eitaa logo
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
17.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.5هزار ویدیو
67 فایل
مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۰۱۱ وقتی برادرم دنیا اومد از طرف بنیاد شهید وام دادن و ما تونستیم یه خونه ۴۰، پنجاه متری بخریم و اسباب کشی کردیم رفتیم اونجا، حالا ما پنج تا بچه بودیم که پدرم هیچ خرجی به ما نمی‌داد و با حقوق عموی شهیدم مادرم ما پنج تا بچه رو بزرگ کردن، پدرم هرچی درمی‌آورد خرج اون یکی خانوادش میکرد چون از همون اول هیچ مسئولیتی نسبت به ما نداشت. مادرم دیگه نخواستن بچه دنیا بیارن در سن ۳۰سالگی عمل کردن که دیگه بچه دار نشن ولی زن دوم بابام هردو سال، یه بچه آورد و الان ۴تا پسر داره که پسر سومش به دلیل مریضی توی ۹سالگی فوت شد. گذشت تا من ۱۸ ساله شدم، یه دختر زرنگ و درس خون که نه مادرم سواد داشتن نه پدرم... خودم تک و تنها درس می‌خواندم بدون هیچ امکاناتی، توی دوره دبیرستان مشاوره مدرسه منو فرستاد رشته ریاضی، در حالی که اولویت برام رشته تجربی بوده همیشه افسوس میخورم که چرا هیچکس نبود بهم راه رو نشون بده چرا این همه زحمت کشیدم آخرش هیچ. چون اگه اون موقع رشته آموزگاری می‌خوندم قبول میشدم ولی هیچ اطلاع و آگاهی نداشتم. خلاصه من وارد دانشگاه شدم و همچنان هر سه خواهر مجرد، خواهر کوچکم به خاطر زیبایی که داشت بیشتر خواستگار داشت ولی اون هم به هیچ کدوم علاقه نداشت. تا اینکه تلفنی با یه پسر از شهر دیگه دوست شد و بعد یه مدت، به عقد هم در اومدن بدون هیچ مراسمی با جهیزیه خیلی اندک رفتن سرخونه زندگیشون، شوهرش و خودش فقط ۱۸ سالشون بود، خواهرم همیشه میگه خواستم فقط از محیط همیشه دعوا ی خونه دور باشم. خواهر کوچک من بدون هیچ مراسمی رفت توی شهر غریب ولی خدارو شکر الان دوتا بچه داره، زندگی خوبی داره ولی خیلی سختی کشیده... خواهرم تیرماه ۹۲ رفت، من خیلی تنها شدم چون همبازی هم بودیم از بچگی یه جورایی خیلی غمگین و دلشکسته شده بودم، از طرف دانشگاه آخرای شهریور رفتم مشهد نمیدونین با چه دلی رفته بودم اونجا دلم شکست به امام رضا شکایت کردم گفتم منم دلم میخواد ازدواج کنم دلم میخواد خونه زندگی داشته باشم. وقتی از مشهد برگشتم حالم خیلی خوب شده بود، کلاس ها شروع شده بود همون اوایل مهر چندتا خواستگار اومد، تا اینکه همسرم قسمت شد. من با برادرزاده ایشون همکلاسی بودن واسشون منو معرفی کرده بودن، همون جلسه اول از من خوشش اومده بود. من اینو از برکات امام رضا می‌دونم. ما با هم عقد کردیم با ۱۴ سکه و پنج ماه بعد هم با مراسم خیلی ساده رفتیم زیرزمین مادرشوهرم و زندگی رو شروع کردیم با چه مشکلاتی... یک سال بعد دوباره در یک تابستان گرم سال ۹۴ دخترم دنیا اومد یه دختر زیبا و سالم و من ترم آخر دانشگاه رو درحالی که حامله بودم گذروندم و دیگه به شغل فکر نکردم. من چون جام واقعا کوچیک بود توی زیرزمین، به بچه دوم دیگه فکر نکردم با اون همه مشکلاتی که داشتیم ولی توی دفتر خاطراتم نوشتم که دوست داشتم وقتی دخترم سه ساله شد بچه دوم رو بیارم ولی متاسفانه به خاطر مشکلات چندسال عقب افتاد و من دوسالگی دخترم ارشد قبول شدم و درسمو ادامه دادم تا اینکه سال ۹۹ از طرف دانشگاه عازم کربلا شدیم و این اولین مسافرتی بود که تنها با همسرم و دخترم می‌رفتیم. وقتی از کربلا برگشتیم یک ماه بعد همسرم راضی شد که از زیرزمین مادرشوهرم بریم و زندگی مستقلی داشته باشیم اینم از برکات زیارت کربلا بود چون واقعا اونجا ناراحت بودم واقعا اذیت میشدم و همسرم به هیچ عنوان راضی نمیشد از اونجا دربیاییم ولی بعد از سفر کربلا راضی شد و ما خونه قشنگی رو اجاره کردیم، وسایل تازه گرفتیم و من احساس خوشبختی داشتم. پایان نامه ارشدم مونده بود که سال ۹۹ من برای بار دوم باردار شدم و از خدا خواستم که بچم پسر بشه، خلاصه دوران بارداری من دوران کرونا بود و من در سه ماهگی پسرم آزمایش غربالگری گفت که سندروم دان داره و باید بری آزمایش سل فری و من با چشم گریان، که خدایا غلط کردم نمی‌خوام پسرباشه فقط سالم باشه چون اون موقع هنوز جنسیتش رو نمی‌دونستم، خلاصه هزینه که اون موقع موقع سه چهار میلیون میشد رو به زور قرض کردیم و من آزمایش رو دادم تا جواب آزمایش من فقط گریه میکردم حالم بد بود. یه شب موقع نماز گوشیم زنگ خورد. از طرف آزمایشگاه بود منم سرسجاده نماز بودم گوشی رو برداشتم خانومه گفت بچت سالمه هیچ مشکلی نداره، پسر هم هست. ادامه 👇 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
آمار رشد جمعیت هرسال کمتر میشه چرا ؟ چون اون مادر چهارتا بچه شو نکرده پنج تا؟ نه اون مادر همون چهارتایی که آورده آفرین بهش.... فضای جامعه و سخت شدن ازدواج ها بیو تروریسم ها کمتریل ها تغذیه ها فضای مجازی این ها داره رو آمار منفی هرساله رشد جمعیت تاثیر میزاره تا آمار منفی دیدیم نریم سراغ مادر بنده خدا که چرا پنج تا رو نکردی شش تا!!!!! @motaharevafi77
6.08M
⚠️سخنرانی حجت الاسلام یاسروافی 🌙شب بیستم ماه رمضان مسجد جامع دلیجان ❌اِسقاط جنین ❌جنینِ معلول 👇 ‌‌‌ @motaharevafi77
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارده فرزند در طول سی سال👏 عمه ی پدرم و پدر بزرگم قدیما بچه ی اول شون ۳۰ سالش بوده بازم بچه میوردن😄😎 ┄┄┄┅═✾•🍃•✾═┅┄┄┄┄ | بفرما اینجا👇🌾 https://eitaa.com/joinchat/3079864518Cd597088b47
سوال 548 سلام عزیزم ممنون از کانال خوبتون،من یکبار دیگه پیام دادم و شما زحمت کشیدید و داخل گروه گذاشتید ولی کسی جواب سوالاتم را نداد و راهنمایی نکرد من ۳۷ سالمه و همسرم ۴۲،یک دختر ۱۰ ساله دارم که بارداری استراحت مطلق بودم و در غربت و بعد از زایمان افسردگی شدید و بعد ۴ ماه کمردرد و الانم نرمی غضروف زانو هم اضافه شده،طبعم سرد هست و هنوز بعد ۱۰ سال گاهی اوقات افسرده و بشدت عصبی میشم چون برای درمانش دارو و یا کاری نکردم،خیلی دلم میخواد و دخترم که خیلی زیاد بهم میگه خواهر یا برادر میخوام نمیدونم از کجا شروع کنم سنگ صفرا هم دارم که دکتر گفته جراحی کن،واقعا میترسم سنم بالا بره و پشیمون بشم بنظرتون چکار کنم؟خیلی از خدا کمک خواستم که توان روحی و جسمی بهم بده تا یک بچه دیگه بیارم کمرم خیلی ضعیفه تا حالا اقدام نکردم به خاطر کمردرد و مشکلات جسمی و روحی که گفتم در ضمن استرس هم زیاده به حدی که صبحها به محض بیدار شدن خیس خیس عرق میشم،شما را قسم میدم به حضرت فاطمه(س) اگر راهکاری دارید منو راهنمایی کنید اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
سوال549 سلام لطفا پیام منو داخل کانال بزارید با وجود سنگ صفرای ۵۰ میلی آیا میشه باردار شد و خطری برای جنین و مادر هم نباشه؟؟آیا باید حتما جراحی بشه یا با طب سنتی کسی تونسته سنگ را خیلی کوچک کنه و یا دفع کنه؟؟ اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
۴۶۶ دقیقا پارسال اول محرم بود که فهمیدم باردارم، یه بارداری ناخواسته یعنی همون خداخواسته، خیلی شوکه شده بودم وقتی به همسرم گفتم خیلی ناراحت و عصبانی شد و گفت سقطش کن، الان که تازه آزمایش دادی و هنوز کوچیکه بهتره.... من اون زمان ۵ تا فرزند داشتم،۳تا دختر و ۲تا پسر، یکی از دخترام هم ازدواج کرده بود و داماد داشتم، تو این شرایط به فکر حرف مردم، یه لحظه خودم هم با همسرم موافق بودم که، زشته من داماد دارم، بچه هام بزرگن و... ولی واقعا ترسیدم و به همسرم گفتم من هیچ کاری نمیکنم و از خدا میترسم. چند روز گذشت ولی همسرم هنوز مصمم بود و پافشاری میکرد و گفت باید سقط کنی تا بچه بزرگ نشده، اقدام کن چون بچه هام بزرگ بودن بیرون میرفتیم و در این مورد حرف میزدیم ولی به نتیجه ای نمیرسیدیم، و من نمیتونستم همسرم را قانع کنم که نمیتونم اینکار را بکنم و اصلا این کار هم از نظر شرعی و هم از نظر قانونی اشتباهه... کارم شده بود گریه و التماس ولی فایده نداشت، به زور من رو برد پیش متخصص زنان و باهاش صحبت کرد، خانم دکتر گفتن که اینکار غیرقانونی هستش ولی میتونید برید سونوگرافی انجام بدید اگه قلب جنین تشکیل نشده باشه به صورت قانونی سقط میکنی، من پیش ماما هم کلی گریه کردم و بهش گفتم راضی نیستم بچه را سقط کنم، این بچه هم مثل بچه های دیگم هستش و نمیتونم بلایی سرش بیارم، دکتر با همسرم صحبت کرد و گفت شما وقتی خانمت راضی نیست و بچه را میخواد نمیتونی برای سقط مجبورش کنی، ولی همسرم بهش گفت پیش یه دکتر دیگه میریم، خانم دکتر برام سونوگرافی نوشت، روز بعد سونوگرافی را انجام دادم البته قبل از رفتن برای سونوگرافی زیارت عاشورا خوندم و کلی گریه کردم و توسل کردم به امام حسین علیه السلام، نوبتم رسید و منشی اسمم را صدا کرد، رفتم و روی تخت خوابیدم. دکتر وقتی سونو را داشت انجام میداد، ازم پرسید چندتا بچه داری بهش گفتم ۵تا گفت ماشاءالله الان شدن ۷تا، اینها دوقلو هستن و به منشی گفت دوتا ساک حاملگی... من واقعا دیگه چیزی نمیشنیدم و فقط گریه میکردم و به این فکر میکردم که چطور به همسرم بگم، سریع از روی تخت بلند شدم و به همسرم زنگ زدم چون سرکار بود خیلی شوکه شد و بهم گفت بعدازظهر آماده شو دوباره بریم دکتر، باید سقط کنی... تا همسرم از سرکار بیاد کلی گریه کردم، بچه هام تعجب کردن مامان چی شده؟ چرا اینقدر گریه میکنی؟! اتفاقی افتاده؟... چیزی بهشون نگفتم، همسرم که اومد، دوباره باهاش حرف زدم التماسش کردم، به دست و پاش افتادم ولی فایده ای نداشت وقتی دیدم فایده ای نداره، با پدرومادرم صحبت کردم اومدن خونه مون و با همسرم حرف زدن ولی فایده نداشت، همش میگفت خدا رو شکر ۵تا بچه داریم دیگه نمیخواهیم. وقتی دیدم فایده ای نداره حرف زدن، لباسهام رو جمع کردم و رفتم خونه پدرم. 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۴۶۶ وقتی دیدم فایده ای نداره حرف زدن، لباسهام روجمع کردم و رفتم خونه پدرم، تصورش رابکنید دختر بزرگم ۲۱ ساله، پسرم ۲۰ ساله، یکی از دخترام ازدواج کرده، من لباسام رو جمع کنم و برم خونه پدرم، واقعا برام خیلی سخت بود. از طریق تلفن با همسرم در ارتباط بودم و باهاش حرف میزدم و او همچنان پافشاری میکرد تا اینکه برام پیام فرستاد که اگه بچه ها‌ رو سقط نکنی طلاقت میدم، وقتی پیامک همسرم را دیدم واقعا دلم شکست و خیلی ناراحت شدم و گریه زیادی کردم، گوشیم رو خاموش کردم. دوباره زیارت عاشورا خوندم و توسل کردم به امام حسین علیه السلام، خونه پدرم روضه داشتن، چون ایام محرم بود به روضه خوان گفتیم روضه حضرت علی اصغر علیه السلام بخونه و به همه گفتیم دعا کنن، دیگه هیچ ارتباطی با همسرم نداشتم فقط بچه هام بهم سر میزدن. یک هفته گذشت و در کمال ناباوری دیدم که همسرم اومد دنبالم و بهم گفت واقعا نمیدونم چی بگم، من به خاطر خودت گفتم این بچه ها رو سقط کن ۳۹ سالته، بدنت ضعیفه، بارداری آخرت چقدر سخت بود و استراحت مطلق بودی... ولی واقعا نتونستم نظرت رو عوض کنم. بیا خونه ان شاءالله کمکت میکنم. خدا رو شکر کردم، از امام حسین علیه السلام و حضرت علی اصغرعلیه السلام تشکر کردم و نذر کردم که ان شاءالله هر سال تو خونه مون روضه باشه والحمدلله به خونه برگشتم. بعد از چند روز درد شکمم و کمرم شروع شد، رفتم دکتر گفت باید استراحت کنی و دارو برام نوشت، تا ۲۷ هفته استراحت مطلق بودم و دارو استفاده میکردم. هفته ۲۸ دردهای زیادی داشتم دقیقا مثل دردهای زایمان، بیمارستان که رفتم، گفتن احتمال زایمان زودرس هستش و بستری شدم. خدا‌ رو شکر دردها بهتر شد ولی دکتر گفت ما اینجا امکانات نداریم و بچه ها کوچیکن اگه باز درد داشتی باید بیمارستانی بری که nicu داشته باشه، چون شهری که من توش زندگی میکنم شهر کوچیکی هستش و تقریبا دو ساعت فاصله هست تاجایی که بیمارستان و امکانات بستری نوزاد نارس داشته باشه، مجبور شدم برم خونه خواهرم که تو مرکز استان بود و به بیمارستان نزدیک... تو این مدت که استراحت مطلق بودم، چقدر همسرم و بچه هام کمکم کردند، غذا میپختن کارهای خونه را انجام میدادن، و... خواهرم هم کوچیکتر از منه، وقتی خونه شون بودم خیلی به من محبت کرد و واقعا با تمام وجودش از من مراقبت کرد. خدا خیرش بده همیشه براش دعا میکنم. دوباره دردهام شروع شد ولی ایندفعه با تدابیر طب اسلامی، الحمدلله باز هم دردهام قطع شد و تونستم بچه ها رو تا ۳۳ هفته نگه دارم. خدا رو شکر بچه ها ۲۹ بهمن به دنیا اومدن و در بخش نوزادان دوهفته بستری شدن، و خدا رو شکر بچه هام الان وزن گرفتن و حالشون خوبه و همسرم خیلی خوشحاله و خیلی بچه ها رو دوست داره درسته که همسرم اولش راضی نبود و میخواست که بچه ها رو سقط کنم ولی بعد که دید من راضی نیستم، خیلی کمک کرد. حواسش به بچه ها بود، به خصوص پسر ۵ سالم که خیلی بهانه گیر شده بود، آشپزی میکرد، ظرف می شست و... خدا رو شکر وقتی دوقلوها بدنیا اومدن، یه پسر و یه دختر ناز و ریزه میزه، همه خیلی خوشحال شدیم بخصوص همسرم، درطول این دو هفته که بچه ها بستری بودن و من هم پیششون بودم در کنارم بود لحظه ای منو تنها نگذاشت، چقدر به من دلداری میداد، چون خیلی نگران بودم برای دوقلوها، الحمدلله وقتی مرخص شدن و به خونه رفتیم، بچه ها خیلی خوشحال بودن بلاخره مادرشون و دوقلوها بعد از تقریبا دوماه ونیم به خونه برگشتن. کلا خونه مون حال و هوای دیگه داشت، پسر کوچیکم خیلی خوشحال بود و مرتب بچه ها‌ رو میبوسد، همسرم و بچه ها خیلی کمکم کردند، دوقلوها خیلی کوچیک بودن و احتیاج به مراقبت بیشتری داشتن، خودم هم چون سزارین کرده بودم، زیاد حالم خوب نبود و بدنم خیلی ضعیف شده بود. الان همسرم اینقدر این بچه ها رو دوست داره و ازشون مراقبت میکنه، من که مادرشون هستم اینقدر حساس نیستم. من و همسرم خدا‌ را هزار مرتبه شکر میکنیم به خاطر نعمت فرزندآوری درپایان میخواستم بگم هیچوقت به خاطر حرف مردم و یا خرج و مخارج زیاد و یا فشار همسر، بچه تون رو سقط نکنید، امیدوار باشید‌ و با مشکلات بجنگید الان و در این زمان واقعا فرزندآوری جهاد است، وقتی یه عمریه برای ظهور امام زمان عجل الله فرجه دعا می کنیم خدای بزرگ و مهربان من و همسرم رو امتحان کرد که آیا میتونیم برای ظهور حضرت سرباز آماده کنیم و میتونیم سختی های این مسیر رو تحمل کنیم. عکس دوقلوهای تجربه ۴۶۶ را اینجا ببینید. 👇 https://eitaa.com/213345/10800 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از بچگی دخترا متخصص ارایشن🤦‍♀😂 داره ب مامانش مشاوره میده😁 شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆