eitaa logo
فلسفه نظری
2.2هزار دنبال‌کننده
516 عکس
83 ویدیو
118 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
_۱۵.m4a
زمان: حجم: 30.24M
─⊰⊹❋✿✿❋⊹⊱─ ❀› ❀› ◎بخش اول: احکام مفهوم وجود 【قسمت سوم: مغایرت وجود وماهیت در ذهن】 ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
‌🔻 اجزاء جسم جسم جوهری محسوس است که دارای دو جزء بالقوه(ماده) وجزء بالفعل(صورت) میباشد. ۱_جزء بالقوه_ ماده (والمادهُ ما به الشیء بالقوه) عبارت است از توانایی‌های موجود  در اینکه بتواند حالت دیگری را که الان ندارد به خود بگیرد. به این توانایی واستعداد وقابلیت شیء برای پذیرش تحولات و تغییرات بعدی، ماده میگویند. ۲_جزء بالفعل_صورت (مابه الشیء بالفعل) عبارت است از ذات و حقیقت شیء و هر آنچه که شیء را آن کرده است که هست. به عبارتی صورت، کل ویژگی‌های موجود میباشد. صورت آن چیزی است که منشاء آثار وخواص موجود میباشد و آن را با هر چیز دیگر متفاوت کرده است. 🔖 تلازم ماده وصورت: ماده قابلیت محض است و از این حیث هیچ فعلیتی ندارد لذا موجودیت و ماده به صورت است. به عبارتی ماده در فعلیت یافتنش نیازمند صورت است. صورت فعلیت محض است با این حساب برای موجودیتش نیاز به ماده دارد وتا ماده(که موضوع آن است) نباشد صورت نمیتواند موجود شود. زیرا صورت در تعیین خود نیازمند به ماده است.بر این اساس ماده صورت را متعین می‌کند و صورت ماده را بالفعل می‌کند.لذا ماده علت تشخص صورت و صورت علت فعلیت برای ماده است. پس هردو برهم توقف دارند منتهی این توقف سبب دور نمیباشد، زیرا جهت توقف آنها متفاوت است. جهت توقف ماده بر صورت در فعلیت است و جهت توقف صورت بر ماده در تعین است. ╰๛--- ‑ ‑  -   - @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
‌🔻 اجزاء جسم _۱ جسم جوهری محسوس است که دارای دو جزء بالقوه(ماده) وجزء بالفعل(صورت) میباشد. ۱_جزء ب
🔻 اجزاء جسم_۲ (ماده وصورت) 🔖 ترکیب و اتحادی است و این دو در خارج نه به دو وجود بلکه به وجودی واحد موجودند و ثنویتی در خارج بین آنها برقرار نیست. معلم اول از دو زاویه به موجودات عالم نگاه میکرد: ۱)نگاه پویا و دینامیک: که عبارت بود از جهان را متحرک ودر تکاپو دیدن. ۲)نگاه  ایستا و استاتیک: که عبارت است از جهان را بدون حرکت وتحول دیدن. 🔖 کتاب حاصل نگاه اول ارسطو و کتاب یا حاصل نگاه دوم ارسطو به طبیعت است.  همچنین نظریه ماده و صورت حاصل نگاه دینامیکی ارسطو به موجودات است. به عبارتی ماده امری نسبی میباشد، یعنی هرگاه شیء با چیز دیگر و حالت دیگر سنجیده نشود بر هیچ بخشی از آن اسم ماده گذاشته نمی‌شود. پس اگر موجود را با چیز دیگری نسنجیم و در تکاپو و حرکت بودنش را لحاظ نکنیم چنین موجودی ماده ندارد. براین اساس ماده در بستر حرکت وتحول موجودات واز حالتی به حالتی دیگر درآمدن آنها دیده می‌شود. لذا اگر جهان را استاتیک و بدون حرکت نگاه کنیم همه چیز فعلیت می‌باشد و اگر دینامیک و با حرکت نگاه کنیم همه جا این دو امر و مشاهده می‌شود. 🔖 براساس آنچه گفته شد: موجود متحرک، وجودی است که در عین وحدت و اتصال مُصَحِحِ انتزاع ماده و صورت است به این نحو که این وجود در سیلانی ذاتی و حرکتی جوهری دائماً در حال تحصل و فعلیت است. منتها آن فعلیت و تحصل در هر آن خود را به گونه‌ای غیر از آنِ قبل و بعد نمایان می‌سازد. طبق این نگاه در خارج یک چیز بیشتر وجود ندارد و عقل قادر است از هر یک از این فعلیت‌ها ماهیت و صورتی انتزاع کند. آن امر واحد خارجی به اعتبار: ۱_قبول تغییرات مختلف و حرکت به سمت فعلیت جدید : ماده ۲_و به اعتبار قبول فعلیتها و هویت جدید : صورت میباشد. ╰๛--- ‑ ‑  -   - @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔻 اجزاء جسم_۲ (ماده وصورت) 🔖 ترکیب #ماده و #صورت اتحادی است و این دو در خارج نه به دو وجود بلکه به
🔻اجزاء جسم_۳ (ماده وصورت) براساس آنچه گفتیم به خودی خود، هیچ فعلیتی ندارد و همۀ فعلیتش به این است که پذیرای صورت‌های متفاوت باشد. براین اساس ماده به دو معنا اطلاق می‌شود: الف) :( _ ) ب) : ۱_ ماده اولیه_هیولای اولی: الف) یا قوه واستعدادی است که هیچ شانیتی جز پذیرفتن و قبول کردن صورت ندارد. هیولی نسبت به هرچیزی که با آن روبه رو گردد، قابل و استعداد خواهد بود و جایگاهی جزاین ندارد. حتی هیولی نسبت به چیزی عکس العمل و واکنشی نشان نمیدهد. هیولی یا ماده نخستین صورتهای گوناگونی را میپذیرد ولی واکنش نشان نمیده. این نکته حائز اهمیت است که هیولی یا ماده نخستین، استعداد و قابلیتی میباشد که به نحو مستقیم و بی واسطه فقط پذیرای صورت جسمیه است. لذا هیولی، جوهری است که همه قوه‌ها و استعدادهای ناشی از آن است اما خودش فی نفسه هیچ فعلیتی ندارد. ب) پذیرفتن وقابلیت محض دارای معنا میباشد. اگر دارای معنا نبود فاعلیت نیز معنا پیدا نمیکرد. زیرا فاعل بودن یعنی درغیرخود اثر گذاشتن و تاثیر گذاشتن فاعل در غیرخود، مستلزم آن است که آن شیء از قابلیتِ اثر پذیری برخوردار باشد. زمان بدون آنچه زمانمند خوانده می‌شود، چیزی جز امر موهوم نیست زیرا آنچه زمانمند است از زمان منفک و جدا نیست، بر همین اساس هیولا که همان قوه و استعداد محض است بدون گونه‌ای از فعلیت وصورت فعلی جز در عالم ذهن بهره‌ای از وجود ندارد. از طرفی فعلیت صرف بدون هرگونه قوه و قابلیت نیز در عالم خارج موجود نمی‌باشد. بنابراین در عالم همانگونه که ماده از صورت فعلی منفک و جدا نیست، فعلیت نیز هرگز از ماده و قوه محض منفک و جدا نخواهد بود، به این ترتیب تقسیم موجودات طبیعی به دو قسم و یا به دو قسم بالقوه و بالفعل یک تقسیم تحلیلی و عقلی شناخته می‌شود و از صنف تقسیم‌های فکی و خارجی به شمار نمی‌آید. لذا ماده محض یا هیولا و صورت فعلی دو امر از امور معقول بوده و آنچه معقول است با هیچ یک از حواس ظاهری قابل ادراک نخواهد بود. ╰๛---๛---๛--- ‑ ‑  -   - ⌜@falsafeh_nazari
فلسفه نظری
اجزاء جسم_۴ (ماده وصورت) ۲_ ماده ثانیه: الف) ماده ثانیه مانندِ هیولی وماده اولیه استعداد وقابلیت ص
‌🔻 اجزاء جسم _۵ (ماده وصورت) همانطور که پیشتر گفته شد ، جوهری محسوس است که دارای دو جزء (ماده) وجزء (صورت) میباشد. ۱_جزء بالقوه_ : که عبارت است از توانایی‌های موجود  در اینکه بتواند حالت دیگری را که الان ندارد به خود بگیرد. ۲_جزء بالفعل_ : صورت عبارت است از ذات و حقیقت شیء و هر آنچه که شیء را آن کرده است که هست. به عبارتی صورت، کل ویژگی‌های موجود میباشد. اطلاقات صورت ๛--- ۱_ صورت جسمیه: عبارت است از نفسِ اتصال و ابعاد داشتن (قابلُُ لِابعادِ ثلاث) که در همه موجودات جسمانی مشترک می‌باشد. به عبارتی درجهان، جوهری موجود است که در ذات خود پیوسته بوده و اتصال دارد به این جوهر «صورت جسمیه» و یا «اتّصال جوهری»‌ میگویند. اتصال در فلسفه به معنای شیء است که حقیقتش امتداد و کشش در سه جهت میباشد. پس یا صورت جسمیه که مقوّم جسمیت وحالّ در است درتمام اجسام یکسان میباشد. ✔️ اما درباره حقیقت صورت جسمیه یا همان دوقول وجود دارد: ۱_ارسطو: او ذات وحقیقت جسم را میدانست. امتداد یا ادامه داشتن امری است که قابلیت اندازه‌گیری دارد. امر ممتد گاهی دریک جهت(طول) ادامه داردکه میشود ، وگاهی در دوجهت (طول،عرض) امتداد دارد که میباشد وگاهی در سه جهت (طول،عرض،ارتفاع) امتداد دارد که نامیده می‌شود. بنابراین جسم چیزی است که دارای امتداد و ابعاد باشد. ۲_ابوعلی سینا: اما شیخ الرئیس ذات وهویت جسم را میدانست. به نظر او جسم موجودی است که اجزایش دارای اتصال است. دراین نگاه امتداد عارض بر جسم میشود. یعنی چون اجزاء جسم اتصال جوهری دارد پس چیزی که دارای ادامه و امتداد است را میسازد براین اساس: صورت جسمیه همان اتصال ذاتی جسم است که مُصَحِحِ فرض ابعاد ثلاثه (امتداد) در آن میباشد. شیخ الرئیس در تعریف جسم میگوید: الجسمُ جوهرٌ واحد متصل براین اساس صورت جسمیه عبارت است از: هیئت اتصالی اجسام که دارای مقدار و جوهر ممتدّ ذو ابعاد است. به اعتقاد انقسام پذيری و پيوستگی به يکديگر وابسته اند و هردوی آنها عَرَض لازم صورت جسميه محسوب ميشوند. براساس آنچه گفته شد دو اطلاق ومعنای مهم از اتصال وجود دارد: ۱_به معنای اتصال جوهری يا صورت جسميه که در اين معنا اتصال ذاتی شیء و از جواهر است. ۲_ به معنای امتداد که در اين معنا اتصال نوعی کميت و از اَعراض است. 👤 ╰๛---๛---๛-------------------@falsafeh_nazari
record.ogg
زمان: حجم: 15.73M
🔻 گفتگوی صوتی دو طرفه پیرامون و و 👤 👤 ╰๛---๛---๛------------------- @falsafeh_nazari
AUD-AudioMerger3.mp3
زمان: حجم: 66.1M
🔻درباره گفتگوی صوتی: درباره قسمت دوم 🔖( ۱_در تعریف نفس گفته‌اند: کمالُُ اَوَّلُ لِجِسمِِ طَبیعیِِّ ذی حياةِِ بالقوةِ. ۲_معنای کمال در فلسفه ۳_معنای امر بالقوه وبالفعل ۴_اشاره ای درباره مساله تکامل‌گرایی داروین و جسمانیة الحدوث ۵_نفس از تکامل جسم ایجاد نشده بلکه از عالم جبروت تنزل یافته ) 👤 ╰๛---๛---๛------------------- @falsafeh_nazari