eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
271 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
بیست و هفتم آبانماه سالروز درگذشت « نورالدین عبدالرحمن بن احمد بن محمد » معروف به "جامی" و ملقب به "خاتم الشعرا" شاعر، موسیقیدان، ادیب و صوفی نامدار
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۲۷ آبان سالروز درگذشت عبدالرحمن جامی (زاده ۲۴ آبان ۷۹۳ خرگرد -- درگذشته ۲۷ آبانگان ۸۷۱ هرات) ادیب، شاعر و موسیقیدان او تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش گذراند و در سیزده سالگی همراه خانواده در هرات اقامت گزید و به درس پرداخت و از آن زمان به جامی شهرت یافت. وی مقدمات ادبیات فارسی و عربی را نزد پدرش آموخت و در مدرسه نظامیه هرات مشغول به تحصیل شد و علوم متداول زمان خود را همچون صرف و نحو، منطق، حکمت‌مشایی، حکمت‌اشراق،   طبیعیات، ریاضیات، فقه، اصول، حدیث و و تفسیر را نزد استادانی چون خواجه علی سمرقندی و محمد جاجرمی آموخت. او پس از چندی به سمرقند رفت و در سایه حمایت پادشاه دانش دوست تیموری، الغ‌بیگ به کانون تجمع دانشمندان و دانشجویان پیوست و استادانش را شیفته دانش خود کرد. وی که سرودن شعر را در جوانی آغاز کرده و در آن شهرتی یافته بود، با تکیه زدن بر مقام ارشاد به محبوبیت زیادی دست یافت. او که به افتادگی و گشاده‌رویی معروف بود، با اینکه زندگی ساده‌ای داشت، هیچ‌گاه مدح زورمندان را نگفت و شاهان و امیران همواره به او ارادت می‌ورزیدند. جانشینان الغ‌بیگ خصوصاً سلطان حسین بایقرا و امیر علیشیرنوایی تا آخر عمر او را محترم می‌داشتند و اوزون حسن آق‌قویونلو، سلطان محمّد فاتح پادشاه عثمانی و ملک‌الاشراف پادشاه مصر از ارادتمندان او بودند. آثار جامی: دیوان‌های سه‌گانه شامل قصاید و غزلیات و مقطعات و رباعیات الف) فاتحة الشباب (دوران جوانی) ب) واسطة العقد (اواسط زندگی) ج) خاتمة الحیاة (اواخر حیات) دیوان قصاید و غزلیات:  این دیوان را جامی در سال ۸۸۴ تدوین و تنظیم کرده‌است. قصاید جامی در باره توحید،  پیامبر، صحابه و اخلاق است. از جامی مقطعات و رباعیاتی نیز باقی‌است که عرفانی‌ و عاشقانه است و دیوانی نیز به‌نام دیوان بی‌نقطه به‌‌جای مانده که در تمامی واژه‌های آن هیچ حرف نقطه‌داری استفاده نشده‌ است. هفت اورنگ که خود مشتمل بر هفت کتاب در قالب مثنوی است. مثنوی اول سلسلة‌الذهب "زنجیره طلا" به سبک حدیقةالحقیقه سنایی و در سال ۸۸۷ سروده شده‌است، در این مثنوی از شریعت، طریقت، عشق و نبوت از دیدگاه عرفانی سخن رفته‌است. مثنوی دوم سلامان و ابسال که به‌نام سلطان یعقوب ترکمان آق‌قویونلو است و در سال ۸۸۵ تألیف شده‌ است. حکایت سلامان و ابسال نخستین بار در شرح اشارات خواجه نصیرالدین توسی و اسرار حکمه ابن‌طفیل آمده بود که جامی آن را به نظم فارسی درآورده است. مثنوی سوم تحفة‌الاحرار "هدیه آزادگان" نخستین مثنوی تعلیمی جامی است که به سبک و سیاق مخزن‌الاسرار نظامی سروده شده‌است و در انتهای این مثنوی جامی به فرزند خود ضیاءالدین یوسف پندنامه‌ای نگاشته‌است که در آن از جوانی خود یاد کرده‌است. مثنوی چهارم سبحةالابرار "نیایش نیکوکاران" و آن نیز مثنوی تعلیمی‌است که در سال ۸۸۷ سروده شده‌است و در آن تعالیم اخلاقی و عرفانی در باب توبه، زهد، فقر، صبر، شکر، خوف، رجا، توکل، رضا و حب آمده‌است. مثنوی پنجم یوسف و زلیخا مثنوی عشقی به سبک خسرو و شیرین نظامی و ویس و رامین فخر گرگانی است که به‌نام و یاد پیامبر و بیان معراج و مدح سلطان حسین بایقرا آغاز می‌شود. در این کتاب جامی از سوره یوسف در قرآن و نیز از روایات تورات در سفر پیدایش بهره برده‌است. تاریخ تألیف این کتاب را سال ۸۸۸ هجری دانسته‌اند. مثنوی ششم لیلی و مجنون مثنوی عشقی‌است که به وزن لیلی و مجنون نظامی و امیرخسرو دهلوی ساخته شده‌ است. این کتاب درباره عشق لیلی و مجنون بوده و شباهتی با لیلی و مجنون نظامی دارد. مثنوی هفتم خردنامه اسکندری که مثنوی تعلیمی در حکمت و اخلاق است و در آن از حکیمان یونان از سقراط،  افلاطون،  ارسطو،  بقراط،  فیثاغورث  و  اسکندر  سخن رفته‌ است. بهارستان از دیگر آثار جامی است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
   بیست و هفتم آبانماه    زادروز «طاهره صفار زاده» شاعر، نویسنده،    محقق و مترجم
        آن سبزه‌         كز ضخامت سيمان گذشت‌         و قشر سنگي را         در كوچه‌ي شبانه‌ي بابُل‌         تا منتهاي پرده‌ي بودن‌         شكافت‌         آن سبزه زندگاني بود         آن سبزه زندگاني بود         و پاي باطل تو         آن پاي بويناك‌         با چكمه‌هاي كور         آن سبزه را شكست‌         آن سبزه‌         رويش آزادي‌         آن سبزه‌         آزادي بود                 /
باران لطیف صبحدم یعنی عشق یک روز خوش و بدون غم یعنی عشق با دوست کنار سفره‌ی صبحانه نوشیدن چای تازه دم یعنی عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محتشم | همنشینی جمعی از نوحه‌سرایان و مداحان جوان استان فارس 🌱 با حضور: • حمید رمییکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۰۰ 📍پردیس هنر و اندیشه ره‌آوین 📲 با ما همراه باشید : سایت | اینستاگرام | تلگرام | بله | ایتا | آپارات
🌸ضرب المثل های آب دار😅 ۱- «آب از دستش نمی‌چکه.» 2- «آب از سرچشمه گل‌آلوده.» 3- «آب از آب تکان نمی‌خوره.» 4- «آب از سرش گذشته.» 5- «آب پاکی روی دستش ریخت.» 6- «آب در کوزه و ما تشنه‌لبان می‌گردیم. 7- «آب را گل‌آلود می‌کنه که ماهی بگیره.» 8- «آب را باید از سرچشمه بست.» 9- «آب زیر پوستش افتاده.» 10- «آب که یه جا بمونه، می‌گنده.» 11- «آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع ـ چه یک نی چه صد نی.» 12- «آب که سر بالا می‌ره، قورباغه ابوعطا می‌خونه.» 13- «آب نمی‌بینه و گرنه شناگر قابلیه.» 14- «آبشان از يک جوي نمي رود.» 15- «آبی از او گرم نمی‌شه.» 16- «از آب کره می‌گیره.» 17- «از آب گذشته‌است.» 18- «استخری که آب نداره، این همه قورباغه می‌خواد چه کار؟» 19- «افتادگی آموز اگر طالب فیضی * هرگز نخورد آب زمینی که بلند است» 20- «اگر برای من آب نداره، برای تو که نان داره.» 21- «اگر چاه آب ندارد، برای مقنی نان دارد.» 22- «باید گذاشت در کوزه آبش را خورد.» 23- «بز گر از سر چشمه آب می‌خوره.» 24- «جایی نمی‌خوابه که آب زیرش بره.» 25- «خوشا چاهی که آب از خود بر آرد.» 26- «دسته گل به آب داده.» 27- «دنیا را آب ببره او را خواب میبره.» 28- «ز آب خرد، ماهی خرد خیزد نهنگ آن به که با دریا ستیزد» 29- «سبوی نو آب خنک دارد.» 30- «عاقل به کنار آب تا پل می‌جست دیوانه پا برهنه از آب گذشت.» 31- «کور کور را میجوره آب گودال را.» 32- «کوزه‌گر از کوزه شکسته آب میخوره.» 33- «کوزه نو دو روز آب را سرد نگه میداره.» 34- «ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه‌است.» 35- «نون اینجا آب اینجا؛ کجا بروم به از اینجا؟» 36- «نون بدو، آب بدو، تو به دنبالش بدو.» 37- «نونت را با آب بخور منت آبدوغ نکش.» 38- «هر سرکه‌ای از آب، ترش‌تره.»
عمر شد بازیچه ی این مختصر: شاید و آیا و اما و اگر...!
ای غرق شده به لذت شعر سلام محرم‌شدگان خلوت شعر سلام ای خواب نرفته چشم‌های خسته مجنون‌شدگان حضرت شعر سلام
پرسه زنی شاعرانه در کوچه باغ های فیروز آباد/ هفتمین رویداد فرهنگی «کوچه باغ» میزبان شاعران فیروز آبادی هفتمین رویداد فرهنگی ادبی «کوچه باغ» که در حقیقت جریان شناسی شعر فارس محسوب می گردد، در این نوبت به ادبا و شاعران شهرستان فیروز آباد خواهد پرداخت. 🔻🔻🔻 https://farhangi-fars.com/?p=59879 🔻🔻🔻 https://fars.farhang.gov.ir/fa/news/768740/ 🔸ارتباط با ما: 🔻🔻🔻 Eitaa.com/farhangi_fars
💠🌱 یالطیف با عرض سلام وادب حضور دوستان بزرگوار وشاعران ذوقمند استان ادب پرور فارس ✏️ نظر به درخواست همکاری دبیرخانه بیست و ششمین کنگره ملی شعر دفاع مقدس فارس در راستای دریافت هر چه سریعتر آثار شاعران خوش ذوق، وغنی تر شدن این کنگره در استان شعر خیز وادب نواز فارس 🔻 لذا دوستان عزیزی که تا کنون موفق به ارسال آثارشان نشده اند،تقاضامندیم در اسرع وقت وحداکثر تا یکم آذر ماه نسبت به ارسال آثار در قالب فایل ورد به شماره ذکر شده در پوستر فراخوان ویا به شخصی بنده ویا سرکار خانم زلیخا بنی ایمان (پیام رسان ایتا) ا قدام فرمایند.. قبلآ از توجه صمیمانه شاعران فعال در این عرصه سپاسمندم 🌷🌷🌱 💠ارادتمند: حسین کیوانی زلیخا بنی ایمان
آخر به زمین کشاند ما را پاییز در خلوتِ هم نشاند ما را پاییز بر شاخه دو برگِ دور از هم بودیم تا اینکه به هم رساند ما را پاییز...
💚 فرزندم! با کسی دوست شو که بخواند. کسی که پولش را به جای دود و دم و مشروب، خرج کتاب کند. دوستی که در سوگ " گُل ممدِ کلیدر " گریسته باشد و در خیالش با " مارال "به خواب رفته باشد. کسی که " همسایه های " " احمد محمود " را بخواهد که بخواند. دوستی که " جای خالی سلوچ " , "کافه پیانو " ، "عزاداران بَیَل" را بخواند. کسی که سولمازِ آتش بدون دود را تا خانه بخت همراهی کرده " بامدادِ خمار " و " شوهر آهو خانم "،ِ " بوف کور " صادق هدایت، "شازده احتجابِ " گلشیری را بخواند و "سمفونی مردگانِ " معروفی را با دل و جان گوش کند. کسی که " تنگسیر "، صادق چوبک و " چشم هایش " بزرگ علوی و " در درازنای شبِ " میرصادقی و " سووشون " سیمین دانشور را نظاره کند. مدیر مدرسه اش جلال آل احمد باشد و " داستان یک شهر " را از زبان احمد محمود شنیده و در " کافه نادری " رضا قیصریه به ملکوت بهرام صادقی برسد. فرزندم! با کسی دوست شو که کارتِ کتابخانه اش از کارت عابر بانکِ والدینش برایش ارزشمندتر باشد. تشخيص اش سخت نيست، حتماً در کیفش بجای فندک و انبوه لوازم آرایش، کتابی برای خواندن و بجای صحبت از آخرین مدل پورشه و تیپ فلان خواننده و هنرپیشه، از آخرین کتاب هایی که وارد بازار نشر شده اند، حرف می زند. کسی که وقتش بجای کافی شاپ ها و متر کردن خیابانها، در کتابخانه ها و کتابفروشی ها بگذرد‌. کسی که یک غزل حافظ زنده اش کند و برای تماشایِ سرو سیمین سعدی سرش را بر باد بدهد و با دوبیتی های خیام دلش روشن شود. کسی که سوار بر شبدیزِ خسرو همراه با لیلی و مجنون به جشن شیرین و فرهادِ نظامی برود. با کسی دوست شو که بر داغ سهراب جوانمرگ گریسته و رستم شاهنامه را بر جومونگ تلویزیون ترجیح دهد و برای فرزند همسایه شان دعایِ فردوسی بزرگ را بخواند: سیه نرگسانت پر از شرم باد رخانت همیشه پر آزرم باد کسی که در جستجوی خورشید شمس همراه با مولانا از بلخ تا قونیه سفر کرده و در خلوتِ کیمیا خاتون سماع کرده باشد. فرزندم! با جوانی دوست شو که فریاد " آی آدم های " نیما را شنیده و آیدا را در آیینه شاملو دیده باشد. کسی که " آرش کمانگیرِ " سیاوش کسرایی را به رویِ خار و خاراسنگ خوانده و در یک شب مهتابی با " مشیری " باز از آن کوچه گذشته و اشکی در گذرگاه تاریخ ریخته باشد. کسی که سوار بر اسب سپید وحشی منوچهر آتشی از کوچه باغ های نیشابور شفیعی کدکنی گذشته تا به سرای بی کسیِ ابتهاج برسد... با کسی دوست شو که در سرمای زمستانِ اخوان با قاصدک، نرم و آهسته به سراغ سهراب سپهری رفته باشد تا با فروغ تولدی دیگر پیدا کند و تا شقایق هست زندگی کند... کسی که با " یاد ایام "،یادی از نوایِ شجریان کند و " ماهور شجریان " با دلش بیداد کرده باشد. کسی که "الهه نازِ " بنان و گلنار و زهره داریوش رفیعی را دوست داشته و آواز قمر، مرغ جانش را به پرواز در آورد. کسی که تار شهناز و لطفی زخمه بر دلش بزند ، "بانگ نی" کسایی و موسوی آتش به جانش افکند و با سه تار ذوالفنون و ساز یاحقی شهنوازی کند. با کسی دوست شو که شخص را مانند بت پرستش نکند پرستش از ان خداست آن هم اگاهانه نه کور کورانه... با کسی دوست شو که در موبایلش بجای صد نوع گیم، صد کتاب صوتی باشد و اگر جایی به انتظار نشست، انتظارش را با " صد سال تنهایی " مارکز پُر کند و با "بیگانه " آلبر کامو، بیگانه نباشد... کسی که در اوج جنگ با آناکارنینا در اندیشه صلح با تولستوی باشد. کسی که داستایوسکی و برادران کارامازوف را بخاطر جنایت یک ابله، مکافات نکند و هستی و نیستی اش را تقدیم سارتر کند. فرزند عزیزم! با کسی باش که پرورش عضلات مغزش را مهم تر از عضلات بدنش با تزریق آمپول بداند. کسی که برای بدست آوردن محبوبش مبارزه می کند ، اما هیچ‌ عشقی را گدایی نمی کند...! فردی که شرم را در نگاه خود جستجو می کند. با کسی که بداند راه موفقیت ، با شکست سنگفرش شده و با هر شکست، محکم‌تر از قبل کنارت می ماند. کسی که آرزو نکند مشکلاتش آسان شوند، بلکه تلاش کند که توانش افزونی یابد. کسی كه حتی در اوج اندوه ، تبسم را فراموش نکند و کلامش تسکینی باشد برای " دوزخیان روی زمین ". فرزند عزیزم! اگر با کسی دوست شدی که اهل خواندن بود، کنارش باش. لازم نیست دوستِ تو شاگرد اول کلاس باشد. کافیست فقط کتابخوان باشد. چون کسی که کتابخوان است یک روز درس خوان هم می شود، اما خیلی از درس خوان ها هرگز کتابخوان نخواهند شد. با کسی دوست شو که بدهد. کسی که عطر و ادکلنش بویِ خوش کتاب باشد. بوی خوشِ کتاب... برای همدلی کتاب و کتابخوانی شعر قند پارسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📢به مناسبت سی و دومین دوره هفته کتاب صورت می گیرد؛ حضور مدیرکل کتابخانه‌های عمومی استان فارس در سامانه تلفنی ۱۱۱ سامد 🔰 محمدحسین فیروزی، مدیرکل کتابخانه‌های عمومی استان فارس روز دوشنبه، ۲۸ آبان ماه، ساعت ۱۱ صبح، با حضور در سامانه ارتباط مردم و دولت(سامد) و از طریق تماس با شماره تلفن ۱۱۱ و به صورت مستقیم پاسخگوی سوالات مردم خواهد بود. 🌐www.farspl.ir 🔊 @farspl
💠دعوت از شیرازی ها برای گردآوری خاطرات فرهنگی شهرراز، فراخوان جمع‌آوری مدارک و عکس‌های قدیمی و تاریخی کتابخانه شهید آیت الله دستغیب منتشر شد 🔰 با توجه به اتمام پروژ بازسازی کتابخانه عمومی شهید آیت الله دستغیب شیراز دستغیب شیراز و بازگشایی این کتابخانه وبه منظور برپایی نمایشگاه اسناد و مدارک قدیمی و تاریخی مربوط به این کتابخانه، فراخوان جمع‌آوری مدارک و عکس‌های قدیمی کتابخانه عمومی شهید دستغیب منتشر شد. 🌐B2n.ir/s70780 🔊 @farspl
مراسم رونمایی، نقد و بررسی کتاب «مروری بر شعر غنایی فارسی» اثر خانم دکتر زرین واردی، استاد دانشگاه شیراز با سخنرانی و نقد آقای دکتر محمدرضا امینی، عضو هیات‌علمی بخش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز با اجرای خانم دکتر نوشین طالب‌زاده زمان: دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۳۰ مکان: چهارراه حافظیه، جنب اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس، سالن حافظ، تالار غزل اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس/ انتشارات تخت‌جمشید
نـه فـقـط از تـو اگـر دل بـكنـم می‌میرم سایه ات نـیـز بـیـفـتـد به تنـم می‌میرم بین جان من و پیراهن من فرقی نیـست هـر یکی را کـه بـرایـت بـکـنـم می‌میرم بـرق چـشمـان تـو از دور مـرا می‌گـیـرد مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می‌میرم بازی ماهی و گـربـه است نظربـازی ما مثل یک تنگ شبی می شکنم می‌میرم روح ِبرخاسته از من ته این كوچه بایست بیش از این دور شوی از بـدنـم می‌میرم..
رباعی شب مانده و چشـم‌ها پر از شبنم ها در حال عبورند دمـادم غـم ها در شهـر شلوغ مـا تماشـا دارد تنهایی دسته جمعی آدم ها
هیچ شادی نیست اندر این جهان برتر از دیدار روی دوستان صبح پاییزیتون بخیر🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا