ای رهبر داغدارمان آقا جان
محبوب تو رفت از میان آقا جان
فرمان عروج را اجابت کرد و
پیوست به جمع قدسیان آقا جان
پاداش جهادِ خدمتش را بگرفت
از دست خدای مهربان آقا جان
رفتند عزیزان شما خونین بال
همراه رئیسی از جهان آقا جان
تبریک وَ تسلیت در این روز عزیز
گوئیم به صاحب الزمان آقا جان
اشک غم فقدان رئیسِ جمهور
ریزیم زِ ابرِ دیدگان آقا جان
ما داغ دوبارۀ رجائی دیدیم
با گریه و اندوه و فغان آقا جان
پیچیده دوباره ناله ی محرومین
در بین زمین و آسمان آقا جان
لبریز غم است قلب ایران عزیز
کانون عزاست (وَرزَقان) آقا جان
هر چند که پر کشیده از عالم خاک
در عرش گرفته آشیان آقا جان
آتش زده است بر دلِ ملتِ ما
این داغ عظیم ِ ناگهان آقا جان
امروز دوباره ابرِ اندوه و عزا
زد بر سر خلق سایبان آقا جان
علی اکبرشجعان
تمام هست بود وحاصلش سوخت
به پای عاشقی ،آب وگِلش سوخت
چنان گمنام ومظلومانه می رفت
که حتیٰ رهبر ما هم دلش سوخت
#حسین_کیوانی
#من دلم برای رییسی سوخت!
روزی به پیر میکده گفتم که: «عمر چیست؟»
چشمی به رویِ هم زد و گفتا که: «هان، گذشت!»
#نصرت_رحمانی
کلبتین
🔸گاهی دانستن یک واژه کمک میکند تا کل معنای یک بیت نمایان شود، بهطوریکه ندانستنِ آن واژه اصلاً نمیگذارد چیزی از معنای آن دریابیم. در این مواقع گاهی از خیرِ معنای بیت میگذریم و به سراغ بیت بعد میرویم. این شعر مولوی شاید نمونهای از همینگونه بیتها باشد:
دامنِ دانش گرفته زیر دندانها ولیک
کلبتینِ عشق نامانده در او دندانهای
🔸«کَلبَتین» [kalbate(a)yn] ابزاری بوده که در قدیم با آن دندان را میکشیدند. در لغتنامۀ دهخدا آمده: «انبرکمانند که بدان دندان را بیرون کشند و آن از سه قسمت تشکیل شده: دهنه (که دارای دو دیواره است)، نقطۀ اتصال که لولای کلبتین را تشکیل میدهد و دو دسته که در دست پزشک جراح جای میگیرد. کلبتین انواع و اقسام مختلف دارد و برای هر نوع دندان کلبتینی مخصوص به کار میرود».
🔸مولوی کسی را توصیف میکند که دامنِ دانش را به «دندان» گرفته و بسیار عالم و باسواد است اما وقتی پای عشق به میان میآید، انبرِ عشق هرچه جان او را هدف میگیرد بیثمر است. «دندانه»های انبر میشکند ولی او عاشق نمیشود.
#ادبیات #معنای_شعر
سجادسرگلی
آرایه های ادبی
«اگر قاضی شوم...»
اگر قاضی شوم روزی کنم مبهوت خالق را
خجالت میدهم از خود دلایل را و منطق را
ثوابی کرده و اقوام را خشنود خواهم ساخت
پس از آن میدهم شغلی تمام خویشِ لایق را!
گهی بر نعل خواهم زد، گهی بر میخ میکوبم
نرنجانم دلیرانِ در این عرصه مشوق را!
اگر شخصی بدزدد مالِ فرد پولداری را
به آسانی نخواهم داد حکم جلب سارق را!
بشویم چشمهایم را به قول شاعر کاشان
ببینم جور دیگر من جرائم را، حقایق را
عموماً میشود اعمال قانون هر کجا باشم
مگر در مورد شخصی! بپیچانم خلایق را!
روم آن ینگهی دنیا به همراه زن سوم!
کنم آزاد از زندان گنهکاران عاشق را!
سراسر سختگیرم من به فاسدها و گمراهان
فقط گاهی ببخشم باجناق پا و فاسق را!
برای چای از نوع غلیظ و دبش هم حتماً
بگیرم نبض بیپولِ وزیر حال و سابق را!
شما هم از من و حکمم حمایت میکنی ای دوست
که راضی میکنم حتماً مخالف را، موافق را!
#پروین_جاویدنیا
کانال طنز «بیشوخی» در ایتا
https://eitaa.com/bishookhi
بله
https://ble.ir/bishookhi
روبیکا
https://rubika.ir/@bishookhii
تلگرام
https://t.me/bishookhiii
خندهی خورشید را هر صبح دانی چیست رمز؟
گوید از عمرت گذشت ای بیخبر شامی دگر ...!
#مهدی_اخوان_ثالث
#صبحتان شاعرانه
دیگر از حرف و حدیث دل و دین خسته شدم
از رجزخوانی تردید و یقین خسته شدم
عمر، سرگرمی طفلانهی روز و شب ماست
دیگر از بازی خورشید و زمین خسته شدم
بیهدف این همه چون باد دویدن تا کِی!
دلِ دیوانه کمی هم بنشین، خسته شدم
در پیِ صیدِ تو، ای مرغِ سعادت، همه عمر
بس که بیهوده نشستم به کمین، خسته شدم
دلْ نه دیوانهی عشق است، نه فرزانهی عقل
هم از آن رنج کشیدم، هم از این خسته شدم
#هادی_محمد_حسنی
هم نکن سنگ به گنجشک و کبوتر پرتاب
هم به آزادی بلبل ز اسارت بشتاب
قطره را رود رسانید به دریا نکند
برکه ای باشی و نقبی بزنی تا مرداب
نکند رستم دستان شده ای تا برسد
نوشداروی تو در لحظه ی مرگ سهراب
ماهی پولکی رود زلالم پس از این
برحذر باش ز ترفند جدید قلاب
بعد ازاین حسرت لیوان پری را نخوری
نیمه ی خالی لیوان خودت را دریاب
قول مردانه بده خانه تکانی بکنی
گرد گیری کنی از عکس قشنگت در قاب
کوک کن ساز دلت را که همایون بزنی
بزن آهنگ خوشایندتری با مضراب
صبح بر حضرت خورشید سلامی بفرست
شب که شد عرض ارادت بنما بر مهتاب
آینه محرم و هم سنگ صبور من وتوست
پیش آیینه ز روبند بکن کشف حجاب
#محمدعلی ساکی
عضوکانال
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۶ خرداد زادروز نادر نادرپور
(زاده ۱۶ خرداد ۱۳۰۸ کرمان -- درگذشته ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ لسآنجلس) شاعر، نویسنده، مترجم و فعال سیاسی-اجتماعی
او فرزند «تقی میرزا» خاندان نادری پور "افشار" از نوادگان رضاقلی میرزا پسر ارشد نادرشاه افشار بود. وی در سال ۱۳۲۸ برای ادامه تحصیل بهفرانسه رفت و در سال ۱۳۳۱ پس از دریافت لیسانس از دانشگاه سوربن پاریس در رشته زبان و ادبیات فرانسه بهتهران بازگشت و از سال ۱۳۳۷ بهمدت چندسال در وزارت فرهنگوهنر در مسئولیتهای گوناگون بهکار مشغول بود.
در سال ۱۳۴۶ در کنار تعدادی از روشنفکران و نویسندگان مشهور در تأسیس کانون نویسندگان ایران نقش داشت و بهعنوان یکی از اعضای اولین دوره هیئت دبیران کانون انتخاب شد.
او که به زبان فرانسه آشنایی کامل داشت، شعرها و مقالههایی را بهزبان فارسی ترجمه کرد.
وی پس از انقلاب به آمریکا رفت و تا پایان زندگی در آنجا بهسر برد.
نمونه شعر:
هرآنکه ملک جهان را بهبوسهای نفروخت
حدیث آدم و فردوس را کجا دانست
فدای نرگس شهلای نیم مست تو باد
هرآنچه عقل تهیدست، پر بها دانست
مجموعههای شعر:
چشمها و دستها (صفیعلیشاه ۱۳۳۳)
دختر جام (نیل ۱۳۳۴)
شعر انگور (نیل ۱۳۳۷)
سرمه خورشید (تهران ۱۳۳۹)
اشعار برگزیده (جیبی ۱۳۴۲)
برگزیده اشعار (بامداد ۱۳۴۹)
گیاه و سنگ نه، آتش (مروارید ۱۳۵۰)
از آسمان تا ریسمان (مروارید ۱۳۵۷)
ترجمهها:
اشعار هوهانس تومانیان
همراه با «گ خننس» «ر. بن» «ه. ا. سایه»، تهران ۱۳۴۸
هفت چهره از شاعران معاصر ایتالیا (همراه با جینالا بریولاکاروزو)
با همکاری بیژن اوشیدری و فرناندو کاروزو، کتابهای جیبی ۱۳۵۳
#برگی_از_تقویم_تاریخ
#نادر_نادرپور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺فیلم/
برگزاری سوگواره ادبی "روز وداع یاران" در استان فارس
🌐 https://www.aparat.com/v/ksk6e46
🔊 @farsp
﷽
• خرم آن روز که چون گل به چمن بازآیی
• یا ز بستان به در حجره من بازآیی
• گلبن عیش من آن روز شکفتن گیرد
• که تو چون سرو خرامان به چمن بازآیی
[شیخ اجل سعدی]
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
|⇦• اعلام برنامه - جلسه شعرخوانی انجمن
۴/۵ بعدازظهر جمعه ۱۴۰۳/۰۳/۱۸
فرهنگسرای طاووسیه
(بلوار بوستان، حدفاصل آرامگاه سعدی و باغ دلگشا)
[ورود برای عموم آزاد است.]
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
انجمن شعر سعدی
اسلام فهندژ
[ @sheresaadi ]
رضا نیکوکار ۵ تیر ۱۳۵۶ در رشت متولد شد. وی دارای مدرک کارشناسیارشد زبان و ادبیات فارسی و مدرک کارشناسی مددکاری قضایی است.
وی در کنگرههای مختلفی ازجمله جشنوارۀ بینالمللی شعر فجر رتبۀ برتر را کسب کرده است. نیکوکار مدتی مسئولیت انجمن شعر و ادب ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر رشت را بر عهده داشت. «از روزهای قبل»، «خواب مشترک» و «دیدهای یک نفر پرنده شود» از آثار او است.
#معرفی_شاعر #رضا_نیکوکار
آرام ای پرنده ی پرپر سکوت کن
ما قبل تو زدیم به هر در سکوت کن
از عشق آب و دانه و فال است سهم ما
پس این همه بهانه نیاور سکوت کن
دلگیری از تسلسل غم های بی دلیل
امّا به دل نگیر برادر سکوت کن
با چشم هات حرف خودت را بزن ولی
مثل کتاب های مصوّر سکوت کن
دنیا اگر هزار برابر تو را شکست
غمگین نشو، هزار برابر سکوت کن
#یاسر_قنبرلو
از آن همـه درنگ و تماشـا تو مانـده ای
از آن همــه تبسم زیبــا تو مانــده ای
با مـا بمان که بی تو به تاراج می رویم
ما نیستیم این همـه، تنهـا تو مانـده ای
تنها صدای توست که می آید از غبار
دنیا نمانده است و به دنیا تو مانده ای
ای کهنه ای که مستی جان تازه می کنی
از جرعه های حافظ و نیما تو مانده ای
مثــل انــار قرمز پاییــز دان به صبــح
لب بـاز کن که از شب یلـدا تو مانده ای
ای عشق ای ستـــاره ی دنبالـــه دار ما
تا پـای جان بتـاب که از ما تو مانده ای
این برگ از کتاب وفا فصل تازه ای ست
با من خودم نمانــده ام امــا تو مانــده ای
سجاد حیدری قیری
خواب شیرین تو رؤیای مرا آتش زد
شعله شد در دل تو جای مرا آتش زد
داغ آغوش تو بر پیرهنی بییوسف
آمد از چاه و زلیخای مرا آتش زد
آنقدر معجزه از دست تو در شعرم ریخت
که خدا کل غزلهای مرا آتش زد
در نگاه تو چنان محو خودم بودم که
برق چشم تو سراپای مرا آتش زد
تا رسیدم به تو در قصهٔ تنهاییهام
دست تقدیر، الفبای مرا آتش زد...
#نیلوفر_عاکفیان
آن روز کاظمین چو بازار شام شد
دنیا برای بار نهم بیامام شد
دجله که دیگر آبروی رفته هم نداشت
آنقدر اشک ریخت که چشمش تمام شد
جنت وزید و حُجرهٔ در بستهٔ امام
در بارش ملائکه خود، بار عام شد
تا سایهبان شود به تن زهر دیدهاش
خورشید شد کبوتر و بر روی بام شد..
آن روز ذوالجناح حسین از نفس فتاد
آن روز ذوالفقار علی در نیام شد
آتش نشست در جگر کربلاییاش
یعنی به رسم خون خدا تشنهکام شد..
#عباس_احمدی
#امام_جواد_علیهالسلام
31.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی محمد رضا طهماسبی در حضور رهبر انقلاب
دوباره دستِ زنان، خوان به زهر آغشتند
شبیــه جدّ غریبت حسن، تو را کشتند
حسن نوشتم و اشک از چکامه جاری شد
که گریه با پدران تو پشت در پشتند
همیشه حرز تو را بسته ایم بر بــازو
و نام و شـهرت تو بر نگین به انگشـتند
جواد گفتم و جود و کرم بــه شعر آمــد
قوافــی کرمت مثل سکــه در مشتنــد
به هشت سالگی خـود ردا به تن کـردی
غریب بودی و در غربتت وطن کردی
تویی که واژه ی باب المراد معنی توسـت
تو بخششی و کرم ، چون جواد معنی توست
چقدر حکمت و رحمت نشسته در سخنت
تو هشت ساله ای و اجتهاد معنی توست
چه استــوار قدم می زنی بــه روی زمین
تویی ستون امامت، عمــاد معنی توست
فدای نـــام تو یابن الرضـا، اباالهـــادی
تو اوج قله ی دینی، چکاد معنی توسـت
(( رواق منظر چشـم من آشـیانه ی توسـت))
((کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توسـت))
سجاد حیدری قیری