹❋✿#فلسفه_مقدماتی✿❋⊹⊱─
❀›#محسن_بهرامی
❀›#جلسه_پانزدهم
◎بخش اول: احکام مفهوم وجود
【قسمت سوم: مغایرت وجود وماهیت در ذهن】
#فلسفه #فلسفه_اسلامی
#وجود #ماهیت #ذاتیات #حقیقت #واقعیت #صورت #بالقوه #بالفعل #ماده #حرکت #حرکت_جوهری #زمان #هیولی_اولی #عقل_اول #عقول
┅┅┅┅──✺──•⊰➺
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
✅ به سخنانی از این سنخ چند نقد اساسی وارد است:
۱_ بانگاه #مدرن به تحلیل تاریخ و #سنت میروند...در نگاه مدرن اراده بشر در عرض وبلکه در تقابل و تعارض بااراده الهی است ودر نهایت این اراده خداوند است که باید مقهور آزادی بشر باشد، چنانچه پای خرد زمینی به میان آید حکم الهی رنگ باخته و عرصه را واگذار میکند. لذا در هر موقف از بسط تاریخ مدرن سخن از خرد انسان به میان میآید مقصود، نفی اراده واحکام است. نویسنده متن دقیقا باهمین نگاه به سراغ تحلیل دعوای #اشعریت و #اعتزال رفته است.
درحالی که این دوگانه مدرن، در سنت تاریخی ما وجود نداشته، این که چون معتزله دم از اراده بشری میزدند به معنای تقابل با اراده الهی نمیباشد. از یک مواجهه علمی، شرقی_اسلامی نباید این تفسیر مدرن به ذهن متبادر شود که چون گروهی دم از اراده وخرد بشری زدهاند وگروه دیگر از اراده مطلق الهی گفتهاند پس تقابل این دو آنچنان عمیق و تاریخی است که سبب بدبختی هزارساله ما شده است، چه اینکه غرب تکلیف خود را با خدامحوری وعقب ماندگی مشخص کرد ولی پای ما در دام جریانهای #اشعری گیرافتاده ودر گِل ماندهایم!!
هر دوجریان اشعری و #اعتزالی قائل به سببیت حقیقی اراده الهی در امورات بشری هستند بااین فرق که تفکر اعتزالی اراده الهی را با واسطه اراده بشری محقق میداند و جریان اشعری تاثیر اراده الهی در زندگی بشر را بدون واسطه میداند.یکی میگوید حق تعالی با واسطه فعل ورفتار بشر مقدرات خود را محقق میکند ودیگری میگوید بدون واسطه این تقدیر محقق میشود.در واقع اراده وخرد بشری در طول علم واراده الهی است. وقتی از اراده انسان دم میزنیم تنزل اوصاف الهی را بیان میکنیم. نه آنکه اراده انسان در تقابل با اراده خداباشد. دعوای معتزلی واشعری بر سر واسطه گری اراده بشر است. وگرنه هر دوگروه ابتدا وغایت امور را از جانب حق تعالی میدانند. اصلا جامعه سنتی هزارسال قبل، برنمیتابید که گروهی نقشی برای اراده خدا در نظر نگیرند ومانند روشنفکران رنسانس از اراده مستقل بشری دم بزنند. لذا تقابل این دوجریان آنقدر عمیق وجدی نیست که تحولات هزارساله تاریخ ایران را تختِ بند آن دعوای علمی کنیم.
.
۲_نویسنده محترم، بین جریان ضدعرفان اشعری و جریانهای #عرفانی و #اشراقی خلط بزرگی انجام داده است. گویا هرکسی بگویید هیچ ارادهای جز اراده حق تعالی وجود ندارد، پس اشعری است وعامل بدبختی هزارساله ما میباشد!!! بین نگاه عرفانی مولوی تا فهم ابوالحسن اشعری از جهان والهیات، تفاوت بسیاری وجود دارد. حکمای اهل عرفان که نگاه اشراقی داشتهاند لزوما اشعری مسلک وضدعلم وعقل نبودند. گروه #اخوان_الصفا یکی از اصلیترین جریانهای اشراقی_هرمسی عالم #اسلام بودند. نگاه دقیق وعمیق عرفانی این گروه، تاثیر زیادی بر عرفای بزرگی چون #ابنعربی در امور جهانشناسی و برخی رئوس معرفتی داشته است. اما در عین حال این گروه، صاحب بزرگترین دایره المعارف علمی، تحقیقاتی جهان (رسائل اخوان الصفا) هستند. مکتب فلسفی شیراز با آنکه به شدت تحت تاثیر #حکمت_الاشراق ونگاه عرفانی #سهروردی بود اما دقیقترین مباحث علمی تاریخ تمدن اسلامی را انجام دادهاند و این جریان در اوج تسلط مغولها توانستند رصدخانه وکتابخانه بزرگ #مراغه را تاسیس کنند. ضمن آنکه #خواجه_نصیرالدین طوسی در عین مکاتبات عرفانی با #صدرالدین_قونوی به نگاشتن زیجهای نجومی و تدوین دقیقترین تقویمها و رصدهای علمی ومحاسبات ریاضی میپرداخت. لذا وجود جریانهای عرفانی در عالم اسلام به معنای انسداد باب علم ومعرفت وخرد بشری نبوده است.
.
۳_به اعتقاد حقیر، عامل بدبختی ما در طول صدسال اخیر، تقلید کورکورانه از #غرب و حس خود تحقیری عمیق در برابر تمدن اروپایی_آمریکایی میباشد. آنچه به مراتب تاثیر تخریبی بسیار بیشتری از #اشعریون و #اعتزالیون بر تاریخ معاصر ماداشته جریان تقلیدمحور #روشنفکری میباشد.
جریانی که اعتنایی به اقتضائات تاریخی واجتماعی ما ندارد وبدون توجه به میراث گذشته وظرفیت فعلی، صرفا در صدد پیاده سازی آننسخهای است که درغرب اجرایی و عملی شده است. چون در غرب سبب پیشرفت شده پس حتما در کشور ما هم سبب پیشرفت وآبادانی میشود. اساسا وقتی ماایرانیها نمیتوانیم لولههنگ بسازیم باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم. این حس تحقیر ملی، و مطلق انگاری غرب، ضررهای بیشتر نسبت به عملکرد #اشعریون داشته است.
#محسن_بهرامی
┅┅┅┅──✺──•⊰➺
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
🔹ابوعیسی ورّاق، متکلم صاحبنظر اهل بغداد که در قرن سوم هجری قمری زندگی میکرد، از قول متکلمی به نام ابوسعید بسطامی نقل میکند که میگفت من هفتادهزار ورقه در رد فلاسفه نوشتهام، وچون از او میخواستند که نام پنج کتاب فلسفی را یاد کند عاجز میماند!!!
📖البصائر والذخائر_ج۱ ص۲۵۳
⌜@falsafeh_nazari⌟
👓 توجه کم نظیر بزرگان حوزه به درس و بحث و عدم تعطیلی!
❗️ دیروز خبر رحلت همسر مومنه آیت الله سبحانی (دام ظله) سبب تاثر شاگردان و دوستان ایشان گردید؛
ایشان همراه و همسری را از دست داد که سالهای سال با ایشان مانوس و همدم بود و این ضایعه سبب تاثر و ناراحتی عمیق انسان میشود، و در عین حال وظیفه اصلی را فراموش نمیکنند و امروز با پیش مطالعه مشغول درس خارج میشوند!
❗️ این مقید بودن بزرگان به تعطیل نشدن درس و بحث برای ما درس آموز و سرمشق است.
درسهای ایشان فردا به دلیل شرکت در مراسم نماز و ختم و... تعطیل میباشد.
⌜@falsafeh_nazari⌟
✅ سجستانی یا ابنمسکویه؟؟ مساله این است...
قرن سوم و چهارم هجری قمری به دوران بیداری وشکوفایی فلسفی_علمی مسلمین مشهور است. دورانی که در ابتدای آن فیلسوف موسس #فارابی و در نیمه آخر آن دیگر فیلسوف بزرگ وموسس #شیخ_الرئیس_بوعلی_سینا قرار گرفته است. ودر بین این دو قله حکمی گروهها وجریانهای قوی فلسفی وعلمی همچون جمعیت #اخوان_صفا و دانشمندان بزرگی مثل #ابوحیان_توحیدی #مسکویه_رازی #ابوالحسن_عامری #ابوسلیمان_بستی وجود دارند که هر کدام در شاخه وشعبهای از علوم سرآمد دوران خود میباشند.
یکی از افراد بسیار تاثیر گذار این دوران #ابوسلیمان_منطقی_سجستانی میباشد. وی از چهرههای بسیار مهم #منطق و #فلسفه و #ادبیات و #تاریخ_تفکر اسلامی است. منزل او مرکز تجمع بسیاری از دانشمندان تاریخ حکمت اسلامی بوده است.دانشمندان بسیاری به منزل او رفت وآمد داشتند ومشکلاتشان را از او میپرسیدند.ابوحیان توحیدی که از شاگردان اوست نمونهای از بحث و گفتگوهای این جلسات را جمع آوری و در کتاب المقابسات ذکر کرده است کتاب الامتاع والموانسه هم به نام ابوسلیمان سجستانی نوشته است. برخی از افکار و آثار ابوسلیمان را باید در کتاب های ابوحیان توحیدی سراغ گرفت.
در قرنهای سوم و چهارم گروهی از اندیشمندان به این فکر افتادند تا فلسفه و دین را باهم جمع کنند آثاری را هم در این زمینه نگاشتند که از جمله آنها رسائل اخوان الصفا است.گرچه سجستانی از شارحین اثلی آثار ارسطو میباشد اما از اخوان الصفا به شدت انتقاد کرده است. از نظر او فلسفه با دین فرق دارد و ربط آنها را به سادگی نمیتوان اثبات کرد. او عبارتی مشهوری دارد (اَین الدین واَین الفلسفه. شیءُ ماخوذُ من الوحی النازل وشیءُ ماخوذُ من الرای الزایل_دین کجا وفلسفه کجا؟! یکی از وحی الهی اخذ شده است ودیگری از رای ونظر قابل زوال گرفته شده) از نظر او دو نوع معرفت وجود دارد:
یک نوع معرفت حقیقی است که از طریق انبیاء به دست میآید و دین می باشد. ودیگری معرفتی است که از راه عقل حاصل میشودوحاصل آن فلسفه میباشد. گرچه عقل موهبتی الهی است اما به اختلاف میان بندگان وجود دارد. به دلیل همین اختلاف عقل است که آراء و عقاید فلسفی گوناگون تحقق پیدا میکند لذا اگر از طریق دین به جهان هستی نگاه کنیم به یقین میرسیم و اگر از طریق عقل و فلسفه و شناسایی اموال بپردازیم شناسایی و حقیقی نخواهد بود.
در مقابل وی دیگر فیلسوف بزرگ عالم اسلام #ابوعلی_مسکویه قرار دارد.
او در زمینه های فلسفه، تاریخ، ادبیات و پزشکی از سرآمدان روزگارش بود. بدون شک ابن مسکویه بنیانگذار حکمت عملی وعلم اخلاق اسلامی میباشد.اوبا نگارش کتاب تهذیب الاخلاق کار بسیار مهمی در تاریخ تفکراسلامی انجام داده است. #خواجه_نصیرالدین_طوسی در مقدمه #اخلاق_ناصری میگوید: جان من فدای کتابی باد که حائز همه فضیلتها و برتری هاست.
کتاب اخلاق ناصری خواجه نصیر هم بر مبنای تهذیب الاخلاق نگاشته شده است.
ابن مسکویه برخلاف سجستانی به دوگانه دین وفلسفه قائل نیست بلکه آن دو را همسنخ میداند. از نظر وی اگر علم و معرفت از عالم بالا به عالم پایین بیاید وحی نامیده میشود، واگر از عالم پایین به بالا برود فلسفه است. پیامبران با وحی به حقیقت رسیدند در حالیکه حکما با طی مقدمات و سیر مراحل حقیقت را در مییابند.در واقع ازنظر ابن مسکویه انسان آرمانی، همان فیلسوف است. زیرا شخصیتی است که مراتب ادراک را از حسی تا خیالی و عقلی طی کرده و به اتصال با عقل فعال نائل آمده است. در واقع از نگاه ابنمسکویه فلسفه صرفاً استدلال و بیان سخنان پیچیده نمیباشد بلکه علمی است که توام با عمل میباشد. آنجا که انسان همه استعدادهای نهفته درونی خودش را به فعلیت برساند و عقل از مرتبه بالقوه تا اتصال با عقل فعال سیرکند حقایقی را می بیند و می شنود که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده است. لذا حقیقت عقل و فلسفه از سنخ وحی و دین می باشد تلاشهایی که فلاسفه به مدد عقل نظری انجام می دهند سرانجام آنها را به همان جایی می رساند که انبیا به آن رسیدهاند و سخن آنها با سخنان پیامبران یکی خواهد شد.بنابراین از نظر ابن مسکویه اگر انسان مسیر علم ودانش راطی کندو ازفلسفه مدد بگیرد سرانجام به جایی میرسدکه وحی وسخنان پیامبران را تصدیق وتأیید میکنند.
اختلاف سجستانی وابن مسکویه درباره رابطه عقل و وحی، دین وفلسفه یک تقابل تاریخی در عالم اسلام میباشد.
یک گروه وحی ودین را همسنخ با عقل وفلسفه نمیدانند وتفاوت آنها را به یقین و ظن تاویل میکنند. وگروه دیگرحقیقت وحی وعقل را یکی دانسته به نحوی که یکی را به رسول باطنی ودیگری رابه رسول ظاهری تشبیه میکنند.
#محسن_بهرامی
┅┅┅┅──✺──•⊰➺
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
🔹 اختلاف موضع #ابوسلیمان_سجستانی با
#ابوعلی_مسکویه بیانگر یک تقابل عمیق در تاریخ حکمت وتمدن اسلامی است.
هرنسلی پاسخی به این تقابل دادهاند وبه نسبت آن، سمت وسوی تمدنی خویش را مشخص کردهاند.
⌜@falsafeh_nazari⌟