eitaa logo
غدیر شناسنامه شیعه
158 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
43 فایل
✅ اصل و نسب و مذهب ما را چو بخواهید آغاز مسلمانی ما روز غدیــــــر است... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عید غدیر بخش عمده ای از شناسنامه ی شیعه ائمه محسوب می شود. مقام معظم رهبری @ggg1400 آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 اسلام یعنی تسلیم بودن 🔸 سلام الله علیه در تفسیر آیه شریفه "ان الدین عندالله الاسلام" فرمودند: اسلام یعنی تسلیم ولایت علیه السلام بودن. عن الامام الباقر [علیه السلام] في قوله «إن الدين عندالله الاسلام» [آل عمران/١٩] قال : التسليم لعلي بن أبي طالب بالولاية. 📓بحارالانوار ج ۳۵ ص ۳۴۱.
پایتخت دل عاشق است اصلا عشق، اختراع است غدیر که رخ داد نمی‌شود را انکار کرد دیگر نمی‌توان روی خط کشید. ‌ «خدا یک داشت، آن هم ما شد».
✅ولایت باطن قبله ▫️ هنوز نيم قرنى از حجةالوداع نگذشته بود كه امت محمد، تيغ بر اوصياى او كشيدند و با نام اسلام، را كه است، هدف تيرها، تيغ‌ها و خنجرهاى كينه و نفاق خود قرار دادند. به ظاهر يگانه‌پرست شده بودند؛ اما در باطن همان بت‌هايي را مي‌پرستيدند كه محمد به يارى على آن‌ها را در هم شكسته بود. ▫️ رو به قبله نماز مي‌گذاردند؛ در حالى كه با كه است، پيكار مي‌کردند. ▫️ بارى، جاهليت ريشه در درون دارد و اگر آن مشرك هواپرست كه در درون آدمى است، ايمان نياورد چه سود كه بر زبان لااله الا الله براند؟! ▫️عجبا! جهان را ببين كه چه وارونه مي‌شود: روزى در صف پيشگامان هجرت و و ديگر روز در جرگه پيشوايان و . 📚 آیت الله مصباح یزدی، آفتاب ولایت
📓 سوره صافّات‏ ❤️ صادق سلام اللّه علیه فرمود: 🍃 هركس سوره صافّات را در هر روز جمعه بخواند پيوسته از هر آسيبى در امان مى ‏باشد و گرفتاری هاى دنيوى از او دور گشته و در دنيا از وسیع ترین روزى بهره‌مند مى‌گردد، و خداوند او را از جهت مال و فرزند و بدن دچار شرّ شيطان رانده شده و يا ستمگر بدخو نمى‏ كند و چنان چه در همان روز يا در همان شب بميرد خداوند او را شهيد بر می‌انگيزد و شهيد می‌ميراند و او را با شهيدان در يک درجه و مقام در بهشت جای مى‏‌دهد. 📚 ثواب‌الاعمال و عقاب‌الاعمال، ص ۱۲۴ الی ۱۲۷. اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
💠برتری حضرت علیه السلام از انبیاء از بن صوحان روایت است که وی هنگامی که علیه السلام به حکومت رسید بر آن وارد شد وگفت شما بیشتری دارید یا آدم؟ حضرت فرمود: نیست که کسی ازخودش تعریف نماید . لکن از این جهت که فرموده است: های خدادادی به خود را نقل کنید : باید بگویم : من از حضرت افضلم، دلیل این برتری را جویا شد و خلاصه پاسخ امام (علیه السلام) چنین است: برای آدم همه جور وسایل و و نعمات در فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن منع نمود. با وجود این ممنوعیت، آدم از خورد و از رانده شد. در حالی که من از خوردن منع نشده ام و چون را قابل توجه نمی بینم به میل و اراده خود، هرگز نخورده ام. سپس پرسید شما افضلید یا نوح الانبیاء؟ حضرت پاسخ داد: من از افضلم و علت این برتری بر را چنین فرمود: نوح(علیه السلام) خود را به سوی خدا دعوت کرد، ولی آن ها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار و بسیاری رساندند. سپس پیغمبر، آنان را کرد و گفت: ! احدی از کافرین را بر روی زمین باقی نگذار. ولی من با وجود این که بعد از خاتم الانبیاء، صدمات و آزار فراوانی از این امت را دیدم. نکرده و کاملا صبر پیشه کردم. در خار و در استخوانی بود. آنگاه پرسید: شما هستید یا (علیه السلام)؟ ایشان پاسخ داد: من از افضل می باشم و دلیلش را در از زبان ابراهیم چنین می فرماید: {رَبِّ أّرِنِی کَیفَ تُحیِ المَوتی قالَ أَوَلَم تُؤمِن قالَ بَلی وَلِکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبِی} چگونگی زنده کردن را به من نشان ده خداوند فرمود: آیا باور نداری؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما می خواهم با آن دلم آرام گیرد اما من : اگر کشف گردد پرده ها بالا رود، من زیادتر نخواهد شد. صعصعه، باز پرسید: یا ! تو افضلی یا (ع)؟ امام خود را از (علیه السلام) نیز افضل و برتر خواند و دلیل آن را چنین فرمود: وقتی که او را مأموریت داد تا به دعوت به مصر رود، مطابق مجید، ایشان عرض کرد: {رَبِّ إنِّی قَتَلتُ مِنهُ نَفساً فاَخافُ اَن یَقتُلُونِ وَ أخِی هارُونُ هُوَ أفصَحُ مِنِّی لِساناً فَاَرسِلهُ مَعِی رِداً یُصَدِّقُنِی اِنِّی أخافُ أن یُکَذِّبُون} من از آنها یک نفر را کشته ام و میترسم که آنان مرا به قتل برسانند. برادرم هارون را که فصیح تر و گویاتری از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر باشد، و مرا تصدیق نماید، زیرا میترسم آنها رسالتم را تکذیب نمایند اما موقعی که خدا (صلی الله علیه و آله) به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم، و آیات اول سوره را در بالای بام بر کفار قریش قرائت نمایم­_ با آنکه در آنجا کمتر کسی را میتوان یافت که یکی از خویشان و بستگانش به دست من کشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسیدم. صعصعة عرض کرد: یا : تو هستی یا بن مریم (ع)؟ همچنین امام (علیه السلام) خود را برتر و افضل از مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد: به اذن و قدرت ، وقتی در گریبان مریم دمید، او شد و زمانی که موقع وضع حملش رسید به وحی شد که: از خانه المقدس بیرون آی، این محل عبادت است نه محل ولادت و اخرجی عن البیت فإنّ هذه بیت العبادة لابیت الولادة)} به همین دلیل از المقدس بیرون رفت و در بیابان خشکیده ای متولد شد. اما وقتی من بنت اسد درد گرفت در وسط کعبه به مستجار کعبه شد وگفت: بار بحق این و بحق کسی که این را بنا نهاده است، درد زایمان را برمن سهل و آسان گردان. در همان وقت دیوار شکافته شد و مادرم با ندای غیبی به داخل خانه راه یافت و مرا در خانه خدا به دنیا آورد و سه روز مهمان بودم. بنابراین چون معظمه بر بیت المقدس برتری دارد و از زادن عیسی در المقدس مکانی پایین تر از مکه نهی شد، ولی علی(علیه السلام)، برای به دنیا آوردن او به درون کعبه مکانی برتر از المقدس دعوت شد، بدین جهت ، و بدن او از پاکیزه تر است. صعصعه عرض کرد: یا تو افضل هستی یا حضرت مصطفی (ص)؟ فرمود: (أنا عبد من عبید محمد) من ای از آن حضرت هستم .
✳ چه سنخیتی با امیر مؤمنان داریم؟ 🔻 ما چه سنخیتی با داریم؟ بعد از این همه فضایلی که در مدح حضرت گفتیم، جای این سوال باقی است که ما را چه به حضرت. همین که او را دوست داریم، کافی است؟ ، و پیروی را آسان‌تر می‌کند، ولی کافی نیست، بلکه به عکس، ما را بیشتر می‌کند، زیرا مسئولیت کسی که محبت در دل اوست، بیشتر از کسی است که امام را دوست ندارد و یا نمی‌شناسد. 🔹 کاری که ما می‌کنیم، این است که امام را باعظمت جلوه می‌دهیم، سپس او را مانند کالاهای لوکس و دکوری به نمایش می‌گذاریم و به وجودش افتخار می‌کنیم اما ما چه می‌کنیم؟ امیر مؤمنان (ع) از این راه می‌رود و ما از راه دیگر، آن‌گاه او را امام خود می‌خوانیم. این دروغ و افترایی بیش نیست. 🔸 ما و پیرو علی‌بن‌ابی‌طالبیم و مردم اعمال ما را به حساب او می‌گذارند. آیا او راضی است که به خود ظلم کنیم یا اینکه در کوتاهی کنیم؟ هرگز! او کسی است که تازیانه به دست می‌گرفت و داخل بازار می‌شد و فریاد می‌زد: «اول فقه، سپس تجارت.» سپس در میان بازار می‌گشت و اگر مظلومی را پیدا می‌کرد [حق او را از ظالم می‌گرفت.] او این‌گونه در میان مردم حکومت و داوری می‌کرد. 🔺 وقتی در با امام رابطه‌ای نداریم، پس در واقع هیچ ارتباطی میان ما و او نیست. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۴۸ تا ۵۰
✳ چه سنخیتی با امیر مؤمنان داریم؟ 🔻 ما چه سنخیتی با داریم؟ بعد از این همه فضایلی که در مدح حضرت گفتیم، جای این سوال باقی است که ما را چه به حضرت. همین که او را دوست داریم، کافی است؟ ، و پیروی را آسان‌تر می‌کند، ولی کافی نیست، بلکه به عکس، ما را بیشتر می‌کند، زیرا مسئولیت کسی که محبت در دل اوست، بیشتر از کسی است که امام را دوست ندارد و یا نمی‌شناسد. 🔹 کاری که ما می‌کنیم، این است که امام را باعظمت جلوه می‌دهیم، سپس او را مانند کالاهای لوکس و دکوری به نمایش می‌گذاریم و به وجودش افتخار می‌کنیم اما ما چه می‌کنیم؟ امیر مؤمنان (ع) از این راه می‌رود و ما از راه دیگر، آن‌گاه او را امام خود می‌خوانیم. این دروغ و افترایی بیش نیست. 🔸 ما و پیرو علی‌بن‌ابی‌طالبیم و مردم اعمال ما را به حساب او می‌گذارند. آیا او راضی است که به خود ظلم کنیم یا اینکه در کوتاهی کنیم؟ هرگز! او کسی است که تازیانه به دست می‌گرفت و داخل بازار می‌شد و فریاد می‌زد: «اول فقه، سپس تجارت.» سپس در میان بازار می‌گشت و اگر مظلومی را پیدا می‌کرد [حق او را از ظالم می‌گرفت.] او این‌گونه در میان مردم حکومت و داوری می‌کرد. 🔺 وقتی در با امام رابطه‌ای نداریم، پس در واقع هیچ ارتباطی میان ما و او نیست. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۴۸ تا ۵۰
🔲 _تاریخی مزي در تهذیب الکمال و خطیب بغدادي در تاریخ خود داستاني پیرامون برخورد خوب آن حضرت با یکي از نوادگان خلیفه دوم که نسبت به حضرت علي علیه السلام جسارت مي‌کرد را چنین نقل مي‌کند: حسن بن محمد (به سند خود) روایت کرده که مردي بود در مدینه از اولاد عمر بن خطاب که حضرت موسي بن جعفر علیهما السلام را مي‌آزرد و هرگاه آن حضرت را مي‌دید به او دشنام مي‌داد و به علي علیه السلام ناسزا مي‌گفت. روزي برخي از یاران و همنشینان آن حضرت عرض کردند: اجازه فرمایید ما این مرد تبهکار بد زبان را بکشیم؟ حضرت به سختي با این کار مخالفت کرد و آنان را از انجام این عمل بازداشت، و حال آن مرد را پرسید به آن جناب عرض کردند: جایي در اطراف مدینه به کشت و زرع مشغول است. حضرت سوار شده به مزرعه آن مرد آمد و هم چنان که سوار الاغش بود وارد کشت و زرع او شد. آن مرد فریاد زد: کشت و زرع ما را پامال نکن! حضرت همچنان سواره پیش رفت تا به نزد او رسیده پیاده شد و نزد آن مرد نشست و با خوشرویي به شوخي و خنده با او شروع کرد و به او فرمود: چه مبلغ خرج این کشت و زرع کرده‌اي؟ گفت: صد دینار. فرمود: چه مبلغ امید داري که از آن به دستت رسد و عایدت گردد؟ گفت: من علم غیب ندارم (که چه اندازه عایدم شد)! حضرت فرمود: من گفتم: چه مبلغ امید داري به تو برسد (و نگفتم: چه مبلغ به تو خواهد رسید) گفت: امید دارم دویست دینار از این مزرعه عاید من شود. حضرت کیسه‌اي درآورد که سیصد دینار در آن بود و فرمود: این را بگیر و کشت و زرع تو نیز به همین حال براي تو باشد و خدا آنچه امید داري از آن عایدت گرداند. راوي گوید: آن مرد برخاست و سر حضرت را بوسه زد و در خواست نمود از بي‌ادبي‌ها و بد زباني‌هاي او درگيرد. موسي بن جعفر علیه السلام لبخند زده بازگشت. (این جریان گذشت تا اینکه روزي) حضرت به مسجد رفت و آن مرد عمري هم نشسته بود، همین که نگاهش به آن حضرت افتاد گفت: «خدا مي‌داند رسالت خویش را در چه خانداني قرار دهد» رفقاي آن مرد به سرش ریخته گفتند: داستان چیست تو که جز این درباره‌ي این مرد مي‌گفتي (و هر گاه او را مي‌دیدي دشنام و ناسزا مي‌گفتي چه شد که اکنون یکسره عوض شدي و او را مدح و ستایش مي‌کني؟) گفت: همین است که اکنون گفتم و جز این چیزي نگویم و شروع کرد به دعا کردن درباره‌ي موسي بن جعفر علیه السلام. آنان با او به بحث و گفتگو پرداختند و او به همان گونه پاسخشان مي‌داد، همین که حضرت به خانه بازگشت به آن کساني که از او اجازه‌ي کشتن آن مرد عمري را خواسته بودند فرمود: کدام یک از این دو راه بهتر بود آنچه شما مي‌خواستید یا آنچه من انجام دادم؟ من کار او را با آن مقدار اصلاح كردم. المزي، ابوالحجاج یوسف بن الزكي عبد الرحمن (متوفاى742هـ)، تهذیب الكمال، ج 29، ص 45-46، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1400 هـ - 1980 م. البغدادي، ابوبكر أحمد بن علي بن ثابت الخطیب (متوفاى463هـ)، تاریخ بغداد، ج 13، ص 30، ناشر: دار الكتب العلمیة – بیروت. 🖇پی نوشت: ▪️داستان بالا از داستان های مشهور پیرامون شخصیت موسی کاظم علیه السلام در میان اهل سنٌت است،برخی از روایت های ذکر شده در کتاب های مذکور به همین داستان اشاره دارد ، تعابیر و عبارات مختلف به همراه زمان نقل قول در سنجش تاریخ نویسی مورخان اهل سنّت سبک و میزان تعهد یا عدم تعهد آنان در انعکاس واقعیت ها قابل توجه است . ▫️کتب تاریخی و حدیثی شیعه نیز داده های تاریخی فراوانی از شخصیت و زندگانی امام موسی کاظم علیه السلام دارد که از وحدت سیاق برخوردار است،برخلاف داده های موجود که برای تحلیل گر تاریخی که خواننده ی کل اخبار تاریخی است ،ازجمله اخباری پیرامون شخص هارون الرشید به عنوان شخصیت مکمل این گزارش ها تعجب آور است. -----------❀❀✿❀❀---------
🔰 لوح | مانعی در عصر قیام 🔶 به‌قول : «مؤمن اگر وابستگی داشته باشد، نمی‌تواند قیام کند و عصر ما عصر است». 🔷 مهم‌ترین دلیلی كه باعث می‌شود انسان از یاری باز بماند، دنیاست. علاقه‌های دنیا مانند زنجیر، انسان را زمین‌گیر می‌كنند. و تصمیم‌گیری درست را از انسان سلب می‌کند... 📚 برشی از کتاب
🌺 زینت بهشت به حسن_بن_علی د حسین بن علی علیهماالسلام 📍هنگامی که اهل بهشت در بهشت مستقر شدند، بهشت به خدا عرض می‌کند: خدایا مگر به من وعده نداده بودی که مرا به دو مخلوق بسیار بزرگت زینت دهی؟ خدا می‌فرماید: که مگر تو را به و علیهماالسلام زینت نداده‌ام؟ 💠 قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم: «لما استقر اهل الجنة فی الجنة قالت الجنة: یا رب الیس وعدتنی ان تزیننی برکتین من ارکانک؟ قال: الم ازینک بالحسن والحسین؟» منبع: فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج۳، ص۲۶۵_۲۶۶ و تذکرة‌ الخواص ابن جوزی.
✳ چه سنخیتی با امیر مؤمنان داریم؟ 🔻 ما چه سنخیتی با داریم؟ بعد از این همه فضایلی که در مدح حضرت گفتیم، جای این سوال باقی است که ما را چه به حضرت. همین که او را دوست داریم، کافی است؟ ، و پیروی را آسان‌تر می‌کند، ولی کافی نیست، بلکه به عکس، ما را بیشتر می‌کند، زیرا مسئولیت کسی که محبت در دل اوست، بیشتر از کسی است که امام را دوست ندارد و یا نمی‌شناسد. 🔹 کاری که ما می‌کنیم، این است که امام را باعظمت جلوه می‌دهیم، سپس او را مانند کالاهای لوکس و دکوری به نمایش می‌گذاریم و به وجودش افتخار می‌کنیم اما ما چه می‌کنیم؟ امیر مؤمنان (ع) از این راه می‌رود و ما از راه دیگر، آن‌گاه او را امام خود می‌خوانیم. این دروغ و افترایی بیش نیست. 🔸 ما و پیرو علی‌بن‌ابی‌طالبیم و مردم اعمال ما را به حساب او می‌گذارند. آیا او راضی است که به خود ظلم کنیم یا اینکه در کوتاهی کنیم؟ هرگز! او کسی است که تازیانه به دست می‌گرفت و داخل بازار می‌شد و فریاد می‌زد: «اول فقه، سپس تجارت.» سپس در میان بازار می‌گشت و اگر مظلومی را پیدا می‌کرد [حق او را از ظالم می‌گرفت.] او این‌گونه در میان مردم حکومت و داوری می‌کرد. 🔺 وقتی در با امام رابطه‌ای نداریم، پس در واقع هیچ ارتباطی میان ما و او نیست. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۴۸ تا ۵۰
امام عسکری(ع) فرمود: ناگوارتر از نداشتن پدر و مادر، یتیمی آن کسی است که از خود دور افتاده و توان وصول به او را ندارد و پاسخ مسائل مورد نیازش را نمی داند. پس بدانید: ما دانای به ما است. افرادی که از علم ما بی خبرند، همچون یتیمی در کنف حمایت ایشانند. بدانید جایگاه کسی که می کند و دستورات ما را می دهد، همراه ما در گروه اعلی است. 📚طبرسی، احتجاج، ج۱، ص۱۶
✳ چه سنخیتی با امیر مؤمنان داریم؟ 🔻 ما چه سنخیتی با داریم؟ بعد از این همه فضایلی که در مدح حضرت گفتیم، جای این سوال باقی است که ما را چه به حضرت. همین که او را دوست داریم، کافی است؟ ، و پیروی را آسان‌تر می‌کند، ولی کافی نیست، بلکه به عکس، ما را بیشتر می‌کند، زیرا مسئولیت کسی که محبت در دل اوست، بیشتر از کسی است که امام را دوست ندارد و یا نمی‌شناسد. 🔹 کاری که ما می‌کنیم، این است که امام را باعظمت جلوه می‌دهیم، سپس او را مانند کالاهای لوکس و دکوری به نمایش می‌گذاریم و به وجودش افتخار می‌کنیم اما ما چه می‌کنیم؟ امیر مؤمنان (ع) از این راه می‌رود و ما از راه دیگر، آن‌گاه او را امام خود می‌خوانیم. این دروغ و افترایی بیش نیست. 🔸 ما و پیرو علی‌بن‌ابی‌طالبیم و مردم اعمال ما را به حساب او می‌گذارند. آیا او راضی است که به خود ظلم کنیم یا اینکه در کوتاهی کنیم؟ هرگز! او کسی است که تازیانه به دست می‌گرفت و داخل بازار می‌شد و فریاد می‌زد: «اول فقه، سپس تجارت.» سپس در میان بازار می‌گشت و اگر مظلومی را پیدا می‌کرد [حق او را از ظالم می‌گرفت.] او این‌گونه در میان مردم حکومت و داوری می‌کرد. 🔺 وقتی در با امام رابطه‌ای نداریم، پس در واقع هیچ ارتباطی میان ما و او نیست. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۴۸ تا ۵۰
👓 آیت‌الله جوادی آملی تعبیری راجع به نسبت ائمه با ما دارند که اگر جز ایشان کسی می‌گفت شاید تعبیر تندی بود؛ ولی دقیق که فکر می‌کنیم‌جز این نیست! 🔹 ایشون می‌فرمود: اهل بیت مارا آدم کردند! اگر اهل بیت نبودند ما در توحش غرق بودیم! 👓 چنان که امام حسن عسكرى (ع) در نامه ایی مفصّل و مهمّ به اسحاق بن اسماعیل نیشابورى می نویسد: 🔹 لوْلا مُحَمَّدٌ وَ الْاوْصِیاءُ مِنْ وُلْدِهِ لَكُنْتُمْ حَیارى‏، كَالْبَهائِمِ اگر محمد (ص) و اوصیاى او از فرزندانش نبودند شما سرگردان بودید چون بهائم! 📕 البرهان فی تفسیر القرآن ؛ ج‏2 ؛ ص226 _ تفسیر نور الثقلین ؛ ج‏1 ؛ ص590 ❗️ واقعا اگر وجود مبارک علیه السلام نبود، زندگی ما چقدر حیوانی و دور از خدا می‌بود. ضمن آن که اگر کامل به حرف این ذوات مقدس گوش بدیم بالاتر از ملائکه می‌شیم و ملائکه می‌خوان به ما متبرک بشن: لصافحتهم الملائکه!
📌ملاک انتخاب از نگاه امیرمؤمنان علی(ع) ای : کارگزار حکومتی را از اشخاص ◀️با ◀️با ◀️از ◀️و باسابقه در اسلام کن؛ زیرا این اشخاص، ◀️ ◀️ ◀️ ◀️و هستند. 📚سیدرضی، نهچ البلاغه، نامه 53.
✳ چه سنخیتی با امیر مؤمنان داریم؟ 🔻 ما چه سنخیتی با داریم؟ بعد از این همه فضایلی که در مدح حضرت گفتیم، جای این سوال باقی است که ما را چه به حضرت. همین که او را دوست داریم، کافی است؟ ، و پیروی را آسان‌تر می‌کند، ولی کافی نیست، بلکه به عکس، ما را بیشتر می‌کند، زیرا مسئولیت کسی که محبت در دل اوست، بیشتر از کسی است که امام را دوست ندارد و یا نمی‌شناسد. 🔹 کاری که ما می‌کنیم، این است که امام را باعظمت جلوه می‌دهیم، سپس او را مانند کالاهای لوکس و دکوری به نمایش می‌گذاریم و به وجودش افتخار می‌کنیم اما ما چه می‌کنیم؟ امیر مؤمنان (ع) از این راه می‌رود و ما از راه دیگر، آن‌گاه او را امام خود می‌خوانیم. این دروغ و افترایی بیش نیست. 🔸 ما و پیرو علی‌بن‌ابی‌طالبیم و مردم اعمال ما را به حساب او می‌گذارند. آیا او راضی است که به خود ظلم کنیم یا اینکه در کوتاهی کنیم؟ هرگز! او کسی است که تازیانه به دست می‌گرفت و داخل بازار می‌شد و فریاد می‌زد: «اول فقه، سپس تجارت.» سپس در میان بازار می‌گشت و اگر مظلومی را پیدا می‌کرد [حق او را از ظالم می‌گرفت.] او این‌گونه در میان مردم حکومت و داوری می‌کرد. 🔺 وقتی در با امام رابطه‌ای نداریم، پس در واقع هیچ ارتباطی میان ما و او نیست. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۴۸ تا ۵۰
👓 آیت‌الله جوادی آملی تعبیری راجع به نسبت ائمه با ما دارند که اگر جز ایشان کسی می‌گفت شاید تعبیر تندی بود؛ ولی دقیق که فکر می‌کنیم‌جز این نیست! 🔹 ایشون می‌فرمود: اهل بیت مارا آدم کردند! اگر اهل بیت نبودند ما در توحش غرق بودیم! 👓 چنان که امام حسن عسكرى (ع) در نامه ایی مفصّل و مهمّ به اسحاق بن اسماعیل نیشابورى می نویسد: 🔹 لوْلا مُحَمَّدٌ وَ الْاوْصِیاءُ مِنْ وُلْدِهِ لَكُنْتُمْ حَیارى‏، كَالْبَهائِمِ اگر محمد (ص) و اوصیاى او از فرزندانش نبودند شما سرگردان بودید چون بهائم! 📕 البرهان فی تفسیر القرآن ؛ ج‏2 ؛ ص226 _ تفسیر نور الثقلین ؛ ج‏1 ؛ ص590 ❗️ واقعا اگر وجود مبارک علیه السلام نبود، زندگی ما چقدر حیوانی و دور از خدا می‌بود. ضمن آن که اگر کامل به حرف این ذوات مقدس گوش بدیم بالاتر از ملائکه می‌شیم و ملائکه می‌خوان به ما متبرک بشن: لصافحتهم الملائکه!