#رباعیانه
#عاشقانه
طوفان زدهام؛ تو ناخدایی ای شعر
تنها تویی آن که آشنایی ای شعر
یادت نرود با تو قراری دارم...
ای حس فراموش کجایی ای شعر؟
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
#رباعیانه
بیعشق، حیات ما چه خواهد بودن؟
مفهوم ثبات ما چه خواهد بودن؟
بی حبّ علی و آل او، در صف حشر
اسباب نجات ما چه خواهد بودن؟
سرودهشدهدرسال١٣٨٠
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
#روز_دختر
#دفاع_از_حجاب
#غزلواره
به دخترانم
هان ای پری دخترم! حُسن ناب تو را دوست دارم
حسّ قشنگ تو را، این حجاب تو را دوست دارم
خیره شدم، چشم ما را نزد آفتاب پسِ ابر
پس اینچنین در حجاب، آفتاب تو را دوست دارم
خورشید با اخم سوزاند هرزهگیاه زمین را
ای حُسن مغرور! من این عتاب تو را دوست دارم
در گرگ و میش زمان، ماه در پشت ابر است پنهان
این اجتناب، این حساب و کتاب تو را دوست دارم!
مصداق حکم «جهانی است بنشسته در گوشهای» تو
حُسنالقضای تو، رای صواب تو را دوست دارم
چه انقلابی به پا گشت در سایهی چادر تو
در سایهی چادرت، انقلاب تو را دوست دارم
تو دختر فضلی و ذات تو غرق در روشنیهاست
این سیرتت را و آن انتساب تو را دوست دارم
از کودکی خواندی: «از فاطمه این خطاب است ای زن...»
میراث باقی و فصلالخطاب تو را دوست دارم
گفتی: «پریرو کجا تاب مستور ماندن ندارد؟»
ای سرّ مستور من! این عتاب تو را دوست دارم
صدها قناری و بلبل اگر چاک زد حنجرش را
در پردهای... جلوهی دیریاب تو را دوست دارم....
#سیدمهدیحسینیرکنابادی
#غزلواره
#دورهاآواییاست...
ای روح آینه، ای آبی زلال
در قاب چشم من تصویر بیمثال
چشمان تو طلوع، چشمان من غروب
چون عابری غریب، لبریز از سؤال
آن سوی چشم تو رازی نهفته است
رازی همه شفگت آنسوتر از محال
رحمینمیکنند بر خشکسالیام
این آسمان گنگ، این ابرهای لال
در حجم بستهای زندانیام ولی
یک آسمان باز در من کشیده بال
دست مرا بگیر تا ناکجا ببر
تا جادههای دور، تا وسعت خیال
تیرماه ١٣۶٨
#سیدمهدیحسینیرکنابادی
@smahdihoseinir
#معرفجلساتاینجانب
حلقه شعرولاییفرات
جلسه دویستوچهاردهم
جلسه ویژه #دهه_کرامت و در آستانه ولادت #حضرت_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
یکشنبه ٧ خرداد
ساعت ۱۷ الی ۱۹
قم
بلواربهار، هتل صادقیه
(ویژه برادران)
#غزلواره
#دورهاآواییاست...
شب است و بغض غزل در من و هزار افسوس
که از شکفتن آن چون همیشهام مأیوس
کویر تَفزدهام شورهزار بیبرگم
ترکترک شده راه هزار اقیانوس...
شکفته میشود این گل...(صبا به گوشم خواند)
شبانه در خُنکای حریم حضرت توس...
دلم غزال شد از سنگلاخ شعر گذشت
کنون که حرف تو آمد میان، دلم آهوس!
هوای خاک شما آبرو به شعرم داد
و چشمهای شد و آبی... به رنگ اقیانوس
رضا به حکم قضایی... قضای من این است
برای عرض تهیدستیام شدم پابوس
عنایتی کن و پروانه حضورم ده
در این حریم بچرخم به گرد هر فانوس
چگونه از غم خود با شما بگویم، آه
که از غم تو به هرگوشهای، دلی محبوس
به بدرقه، نفحات تو همرهم جاریاست
به واژهواژه این شعر، عطر تو محسوس
قبول خاطر عام است شعر من با تو
علیالخصوص که با لطف تو شود مخصوص...
تيرماه ١٣٨۴
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir
#غزلواره
#دورهاآواییاست...
ای حس مبهم که شدیداً آشنا هستی
در ناکجاآباد جانی، هرکجا هستی
حس میکنم بدجور حالا دوستت دارم
حس میکنم با من شدیداً آشنا هستی
هرجاکه گشتم نیستی؛ یعنی دلم تنگ است
دلواپسم سردرگمم! یعنی کجا هستی؟
حتی اگر حتی اگر من بدترین باشم
تو خوب خوب خوب، بین خوبها هستی
روراست میگویم که بی تو زندگی پوچ است
این روزها من خوب میفهمم چرا هستی
این روزها من خوب میفهمم چرا ای ماه
از ما جدا هستی و، حق داری جدا هستی
تو ماه پیدایی و ما از نور تو غافل
در هالهای از غفلت ما ابرها هستی
یک لحظه هم آن یار موعودت نبودیم و
هی ادعا کردیم که موعود ما هستی
تنها چراغ روشن شبزندهدارانی
تنها مسیر آشتیمان با خدا هستی
عیبی ندارد؛ حرف من باشد برای بعد...
حالا که در حال و هوای ربّنا هستی
وقتی که پای روضهی او در میان باشد
من مطمئنم مطمئنم کربلا هستی
***
بین من و تو حرفهای ناتمامی هست
ای حرفهای من دوباره ناتما هستی...
تیرماه ١٣٩۶
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir
#غزلواره
#دورهاآواییاست...
#زیارتنامه
#شوق_زیارت
دارم قدم قدم به قدمگاه میرسم
به ردّ پای پاک تو ای شاه میرسم
در خواب دیدهام که به یوسف رسیدهام
تا مالکم شوی، لب این چاه میرسم
من آمدم تو را بخرم با کلاف شعر
آیا به جلوههای تو ای ماه میرسم؟
احرام بستهام من و لبیک گفتهام
به حج عاشقانه از این راه میرسم
اینجاست جحفه من و احرام بستهام
حس میکنم به سیر الی الله میرسم
بر موج «لا» به حکم «انا من شروطها»
به ساحل ولای تو آگاه میرسم
«نقاره میزنند.. مریضی شفا گرفت»
یا من به بارگاه تو ای شاه میرسم؟
آقا اگرچه دعبلتان نیستم، ولی
با لطفتان به مرتبه و جاه میرسم
لطف شما نبود که شاعر نمیشدم
سوغات شعر دارم و از راه میرسم
دیگر به روی پای خودم بند نیستم
ای هرچه آرزو...به تو ناگاه میرسم
ذیقعده/ مرداد ١٣٩٧
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir
#غزلواره
#امام_جواد_عليهالسلام
ابیاتی از یک غزل
جعدههای آل فتنه، هندههای نسل کفر
آتشی در جان شاه بیسپاه انداختند
سامریمشرب زنی، طبل جمل را بازکوفت
در میان حجره، جشن مرگ راه انداختند
سایبانش آسمان، کربوبلایش پشت بام
ماه را اینگونه بین قتلگاه انداختند
#رباعیانه
#دورهاآواییاست
#رباعیپیوسته
تنهایی نوح را کمی میفههم
شیدایی روح را کمی میفهمم
درسینه هر سنگ، دلی در تپش است
فرهادم و کوه را کمی میفهمم
🔶
ابلیس شدی تو با صفات دل خویش
بشناس بت لات و منات دل خویش
حالا پی رمیِ جمره آمدهای
پس سنگ بزن درجمرات دل خویش
🔶
حالا که رسید نوبت سنگ زدن
مانند خلیل، عزم کن بت بشکن!
پروردهی نفس توست این لات منَت
یک چند به ابلیس دلت سنگ بزن
ذیالحجه/شهریور ٩۶
مکهی مکرمه
#غزلواره
#دورهاآواییاست...
#غربتوشهادتحضرتمسلم
... و من ماندم و آشنایی که نیست
و پشت سرم ردّ پایی که نیست
ببین مردم شهر دم میزنند
همه از خدا، از خدایی که نیست!
دل مردم شهر، زندان شدهاست
و بستهاست راه صدایی که نیست
ولی هیچیک نینوایی نشد
نوایی که بود و نوایی که نیست
کجا میدود چشم مردان شهر؟
به دنبال آن ناکجایی که نیست
به مقصد رسیدند با سامری
و مبهوت برق طلایی که نیست...
دلم شد کبوتر به راهت نشست
خبر میدهد از وفایی که نیست
***
در اینجا اسیرست هر مسلمی؛
اسیر تو در کربلایی که نیست
مرا عاقبت کربلایی کند
در این شهر کربوبلایی که هست...
ذیالحجه ١٣٩۶
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir
#غدیر
#امام_امیر_المؤمنین_صلواتاللهعلیه
باران دوباره دلپذیر آمد
سرشار آمد، سر به زیر آمد
در عالم بالا خبرهاییاست
اینگونه باران دلپذیر آمد
تا از طراوتها نشان آرد
هر ابر سمت آبگیر آمد
هر ابر، باران هدایت شد
با رودها در این مسیر آمد
تا رمز رویش را به او گوید
باران به دیدار کویر آمد
باران به لحن رعد و طوفان بود
گرچه به نرمای حریر آمد
باران وحی از آسمان بارید
حکم ولایت در غدیر آمد
آن حکم حق، بار امانت بود
حکم خدا باری خطیر آمد
بار امانت عشق مولا شد
در عشق او خیر کثیر آمد
پیچید بوی نام مولا و
در باغ جان، عطر عبیر آمد
نور هدایت در فضا پیچید
یعنی سراج آمد منیر آمد
دست دو مولا در طراز هم
آری مراعاتالنظیر آمد
الیوم اکملت لکم را خواند
روح بشارت از بشیر آمد
لحن «فهذایش» به ما فهماند
مرجع برای این ضمیر آمد
ما خوب میدانیم مولا کیست
بر منکران اما نذیر آمد
اکنون ولیالله اعظم اوست
بعد از رسولالله امیر آمد
بعد از پیمبر بهترین مولا
در کار دین نعمالنصیر آمد
مولاعلیبنابیطالب
بخت جوان با رای پیر آمد
یکباره خم شد پشت ابلیس و
در ناله و بانگ و نفیر آمد
تکلیف شب با روز روشن شد
چون حکم فردوس و سعیر آمد
هارون امت از پی پیکار
با سامریهای شریر آمد
لرزه به جان روبهان افتاد
دیدند جای شیر، شیر آمد
آن شیر، شیر بیشه توحید
شیر خداوند قدیر آمد
آمد قسیمالنار والجنه
حبلالمتین و دستگیر آمد
مسکین راه او، یتیمش باش
آن دستگیر هر فقیر آمد
بر سفرهاش بنشین که مصداق
یا راحم الطفلالصغیر آمد
***
سبحانک! این شعر و شأن تو؟
تا بارگاهت مستجیر آمد
با ذکر یامولا اَجِرنا و
یا مستعان و یا مجیر آمد
ذرهنوازیِ تو و این شعر...
در چشمها گرچه حقیر آمد..
تیرماه ١۴٠١
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir