آخرالزمان درحال اجراست :
🔴چرا به بلا دچار می شویم؟
📝حجت الاسلام و المسلمین #عالی
در روايات داريم که بلاهايي که بر سر ما مي آيد بخشي از آن بخاطر کفاره ي #گناهان ما است . #اميرالمومنين مي فرمايد : مومنين در همين #دنيا #تنبيه مي شوند . اما بخشي ديگر از بلاها ترفيعي و ارتقائي است . يعني #خدا دارد زمينه اي پيش مي آورد که ظرفيت فرد را بالا ببرد . نمونه ي آن بلاهايي است که بر سر اهل بيت آمده است. اهل بيت بخاطر اينکه #گناه کرده اند اين بلاها سرشان نيامده است . در مجلس #يزيد ، يزيد به #امام_سجاد(ع) گفت که اين بلاهايي که بر سر شما مي آيد بخاطر گناهان شماست . امام فرمود : بعضي مواقع بلاها بخاطر بالابردن ظرفيت است . پس اگر بلايي بر سر کسي آمد ما سوء ظن پيدا نکنيم که طرف حتما گناهي کرده است . شايد خدا او را بواسطه بلا بالا مي برد . مقتضاي زرنگ بودن يک مومن اين است که اگر براي خودش بلايي پيش آمد خودش را زير ذره بين بگذارد که نکند بخاطر گناهي که کرده اين بلا بر سرش آمده است و به خودش سوء ظن داشته باشد.
💠برتری حضرت #علی علیه السلام از انبیاء #اولوالعزم
از #صعصعة بن صوحان روایت است که وی هنگامی که #علی علیه السلام به حکومت رسید بر آن #حضرت وارد شد وگفت
شما #فضیلت بیشتری دارید یا#حضرت آدم؟
حضرت فرمود: #خوب نیست که کسی ازخودش تعریف نماید . لکن از این جهت که #خدا فرموده است: #نعمت های خدادادی به خود را نقل کنید : باید بگویم :
من از حضرت #آدم افضلم، #صعصعه دلیل این برتری را جویا شد و خلاصه پاسخ امام #علی(علیه السلام) چنین است: برای آدم همه جور وسایل #راحتی و#آسایش و نعمات در #بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن #گندم منع نمود. با وجود این ممنوعیت، آدم از #گندم خورد و از #بهشت رانده شد. در حالی که من از خوردن #گندم منع نشده ام و چون #دنیا را قابل توجه نمی بینم به میل و اراده خود، هرگز#نانگندم نخورده ام.
سپس #صعصعه پرسید شما افضلید یا نوح #شیخ الانبیاء؟
حضرت پاسخ داد: من از #نوح افضلم و علت این برتری بر #نوح را چنین فرمود: نوح(علیه السلام) #قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد، ولی آن ها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار#آزار و#اذیت بسیاری رساندند. سپس #نوح پیغمبر، آنان را #نفرین کرد و گفت: #پروردگارا! احدی از کافرین را بر روی زمین باقی نگذار. ولی من با وجود این که بعد از #وفات خاتم الانبیاء، صدمات و آزار فراوانی از این امت را دیدم. #نفرین نکرده و کاملا صبر پیشه کردم.
در#چشمم خار و در #گلویم استخوانی بود.
آنگاه #صعصعه پرسید: شما #افضل هستید یا #ابراهیم(علیه السلام)؟
ایشان پاسخ داد: من از #ابراهیم افضل می باشم و دلیلش را در #قرآن از زبان ابراهیم چنین می فرماید: {رَبِّ أّرِنِی کَیفَ تُحیِ المَوتی قالَ أَوَلَم تُؤمِن قالَ بَلی وَلِکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبِی} #پروردگارا چگونگی زنده کردن #پرندگان را به من نشان ده خداوند فرمود: آیا باور نداری؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما می خواهم با #مشاهده آن دلم آرام گیرد
اما من #گفتم : اگر کشف #حجاب گردد پرده ها بالا رود، #یقین من زیادتر نخواهد شد.
صعصعه، باز پرسید: یا #علی! تو افضلی یا #موسی(ع)؟
امام خود را از #موسی(علیه السلام) نیز افضل و برتر خواند و دلیل آن را چنین فرمود: وقتی که #خداوند او را مأموریت داد تا به دعوت #فرعون به مصر رود، مطابق #قرآن مجید، ایشان عرض کرد: {رَبِّ إنِّی قَتَلتُ مِنهُ نَفساً فاَخافُ اَن یَقتُلُونِ وَ أخِی هارُونُ هُوَ أفصَحُ مِنِّی لِساناً فَاَرسِلهُ مَعِی رِداً یُصَدِّقُنِی اِنِّی أخافُ أن یُکَذِّبُون}#خداوندا من از آنها یک نفر را کشته ام و میترسم که آنان مرا به قتل برسانند.
برادرم هارون را که #زبان فصیح تر و گویاتری از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر #رسالت باشد، و مرا تصدیق نماید، زیرا میترسم آنها رسالتم را تکذیب نمایند
اما موقعی که #پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم، و آیات اول سوره #برائت را در بالای بام #کعبه بر کفار قریش قرائت نمایم_ با آنکه در آنجا کمتر کسی را میتوان یافت که یکی از خویشان و بستگانش به دست من کشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسیدم.
صعصعة عرض کرد: یا #علی: تو #افضل هستی یا #عیسی بن مریم (ع)؟
همچنین امام #علی (علیه السلام) خود را برتر و افضل از #عیسی مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد: به اذن و قدرت #پروردگار، وقتی #جبرئیل در گریبان مریم دمید، او #حامله شد و زمانی که موقع وضع حملش رسید به #مریم وحی شد که: از خانه #بیت المقدس بیرون آی، این #خانه محل عبادت است نه محل ولادت و #زایشگاه
اخرجی عن البیت فإنّ هذه بیت العبادة لابیت الولادة)} به همین دلیل از #بیت المقدس بیرون رفت و #عیسی در بیابان خشکیده ای متولد شد. اما وقتی #مادر من #فاطمه بنت اسد درد #زاییدن گرفت در وسط کعبه به مستجار کعبه #متوسل شد وگفت: بار#الها بحق این #خانه و بحق کسی که این #خانه را بنا نهاده است، درد زایمان را برمن سهل و آسان گردان. در همان وقت دیوار #کعبه شکافته شد و مادرم #فاطمه با ندای غیبی به داخل خانه راه یافت و مرا در خانه خدا به دنیا آورد و سه روز مهمان #پروردگارم بودم. بنابراین چون #مکه معظمه بر بیت المقدس برتری دارد و #مریم از زادن عیسی در #بیت المقدس مکانی پایین تر از مکه نهی شد، ولی #مادر علی(علیه السلام)، برای به دنیا آوردن او به درون کعبه مکانی برتر از #بیت المقدس دعوت شد، بدین جهت #روح، #نفس و بدن او از #عیسی پاکیزه تر است.
صعصعه عرض کرد: یا #علی تو افضل هستی یا حضرت #محمد مصطفی (ص)؟
#امام فرمود: (أنا عبد من عبید محمد) من #بنده ای از #بندگان آن حضرت هستم .
📌 امام #عسکری(ع) حافظ دین الهی...
اهل #سامرا مبتلا به #خشکسالی شده بودند. #مسلمانان #نماز باران خوانده بودند؛ اما بارانی نیامد.
از آن طرف عدهای از #مسیحیان با #صلیب ✝ بیرون رفته و برای طلب #باران مشغول عبادت و #دعا شدند. شخصی که جلوتر از بقیه ایستاده بود، همانطور که دست به دعا برداشته بود #ابرهای بارانزا شروع به باریدن کردند.
⛈🌧🌧
این حادثه موجب #تزلزل در اعتقاد گروهی سست عقیده شد، که نکند مسلمانان بر حق نیستند و نصارا بر حق هستند.
خلیفه #عباسی به فکر چاره افتاد، مشاورانش به او گفتند: چارهای جز این نیست که از امام حسن #عسکری(ع) کمک بخواهیم.
امام #عسکری(ع) به فرستادهای که از طرف خلیفه آمده بود فرمود:
اینها را وادار کنید که بار دیگر برای نماز باران بیرون روند. در آن حال حضرت کسی را #مأمور کرد که وقتی آن مرد نصارا که جلوتر از بقیه ایستاده دست به دعا برداشت، قطعه #استخوانی در بین انگشتانش دارد، آن را از او بگیر و بگو حالا دعا کن!
مرد نصارا مقاومت کرد، ولی بالاخره استخوان را از بین انگشتانش کشیدند.
سپس هرچه دعا کردند سودی نبخشید.
وقتی از حضرت ماجرا را پرسیدند، فرمود:
این تکهای از #استخوان یکی از #پیامبران است که از گور وی بیرون آوردهاند و وقتی #خدا را به استخوان آن پیامبر #قسم میدهند بارانی از #لطف_الهی نازل میشود.
و اینگونه شبهه آن سست عقیدگان برطرف شد.
📚ابن شعبه حرانی، تحف العقول.
📌 امام #عسکری(ع) حافظ دین الهی...
اهل #سامرا مبتلا به #خشکسالی شده بودند. #مسلمانان #نماز باران خوانده بودند؛ اما بارانی نیامد.
از آن طرف عدهای از #مسیحیان با #صلیب ✝ بیرون رفته و برای طلب #باران مشغول عبادت و #دعا شدند. شخصی که جلوتر از بقیه ایستاده بود، همانطور که دست به دعا برداشته بود #ابرهای بارانزا شروع به باریدن کردند.
⛈🌧🌧
این حادثه موجب #تزلزل در اعتقاد گروهی سست عقیده شد، که نکند مسلمانان بر حق نیستند و نصارا بر حق هستند.
خلیفه #عباسی به فکر چاره افتاد، مشاورانش به او گفتند: چارهای جز این نیست که از امام حسن #عسکری(ع) کمک بخواهیم.
امام #عسکری(ع) به فرستادهای که از طرف خلیفه آمده بود فرمود:
اینها را وادار کنید که بار دیگر برای نماز باران بیرون روند. در آن حال حضرت کسی را #مأمور کرد که وقتی آن مرد نصارا که جلوتر از بقیه ایستاده دست به دعا برداشت، قطعه #استخوانی در بین انگشتانش دارد، آن را از او بگیر و بگو حالا دعا کن!
مرد نصارا مقاومت کرد، ولی بالاخره استخوان را از بین انگشتانش کشیدند.
سپس هرچه دعا کردند سودی نبخشید.
وقتی از حضرت ماجرا را پرسیدند، فرمود:
این تکهای از #استخوان یکی از #پیامبران است که از گور وی بیرون آوردهاند و وقتی #خدا را به استخوان آن پیامبر #قسم میدهند بارانی از #لطف_الهی نازل میشود.
و اینگونه شبهه آن سست عقیدگان برطرف شد.
📚ابن شعبه حرانی، تحف العقول.
📌نحسی روزگار یا مجازات اعمال؟
فردی به نام حسن بن مسعود میگوید:
روزی به محضر امام #هادی(ع) رفتم در حالی که انگشتم #آسیب دیده بود، یک مرد سواره هم به من برخورد کرده و شانهام را آسیب زد. همچنین بخشی از لباسم در شلوغی جمعیت پاره شده بود. (خطاب به آن روز) گفتم: «براستی که روز شوم و نحسی هستی! خدا مرا از شرّ تو حفظ کند»
امام #هادی(ع) فرمود:
ای حسن! تو که با ما رفت و آمد داری، چگونه #گناه خودت را به گردن یک بیگناه(روزگار) میاندازی؟!
حسن گوید: عقل من سر جایش آمد و اشتباهم را فهمیدم و گفتم: ای مولای من! #استغفرالله میگویم و از خدا عذرخواهی میکنم.
امام فرمود: ای #حسن! روزها چه گناهی کردهاند که آنها را شوم و نحس مینامید، وقتی به خاطر اعمالتان در آنها #مجازات شدهاید.
گفتم: برای همیشه از خداوند طلب #بخشایش میکنم. این #توبه من باشد ای فرزند رسول خدا!
امام فرمود:
به خدا قسم (این عذرخواهی ظاهری) سودی ندارد. وقتی کسی یا چیزی که تقصیر و گناهی نکرده را #سرزنش میکنید. خداوند شما را #مجازات میفرماید. (لذا باید این شیوه را واقعا رها کنید).
ای حسن! مگر نمیدانی که #پاداش دادن و مجازات کردن، کار #خدا است و اوست که دیر یا زود، جزای اعمال انسان را میدهد؟!
عرض کردم: آری مولای من!
امام فرمود: دیگر این را تکرار نکن(و حوادث ناگوار را به گردن نحسی ایام نینداز!) و در مورد حکم خدا( یعنی حوادث خوب و بدی که در زندگی رخ میدهد)، نقشی برای (نحس بودنِ) روزها قائل نشو!
📚ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص: 482.