eitaa logo
آگاهی نامه|مقدمات ظهور🌍
381 دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
27.4هزار ویدیو
589 فایل
آگاهی نامه مقالات کوتاهی است از استاد رسولی در ضرورتهای جامعه (علمی ،سیاسی، اجتماعی ، دینی ) بدانیم...! ملکوت اسمان...ظهور بسیار نزدیک است... غالب مقالات صرفا جهت اطلاع میباشد نه تایید! و نقش اگاهی دادن و تلنگر خواهد داشت انشاالله! gahinameh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹شخصیت شناسی حر بن یزید🌹 🔰نسب حر را چنین ذکر کرده‌اند: «حر بن یزید بن ناجیة بن قَعنَب، بن عتّاب بن هرمىّ بن ریاح بن یربوع»، یا «حر بن یزید بن ناجیة بن قعنب بن عتاب بن حارث بن عمرو بن همام‏». 🔵با توجه به نام قبیله و تیره‌‌اش، او را به اوصاف «تمیمی»، «یربوعی»،«نهشلی»،«حنظلی»،‏ و «ریاحی»خوانده‌‌اند. ⚪️او از افراد سرشناس اهل کوفه بود. ابن زیاد او را از قادسیه با هزار سواره به سمت امام حسین(ع) فرستاد تا مانع ورود حضرتشان به این شهر شود. عمر بن سعد نیز در روز عاشورا او را فرمانده قبائل «تمیم» و «همدان» قرار داد. 🔶اگرچه نام پدر و اجداد او در تاریخ ثبت شده است، اما اشاره‌ای به نام مادر آن بزرگوار نشده است. با این وجود،‌ امام حسین(ع) در دو مورد - بدون آن‌که نامی از مادر حر ببرد - از او یاد کرده است. 🔴هنگامی که پس از برخورد سپاه حرّ با امام حسین(ع)، حضرتشان دستور حرکت داد و حرّ مانع حرکت امام شد، آن‌حضرت به او فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند». و حر در پاسخ گفت: «اگر کسی غیر از تو این حرف را به من می‌زد، همین حرف را به او می‌زدم؛ هر کس که می‌خواست باشد! اما به خدا سوگند که درباره مادر تو جز بهترین سخن‌ها، چیز دیگری نمی‌توان گفت». 🔺هنگامی که حرّ از لشکر کوفه جدا شد، و خود را به امام(ع) رساند و عرض کرد: آیا می‌توانم توبه کنم؟ امام پاسخ مثبت داد و نامش را پرسید. او گفت: من حر بن یزید هستم. امام فرمود: «تو حقیقتاً حرّ (آزاده) هستی، همان‌گونه که مادرت تو را حر نامید». 🔻در نقل دیگری امام حسین(ع) این سخن را هنگام شهادت حرّ بر زبان آورد. 📚(رجال طوسی)، ص 100، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل‏، بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 3، ص 225،‌ بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق. «حُرُّ بن یزِید الرِّیاحی قتل مع الحُسَین بن علی(ع)»؛ دارقطنی، علی بن عمر، المؤتَلِف و المختَلِف، ج 1، ص 505، بیروت، دار الغرب الإسلامی، چاپ اول، 1406ق. امین عاملی‏، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 4، ص 611، بیروت، دار التعارف للمطبوعات‏، 1403ق.
🔷محاصره امام(ع) توسط حر امام حسین در منطقه‌ی «ذی ‌حُسُم» با حر و سپاهش روبرو شد. بعد از سیراب شدن سپاه حر توسط سپاه امام(ع) و اقامه‌ی نماز جماعت توسط آن‌حضرت، حر که تنها برای بازداشت امام اعزام شده بود، راه را بر امام حسین(ع) بست و خواست تا امام(ع) را به عبیدالله بن زیاد ببرد، اما آن‌حضرت(ع) قبول نکردند. حر پیشنهاد داد که امام راهی غیر از راه کوفه و مدینه در پیش گیرد تا وی بتواند از ابن‌ زیاد کسب تکلیف کند. آن‌گاه امام حسین(ع) و یارانش در مسیر «عذیب» و «قادسیه» حرکت کردند و حر نیز همراه آنان بود. 🔶توبه حر حر که در روز عاشورا از جنگ با امام حسین(ع) در تردید بود، بعد از صحبت با مهاجر بن اوس به وی گفت: به خدا قسم! خود را در گزینش بهشت و دوزخ مخیر می‌بینم. به خدا قسم که جز بهشت را برنگزینم، اگرچه قطعه قطعه و سوزانده شوم. سپس با دستش به اسب خود فرمان حرکت داده و با سرعت خود را امام(ع) رساند و دست‌‌هایش را بر سر نهاد و ‏گفت: «فَتُبْ عَلَی فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیائِک وَ أَوْلَادِ بِنْتِ نَبِیک‏»؛ خداوندا به سویت بازگشتم. پس توبه‌ام را بپذیر؛ چراکه من دل‌‌هاى دوستانت و فرزندان دختر رسول خدا(ص) را به وحشت و اضطراب افکنده بودم. 🔶عذرخواهی حر از امام حسین(ع) حر بعد از توبه، نزد امام حسین(ع) آمد و گفت: فدایت گردم، من همانم که تو را از بازگشت به مدینه باز داشته و کار را بر تو سخت گرفتم. به خدا گمانم این نبود که این مردم با تو چنین کنند، من نزد خدا توبه نمودم. آیا توبه‌‏ام پذیرفته می‌شود؟ امام(ع) فرمود: آرى خدا توبه‌‏ات را می‌پذیرد. از اسب پیاده شو. حر گفت سوار بر اسب بهتر می‌توانم خدمت شما باشم تا پیاده، و فرود آمدن، آخر کار من است (یعنی هنگام شهادت). سپس گفت چون من اوّل کسى هستم که به مقابله با شما پرداختم؛ از این‌رو اجازه فرما که اولین شهید در پیش‌گاه شما باشم، باشد که فرداى قیامت از آنانی باشم که با جدّتان، محمّد(ص) مصافحه می‌کنند. ⚪️زمان پیوستن حر به امام حسین(ع) هنگامی که دو سپاه روبروی هم قرار گرفتند و امام حسین(ع) بانگ برآورد: «أَمَا مِنْ مُغِیثٍ یغِیثُنَا لِوَجْهِ اللهِ؟ أَمَا مِنْ ذَابٍّ یذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟»؛آیا دادرسى نیست که براى رضاى خدا به داد ما برسد؟ آیا دفاع‌کننده‌اى نیست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟». به دنبال آن بود که حرّ بن یزید ریاحی از سپاه عمر بن سعد جدا شد و به سپاه امام(ع) پیوست. اگر این سخن را امام در ابتدای نبرد فرموده باشد، پیوستن حر نیز در همان زمان بود، اما اگر در اواخر نبرد امام چنین فریادرسی را مطرح نموده باشد، زمان پیوستن او در هنگامه‌های پایانی نبرد خواهد بود. 🔵خطبه‌ی حر در کربلا  حر پس از ورود به سپاه امام(ع) با اجازه ایشان به سمت یاران خود که در لشکر عمر بن سعد بودند، رفت و گفت: اى قوم! آیا هیچ‌یک از پیشنهادهایى که حسین(ع) به شما ارائه داد را نمی‌پذیرید تا خداوند شما را از ابتلای به جنگ با او حفظ کند! آنها گفتند: امیر ما عمر بن سعد است، با او صحبت کن. عمر بن سعد نیز گفت: من تلاش و کوشش خود را کرده‌‏ام، اگر راهى براى پذیرش پیشنهاد او می‌یافتم، می‌دادم. سپس حر گفت: اى اهل کوفه! مرگ بر مادران شما! که حسین‏(ع) را دعوت کردید، ولى وقتى نزدتان آمد او را تسلیم دشمن نموده‌‏اید! گمان می‌کردید جانتان را فداى او خواهید کرد! ولى بعد روبرویش ایستادید تا او را بکشید! به جانش چنگ زده گلویش را گرفته، از هر سو او را احاطه کرده‌‏اید. نگذاشتید در سرزمین پهناور خدا به جایى برود و با اهل‌بیتش در امان بماند؛ او مانند اسیرى در دست‌‏هاى شما قرار گرفته؛ نه قادر است نفعى به خود برساند و نه ضررى را از خویش دور کند؛ او و بچه‌‏ها و زنان و یارانش را از آشامیدن‏ آب فراتى منع کرده‌اید که یهود و مجوس و نصرانى آن‌ را می‌‏نوشند و خوک‌‌ها و سگ‌‌هاى عراق در آن مزمزه می‌کنند! اینک تشنگى آنها را از پاى درآورده است! بعد از حضرت محمّد(ص) با ذرّیه‌‏اش چه بد رفتار کرده‏‌اید! اگر توبه نکنید و دست از کارى که در این‌روز و ساعت انجام می‌‏دهید برندارید، خدا به روز تشنگى سیرابتان نخواهد کرد. در این هنگام مردى از آنان به حر حمله برد و تیرى به سویش پرتاب کرد و حر سخنانش را قطع کرد و به نزد امام(ع) بازگشت. ⚫️اولین شهید کربلا در مورد این‌که حر اولین شهید روز عاشورا باشد، اختلاف وجود دارد. اگرچه حر در دیدار با امام(ع) درخواست نمود تا اولین شهید در مکتب ایشان باشد، اما برخی معتقد هستند که منظور حر آن بود که بعد از لحظه پیوستن، او اولین شهید در راه آن‌‌حضرت(ع) باشد 📚 الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2،ص 101  اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 10 حسینی موسوی، محمد، تسلیة المُجالس و زینة المَجالس (مقتل الحسین مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص 14 اعیان الشیعة، ج 1، ص 613.
«قومى كه تو را كشتند از رحمت خدا به دورند و در روز رستاخیز جد تو از جمله دشمنان آنان خواهد بود. (بعداً لقوم قتلوک و من خصمهم یوم القیامة فیک جدک سپس فرمود: «سوگند به خدا براى عموى تو بسيار دشوار است كه او را بخوانى و نتواند به تو پاسخ دهد، يا به تو پاسخ گويد اما به حال تو سودى نبخشد، در يك چنين روزى كه دشمنان او بسيار و ياران او اندك باشند.» (عزّ والله علی عمّک ان تدعوه فلا یجیبک فلا ینفعک صوت والله کثر واتروه و قلّ ناصروه. گویا مقصود از «فزونی خون‌خواهان و کمی یاران»، این است که گرچه در این صحنه، یاران قاسم‌ اندک هستند، در خارج از این صحنه (در مدینه و کوفه) خون‌خواهان زیادی دارد و خواهد داشت، و خدای متعال و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و مؤمنان، خون‌خواه او خواهند بود.) حميد بن مسلم گويد: آن‌گاه او را برداشت، دو پاى پسر را ديدم كه روى زمين مى‌كشيد، و حسين (عليه‌السلام) سينه به سينه وى نهاده بود. با خود گفتم «او را كجا مى‌برد»؟ وى را برد و در كنار پسرش علی‌اکبر (عليه‌السلام) و ديگر شهیدان قرار داد. از اسم آن نوجوان پرسش كردم. گفتند وى قاسم بن الحسن (عليه‌السلام) است. امام حسین (علیه‌السّلام) پس از آنکه پیکر قاسم را کنار سایر کشتگان از خاندانش گذاشت، رو به آسمان کرد و فرمود: «خداوندا، آنان را نابود گردان و احدی از آنان را باقی نگذار و هرگز آنان را نیامرز صبر کنید‌ ای عموزادگانم، صبر کنید‌ ای خاندان من، پس از امروز، دیگر هرگز خواری نمی‌بینید». (اللهم احصهم عددا و لا تغادر منهم احدا ولا تغفر لهم ابدا صبرا یا بنی عمومتی، صبرا یا اهل بیتی، لا رایتم هوانا بعد هذا الیوم ابداً.) ⚪️عروسی حضرت قاسم به قضيه ميدان رفتن و شهادت حضرت قاسم (عليه‌السلام)، داستان مفصّلى نيز درباره عروسى وى ضميمه شده است. ملاحسین کاشفی در اين زمينه پس از بيان چگونگى اذن خواستن حضرت قاسم از امام حسين (عليه‌السلام) و اذن ندادن آن حضرت، و نشان دادن بازوبندى كه پدرش امام حسن (عليه‌السلام) به بازويش بسته بود و در او وصیت كرده بود كه هرگز دست از يارى عموى خود حسين (عليه‌السلام) برندارد ... كيفيت عروسى حضرت قاسم را چنين بيان مى‌كند: «..و دست دخترى كه نامزد قاسم بود گرفته گفت: اى قاسم اين امانت پدر توست كه براى تو وصيت كرده، تا امروز نزد من بود اكنون بستان! پس دختر را با وى عقد بست و دستش به دست قاسم داد و از خيمه بيرون آمد...» و سپس مى‌افزايد «...قاسم دست عروس را رها كرد و خواست از خيمه بيرون آيد، عروس دامنش بگرفت و گفت اى قاسم چه خيال دارى و عزيمت كجا مى‌كنى؟ ... قاسم گفت: اى نور دوديده عزم ميدان دارم ... دامنم رها كن كه عروسى و دامادى ما به قیامت افتاد ... عروس گفت ... تو را كجا جويم و به چه نشان بشناسم؟ گفت ... بدين آستينِ دريده بشناس. پس دست دراز كرد و سر آستين بدريد... ⚠️اين داستان موافقان و مخالفانى دارد. 📚موسوی زنجانی، ابراهیم، وسيلة الدارين، ص ۲۵۳. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص ۵۷-۵۸. شریف قریشی، باقر، حیاة الامام الحسن بن علی علیهما السلام دراسة وتحلیل، ج ۲، ص ۴۶۰. سماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین فی انصار الحسین علیه‌السلام، ص ۷۲. موسوی زنجانی، ابراهیم، وسيلة الدارين، ص ۲۵۳. بحرانی، هاشم، مدینة المعاجز، ج ۴، ص ۲۱۴-۲۱۵. قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص ۲۰۸. مجلسی، مجمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۶۷.
♦️نسب و ولادت♦️ عبدالله فرزند امام حسین(ع) و رباب دختر امرؤ القیس است. تاریخ تولد او مشخص نیست. درباره سن او هنگام شهادت در کربلا نیز اختلاف وجود دارد. بیشتر منابع او را به هنگام شهادت، کوچک و شیرخوار دانسته‌اند بدون اینکه به سن او اشاره کنند. به نوشته دانشنامه امام حسین(ع) درباره شش‌ماهه بودن او، منبع معتبری وجود ندارد. محققان دانشنامه امام حسین در پاورقی کتاب احتمال داده‌اند ریشه این شهرت، نسخه غیرمعتبری از مقتل ابی مخنف باشد و گفته‌اند که در نسخه‌های خطی این کتاب، چنین مطلبی وجود ندارد. در منابع متقدم شیعه و سنی نام این کودک، عبدالله یاد شده، ولی در منابع متأخر شیعی به علی‌اصغر شهرت یافته است. مقتل‌الحسین خوارزمی و مناقب آل ابی طالب ابن‌شهرآشوب ، از جمله منابع قدیمی هستند که هنگام ذکر چگونگی شهادت فرزند خردسال امام، از او با نام علی یاد کرده‌اند. برخی منابع، نام طفل شهید را علی‌اصغر و غالباً لقب امام سجاد(ع) را «علی اوسط» آورده‌اند. بعضی از منابع در شمارش فرزندان امام حسین(ع)، نام عبدالله را نیز ذکر کرده‌، ولی به چگونگی شهادت او اشاره‌ای نکرده‌اند. این موضوع از اختلاف منابع متقدم و متأخر در شمارش فرزندان امام حسین(ع) که علی نام داشته‌اند، به وجود آمده است. ⚠️به گفته بعضی، علی‌اصغر و عبدالله دو تن بوده‌اند و هر دو در واقعه کربلا شهید شده‌اند. در زیارت ناحیه مقدسه با عبارت «أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ؛ سلام بر آن شیرخوار کوچک» به او سلام داده شده است. 🔷ماجرای شهادت🔷 درباره چگونگی شهادت علی اصغر گزارش‌های مختلفی نقل شده است. بر اساس گزارش شیخ مفید، امام حسین(ع) پس از بردن جسد قاسم پسر امام حسن(ع) کنار دیگر شهدا، جلوی خیمه نشست که عبدالله [علی‌اصغر] را نزدش آوردند و امام او را در دامن خویش نشاند. در این هنگام مردی از بنی‌اسد، تیری روانه کرد و او را ذبح نمود. امام دستش را [زیر گلوی طفل] گرفت و چون پر از خون شد، آن را بر زمین ریخت و گفت: «پروردگارا! اگر یاری آسمان را از ما گرفته‌ای، پس آن را به صلاح ما قرار ده و انتقام ما را از این ستمکاران بگیر.» سپس او را برد و کنار دیگر کشتگان گذاشت. ⚠️بنابر نقل دیگر هنگامی که امام حسین(ع) برای وداع کنار خیمه‌‏ها آمد، کودکش را در آغوش گرفته و او را می‏‌بوسید که حرمله بن کاهل اسدی با تیری او را به شهادت رساند. به گزارش سبط بن جوزی از هشام بن محمد کلبی، امام حسین(ع) در حال سخن گفتن با لشکریان عمر بن سعد بود، یکی از اطفالش را دید که از تشنگی می‌گرید، او را روی دست گرفت و گفت: «ای جماعت! اگر به من رحم نمی‌کنید، پس به این کودک شیرخوار رحم کنید». مردی از سپاه کوفه تیری بر گلویش زد و آن کودک را به شهادت رساند. 🔸قاتل🔸 در برخی از منابع مردی از بنی اسد بدون اشاره به نام او، قاتل علی اصغر معرفی شده است؛ اما در منابعی حرملة بن کاهل اسدی قاتل او دانسته شده است. در زیارت الشهدا نیز حرمله به عنوان قاتل علی اصغر لعن شده است. قتل او به هانی بن ثُبَیْت حَضْرَمی نیز نسبت داده شده است . در کتاب اقبال الاعمال، هانی قاتل عبدالله بن امیرالمؤمنین معرفی شده است . 📚مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۱۳۵ خوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۷ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، مؤسسه انتشارات علامه، ج۴، ص۱۰۹ ابن‌طاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۱۷ محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، ۱۳۸۸ش، ج۷، ص۳۳
🔶معرفی حضرت🔶 علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب (۳۳ق.-۶۱ق.) مشهور به علی‌اکبر فرزند امام حسین(ع) و لیلی بنت ابی مرة و اولین شهدای بنی‌هاشم در روز عاشورا بود. برخی او را بزرگ‌ترین فرزند امام حسین(ع) دانسته‌اند. امام حسین(ع) او را شبیه‌ترین مردم به پیامبر اسلام معرفی کرده و فرموده که هر وقت مشتاق دیدن پیامبر(ص) می‌شدیم، به او نگاه می‌کردیم. 🔷زندیگنامه🔷 ایشان در زمان خلافت عثمان(خلافت: ۲۳ یا ۲۴-۳۵ق) به دنیا آمد.تاریخ دقیق تولد علی اکبر مشخص نیست؛ اما در تقویم جمهوری اسلامی ایران، ۱۱ شعبان به عنوان روز ولادتش، روز جوان نامگذاری شده است. برخی محققان سن او را به هنگام شهادت در سال ۶۱ق، ۲۸ سال دانسته‌اند. بر اساس گفته مذکور، سال تولد او ۳۳ قمری خواهد بود. ✅کنیه‌اش ابوالحسن است.همچنین او را اکبر نام نهاده‌اند؛ زیرا از برادرش امام سجاد(ع)، امام چهارم شیعیان متمایز شود؛ اما شیخ مفید لقبش را اصغر گفته و اکبر را لقب امام سجاد(ع) دانسته است. ⚠️برخی از نسب‌شناسان و تاریخ‌دانان، علی‌اکبر را بزرگترین فرزند امام حسین(ع) دانسته‌اند. 🔻کلینی حدیثی از امام رضا(ع) نقل کرده که حکایت از ازدواج علی اکبر و داشتن فرزندی به نام حسن دارد؛ 🔺در مقابل چنان‌که گروهی از نسب‌شناسان گفته‌اند از وی فرزندی نمانده و نسل امام حسین(ع) تنها از طریق امام سجاد(ع) ادامه پیدا کرده است. ♦️در یکی از زیارت‌نامه‌ها (ابن قولویه، کامل الزیارات، نشر صدوق، ص۲۵۳) چنین به علی اکبر سلام داده شده است: «صَلّى الله عَلَيْکَ وَعَلى عِتْرتِکَ وَأهْلِ بَیْتِکَ وَآبائِکَ وَأبْنائِکَ؛ سلام خدا بر تو و بر عترت و اهل بیت تو و پدران و فرزندانت»که نشان از ازدواج و فرزند داشتن اوست. ◼️شهادت علی اکبر در ۱۰ محرم(روز عاشورا) به سال ۶۱ قمری در واقعه عاشورا به شهادت رسید و بدنش در پایین پای پدرش به خاک سپرده شد. قبر او داخل ضریح امام حسین واقع شده و شش گوشه بودن ضریح را به همین دلیل دانسته‌اند؛ اما سر او را به همراه سرهای شهدای کربلا به کوفه و شام بردند. ⚠️ درباره اینکه سر علی اکبر به بدنش ملحق شده یا در قبرستان باب الصغیر دفن است، اختلاف‌نظر وجود دارد 🔺 سید محسن امین گفته است که در سال ۱۳۲۱ق در قبرستان باب الصغیر بارگاهی را دیده که بر ورودی آن بر سنگی نوشته شده که اینجا مدفن سرهای عباس بن علی، علی اکبر و حبیب بن مظاهر است. به گفته وی پس از بازسازی نام برخی دیگر از شهدای کربلا به آن افزوده شده است.  این مکان امروزه به نام مقام رؤوس الشهداء(مدفن سرهای شهدای کربلا) شناخته می‌شود. 📚شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۵ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۸۶ ابی‌ مخنف، وقعة الطف، ۱۴۲۷ق، ص۲۷۶ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۲۴۶-۲۴۷ محدثی، فرهنگ عاشورا، ۱۴۱۷ق، ص۳۵۲
❔شبهه ای در رابطه با حضرت علی اکبر 🔍آیا اگر حضرت علی اکبر(ع) در کربلا به شهادت نمی رسیدند و احادیثی از پیامبر نبود با توجه به شباهت ظاهری و کلامی به پیامبر(ص) آیا امام بعد از امام حسین (ع) حضرت علی اکبر(ع) بودند؟ چون جدیدا دیده می شود بعضی از سخنرانان چنین عقیده ای دارند؟ ✅ پاسخ : بنابر نقل مشهور، علی، ملقّب به «اکبر»، بزرگترین پسر امام حسین (علیه السلام) به شمار می‌آید، علی اکبر جوانی رشید، شجاع، راستگو، پاک و درستکار بود. در زیارت نامة وی می‌خوانیم:«سلام بر تو ای بسیار راستگوی درستکار، ای [انسان] پاک، ای دوست مقرّب [خدا]...»[۱] 🔰آن حضرت، در شکل و شمایل و در اخلاق و گفتار به پیامبرˆ شباهت فراوانی داشت. این شباهت به حدّی بود که هرگاه اهل‌بیت مشتاق دیدار رسول‌اللهˆ می‌شدند، به چهرة او نگاه می‌کردند. ❇️شاهد براین مطلب، سخن امام حسین است، هنگامی که علی اکبر در روز عاشورا به میدان می‌رفت، حضرت فرمود: «اللّهُم اشْهَِد فَقَد بَرَزَ الَیْهم غلامٌ أشْبهُ النّاس خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً برسولک (صلّی الله علیه و آله)، وَ کُنّا إذَا اشْتَقْنا إلی نَبیک نَظَرْنا إلَیه...»[۲] «خدایا تو شاهد باش، جوانی به جنگ این مردم رفت که در صورت و سیرت و گفتار، شبیه‌ترین مردم به پیامبرت ˆبود، و ما هرگاه مشتاق دیدن پیامبرت می‌شدیم، به این جوان نگاه می‌کردیم .» ⚠️شبهه امامت وی (و برخی دیگر از فرزندان ائمه همچون عبدالله افطح فرزند امام صادق علیه‌السلام) از آن‌جا سر چشمه می‌گیرد که دسته‌ای از شیعیان معتقدند: «امامت به فرزند بزرگ‌ می‌رسد مادامی که عیب و نقصی نداشته باشد». 💢 همین مسئله باعث شده که برخی از مورخان و علمای رجال شیعه، علی اکبر(جوان شهید شده) را «اصغر» و امام سجاد را «اکبر» دانسته اند[۳] ⭕️امّا در مقابل، بسیاری از نسب‌شناسان و مورّخان متقدّم و متأخّر، علی اکبر را بزرگ تر دانسته اند و از امام سجّاد به «علی اصغر» یاد کرده اند،[۴] چنان که سخن امام سجاد در مجلس یزید و ابن‌زیاد نیز که برادرش علی را بزرگ‌تر از خویش شمرده مؤیّد همین دیدگاه می‌باشد.[۵] 🔹 ابن‌ادریس حلّی با استناد به نظر علمای نسب‌دان معتقد است آن علی‌بن‌الحسین که در کربلا به شهادت رسیده علی أکبر بوده نه علی أصغر، و از آنجا که این بحث یک بحث تخصصی علم أنساب است، باید قول آنها را بر علمایی مانند شیخ مفید که نسب‌دان نبوده‌اند ترجیح داد.[۶] 🔸محقّق شوشتری امام سجّاد را علی اصغر دانسته و معتقد است ظاهراً مستند قائلین به اصغر بودن علی اکبر، مضمون روایتی است که جانشین امام را فرزند بزرگتر وی می‌داند، به همین جهت عدّه‌ای پس از شهادت امام صادق قائل به امامت عبدالله افطح شده‌اند؛ زیرا او بزرگتر از امام کاظم بود. ✅امّا در پاسخ باید گفت: 1⃣ اولاً بزرگتر بودن سبب امامت نمی‌شود، امام کسی است که از جانب خداوند به امامت منصوب شده باشد و لذا می‌بایست نصّی از امام قبلی بر امامت وی وجود داشته باشد، که نه در مورد علی اکبر و نه در مورد عبدالله افطح نصی وجود ندارد. 2⃣ثانیاً با فرض پذیرش خبر مذکور، مراد خبر، جایی است که فرزند بزرگتر دارای نقص جسمی نباشد، چنانکه عبدالله افطح این نقص را داشت، هم چنین این امر در صورتی است که فرزند بزرگتر پیش از فوت امام از دنیا نرود، در حالی که علی اکبر پیش از شهادت امام حسین (علیه السلام) شهید شد و بعد از شهادت امام حسین امام سجاد فرزند بزرگتر امام حسین بود.[۷] ⬅️ بنابراین ایراد این سخن که در مورد حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام مناسب به نظر نمی‌رسد. 📚[۱]. شهید اول، المزار، ص ۱۴۵-۱۴۶. [۲]. سید‌بن‌طاووس، اَلْمَلْهُوف عَلیٰ قَتْلَی الطُّفُوف، ص۱۶۶. [۳]. شیخ صدوق، الامالی، مجلس۳۰، ص۲۲۶؛ شیخ مفید، الإرشاد، ج۲، ص۱۱۴ و۱۳۵؛ شیخ طوسی، رجال‌الطوسی، ص۱۰۲. [۴]. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۱۱؛ بَلاذُری، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶۱- ۳۶۲ و ۴۱۱. [۵]. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۳۰؛ ابن‌کثیر، البدایة والنهایة، ج۸، ص۲۱۱؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل‌الطالبیین، ص۱۲۰. [۶] . ابوجعفر محمد‌بن‌منصور حلّی، السّرائر، ج۱، ص۶۵۵. [۷]. محمد تقی تستری، قاموس الرجال، ج۷، ص۴۲۰
بر اساس گزارش‌های تاریخی، حاصل ازدواج امام علی(ع) با ام‌البنین، چهار پسر به نام‌های عباس، جعفر، عبدالله و عثمان بود.  عباس(ع) در روز عاشورا برادرانش را پیش از خود به نبرد فرستاد و این سه برادر پیش از او به شهادت رسیدند.  عباس در ۳۶ سالگی، جعفر در ۲۹ سالگی، عبدالله در ۲۵ سالگی و عثمان در ۲۱ سالگی شهید شدند. ✅بنابر نوشته محمدحسن مظفر نظر اکثریت مورخان آن است که عباس(ع) قطعاً در روز ۱۰ محرم شهید شده است. مظفر دو قول دیگر هم مبنی بر شهادت در روزهای هفتم محرم و نهم محرم ذکر کرده و آنها را ضعیف‌ و بسیار نادر دانسته است. ◀️گزارش‌های مختلفی از نبردهای عباس(ع) در روز عاشورا و چگونگی شهادت او نقل شده است. بر اساس نقل برخی منابع، عباس تا شهادت آخرین نفر از اصحاب امام حسین و بنی‌هاشم به میدان نرفته است. ◀️به گفته شیخ مفید، امام حسین و عباس بن علی با هم به میدان رفتند، ولی سپاه عمر سعد بین این دو حائل شدند. امام حسین زخمی شد و به خیمه برگشت و عباس به تنهایی جنگید تا جایی که به شدت زخمی شد و دیگر توان رزم نداشت. در این حال زید بن ورقاء حنفی و حٌکَیم بن طٌفَیل سِنبِسی او را کشتند. ◀️ شیخ مفید جزئیات دیگری نقل نکرده است. در مقتل ابی‌مخنف نیز جزئیات شهادت حضرت عباس نقل نشده است. ◀️بر اساس برخی دیگر از منابع، پس از شهادت همه اصحاب و خاندان بنی‌هاشم، عباس قصد کرد تا برای خیمه‌ها آب بیاورد. او به سمت شریعه فرات حمله کرد و توانست از بین نگهبانان شریعه خود را به آب برساند. در راه برگشت، دشمن به او حمله کرد. او در نخلستان با دشمن نبرد می‌کرد و به سمت خیمه‌ها می‌رفت که زید بن ورقاء جهنی از پشت نخلی بیرون پرید و ضربه‌ای به دست راستش وارد کرد. عباس شمشیر را به دست چپش گرفت و به نبرد با دشمن ادامه داد. حکیم بن طفیل طائی که پشت درختی خود را پنهان کرده بود ضربه‌ای به دست چپش وارد کرد و بعد از آن نیز عمودی بر سر عباس وارد کرد و او را به شهادت رساند. ◀️بر اساس گزارش خوارزمی، وقتی عباس(ع) شهید شد امام حسین(ع) بر نعش برادر حاضر شد، به شدت گریه کرد و فرمود: اَلآنَ اِنکَسَرَ ظَهری وَ قَلَّت حیلَتی: اکنون کمرم شکست و چاره‌ام اندک شد.  با این حال خوارزمی عباس را آخرین کسی نمی‌داند که به میدان جنگ رفته است. 🔶آب نخوردن به احترام امام حسین(ع)🔶 به گفته طریحی (متوفی قرن ۱۱ق) در کتاب المنتخب عباس وقتی وارد شریعه فرات شد، دو دستش را پر از آب کرد تا بنوشد، اما وقتی آن را به صورت نزدیک کرد به یاد تشنگی حسین افتاد و آب را رها کرد و با لب تشنه به همراه مشکی پر از آب از فرات بیرون آمد.  علامه مجلسی نیز در بحار الانوار همین مطلب را بدون ذکر نام منبع اصلی آورده است. اردوبادی با تحلیل چند شعر و بخشی از متن زیارت ناحیه مقدسه تلاش کرده است ثابت کند که این واقعه اتفاق افتاده است. ⚪️ویژگی‌های ظاهری⚪️ کلباسی در کتاب خصائص العباسیه معتقد است که حضرت عباس(ع) صورت خوش و مقبولی داشت و از همین رو بود که او را قمر بنی‌هاشم می‌خواندند. بر اساس گزارش‌های تاریخی، او از چهره‌های خاص بنی‌هاشم به شمار می‌رفت که بدنی قوی و قدی بلند داشت، تا حدی که وقتی روی اسب می‌نشست پاهایش روی زمین کشیده می‌شد. یکی از فضائل عباس(ع) که به ادعای کلباسی دوست و دشمن آن را ستوده‌اند و هیچ‌کس نمی‌تواند آن را انکار کند، شجاعت او است.  برخی کرم و بخشش عباس(ع) را یکی دیگر از فضائل او عنوان کرده‌اند، به نحوی که میان مردم این رفتار پسندیده او ضرب‌المثل بوده است.
🔴همسران و فرزندان درباره تعداد فرزندان امام حسین(ع) اختلاف‌نظر وجود دارد؛ برخی از منابع این تعداد را چهار پسر و دو دختر و برخی دیگر، شش پسر و سه دختر نوشته‌اند ⚠️(درباره حضرت رقیه هم قبلا بحث مفصلی شد ) ❇️دوران امامت❇️ شروع امامت حسین بن علی(ع)، با دهمین سال حکومت معاویه مصادف بود.  معاویه در سال ۴۱ق پس از صلح با امام حسن حکومت را در دست گرفت و خلافت اموی را پایه‌گذاری کرد. ◀️منابع اهل سنت معاویه را فردی زیرک و بردبار خوانده‌اند که به ظواهر دینی پایبند بود پایبند بود و حتی برای تثبیت خلافت خود را برای اهل شام، هم‌ردیف پیامبران، از بندگان صالح خدا و از مدافعان دين و احکام آن معرفی می‌کرد. در منابع تاریخی آمده است که معاویه خلافت را به سلطنت تبدیل کرد و آشکارا می‌گفت به دینداری مردم کاری ندارد. ◀️یکی از مسائل دوره حکومت معاویه، وجود اعتقادات شیعی در میان بخشی از مردم، به‌ویژه در عراق بود. شیعیان دشمنان معاویه بودند، چنانکه خوارج نیز دشمن او بودند، ولی خوارج پایگاه مردمی چندانی نداشتند، بر خلاف شیعیان که در اثر نفوذ امام علی(ع) و اهل بیت، پشتوانه‌ای قوی داشتند. ◀️ از این رو معاویه و کارگزارانش، چه با روش سازشکارانه و چه با سخت‌گیری‌های شدید، با جریان شیعه برخورد می‌کردند. ⬅️ یکی از مهمترین روش‌های معاویه، ایجاد بیزاری از امام علی(ع) در میان مردم بود تا جایی که لعن و سبّ علی(ع) در دوره معاویه و سپس امویان به صورت سنتی متداول ادامه یافت. ⬅️ معاویه پس از استحکام پایه‌های قدرتش، سیاست سرکوب و فشار بر شیعیان را در پیش گرفت و به کارگزارانش نوشت که نام دوستداران علی(ع) را از دیوان، حذف کنند و دریافتی آنها از بیت‌المال را قطع کنند و شهادت‌شان را نپذیرند. ⬅️ او همچنین کسانی که فضایل امام علی(ع) را نقل کنند، تهدید کرد، تا جایی که محدثان از علی(ع) با عنوان «مردی از قریش» و «یکی از اصحاب رسول خدا» و «ابوزینب» یاد می‌کردند. ⏪ امام حسین(ع) در دوره حکومت معاویه به پیمان صلحی که برادرش با معاویه بسته بود، وفادار ماند و در پاسخ به نامه برخی از شیعیان که برای پذیرش رهبری او و قیام در برابر بنی‌امیه اعلام آمادگی کردند، نوشت: «اکنون عقیده من چنین نیست. تا هنگامى که معاویه زنده است اقدامی نکنید و در خانه‏‌هایتان پنهان شوید و از کارى که به شما بدگمان شوند بپرهیزید. اگر او مُرد و من زنده بودم، نظرم را برایتان می‌نویسم». 🔺اعتراض به کشتن یاران امام علی اقدام معاویه در کشتن افرادی چون حجر بن عدی، عمرو بن حمق خزاعی و عبدالله بن یحیی حضرمی از مواردی بود که اعتراض شدید امام حسین(ع) را در پی داشت 🔺اعتراض به ولایتعهدی یزید معاویه در سال ۵۶ق بر خلاف مفاد صلح‌نامه (درباره اینکه کسی را ولیعهد و جانشین خود نکند) مردم را به بیعت با یزید به عنوان جانشین خود فراخواند و برخی از شخصیت‌ها از جمله امام حسین از بیعت خودداری کردند.  معاویه به مدینه رفت تا نظر بزرگان این شهر را برای ولایتعهدی یزید جلب کند  امام حسین در مجلسی که معاویه و ابن‌عباس و برخی از درباریان و خاندان اموی حضور داشتند، معاویه را نکوهش کرد و با اشاره به خلق و خوی یزید، معاویه را از تلاش برای جانشینی او بر حذر داشت و ضمن تأکید بر جایگاه و حق خود، به ابطال استدلال‌های معاویه برای جلب بیعت با یزید پرداخت. ◀️ پس از مرگ معاویه در ۱۵ رجب ۶۰ق، یزید به حکومت رسیدو تصمیم گرفت از چند تن از بزرگانی که ولایتعهدی او را نپذیرفته بودند، از جمله حسین بن علی، به زور بیعت بگیرد، ولی حسین(ع) از بیعت خودداری کرد و همراه خانواده و یارانش در ۲۸ رجب، مدینه را به قصد مکه ترک کرد. ◀️ او در مکه با استقبال مردم مکه و عمره‌گزاران روبرو شد و بیش از چهار ماه (از ۳ شعبان تا ۸ ذی‌الحجه) در این شهر اقامت گزید. ◀️در این مدت شیعیان کوفه که از بیعت نکردن سومین امام خود با خبر شده بودند، نامه‌هایی برای او نوشتند و به کوفه دعوتش کردند. ◀️حسین بن علی برای اطمینان از همدلی مردم کوفه و جدیت دعوت‌شان، مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد تا اوضاع را به او گزارش کند، مسلم پس از مشاهده استقبال و بیعت مردم، امام حسین را به کوفه فراخواند و او نیز همراه خانواده و یارانش در هشتم ذی حجه از مکه به سمت کوفه حرکت کرد و وقایع کربلا رخ داد. 📚شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ص۸۲۶. مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷ یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ۱۴۱۷، ج۳، ص۱۳۰ المفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۶۶-۱۷۱
🤚 برای عدالت 🔸 : «زندگی سیدالشهدا، زندگی حضرت صاحب علیهم‌السلام، زندگی همه انبیای عالم، از آدم تا حالا همه‌شان این معنا بوده است که در مقابل جور، حکومت عدل را می‌خواستند درست کنند.»
(ع) «اي مردم! اکرم(ص) فرمود: هر مسلماني با مواجه گردد كه خدا را نموده و پيمان الهي را در هم مي‏شكند و با سنّت [و قانون] پيامبر(ص) به مخالفت برخاسته و در ميان بندگان خدا، راه گناه و دشمني در پيش مي‏گيرد، ولي او در مقابل چنين حاكمي، با عمل و يا با گفتار، اظهار مخالفت ننمايد، بر خداوند است كه اين فرد (ساكت) را به جايگاه همان ، [در آتش جهنّم] داخل كند. [اي مردم] آگاه باشيد! اينان (بني‏اُمَيَّه) پيروي از را برخود لازم و اطاعت خدا را ترك نموده‏اند، را علني و حدود الهي را تعطيل نموده، [بخشي از بيت‏ المال] را به خود اختصاص داده‏اند، و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کرده‌اند و من براي اين وضعيّت شايسته‌ترم.» 📚طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص403. 📚خوارزمی، مقتل‌الحسين، ج1، ص234 ـ 235.
💠به مناسبت سالروز شهادت مظلومانه شهیدان رجایی و باهنر💠 ✍ هشتم شهریور مصادف است با عملیات كم‌سابقه تروریستی علیه مقامات ارشد كشورمان در سال ۱۳۶۰ كه به شهادت رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر ايران و تنی چند از همراهان آن‌ها انجامید؛ این اقدام تروریستی، به دست منافقین کوردل، با هدف مقابله با اراده انقلابی ملت ایران و فروپاشی نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران انجام شد. ✅ این واقعه درست دو ماه پس از آن رخ داد که "آیت‌الله سیدمحمد حسینی‌ بهشتی" و بیش از ۷۰ تن از چهره‌های سیاسی و اجرایی عضو حزب جمهوری اسلامی در انفجار دفتر این حزب به شهادت رسیده بودند. ✅ محمدعلي رجایی پس از پیروزی انقلاب، ابتدا سمت وزارت آموزش و پرورش را برعهده داشت و سپس در سال ۱۳۵۹ به نمایندگی مردم تهران وارد مجلس شورای اسلامی شد. در ۲۰ مرداد ۱۳۵۹ به نخست‌وزیری و پس از عزل بنی‌صدر از مقام ریاست جمهوری در انتخابات دوم مرداد ۱۳۶۰ با کسب بیش از ۱۳ میلیون رأی مردم به عنوان دومین رئیس جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد. ✅ محمد جواد باهنر پس از پیروزی انقلاب مسئولیت‌هایی از جمله عضویت در شورای انقلاب، نمایندگی مردم کرمان در مجلس خبرگان، نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، و دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی (پس از شهادت دکتر بهشتی) را برعهده داشت. او پس از انتخاب شهید رجایی به ریاست‌جمهوری، از سوی وی به نخست‌وزیری جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد. روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 صوت منتشر نشده امام در ابتدای جنگ و استدلالهایش با عدالتخواهی که می‌خواست ارتش منحل شود!! ❗️ فساد هرچه بود برای طبقه اول بود، نمی‌شود الآن ما بگوییم ارتش برود! ارتش برود ما چیزی نداریم! 🔹 اصلاح یک چیزی نیست که حلّش به زودی رخ بدهد و شاه رفته همه کارهای ما فردایش درست شود! شما باید این خرابه را درست کنید! ❗️ این‌ها می‌خواد! عزیزم تدریج می‌خواد! من خواهش می‌کنم از شما! تندی جوانی خود را یه قدری کنار بگذارید! من خودم بودم! جوان از باب تندی که دارد می‌خواهد همه مسائل یک شبه حل بشود!