eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
265 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
❣️مناظره در این رکود و اینهمه تحریم و این فساد بیچاره من که با تو نوشتم قرارداد! باید چگونه نام تو را منتشر کند این عاشق بدون طرفدار و بی‌ستاد! بسیار گفتم از تو؛ کسی باورم نکرد مثل مناظرات جلیلی در اقتصاد! گفتم که ابروان تو... گفتند اتفاق! گفتم که گیسوان تو... گفتند اتحاد! هرکس دوباره سنگ خودش را به سینه زد من از تمام آینه‌ها دارم انتقاد جمهوری دو چشم سیاهت اگر نبود هرگز به انقلاب نمی‌کردم اعتماد!... :: دیروز رأی ملت ما یک شهید بود امروز رأی ملت ما یک شهید باد
به خانه ام سری بزن،بهار را بهانه کن دوباره خلوت مرا بیا پر از ترانه کن مرور کن مرا ببین چقدر با تو شاعرم دل بهانه گیر را بمان و بی بهانه کن تمام واژه های من به پای چشمهای تو ببار و دفتر مرا تو ناب و عاشقانه کن زلال بی دریغ من!شبیه ماجرای عشق! تبسمی کن و مرا بهار جاودانه کن شبیه بغض پنجره پراز هوای بارشم بیا و صبح کاذب مرا تو صادقانه کن در این هوای اطلسی،در این دقایق غزل به خانه ام سری بزن ،بهار را بهانه کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟠 جمعیت هلال احمر برگزار می‌کند؛ جشنواره‌های فرهنگی و هنری "سرو سرخ" 🔸️جمعیت هلال احمرجمهوری اسلامی ایران به مناسبت برگزاری کنگره بین‌المللی ٢٥٠٠ شهید امدادگر دفاع مقدس و مقاومت در سال جاری، سه جشنواره فرهنگی و هنری با عنوان "سرو سرخ" در بخش های «فیلم و نمایش رادیویی»، «شعر و داستان» و «عکاسی، نقاشی و هنرهای تجسمی» برگزار می‌کند. 🗓 آخرين مهلت ارسال آثار: ٣١ تير ماه ١٤٠٣ مشروح خبر: https://rcs.ir/rP2eMEYi 🚩کانون دانشجویی هلال احمر پیام نور اصفهان 📍@Rcspnuesf
به کسی ندارم اُلفت ز جهانیان، مگر تو اگرم تو هم برانی سرِ بی کسی سلامت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡️ «فارسی» عربی نیست... از قدیم نوشته‌اند واژهٔ «فارسی» عربی‌شدهٔ «پارسی» است؛ همین امروز هم این قولِ معروف اما به‌واقع مشکوک تکرار می‌شود. این را نمی‌توان چشم‌بسته پذیرفت و به‌سادگی تکرار کرد. در عربی به زبان موردبحثِ ما می‌گفتند «اللّغة الفارِسیّة». اینجا «لغة» به‌معنی «زبان» است. در عربیِ استانداردِ کلاسیک، «فارس» یا «فارسی» به شکلی که در تلفظ می‌شود قابل ادا کردن نیست. اما آنچه به «ف» و «پ» مربوط می‌شود، منحصر به فارسی و عربی هم نیست. تحول آوایی «پ» به «ف» سابقهٔ دیرینه دارد، هم در زبان‌های ایرانی و هم در بقیهٔ شاخه‌های زبانیِ . «پ»، براساس قاعده‌ای آوایی و جهان‌شمول به نام «نرم‌شدگی» (lenition)، در مواردِ بسیار، به «ف» تبدیل شده‌است. در فارسی «سفارش» (از فعلِ سپاردن و سپردن) و «گوسفند/ گوسپند/ گوسبند» و «فیل/ پیل» (که غالباً تصور می‌شود معرّب است) و نمونه‌های بسیارِ دیگر از این دست‌اند. اصطلاحِ «نرم‌شدگی» معمولاً در مقابل «سخت‌شدگی» (fortition) تعریف می‌شود. بر این اساس، می‌توان با اطمينان گفت که «فارسی» فارسی است، نه عربی یا عربی‌شده. علوم وفنون ادبی
دهم تیرماه روز بزرگداشت «صائب تبریزی» غزلسرای نامدار قرن ۱۱ هجری
‍ ‍ ☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘ ۱۰ تیر، روز بزرگداشت محمدعلی "صائب‌تبریزی" تاریخچه روز بزرگداشت: شهرت جهانی صائب تبریزی آن‌چنان است که شاید کمتر کسی او را نشناسد. وی به‌سبب ارادت و توجه خاص به اشعار حافظ و سعدی، زبانزد است. در تیرماه ۱۳۹۲ بر اساس مصوبه شورای فرهنگ عمومی کشور، روز دهم تیر به عنوان «روز صائب تبریزی» نامگذاری شد. از آن پس هر ساله بزرگداشتی به منظور بررسی ابعاد شخصیتی و سبک شعری وی برگزار می‌شود. زندگی‌نامه: «میرزا محمدعلی صائب تبریزی» در حدود سال ۱۰۰۰ قمری در تبریز زاده شد. پدر او تاجر بود و به‌‌دستور شاه‌عباس اول از تبریز کوچ کرد و در محله‌ عباس‌آباد اصفهان ساکن شد و صائب در این شهر به آموختن دانش پرداخت. در سال ۱۰۳۴ قمری به هندوستان رفت و در سال ۱۰۴۲ به ایران بازگشت و در اصفهان ماندگار شد و در این دوران شاه‌عباس دوم به او مقام «ملک‌الشعرایی» داد. آثارش به‌ جز سه – چهار هزار بیت قصیده، یک مثنوی کوتاه و ناقص به‌نام «قندهارنامه» و سه قطعه، همه غزل هستند. او ۱۷ غزل نیز به‌ترکی سرود و سبکی را به‌کمال رساند که چند سده پس از آن، «سبک هندی» نامیده شد. صائب را «چامه‌سرای» تک‌بیت‌ها نیز گفته‌اند. او حدود ۸۰ سال زندگی کرد و حدود سال ۱۰۸۱ هجری قمری در اصفهان دیده از جهان فرو بست. بیش از ۳۴۰ سال پیش،‌ در محله‌ «لنبان» در اصفهان، در باغچه‌ای بزرگ و در خیابانی که امروزه به نام «صائب» آشناست، به خاک سپرده شد؛ اما در حال حاضر این آرامگاه چندان وضعیت مناسبی ندارد و رو به ویرانی است. سنگ مزارش یک قطعه سنگ مرمر یکپارچه‌ یزدی بوده که سنگ مزار قدیمی را در میانش جاسازی کرده‌اند. سنگ اصلی مزار که کتیبه‌ای دارای یک مطلع و یک غزل به‌خط یک خوشنویس دوره‌ صفوی دارد، به دو نیم شده‌است. شاید سرنوشت صائب تبریزی نیز همین بیتی بوده که روی سنگ مزارش نوشته شده‌است: محو کی از صفحه دل‌ها شود آثار من من همان ذوقم که می‌یابند از گفتار من سبک و شیوه صائب: صائب بزرگ‌ترین غزلسرای سده یازدهم هجری و نامدارترین شاعر زمان صفویه بود. او متخلص به صائب، در شعر پایه‌گذار سبک اصفهانی‌ است. تأثیرگذاری وی در شعر فارسی چنان است که هنوز نیز در انجمن‌های شعری، که در گوشه و کنار اصفهان تشکیل می‌شود، سبک وی همچنان صدرنشین محفل بسیاری از شاعران است که به‌شیوه‌ وی مضمون‌های‌نو می‌آفرینند و آرایه‌هایی همچون اسلوب معادله را زیور عروسِ شعر خویش می‌سازند. او سبکی را به‌ کمال رساند که چند سده پس از او سبک هندی نامیده شد. وی اسلوب معادله یا «مدعا مثل» را بیش از دیگر شاعران هم‌عصرش به‌کار برده‌است. نازکی خیال و لطافت اندیشه و مضمون سازی‌های ظریف و معنی‌های بیگانه و باریک در شعر وی دیده می‌شود. ابیات غزل وی استقلال معنایی داشته و در یک غزل از چندین موضوع سخن گفته‌ است.
ورود برای تمامی دوستان علاقه مند آزاد است.
معرفی صائب تبریزی و شاخصه های شعری او.pdf
1.12M
💠معرفی صائب تبریزی و خصوصیات شعر صائب تبریزی به مناسبت بزرگداشت صائب تبریزی مطرح شده در جلسه انجمن ادبی مطلع ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ توسط علی مقدم تلگرام | ایتا | ویراستی | وبلاگ
تک بیت روی گشاده ای که دلی وا شود از او صائب به صد هزار گلستان برابر است تبریزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محفل طنز «بی‌شوخی» برگزار میکند. مراسم رونمایی از کتاب «واژه‌های متبسم» اثر آقای «پدرام اکبری» مجری و کارشناس: دکتر عبدالرضا قیصری زمان: چهارشنبه ۱۳ تیرماه ۱۴۰۳ ساعت: ۱۶ تا ۱۸ ‌مکان: فرهنگسرای کتاب آدرس: شیــــ💎ــــــراز بلوار گلستان، خیابان شهید معزی حضور ارزشمند شما سروران را گرامی می داریم. در صورت تمایل کتاب «واژه‌های متبسم» در همان مکان برای فروش در دسترس علاقمندان می‌باشد. @khabarnameshaeranshiz🔻 عضو شوید 👈 خبرنامه شاعران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بانوان شاعر در صورت داشتن شعری با عنوان تا فردا روز دوشنبه ، به آیدی زیر ارسال نمایند 🌸 Sher_farsi1403
بزرگان ادبیات فارسی 🌹🌹🌹 سید اشرف‌الدین حسینی (نسیم شمال) او را می‌توان یکی از چهره‌های معتبر روزنامه‌نگاری و فکاهی‌نویسان و نقدکنندگان بی‌پروای ایران به شمار آورد. وی در سال ۱۲۴۷ شمسی، در قزوین به دنیا آمد. در شش ماهگی، پدرش را از دست داد. پس از آموختن مقدمات، علوم اسلامی را از استادان معروف قزوین فرا گرفت. سپس برای ادامه‌ی تحصیل ، به عراق رفت و پنج سال در نجف و کربلا به سر برد. بعد به قزوین بازگشت. اشرف‌الدین، در بیست و دو سالگی، برای تکمیل علوم مختلف همچون نجوم، جغرافی، ریاضی، صرف و نحو، منطق و فقه و کلام، به تبریز رفت و سپس به قزوین برگشت و به عنوان معلم ادبیات و مقدمات علوم انسانی، در مدرسه‌ی صالحیه مشغول تدریس شد. مدتی بعد، به رشت رفت و نُه سال در آن جا زندگی کرد. در این شهر، روزنامه‌ی ادبی و فکاهی نسیم شمال را منتشر نمود و به گیلانی معروف شد. پس از توقیف نسیم شمال، از سال ۱۲۹۳ دوباره آن را در تهران انتشار داد. شهرت و محبوبیت زیاد اشرف‌الدین و تأثیر سخنان منظوم او بر دل عامه‌ی مردم ، دولتهای وقت را به ستوه آورد؛ تا این که در سال ۱۳۰۶ شمسی، به او نسبت جنون دادند و به این بهانه، او را به تیمارستان که در واقع زندان او بود، منتقل کردند. سید پس از آن، چندی با فقر و بیماری سر کرد و سرانجام، در سال ۱۳۱۳ شمسی درگذشت. مزارش در گورستان ابن بابویه شهر ری است. با تلخیص از تاریخ و فرهنگ قزوین، پرویز ورجاوند، ج ۲، ص ۱۳۶۴ - ۱۳۶۸ و چون سبوی تشنه، دکتر یاحقّی، ص ۵۸ و ۵۹.
کار دریاست ز هر موج خطر خندیدن رو نکردن ترش از تلخ شکر خندیدن عنوان نوشتار: اعجاز با ۷ کلمه🔻🔻🔻 اگر کسی از بنده بپرسد که نهایت بلاغت و فشردگی و تجمیع معنا و صنایع و تصویر سازی اعجاز گون پارادوکسیکال را نه در یک غزل صائب و نه حتی در بیت که در مصرعی نشان بدهم حتما این مصرع را انتخاب میکنم صائب درین مصرع جادو کرده جادو... میفرمایید چگونه؟! عرض میکنم ✅کم نظیر است که در یک مصرع(تنها ۷ کلمه!!!!) دو مصدر مرکب و آن هم شامل دو مزه چشایی، در مقام کنایت بکار رفته باشد آن هم تصدیر گون یکی در اول و دیگری در آخرمصرع... 💢در اول مصراع: : مصدر مرکب رو ترش کردن با ن منفی ساز در ابتدایش به معنای چهره در هم کشیدن ، چین و گره در پیشانی کشیدن ،عبوس شدن و کراهت به چیزی.... 💢در آخر مصراع: : مصدر مرکب است و به معنای تبسم کردن و احساس رضایت و راحتی و لطافت در تبسم.... ✅هر دو مصدر مرکب این ویژگی را دارند: 1⃣هر دو شامل مزه چشایی هستند یکی ترش و دیگر شیرین و شکرین 2⃣دو مصدر مرکب با هم در تضاد هستند ترش و شیرین و دیگر هم در تناقض هم هستند آنجا که تلخ باشد شیرین نیست و بالعکس... 3⃣حتی در افعال هم با هم در تقابل هستند یکی # ترش نکردن(فعل منفی) شکر خندیدن(فعل مثبت) 4⃣هر دو مصدر مرکب مربوط به ناحیه سر و صورت هستند از پیشانی و صورت و ابرو و دهان...(جالب تر اینکه صائب در اول مصرع این مهم و منطقه را مشخص کرده ...) ✅از: حرف اضافه هست و در این بیت متضمن علیت و سببیت است یعنی بعلت تلخی ،بسبب تلخی ✅تلخ:از مزه های چشایی است و از طرفی در تناسب با دریا در مصرع اول....صائب بارها از تلخی آب دریا سخن‌گفته.... ✅صنایع ادبی 💢مراعات النظیر:مزه های ترش و تلخ و شکر(شیرین) 💢مطابقه (در مزه ها): ترش و شیرین، تلخ و شیرین 💢تضاد و طباق (درافعال): ترش نکردن و شکر خندیدن 💢غلو و مبالغه:عادتا ممکن نیست کسی از تلخی تبسم کند و چهره در هم نکشد غلو در توصیف 💢تشخیص یا جاندار انگاری(پرسونیفیکیشن): چنانکه بحثش مطرح‌گردید خندیدن حالتی انسانی هست که در مقام جاندار انگاری دریا در مقام ردیف بکار گرفته شده... 💢کنایه:رو ترش نکردن کنایه از عدم عبوست و چین به پیشانی افتادن و شکر خندیدن کنایه از تبسم و لطافت طبع و بشاشت 💢تصویر پارادوکسیکال(متناقض نما) : طبیعی هست از تلخی چهره در هم کشیده شود و چین به ابرو بیوفتد ولی تصویر کاملا پارادوکسیکال هست تلخی باعث تبسم و چهره گشاده و لطافت چهره میشود. 💢ابداع یا سلامه الاختراع:وجود این تعداد صنایع ادبی مرتبطه آن هم در یک مصرع ،مصرع را شامل وجه ابداع میکند(جالب است که این صنعت در یک مصرع اصلا قریب به محال است و ذکر نشده و اکثرا شامل بیت یا یک فقره نثر دانسته اند که صائب نمونه دارد) ✅هیچ کلمه ی و حرف اضافی(مزید بر التزام در استعمال) در مصرع نیست هیچ و هیچ که بتوان گفت قابل جایگزینی هست مصرعی سهل و ممتنع است.... ✅پیام اخلاقی :تقبیح و نهی از عبوست و تشویق به بشاشت و خوشرویی در برابر امواج خطرناک و تلخ ی های زندگی همچون دریا(به دریا دلی انسان هم اشارتی میکند) ✅کلام بدین کوتاهی با این سطح از صنعت و ترکیب و تصویر اگر شاعرش جادوگر نیست پس ساحر و سحر کیست و چیست!!!؟؟؟ این مصرع نمونه و مصداق عالیه ی استعمال صنایع و آرایه های ادبی در نهایت زیبایی شناسی و فشردگی هست کاربرد احسن و اکمل.. بفرمایند که ادبا هنوز زیر بار زیبایی شناسی و بلاغت و اعجاب صائب نرفته اند خب نروند؛ بقول متنبی: نعمت (ه)کالشمس لما طلعت ثبت الاشراق فی کل بلد کدام ادیب بیتش را چنین شکافته تا محو سحر صائب شود!!؟؟(نه اینکه نیست صد برابر عالمتر از چون من حقیر کمتر از قطمیر هست اقدام نکرده تجربت نکرده تداعی نکرده الا قلیلا... مگر خواجه‌مجالی برای ادبا گذاشته!!!؟؟؟) چه عذوبتی دارد که علت سهر تا این وقت سحر تدقق و تفقه در اعجاز کلام صائب باشد اگر قرار نبود صبح بیدار شوم باز هم جا برای تشریح دارد. ┏━━━🌱📚🌱━━━┓ آریه های ادبی ┗━━━🌱✍️🌱━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صائب نشود خشک به خورشیدِ قیامت بر خاک نویسند اگر شعرِ ترم را
ـــــــــــــــــــــــ غزل فارسی مادرِ همهٔ غزل‌های جهان ▪️بیماری اصلی شعرِ روزگارِ ما از همین‌‌جا شروع می‌شود که خودش نه‌تنها فُرمی –جز کار نیما– به وجود نیاورده است، بلکه فرم‌های شگفت‌آوری را که محصولِ نبوغِ خیّام و فردوسی و حافظ و مولوی و سعدی است، به یک سوی نهاده و در فرمِ بی‌فرمی ربعِ قرنی است که در جا می‌زند (چند کار منثور شاملو، آن هم نه همهٔ کارهایش را استثنا باید کرد که در بی‌فرمیِ ظاهری آنها نوعی فرم، اما نه فرم نهایی وجود دارد.) به عقیدهٔ من بُن‌بستِ شعر معاصر به دست کسانی خواهد شکست که یا فرم تازه‌ای ابداع کنند –کاری که نیما کرد و شاگردانش کمال بخشیدند– یا یکی از فُرم‌های تجربه‌شدهٔ قدیم یا جدید را با حال‌و‌هوایِ انسان عصرِ ما انس و الفت دهد و در فضای آن فرم‌ها، تجربه‌های انسانِ عصر ما را شکل دهد. می‌توان غزل گفت و غزل را به عنوان یک فرمِ باز، یک قالب گسترده و یک قاب پذیرفت؛ قابی که همه نوع تصویر –از منظره گرفته تا انواع پُرتره‌ها، در هر سبکی از سبک‌های نقاشی– در آن می‌تواند جای بگیرد، آن هم در زبانی که مادرِ همهٔ «غزل»‌های جهان است و هیچ زبانی نمی‌تواند بگوید برای «غزل» امکاناتی بیشتر از زیان فارسی دارد. من این حرف‌ها را به عنوان دفاع از غزل، به آن معنیِ احمقانهٔ «غزل‌های انجمنی» نمی‌گویم. می‌خواهم این مطلب بسیار ساده را یاد‌آور شوم که ادبیات و هنر، مجموعه‌ای از فرم‌های خاص‌اند و تحوّلات هریک از این فرم‌ها، به معنی نفی و انکار یا به کنار نهادن دیگر فرم‌ها نیست. ما در شعرِ سنّتی خویش قوالبی داریم و در داخلِ این قوالب فرم‌های بسیاری؛ فرم‌های ضعیف، نیرومند، راحت و دشوار. پیدایش قالب شعر آزاد، یا عروضِ نیمایی، به هیچ روی نفی مطلق آن قوالب نیست. آن قوالب می‌توانند آبستنِ فرم‌های خلّاق، برای بعضی از حال و هواهای عصر ما و عصر‌های آینده باشند. محمدرضا شفیعی کدکنی با چراغ و آینه، ۶۷۶–۶۷۳ اگرچه هیچ گل مُرده، دوباره زنده نشد، اما بهار در گُلِ شیپوری، مدام گرم دمیدن بود
⭕️ حمایت اهالی شعر و ادب از دکتر در انتخابات ✅ پایگاه اطلاع‌رسانی دکتر سعید جلیلی @saeedjalily