eitaa logo
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
3.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
18 فایل
کانال های جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film سینمایی و سریال @film_sinamaee محتوای تربیت کودک @amoomolla چیستان و معما @moaama_chistan شعر و سرود @sorood_sher داستان و رمان @dastan_o_roman تبلیغ ارزان @tabligh_amoo آدمین و مسئول تبلیغ و تبادل @dezfoool
مشاهده در ایتا
دانلود
😍 طنز بی غیرت 😍 💞 بی غیرت ‏رفت خواستگاری 💞 بابای عروس گفت : 👈 برای دخترم چکار میکنی ؟ 💞 بی غیرت گفت : 🌸 نمیذارم آب تو دلش تکون بخوره 💞 بابای عروس گفت : چطوری ؟ 💞 بی غیرت گفت : 🌸 خب معلومه دیگه 🌸 بهش آب نمیدم 😂 💞 خداییش محو جوابش شدم ☺️😁 💞 ولی نمیدونم چرا با لگد بیرونش کردن 😅 💟 @ghairat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 شش میم موفقیت : 👈 تو محبوبی 👈 تو مهمی 👈 تو محترمی 👈 تو مفیدی 👈 تو می تونی 👈 تو می فهمی 🇮🇷 هشت تای نحس 👈 تحقیر ، تنبیه ، تبعیض ، توهین ، تنفر ، ترس ، تهدید ، تمسخر 💟 @ghairat
💞 امر مقدس ازدواج و انتخاب همسر ، 💞 برای نسل جوان ، 💞 از اهمیت بالایی برخوردار است . 💞 موفقیت یا عدم موفقیت در این امر مقدس 💞 تعیین کننده سرنوشت جوانان است 💞 و سلامت جسم و روان ، 💞 و پیشرفت های مادی و معنوی آنان ، 💞 در عرصه های اجتماعی ، 💞 ارتباطی تنگاتنگ ، 👈 با درستی یا نادرستی انتخاب همسر ؛ 👈 و پایداری یا ناپایداری ازدواج دارد . 💟 @ghairat
🇮🇷 یکی از عوامل ضد آرامش در زندگی ، 👈 یکنواختی و روزمرگی است . 🇮🇷 چند سال بعد از زندگی مشترک ، 🇮🇷 روزمرگی و یکنواختی ، 🇮🇷 کم‌ کم روی زندگی شما سایه می‌افکند 🇮🇷 که شما را دل‌زده و افسرده می کند ؛ 🇮🇷 پس نگذارید روند یکنواخت زندگی ، 🇮🇷 شادی را نابود کند ؛ 🇮🇷 رفتن به دل طبیعت ، نگاه به رودخانه ، 🇮🇷 صله رحم و دید و بازدید از فامیل و دوست ، 🇮🇷 شرکت در هیئت ها و مجالس مذهبی ، 🇮🇷 رفتن به قبرستان ها و مزار شهدا ، 🇮🇷 رفتن به مسجد و نماز جمعه و جماعت ، 🇮🇷 رفتن به سینما ، پارک ، روستا و... 🇮🇷 می‌تواند زندگی را از یکنواختی در بیاورد . 💟 @ghairat
🌸 داستان ماشا ، قسمت نوزدهم 🌸 🌟 ماشا ، مات و مبهوت نگاه می کرد 🌟 ماندانا ، رفیق صمیمی اش بود 🌟 با خوشحالی و چشم گریان ، 🌟 ماندانا را در بغل گرفت . 🌟 پس سلام و احوالپرسی ، 🌟 او را به داخل خانه اش برد . 🌟 و روی زمین کنار خودش نشاند و گفت : 🌷 شرمنده ماندانا که مبل ندارم . 🌟 ماندانا با تبسمی گفت : ⚜ این حرفا چیه عزیزم ⚜ تنت سلامت ، خدا را شکر که سالمی 🌟 ماشا می خواست بلند شود 🌟 تا چای و کیک و میوه ، برای ماندانا بیاورد 🌟 اما ماندانا اجازه نداد 🌟 و به ماشا اصرار کرد که بنشیند 🌟 و خودش پذیرایی کند . 🌟 ماشا آرام روی تشک خودش نشست . 🌟 ماندانا در حال کار کردن ، صحبت می کرد 🌟 ظرفها را شست و آشپزخانه را تمیز کرد 🌟 در حال گذاشتن آب در چای ساز ، گفت : ⚜ ماشا جون ! ⚜ دقت کردی چند وقته همو ندیدیم ؟! 🌷 ماشا گفت : آره عزیزم ، یادمه 🌷 آخرین بار که دیدمت ، 🌷 دو ماه قبل از تصادفت بود . ⚜ ماندانا گفت : ⚜ در این مدت ، ⚜ خیلی دلم برات تنگ شده بود دختر . 🌷 ماشا گفت : 🌷 آره می دونم ، منم همینطور 🌷 منم خیلی دلم برات تنگ شده بود 🌟 ماندانا چای و کیک را جلوی ماشا گذاشت 🌟 و خودش کنارش نشست و گفت : ⚜ شنیدم کارتو ول کردی ⚜ مسلمون شدی ⚜ دنبال علم و درس و تدریس افتادی ⚜ در همین محله مسلمونا ، می شینی ⚜ مسجد میری ؟ 🌟 ماشا گفت : 🌷 از کی شنیدی ؟ 🌟 ماندانا گفت : ⚜ حالا بماند بعدا می فهمی . ⚜ خب با زندگی جدید چطوری ؟! 🌷 ماشا لبخندی زد و گفت : 🌷 عالی ام . 🌟 ماندانا گفت : ⚜ آخه دختر ، مگه تو دیوونه ای ؟! ⚜ چرا همه پیشرفت ها و موفقیت هاتو رها کردی ؟! 🌟 ماشا آهی کشید 🌟 ناگهان به فکر گذشته جاهلیت خودش افتاد 🌟 و با حسرتی در دل گفت : 🌷 اون موقع ، فریب ظاهر دنیا 🌷 و هوس های خودم رو خورده بودم . 🌷 الآن فهمیدم 🌷 تمام موفقیت‌ها و درخشش‌ های من ، 👈 فقط با اسلام ، کاملتر می شه . 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat 📚
🌸 اگر با خانواده شوهرتان اختلاف دارید 🌸 و اگر از نظر شما ، 🌸 بسیاری از رفتارهای‌ آنان ایراد دارد 🌸 مراقب باشید 🌸 اولاً این اختلافاتتان با آنان را ، 🌸 جلوی همسرتان به زبان نیاورید . 🌸 دوما پشت سر آنها ، غیبت نکنید . 🌸 سوما خطای آنان را ، سر شوهرتان نکوبید 🌸 چهارما در دعواهایتان ، به او نگویید : 👈 که « تو هم مثل اونایی !» 💟 @ghairat
🌷 اشتباهات همسرتان را ، 👈 با اشتباهات دیگران ، مقایسه نکنید . 🌷 همسرتان دوست دارد 🌷 که در ذهن شما ، اسطوره‌ای باشد 🌷 که هیچ‌ کدام از اشتباهات دیگران ، 🌷 در رفتارهایش نشان داده نشود .  🌷 نه تنها خانواده همسرتان ، 🌷 که نباید رفتارهای‌ شان را ، 🌷 به شریک زندگی‌تان نسبت دهید ، 🌷 بلکه حتی اگر رفتار اشتباه مردان دیگر ، 🌷 خطای نامزد سابق‌ تان ، 🌷و یا اشتباه‌ همسران دوستانتان را ، 🌷 به او نسبت دهید ، 🌷 به همین اندازه می‌ توانید 👈 برای خودتان ، دردسر درست کنید . 💟 @ghairat
🎥 فیلم و کارتون ایرانی اسلامی 🎥 سینمایی و سریالی 👈 با حجم کم 👉 💿 برای اولین بار در ایتا 💿 🎥 هر روز صبح ، ۳ کارتون بارگزاری می شود 📼 @amoomolla
🌸 داستان ماشا ، قسمت بیستم 🌸 ⚜ ماندانا با حالتی غمگین گفت : ⚜ تا حالا فکر کردی ⚜ که مردم درباره تو چی میگن ؟! 🌟 ماشا سرش را پایین انداخت و گفت : 🌷 مردم چه میگن مهم نیست 🌷 مهم اینه که خدا چه میگه 🌷 ولی دوست دارم عبرت مردم باشم . 🌷 دوست دارم همه مردم ، 🌷 من و داستان زندگی منو ببینن 🌷 تا بفهمند 🌷 که در هر سطحی که باشن ، 🌷 ستاره موسیقی و سینما هم که باشند 🌷 باز هم می تونن به اسلام روی بیارن 👈 و با حجاب بشن . ⚜ ماندانا گفت : ⚜ آخه دختر خوب ، ⚜ غیر از بدبختی و نداری ، ⚜ چی گیرت اومد ؟! 🌟 ماشا نفس عمیقی کشید 🌟 و با تبسم گفت : 🌷 لحظه ای به ذهنم ، خطور هم نمی‌کرد 🌷 که روزی به حج برم 🌷 و از بهترین و گواراترین آب ، 🌷 یعنی آب زمزم بنوشم . 🌷 اگه خدا بخواد ؛ 🌷 بازم تلاش خودمو خواهم کرد 🌷 و از نظر مادی و معنوی ، 🌷 به پیشرفت های زیادی خواهم رسید . 🌟 ماندانا تبسمی کرد و گفت : ⚜ خوش به حالت ماشا ، ⚜ که هنوز پای اعتقادات جدیدت وایسادی ⚜ و خوش به حالت که حج رفتی ⚜ البته عشقم بهم قول داده ⚜ که حتما منو به حج ببره . 🌟 ماشا با تعجب گفت : 🌷 عشقت ؟! 🌷 مگه تو ازدواج کردی ؟! ⚜ ماندانا لبخندی زد و گفت : ⚜ هم ازدواج کردم هم بچه دار شدم 🌟 ماشا با خوشحالی و ذوق فراوان ، 🌟 ماندانا را بغل کرد و گفت : 🌷 وای دختر ، باورم نمیشه 🌷 یعنی تو واقعا ، ازدواج کردی ؟! 🌷 آخه چرا خبرم نکردی ؟! 🌟 ماندانا گفت : ⚜ ببخشید عزیزم که خبرت نکردم ⚜ آخه تو یه دفعه ، غیبت زد ⚜ معلوم نبود کجا رفته بودی ⚜ شماره تلفن سابقت ، خاموش بود ⚜ خونه ات رو هم که عوض کردی ⚜ اصلا نمی دونی بعد از تو ، من چی کشیدم . 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat 📚
🔮 وقتی همسرتان ، روی مبل نشسته 🔮 و با تلفن هوشمندش بازی می‌کند ، 🔮 ناخودآگاه این جمله را به زبان می‌آورید : 👈 چه کار می کنی ؟! 🔮 ما مشاوران می‌دانیم منظورتان از این کار ، 🔮 تجسس کردن در کارهایش نیست 🔮 اما جمله « چه کار می‌کنی؟ » 🔮 در ذهن همسرتان ، 🔮 معنایی پیچیده‌تر از آنچه فکر می‌کنید ، دارد . 🔮 او این جمله را این‌طور می‌شنود : ⚜ چه‌ کار می‌کنی ؟ ⚜ باز مشغول بازی با موبایلت هستی ⚜ به جای اینکه با خانواده‌ات وقت بگذرانی ⚜ مشغول بازی شده‌ای ؟ ⚜ با غریبه‌ ها وایبربازی می‌کنی ⚜ و وارد روابطی شده‌ای که اگر من بو ببرم ⚜ حسابت را می‌رسم و. . . 🔮 باورتان می‌شود که یک مرد می‌تواند 🔮 از جمله ساده همراه با کنجکاوی شما ، 🔮 چنین برداشت هایی را در ذهنش بسازد ؟ 🔮 بهتر است باور کنید که ساختار ذهن مردان ، 🔮 خیلی پیچیده و گاهی منفی‌نگر است . 🔮 پس کنجکاوی کوچک‌تان را کنترل کنید 🔮 و با چنین جمله بی‌ اهمیتی ، 🔮 یک دعوای اساسی به پا نکنید . 💟 @ghairat
🌸 داستان ماشا ، قسمت بیست و یکم 🌸 🌟 ماندانا گفت : ⚜ بعد از آخرین تماسمون و بعد از خوب شدنم ⚜ اومدم سراغت ، اما پیدات نکردم . ⚜ از تک تک دوستان و همکارانت ، ⚜ سراغتو گرفتم ؛ ⚜ اما کسی از تو خبری نداشت . ⚜ نمی دونی برای پیدا کردنت چه ها کشیدم ؟! ⚜ همه جارو دنبالت گشتم . ⚜ اما پیدات نکردم ⚜ ولی خودمونیم دختر ، ⚜ دنبال تو گشتن ، ⚜ برکات زیادی برای من داشت . 🌟 ماشا با تعجب گفت : 🌷 چطور ؟! 🌟 ماندانا گفت : ⚜ حالا وایسا ، بعدا می فهمی . 🌟 ماشا گفت : 🌷 خب پس الآن چطوری پیدام کردی ؟! ⚜ ماندانا گفت : ⚜ یکی از دوستات به نام ریسا ، ⚜ به شوهرم گفته بود که تو رو دیده ⚜ شوهرم هم به سرعت ، به من اطلاع داد . 🌷 ماشا گفت : 🌷 شوهرت کی هست ، می شناسمش !؟ ⚜ ماندانا گفت : ⚜ بله که می شناسیش ⚜ اتفاقا الآن پشت دره ⚜ ما با هم اومدیم 🌟 ماندانا با تعجب گفت : 🌷 پشت در خونه‌ی ما ؟؟ 🌟 ماشا به سختی می خواست بلند شود 🌟 و در حین بلند شدن گفت : 🌷 چرا بنده خدا رو پشت در گذاشتی 🌟 ماندانا گفت : ⚜ می خواستم سورپرایزت کنم . ⚜ تو بلند نشو گلم ⚜ خودم درو باز می کنم 🌟 ماشا گفت : 🌷 نه عزیزم ، شما مهمونی ، بشین راحت باش 🌟 ماشا به دیوار تکیه داد و ایستاد 🌟 به طرف در رفت و در و باز کرد 🌟 ناگهان ماشا با حالتی متعجب ، 🌟 به بیرون نگاه می کرد . 🌟 چشمانش ، خیره و شگفت زده شدند 🌟 لبانش آرام به حالت تبسم باز شدند 🌟 با تعجب و صدایی شگفت زده گفت : 🌷 تو ؟! 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat 📚