eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
348 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
563 ویدیو
112 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر دامان پاک حضرت نرجس و فرزند موعودش... انجیل های باکره ی پاک سربراه در خواب دیده اند زنی پا به پای ماه می آید و تداوم ایل است دامنش لبریز مژده های اصیل است دامنش آیات ناشنیده ی دیرین می آورد بذر بهارهای نخستین می آورد با حرزی از تنفس سبز بهارها رد می شود شبیه نسیم از حصارها با حرزی از توسل سبز مناره ها رد می شود به کوری دارالاماره ها در بقچه اش ملاحت یک دشت مریم است یک عطر آشناست اگر چند مبهم است در دامنش شکوفه به تایید می رسد چشمش به نسل چارم خورشید می رسد ۱ "نرگس" شده که بین گل و برف پل شود نام شناسنامه ایِ هر چه گل شود "صیقل" شده که آینه باشد برای نور چشم بد از تلالو آیینه اش به دور! در بقچه اش تلاقی باران و گندم است فرقی نمی کند که ز اقلیم چندم است "نان"و "شفا"ست ارثیه ی خانواده اش۲ لبریز معجزه ست پَر شال ساده اش آنک به شوق روی عزیزی رسیده است با رخت ناشناس کنیزی رسیده است با یک بهار "سوسن" او سبز می شود! اردیبهشتِ دامن او سبز می شود! تقویم های منتظر از نسل "انتباه" در خواب دیده اند زنی را که پابه ماه خود را میان هاله ای از راز می کشد شب را به آستانه ی اعجاز می کشد ناگاه فصل روشن تقدیر می رسد موعودِ جاده های نفس گیر می رسد آنک به رغم شکِّ افق های بی طرف باران شبانه می رسد ای کاسه ها به صف! آیات رستخیز! از اینجا گذر کنید! شور شکفتن است زمین را خبر کنید! گهواره های جازده! ایمان بیاورید! قنداقه های دغدغه! انسان بیاورید! ای بادهای گمشده در ازدحام دیو فصل رسیدن است سلیمان بیاورید! در ذکر لای لای، شمایان که مادرید! هر بیت، شَرزگانِ رجزخوان بیاورید! مرغان پرسه در گذرِ خاکروبه، نه "مرغان پرگشوده ی طوفان" بیاورید! ۳ بازارهای رد شده در هر "مکاسبی"۴ در دکه های خویش مسلمان بیاورید! ای دشت های در قرق گرگ،باز هم پیغمبری به هیات چوپان بیاورید! مرداب ها به ساحتتان طعنه می زنند ای رودهای یخ زده "طغیان" بیاورید! باور نمی کنند گر اعجاز غنچه را آیاتی از مسیح به برهان بیاورید! ای تیغ و تیر! مژده ی صبح ظهور را چاووش از دیار شهیدان بیاورید! ایمان بیاورید! مجال درنگ نیست ما خواب و آن "نرفته" بیاید، قشنگ نیست ایمان بیاورید که بر خواب های ماه تعبیر رفته است کسی می رسد ز راه... ۱- اشاره به جایگاه حضرت مسیح در آسمان چهارم، جایگاه خورشید ۲- اشاره به معجزه ی نان و شفا در انجیل متّی ۳- تعبیری از شاعر بزرگ، شفیعی کدکنی ۴- کتابی از شیخ مرتضی انصاری حاوی مباحث اجتهادی فقهی در به ویژه در بخش معاملات. ( نرگس،صیقل و سوسن نام هایی ست که برای مادر امام زمان سلام الله علیهما نقل شده است). ............................. کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
«تا بهارها» ما خسته‌ایم، خسته از این انتظارها فکری بکن برای دل بی‌قرارها دل‌هایمان شکسته، نداریم چاره‌ای دل نازکیم جان خودت ما دچارها از جبر روزگار گریزان و هر نفس شرمنده از گناه و تبِ اختیارها ما را ببخش بَد شده و پیش روی غیر نام تو را صدا زده بینِ شعارها با پاکی و خلوص وجودت چُنان نسیم از قلب‌هایمان بتکان این غبارها بی روی تو شکوفه نداده‌ست شاخه‌ای خورشید پشتِ ابر بیا محضِ نارها پاییز آمده ست بماند تمام سال تقویم عمر را برسان تا بهارها برهان تویی که مسئله‌ها با تو حل شود ای حجت و دلیل همه اعتبارها ما را ببر به دیدن صبح پس از ظهور ای عشق، ای بهانه‌ی شب زنده دارها (عج) @parvin_javidnia1359
🌱 ای گمشدهٔ اصلی انسان برگرد ای دادرس داد ضعیفان برگرد اطفالِ فلسطین و یمن منتظرند فریادرس فغانِ افغان برگرد
🌱 بر سینهٔ ما قرار برمی‌گردد حال خوش روزگار برمی‌گردد از خواب زمستانی خود برخیزیم با آمدنش بهار برمی‌گردد
هوا بهاری شوقت، هوا بهاری توست خروش چلچله لبریز بی‌قراری توست چه ساقه‌ها که سلوکش به صبح صادق توست چه باغ‌ها که شکوهش به آبیاری توست تویی که در همه ذرّات جلوه‌گر شده‌ای هنوز آینه، مبهوت بی‌شماری توست بگو کدام غزل شرح ماجرای تو گفت؟! بگو کدام چکامه به استواری توست؟! بیا بیا که در این کوچه‌باغ دلتنگی دلِ شکستۀ هر عاشقی، قناری توست بیا که چشم به راه تو بعثت است و غدیر حَرا هر آینه در انتظار یاری توست مرا امید ظهور تو زنده می‌دارد و آن‌که شوکت باران به هم‌جواری توست بهار، هم‌نفس باغ‌های خرّم توست بهار، همسفر چشمه‌های جاری توست ج
🌱 برای ما نگاهت آفتاب است چراغان کردن دنیا ثواب است دعا کردم بیایی زیر باران دعا در زیر باران مستجاب است
سلام فلسفۀ چشم‌های بارانی! سلام آبروی سجده‌های طولانی.. بیا که ما همه چشم از گناه می‌پوشیم چرا تو این همه از خلق رو بپوشانی؟ چقدر بر سر بازارها قدم زده‌ای که یک معامله سر گیرد از مسلمانی چقدر موقع قحطی صدا زدیم تو را و یادی از تو نکردیم در فراوانی قرار بود بسازیم خانۀ دل را چه شد که ساخته شد خانه‌های اعیانی؟ چه عهدها که پس از هر دعای عهد، شکست چه ندبه‌ها که نشد موجب پشیمانی اضافه شد به غم تو چقدر سال به سال و ما چقدر گرفتیم بی‌تو مهمانی.. چقدر در پی ما گشته‌ای چراغ به دست میان همهمۀ کوچۀ چراغانی نه روضه‌های محرم تو را تسلا داد نه شاد کرد تو را جشن‌های شعبانی خودت بیا بنشین و بخوان و اشک بریز خودت خطیب، خودت مستمع، خودت بانی بخوان که روضه از آن حنجره شنیدنی است به لهجۀ عربی، با زبان قرآنی.. بگو چگونه به هنگام آب نوشیدن همیشه می‌رسی از تشنگی به حیرانی فدای سرخی چشم سیاه تو که هنوز درون گودی مقتل نماز می‌خوانی..
🌱 باریده بلا بر سرمان، ادرکنا از سمت زمین و آسمان، ادرکنا محتاج نگاه حضرت بارانیم یا حضرت صاحب الزمان، ادرکنا
🌱 هزار جمعه گذشت و هنوز منتظریم تــو را به حُـرمــت زهــــرا ظهور کن آقا!
🌱 تو بیایی همه ساعت، همهٔ ثانیه‌ها از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند
🌱 ما را اگرچه چشم تماشا نداده‌اند ای غایب از نظر به خیال تو سوختیم اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌱 خبر این است صدای جرسی هست و می‌آید خبر این است که فریادرسی هست و می‌آید مژده ای دل که مسیحانفسی هست و می‌آید