هدایت شده از پرویزن
"بهار"
ای پهنهی لالهها برویید به دی
با شبنم خون، چهره بشویید به دی
با گلبرگ شکوفهی خون شهید
آغاز بهار را بگویید به دی
#کرمان
#ایران
#محمد_مرادی
#شهید
https://eitaa.com/mmparvizan
بختت بلند باد و بلندا ببینمت!
ایرانِ من مباد که تنها ببینمت!
یک عمر روی پای خودت ایستادهای
بگذار چون گذشته سرِ پا ببینمت
زیبای چارفصلِ انار و بهارِ من
بر شاخههای شوق، شکوفا ببینمت..
همچون حماسههای خودت باشکوه باش
تا همچنان در اوج تماشا ببینمت
پُرحوصله چو خاک خراسان و سیستان
یکرنگ مثل آبی دریا ببینمت
پیش هزار رنگ شغالان شومِ شب
ای شیرِ نر، شکسته مبادا ببینمت
من رأی میدهم به تو ای خاک جاودان!
در خاک و خون معرکه حاشا ببنیمت!
#جعفر_عباسی #شعر #ایران
"به بهانهی زادروز اخوان"
ز پوچ جهان، هیچ اگر دوست دارم
تو را ای کهن بوم و بر! دوست دارم
تو را ای کهنپیرِ جاویدِ برنا
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم
تو را ای گرانمایه، دیرینهایران
تو را ای گرامیگهر دوست دارم
تو را ای کهنزادبوم بزرگان
بزرگآفرین نامور دوست دارم
هنروار اندیشهات رخشد و من
هم اندیشهات، هم هنر دوست دارم...
گمانهای تو چون یقین میستایم
عیانهای تو چون خبر دوست دارم
به جان، پاک پیغمبر باستانت
که پیریست روشننگر دوست دارم...
همه کشتزارانت، از دیم و فاراب
همه دشت و در، جوی و جر دوست دارم
کویرت چو دریا و کوهت چو جنگل
همه بوم و بر، خشک و تر دوست دارم
شهیدان جانباز و فرزانهات را
که بودند فخر بشر دوست دارم
به لطف نسیم سحر روحشان را
چنان چون ز آهن جگر دوست دارم
هم افکار پرشورشان را که اعصار
از آن گشته زیر و زبر دوست دارم...
من آن جاودانیادمردان که بودند
به هر قرن چندین نفر دوست دارم
همه شاعران تو وآثارشان را
به پاکی نسیم سحر دوست دارم
ز فردوسی، آن کاخ افسانه کافراخت
در آفاق فخر و ظفر دوست دارم
ز خیام، خشم و خروشی که جاوید
کند در دل و جان اثر دوست دارم
ز عطار، آن سوز و سودای پر درد
که انگیزد از جان شرر دوست دارم
وزآن شیفتهشمس، شور و شراری
که جان را کند شعلهور دوست دارم
ز سعدی و از حافظ و از نظامی
همه شور و شعر و سمر دوست دارم
خوشا رشت و گرگان و مازندرانت
کهشان همچو بحر خزر دوست دارم
خوشا حوزهی شرب کارون و اهواز
که شیرینترش از شکر دوست دارم
فری آذرآبادگان بزرگت
من آن پیشگام خطر دوست دارم
صفاهان نصف جهان تو را من
فزونتر ز نصف دگر دوست دارم
خوشا خطهی نُخبهزای خراسان
ز جان و دل آن پهنهور دوست دارم
زهی شهر شیراز جنتطرازت
من آن مهد ذوق و هنر دوست دارم
بر و بوم کُرد و بلوچ تو را چون
درخت نجابتثمر دوست دارم
خوشا طرف کرمان و مرز جنوبت
کهشان خشک و تر، بحر و بر دوست دارم
من افغان همریشهمان را که باغیست
به چنگ بتر از تتر دوست دارم
کهنسُغد و خوارزم را با کویرش
کهشان باخت دودهی قجر دوست دارم
عراق و خلیج تو را چون ورازورد
که دیوار چین راست در، دوست دارم
هم ارّان و قفقاز دیرینهمان را
چو پوری سرای پدر دوست دارم
چو دیروز افسانه، فردای رویات
به جان این یک و آن دگر دوست دارم...
تو در اوج بودی، به معنا و صورت
من آن اوج قدر و خطر دوست دارم
دگرباره برشو به اوج معانی
کهت این تازه رنگ و صور دوست دارم
نه شرقی، نه غربی، نه تازی شدن را
برای تو، ای بوم و بر دوست دارم
جهان تا جهان است، پیروز باشی
برومند و بیدار و بهروز باشی*
#ایران
#اخوان_ثالث
*خلاصهشده
https://eitaa.com/mmparvizan
۲۸ فروردین زادروز فرزند نامدار #ایران ، شاعر جهانی ، قصیده سرا و صوفی برجسته حکیم #سنایی_غزنوی گرامی باد
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
"به ایرانِ عزیز: به بهانهی روز خلیج فارس"
به من اجازه بده! تا تو را نفس بکشم
در ابتدایِ تو بیانتها نفس بکشم
بهانه، "حبّ وطن" نیست، من غریبِ تو ام
به جز تو پیش کدام آشنا نفس بکشم؟
کسی نباید از این راز با خبر باشد
غم تورا... باید... بیصدا نفس بکشم
مرا به دلهرهی دشتها ببر، بگذار
که در تجمع آلالهها نفس بکشم
مرا ببر تا دریا، مرا ببر به خلیج
مرا ببر به دماوند تا نفس بکشم
خراب کن سبلان را...، ببند کارون را...
تو باش تنها، تا من رها نفس بکشم
تو باش تنها، مانند ماه، مثل زمین
که در پناه تو بعد از خدا نفس بکشم
بپاش در وزش باد عطرِ نامت را
که عاشقانه به یاد شما نفس بکشم
خیال کن تو نباشی، به من بگو دیگر
به اعتبارِ کدامین هوا نفس بکشم؟
تو از تلاقی هفت.آسمان وسیعتری
کجای وسعتِ این ماجرا نفس بکشم
تمام دنیایم را گرفتهای پس از این
اگر کنار تو نه، پس کجا نفس بکشم؟
"غبار راهگذارت کجاست؟" بگذر تا
"به یادگارِ نسیم صبا" *نفس بکشم
*
تو سرزمین منی روز آخرینم باد
اگر هوایی غیر از تورا نفس بکشم
*تضمین از حافظ
#محمد_مرادی
#تو_سیب_و_گندم_تو_خود_حوا
#سوره_مهر
#ایران
#خلیج_فارس
https://eitaa.com/mmparvizan
✳️ نام #ایران در غزلهای حافظ و سعدی کجاست؟
❇️ شاید بسیاری ندانند که چرا نام #ایران بعد از شاهنامه ، از قرن ۷ به بعد و در شعرهای سعدی و حافظ نیامده،حتی بعد از این شعرا هم نیست؟!مگر این مفاخر، ایرانی نبودن !؟ آیا به ایران بی توجه بوده اند؟!
پاسخ : خیر ، بی توجه نبودند ، اما چون جایی به نام #ایران (ایران یکپارچه) را نمیشناختند از آن نام نبرده اند!
شاید بسیاری اطلاع نداشته باشند که در زمان سعدی و حافظ و...ایران به معنای یک مملکت واحد وجود نداشته ، هر شهر یک پادشاه برای خودش داشت و هر گوشه ای از این خاک هرازگاهی با خونریزی و... در دست خوانین و ملوک دست به دست میشد و هر کسی با آوردن قوانین من درآوردی خودش مردم تحت فرمانش را آزار میداد.
آری ،آن ایران باستان که بسیار بزرگ بود و سرزمین پارس با امپراطوری وسیعی که زبانزد جهانیان بود ، در این مقطع تاریخ وجود نداشت.
هر شهر یک مملکت مستقل برای خودش بود،یک شیرازی در خراسان غریب بود و یک خراسانی در کرمانشاه و... و همه همین بودند
غم #غریبی و #غربت چو بر نمیتابم
به شهر خود روم و شهریار خود باشم
قابل ذکر اینکه گمان نکنید در بیت فوق منظور حافظ از #غربت جایی خارج از ایران کنونی بوده است ، بلکه منظورش جایی مانند #یزد یا شهرهای دیگری بجز شیراز بوده است.
مدت کوتاهی حافظ به یزد یا به قول خودش همان #غربت تبعید میشود
نماز #شام_غریبان چو گریه آغازم
به مویههای #غریبانه قصه پردازم
من از دیار حبیبم نه از بلاد #غریب
مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم
هوای منزل یار آب زندگانی ماست
صبا بیار نسیمی ز خاک #شیرازم
جالب است که بدانید #حافظ مانند #سعدی اهل سفر و غربت و جهانگردی و ممالک دیگر رفتن نبود ، کنار آب رکنی و دیدن پریوشان شیرازی و شراب شیراز را به زحمت سفر ترجیح میداد.
من کز #وطن سفر نگزیدم به عمر خویش
در عشق دیدن تو هواخواه #غربتم
در بیت فوق منظور از وطن ، شیراز است و غربت شهری در ایران کنونی بجز شیراز را می گوید.
چند مثال از حافظ میزنم که ببینید اسم #شیراز را چگونه با شهرها و ممالک دیگر می آورد یا قیاس میکند:
حافظ حدیث سحر فریب خوشت رسید
تا حد مصر و چین و به اطراف روم و ری
شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است
اگر چه زنده رود آب حیات است
ولی شیراز ما از اصفهان به
سخندانی و خوش خوانی نمی ورزند در شیراز
بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم
ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز
خرم آن روز که حافظ ره بغداد کند
عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است
(در بیت فوق منظور از عراق بخشهایی از ایران کنونی بوده ، بغداد محل عراق کنونی است)
به همین میزان بسنده میکنم.
صفویان با تمام مشکلاتی که از جنبه های دیگر داشتند ، اما یک حسن خوبشان این بود که ایران متحد را مجددا احیا کردند
باری ، زین قصه بگذرم که سخن میشود بلند.
"صبح"
به آفتابِ روشنِ پگاه، رای میدهم
به چشمک ستارگان، به ماه رای میدهم
به حزب گل، به ائتلافِ رود و آسمان و ابر
به دولتِ نسیم صبحگاه رای میدهم
به جای اینهمه سیاهی و دروغ و دشمنی
به آن دو چشم عاشق سیاه رای میدهم
دلم گرفته از خزان و برگریز شاخهها
به آن بهار مانده بین راه رای میدهم
به عاشقی... به دوستی... به زندگی... به سادگی
به خندههای گرم قاهقاه رای میدهم
پرندهها گواه انتخاب صادق منند
اگر درست اگر که اشتباه رای میدهم
به گویش بلند کوه و پویش نسیم و برگ
به اعتماد رویش گیاه رای میدهم
*
سئوال کردهای که "رای قلب" من به نام کیست؟
به نهضت عظیم "آن نگاه" رای میدهم
#انتظار
#ظهور
#جمعه
#آدینه
#صداقت
#مهر
#توکل
#وطن
#ایران
#با_هم_مهربان_باشیم
https://eitaa.com/mmparvizan
اگر پهباد لبنانی به دست آرَد دل ما را
به بمب و موشکش بخشم، تمام خاک حیفا را
بزن حاجی، تو معراجی، شهابی، فاتحی، چیزی
که لندن وِل کند ما را و دشمن، تَر کند جا را
رسیده جانشان بر لب، چنان موشک بزن هر شب
که صهیونیست لامذهب، نبیند صبح فردا را
"من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم"
که خواهد کرد در گونی، شبی نسل یهودا را
نتانیاهوی بیمزّه، درافتاده است با غزّه
بگو حالا بیاید تا، ببیند قدرت ما را
سپاه ما که با دشمن، مدارا میکند حتماً
ولی این مردک چُلمن، نمیفهمد مدارا را
وَ نَحنُ نَضرِبُ آخر، شدیداً ضربةٌ آنجا
که اسرائیلهِم از بیخ، انگاراً نه انگارا
ای #اسرائیل اسقاطی، برایت میکنم قاطی
چراکه تو همان لاتی، که راه انداخت دعوا را
ببین ای بیپدر-مادر، رسیده موشکی دیگر
که هرطوری شده آخر، درآرَد از تو بابا را
ندارد جا برای تو، برو از نقشهها گمشو
که #ایران خواسته از نو، بچیند نظم دنیا را
#محمدحسین_مهدویان
#شهید_تهرانی_مقدم
#وعده_صادق
#شعر_طنز
#موشک
#هجو
🌸به مناسبت ولادت حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها و روز زن،
تقدیم به زنان عفیف سرزمینم و زنان جبهه ی مقاومت
🇸🇩🇸🇾🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪
در هم سرشت برگ گل و بوی سیب را
در آن چکاند رایحه های نجیب را
یک تکه از بهارترین شوق فصل ها
اردیبهشت خوش نفس دلفریب را
تا مبهم و شگفت و معما شود کشید
در آن تضادهای قشنگ و عجیب را
هم ابرهای گاه به گاه صبور را
هم قطره های سرزده ی بی شکیب را
هم رستخیز شادترین لحظه های صبح
هم غربت اصیل غروبی غریب را
-----
زن آفریده شد اگر چه شریف بود
اما برای بار امانت لطیف بود
کو عشق تا به ساحت زن جلوه گر شود
تا این لطیف کوه شود کوه تر شود
ناگاه نور فاطمه تابید و بعد از آن
عشق از نگاه فاطمه پاشید و بعد از آن
زن اسم تازه ای شد و کم کم شروع شد
قامت کشید آسیه مریم شروع شد
زن فاطمه ست و هر چه به جز آن نوشته اند
قاموس های جعلی شیطان نوشته اند
زن زینب است یک تنه کولاک می کند
شمشیر حیدر است و چکاچاک می کند
زن پا به پای واقعه طوفان می آورد
زن دلهم است مرد به میدان می آورد
بانوی میثم است که در گیر و بندها
قامت کشیده روبه روی نیشخندها
ام وهب شده که رجزخوان ترین شود
اعجاز واژه های غرورآفرین شود
این سان که بیت های مصمم می آورد
هر تیر در مقابل او کم می آورد
ریحانه است و ریشه در اسطوره ها زده
هی مادرانه دست به دلشوره ها زده
از ذکر لای لای شبش شور می چکد
از جانماز صبحدمش نور می چکد
در ازدحام جلوه گری پاک و ساده است
آری مدافع حرم خانواده است
فرمانده نبرد نهایی روبه روست
هر گاهواره مرکز فرماندهی اوست
باروی غزه است چنین محکم و بلند
بنیان صعده است صبور و شکوهمند
سر می زند ز دامن مکتب شناسی اش
یک غزه با تمامی روح حماسی اش
در دامنی که فاطمیون پا گرفته اند
از زخم های وا شده فتوا گرفته اند
زخم مکرر است شهید است شاهد است
زن امتداد مغنیه های مجاهد است
پلکی به هم نیامده در قاب انتظار
زن تکه های گم شده ی کربلای چار
در چشم هاش گم شده بغض شکسته ای
غواص ته نشین شده ی دست بسته ای
اشک است غرش است خروش است صاعقه ست
زن محور مقاومت کل منطقه ست
زن شور ممتد است شکوه مداوم است
زن نیمه ی صبورتر حاج قاسم است
#زنان
#جبههٔ_مقاومت
#فلسطین
#عراق
#لبنان
#ایران
#روز_زن
#ولادت_حضرت_زهرا
____
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1