eitaa logo
غدیر شناسنامه شیعه
160 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
45 فایل
✅ اصل و نسب و مذهب ما را چو بخواهید آغاز مسلمانی ما روز غدیــــــر است... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عید غدیر بخش عمده ای از شناسنامه ی شیعه ائمه محسوب می شود. مقام معظم رهبری @ggg1400 آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹۲٤رجب ﻓﺘﺢ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ 🔹 ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۷هـق ﺩﺭ ﻣَﺮﺣَﺐ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺘﺢ ﮔﺮﺩﻳﺪ. 📚 بحار الأنوار ج۲۱ ص٤۱ ؛ مصباح المتهجد ص۷٤۹ این فتح در ۲۷ﺭﺟﺐ و ۱۵محرّم نیز ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 📚 بحار الأنوار ج۹۷ ص۳۸٤ ؛ توضیح المقاصد ص٤ ﭼﻮﻥ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮﻳﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻠﻌﻪ «ﻗﻤﻮﺹ» ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﻛﺮﺩ، ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ابوبکر ﺩﺍﺩﻧﺪ. ابوبکر ﺑﺎ ﻟﺸﻜﺮﻯ ﺭﻓﺖ، ﻭﻟﻰ ﭼﻮﻥ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮﺍﻧﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ فرار ﻛﺮﺩ ﻭ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﻰ ﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﻨﺪ. ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله علیه ﻭ ﺁﻟﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ عمر ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺖ. 🔸 ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻓﺘﺢ ﺧﻴﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : «ﻓﺮﺩﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻯ ﻣﻰ ﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﺣﻤﻠﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ، ﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ. ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻭ ﺧﻴﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﻓﺘﺢ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ». 📚 کافی ج۸ ص۳۵۱ ﻫﻤﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﺷﻮﺩ. ﻓﺮﺩﺍﻯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ، ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ) ﻛﺠﺎﺳﺖ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﺸﻢ ﺩﺭﺩﻯ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺸﻜﻞ ﺍﺳﺖ. ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺍﻭ ﺭﺍ ﺣﺎﺿﺮ ﻛﻨﻴﺪ. ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺳﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﺒﺎﺭک ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺎﺗﻢ ﺍلأﻭﺻﻴﺎﺀ ﻋﻠﻰ ﻣﺮﺗﻀﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﺎﻟﻴﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﺑﺎﺭ ﺍﻟﻬﺎ، ﺯﺣﻤﺖ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭ». ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭﺩ ﭼﺸﻢ ﻋﺎﺭﺽ ﻧﺸﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻧﮕﺸﺖ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺯﺭﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﭘﻮﺷﺎﻧﻴﺪ ﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻛﻤﺮ ﺍﻭ ﺑﺴﺖ ﻭ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺮﻛﺒﺶ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩ: « ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ، ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ، ﻭ ﻧﺼﺮﺕ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺳﺮ، ﻭ ﺩﻋﺎﻯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ». و ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﻳﺎ ﻋﻠﻰ، ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﻛﻦ». 🔸 ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻓﺖ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﻭ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻬﻴﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺁن ها ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻨﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺎ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺭک ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. ﻣَﺮﺣَﺐ ﻛﻪ ﺷﺠﺎﻉ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺨﻮﺍﻫﻰ ﺁﻣﺪ. ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺑﺮ ﺳﺮﺵ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺍﺯ ﺣﻠﻘﺶ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭ ﻧﻴﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎک ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﺻﺪﺍﻯ ﺗﻜﺒﻴﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ. ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺑﻪ ﺩﻓﺎﻉ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ. ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺑﻪ ﻗﻠﻌﻪ ﮔﺮﻳﺨﺘﻨﺪ. ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺣﻴﺪﺭﻯ ﺩﺭ ﻗﻠﻌﻪ ﺭﺍ ﻛَﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣَﻌﺒَﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻕ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﻨﻨﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺧﻨﺪﻕ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻋﺒﻮﺭ ﺩﺍﺩ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ.
💠برتری حضرت علیه السلام از انبیاء از بن صوحان روایت است که وی هنگامی که علیه السلام به حکومت رسید بر آن وارد شد وگفت شما بیشتری دارید یا آدم؟ حضرت فرمود: نیست که کسی ازخودش تعریف نماید . لکن از این جهت که فرموده است: های خدادادی به خود را نقل کنید : باید بگویم : من از حضرت افضلم، دلیل این برتری را جویا شد و خلاصه پاسخ امام (علیه السلام) چنین است: برای آدم همه جور وسایل و و نعمات در فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن منع نمود. با وجود این ممنوعیت، آدم از خورد و از رانده شد. در حالی که من از خوردن منع نشده ام و چون را قابل توجه نمی بینم به میل و اراده خود، هرگز نخورده ام. سپس پرسید شما افضلید یا نوح الانبیاء؟ حضرت پاسخ داد: من از افضلم و علت این برتری بر را چنین فرمود: نوح(علیه السلام) خود را به سوی خدا دعوت کرد، ولی آن ها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار و بسیاری رساندند. سپس پیغمبر، آنان را کرد و گفت: ! احدی از کافرین را بر روی زمین باقی نگذار. ولی من با وجود این که بعد از خاتم الانبیاء، صدمات و آزار فراوانی از این امت را دیدم. نکرده و کاملا صبر پیشه کردم. در خار و در استخوانی بود. آنگاه پرسید: شما هستید یا (علیه السلام)؟ ایشان پاسخ داد: من از افضل می باشم و دلیلش را در از زبان ابراهیم چنین می فرماید: {رَبِّ أّرِنِی کَیفَ تُحیِ المَوتی قالَ أَوَلَم تُؤمِن قالَ بَلی وَلِکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبِی} چگونگی زنده کردن را به من نشان ده خداوند فرمود: آیا باور نداری؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما می خواهم با آن دلم آرام گیرد اما من : اگر کشف گردد پرده ها بالا رود، من زیادتر نخواهد شد. صعصعه، باز پرسید: یا ! تو افضلی یا (ع)؟ امام خود را از (علیه السلام) نیز افضل و برتر خواند و دلیل آن را چنین فرمود: وقتی که او را مأموریت داد تا به دعوت به مصر رود، مطابق مجید، ایشان عرض کرد: {رَبِّ إنِّی قَتَلتُ مِنهُ نَفساً فاَخافُ اَن یَقتُلُونِ وَ أخِی هارُونُ هُوَ أفصَحُ مِنِّی لِساناً فَاَرسِلهُ مَعِی رِداً یُصَدِّقُنِی اِنِّی أخافُ أن یُکَذِّبُون} من از آنها یک نفر را کشته ام و میترسم که آنان مرا به قتل برسانند. برادرم هارون را که فصیح تر و گویاتری از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر باشد، و مرا تصدیق نماید، زیرا میترسم آنها رسالتم را تکذیب نمایند اما موقعی که خدا (صلی الله علیه و آله) به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم، و آیات اول سوره را در بالای بام بر کفار قریش قرائت نمایم­_ با آنکه در آنجا کمتر کسی را میتوان یافت که یکی از خویشان و بستگانش به دست من کشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسیدم. صعصعة عرض کرد: یا : تو هستی یا بن مریم (ع)؟ همچنین امام (علیه السلام) خود را برتر و افضل از مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد: به اذن و قدرت ، وقتی در گریبان مریم دمید، او شد و زمانی که موقع وضع حملش رسید به وحی شد که: از خانه المقدس بیرون آی، این محل عبادت است نه محل ولادت و اخرجی عن البیت فإنّ هذه بیت العبادة لابیت الولادة)} به همین دلیل از المقدس بیرون رفت و در بیابان خشکیده ای متولد شد. اما وقتی من بنت اسد درد گرفت در وسط کعبه به مستجار کعبه شد وگفت: بار بحق این و بحق کسی که این را بنا نهاده است، درد زایمان را برمن سهل و آسان گردان. در همان وقت دیوار شکافته شد و مادرم با ندای غیبی به داخل خانه راه یافت و مرا در خانه خدا به دنیا آورد و سه روز مهمان بودم. بنابراین چون معظمه بر بیت المقدس برتری دارد و از زادن عیسی در المقدس مکانی پایین تر از مکه نهی شد، ولی علی(علیه السلام)، برای به دنیا آوردن او به درون کعبه مکانی برتر از المقدس دعوت شد، بدین جهت ، و بدن او از پاکیزه تر است. صعصعه عرض کرد: یا تو افضل هستی یا حضرت مصطفی (ص)؟ فرمود: (أنا عبد من عبید محمد) من ای از آن حضرت هستم .
🔹۲٤رجب ﻓﺘﺢ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ 🔹 ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۷هـق ﺩﺭ ﻣَﺮﺣَﺐ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺘﺢ ﮔﺮﺩﻳﺪ. 📚 بحار الأنوار ج۲۱ ص٤۱ ؛ مصباح المتهجد ص۷٤۹ این فتح در ۲۷ﺭﺟﺐ و ۱۵محرّم نیز ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 📚 بحار الأنوار ج۹۷ ص۳۸٤ ؛ توضیح المقاصد ص٤ ﭼﻮﻥ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮﻳﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻠﻌﻪ «ﻗﻤﻮﺹ» ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﻛﺮﺩ، ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ابوبکر ﺩﺍﺩﻧﺪ. ابوبکر ﺑﺎ ﻟﺸﻜﺮﻯ ﺭﻓﺖ، ﻭﻟﻰ ﭼﻮﻥ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮﺍﻧﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ فرار ﻛﺮﺩ ﻭ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﻰ ﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﻨﺪ. ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله علیه ﻭ ﺁﻟﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ عمر ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺖ. 🔸 ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻓﺘﺢ ﺧﻴﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : «ﻓﺮﺩﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻯ ﻣﻰ ﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﺣﻤﻠﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ، ﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ. ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻭ ﺧﻴﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﻓﺘﺢ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ». 📚 کافی ج۸ ص۳۵۱ ﻫﻤﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﺷﻮﺩ. ﻓﺮﺩﺍﻯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ، ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ) ﻛﺠﺎﺳﺖ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﺸﻢ ﺩﺭﺩﻯ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺸﻜﻞ ﺍﺳﺖ. ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺍﻭ ﺭﺍ ﺣﺎﺿﺮ ﻛﻨﻴﺪ. ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺳﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﺒﺎﺭک ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺎﺗﻢ ﺍلأﻭﺻﻴﺎﺀ ﻋﻠﻰ ﻣﺮﺗﻀﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﺎﻟﻴﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﺑﺎﺭ ﺍﻟﻬﺎ، ﺯﺣﻤﺖ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭ». ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭﺩ ﭼﺸﻢ ﻋﺎﺭﺽ ﻧﺸﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻧﮕﺸﺖ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺯﺭﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﭘﻮﺷﺎﻧﻴﺪ ﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻛﻤﺮ ﺍﻭ ﺑﺴﺖ ﻭ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺮﻛﺒﺶ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩ: « ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ، ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ، ﻭ ﻧﺼﺮﺕ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺳﺮ، ﻭ ﺩﻋﺎﻯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ». و ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﻳﺎ ﻋﻠﻰ، ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﻛﻦ». 🔸 ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻓﺖ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﻭ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻬﻴﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺁن ها ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻨﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺎ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺭک ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. ﻣَﺮﺣَﺐ ﻛﻪ ﺷﺠﺎﻉ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺨﻮﺍﻫﻰ ﺁﻣﺪ. ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺑﺮ ﺳﺮﺵ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺍﺯ ﺣﻠﻘﺶ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭ ﻧﻴﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎک ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﺻﺪﺍﻯ ﺗﻜﺒﻴﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ. ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺑﻪ ﺩﻓﺎﻉ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ. ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺑﻪ ﻗﻠﻌﻪ ﮔﺮﻳﺨﺘﻨﺪ. ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺣﻴﺪﺭﻯ ﺩﺭ ﻗﻠﻌﻪ ﺭﺍ ﻛَﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣَﻌﺒَﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻕ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﻨﻨﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺧﻨﺪﻕ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻋﺒﻮﺭ ﺩﺍﺩ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ.
🟢 لحظه به لحظه از کاروان پیامبر خدا صلّےالله‌علیه‌وآله 🗓 روز پنج شنبه ۳۰ ذی‌قعدهٔ سال ۱۰ ھ۔ق ؛ ۱۲ اسفند سال ۱۰ ھ۔ش ، ۲۸ فوریهٔ سال ۶۳۲ میلادی. آخرین روز از ماه ذی القعده، کاروان حج در طی مسیر از مدینة النبی تا مکه 🕋 ، به محلی به نام «أبْواء» رسید ⬅️ (محل دفن حضرت آمنه سلام‌الله‌علیها مادر پیامبر خدا صلّےالله‌علیه‌وآله). 📜در روز جمعه ۱ ذی الحجه سال ۱۰ ھ۔ق ؛ 1⃣💢در هفتمین روز از طی مسیر مدینه تا مکه ، کاروانیان با عبور از " جُحفه " و " غدیر خم " عازم " قُدَيد " می‌شوند ؛ جُحفه در ۱۵۶ کیلومتری مکه ، میقاتِ کسانی است که از مسیر شام و مصر به مکه مشرف می شوند ؛ تقریبا در ۳ کیلومتری این محل به طرف مکه ، غدیرخم قرار دارد که آب‌گیری با صفا در خود دارد و درختانی کهنسال بر آن سایه انداخته‌اند. 2⃣💢جُحفه - که مسیرهای ، و به حساب می آید - خود یادآور خاطرات شیرینی است : ....یک سال پیش ، یعنی در سال نهم هجرت ، در همین محل بود که امیرمؤمنان علیه السلام به رسیدند و مأموریت ابلاغ را از او تحویل گرفتند و به دستور پیامبر خدا ، وی را به مدینه بازگرداندند .چنانکه می دانیم ، وقتی آیات آغازین سورهء برائت نازل گردید و رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمان یافتند که آن آیات را در ایام حج بر ابلاغ و اتمام حجت کنند ، ابتدا ابوبکر را ، به سبب کینه نداشتن مشرکان از وی و اصرار برخی از دوستانش ، به همراه ۴۰ نفر ، مأمورِ انجام فرمان ساختند ...اما ... 3⃣💢..ساعتی بعد ، نازل گردید و پیغام خدا را رسانید : این کار را حتما باید خود پیامبر یا کسی که از او باشد ، صورت دهد . ...در اینجا بود که علیه السلام که به بیان قرآن " " و "جان پیامبر" بود مأموریت یافت ، و پای در راه گذاشت تا تنها و یگانه در برابر مشرکان مکه بایستد و پیام را ابلاغ کند . 4⃣💢چنین بود که جُحفه بار دیگر فضیلت بی‌حد ، و برتری بی قیاس ، را نسبت به دیگران گواه آورد و در پی آن ، در دهم ذی الحجهء سال نهم ، بانگ علوی در جَمَرهء عَقَبه در مِنا به خواندن آیات سورهء برائت طنین انداز شد ┄┄┅━•፨❀༅•━┅┄┄ به راستی که تمام این برکات و هیمنهٔ بزرگ دین اسلام در کنار وجود مقدّس پیامبر خدا مدیون رشادت‌های بی‌نظیرِ مولا امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه و ایثار و فداکاریِ بی‌بدیلِ اُمّ المؤمنین حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیهاست ┄┄┅━•፨❀༅•━┅┄┄ 🔻از جریانات مهم روز پایانی ماه ذی‌قعدهٔ سال ششم هجری، صلح حدیبیه است. ✅ جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید: رسول خدا در روز بازوی امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه را گرفته بودند و می‌فرمودند: 🔸«هذا أمير البررة قاتل الفجرة منصور من نصره مخذول من خذله ثم مد بها صوته: أنا مدينة العلم وعلي بابها فمن أراد العلم فليأت الباب.» ترجمه: «این امیر انسان‌های نیکو، قاتل فاجران است. هر کس او را یاری کند از طرف خداوند یاری می‌شود و هر کس او را خوار کند خوار می‌گردد. سپس رسول خدا صدای خود را بلند کردند و فرمودند: من شهر علم هستم و علی درب آن است هر کس علم و دانش می‌خواهد باید از باب آن داخل شود». 📙 تاريخ دمشق - (42 / 383)
🟢 لحظه به لحظه از کاروان پیامبر خدا صلّےالله‌علیه‌وآله 🗓 روز پنج شنبه ۳۰ ذی‌قعدهٔ سال ۱۰ ھ۔ق ؛ ۱۲ اسفند سال ۱۰ ھ۔ش ، ۲۸ فوریهٔ سال ۶۳۲ میلادی. آخرین روز از ماه ذی القعده، کاروان حج در طی مسیر از مدینة النبی تا مکه 🕋 ، به محلی به نام «أبْواء» رسید ⬅️ (محل دفن حضرت آمنه سلام‌الله‌علیها مادر پیامبر خدا صلّےالله‌علیه‌وآله). 📜در روز جمعه ۱ ذی الحجه سال ۱۰ ھ۔ق ؛ 1⃣💢در هفتمین روز از طی مسیر مدینه تا مکه ، کاروانیان با عبور از " جُحفه " و " غدیر خم " عازم " قُدَيد " می‌شوند ؛ جُحفه در ۱۵۶ کیلومتری مکه ، میقاتِ کسانی است که از مسیر شام و مصر به مکه مشرف می شوند ؛ تقریبا در ۳ کیلومتری این محل به طرف مکه ، غدیرخم قرار دارد که آب‌گیری با صفا در خود دارد و درختانی کهنسال بر آن سایه انداخته‌اند. 2⃣💢جُحفه - که مسیرهای ، و به حساب می آید - خود یادآور خاطرات شیرینی است : ....یک سال پیش ، یعنی در سال نهم هجرت ، در همین محل بود که امیرمؤمنان علیه السلام به رسیدند و مأموریت ابلاغ را از او تحویل گرفتند و به دستور پیامبر خدا ، وی را به مدینه بازگرداندند .چنانکه می دانیم ، وقتی آیات آغازین سورهء برائت نازل گردید و رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمان یافتند که آن آیات را در ایام حج بر ابلاغ و اتمام حجت کنند ، ابتدا ابوبکر را ، به سبب کینه نداشتن مشرکان از وی و اصرار برخی از دوستانش ، به همراه ۴۰ نفر ، مأمورِ انجام فرمان ساختند ...اما ... 3⃣💢..ساعتی بعد ، نازل گردید و پیغام خدا را رسانید : این کار را حتما باید خود پیامبر یا کسی که از او باشد ، صورت دهد . ...در اینجا بود که علیه السلام که به بیان قرآن " " و "جان پیامبر" بود مأموریت یافت ، و پای در راه گذاشت تا تنها و یگانه در برابر مشرکان مکه بایستد و پیام را ابلاغ کند . 4⃣💢چنین بود که جُحفه بار دیگر فضیلت بی‌حد ، و برتری بی قیاس ، را نسبت به دیگران گواه آورد و در پی آن ، در دهم ذی الحجهء سال نهم ، بانگ علوی در جَمَرهء عَقَبه در مِنا به خواندن آیات سورهء برائت طنین انداز شد ┄┄┅━•፨❀༅•━┅┄┄ به راستی که تمام این برکات و هیمنهٔ بزرگ دین اسلام در کنار وجود مقدّس پیامبر خدا مدیون رشادت‌های بی‌نظیرِ مولا امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه و ایثار و فداکاریِ بی‌بدیلِ اُمّ المؤمنین حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیهاست ┄┄┅━•፨❀༅•━┅┄┄ 🔻از جریانات مهم روز پایانی ماه ذی‌قعدهٔ سال ششم هجری، صلح حدیبیه است. ✅ جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید: رسول خدا در روز بازوی امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه را گرفته بودند و می‌فرمودند: 🔸«هذا أمير البررة قاتل الفجرة منصور من نصره مخذول من خذله ثم مد بها صوته: أنا مدينة العلم وعلي بابها فمن أراد العلم فليأت الباب.» ترجمه: «این امیر انسان‌های نیکو، قاتل فاجران است. هر کس او را یاری کند از طرف خداوند یاری می‌شود و هر کس او را خوار کند خوار می‌گردد. سپس رسول خدا صدای خود را بلند کردند و فرمودند: من شهر علم هستم و علی درب آن است هر کس علم و دانش می‌خواهد باید از باب آن داخل شود». 📙 تاريخ دمشق - (42 / 383)