eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
275 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
255 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
ای رهبر داغدارمان آقا جان محبوب تو رفت از میان آقا جان فرمان عروج را اجابت کرد و پیوست به جمع قدسیان آقا جان پاداش جهادِ خدمتش را بگرفت از دست خدای مهربان آقا جان رفتند عزیزان شما خونین بال همراه رئیسی از جهان آقا جان تبریک وَ تسلیت در این روز عزیز گوئیم به صاحب الزمان آقا جان اشک غم فقدان رئیسِ جمهور ریزیم زِ ابرِ دیدگان آقا جان ما داغ دوبارۀ رجائی دیدیم با گریه و اندوه و فغان آقا جان پیچیده دوباره ناله ی محرومین در بین زمین و آسمان آقا جان لبریز غم است قلب ایران عزیز کانون عزاست (وَرزَقان) آقا جان هر چند که پر کشیده از عالم خاک در عرش گرفته آشیان آقا جان آتش زده است بر دلِ ملتِ ما این داغ عظیم ِ ناگهان آقا جان امروز دوباره ابرِ اندوه و عزا زد بر سر خلق سایبان آقا جان علی اکبرشجعان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تمام هست بود وحاصلش سوخت به پای عاشقی ،آب وگِلش سوخت چنان گمنام ومظلومانه می رفت که حتیٰ رهبر ما هم دلش سوخت دلم برای رییسی سوخت!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی به پیر میکده گفتم که: «عمر چیست؟» چشمی به رویِ هم زد و گفتا که: «هان، گذشت!»
کلبتین 🔸گاهی دانستن یک واژه کمک می‌کند تا کل معنای یک بیت نمایان شود، به‌طوری‌که ندانستنِ آن واژه اصلاً نمی‌گذارد چیزی از معنای آن دریابیم. در این‌ مواقع گاهی از خیرِ معنای بیت می‌گذریم و به سراغ بیت بعد می‌رویم. این شعر مولوی شاید نمونه‌ای از همین‌گونه بیت‌ها باشد: دامنِ دانش گرفته زیر دندان‌ها ولیک کلبتینِ عشق نامانده در او دندانه‌ای 🔸«کَلبَتین» [kalbate(a)yn] ابزاری بوده که در قدیم با آن دندان را می‌کشیدند. در لغت‌نامۀ دهخدا آمده: «انبرک‌مانند که بدان دندان را بیرون کشند و آن از سه قسمت تشکیل شده: دهنه (که دارای دو دیواره است)، نقطۀ اتصال که لولای کلبتین را تشکیل می‌دهد و دو دسته که در دست پزشک جراح جای می‌گیرد. کلبتین انواع و اقسام مختلف دارد و برای هر نوع دندان کلبتینی مخصوص به کار می‌رود». 🔸مولوی کسی را توصیف می‌کند که دامنِ دانش را به «دندان» گرفته و بسیار عالم و باسواد است اما وقتی پای عشق به میان می‌آید، انبرِ عشق هرچه جان او را هدف می‌گیرد بی‌ثمر است. «دندانه‌»های انبر می‌شکند ولی او عاشق نمی‌شود. سجادسرگلی آرایه های ادبی
«اگر قاضی شوم...» اگر قاضی شوم روزی کنم مبهوت خالق را خجالت می‌دهم از خود دلایل را و منطق را ثوابی کرده و اقوام را خشنود خواهم ساخت پس از آن می‌دهم شغلی تمام خویشِ لایق را! گهی بر نعل خواهم زد، گهی بر میخ می‌کوبم نرنجانم دلیرانِ در این عرصه مشوق را! اگر شخصی بدزدد مالِ فرد پولداری را به آسانی نخواهم داد حکم جلب سارق را! بشویم چشم‌هایم را به قول شاعر کاشان ببینم جور دیگر من جرائم را، حقایق را عموماً می‌شود اعمال قانون هر کجا باشم مگر در مورد شخصی! بپیچانم خلایق را! روم آن ینگه‌ی دنیا به همراه زن سوم! کنم آزاد از زندان گنهکاران عاشق را! سراسر سختگیرم من به فاسدها و گمراهان فقط گاهی ببخشم باجناق پا و فاسق را! برای چای از نوع غلیظ و دبش هم حتماً بگیرم نبض بی‌پولِ وزیر حال و سابق را! شما هم از من و حکمم حمایت می‌کنی ای دوست که راضی می‌کنم حتماً مخالف را، موافق را! کانال طنز «بی‌شوخی» در ایتا https://eitaa.com/bishookhi بله https://ble.ir/bishookhi روبیکا https://rubika.ir/@bishookhii تلگرام https://t.me/bishookhiii
خنده‌ی خورشید را هر صبح دانی چیست رمز؟ گوید از عمرت گذشت ای بی‌خبر شامی دگر ...! شاعرانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیگر از حرف و حدیث دل و دین خسته شدم از رجزخوانی تردید و یقین خسته شدم عمر، سرگرمی طفلانه‌ی روز و شب ماست دیگر از بازی خورشید و زمین خسته شدم بی‌هدف این همه چون باد دویدن تا کِی! دلِ دیوانه کمی هم بنشین، خسته شدم در پیِ صیدِ تو، ای مرغِ سعادت، همه عمر بس که بیهوده نشستم به کمین، خسته شدم دلْ نه دیوانه‌ی عشق است، نه فرزانه‌ی عقل هم از آن رنج کشیدم، هم از این خسته شدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هم نکن سنگ به گنجشک و کبوتر پرتاب هم به آزادی  بلبل ز اسارت بشتاب قطره را رود رسانید به دریا نکند برکه ای باشی و نقبی بزنی تا مرداب نکند رستم دستان شده ای تا برسد نوشداروی تو در لحظه ی مرگ سهراب ماهی پولکی رود زلالم پس از این برحذر باش ز ترفند جدید قلاب بعد ازاین حسرت لیوان پری را نخوری نیمه ی خالی لیوان خودت را دریاب قول مردانه بده خانه تکانی بکنی گرد گیری کنی از عکس قشنگت در قاب کوک کن ساز دلت را که همایون بزنی بزن آهنگ خوشایندتری با مضراب صبح بر حضرت خورشید سلامی بفرست شب که شد عرض ارادت بنما بر مهتاب آینه محرم و هم سنگ صبور من وتوست پیش آیینه ز روبند بکن کشف حجاب ساکی عضوکانال
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۱۶ خرداد زادروز نادر نادرپور (زاده ۱۶ خرداد ۱۳۰۸ کرمان -- درگذشته ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ لس‌آنجلس) شاعر، نویسنده، مترجم و فعال سیاسی-اجتماعی او فرزند «تقی میرزا» خاندان نادری پور "افشار" از نوادگان رضاقلی میرزا پسر ارشد نادرشاه افشار بود. وی در سال ۱۳۲۸ برای ادامه تحصیل به‌فرانسه رفت و در سال ۱۳۳۱ پس از دریافت لیسانس از دانشگاه سوربن پاریس در رشته زبان و ادبیات فرانسه به‌تهران بازگشت و از سال ۱۳۳۷ به‌مدت چندسال در وزارت فرهنگ‌وهنر در مسئولیت‌های گوناگون به‌کار مشغول بود. در سال ۱۳۴۶ در کنار تعدادی از روشنفکران و نویسندگان مشهور در تأسیس کانون نویسندگان ایران نقش داشت و به‌عنوان یکی از اعضای اولین دوره هیئت دبیران کانون انتخاب شد. او که به‌ زبان فرانسه آشنایی کامل داشت، شعرها و مقاله‌هایی را به‌زبان فارسی ترجمه کرد. وی پس از انقلاب به آمریکا رفت و تا پایان زندگی در آنجا به‌سر برد. نمونه شعر: هرآنکه ملک جهان را به‌بوسه‌ای نفروخت حدیث آدم و فردوس را کجا دانست فدای نرگس شهلای نیم مست تو باد هرآنچه عقل تهیدست، پر بها دانست مجموعه‌های شعر: چشم‌ها و دست‌ها (صفی‌علیشاه ۱۳۳۳) دختر جام (نیل ۱۳۳۴) شعر انگور (نیل ۱۳۳۷) سرمه خورشید (تهران ۱۳۳۹) اشعار برگزیده (جیبی ۱۳۴۲) برگزیده اشعار (بامداد ۱۳۴۹) گیاه و سنگ نه، آتش (مروارید ۱۳۵۰) از آسمان تا ریسمان (مروارید ۱۳۵۷) ترجمه‌ها: اشعار هوهانس تومانیان همراه با «گ خننس» «ر. بن» «ه‍. ا. سایه»، تهران ۱۳۴۸ هفت چهره از شاعران معاصر ایتالیا (همراه با جینالا بریولاکاروزو) با همکاری بیژن اوشیدری و فرناندو کاروزو، کتابهای جیبی ۱۳۵۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ • خرم آن روز که چون گل به چمن بازآیی • یا ز بستان به در حجره من بازآیی • گلبن عیش من آن روز شکفتن گیرد • که تو چون سرو خرامان به چمن بازآیی [شیخ اجل سعدی] ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ |⇦• اعلام برنامه - جلسه شعرخوانی انجمن ۴/۵ بعدازظهر جمعه ۱۴۰۳/۰۳/۱۸ فرهنگسرای طاووسیه (بلوار بوستان، حدفاصل آرامگاه سعدی و باغ دلگشا) [ورود برای عموم آزاد است.] ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ انجمن شعر سعدی اسلام فهندژ [ @sheresaadi ]
رضا نیکوکار ۵ تیر ۱۳۵۶ در رشت متولد شد. وی دارای مدرک کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی و مدرک کارشناسی مددکاری قضایی است. وی در کنگره‌های مختلفی ازجمله جشنوارۀ بین‌المللی شعر فجر رتبۀ برتر را کسب کرده است. نیکوکار مدتی مسئولیت انجمن شعر و ادب ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر رشت را بر عهده داشت. «از روزهای قبل»، «خواب مشترک» و «دیده‌ای یک نفر پرنده شود» از آثار او است.
آرام ای پرنده ی پرپر سکوت کن ما قبل تو زدیم به هر در سکوت کن از عشق آب و دانه و فال است سهم ما پس این همه بهانه نیاور سکوت کن دلگیری از تسلسل غم های بی دلیل امّا به دل نگیر برادر سکوت کن با چشم هات حرف خودت را بزن ولی مثل کتاب های مصوّر سکوت کن دنیا اگر هزار برابر تو را شکست غمگین نشو، هزار برابر سکوت کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از آن همـه درنگ و تماشـا تو مانـده ای از آن همــه تبسم زیبــا تو مانــده ای با مـا بمان که بی تو به تاراج می رویم ما نیستیم این همـه، تنهـا تو مانـده ای تنها صدای توست که می آید از غبار دنیا نمانده است و به دنیا تو مانده ای ای کهنه ای که مستی جان تازه می کنی از جرعه های حافظ و نیما تو مانده ای مثــل انــار قرمز پاییــز دان به صبــح لب بـاز کن که از شب یلـدا تو مانده ای ای عشق ای ستـــاره ی دنبالـــه دار ما تا پـای جان بتـاب که از ما تو مانده ای این برگ از کتاب وفا فصل تازه ای ست با من خودم نمانــده ام امــا تو مانــده ای سجاد حیدری قیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواب شیرین تو رؤیای مرا آتش زد شعله شد در دل تو جای مرا آتش زد داغ آغوش تو بر پیرهنی بی‌یوسف آمد از چاه و زلیخای مرا آتش زد آن‌قدر معجزه از دست تو در شعرم ریخت که خدا کل غزل‌های مرا آتش زد در نگاه تو چنان محو خودم بودم که برق چشم تو سراپای مرا آتش زد تا رسیدم به تو در قصهٔ تنهایی‌هام دست تقدیر، الفبای مرا آتش زد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻فراخوان نخستین دوره سوگواره ادبی هنری سفینة النجاة فراخوان نخستین دوره سوگواره بین المللی ادبی هنری سفینة النجاة منتشر شد. 👇👇👇 aghigh.ir/000Xpb ✅کانال عقیق @aghigh_ir
آن روز کاظمین چو بازار شام شد دنیا برای بار نهم بی‌امام شد دجله که دیگر آبروی رفته هم نداشت آن‌قدر اشک ریخت که چشمش تمام شد جنت وزید و حُجرهٔ در بستهٔ امام در بارش ملائکه خود، بار عام شد تا سایه‌بان شود به تن زهر دیده‌اش خورشید شد کبوتر و بر روی بام شد.. آن روز ذوالجناح حسین از نفس فتاد آن روز ذوالفقار علی در نیام شد آتش نشست در جگر کربلایی‌اش یعنی به رسم خون خدا تشنه‌کام شد..
31.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی محمد رضا طهماسبی در حضور رهبر انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوباره دستِ زنان، خوان به زهر آغشتند شبیــه جدّ غریبت حسن، تو را کشتند حسن نوشتم و اشک از چکامه جاری شد که گریه با پدران تو پشت در پشتند همیشه حرز تو را بسته ایم بر بــازو و نام و شـهرت تو بر نگین به انگشـتند جواد گفتم و جود و کرم بــه شعر آمــد قوافــی کرمت مثل سکــه در مشتنــد به هشت سالگی خـود ردا به تن کـردی غریب بودی و در غربتت وطن کردی تویی که واژه ی باب المراد معنی توسـت تو بخششی و کرم ، چون جواد معنی توست چقدر حکمت و رحمت نشسته در سخنت تو هشت ساله ای و اجتهاد معنی توست چه استــوار قدم می زنی بــه روی زمین تویی ستون امامت، عمــاد معنی توست فدای نـــام تو یابن الرضـا، اباالهـــادی تو اوج قله ی دینی، چکاد معنی توسـت (( رواق منظر چشـم من آشـیانه ی توسـت)) ((کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توسـت)) سجاد حیدری قیری