🔹۲٤رجب ﻓﺘﺢ #خیبر ﺑﻪ ﺩﺳﺖ #امیرالمومنین ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ 🔹
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۷هـق ﺩﺭ #جنگ_خیبر ﻣَﺮﺣَﺐ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ #ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ #ﻗﻠﻌﻪ_ﺧﻴﺒﺮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺘﺢ ﮔﺮﺩﻳﺪ.
📚 بحار الأنوار ج۲۱ ص٤۱ ؛ مصباح المتهجد ص۷٤۹
این فتح در ۲۷ﺭﺟﺐ و ۱۵محرّم نیز ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
📚 بحار الأنوار ج۹۷ ص۳۸٤ ؛ توضیح المقاصد ص٤
ﭼﻮﻥ #رسول_خدا ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮﻳﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻠﻌﻪ «ﻗﻤﻮﺹ» ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﻛﺮﺩ، ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ابوبکر ﺩﺍﺩﻧﺪ. ابوبکر ﺑﺎ ﻟﺸﻜﺮﻯ ﺭﻓﺖ، ﻭﻟﻰ ﭼﻮﻥ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮﺍﻧﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ فرار ﻛﺮﺩ ﻭ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﻰ ﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﻨﺪ.
ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله علیه ﻭ ﺁﻟﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ عمر ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺖ.
🔸 ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ #امیرمومنان ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻓﺘﺢ ﺧﻴﺒﺮ
#پیامبر_اکرم ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :
«ﻓﺮﺩﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻯ ﻣﻰ ﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﺣﻤﻠﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ، ﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ. ﻛﺴﻰ ﻛﻪ #ﺧﺪﺍ ﻭ #ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ #ﺧﺪﺍ ﻭ #ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﻫﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻭ #ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺧﻴﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﻓﺘﺢ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ».
📚 کافی ج۸ ص۳۵۱
ﻫﻤﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﺷﻮﺩ. ﻓﺮﺩﺍﻯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ، #ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
#ﻋﻠﻰ_ﺑﻦ_ابیﻃﺎﻟﺐ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ) ﻛﺠﺎﺳﺖ؟
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﺸﻢ ﺩﺭﺩﻯ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺸﻜﻞ ﺍﺳﺖ.
#پیغمبر_خدا ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺍﻭ ﺭﺍ ﺣﺎﺿﺮ ﻛﻨﻴﺪ.
#سلمة_بن_اکوع ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺳﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﺒﺎﺭک ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺎﺗﻢ ﺍلأﻭﺻﻴﺎﺀ ﻋﻠﻰ ﻣﺮﺗﻀﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﺎﻟﻴﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
«ﺑﺎﺭ ﺍﻟﻬﺎ، ﺯﺣﻤﺖ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭ».
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ #ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭﺩ ﭼﺸﻢ ﻋﺎﺭﺽ ﻧﺸﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻧﮕﺸﺖ.
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺯﺭﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﭘﻮﺷﺎﻧﻴﺪ ﻭ #ذوالفقار ﺭﺍ ﺑﺮ ﻛﻤﺮ ﺍﻭ ﺑﺴﺖ ﻭ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺮﻛﺒﺶ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
« #جبرئیل ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ، #میکائیل ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ، #عزرائیل ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ #اسرافیل ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ، ﻭ ﻧﺼﺮﺕ #ﺧﺪﺍ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺳﺮ، ﻭ ﺩﻋﺎﻯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ».
و ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﻳﺎ ﻋﻠﻰ، ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﻛﻦ».
🔸 ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮ
ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻓﺖ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﻭ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻬﻴﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ. #ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺁن ها ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻨﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭ #مرحب ﺑﺎ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺭک ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ.
ﻣَﺮﺣَﺐ ﻛﻪ ﺷﺠﺎﻉ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺨﻮﺍﻫﻰ ﺁﻣﺪ. #ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺑﺮ ﺳﺮﺵ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺍﺯ ﺣﻠﻘﺶ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭ ﻧﻴﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎک ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ.
ﺻﺪﺍﻯ ﺗﻜﺒﻴﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ. ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ #یهود ﺑﻪ ﺩﻓﺎﻉ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ. #ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺑﻪ ﻗﻠﻌﻪ ﮔﺮﻳﺨﺘﻨﺪ.
ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺣﻴﺪﺭﻯ ﺩﺭ ﻗﻠﻌﻪ ﺭﺍ ﻛَﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣَﻌﺒَﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻕ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﻨﻨﺪ.
ﺣﻀﺮﺕ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺧﻨﺪﻕ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻋﺒﻮﺭ ﺩﺍﺩ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ.
💠برتری حضرت #علی علیه السلام از انبیاء #اولوالعزم
از #صعصعة بن صوحان روایت است که وی هنگامی که #علی علیه السلام به حکومت رسید بر آن #حضرت وارد شد وگفت
شما #فضیلت بیشتری دارید یا#حضرت آدم؟
حضرت فرمود: #خوب نیست که کسی ازخودش تعریف نماید . لکن از این جهت که #خدا فرموده است: #نعمت های خدادادی به خود را نقل کنید : باید بگویم :
من از حضرت #آدم افضلم، #صعصعه دلیل این برتری را جویا شد و خلاصه پاسخ امام #علی(علیه السلام) چنین است: برای آدم همه جور وسایل #راحتی و#آسایش و نعمات در #بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن #گندم منع نمود. با وجود این ممنوعیت، آدم از #گندم خورد و از #بهشت رانده شد. در حالی که من از خوردن #گندم منع نشده ام و چون #دنیا را قابل توجه نمی بینم به میل و اراده خود، هرگز#نانگندم نخورده ام.
سپس #صعصعه پرسید شما افضلید یا نوح #شیخ الانبیاء؟
حضرت پاسخ داد: من از #نوح افضلم و علت این برتری بر #نوح را چنین فرمود: نوح(علیه السلام) #قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد، ولی آن ها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار#آزار و#اذیت بسیاری رساندند. سپس #نوح پیغمبر، آنان را #نفرین کرد و گفت: #پروردگارا! احدی از کافرین را بر روی زمین باقی نگذار. ولی من با وجود این که بعد از #وفات خاتم الانبیاء، صدمات و آزار فراوانی از این امت را دیدم. #نفرین نکرده و کاملا صبر پیشه کردم.
در#چشمم خار و در #گلویم استخوانی بود.
آنگاه #صعصعه پرسید: شما #افضل هستید یا #ابراهیم(علیه السلام)؟
ایشان پاسخ داد: من از #ابراهیم افضل می باشم و دلیلش را در #قرآن از زبان ابراهیم چنین می فرماید: {رَبِّ أّرِنِی کَیفَ تُحیِ المَوتی قالَ أَوَلَم تُؤمِن قالَ بَلی وَلِکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبِی} #پروردگارا چگونگی زنده کردن #پرندگان را به من نشان ده خداوند فرمود: آیا باور نداری؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما می خواهم با #مشاهده آن دلم آرام گیرد
اما من #گفتم : اگر کشف #حجاب گردد پرده ها بالا رود، #یقین من زیادتر نخواهد شد.
صعصعه، باز پرسید: یا #علی! تو افضلی یا #موسی(ع)؟
امام خود را از #موسی(علیه السلام) نیز افضل و برتر خواند و دلیل آن را چنین فرمود: وقتی که #خداوند او را مأموریت داد تا به دعوت #فرعون به مصر رود، مطابق #قرآن مجید، ایشان عرض کرد: {رَبِّ إنِّی قَتَلتُ مِنهُ نَفساً فاَخافُ اَن یَقتُلُونِ وَ أخِی هارُونُ هُوَ أفصَحُ مِنِّی لِساناً فَاَرسِلهُ مَعِی رِداً یُصَدِّقُنِی اِنِّی أخافُ أن یُکَذِّبُون}#خداوندا من از آنها یک نفر را کشته ام و میترسم که آنان مرا به قتل برسانند.
برادرم هارون را که #زبان فصیح تر و گویاتری از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر #رسالت باشد، و مرا تصدیق نماید، زیرا میترسم آنها رسالتم را تکذیب نمایند
اما موقعی که #پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم، و آیات اول سوره #برائت را در بالای بام #کعبه بر کفار قریش قرائت نمایم_ با آنکه در آنجا کمتر کسی را میتوان یافت که یکی از خویشان و بستگانش به دست من کشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسیدم.
صعصعة عرض کرد: یا #علی: تو #افضل هستی یا #عیسی بن مریم (ع)؟
همچنین امام #علی (علیه السلام) خود را برتر و افضل از #عیسی مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد: به اذن و قدرت #پروردگار، وقتی #جبرئیل در گریبان مریم دمید، او #حامله شد و زمانی که موقع وضع حملش رسید به #مریم وحی شد که: از خانه #بیت المقدس بیرون آی، این #خانه محل عبادت است نه محل ولادت و #زایشگاه
اخرجی عن البیت فإنّ هذه بیت العبادة لابیت الولادة)} به همین دلیل از #بیت المقدس بیرون رفت و #عیسی در بیابان خشکیده ای متولد شد. اما وقتی #مادر من #فاطمه بنت اسد درد #زاییدن گرفت در وسط کعبه به مستجار کعبه #متوسل شد وگفت: بار#الها بحق این #خانه و بحق کسی که این #خانه را بنا نهاده است، درد زایمان را برمن سهل و آسان گردان. در همان وقت دیوار #کعبه شکافته شد و مادرم #فاطمه با ندای غیبی به داخل خانه راه یافت و مرا در خانه خدا به دنیا آورد و سه روز مهمان #پروردگارم بودم. بنابراین چون #مکه معظمه بر بیت المقدس برتری دارد و #مریم از زادن عیسی در #بیت المقدس مکانی پایین تر از مکه نهی شد، ولی #مادر علی(علیه السلام)، برای به دنیا آوردن او به درون کعبه مکانی برتر از #بیت المقدس دعوت شد، بدین جهت #روح، #نفس و بدن او از #عیسی پاکیزه تر است.
صعصعه عرض کرد: یا #علی تو افضل هستی یا حضرت #محمد مصطفی (ص)؟
#امام فرمود: (أنا عبد من عبید محمد) من #بنده ای از #بندگان آن حضرت هستم .
🔹۲٤رجب ﻓﺘﺢ #خیبر ﺑﻪ ﺩﺳﺖ #امیرالمومنین ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ 🔹
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۷هـق ﺩﺭ #جنگ_خیبر ﻣَﺮﺣَﺐ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ #ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ #ﻗﻠﻌﻪ_ﺧﻴﺒﺮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺘﺢ ﮔﺮﺩﻳﺪ.
📚 بحار الأنوار ج۲۱ ص٤۱ ؛ مصباح المتهجد ص۷٤۹
این فتح در ۲۷ﺭﺟﺐ و ۱۵محرّم نیز ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
📚 بحار الأنوار ج۹۷ ص۳۸٤ ؛ توضیح المقاصد ص٤
ﭼﻮﻥ #رسول_خدا ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮﻳﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻠﻌﻪ «ﻗﻤﻮﺹ» ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﻛﺮﺩ، ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ابوبکر ﺩﺍﺩﻧﺪ. ابوبکر ﺑﺎ ﻟﺸﻜﺮﻯ ﺭﻓﺖ، ﻭﻟﻰ ﭼﻮﻥ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮﺍﻧﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ فرار ﻛﺮﺩ ﻭ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﻰ ﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﻨﺪ.
ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله علیه ﻭ ﺁﻟﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ عمر ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺖ.
🔸 ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ #امیرمومنان ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻓﺘﺢ ﺧﻴﺒﺮ
#پیامبر_اکرم ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :
«ﻓﺮﺩﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻯ ﻣﻰ ﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﺣﻤﻠﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ، ﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ. ﻛﺴﻰ ﻛﻪ #ﺧﺪﺍ ﻭ #ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ #ﺧﺪﺍ ﻭ #ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﻫﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻭ #ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺧﻴﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﻓﺘﺢ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ».
📚 کافی ج۸ ص۳۵۱
ﻫﻤﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﺷﻮﺩ. ﻓﺮﺩﺍﻯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ، #ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
#ﻋﻠﻰ_ﺑﻦ_ابیﻃﺎﻟﺐ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ) ﻛﺠﺎﺳﺖ؟
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﺸﻢ ﺩﺭﺩﻯ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺸﻜﻞ ﺍﺳﺖ.
#پیغمبر_خدا ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺍﻭ ﺭﺍ ﺣﺎﺿﺮ ﻛﻨﻴﺪ.
#سلمة_بن_اکوع ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺳﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﺒﺎﺭک ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺎﺗﻢ ﺍلأﻭﺻﻴﺎﺀ ﻋﻠﻰ ﻣﺮﺗﻀﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﺎﻟﻴﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
«ﺑﺎﺭ ﺍﻟﻬﺎ، ﺯﺣﻤﺖ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭ».
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ #ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭﺩ ﭼﺸﻢ ﻋﺎﺭﺽ ﻧﺸﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻧﮕﺸﺖ.
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺯﺭﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﭘﻮﺷﺎﻧﻴﺪ ﻭ #ذوالفقار ﺭﺍ ﺑﺮ ﻛﻤﺮ ﺍﻭ ﺑﺴﺖ ﻭ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺮﻛﺒﺶ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
« #جبرئیل ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ، #میکائیل ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ، #عزرائیل ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ #اسرافیل ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ، ﻭ ﻧﺼﺮﺕ #ﺧﺪﺍ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺳﺮ، ﻭ ﺩﻋﺎﻯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ».
و ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﻳﺎ ﻋﻠﻰ، ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﻛﻦ».
🔸 ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮ
ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻓﺖ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﻭ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻬﻴﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ. #ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺁن ها ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻨﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭ #مرحب ﺑﺎ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺭک ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ.
ﻣَﺮﺣَﺐ ﻛﻪ ﺷﺠﺎﻉ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺨﻮﺍﻫﻰ ﺁﻣﺪ. #ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺑﺮ ﺳﺮﺵ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺍﺯ ﺣﻠﻘﺶ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭ ﻧﻴﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎک ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ.
ﺻﺪﺍﻯ ﺗﻜﺒﻴﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ. ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ #یهود ﺑﻪ ﺩﻓﺎﻉ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ. #ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺑﻪ ﻗﻠﻌﻪ ﮔﺮﻳﺨﺘﻨﺪ.
ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺣﻴﺪﺭﻯ ﺩﺭ ﻗﻠﻌﻪ ﺭﺍ ﻛَﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣَﻌﺒَﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻕ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﻨﻨﺪ.
ﺣﻀﺮﺕ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺧﻨﺪﻕ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻋﺒﻮﺭ ﺩﺍﺩ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ.
🟢 #گزارش لحظه به لحظه از کاروان پیامبر خدا صلّےاللهعلیهوآله
🗓 روز پنج شنبه ۳۰ ذیقعدهٔ سال ۱۰ ھ۔ق ؛ ۱۲ اسفند سال ۱۰ ھ۔ش ، ۲۸ فوریهٔ سال ۶۳۲ میلادی.
آخرین روز از ماه ذی القعده، کاروان حج در طی مسیر از مدینة النبی تا مکه 🕋 ، به محلی به نام «أبْواء» رسید ⬅️ (محل دفن حضرت آمنه سلاماللهعلیها مادر پیامبر خدا صلّےاللهعلیهوآله).
📜در روز جمعه ۱ ذی الحجه سال ۱۰ ھ۔ق ؛
1⃣💢در هفتمین روز از طی مسیر مدینه تا مکه ، کاروانیان با عبور از " جُحفه " و " غدیر خم " عازم " قُدَيد " میشوند ؛
جُحفه در ۱۵۶ کیلومتری مکه ، میقاتِ کسانی است که از مسیر شام و مصر به مکه مشرف می شوند ؛
تقریبا در ۳ کیلومتری این محل به طرف مکه ، غدیرخم قرار دارد که آبگیری با صفا در خود دارد و درختانی کهنسال بر آن سایه انداختهاند.
2⃣💢جُحفه - که #سه_راهی مسیرهای #مدینه ، #عراق و #مصر به حساب می آید - خود یادآور خاطرات شیرینی است :
....یک سال پیش ، یعنی در سال نهم هجرت ،
در همین محل بود که امیرمؤمنان علیه السلام به #ابوبکر رسیدند و مأموریت ابلاغ #آیات_برائت را از او تحویل گرفتند و به دستور پیامبر خدا ، وی را به مدینه بازگرداندند
.چنانکه می دانیم ، وقتی آیات آغازین سورهء برائت نازل گردید و رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمان یافتند که آن آیات را در ایام حج بر #مشرکان ابلاغ و اتمام حجت کنند ،
ابتدا ابوبکر را ، به سبب کینه نداشتن مشرکان از وی و اصرار برخی از دوستانش ، به همراه ۴۰ نفر ، مأمورِ انجام فرمان ساختند ...اما ...
3⃣💢..ساعتی بعد ، #جبرئیل نازل گردید و پیغام خدا را رسانید :
این کار را حتما باید خود پیامبر یا کسی که از او باشد ، صورت دهد .
...در اینجا بود که #امیرمؤمنان علیه السلام که به بیان قرآن " #نَفْس_نبی " و "جان پیامبر" بود
مأموریت یافت ، و پای در راه گذاشت تا تنها و یگانه در برابر مشرکان مکه بایستد و پیام را ابلاغ کند .
4⃣💢چنین بود که جُحفه بار دیگر فضیلت بیحد ، و برتری بی قیاس #ابوتراب ،
را نسبت به دیگران گواه آورد و در پی آن ،
در دهم ذی الحجهء سال نهم ،
بانگ علوی در جَمَرهء عَقَبه در مِنا به خواندن آیات سورهء برائت طنین انداز شد
┄┄┅━•፨❀༅•━┅┄┄
به راستی که تمام این برکات
و هیمنهٔ بزرگ دین اسلام
در کنار وجود مقدّس پیامبر خدا
مدیون رشادتهای بینظیرِ مولا
امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه
و ایثار و فداکاریِ بیبدیلِ اُمّ المؤمنین
حضرت خدیجه سلاماللهعلیهاست
┄┄┅━•፨❀༅•━┅┄┄
🔻از جریانات مهم روز پایانی ماه ذیقعدهٔ سال ششم هجری، صلح حدیبیه است.
✅ جابر بن عبدالله انصاری میگوید: رسول خدا در روز #حدیبیه بازوی امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه را گرفته بودند و میفرمودند:
🔸«هذا أمير البررة قاتل الفجرة منصور من نصره مخذول من خذله ثم مد بها صوته:
أنا مدينة العلم وعلي بابها فمن أراد العلم فليأت الباب.»
ترجمه: «این امیر انسانهای نیکو، قاتل فاجران است. هر کس او را یاری کند از طرف خداوند یاری میشود و هر کس او را خوار کند خوار میگردد. سپس رسول خدا صدای خود را بلند کردند و فرمودند:
من شهر علم هستم و علی درب آن است هر کس علم و دانش میخواهد باید از باب آن داخل شود».
📙 تاريخ دمشق - (42 / 383)
🟢 #گزارش لحظه به لحظه از کاروان پیامبر خدا صلّےاللهعلیهوآله
🗓 روز پنج شنبه ۳۰ ذیقعدهٔ سال ۱۰ ھ۔ق ؛ ۱۲ اسفند سال ۱۰ ھ۔ش ، ۲۸ فوریهٔ سال ۶۳۲ میلادی.
آخرین روز از ماه ذی القعده، کاروان حج در طی مسیر از مدینة النبی تا مکه 🕋 ، به محلی به نام «أبْواء» رسید ⬅️ (محل دفن حضرت آمنه سلاماللهعلیها مادر پیامبر خدا صلّےاللهعلیهوآله).
📜در روز جمعه ۱ ذی الحجه سال ۱۰ ھ۔ق ؛
1⃣💢در هفتمین روز از طی مسیر مدینه تا مکه ، کاروانیان با عبور از " جُحفه " و " غدیر خم " عازم " قُدَيد " میشوند ؛
جُحفه در ۱۵۶ کیلومتری مکه ، میقاتِ کسانی است که از مسیر شام و مصر به مکه مشرف می شوند ؛
تقریبا در ۳ کیلومتری این محل به طرف مکه ، غدیرخم قرار دارد که آبگیری با صفا در خود دارد و درختانی کهنسال بر آن سایه انداختهاند.
2⃣💢جُحفه - که #سه_راهی مسیرهای #مدینه ، #عراق و #مصر به حساب می آید - خود یادآور خاطرات شیرینی است :
....یک سال پیش ، یعنی در سال نهم هجرت ،
در همین محل بود که امیرمؤمنان علیه السلام به #ابوبکر رسیدند و مأموریت ابلاغ #آیات_برائت را از او تحویل گرفتند و به دستور پیامبر خدا ، وی را به مدینه بازگرداندند
.چنانکه می دانیم ، وقتی آیات آغازین سورهء برائت نازل گردید و رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمان یافتند که آن آیات را در ایام حج بر #مشرکان ابلاغ و اتمام حجت کنند ،
ابتدا ابوبکر را ، به سبب کینه نداشتن مشرکان از وی و اصرار برخی از دوستانش ، به همراه ۴۰ نفر ، مأمورِ انجام فرمان ساختند ...اما ...
3⃣💢..ساعتی بعد ، #جبرئیل نازل گردید و پیغام خدا را رسانید :
این کار را حتما باید خود پیامبر یا کسی که از او باشد ، صورت دهد .
...در اینجا بود که #امیرمؤمنان علیه السلام که به بیان قرآن " #نَفْس_نبی " و "جان پیامبر" بود
مأموریت یافت ، و پای در راه گذاشت تا تنها و یگانه در برابر مشرکان مکه بایستد و پیام را ابلاغ کند .
4⃣💢چنین بود که جُحفه بار دیگر فضیلت بیحد ، و برتری بی قیاس #ابوتراب ،
را نسبت به دیگران گواه آورد و در پی آن ،
در دهم ذی الحجهء سال نهم ،
بانگ علوی در جَمَرهء عَقَبه در مِنا به خواندن آیات سورهء برائت طنین انداز شد
┄┄┅━•፨❀༅•━┅┄┄
به راستی که تمام این برکات
و هیمنهٔ بزرگ دین اسلام
در کنار وجود مقدّس پیامبر خدا
مدیون رشادتهای بینظیرِ مولا
امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه
و ایثار و فداکاریِ بیبدیلِ اُمّ المؤمنین
حضرت خدیجه سلاماللهعلیهاست
┄┄┅━•፨❀༅•━┅┄┄
🔻از جریانات مهم روز پایانی ماه ذیقعدهٔ سال ششم هجری، صلح حدیبیه است.
✅ جابر بن عبدالله انصاری میگوید: رسول خدا در روز #حدیبیه بازوی امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه را گرفته بودند و میفرمودند:
🔸«هذا أمير البررة قاتل الفجرة منصور من نصره مخذول من خذله ثم مد بها صوته:
أنا مدينة العلم وعلي بابها فمن أراد العلم فليأت الباب.»
ترجمه: «این امیر انسانهای نیکو، قاتل فاجران است. هر کس او را یاری کند از طرف خداوند یاری میشود و هر کس او را خوار کند خوار میگردد. سپس رسول خدا صدای خود را بلند کردند و فرمودند:
من شهر علم هستم و علی درب آن است هر کس علم و دانش میخواهد باید از باب آن داخل شود».
📙 تاريخ دمشق - (42 / 383)