سرو سپید
شبیه شبنم اگر زآسمان زلال رسیدیم
به پیش پاکی گلها به انفعال رسیدیم
به شوق بارگرفتن به باغ پای نهادیم
ولی به فصل رسیدن ببین چه کال رسیدیم
به آفتاب شبیهیم از آنجهت که در آفاق
به سایههای ملالآور زوال رسیدیم
به شوق رَستن و رُستن قدم زدیم و دریغا
غروب بود که با باری از ملال رسیدیم
چه چشمبندی تلخی که چشم تا که گشودیم
به بیخیالی خوابآور خیال رسیدیم
به جای حکمت و اندیشه در محافل عرفان
به جمع مردهپرستان به قیلوقال رسیدیم
خیال کودکی از سر نرفته بود که ناگه
گذشت عمر و چه ساده به شصتسال رسیدیم
به جای دیدهء اسفندیار همچو خدنگی
رها ز شست زمانه به چشم زال رسیدیم
مُحال بود به چشمم، خیال بود به خوابم
چه حال بود که زینسان بدین مُحال رسیدیم
به جای آنکه عصای کمال دست بگیریم
ببین که در سر پیری به ابتذال رسیدیم!
اگرچه سرو سپیدیم، بههرزه قد نکشیدیم
به زیر سایهء مهرت بدین کمال رسیدیم
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#غزل
#شصت_سالگی
@faslefaaseleh