"به ایرانِ عزیز: به بهانهی روز خلیج فارس"
به من اجازه بده! تا تو را نفس بکشم
در ابتدایِ تو بیانتها نفس بکشم
بهانه، "حبّ وطن" نیست، من غریبِ تو ام
به جز تو پیش کدام آشنا نفس بکشم؟
کسی نباید از این راز با خبر باشد
غم تورا... باید... بیصدا نفس بکشم
مرا به دلهرهی دشتها ببر، بگذار
که در تجمع آلالهها نفس بکشم
مرا ببر تا دریا، مرا ببر به خلیج
مرا ببر به دماوند تا نفس بکشم
خراب کن سبلان را...، ببند کارون را...
تو باش تنها، تا من رها نفس بکشم
تو باش تنها، مانند ماه، مثل زمین
که در پناه تو بعد از خدا نفس بکشم
بپاش در وزش باد عطرِ نامت را
که عاشقانه به یاد شما نفس بکشم
خیال کن تو نباشی، به من بگو دیگر
به اعتبارِ کدامین هوا نفس بکشم؟
تو از تلاقی هفت.آسمان وسیعتری
کجای وسعتِ این ماجرا نفس بکشم
تمام دنیایم را گرفتهای پس از این
اگر کنار تو نه، پس کجا نفس بکشم؟
"غبار راهگذارت کجاست؟" بگذر تا
"به یادگارِ نسیم صبا" *نفس بکشم
*
تو سرزمین منی روز آخرینم باد
اگر هوایی غیر از تورا نفس بکشم
*تضمین از حافظ
#محمد_مرادی
#تو_سیب_و_گندم_تو_خود_حوا
#سوره_مهر
#ایران
#خلیج_فارس
https://eitaa.com/mmparvizan