eitaa logo
مدرسه مطالعات فقه نظام
1.4هزار دنبال‌کننده
488 عکس
19 ویدیو
4 فایل
💠 کانال رسمی مدرسه مطالعات تخصصی فقه نظام 🔶 مرجع تخصصی دروس خارج فقه نظام 🔶 اطلاع رسانی برنامه ها و نشست های تخصصی 🔶 معرفی آثار علمی برگزیده در حوزه فقه نظام 🌐 وبگاه اطلاع رسانی http://www.fiqhenezam.ir 📞 ارتباط با ما: @FM_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ آیت الله اعرافی در درس خارج «فقه تربیتی» مطرح کرد؛ ⬅️ حرمت اسراف از امور قطعی است و آیات متعددی علاوه بر نهی، وعده عذاب نیز به مسرفین داده‌اند که به وضوح دال بر حرمت اسراف است. ⬅️ اسراف در لغت به معنای «تعدیان الحد» است؛ یعنی از حد عبور کند یا متجاوز از حد باشد. با تأمل در این تعریف باید حدودی را برای افعال متصور شد تا تجاوز از آن معنا پیدا کند. ⬅️ حد، امری است که در آن حکم مجود دارد. به این معنا که قانونگذار بر اساس ضوابط حدودی را برای افعال مشخص می‌کند؛ از این رو می‌توان سه نوع حد را متصور شد؛ حد عقلی،عرفی و شرعی. ⬅️ در آیات قرآن به وضوح مشاهده می‌شود که اسراف در غیر امور اقتصادی و مالی نیز به ‌کار رفته است؛ بر این اساس اگر کلمه اسراف بدون قرینه باشد، معنای عام آن مقصود است. ⬅️ هرچند مفاهیم عرفی حمل بر معانی عرفیه می‌شوند اما در مواقعی که شارع اقدام به تعیین حدود می‌کند، نهی او تأکیدی است و زمانی که این حدود عرفی باشد، نهی شارع جنبه مولوی پیدا می‌کند اما باید توجه داشت که در مفاهیم عرفی نیز عبور از حدود حرام است. ⬅️ با توجه به تغییر شرایط زمانی، مکانی و توانایی افراد در طول زمان، مرجع تعیین عرف مکلفین (عرف) هستند. ————————— 🔎@fiqhenezam_com
مدرسه مطالعات فقه نظام
✅ آیت‌الله اعرافی در درس خارج «فقه تربیتی» بیان کرد؛ 🔻 ادله‌ای که می‌توانند به صورت عام یا خاص به وظایف حکومت در امر تربیت دلالت داشته باشد عبارتند از؛ 1️⃣ عهدنامه مالک اشتر: ⬅️ امیرالمومنین علیه السلام در ابتدای نامه می‌فرماید: «هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللَّهِ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ مَالِکَ بْنَ ... وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا». ❇️ بررسی سندی عهدنامه مالک ⬅️ در خصوص عهدنامه مالک اشتر سندی در کتب روایی نداریم بلکه سند آن در کتاب رجالی (رجال نجاشی و فهرست) ذکر شده است. ⬅️ اشتهار عهد: اگر نگوییم مشهورتر از رساله حقوق امام سجاد علیه السلام است کمتر هم نیست و به خاطر اشتهار این سند متعلق به آن روایت است. ⬅️ مرحوم سید رضی نهج‌البلاغه را از صافی ادبی گذرانده است نه از صافی یک مبحث رجالی دقیق. زیرا مبنای ایشان در رجال اعم بوده یا به هر دلیل دیگری متن را می‌گفته معلوم است از امام است. ⬅️ نهج‌البلاغه چه در صورت معتبر دانستن و چه معتبر ندانستن، من حیث المجموع سند واحدی ندارد. ❇️ بررسی دلالی عهدنامه ⬅️ صلاح از واژه‌های لغوی است که تعریف دقیقی در لغت برای آن بیان نشده است؛ زیرا مفهوم آن خیلی وضوح دارد. حداکثر این است که در لغت به ضدالفساد معنا شود. ⬅️ دو مقصود را می‌توان برای صلاح اهل بیان کرد: نخست صلاح شرعی؛ یعنی معیارهای دینی را در مردم دنبال کنید تا متخلق به آن معیارها شوند. دوم اینکه صلاح را یک مفهوم عرفی و عقلایی بدانیم که شارع معیارهای خود را در ضمن آن گنجانده است. مراد ما همین معنا می‌باشد. ⬅️ صلاح اختصاص به تربیت دینی به معنای خاص ندارد گرچه قدر متیقن آن است؛ یعنی تربیت اعتقادات مردم و تقیّد آنها به عبادات، احکام و آداب شریعت قوام صلاح است. ولی صلاح اهل این است که مردم سالم باشند؛ بنابراین ساحت‌های مختلف تربیت مانند اعتقادات، عبادات، امور اجتماعی، اقتصادی، سلامت جسمی و .. می‌تواند در این جمله نهفته باشد. ————————————————————————————-— 🔎@fiqhenezam_com
مدرسه مطالعات فقه نظام
✅ آیت‌الله اعرافی در درس خارج «فقه تربیتی» بیان کرد؛ 🔻 ادله‌ای که می‌توانند به صورت عام یا خاص به وظایف حکومت در امر تربیت دلالت داشته باشد عبارتند از؛ 2️⃣ روایات: ✅ امام علی علیه‌السلام: «عَلَى‏ الْإِمَامِ‏ أَنْ‏ يُعَلِّمَ‏ أَهْلَ‏ وَلَايَتِهِ‏ حُدُودَ الْإِسْلَامِ وَ الْإِيمَانِ» 🔻 بررسی سندی روایت: به دلیل اینکه اسناد کتاب غررالحکم و درر الکلم ساقط شده است، محلی برای بحث سندی وجود ندارد. 🔻 بررسی دلالی روایت: ⬅️ دلالت روایت بر وجوب؛ عبارت «عَلَى‏ الْإِمَامِ‏ أَنْ‏ يُعَلِّمَ‏» ظهور در الزام دارد. هرچند صراحت در وجوب ندارد ولی با توجه به مقدمات حکمت و اطلاق، روایت حمل بر وجوب می‌شود. ⬅️ دامنه شمول روایت در وظایف حاکمیت؛ آیا روایت شامل وظایف تربیتی و تزکیتی نیز می‌شود یا نه؟ دو پاسخ برای این پرسش مطرح شده است. نخست اینکه در بیان حضرت امیر علیه‌السلام موضوعیتی برای تعلیم وجود ندارد بلکه بیان کردن لفظ تعلیم از این حیث است که شارع می‌خواهد افراد، در اعتقاد، اخلاق و عمل متدین و پایبند به شریعت باشند. لکن عبارت آموزش به این جهت ذکر شده است که برای رسیدن به پرورش انسان‌های متدین باید آن‌ها را آموزش داد. دوم اینکه بگوییم روایت منحصر در تعلیم است؛ یعنی وظیفه امام و حاکم، آموزش دادن حدود اسلام و ایمان است. ⬅️ محدودهٔ ولایت امام و حاکم؛ عبارت «أَهْلَ‏ وَلَايَتِهِ‏» حاکی از آن است که مأموریت حاکم در محدوده ولایت و تصرف او است؛ از این رو محدوده ولایت حاکم اصلی تمام بشر خواهد بود و مقید نمی‌شود. اما مأموریت حاکمان خاص مانند استاندار و ... ، در محدوده خاص خود آن‌ها است و در محدوده دیگری وظیفه‌ای ندارند. ————————————————————————————-— 🔎@fiqhenezam_com
✅ آیت‌الله اعرافی در درس خارج «فقه تربیتی» بیان کرد؛ 🔻 وظایف حکومت در مقوله تربیت با تمسک به ادله امر بمعروف و نهی از منکر. ⬅️ ادله امر بمعروف و نهی از منکر را می‌توان به دو صورت تقریر کرد. 1️⃣ در این تقریر واجب کفایی ذاتی ـ تکلیفی عمومی ـ امر بمعروف و نهی از منکر اثبات می‌شود. در واقع تقریر اول، تقریر عام این ادله است؛ با این توضیح که ادله امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، این وظیفه را به عنوان واجب کفایی عمومی بیان می‌کنند. این وجوب کفایی، حاکم و حکومت را به عنوان احد المکلفین و اشخاصی که در دائره تکلیف و خطاب عام‌ هستند، شامل می‌شود. 2️⃣ در این تقریر به دنبال اثبات واجب عینی بالعرض ـ تکلیفی خاص ـ بودن امر بمعروف و نهی‌ازمنکر هستیم. علاوه بر خطاب عام کفایی و وجوب عام کفایی که در باب امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر با شرایط آن وجود دارد، خطاب خاصی نیز برای امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر وجود دارد. ⬅️ ثمره خطاب خاص این خواهد بود که از دو جهت تکلیف متوجه حاکم و حکومت می‌شود؛ نخست از این حیث که مصداق تکلیف عام هستند و دوم از این جهت که مخاطب خطاب خاص عینی واقع شده‌اند. ⬅️ اینکه خداوند فرموده: «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ؛ بعضی از شما کسانی می‌باشند که امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌کنند» به این دلیل است که تکلیف کفایی عام، دارای شرائطی است که شامل همه مکلفین نمی‌شود؛ به عبارت دیگر امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر واجب کفایی است و بر عهده همه افرادی می‌باشد که دارای شراطی باشند. 📝 متن کامل: yun.ir/j28ane ————————————————————————————-— 🔎@fiqhenezam_com
مدرسه مطالعات فقه نظام
✅ آیت‌الله اعرافی در درس خارج «فقه تربیتی» بیان کرد؛ ⬅️ دلیل سومی که برای تکلیف خاص حکومت در خصوص تربیت از جهت امربه‌معروف و نهی از منکر می‌توان اقامه کرد، مجموعه‌ای از شواهد است که در واقعه کربلا از طرف سالار شهیدان علیه‌السلام ظهور پیدا کرده است. این دلیل یک بحث تاریخی و اقوالی است که از امام حسین علیه‌السلام و از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده است. ⬅️ امام علیه‌السلام با تعابیر گوناگونی می‌فرماید: «أُرید ان آمر بالمعروف وأنهی عن المنکر»؛ با توجه به اینکه قیام ایشان می‌تواند مصداق عناوینی مانند دفاع یا «کلمة الحق عند الامام الجائر» باشد، چگونه این جمله بر قیام امام ایشان انطباق پیدا می‌کند؟ دو پاسخ برای این سوال ذکر کرده‌اند: 1️⃣ ملازمه بین گفتار و وقایع؛ به این معنا که امربه‌معروف و نهی از منکری که اینجا گفته می‌شود، سخنانی است که حضرت در برابر یزید و ظلم او ایراد کرده و اقدامات دیگر امام از لوازم این گفتار محسوب می‌شود. 2️⃣ حقیقت عمل؛ به این معنا که حرکت امام حسین علیه‌السلام امربه‌معروف و نهی از منکر است و در حقیقت امربه‌معروف و نهی از منکر اختصاص به قول ندارد کما اینکه نظر مشهور نیز همین است و اقدامات عملی را نوعی امر و نهی محسوب می‌کنند. ⬅️ به نظر می‌رسد نظر مشهور اولی است؛ بنا بر آن می‌توان گفت «أُرِيدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ‏ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَر» یعنی اقداماتی از قبیل اقوال و افهام که در قیام امام حسین علیه‌السلام بود، همه از باب حکومت، امربه‌معروف و نهی از منکر هستند. در واقع قیام حضرت منطبق بر امربه‌معروف و نهی از منکر می‌باشد. 📝 متن کامل: https://b2n.ir/y37607 ————————————————————————————-— 🔎@fiqhenezam_com
مدرسه مطالعات فقه نظام
✅ آیت‌الله اعرافی در درس خارج «فقه تربیتی» بیان کرد؛ 🔻مخاطب در ادله وظایف تربیتی حکومت ⬅️ تکالیف فرهنگی و تربیتی حکومت که بر اساس ادله عامه و خاصه اثبات شده است، اختصاص به امام معصوم علیه‌السلام ندارد و شامل غیر معصوم نیز می‌شود. یا از جهت نیابت یا اینکه ادله به طور مستقیم آن را شامل می‌شود. ⬅️ مسئله دیگر در خصوص حاکمان نا مشروع است که به پاره‌ای از تکالیف تربیتی عمل می‌کنند، آیا می‌توان آنها را مخاطب این احکام دانست؟ با دو وجه مخاطب این احکام هستند. ⬅️ عدم موضوعیت عنوان حاکم در خطابات. بخش زیادی از ادله‌ای که به آنها پرداخته شد از عمومات و اطلاقات بودند. در بسیاری از آنها عنوان حاکم موضوعیتی ندارد اما حاکم به دلیل دامنه اختیار و اقتداری که دارد به طور خیلی بارز مصداق خطاب عام می‌شود. ⬅️ امکان القای خصوصیت. آیا ادله‌ای که مخاطب آن حاکم است، شامل حاکم نامشروع نیز می‌شود؟ در بیست عنوانی که از قواعد عامه ذکر شد، مخاطب بیش از ده مورد حاکم بود و در ادله خاصه نیز مخاطب حاکم است. هرچند ممکن است در این موارد القای خصوصیت و تنقیح مناط شود و بگوییم اگر چه مخاطب این وظایفه حاکم مشروع می‌باشد اما به دلیل اهمیت آنها، ممکن است گفته شود از مخاطب القای خصوصیت می‌شود. ⬅️ آیا مخاطب این تکالیف شخص حقیقی است یا حقوقی؟ این موضوع را می‌توان به این شکل مطرح کرد که آیا شخص حقوقی مخاطب احکام قرار می‌گیرد یا نمی‌گیرد؟ مشهور این است که شخصیت حقوقی مخاطب حکم قرار نمی‌گیرد، بلکه اشخاص مخاطب حکم‌ هستند. 📝 متن کامل: https://b2n.ir/e41198 ————————————————————————————-— 🔎@fiqhenezam_com
مدرسه مطالعات فقه نظام
✅ آیت‌الله اعرافی در درس خارج «فقه تربیتی» بیان کرد؛ ⬅️ مراد از تربیت اجتماعی، مباحث اخلاقی یا مباحث مشترک بین اخلاق و تربیت نمی‌باشد؛ از این رو در صدد بیان چیستی چارچوب‌ها و ضوابطی که اسلام در روابط اجتماعی مقرر کرده، نمی‌باشیم. مراد ما از تربیت اجتماعی این است که برای تربیت و تغییر دیگران بر اساس این چارچوب‌ها و رواج دادن آن‌ها در جامعه، چه اقداماتی باید انجام شود. ⬅️ مفهوم «اجتماعی» به یک معنا یعنی تربیت شخص از حیث همه روابطی که در جامعه با دیگران برقرار می‌کند. یک شخص ابتدا در جامعه با خانواده در ارتباط است؛ سپس با دوستان و بعد با عموم شهروندان و غیرمسلمانان. این روابط مختلفی است که هر فردی دارد. ⬅️ اجتماعی بودن انسان، یکی از ویژگی‌های بسیار مهم است که باید موردتوجه قرار بگیرد. در این که اجتماعی بودن یک غریزه یا ویژگی بذات و مستقل در انسان است یا یک ویژگی تطفلی و تبعی، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. بنا بر یک دیدگاه، اجتماعی بودن یعنی اینکه انسان در یک شبکه اجتماعی قرار گرفته و باید در تعادل و تبادلات اجتماعی زندگی، تعریف شود. دیدگاه دیگر این است که الانسان مدنیٌ بالطبع. دیدگاه سوم این است که مدنیت و اجتماعی بودن انسان، یک حالت عرضی اضطراری است. ⬅️ دو رویکرد کلی در تفسیر اجتماعی بودن انسان وجود دارد: 1. انسان اجتماعی است؛ یعنی به‌ طور ذاتی، طبیعی، فطری و مطابق با ساختمان وجودی‌ خود به این سمت گرایش دارد لذا حرکت او، حرکت قصری نیست بلکه حرکت طبیعی می‌باشد. 2. اجتماعی بودن انسان به ‌واسطه نوعی حرکت قصری است؛ یعنی اضطرار و ضرورت موجب اجتماعی شدن انسان و قرار گرفتن در شبکه اجتماعی شده است. 📝 متن کامل: https://b2n.ir/m94290 ————————————————————————————-— 🔎@fiqhenezam_com
مدرسه مطالعات فقه نظام
✅ آیت‌الله اعرافی در درس خارج «فقه تربیتی» بیان کرد؛ ⬅️ مقصود از تربیت اجتماعی این است که افراد جامعه بر اساس ضوابط و مقرراتی که در شرع تبیین شده است، پرورش و تربیت شوند. همچنین اجتماعی باشند و بتوانند با دیگران تعامل برقرار کنند. ⬅️ بخشی از احکامی که در شریعت آمده و در فقه تبیین می‌شوند، احکامی می‌باشند که جنبه فردی دارند. مراد از جنبه فردی این است که این احکام در خصوص روابط انسان با خود یا با خدای خود است؛ به عنوان مثال می‌توان به عبادات یا تکالیف فردی همچون نماز شب اشاره کرد. احکام فردی غالباً یک فلسفه و ارتباطی با مسائل اجتماعی دارند؛ به عنوان مثال در جایی که می¬گوید تهذیب نفس کن یا از این گناهان احتراز کن، اگرچه این که گناهان فردی است، اما بازتاب¬های اجتماعی نیز دارد ⬅️ بخش دوم احکامی که در شریعت آمده و در فقه تبیین می¬شوند، احکامی می‌باشند که تنظیم کننده روابط انسان با دیگران هستند. البته این بخش از احکام، طیف وسیعی دارند. در این صورت فقه، تنظیم کننده روابط اجتماعی شخص با دیگران است. ⬅️ ما در هرحال قائل به «اصالة الفرد» هستیم؛ به این معنا که دین آمده تا افراد را به کمال برساند. از سوی دیگر جامعه به صورت مستقل ارزشی ندارد، جز این که به عنوان ابزاری در حکم می‌باشد که افراد را به کمال می‌رساند؛ لذا متعلق بهشت و جهنم، رضا و عدم رضا و همه چیزهایی که در مثوبات و عقوبات وجود دارد، افراد هستند نه جامعه. جامعه تنها ظرفی برای رساندن افراد به آنها است. ⬅️ جامعه موجود حقیقی نیست؛ بلکه مرکب اعتباری است. البته اعتباری بودن به این معنا نیست که ارتباطات اجتماعی اثرگذار نیست بلکه کاملا برعکس، بسیار اثرگذار می‌باشند. متن کامل: https://b2n.ir/y23003 ————————————————————————————-— 🔎@fiqhenezam_com
♦️ وظایف تربیتی خانواده در آیات و ادله ✅ آیت‌الله علیرضا اعرافی در درس خارج «فقه تربیتی» بیان کرد؛ ⬅️ آیه ششم سوره طلاق می‌فرماید: «وَ أْتَمِرُوا بَيْنَکُمْ بِمَعْرُوفٍ». در این آیه «ائتمروا» به معنای مشورت زوجینی که طلاق گرفته‌اند. دو احتمال در متعلق مشورت و وجوب آن وجود دارد. نخست اینکه متعلق آن امور مربوط به فرزند که منحصر در رضاع و شیر دادن است، می‌باشد. دوم اینکه متعلق آن مطلق است؛ یعنی باید در امر فرزند مشورت کنید. ⬅️ به نظر می‌رسد احتمال دوم قابل پذیرش نیست. آیه در خصوص رضاع، شیر و شکل¬گیری شخصیت کودک که متأثر از شیر و تغذیه سالم است، عنایتی دارد. اینکه بگوییم اگر تأکید و حکمی در باب رضاع آمد، می‌توان آن را به قلمروهای دیگر تسری داد، وجهی ندارد ⬅️ آیه در خصوص زوجینی است که طلاق گرفته‌اند. آیه می‌گوید این افراد در رضاع کودک همفکری و همکاری کنند که بچه لطمه‌ای نبیند. ممکن است این بیان را تعمیم دهیم و بگوییم در سایر شئون تربیتی نیز همکاری کنید که در مسیر درستی قرار بگیرد. ⬅️ لازمه رشد کودک در دو سه سال نخست زندگی، تربیت خانوادگی در محدوده تربیت جسمی و تربیت¬های محبتی است. باید به تربیت جسمی و روحی او در حد متعارفی که لازمه شکل گیری شخصیت سالم است توجه شود. محدوده این آیه لزوم ضرورت همکاری پدر و مادر در تربیت دوره کودکی است. 📝 ادامه مطلب: https://b2n.ir/g28826 ————————————————————————————-— 🔎@fiqhenezam_com
♦️ تاکید همه روایات به آزاد گذاشتن کودک در هفت سال نخست ✅ آیت‌الله علیرضا اعرافی در درس خارج «فقه تربیتی» بیان کرد؛ ⬅️ یکی از وظائف ترجیحی و مؤکد در باب تربیت، عنوان تأدیب است. اخباری که در این خصوص وجود دارد به چند طائفه تقسیم می‌شوند. اخباری که تأدیب را حق اولاد دانسته‌اند، اخباری که تأدیب را وظیفه والدین معرفی کرده‌اند و اخباری که تأدیب را به عنوان یکی از مراحل تربیت دانسته‌اند. ⬅️ تعابیری که در هفت سال اول آمده چند تعبیر می‌باشد، بعضی می‌گویند «دع ابنک» آزادش بگذار. بعضی می‌گویند «أَمْهِلْ صَبِيَّك‏» و بعض دیگر می‌گویند «يُرَبَّى‏ الصَّبِيُ‏ سَبْعا» یعنی به او رسیدگی و نیازهایش تأمین گردد. تعبیر دیگر سید و سیادت است یعنی در آن مرحله آقا است. ⬅️ با بررسی مجموعه روایات چنین به دست می‌آید که در هفت سال نخست باید اموری مانند رسیدگی جسمانی، توجه معنوی، اخلاقی و روحی همراه با آزادی عمل بدون سختگیری و نظم و انظباط انجام شود. ⬅️ مرحله سوم که در برخی از روایات اشاره شده به مرحله بعد از تکلیف اشاره می‌کند که در این مرحله باید یادگیری احکام انجام شود. مراد از احکام آموزش‌های دینی به معنای خاص است. 🌐 ادامه مطلب: https://b2n.ir/w08170 ————————————————————————————-— 🔎@fiqhenezam_com
❇️ تربيت جسمي و مادي فرزندان / امر رضاع نسبت به مادر مستحب مؤكد است 🔻 آیت الله علیرضا اعرافی در درس خارج «فقه تربیتی» بیان داشت: ⬅️ تربيت جسمي و مادي فرزندان يعني رسيدگي‌ و سرپرستي نسبت به رشد جسماني و نيازهاي طبيعي. در اين بحث در پی دست یابی به قلمرو مسئوليت خانواده در قبال رشد جسمي و تأمین نيازهاي مادي فرزندان اعم از بحث هاي تغذیه‌ای، پوشاك و ... هستیم. ⬅️ هر چه كه موجب ضرر و زيان كودك در جسم، تغذيه و شرايط روحي می‌شود حرام است. پدر و مادر بايد كاري كنند كه به كودك آسيب نرسد و نيازهاي جسمي و مادي او را تأمین شود. ⬅️ آن چه كه از ادله در مورد شیر دادن مادر اثبات و به دست می‌آید این است که شیر دادن در حد استحباب مؤكد می‌باشد. رواياتي كه در بحث رضاع وجود دارد و خود اين آيه، بيش از استحباب را نمی‌رسانند ولو اين كه جمله خبريه در مقام انشاء ظهور در امر پيدا می‌کند. ⬅️ وظيفه پدر اين است كه غذاي متناسب با نوزاد را به او برساند. لازم نيست كه حتماً شير مادر را به او بدهد بلكه می‌تواند شير مادرش را به او بدهد و اجرت را به مادر پرداخت كند يا اينكه اجير بگيرد. 🌐 ادامه مطلب: https://b2n.ir/w11064 ————————————————————————————-— 🔎@fiqhenezam_com
❇️ بررسی نقش عقل و نقل در استکشاف و تبعیت احکام از مصالح و مفاسد 🔻 آیت الله علیرضا اعرافی در درس خارج «فلسفه تربیتی اسلام» مطرح کرد؛ ▫️بحث اول این است که بر اساس دیدگاه عدلیه در فلسفه اخلاق، احکام تابع مصالح و مفاسدند و حکم نمی‌تواند خود ملاک‌ساز باشد. این بخش، بحثی عقلی است. اما در مرحله دوم، که بحثی نقلی است، می‌پذیریم که ملاک گاهی در جعل حکم، گاهی در مسیر عمل (مصلحت سلوکیه) و گاهی در ذات متعلق قرار دارد. ▫️بحث دوم اما به این می‌پردازد که این مصالح و مفاسد می توانند در جعل، در سلوک، یا در متعلق باشند. اینجا عقل به تنهایی کافی نیست و نیازمند ظهورات و ادله نقلی هستیم. شواهد روایی نشان می‌دهد که اصل در احکام این است که حکم تابع ملاک است و اصل امتحان یک ملاک است حال عیبی ندارد که حکمی را بگوید؛ ولو اینکه ملاکی در متعلقش نیست. ▫️برای اینکه از بسیاری از گزاره‌ها عبور و به گزاره‌هایی برسیم که قابل مقایسه با گزاره‌های علوم انسانی یا سایر علوم باشند، لازم است هر دو مسیر را طی کنیم. بحث اول کاملاً عقلی است؛ البته مانعی ندارد در بحث عقلی، دلیلی نقلی نیز مطرح شود که مؤید آن باشد، اما اگر دلیل نقلی نباشد، عقل به تنهایی قادر به حل مسئله خواهد بود. 🌐 متن کامل درس: https://B2n.ir/gy3808 ——————————————————— 🔎@fiqhenezam_com