💫اجتماع بانوان فعال فرهنگی شهر اصفهان
💍به مناسبت سالروز ازدواج حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و حضرت علی (علیه السلام)
🌟باموضوع: سبک زندگی خانوادگی یک بانوی مجاهد فرهنگی
🎙باحضور سرکار خانم خاشعی
📖و برپایی محفل شعرخوانی بانوان شاعر اصفهانی
📺همراه با معرفی مستند بیشتر از مادرم
⏰زمان: یکشنبه ۱۳ مردادماه ساعت ۱۷
📍مکان: خیابان احمدآباد، روبروی خیابان گلزار، ابتدای خیابان نظام الملک، حسینیه شهید بهبهانی
#اجتماع_بانوان_فعال_فرهنگی
#سبک_زندگی
#بانوی_مجاهد_فرهنگی
#بانوان_فعال_جبهه_فرهنگی_انقلاب
دوره آموزشی؛پژوهشی و مهارتی
🔸🔸امام خوانی 🔸🔸
آیین روشنگری و مطالبه گری بر مدار امام جامعه
🖥 ثبت نام و اطلاعات بیشتر
www.khanehenghelab.com
سه شنبه ها از ساعت 17
#توجه
🚩 با گرامیداشت دومین سالگرد شهادت #شهید_محسن_حججی
در پی اعلام آمادگی شاعر، منتقد و مجری خوب شهرمان برای حضور در جلسات، #انجمن_شعر_نارنج بزودی با حال و هوایی تازه از سر گرفته خواهد شد.
@ghalamhaye_bidar
🔹 دعای عرفات
وقتی کلماتش همه آیینه ی ذات است
مکشوف ترین روضه، دعای عرفات است
افتاده ی در ورطه ای از در به دری را
هم کشتی نوح است و هم باب نجات است
قحطی نکشد شهر، اگر شهر حسین است
خالی نشود رود، اگر آب حیات است
با نام حسین است دل از بند غم آزاد
خود گرچه در این دشت، اسیر الکربات است
افتاده به هرجا تنی از آل محمد
این دشت بلا نیست که ختم صلوات است
#صادق_میرصالحیان
#روز_عرفه
@ghalamhaye_bidar
حج ناتمام مانده طوافی که ناقص است
دارد مسیر قبله عوض می شود ولی
کافی است با مکعّب شش گوش کربلا
در کعبه ی فنا شده احیا گری کنم
_اُخرُج اِلی العِراق_ که من خواب دیده ام
اینبارهم خلیل به قربانی آمده است
ذبجی عظیم منتظرم مانده لازم است
از امر وحیِ آمده فرمانبری کنم...
#محسن_ناصحی
#عید_قربان
#هفتاد_و_دو_قربانی
@ghalamhaye_bidar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ نخستین شب از شب های شعر مقاومت
هم صدا با رهبر مبارز شیعیان نیجریه، شیخ ابراهیم زکزاکی
@ghalamhaye_bidar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ می رسد از راه مردی، خوانده ام تورات را
می رسد از راه مردی، دیده ام انجیل را
جای آنکه پیش پای مقدمش کاری کنم
من دعا کردم فقط آن جمعه ی تعطیل را...
شعرخوانی #محمد_کاروان
دومین شب شعر #قلم_های_بیدار
@ghalamhaye_bidar
🌺 این علی است مقصد 🌺
ای سهیل رخشان، زهره ی درخشان
با رخ چو خورشید، ابروی هلالی
درهلال جامم، ای مه تمامم
آفتاب تابان، کُن علَی التوالی
زان فروغ رخسار، طره ی سیه سار
آمده لیالی است، روشن از لئالی
زان دو جعد طرّار، چهره ی پری وار
مختفی لئالی، در دل لیالی
دانه های خالت، صید مرغ جان کرد
زیر دام زلفت، مرغ دل فغان کرد
حالتم نوان کرد، قامتم کمان کرد
چشم انقلابی، قد اعتدالی
بر نثار راهت، روح راست پستی
در مقام درکت، شوق راست مستی
در طریق عشقت، عقل راست سستی
در بیان حسنت، نطق راست لالی
ز التهاب فکرت، تنگ شد مجالم
کن ز فرط رأفت، یک نظر بحالم
محو و هائمم کن، از مدام حالی
مست و بیخودم کن، ازشراب جالی
از خم غدیرم، نیست کن ز هستی
ای مه منیرم، بی نیاز هستی
زانکه می کشانش، بی غرور مستی
صد هزار خم را، کرده اند خالی
ای شعاع رویت، نور و آیه ی نور
ای فروغ کویت، طور و شعله ی طور
شد به صفحه ی باغ، نور طور مسطور
در چمن بچم، بین صنع حق تعالی
در چمن چمنانند، دلبران طنّار
شور عاشقانه، شاهدان غمّاز
سروسان روانند، گرم جلوه و ناز
مست و بی محابا، رند و لاابالی
مابه عشق و در حسن، آفت جهانیم
در مراتب عشق، ورد هر زبانیم
ما و دوست امروز، شهره در جهانیم
ما به بی عدیلی، او به بی همالی
عشق را نشاید، کرد مدح و توصیف
حسن را نباید، گفت وصف و تعریف
جذبه ای است وجدی، مقصدی است شوقی
مطلبی است ذوقی، حالتی است حالی
هائمنمد وحیران، واله اند و شیدا
ممکنات یکسر، کائنات یک جا
درمقام و قدری، کز علوّ شد اعطا
ازعلیّ اعلی، بر علیّ عالی
گر خداش خوانم، کفر واضحست آن
لیک نکته ی نغز، ازکلام من خوان
بر خدائی او، خواهی ار که برهان
می رود در آتش چون خلیل، غالی
ذات بی همالش، مَظهر العجائب
شخص بی مثالش، مُظهر الغرائب
بنگرد جلالش، هرکه هست طالب
مجدکبریائی، فرّ ذوالجلالی
زَ امر او چه باری، جاری است و ساری
خُنّس جواری، کُنّس سواری
حالت خریفی، جلوه ی بهاری
نفخه ی دَبوری، نفحه ی شمالی
نافذ از کلامش، نائبات حتمی
ساری از مرامش، حادثات رسمی
دائم از دوامش، مُدرکات وهمی
قائم از قوامش، قوّه ی خیالی
بود اهل دین را، سالک مسالک
خیل مسلمین را، ناجی از مهالک
رایت وِ را بود، در همه معارک
نصر در حواشی، فتح در حوالی
مصطفی چو مأمور، شد به امر داور
تا کند پدیدار، قدر و جاه حیدر
درغدیر خم ساخت، حضرت پیمبر
ازخشب متکّا، از قتب نهالی
آن عریشه را شاه، چون به عرشه بنشست
روی یار در رو، دست دوست در دست
گفت هست مولا، بر بلند و بر پست
این علی که فرداست، در نکوفعالی
این علی است مقصد، این علی است مقصود
این علی است حامد، این علی است محمود
این علی است شاهد، این علی است مشهود
این علی است متلوّ، این علی است تالی
این علی است سید، این علی است سرور
این علی است جنّت، این علی است کوثر
این علی است هادی، این علی است رهبر
این علی است والا، این علی است والی
ذرّه ای ز لعلش، نوش سلسبیلی
قطره ای ز علمش، علم جبرئیلی
فرد بی عدیلی است، او ز بی عدیلی
مثل بی مثالی است، او ز بی مثالی
ای وصی احمد، ای امام برحق
کز علوّ رتبت، زیبدت أنا الحق
آفتابِ روشن، آسمان ازرق،
نزد بخشش توست، کاسه ی سفالی
#میرزا_یحیی_مدرّس_اصفهانی
@ghalamhaye_bidar
قلم های بیدار
دوره آموزشی؛پژوهشی و مهارتی 🔸🔸امام خوانی 🔸🔸 آیین روشنگری و مطالبه گری بر مدار امام جامعه 🖥 ثبت نام
🚩 انجمن شعر نارنج اصفهان همزمان با "طرح امام خوانی" برگزار می کند:
#حلقه_ادبی_امین
بازخوانی #کارگاهی گفتارها و نوشتارهای رهبر انقلاب پیرامون شعر و ادبیات
عصرهای چهارشنبه با حضور و #شعرخوانی شاعران جوان
علاقه مندان برای اطلاع از مکان برگزاری به ادمین کانال مراجعه نمایند
👉 @ghalamhayebidar
@ghalamhaye_bidar
May 11
🔹 مافوق حماسه ها
محرم آمد و آفاق، مات و محزون شد
غبار محنت این خاکدان به گردون شد
به جامه های سیه کودکان کو دیدم
دلم به یاد اسیران کربلا خون شد
به یاد تشنه لبان کنار نهر فرات
کنار چشم من از گریه رود کارون شد
چو بر حسین بگریی به حشر خندانی
هر آن دو دیده که نگریست، سخت مغبون شد
چه آتشی است که می جوشد اشکها گوئی
که چشمها همه کارون و سینه کانون شد
چه نوحه داشت سر نعش نوجوان حسین
هزار حیف که لیلا ز غصه مجنون شد
به سوز و ساز رباب شکسته دل پرسم
که شیرخواره به خون غرقه از چه قانون شد
سر و بری که رسول خداش می بوسید
بزیر سُم ستوران خدای من چون شد
چه عالمی است که از بهر مهلت یک شب
شبیه شیر خدا نزد روبهی دون شد
گرفت مهلت و برگشت رو به خیمه ی شاه
به خاکبوسی آن خرگه همایون شد
امام گفت خدا یار تو که امشب نیز
توان به راز و نیاز خدای بیچون شد
سپس برادر با جان برابر از برِ شاه
برفتنِ سوی شط فرات مأذون شد
نخورد آب که لب تشنه بایدم جان داد
به دوش، مشکِ پر آب از شریعه بیرون شد
به بازوان قلم، مشک آب بر دندان
شهید گشت، سماوات محو و مفتون شد
فدای همت و مهر و وفای تو عباس
که قدّ هر الِفی پیش قامتت نون شد
حماسه ای است حسین از حماسه ها مافوق
هر آن حماسه که در وی رسید مادون شد
به عصر فردا آتش زدندشان به خیام
چنانکه شعله ی آتش به چرخ وارون شد
به خیمه های امامت چنان زدند آتش
که آهوان حرم سر به دشت و هامون شد
رسید نوبت زینب که شیرزاد علی است
جهان به حیرت از این سربلند خاتون شد
به دوش، پرچم آتش گرفته ی اسلام
به قصرِ ابن زیاد و یزید ملعون شد
چنان بکوفت به تبلیغ، دستگاه یزید
که خود یزید چو مار فسرده افسون شد
حسین عائله با خود نبرده بی تدبیر
که غرق حکمت او فکرت فلاطون شد
یزید جلوه ی کار حسین می پوشید
ز زینب است که این جلوه روز افزون شد
از این مبارزه بشکفت خاندان علی
چنانکه نسل پلید امیّه موهون شد
سه سال بعد تنی ز آنهمه سپاه یزید
نبود زنده چنان آسمان دگرگون شد
بنی امیه و آن دستگاه فرعونی
همان فسانه ی فرعون و گنج قارون شد
ولی حسین، علمدار عشق و آزادی
لقب گرفت و شهنشاه ربع مسکون شد
تو شاه دین چه جهادی به راه دین کردی
که مکه هم، به تو ماه مدینه مدیون شد
خوشا به حال شما ای فدائیان حسین
که دین به خون شماها رهین و مرهون شد
چو نیک می نگری زنده این شهیدانند
وگرنه هر بشری زاد و مُرد و مدفون شد
یزید نخله ی اسلام، ریشه کن می خواست
حسین بود که دین زنده تا به اکنون شد
سفینه های نجاتند جمله معصومین
ولی سفینه ی او رشک فلک مشحون شد
کنون مقابر این ها بود زیارتگاه
کدام زنده به این افتخار مقرون شد
تو شهریار، به مضون بلند دار سخن
هر آن سخن که جهانگیر شد به مضون شد
#محمدحسین_شهریار
#محرم
@ghalamhaye_bidar
🚩 #حلقه_ادبی_امین
بازخوانی کارگاهی گفتارها و نوشتارهای رهبر انقلاب درباره شعر و ادبیات
(جلسه دوم):
چهارشنبه سیزدهم شهریور از ساعت شش
👉 @ghalamhayebidar
May 11
از دست خودش بریده بود و پا شد
برخاست و راهی خیابان ها شد
افتاد میان موج زنجیرزنان
یک قطره گریست، وانگهی دریا شد
#محمد_کاروان
@ghalamhaye_bidar
چقدر گریه سرودم چقدر نامه نوشتم
به شوق آمدنت روزها چکامه نوشتم
: درخت ها همه پر بار و میوه ها همه تازه
برای دعوت تو, بیت بیت چامه نوشتم
در آرزوی تو خواندم شهادتین اذان را
به اذن قامت تو, صد غزل اقامه نوشتم
از آن عبای پیمبرنشان نشانه گرفتم
از آن محاسن مکّی، از آن عمامه نوشتم
چه شرح ها که به لفظ خواص سوی تو راندم
چه نامه ها که به خواهش به رسم عامه نوشتم
از این طرف به تو از درد کوفه گفتم از آن سو
به شام, نامه به شوق کنیز و جامه نوشتم
به شیوه ی مدنی السلام گفتم و تبریک
سپس به لهجه ی کوفی"مع السلامه" نوشتم
شتاب کن پسر مصطفی "فلا تتَأخّر"
که من همان شَبث ربعی ام که نامه نوشتم
#محمد_مرادی
#شعر_عاشورایی
@ghalamhaye_bidar
🚩 #حلقه_ادبی_امین
(جلسه سوم)
چهارشنبه بیستم شهریور نود و هشت از ساعت پنج و نیم عصر
👉 @ghalamhayebidar
@ghalamhaye_bidar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 مکن ای صبح طلوع " به رهبری و آهنگسازی لوریس چکناواریان
فراخوان مرکز موسیقی حوزه هنری برای تولید آلبوم سرود نوجوانان به مناسبت اربعین
مهلت ارسال اثر: تا پایان روز جمعه 22 شهریور
آثار منتخب در آلبوم مذکور منتشر خواهند شد و به صاحبان این آثار، مبلغ ده میلیون ریال هدیه نقدی تعلق خواهد گرفت.
سرودها بایستی خوش آهنگ، مناسب اجرای گروه نوجوان و ترجیحا دارای بیت ترجیع باشند.
آیدی دریافت آثار در بله و تلگرام: @office4poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فراخوان تولیدات هنری اربعین
#تیزر
🚩اولین #سوگواره_حماسی_اربعین
♦️نوا و نما
♦️هنرهای تجسمی
♦️شعر و ادبیات
♦️هنرهای دیجیتال
♦️اجراهای پاتوقی
📌۷۲ کمک هزینه سفر زیارتی کربلا
#مرکز_آفرینش_های_هنری_بسیج
@afarineshbasij
💠 شعر عاشورایی بعد از انقلاب
🔹ترکیببند محتشم کاشانی در قلهی مرثیهی عاشورایی قرار دارد و پس از او و به استقبال از او جریان ترکیببندسرایی عاشورایی تا امروز پررونق بوده و هست.
در ترکیببند محتشم و ترکیببندهایی که در استقبال از آن سروده شدهاند و به طور کلیتر در منظومهها و مرثیهی عاشورایی گذشتهی ما، غالباً توجه به زوایای اجتماعی قیام عاشورا کمرنگ است و گاهی به مجرم دانستن افلاک و ستارگان و نفرین به تقدیر و سرنوشت بسنده شده است (البته نه به این معنا که شعرا به هیچ وجه توجهی به ابعاد اجتماعی و برملا کردن چهرهی یزیدیان نداشتهاند). در نتیجه مخاطب شعر با وجود اینکه با خواندن اشعار و مراثی در سوگ آل الله میسوزد و میگدازد اما این سوز و گداز کمتر منجر به واکنش اجتماعی مبنتی بر ظلمستیزی و عدالتخواهی و انتقامجویی میشود. هر چند نفس تذکر مصیبت امام حسین(علیهالسلام) خود اثر اجتماعی و تبری از ائمهی جور را در پی دارد اما این جنبه از مرثیهپردازی کمتر مورد توجه شعرا بوده است. به طور مثال عمان سامانی با اینکه در مثنوی بلند و پر مغز خود مرثیهی سیدالشهدا(علیهالسلام) را با لایههای عرفانی عمیق درآمیخته اما در نهایت اگر به تابلویی که او از عاشورا ترسیم میکند بنگریم، در آن تابلو اثری از تبری که در کنار تولی یکی از دو بال تفکر شیعی است دیده نمیشود.
از این روست که ترکیببند نیر تبریزی با آوردن چنین بیتی در میان استقبالکنندگان از محتشم متمایز میشود و میدرخشد:
گفت ای گروه هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
🔸با پیروزی انقلاب که حاصل همین عزاداریها و زنده نگه داشتن چراغ مرثیهی عاشورایی بود، ادبیات عاشورایی نیز رنگ و بوی تازهای گرفت و درونمایههایی چون برائت جستن از ائمهی جور، اعتراض، تبیین و ملامت مرام کوفیان، هشدار نسبت به حسینی بودن و یزیدی نبودن و... در اشعار عاشورایی بسامد یافت. یکی از ترکیببندهایی که پس از انقلاب سروده شد و از این حیث با تمام ترکیببندهای پیش از خود متفاوت است، ترکیببند «با کاروان نیزه»، سرودهی علیرضا قزوه است.
زبان اعتراض و تعریضهای سیاسی و اجتماعی در بندهایی از این چهارده بند و به طور خاص در بند چهارم آن بسیار قابل توجه است.
به ابیاتی از این دست توجه کنید:
بند چهارم:
پیشانی تمامیشان داغ سجده داشت
آنان که خیمهگاه مرا تیر میزدند
این مردمان غریبه نبودند، ای پدر
دیروز در رکاب تو شمشیر میزدند
بند هفتم:
دست خداست، اینکه شکستید بیعتش
دستی خدایگونهتر از این بیاورید!
بند چهاردهم:
هنگامهی برون شدن از خویش، چون حسین
راهی برو که بگذرد از مسجدالحرام
🔹دربارهی شعر علیرضا قزوه به ویژه اشعار عاشورایی او میتوان در نوشتار مستقلی از زوایای مختلف سخن گفت. علت انتخاب ترکیببند عاشورایی او از میان اشعار فراوان عاشورایی این شاعر، تمایز آشکاری بود که این ترکیببند در جریان ترکیببندسرایی عاشورایی داشت. وگرنه اشعار و ابیات درخشان عاشورایی علیرضا قزوه کم نیستند.
📝 #حسن_بیاتانی
📗 #چهل_شعر_چهل_نکته
🌐 shereheyat.ir
✅ @ShereHeyat
🔻«شب شعر اعتراض» ویژه «شعر هیئت» در شهرستان ادب برگزار میشود.
☑️ @ShahrestanAdab
🔹 دلشوره
سرزده آمد به مهمانی همانی که زمانی...
دستپاچه میشوم از اين ورود ناگهانی
خستهٔ راه است و تنها آمده چرتی بخوابد
من غبارآلود در پيراهن خانهتکانی
مادرم راه اتاقم را نشانش میدهد، من
مضطرب از هرچه دارد در اتاق من نشانی
مینشينم گوشهای از آشپزخانه هراسان
امشب از دلشورهها تا صبح دارم داستانی
وای آن نقاشی چسبيده بر در را نبينی
آه! آن تکبيتهای روی ميزم را نخوانی
آن پرِ لای کتاب حافظ، آن فالِ مکرّر
آن نشانِ لای قرآن، خط دور «لن ترانی»
صفحهٔ آهنگ محبوبش که میگفتم ندارم
وای... وای از «ياد ايامی که در گلشن فغانی...»
نه! تو را جان همان که دوستش داری کمد را
وا نکن... آن نامهها و شعرهای امتحانی
نامههای خطخطی با تمبرهای عاشقانه
شعرهايی با رديف شکبرانگيز «فلانی»
غرق افکارم، اذان صبح میگويند، ای وای!
جانمازم! آن دعايی که... نمیخواهم بدانی!
#انسیه_سادات_هاشمی
#شعر_عاشقانه
@ghalamhaye_bidar
🚩 #حلقه_ادبی_امین
(جلسه چهارم)
چهارشنبه بیست و هفتم شهریور نود و هشت از ساعت پنج و نیم عصر
🔹بزرگداشت شهریار با حضور آقای مقیمی
@ghalamhaye_bidar
🔹عزای بی ریا
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه ی جدّش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
بسکه محمل ها روَد منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا بجائی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین
سروران، پروانگان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین
سر به تاج زین نهاده راه پیمای عراق
می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین
او وفای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند، مشکل دو تا دارد حسین
سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین
بعد از اینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ئی
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین
#سیدمحمدحسین_شهریار
@ghalamhaye_bidar